فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
خویشاوندی زبانها
منبع:
وحید تیر ۱۳۴۴ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
فصلی از باب لغت
منبع:
مهرسال اول ۱۳۱۳ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییرات معنایی واژه در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر معنایی واژه ها، ضمن غنی سازی گنجینة لغات هر زبان، به شعرا و ادبا این امکان را می دهد که به کلمات جان ببخشند و ابداع و خلق هنرمندانه ای از خویش باقی گذارند. غنی سازی گنجینة لغات زبان ها و از جمله زبان های روسی و فارسی به شیوه های گوناگون انجام می پذیرد. بر این اساس، در این نوشتار سعی بر آن است که با روش تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که چه فرایندهایی در روند تغییر معنایی واژگان در مفهوم سازی و غنی سازی گنجینة لغات در زبان روسی و فارسی وجود دارد؟ بررسی نمونه های موجود مؤید آن است که، استفاده از ابزارها (پیشوند گذاری، پسوند گذاری، ترکیب ریشه ها و غیره) و عناصر گوناگون، یعنی تکواژ ها، بر اساس الگوهای مشخص در واژه سازی، یکی از مهم ترین شیوه ها در این روند است. افزون بر شیوة اصلی واژه سازی، کلماتِ موجود در زبان، در روند استفاده ، به غیر از مفهوم اولیة خود برای بیان مفاهیم دیگر نیز استفاده می شوند. گاه تغییراتی نیز، به دلیل هم نشینی و مجاورت تکواژ های زبان، در زمان واژه سازی سازی، در کلمات ایجاد می شود. در نتیجه مفهوم سازی و غنی سازی گنجینه لغات در زبان فقط معلول خلق واژه نیست بلکه، با کمک واژه های موجود در زبان، گویشو ر می تواند نیاز واژگانی خود را با تغییرات معنایی واژه های موجود برطرف کند.
راه اندازی شبکة هم نت: شبکه ای برای تبیین باهمایی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برای نخستین بار شبکه ای با جست وجوی تحت وب برای تبیین «باهمایی واژگانی» بر پایة معناشناسی قالبی پیشنهاد داده و آن را «هم نت» می نامیم و با قالب نت که شبکه ای برای تبیین قالبی واژگان است، پیوند می دهیم. این شبکه نه تنها به درک ما از باهمایی واژگانی یاری می رساند، بلکه می تواند مقدمه ای برای پژوهش های رایانشی در مورد ماهیت ترکیبات واژگانی باشد. برای توصیف چگونگی کارکرد این شبکه، به عنوان نمونه باهمایی با واژة «دست» در نظر گرفته شد و داده ها از منابع مختلف از جمله دو پیکرة بی جن خان و پایگاه دادگان زبان فارسی استخراج شد. روشی که برای بررسی باهمایی در این پژوهش به کار رفته، عبارت است از مقایسة قالب های اجزای ترکیب واژگانی با قالبی که کل ترکیب در آن تعریف می شود. نتیجه این که از طریق مقایسة این قالب ها و شیوة ارتباط آن ها با یکدیگر، نه تنها نوع ترکیب (از جمله ساده، استعاری و مجازی) دست یافتنی است، بلکه می توان به اطلاعاتی در مورد انگیزه های فرهنگی و تاریخی که در پس ترکیب های هم آیند قرار گرفته اند، دست یافت.
عری = عرا
نشانه - معناشناسی عاطفی گسست و انسداد گفتمانی در داستان حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عواطف می توانند باعث پیوست یا گسست گفتمان شوند. سازوکار وجوه حسی و عاطفی در داستان تراژیک حسنک وزیر در تاریخ بیهقی، به شکست گفتمانی منجر می شود. در مقاله حاضر بر اساس روش تحلیل گفتمان مبتنی بر پدیدارشناسی حواس و عواطف می کوشیم این نکته را آشکار سازیم که زیرساخت عاطفی تعیین کننده و تمایزبخش در داستان حسنک وزیر از «تحقیر اجتماعی و بیناسوژگانی» نشات می گیرد که شخصیت منفی عاطفی داستان (بوسهل) تجربه می کند و به عواطفی چون «تشفی، تعصب و انتقام» می انجامد که وجه تشفی گرانه آن حتی پس از انتقام جریان دارد. شدت وجه عاطفی از سوی این کنشگر منفی در راستای ارائه یک گزاره کلی ناظر به کنش سیاسی خردگرایانه است؛ در عین حال، وجه عقلایی داستان بر شخصیت خردگرا و پیچیده داستان (سلطان مسعود غزنوی) استوار است که گزاره های عقلایی را در متن تولید می کند اما به لحاظ اشتراک در تحقیر سوژگانی با بوسهل پیوند و با حسنک گسست گفتمانی می یابد و از این رو این شخصیت خردگرا علیرغم تعیین کننده بودن و برخورداری از قدرت اصلی در تعیین سرنوشت گفتمان، در لایه دوم پیرنگ قرار می گیرد
Native and Non-native Use of Lexical Bundles in Discussion Section of Political Science Articles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study of lexical bundles, among types of text analysis, is gaining importance over the others in the last century. The present study employed a frequency-based analysis approach to the use of lexical bundles. The discussion section of 60 political science articles, with corpora around 253,063 words were investigated in three aspects of structure, form, and function of lexical bundles. The present study selected its data pool out of scholarly articles from qualified journals in the field of political sciences. One part of the data pool was made up of 30 articles written by American native speakers. The second half of the data comprised the 30 articles written by Iranian scholars in political sciences. The findings showed that native and Persian-speaking writers employed the same forms of lexical bundles, and there were significant differences concerning the nativeness and functions. Bearing in mind the findings of the present study, material developers would think of the possibility of the addition of lexical clusters into the materials. It can similarly be valuable for the development of the second language writing strategies, for those who need to write in academic contexts especially political contexts.
