فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
بحث پیرامون تحریف و یا عدم تحریف قرآن کریم،از دیرباز توجه محدثین،اخباریون و مفسران شیعه و سنی،حتی علماء ادیان دیگر را به خود معطوف نموده است.هرگروه با استناد به دسته ای از روایات،در پی اثبات نظریه خود می باشد.البته قائلان به تحریف نیز،سخنی از زیادت به میان نیاورده اند و تنها از وقوع برخی نقیصه ها سخن رانده اند که علامه طباطبایی ـ طی هفت فصل ـ با استدلالات روشن و قطعی این دعا را رد نموده و عدم ایجاد هر گونه تحریفی درقرآن را به اثبات رسانده است.ما در این نوشته پس از تعریف واژه تحریف و بیان عوامل پیدایش نظریه تحریف،این هفت فصل را به طور مختصر می آوریم.
تعلیقات ابن عتائقى بر تفسیر على بن ابراهیم قمى (کمال الدین عبدالرحمان، ابنعتائقی ( قرن هشتم))
حوزههای تخصصی:
ابن عتائقى حلّى (متوفى 786 هجرى)، از دانشمندان قرن هشتم حِلّه و صاحب آثار فراوانى است که بیشتر آنها تاکنون چاپ نشده است. یکى از آثار چاپ نشده او خلاصه اى است که از تفسیر علىّبن ابراهیم قمى (دانشمند شیعى قرن چهارم هجرى) فراهم آورده و نزدیک به یکصد و پنجاه مورد تعلیقه بر این تلخیص افزوده است. در این گفتار، چندین تعلیقه ابن عتائقى در مباحث قرآنى، ادبى و لغوى، رجالى و تاریخى تفسیر قمى، براساس دو نسخه خطى از کتاب ابن عتائقى آمده است.
نقش علم منطق در اصطلاح نامه ها
حوزههای تخصصی:
جایگاه تأویل در روایات تفسیرى امام سجاد علیه السّلام
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهى از روایات تفسیرى را که از امام سجاد 7 برجاى مانده، تأویل آیات و ارائه مصادیق آنها تشکیل مى دهد. این روایات نقش تعیین کننده اى در بازسازى عقاید جامعه پس از شهادت سید الشهداء 7 دارد، در این گفتار، فزونىِ روایات تأویلى و تعیین مصادیق آیات، بر پایه مخاطب و فضاى صدور روایات تحلیل شده است.
نگارنده، نمونه هایى از موضوع هاى این روایات را بدین سان برمى شمارد: بازسازى بنیان تفکّر ولایت مدار، ترسیم محورهاى تفکّر مهدوى، تعیین مصادیق آیات.
بروسوی، تفسیر روح البیان و روش مفسر در نگارش آن
حوزههای تخصصی:
بروسوی مفسر قرن های 11 و 12 ق است که گرایش عرفانی دارد؛ ولی آرای متصوفه و عرفا را چندان در تفسیر خود دخالت نمی دهد؛ هرچند از آن آرا و شعرهای شاعران فارسی زبان مثل مولوی، سعدی و حافظ استفاده زیادی می کند. بروسوی حدود بیست و هفت اثر از خود بر جای گذاشت که تفسیر روح البیان مهم ترین آنهاست. وی در این تفسیر به مباحث علوم قرآنی، لغوی، ادبی و... می پردازد و بهره های فراوانی از شعر فارسی و عربی می برد. همچنین احادیثی را از پیامبر|، امامان معصوم، صحابه و تابعان نقل می کند؛ ضمن اینکه از عرفا نیز تاثیر می پذیرد. گاهی هم به مباحث کلامی و علمی نیز توجه می کند؛ اما کمتر به تبیین آیات الاحکام می پردازد. ایشان در برخی آیات ولایت، مطالبی مشابه دیدگاه امامیه را مطرح می کند، مانند آنچه که در تفسیر آیات مباهله، مودت و اطعام بیان می نماید.
ویژگیها و امتیازات تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
مبانی فهم روایات تفسیری اهل بیت در المیزان
حوزههای تخصصی:
ستاد نشر رسانه ای مرکز فرهنگ و معارف قرآن
روایات تفسیری همواره به عنوان ثقل اصغر الهی مورد توصیه نبی اکرم(ص) و ائمه اطهار بوده و بزرگان تفسیر نیز به آن ها تمسک جسته اند که علامه طباطبایی از جمله کسانی می باشد که مبانی و قواعد تفسیری را از روایات معصومین اتخاذ نموده و به کار بسته است و در این بین از مقوله روایات محکم و تشابه و تبیین معنایی آنان و تقیه ای بودن برخی و جعلی بودن برخی دیگر و نقل به معنایی روایات- بیان مفهوم به جای لفظ- و همچنین روایات بطنی غافل نبوده است.
