این نوشتار به ارزیابی امنیتی عملکرد رسانهها در جوامع نوین پرداخته است. برای این منظور، تعریفی کاربردی از امنیت داخلی ارائه شده که مبتنی بر سه مؤلفه «خواستههای شهروندی»، «کار ویژههای دولت» و «ضریب ایدئولوژیک» است. از این منظر، امنیت عبارت خواهد بود از ایجاد تعادل بین خواستههای شهروندی با کار ویژههای دولتی به گونهای که ثباتی مبتنی بر رضایت بر روابط دولت ـ ملت حاکم شود. بر این اساس، رسانهها میتوانند دو نقش امنیتساز و امنیتسوز ایفا کنند. در این زمینه ده کار ویژه تهدیدساز و دوازده فعالیت فرصتساز، به تفکیک مورد بررسی قرار گرفتهاند. مجموع ملاحظات مذکور (اعم از عملکرد مثبت یا منفی امنیتی) فضای امنیتی رسانهها را شکل میدهد؛ فضایی که ماهواره به مثابه یک رسانه میتواند در قالب آن فهم و ارزیابی شود.
"با شروع سال 2003، کوس جنگ از سوی امریکا نواخته شد و علیرغم مخالفتهای رسمی جهانی، جنگ امریکا علیه عراق با شعار مبارزه با تروریسم و سلاحهای مرگبار آغاز شد.
امریکا که همچون سال 1991 (جنگ خلیجفارس)، بار دیگر به دنبال مکانی برای آزمودن تجهیزات نظامی و الکترونیکی خویش بود، با به کار بستن ترفندهای روانی در صدد برآمد تا ضمن پیشگیری از تکرار تجربة تلخ ویتنام، جنگی را که تصور میشد چندین ماه یا حتی چندین سال به طول بیانجامد در کمتر از یک ماه به نتیجه برساند.
این مقاله اشارهای کوتاه اما مستند به پشت پرده این جنگ دارد.
"
رسانههای فراگیر مدرن همه جهان را زیر سلطه گرفتهاند. این فرایند را هم میتوان جشن گرفت و هم با واهمه و دلواپسی پذیرفت؛ تا به کدام قطب جغرافیای سیاسی جهانی تعلق داشته باشیم.
میگویند با آن میلیاردها دلاری که رونالد ریگان، رئیس جمهوری دهه هشتاد میلادی امریکا، صرف جنگ ستارگان کرد، پای بشر به مریخ نرسید؛ اما جهانیان توانستند صدا و تصویر را از سرزمینهای دور، در خانة خود دریافت کنند. اندیشة دهکده جهانی که مارشال مکلوهان، در اواخر دهه 60 میلادی به دنیا عرضه کرد تا وقتی بزرگراههای رایانهای و شبکههای ماهوارهای فعال نشده بودند، تحقق نایافتنی به نظر میرسید. اما حالا دنیا بدون نیاز به فصلهای یک کتاب میتواند زوایای این طرح را دریابد.
کارکرد ماهواره امروز با میراث گذشتگان ما، با فرهنگ ما، با باور ما و… با نان سفرة ما ارتباط یافته است. میتوان این کارکرد را نادیده گرفت، میشود آن را منکر شد و میشود با این فرایند به مدد طرح و برنامه و هدف کنار آمد. اما سکوت و بلاتکلیفی به یقین مشکلی از پیش پای ما بر نخواهد داشت.
هدف این پژوهش، ارائه چارچوبی از حوزه سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی در ایران و ارتباط آن با منافع عمومی؛ با شناسایی سیاست ها، موانع و الزامات سیاستی این حوزه است. رویکرد پژوهش کیفی و از روش تحلیل تم برای تحلیل داده ها استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها، مطالعه اسنادی و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بوده است. یافته های پژوهش نشان داد آسیب های سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی شامل: عدم به روزرسانی سیاست ها، عدم یکپارچگی فرآیند دریافت مجوزها، فرآیند بروکراتیک اخذ مجوز، عدم وجود نهاد سیاستگذار و سیاست واحد برای کسب و کارهای پلتفرمی و ...، موانع سیاستی شامل: عدم وجود سیاست های حفظ حریم خصوصی کاربران، عدم وجود سیاستگذار رسمی در خصوص کسب و کارهای پلتفرمی، عدم نظارت نهادهای سیاستگذار بر نحوه فعالیت این کسب و کارها، تعدد مراجع صدور مجوز و ... است. در این راستا از الزامات سیاستی برای حل آسیب ها می توان به وجود سیاستگذار رسمی و هم نظارتی توسط کنشگرانی از اکوسیستم پلتفرمی و سازمان های دولتی و حاکمیتی، توسعه شبکه سیاستگذاری، به روزرسانی سیاست ها و قوانین و ... اشاره کرد. نتایج در قالب چارچوبی برای آگاهی سیاستگذار، از نسبت فرایند سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی و منافع عمومی ارائه شده است.
"این مقاله به بررسی عملکرد رسانه در جنگهای دهههای 60 ، 70، 80 و پس از آن میپردازد و به این نکته اشاره دارد که از آغاز توسعة مطبوعات در پایان قرن نوزدهم و از طریق رشد سایر رسانههای گروهی و ارتباطی در صد سال بعد (رادیو، فیلم، تلویزیون و اینترنت)، رسانهها نقشی بحثبرانگیز در طول جنگ بازی کردهاند. کارکرد رسانه را در این دوران میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1ـ دهههای 60 و 70، دهههایی هستند که رسانه آزادانه به فعالیت خود میپردازد و در انتقال اخبار جنگ، هیچ گونه سانسوری اعمال نمیکند. در واقع رسانهها به خصوص تلویزیون با نوعی انفعال نسبت به ارزشهای سیاسی نظام حاکم، تصاویر واقعی و عینی جنگ را در معرض دید مخاطبان قرار میدهند.
2ـ پس از گذشت دهههای 60 و 70 با شکست کشورهایی مانند امریکا در مقابل ویتنام و… دولتمردان سیاسی رژیمهای خودکامه و رژیمهای دموکرات به دلیل اثرگذاری رسانهها بر افکار عمومی آزادیهای رسانهای را محدود کردند.
بررسی این کارکردها نشان میدهد که به هر ترتیب نقش رسانه در طول دهه 90 و پس از آن به نقشی پراهمیت برای نظامهای حاکم تبدیل شده است.
"