هدف این نوشتار، بررسی شعر انتظار در دوره معاصر از دیدگاه عناصر بلاغی است. در این راستا با توجه به گستردگی این عناصر، از میان صنایع متعدد بدیعی و بیانی، تنها به کارکرد آرایه های بیانی در این نوع ادبی پرداخته شده است تا از این رهگذر میزان حضور کمّی و کیفی چهار صنعت تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه در شعر انتظار ارزیابی شود. مسئله اصلی، چندی و چگونگی کارکرد این چهار عنصر بلاغی در نود قطعه شعر انتظار از بیست شاعر عصر انقلاب اسلامی است که نسبت به دیگر شاعران در این باره برجستگی بیشتری دارند. در بدنه اصلی نوشتار، هر کدام از آرایه های بیانی و زیرشاخه های آن ها در شواهدی از شعر شاعران یادشده، ارزیابی شده و در پایان، این نتیجه حاصل گردیده که در شعر آیینی به طور عام و در ادبیات انتظار به طور خاص، مانند دیگر انواع ادبی با وجود این که شبکه مفهومی بسیار غنی و ارجمند است، بخشی عمده از تأثیرگذاری اثر، مبتنی بر ادبیّت متن و به ویژه عناصر بلاغت آفرینِ آن است.
مواجهه قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) با حضور زنان در عرصه های مذهبی- اجتماعی و سیاسی از موضوعات مهم و مورد توجه خاورشناسان است که نابیا آبوت آن را در مقاله ای با عنوان «وضعیت زن در صدر اسلام» بررسی کرده است. چگونگی دیدگاه وی با توجه به اطلاعات گسترده وی از قرآن و سنت پیامبر (ص) جای تأمل دارد. مقاله حاضر با بررسی آن به روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر قرآن و سنت پیامبر (ص) خصوصاً از منابع اهل سنت سامان یافته و به این نتایج دست یافته که او علیرغم آگاهی های گسترده و قابل تحسین، در برخی موارد مثل جایگاه زن نسبت به مرد، به منابع مورد استناد خویش نسبت تبعیض داده و در بررسی مسایل امامت جماعت زنان و احراز پست های کلان سیاسی توسط زنان، به دلیل عدم بررسی همه جانبه در منابع، به درستی از پس استنباط جامع و صحیح از آن ها برنیامده است و ناگزیر قائل به تبعیض و تغییر نگرش پیامبر (ص) نسبت به زنان به دلیل مشکلات خانوادگی شده است.
برخی قضایای عام یا مطلق اخلاقی در منابع دین، علی رغم ظاهر کلی، ازحیث سور اجمال دارند؛ حتی در مواردی یقین داریم گزاره ای کلی نیست؛ درحالی که ظاهراً به صورت مطلق یا کلی آمده است. این موضوع ما را به سایر گزاره ها هم مشکوک می کند. در این پژوهش برای کشف سور حقیقی این گزاره ها علاوه بر مراجعه به تفاسیر قرآن کریم و شروح روایی، از تحلیل عقلی و منطقی و کشف دلالت های عرفی بهره گرفته و چند احتمال را کشف کرده ایم: 1) جزئی دانستن این قضایا. این احتمال علاوه براینکه خلاف ظاهر است، فقط مربوط به جایی است که سور قضیه ذکر نشده و قضیه مهمله باشد و در جاهایی که سور کلی صریح دارد، جاری نیست؛ 2) انصراف به فرد اکمل. این احتمال نیز منوط به پذیرش قاعده انصراف است؛ 3) بیان اقتضا نه علیت تامه؛ یعنی در نگاه نخست، این گزاره ها را از مقوله تکالیف بدانیم و کلیت آن ها به اقتضای طبعشان باشد، نه در همه موارد؛ 4) ابتلا به تخصیص پس از قبول ظهور عرفی این متون در عموم یا اطلاق؛ 5) حمل بر مراتب تشکیکی معنا. احتمال های سوم، چهارم و پنجم را می توان با یکدیگر جمع کرد.