«فرانکشتین باید نابود شود- تعقیب هیولای خشونت تلویزیونی»
صحنه چنین است:
«باگزبانی»و«دافی اردک» و گروهی از شخصیتهایی دیگر نقاشی متحرک در صحنهای جمع هستند.
«باگزبانی» به ارتکاب خیانت متهم شده است و گروهی قصد مجازات او را دارند. ازهمین حالا به شما توصیه میکنم که اگر تحمل تماشای کله «دافی اردک» را که مثل فرفره به دور گردنش میچرخد و همین طور طاقت بقیه قضایا را ندارید از خواندن متن دست بکشید. زیرا این مطالب، برای گروه ویژهای است:آن خرابکاران شیطانی صفتی که میخواهند جوانان معصوم آمریکایی را با نمایش خشونت در تلویزیون نابود کنند!
این پژوهش در پی کشف گفتمان و یا گفتمان های مسلط خبری سه سایت بی.بی.سی فارسی، پرس. تی .وی و صدای امریکا در خصوص پوشش خبری وقایع موسوم به جنبش اشغال وال استریت در بازه زمانی سه ماهه مهر، آبان و آذر (پاییز) سال 1390 و مقایسه آنها با یکدیگر است. همچنین، این پژوهش کوشیده است تا با اتکا بر محورهای گفتمانی کشف شده از سه سایت مورد بررسی، دیپلماسی رسانه ای دولت های حامی این سه منبع خبری را در قبال وقایع یادشده مورد بررسی و کندوکاو قراردهد. به همین منظور، از نظریه های انتقادی حوزه خبر همچون چارچوب سازی، نظریه گفتمان و نظریات مربوط به حوزه دیپلماسی استفاده شده است. همچنین، با به کارگیری «روش عملیاتی تحلیل گفتمان (پدام)»، پوشش های خبری مزبور تحلیل گفتمانی شده اند. جامعه آماری این پژوهش، کلیه اخبار مربوط به جنبش اشغال وال استریت در سه سایت مذکور در بازه زمانی مورد نظر است که پس از بررسی جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 344 گزاره (بی. بی. سی فارسی: 101 گزاره)، (پرس. تی. وی: 116 گزاره)، (صدای امریکا: 127 گزاره) انتخاب و مورد بررسی قرارگرفته است.
نتایج تحقیق حاکی از این است که بی. بی. سی فارسی دیپلماسی رسانه ای «ابهام و تحریف»، صدای امریکا دیپلماسی رسانه ای «تقابل و تهاجم» و پرس. تی. وی دیپلماسی رسانه ای «بحران سازی» را در خصوص وقایع مورد بررسی درپیش گرفته اند.
در این مقاله چالشهای پیشروی ِ مجلات علمی با دسترسی آزاد شرح داده میشود و پس از صحبت در مورد هر یک از چالشها، راهکارهایی برای عبور از آنها ارایه شده است. رویکرد نویسنده در ارایه راهکارها رویکردی حقوقی و اخلاقی است. مقاله تلاش میکند به انتقادهای مطرح شده در مورد مجلات علمی با دسترسی آزاد پاسخ دهد و نشان دهد که بسیاری از ایراداتی که به اینگونه مجلات گرفته میشود در مجلات علمی پولی هم وجود دارد. با این حال بهشدت از اتخاذ راهبرد "بازگرداندن ایرادها به حریف" اجتناب میشود و تاکید میشود که هر جا کاستی یا اشتباهی وجود دارد جبران شود و نمیتوان فقط به این دلیل که مجلات علمی پولی، هم ایرادهای مشابهی دارند، این ایرادها را نادیده گرفت. نویسنده پس از سالها فعالیت در زمینه مجلات علمی با دسترسی آزاد بهخوبی از ظرفیتها و تواناییهای بالقوه این گونه مجلات آگاه است و این نکته را بهخوبی درک میکند که دسترسی آزاد به مقالهها و محتواهای علمی، تاثیرگذاری