زمینه و هدف: رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون، نقش بسیار مهمی در بسترسازی افکار عمومی و تأمین امنیت و پیشگیری از وقوع جرم ایفا می کنند. این ابزارها با توجه به توسعه کمی و کیفی خود در عمل می توانند هم فرصت و هم تهدیدی برای امنیت اجتماعی باشند. پژوهش حاضر نقش سریال های اخیر پلیسی را در پیشگیری از جرم و آموزش آن بررسی کرده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی است و با روش تحلیل محتوای کمی انجام شده است. جامعه تحلیل را سریال های پلیسی پرمخاطب تلویزیون ایران در پنج سال اخیر تشکیل داده اند و از بین آن ها سریال های «زخم»، «رهایی» و «میکاییل» مبنای تحلیل قرار گرفته اند. برای سنجش پایایی تحقیق از اعتبار محتوایی یا صوری بهره گیری شده است که براساس توافق نظرات و آراء صاحب نظران و اساتید حوزه رسانه و جرم، شاخص ها و مقوله های مورد مطالعه و استخراج شده از اعتبار مناسبی برخوردار بودند. یافته ها و نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که 20 درصد محتواهای پلیسی سریال های مورد بررسی را آموزش جرم، 27 درصد آن ها را توانمندی پلیس و پیشگیری از جرم، 21 درصد رواج ارزش-های مثبت، 13 درصد رواج ارزش های منفی و 18 درصد را وظایف رسانه ای تشکیل داده است. بنابراین سریال های پلیسی می تواند به عنوان ابزار مؤثری در پیشگیری از جرم مورد استفاده قرار گیرد.
سینمای ماورا از اقسام فاخر هنر هفتم است که به منظور تجسم نمایشی پدیده های غیبی، با رویکرد تربیتی در دهة هشتاد در تلویزیون ایران طلوع درخشده ای داشت. متأسفانه این ژانر نوظهور و متعالی با انتقادهای غیرفنی و گاهی سرکوبگرانه از عرصه هنر تلویزیون خارج شد و اکنون در رکود به سر می برد. این گونة فاخر به همان اندازه که اهمیت فرهنگی و تربیتی دارد، همواره دارای چالش های نظری و بیانی (فنی) خاصی بوده است. یکی از چالش های این ژانر نوظهور، داشتن نظام نشانه ای ساختمند است. نشانه های تصویری سریال های ماورایی باید قدرت معناسازی بسیار قوی ای داشته باشند و انطباق معنایی با آموزه های اسلامی از نقاط اساسی در قدرتمندی آنها است . تحقیق حاضر در تحلیلی نشانه شناختی، بازنمایی «فرشته» را در سریال «ملکوت» بر اساس مطالعه تطبیقی با مبانی اسلامی فرشته شناسی بررسی می کند. این مقاله ابتدا آموزه های فرشته شناختی مورد نیاز را به عنوان مبنای نظری با تأکید بر قرآن کریم و آرای مفسران شیعه از فرهنگ اسلامی جمع آوری کرده و سپس با روش تحلیل نشانه شناختی بر اساس دو الگوی تحلیل رمزگان تلویزیونی اسلین و تحلیل هم زمانی (جانشینی: تقابلی) سوسور – اشتراوس دال های معناساز سریال را بررسی می کند . مهم ترین دستاوردهای این تحقیق عبارت اند از: ارائه مبانی نشانه ای تمثل فرشته و جهان غیبیِ این موجود ماورایی در سینما بر اساس مبانی اسلامی فرشته شناختی؛ نقد بازنمایی فرشته در دو حوزه: یکی رمزگان تلویزیونی (از نظر چهره پردازی، شخصیت پردازی، عناصر بصری صحنه و...) و دیگری نقد نشانه شناختی «جانشینی: تقابل شناسی» (تقابل هستی تجردی فرشته با ماده و نیز هدایت او با اضلال نفس و شیطان و....) در سریال مذکور؛ حل تعارض تمثل زیبا و زشت فرشته؛ و دفاع از انطباق داشتن گریه فرشته به عنوان یک نماد پرمعنا و قوی در تولیدات رسانه ای با موازین دینی.