فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نقش ممیز عدد در درون گروه حرف تعریف کردی کلهری را به عنوان یک زبان ممیزی بررسی می کنیم. ممیزها عناصری هستند که به عنوان متمم عدد با اسامی قابل شمارش به کار می روند. فرافکن حاصل از این هسته نقشی در درون گروه حرف تعریف پایین تر از گروه سوری ضعیف و بالاتر از گروه شمار جای می گیرد. برای تبیین نقش این عناصر ابتدا الگوهای چیرچیا (1998)، بورر (2005) و گبهارت (2009) را به عنوان سه مدل مسلط موجود در این زمینه ارائه کرده، همراه با توصیف ممیزهای عدد کردی کلهری از این سه دیدگاه کفایت آنها را دربرابر این داده های جدید می آزماییم. براساس مدل چیرچیا، در زبانهای ممیزی دلالت اسامی توده وار بوده و لذا به علت جمع بسته نشدن اسامی به تنهایی، از ممیزها برای جمع بستن اسامی استفاده می شود. وجود اسامی قابل شمارش و تکواژ جمع در زبان کردی و اختیاری بودن ممیزها حاکی از نادرستی این دیدگاه است. بورر (2005) براین عقیده است که تکواژ شمار و ممیزها نقش انفراد را داشته و در توزیع تکمیلی هستند. نظر به حضور همزمان ممیز و نشانه جمع در گروه حرف تعریف کردی کلهری، کارایی این دیدگاه در توصیف داده های این زبان نیز رد می شود. سرانجام نشان می دهیم که چنانچه به پیروی از گبهارت قائل به آن باشیم که ممیزهای عدد حاوی مشخصه هایی مانند [کمیّت] و [انفراد] بوده و درمقابل، تکواژهای جمع دارای مشخصه [گروه] باشند قادریم ضمن توصیف ممیزها در این زبان، توزیع آنها را نیز در درون گروه های حرف تعریف تبیین کنیم.
بررسی کارکردهای نشانه معناشناختی نور بر اساس قصّه ای از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین نشانه ها در فهم متون عرفانی عنصر «نور» است. یافتن دلالت های معنایی و مناسبات درونی عنصر نور در متون عرفانی، درک ژرفای معانی آن ها را آسان می کند. نشانه معناشناسی، به مثابة یکی از روش های نقد ادبی نُو، به ما اجازه می دهد تا به مطالعه این کارکردها در درون گفتمان بپردازیم. این مقاله در پی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، کارکردهای نور را در بخشی از قصّه «آمدن جعفر به گرفتن قلعه ای به تنهایی» از دفتر ششم مثنوی، بر اساس رویکرد نشانه معناشناختی بررسی و تبیین کند. پرسش اصلی پژوهش این است که عنصر نور چگونه فضای گفتمانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد و سبب آفرینش چه معناهایی می گردد. درواقع هدف از این پژوهش مطالعه شرایط داستانی و گفتمانی نور در این قصّه برای نشان دادن سیالیّت معناست. عنصر نور در این قصّه کارکرد داستانی و گفتمانی پیدا می کند و از این طریق گفتمانی پویا و سیّال آفریده می شود. فرضیّه اساسی این است که نور در این گفتمان دارای کارکردهای جسمانه ای، شناختی، واسطه ای، استحاله ای، و استعلایی است و این کارکردها همواره از ویژگی های تنشی، شَوِشی، عاطفی، نمودی، انفجاری، واسازی، انعکاسی و زیبایی شناختی برخوردارند. بررسی کارکردها و ویژگی های نشانه معناشناختی نور می تواند ظرفیّت های داستانی و گفتمانی قصّه های مثنوی را به خوبی بشناساند و افق جدیدی به روی مطالعات مثنوی بگشاید.
فعل در زبان هرزنی
پژوهش متن ، اسکار وایلند و شکل گیری دریافت عمومی از آثار وی در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکار وایلد (1900- 1854)، نویسنده نامدار انگلیسی - ایرلندی، یکی از چهره های شاخص ادبی دهه پایانی سده نوزدهم انگلستان است که سخن از این دوره اثر گذار در ادبیات این کشور، بدون ذکر نام وی ناممکن است. با این وجود، او در زمان مرگ، نویسنده ای گمنام بود که در صورت عدم تلاش مجدانه رابرت راس (1918- 1859) دوست و اولین ویراستار مجموعه آثار وی در قرن بیستم، اکنون به یقین چهره ای فراموش شده به حساب می آمد. راس با استفاده از ابزار موثر «مجموعه آثار» در صنعت چاپ و نشر و کاربری فنونی که تمامی در علم «پژوهش متن» (textual criticism) یا ویراستاری قابل مطالعه اند نام وایلد را «احیا» کرده و به تثبیت متن آثار او پرداخت و با وجود انتقادات بسیاری که بر شیوه کار او و ارزش پژوهشی آن وارد است، موفق شد زمینه کلاسیک شدن نام وی را فراهم آورد. این مقاله به بررسی بعضی از اقدامات راس در این زمینه و تاثیر آن بر دریافت عمومی از آثار وایلد در بخش عمده قرن بیستم می پردازد.