حالت و معنای حالت در زبان روسی
حوزههای تخصصی:
در دستور سنتى زبان روسى، ویژگى دستورى "حالت " به عنوان یکى از ویژگى هاى دستورى تغییردهنده در ارتباط با اسم تعیین مى شود و بر این اساس، شش حالت صرفى تحت عناوین "حالت نهادى، " حالت اضافى "، "حالت به اى "، "حالت مفعول مستقیم "، "حالت بایى " و "حالت حرف اضافه اى " مشخص مى شوند. " صرف اسمى " از سوى دستورنویسان روس عمدتا به شکل هاى مختلف اسم که موجب ویژگى دستورى "حالت " به دست مى آیند، اطلاق مى شود و با توجه به پایانه هاى صرفى اسامى، سه نوع "صرث اسمى زایا" تعیین مى شوند. در مطالعات و تحقیقات مربوط به زبان شناسى نوین روسى، "حالت معنایى! به عنوان یک مقولهء دلستورى جهانى در نظر گرفته مى شود و از "حالت صرفى " متمایز مى شود. "حالت صرفى " در زبان روسى یکى از مهم ترین ابزارهاى دستورى براى بیان "حالت معنایى " است. یکى از مهم ترین روش هاى بیان "حالت معنایى " در زبان فارسى، استفاده از حروف اضافه در ترکیب با اسامى است. "معانى حالت " در دستور زبان روسى به چهار دسته معانى عام تقسیم مى شوند: " معانى نهادى "، "معانى مفعولى "، "معانى متمم اسمى " و "معانى متمم قیدى". هر یک از معانى عام در برگیرنده تعدادى معانی جزیى است.
بحث لغوی تن زدن
حوزههای تخصصی:
بسامد پایه صوت در دوزبانه های مازندرانی- فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بسامد پایه (F0) واکه ها و همخوان دار در دوزبانه های مازندرانی- فارسی و پاسخ به این پرسش که چه تفاوتی میان بسامد پایة صوت در این زبانها وجود دارد، به انجام رسیده است. به این ترتیب، روشِ این پژوهش به طور مقطعی، توصیفی، تحلیلی و غیرمداخله ای است. تعداد آزمودنی ها 5 نفر داوطلب (3 مرد و 2 زن)، و سن آزمودنی ها 25 تا 35 سال است. ابزار این پژوهش که در سال 1386 به انجام رسیده، آزمونی محقق ی و 57 واژه در زبان فارسییی آن به تأیید متخصصانِ این حیطه رسیده است. آواها در سه جایگاه آغازی، میانی و پایانی واژه ها بررسی شده اند. از آزمودنی ها خواسته شد تا هر واژه را سه بار تلفظ کنند و درنهایت میانگین بسامد پایه، با استفاده از نرم افزار تحلیل یچ، برای هر آوا و هر آزمودنی محاسبه گردید. سپس برای هر 5 فرد به طور جداگانه، با استفاده از آزمون تی، معناداریِ تغییراتِ به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به این p> است، تفاوت معناداری میان بسامد پایه در زبان فارسی و مازندرانی مشاهده نشد. درعین حال، تفاوتِ میانگینِ بسامد پایه آوا ها در آزمودنی های مرد و زن در زبان فارسیی پس از بررسی نتایج، فرضیة صفر پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر، تغییرات بسامد پایه و انحرافِ معیار در زبان فارسی و مازندرانی در افراد دو زبانه معنادار نیست. اما تفاوت بسامد پایه در آزمودنی های مرد و زن معنادار است.