آنها را چند برابر میکند. نویسنده در جایی دیگر در مورد اهمیت دسترسی آزاد به مقالههای علمی و دانشگاهی به این موضوع اشاره میکند که نویسندگان این مقالهها تنها کسانی نیستند که از دسترسی آزاد به مقالههایشان سود میبرند (به این دلیل آشکار که مقالههایشان بیشتر خوانده شده و بیشتر به آنها ارجاع داده میشود)، بلکه همچنین آن دسته از خوانندگان دانشگاهی که موسسههای آنها قادر به پرداخت هزینههای مجلات علمی نیستند، پژوهشگرانی که کتابخانههایشان قادر به پرداخت هزینههای مجلات علمی نیستند، خوانندگان عمومی که ممکن است به یک زمینه یا رشته علمی علاقهمند باشند، عموم مردم که از این راه میتوانند با چند و چون و چارچوبهای پژوهشهای علمی آشنا شوند، و حتی بیماران و اطرافیان آنها که میتوانند از آخرین یافتههای علمی و پزشکی آگاه شوند، از دسترسی آزاد به مقالهها بهرهمند میشوند.
تا کنون تحقیقات زیادی در مورد رسانه تلویزیون ومخاطب انجام شده است با توجه به اینکه کودکانو نوجوانان بخش مهمی از مخاطبان را تشکیل می دهند ، تحقیقات انجام شده در مورد آنها سهم عمده ای را در بر می گیرند.
مقاله بر آن است بر مبنای دو نظریه «چارچوب سازی» و «طرح ذهنی»، انواع اینفوگرافیک را به عنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای بهبود درک مخاطب و انتقال موفق پیام های رسانه ای معرفی نماید.بر این اساس 37 اینفوگرافی ها و موشن گرافیک های پخش شده در برنامه های غیرنمایشی و غیرخبری شبکه های یک، دو، سه، چهار و پنج سیما طی سال 1396 به صورت تمام شماری، با رویکرد نشانه شناسی لایه ای و با استفاده از الگوی «سلبی» و «کاودری» بررسی و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد این شبکه ها 37 اینفوگرافیک پخش کرده اند که از این تعداد، 12 مورد ایستا، 19 مورد متحرک و 6 مورد چند رسانه ای است. تحلیل نشانه شناختی آثار نشان می دهد، میزان استفاده از نشانه های شمایلی بیشتر و موفق تر بوده ولی نظام های نشانه ای به کار رفته، در تولید معنا موفق نبوده و کمتر به جنبه های دلالتی آن پرداخته اند. از نظام نشانه ای تصویری استفاده مطلوبی نشده است و عموماً کارکردی تزئینی داشته اند. نظام نشانه ای کلامی بیش از هر نظام دیگر بر کل آثار سیطره دارد در حالی که کاربرد موشن یا اینفوگرافی ساده سازی مفاهیم پیچیده به زبان تصویر است. نسبت گفتار به گرافیک نامتناسب است، از شیوایی، سادگی و ایجاز برخوردار نیستند. در بعد نوشتاری نیز ناخوانا بودن واژگان، انتخاب نامناسب قلم به لحاط تناسب گرافیکی با کل اثر، آنها را در تولید معنا و جذابیت های بصری ناکام گذاشته است. در نشانه های حرکتی، حرکت ها ناچیز و کارکردی معناساز ندارند. عموماً آثار از اهداف و کارکردهایی که بر یک اینفوگرافیک مطلوب مترتب است (اطلاع رسانی، رابطه بصری اثر و اطلاعات و ...)، کاملاً به دور بودند. البته استفاده مناسب از نشانه های شمایلی، موسیقی مناسب، نریتورهای توانمند و پژوهش های برنامه ای را می توان از نقاط قوت اینفوگرافی های پخش شده به شمار آورد.