جایگاه تلویزیون که تا پیش از این بیشترین سهم را در سبد مصرف رسانه ای مخاطبان داشت، حالا با تحولات سریع حوزه رسانه های نوین به جد در معرض تهدید است. هدف اصلی مقاله حاضر شناسایی راهکارهایی برای استفاده از ظرفیت های پهن باند در ارتقای جایگاه تلویزیون در سبد مصرف رسانه ای مخاطبان است. برای شناسایی این راهکارها با استفاده از روش دلفی کلاسیک به خبرگان حوزه علوم ارتباطات و متخصصانی که در زمینه رسانه های بر بستر پهن باند خبرگی نظری و یا تجربی داشتند، رجوع شد. 21 نفر از ایشان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش دلفی در سه دور اجرا شد که در مرحله اول از طریق روش مصاحبه عمیق و در مراحل بعدی به کمک پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات مورد نیاز گردآوری شد. نهایتاً اعضای پنل دلفی درباره 21 راهکار که در 5 بخش «محتوایی»، «مدیریتی»، «تکنیکی»، «خط مشی گذاری» و «تجاری- اقتصادی» طبقه بندی شده بودند، به اجماع نظر رسیدند. از مهم ترین راهکارهای محتوایی شناسایی شده می توان به «تولید محتوای مختص فضای مجازی» و «تغییر در مدل خبررسانی»؛ از مهم ترین راهکارهای مدیریتی به «مخاطب شناسی بستر پهن باند» و «ارتقای سطح سواد رسانه ای کاربران»؛ از مهم ترین راهکارهای تکنیکی به «تحول در حوزه آرشیو» و «استفاده از ظرفیت بازخوردگیری برای واکاوی ویژگی های کاربران»؛ از مهم ترین راهکارهای خط مشی گذاری به «تنظیم مقررات روشن» و «تعامل بازیگران حوزه پخش فراگیر صوت و تصویر در فضای مجازی» و از مهم ترین راهکارهای تجاری- اقتصادی به «خلق ارزش افزوده برای فروش محصولات بیشتر» و «ایجاد بستر مناسب برای فروش محصولات» اشاره کرد.
با پر رنگ شدن نقش شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره و ورود آن ها به جریان اصلی رسانه ای دنیا، رسانه های سنتی تولیدات خود را متحول کردند و شبکه های اجتماعی را به عنوان رقیب قدرتمند پذیرفتند و درنتیجه، مخاطبان منفعل دیروز به کاربران فعال امروز تبدیل شدند. باتوجه به اینکه برنامه های ورزشی بخش عظیمی از محبوبیت و تولیدات تلویزیونی را به خود اختصاص داده است، هدف این پژوهش واکاوی شیوه هایی است که برنامه ساز می تواند با استفاده از ظرفیت های صفحه نمایش دوم، آن ها را به کار گرفته و باعث شکل گیری تعامل دوسویه بیننده با برنامه ورزشی تلویزیون شود تا نبود فناوری تلویزیون تعاملی در ایران را پوشش دهد. صفحه نمایش دوم به عنوان یک وسیله جانبی (رایانه، موبایل یا تبلت) به منظور همراهی با صفحه اول (تلویزیون)، جهت ایجاد ارتباط با صفحه اول ظهور پیدا کرد. پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریه هم گرایی رسانه ای و به روش تحلیل محتوای کیفی و مطالعه اسنادی مقوله های اساسی را استخراج کرده و سپس پنج قسمت از پنج عنوان برنامه ورزشی تلویزیونی (نود، ورزش و مردم، باشگاه، فوتبال 120 و گزارش ورزشی) را مورد تحلیل و مطالعه قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که صفحه نمایش دوم می تواند مخاطبان را به خالق محتوا تبدیل کرده و توانایی آن ها را به بیش از یک اظهارنظر کننده ارتقا دهد و برنامه ساز ورزشی با پیاده سازی امکانات تعامل با بیننده، از داده های ورزشی و فعالیت های اجتماعی آن ها فراتر رفته و از انگیزه و اطلاعات بینندگان/کاربران، برای تولید قالب های مختلف برنا مه سازی تعاملی در تلویزیون استفاده کند تا زمینه تعامل و بیان دیدگاه های مخاطبین بیشتر از هر وقت دیگر مساعد شود.
شبکه های خبری تلویزیونی، نقش ویژه ای در شکل دهی افکارعمومی و جریان سازی های سیاسی و اجتماعی در جوامع دارند و عرصه خبر، تبدیل به صحنه ای از رقابت شبکه های خبری برای جذب بیشتر مخاطبان شده است. گوینده خبر، عنصری مهم در هر شبکه خبری تلویزیونی است که در ارتباطی بی واسطه، اخبار را به مخاطبان ارائه می دهد. هدف از این پژوهش کیفی که با شیوه اسنادی و مطالعات میدانی انجام شده است، بررسی نقش و اهمیت گوینده خبر ارتباط گر در خبر تلویزیونی است؛ گوینده ای که با کمک مهارت و شاخص های ویژه خود، ارتباطی نزدیک با مخاطبان برقرار و اخبار را باورپذیرتر و با اثر اقناعی بیشتری به آنها عرضه می کند. بر اساس نتایج پژوهش، استفاده از سبک های جدید گویندگی خبر، تمایز قائل شدن بین گوینده خبر و خبرخوان از سوی شبکه های خبری تلویزیونی، مشارکت گویندگان خبر در نگارش و تهیه خبر و آشنایی گویندگان با علوم رفتاری و ارتباطات غیرکلامی، از اصولی است که گوینده خبر ارتباط گر باید در دستور کاری خویش قرار دهد.