بررسی الگوی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی مردان و زنان ایرانی مسلّط به زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی واج شناسی لایه ای، دو نوع تکیه را متمایز می کند که عبارتند از تکیه واژگانی و تکیه زیروبمی. این مقاله به بررسی و تحلیل صوت شناختی تکیه ی زیروبمی در گفتار فارسی گویشوران فارسی مسلّط به زبان انگلیسی می پردازد. زبان شناسان همواره از پدیده ی تداخل زبانی که طی آن ویژگی های مختلف زبان اول عناصر متناظر در زبان دوم را تحت تأثیر قرار می دهند. اما در این پژوهش تأثیر معکوس زبان دوم بر زبان اوّل مورد بررسی است که کمتر به آن توجه می شود. بر این اساس، با ارائه الگوی تکیه و مقایسه ی دو زبان انگلیسی و فارسی، گفتار فارسی افراد دوزبانه ی فارسی- انگلیسی از الگوی تکیه مورد تحلیل و مقایسه قرار می گیرد. در تحقیقات پیشین، الگوی تکیه ی زبان انگلیسی در هجاهای آغازین یا میانی کلمات یعنی الگوی تکیه ی چپ گرا و الگوی تکیه ی زبان فارسی در هجای پایانی کلمات یا الگوی تکیه ی راست گرا بیان شده است. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار پِرَت مورد تحلیل صوت شناختی قرار گرفت و در نهایت، الگوی تکیه ی گفتار فارسی افراد به تفکیک جنسیت ارائه شد. نتایج حاکی از تأثیرپذیری نسبی الگوی تکیه در تلفظ فارسی افراد مورد آزمایش از الگوی تکیه زبان انگلیسی بود و این تأثیر در زنان به مراتب بیشتر از مردان مشاهده شد.
بررسی برخی از ویژگی های متمم در زبان روسی (در مقایسه با زبان فارسی)
حوزههای تخصصی:
در زبان روسى متمم عضو فرعى جمله است که به نشانه و چگونگی موضوع "شىء" اشاره مى کند و به چنین سؤالاتى مثل چگونه؟ مال چه کسى؟ و کدام یک؟ پاسخ مى گوید. این تعریف بیان کننده این موضوع است که در زبان روسى صورت متمم از اهمیت برخوردار نیست و کافى است تنها به بیان چگونگى موضوع اشاره شود. بنابراین شکل ظاهرى و صورت متمم مى تواند به هر شکل باشد و با هر عنصرى ترکیب شود. به همین خاطر در زبان روسى متمم هاى هماهنگ5 "پزشک با تجربه/ ماهر" و متمم هاى غیر هماهنگ "عینک آندرى"مجسمه داستایفسکى " وجود دارد. در حالى که در زبان فارسى اکثر زبان شناسان بر این عقیده اند که متمم بر اساس معنا و صورت مشخص مى شود و براى داشتن متمم وجود حرف اضافه لازم و ضرورى است. در این مقاله سعى شده است انواع متمم هاى زبان روسى مورد بررسى قرار گیرد و به شکل مختصر با متمم زبان فارسى مقایسه شود.