نحوة ترکیب افعال مرکب فارسی با دو پایة واژگانی بر مبنای دیدگاه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان این تحقیق نحوة ترکیب افعال مرکب فارسی با دو پایة واژگانی بر مبنای دیدگاه کمینه گرایی است. در این تحقیق، نحوة تشکیل تعدادی از افعال مرکب دو تایی در چهارچوب کلی کمینه گرایی[1] بررسی می گردد. هدف از این تحقیق مطالعة ساختاری معنایی این نوع افعال و دستیابی به روابط معنایی و واژگانی میان اجزای تشکیل دهندة آنهاست. منظور از افعال مرکب دوتایی، افعال مرکبی هستند که دو وابسته (پایه واژگانی) قبل از هسته (عنصر فعلی) آنها قرار دارد.
نتیجه اینکه این افعال مرکب دوتایی، در چهار گروه طبقه بندی می شوند:
گروه اول: رابطة واژگانی میان دو وابسته از نوع هم معنایی نسبی بوده، رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری معنایی است.
گروه دوم: رابطة واژگانی آنها از نوع تقابلی و رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری توزیعی است.
گروه سوم: رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری صوری است.
گروه چهارم: رابطة معنایی آنها از نوع تکمیلی و حوزة کاربردی دو وابسته قبل از هسته یکسان است.
به عنوان نتیجة کلی می توان گفت که در تمامی این افعال مرکب دوتایی، صورت بی نشان دور از هسته و صورت نشان دار نزدیک به هسته قرار گرفته است.
یک درس لغت
منبع:
مهرسال اول ۱۳۱۲ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
صرف و واژگان: واژه سازی و زایایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارتباط بین صرف و واژگان پرداخته می شود و نیز به مسئلة تولید کلمات بالفعل و بالقوه و محل ساخت و نگه داری آنها اشاره ای می گردد. همچنین بسامد واژه های با قاعده و بی قاعده مورد مطالعه قرار می گیرد. زایایی صرفی از منظر کمیت و کیفیت، بررسی و در پایان نیز رابطة بسامد و کاربردشناسی مطالعه می شود.
نمونه ای چند از لغت آذری
نمود واژگانی افعال مرکب در گویش بیرجندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود از ویژگی های ساختاری و معنا شناختی فعل است که در زبان های مختلف به شیوه های متفاوت بازنمایی می شود و زمان دستوری را از زمان غیر دستوری متمایزمی کند. تاکنون دسته بندی ها ی متفاوتی از انواع نمود فعل ارائه شده است. با توجه به اهمیت مطالعه گویش های فارسی برای حفظ آنها و نیز دستیابی به قواعد متقن دستوری در گویش های مختلف فارسیدر این مقاله نمود واژگانی تداومی در افعال مرکب متناظر دارای همکرد ""کردن"" و ""داشتن"" در گویش بیرجندی بررسی شده است. داده های پژوهش نشان می دهد این افعال متناظر دارای نمودهای واژگانی متفاوتند و همکرد ""داشتن"" مفاهیم ""نهایت ناپذیری"" و ""تداوم عمل"" را به معنی فعل می افزاید. همچنین به تردید استاجی در خصوص وجود نمود مستمر در افعال مرکب دارای همکرد ""داشتن"" در زبان فارسی پاسخ داده شده است.
رویکردی کمینه گرا به توزیع نشانة نفی در جملات پرسشی بلی – خیر در گویش دشتستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر حاضر به بررسی توزیع نحوی نشانة نفی جمله در جملات پرسشی بلی خیر در گویش دشتستانی می پردازد. در این گویش، نشانة نفیِ جمله علاوه بر جایگاه منضم به فعل، در جایگاه ماقبل متمم های گروهی جمله و همچنین ابتدای جملات پرسشی بلی خیر قرار می گیرد. بر این اساس، با ارائة شواهدی چند، رفتار انتخابی این نشانه و نیز سازوکارهای حاکم بر توزیع آن در سلسله مراتب جمله در دو جایگاه منضم به فعل و غیرمنضم به فعل از منظر برنامة کمینه گرای چامسکی (1995؛ 2001) تببین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نشانة نفی در جایگاه ماقبل فعل، «پیشوند منفی» و در جایگاه ماقبل متمم های گروهی، «جزء قیدی منفی» است که هر یک در گروه های جداگانه ای تولید شده و با فعل در رابطة مطابقه شرکت می کنند. در جملات پرسشی بلی خیر، نشانة نفی به عنوان جزء قیدی منفی از جایگاه هستة گروه نفیِ غیرمنضم به فعل حرکت می کند و در جایگاه هستة گروه متمم نما قرار می گیرد تا ضمن اقناع معیار نفی، تعبیر پرسشی جمله را فراهم سازد. عدم تحقق این حرکت، ساختی غیردستوری تولید می کند.