جایگاه تفسیر آیات الاحکام در علم تفسیر
حوزههای تخصصی:
تفسیر آیات الاحکام،به عنوان شاخه ای از علم تفسیر،هم زمان با نزول قرآن، مورد توجه پیامبر(ص)،صحابه و دیگر مفسران قرار گرفت.به گونه ای که می توان گفت،تاریخ تالیف در موضوع تفسیر آیات الاحکام،به سده دوم بر می گردد.تفسیر آیات الاحکام،همانند علم تفسیر،دارای روش و مبانی تفسیری است.با بررسی روش های تفسیری مشخص شد که روش تفسیری آیات الاحکام،»اجتهادی«است که مفسر،با تلاش علمی خودو نیز با تکیه بر معیار عقل و هم چنین با شناخت و رعایت مولفه ها و قواعد تفسیری و،فقهی به تفسیر آیات الاحکام می پردازد.بدون تردید،هر مفسری،با پذیرش مبانی فقهی و تفسیری خاصی،به تفسیر روی می آورد.در این جهت،مبانی تفسیر الاحکام را،می توان چنین برشمرد:پذیرش حجیت ظواهر،رعایت قواعد فقهی ـ تفسیری و نیزجواز فهم و تفسیر قرآن و…در این تحقیق،به توضیح موارد یاد شده پرداخته می شود.
عروه المتقین
اللوح المحفوظ
بررسی روش شناسی تفسیر المنار در نگاه مهم ترین مفسر شیعی معاصر، علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تفسیر المیزان که یکی از تفاسیر مهم شیعی عصر حاضر است، با تفسیر المنار که از تفاسیر معتبر قرن چهاردهم اهل سنت است، از نظر روش شناسی مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است. از رهگذر این مقاله، جایگاه تفسیر المنار در تفسیر المیزان، و روش شناسی نقد آرای شیخ محمد عبده و رشیدرضا به وسیله محمدحسین طباطبایی روشن خواهد شد. گفتنی است مؤلف المیزان با تکیه بر دیدگاه شیعی و شاخص هایی که به وسیله اهل بیت ارائه شده است. آرای مورد اختلاف مؤلفان المنار را در این موضوع نقد و بررسی کرده است. بسیاری از اختلافات دو تفسیر، معلول باورهای مبنایی مؤلفان آن است؛ ولی بسیاری از اختلافات دیگر، به تفاوت روش آنان در تحقیق و عدم پژوهش کامل در یک موضوع بازمی گردد.
روش عقلی و گرایش فلسفی در تفسیر قرآن صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم آن که در این مقـاله سخـن از فیلسوفی مفسر است، امـا روش تفسیری صدرالمتاهلین، جامع است و او از روش های عقلی، نقلی و شهودی در تفسیر خود سود برده است. در ناحیه گرایش های تفسیری نیز، هر چند گرایش غالب در تفسیر او، گرایش فلسفی – عرفانی است؛ اما گرایش حکمی نام شایسته این گرایش غالب است، زیرا به همان میزان که فلسفه او متعالی و بالمآل حکمی و متفاوت از سایر فلسفه های رایج است، تفسیر او نیز، تفسیر متعالی و در نتیجه حکمی و از سایر تفسیرها متمایز است.
در این مقاله از چیستی تفسیر فلسفی به عنوان گرایشی تفسیری و معنای درست آن در نزد ملاصدرا به تفصیل سخن به میان آمده است.
تفسیر آیه النور
تفسیر آیه النور
بررسی نمادهای ترادف و تحلیل آن ها در تفسیر مجمع البیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در انواع روابط معنایی بین الفاظ، ترادف یکی از مباحث لغوی و به مثابة پدیده ای تلقی می شود که همواره محل مناقشه بوده است. موافقان و مخالفان با استناد به مصادیق آن به اثبات یا رد واژگان مترادف پرداخته اند و به لحاظ نقشی که در ترجمه و تفسیر کلمات قرآنی دارد، در متون تفسیری و در ذیل مباحث ادبی مورد توجه مفسران قرارگرفته است. در این مقاله پدیدة ترادف در تفسیر مجمع البیان، بنا به جایگاه برجستة ادبی آن، مورد کندوکاو قرار گرفته است. از این رو با نگاهی به پیشینة ترادف در زبان ادبی و اشاره به دیدگاه های موافقان و مخالفان و تحلیل آن، ترادف در علوم قرآن و جایگاهش در مجمع البیان را مورد ارزیابی قرار داده است. رهاورد این پژوهش، معطوف به این حقیقت است که طبرسی به ترادف تام قائل نبوده است و اگر در تفسیر مجمع البیان از کلمات متقارب المعنی سخن گفته، صرفاً برای تفهیم و تقریب به ذهن مخاطبان بوده و حداکثر اعتقاد به نوعی ترادف جزئی داشته است.