واژگان بافتی
تحلیلی بر فرایند مضاعف سازیِ کامل در زبان فارسی بر مبنای نظریه دوگان سازیِ ساختواژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر اقسام «مضاعف سازیِ[1]» کامل در زبان فارسی (شامل مضاعف سازیِ کاملِ محض[2]، مضاعف سازیِ کاملِ میانی[3] و مضاعف سازیِ کاملِ پایانی[4]) متمرکز می شود و ویژگی های نحوی و معناییِ برون دادِ این فرایندهای واژه سازی را در الگوهای متفاوت و متعدد مورد بررسی قرار می دهد. تحلیل الگوهای موردنظر در چارچوبِ نظریه جدیدِ «دوگان سازیِ ساخت واژی[5]»، موسوم به رویکردِ MDT (اینکلاس و زُول[6]، 2005)، انجام گرفته است که خود در مقامِ رفعِ کاستی های نظری و روش شناختیِ رهیافت های عمدتاً واج شناختیِ پیشین تدوین یافته است. پرسش این است که آیا الگوهای مضاعف سازیِ کامل در زبان فارسی مؤیّدِ یافته های نظریِ مدلِ دوگان سازیِ ساخت واژی هستند یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا می توان با توسّل به رویکردِ MDT، توصیف و تحلیلِ موجه و قابل قبولی از فرایندِ مضاعف سازیِ کامل در زبان فارسی ارائه داد؟ گردآوریِ داده ها به روشِ کتابخانه ای و با مراجعه به مراجعِ ساخت واژه زبان فارسی صورت گرفته است و الگوهای موردنظر با استفاده از «طرح واره های ساختمانیِ» معمول در رویکردِ دوگان سازیِ ساخت واژی تحلیل گردیده اند. در میانِ مهم ترین نتایجِ تحقیق که عمدتاً مؤید، و بعضاً مغایرِ یافته های چارچوبِ نظریِ مذکور بوده اند، می توان از موارد زیر یاد کرد: 1) الگوهای مضاعف سازیِ کامل در زبان فارسی محدود به سطحِ تحلیلِ ساخت واژی نمی شوند و دامنه ای متغیّر از واژه های منفرد تا ساخت های کاملِ نحوی را در بر می گیرند. 2) ویژگی های معناییِ مترتب بر برون دادِ فرایندِ مضاعف سازیِ کامل در زبان فارسی بسته به نوعِ الگوی موردنظر بر روی پیوستاری نسبی از معانیِ مؤلفه ایِ محض تا معانیِ اصطلاحی و استعاری تغییر می کند و در برخی از الگوها متأثر از تأثیراتِ بافتی است. 3) الگوهای حاصل از فرایندِ مضاعف سازیِ کامل در زبان فارسی بعضاً دارای ارزش سبکی هستند و در معرض محدودیت های کاربردیِ معین قرار دارند. 4) برخی از الگوهای مضاعف سازیِ کامل در زبانِ فارسی از جهاتِ مختلف، مخصوصاً از حیثِ ویژگی های معنایی، روشِ تحلیلیِ الگوی دوگان سازیِ ساخت واژی را به چالش می کشانند.
نظام تقابل های زبانی مهم ترین عامل شکل گیری معنا در روایت ضحاک و فریدونِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های زبانی یکی از مهم ترین شاخص های آفرینش معنا در هر نظام گفتمانی بشمار می رود. نگارندگان در این پژوهش، تقابل های زبانی را مهم ترین عامل آفرینش معنا در «روایت فریدون و ضحاکِ شاهنامه» می دانند و به این منظور، در این داستان، در تحلیلی نشانه- معناشناختی چگونگی شکل گیری معنا بر اساس تقابل ها را بررسی می کنند. در این پژوهش، نشان خواهیم داد که تقابل ها در چه سطحی و با چه کیفیتی، در شکل گیری نظام معنایی داستان ضحاک و فریدون مؤثر است. پس از بررسی ابعاد مختلف تقابل ها در روایت، خواهیم دید که تقابل های زبانی را که گفته پرداز بکار می برد، در حقیقت رمزی است بر بنیان فرهنگ و تاریخ و ارتباط مخاطب با ساختار روایی متن که مستلزم آگاهی او از بستر فرهنگی و تاریخی روایت است. دستاورد دیگر این پژوهش، نمایان ساختن چگونگی کارکرد تقابل شخصیت های مهم روایت در روند شکل گیری آن است. کارکرد تقابلی شخصیت های تأثیر گذار در روند داستان، به دو شکل نمود یافته است: در ارتباط با خود و در ارتباط با دیگر شخصیت ها.
