کاستی ایمان زنان گزاره ای است که در خطبه 80 نهج البلاغه و برخی دیگر از روایات اسلامی آمده و از دیر باز با چالش ها و ابهامات فراوانی همراه بوده است. بدیهی است که خاستگاه این نگره را باید در متون روایی فریقین رد یابی کرد. این گزاره روایی زمانی اعتبار لازم برای تحلیل و استناد در آموزه های دینی را پیدا می کند که از حیث اسناد و مصادر شرایط اعتبار را داشته باشد. از این رو، این مقاله کوشیده است تا علاوه بر گونه شناسی روایات کاستی ایمان زنان، به اعتبار سنجی سندی و مصدری آنها بپردازد که در نهایت اعتبار نسبی اسناد و مصادر آن مورد تایید قرار گرفته است.
وصفت بعض الأحادیث النساء بکونهن «نواقص العقول»، وقد أثارت هذه الأحادیث جدلاً محتدماً فی الأوساط العلمیة، حتی إنه کتبت حولها رسائل ماجستیر. واختلف الباحثون فی التعاطی معها؛ بین رادّ لها ومنکر لصدورها، وبین موافق لها ومذعن لنقص عقول النساء، وبین موافق لها مؤوّل لمعناها. علماً أن هذه النصوص قد وردت فی أهم المصادر الحدیثیة للفریقین، فاستقصیناها أولاً، ودرسناها من جوانب عدیدة ثانیاً، وانتهینا الی أنه لا یمکن الطعن فی صدورها، کما لا یمکن الطعن فی المقطع المشار الیه منها؛ لاستخدامه فیها بوفرة وکثرة، فلا یبقی مجال إلا البحث فی دلالتها.
وبعد دراسة معانی «العقل» فی اللغة والحدیث، وتسلیط الأضواء علی بعض جوانب الروایات المذکورة، مضافاً لملاحظة القرائن المتوفرة، انتهینا الی أن المراد بالعقل لیس هو القوة الإدراکیة، وأن المراد الجدی من هذه الروایات هو ذم غلبة النساء للرجال، لا الطعن فی قواهن الإدراکیة کما هو المفهوم منها فی الغالب. واعتمدنا فی بحثنا أسلوبی التتبع فی الکتب والتحلیل.
حماسه ی جاویدان امام حسین (ع)، در ادبیات بازتابی گسترده داشته و از دیر باز قالب های ادبی گوناگون عرصه ی نمایش اندیشه و عواطف ادبا و نویسندگان بسیاری بوده است. محمّد مهدی جواهری، سراینده نام آشنای عراق، با الگوگیری از این حادثه، زبان و اندیشه خویش را در راستای اعتلای ارزش های میهنی و انقلابی قرار داده است. او در دو قصیده به نام های «آمنتُ بالحسین» و «عاشورا»، به ستایش امام حسین (ع) و توصیف معارف حسینی پرداخته است. در نگاه او عاشورا را باید در متن تاریخ شناخت و آن را از تحریفات به دور داشت، از این رو با رویکردی تند، افرادی را که عاشورا را در خدمت منافع خود گرفته اند، مورد نکوهش قرار می دهد. در این مقاله ضمن بررسی محتوا و موضوعات قصیده «آمنتُ بالحسین» جواهری، به ویژگی های ادبی و زبانی آن اشاره می گردد.
مناقب نگاری حضرت علی7 در بین همه مذاهب اهل سنت رایج بوده و علمای مذاهب چهارگانه نسبت به این امر اهتمام دارند. با جستجو در منابع و تحلیل اجمالی از منقبت نگاری امیرالمؤمنین7 در بین علمای مذهب شافعی و بررسی سیر تطور آن در طول تاریخ، مشاهده می شود که از قرن سوم تا دوره معاصر، آثار علمای شافعی جزء بیشترین و با ارزش ترین مصنفات تدوین شده در عرصه مناقب نگاری علی7 می باشد که با روش های متنوع در شکل نگارش، محتوای نگارش و گونه نگارشی توسط علمای این مذهب به رشته تحریر درآمده است. با توجه به عدم بهره گیری مناسب علمای شافعی از مکتب اهل بیت: این آثار دچار آسیب هایی از قبیل عدم جامعیت، نقل ناقص و متناقض مناقب حضرت شده اند.
در احادیث معصومین علیهم السلام با عناوینی همچون ضعطة القبر (که در فارسی به فشار قبر ترجمه می شود)، عذاب القبر، ضیق القبر و یا ضمة (فشار) برخورد می شود که همه این الفاظ به نوعی رنج، سختی، تنگی و عدم آسایش، آرامش و راحتی را بیان می کند و همه به قبر منتسب شده است. همچنین بیانات این بزرگواران خبر از وجود سختی های دیگری نیز پس از مرگ می دهد که البته تحت عناوین بالا نیستند و به قبر هم منتسب نشده اند. بررسی برخی جزئیات مربوط به این وقایع از جمله صور مختلف آنها، عوامل ایجاد کننده و اینکه شامل حال چه کسانی می شوند مواردی است که مقاله حاضر قصد بیان و بررسی آنها را دارد.