تحقیقی درباره منکبرتی
خنثی شدگی مشخصه زیربنایی حنجره در همخوان های گرفته زبان فارسی از منظر واجشناسی حنجره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین مشخصه حنجره ای زیربنایی همخوان های گرفته زبان فارسی در جایگاه پایانی و تعیین خنثی-شدگی آن بر مبنای مفاهیم واج شناسی حنجره ای و با اتکا بر شواهد صوت شناختی است. بدین منظور چهار گویشور مؤنث زبان فارسی واژه های مورد نظر را در سه جمله حامل تولید کرده اند. بنابراین تأثیر سه بافت بر خنثی شدگی همخوان های پایانی بررسی شده است: پایان واژه و قبل از سکوت، پایان واژه و قبل از واکه، پایان واژه و قبل از همخوان گرفته. با استفاده از نرم افزار پرات نسخه 5315 هفت متغیر آوایی استخراج شده اند و توسط آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تأثیر آنها بر خنثی شدگی بحث شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل طول واکه، طول همخوان، طول نوار واکداری، میزان واکداری، زمان آغاز واکداری، طول رهش و شدت رهش می شود. پس از ارائه تحلیل آماری مشخصه حنجره ای زیربنایی بر اساس مفاهیم واج شناسی حنجره ای مشخص شده است. یافته ها نشان می دهند که بُعد مسئول در تقابل همخوان های گرفته ی زبان فارسی بُعد پهنای چاکنای (GW) است و این بُعد در جایگاه پایانی خنثی نمی شود. بعلاوه واج های بی نشان زبان فارسی تنها در بافت مناسب واکداری بافتی دریافت می کنند؛ بنابراین زبان فارسی از زمره زبان های دمشی است که بُعد GW را در تمایز واج های گرفته به کار می برد.
Social and Religious Functions Performed by the Ritual Speech Act of “ya Allah” in Iranian Interactions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study was carried out to investigate the functions of the ritual speech act of ‘ya Allah’ (literally meaning ‘O God’) employed by Iranians in social interactions. To this end, sixty-two Persian native speakers of different age groups, ranging from 35 to 85, of both genders were observed in 250 natural situations such as daily interactions, gatherings, public or private places and local TV programs until the saturation point. Their verbal interactions were recorded, transcribed and later analyzed. Moreover, in order to corroborate the representativeness of samples, ten people were interviewed and were asked directly when they utter ‘ya Allah’. It was concluded that the speech act may be employed in either religious or non-religious contexts to serve two major functions: to ask for permission (to enter a place) or call for an action. Moreover, the two major functions of the speech act in question may be broken down into nine minor functions: (1) Declaring one’s entering a house/apartment/orchard, tent or the like to be allowed or welcomed by the owner/insiders; (2) Warning intimate women to observe their hijab, when a strange man is to enter; (3) Entering a place in general, especially employed by men; (4) Being late to join community prayers; (5) Greeting someone who has just joined a group; (7) Commencing an action; (8) Asking someone to hurry up and (9) Doing something difficult with the help of others unanimously.
ویژگی های خلأ نحوی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد توصیف ویژگی های خلأ نحوی در زبان فارسی بر اساس مطالعات انجام شده در این زمینه در سایر زبان هاست. با بررسی خلأ نحوی در زبان فارسی درمی یابیم که خلأ نحوی در زبان فارسی دارای شباهت ها و تفاوت هایی با خلأ نحوی در سایر زبان هاست. ویژگی های بارز خلأ نحوی در زبان فارسی عبارتند از: وجود رابطه تقابلی بین عناصر باقی مانده در همپایه خلأدار و عناصر متناظر در همپایه پیشین، امکان حذف برخی از عناصر درون گروه فعلی به همراه فعل، تکریری بودن خلأ نحوی، ضرورت توازن آرایش سازه ای در بند مرجع و بند خلأدار، امکان وقوع خلأ نحوی در ساخت های تفضیلی و هم چنین امکان وقوع آن در جایگاه میانی همپایه دوم و ضرورت همسانی مشخصه های زمان و عدم ضرورت مشخصه های مطابقه در همپایه ها.
مسائل آموزش واژه¬سازی روسی در مراکز آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که «واژه» مهم ترین مسئله مورد بحث در علم «واژه سازی» را تشکیل می دهد و به دلیل اهمیت آن در فرایند آموزش زبان روسی، ضرورت مطالعه و بررسی دقیق این مبحث بسیار مهم در آموزش زبان روسی در مؤسسات آموزشی ایران به شدت احساس می شود.زبان آموزان ایرانی بدون درک درست این مبحث قادر به تجزیه و تحلیل جمله و در نتیجه قادر به درک آن نخواهند بود. تجربه عملی تدریس در دانشگاه تهران نشان می دهد که زبان آموزان ایرانی در یادگیری و درک ساختار تشکیل دهنده واژه دچار مشکل می شوند.از آن جا که این مبحث به تفصیل در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران مورد بررسی قرار می گیرد، در مقطع کارشناسی کمتر به آن توجه می شود. در راستای بر طرف ساختن این مشکل، در مقاله حاضر برخی توصیه های عملی- کاربردی در مقطع کارشناسی با توجه به دوره چهار ساله آموزش در دانشگاه، پیشنهاد می شود.