فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
معنای معنای زندگی چیست؟ آیا زندگی از جنس جواهر مادی، چون سنگ و آب است یا از مقولهٴ اعراض و خاصه ها است یا از نوع رویدادها و فرایندها؟ در ترکیب معنای زندگی مراد از «معنا» چیست؟ آیا مقصود از هدف زندگی، کارکرد زندگی است یا ارزش زندگی؟
حکمت متعالیه نظام حِکمی است که به وسیله صدرالمتألهین شیرازی بنا گذاشته شد و شاگردان و همفکران وی این نظام را توسعه و تکمیل کرده اند. اصالت وجود، حرکت جوهری، اتحاد عقل و عاقل و معقول، نظام احسن و... برخی از امّهات اصول حکمت متعالیه است. براساس این اصول و سایر مبانی، شعور و حیات و عشق در همهٴ عالم جاری است. معنای نظام احسن این است که حکمت الهی موجب می شود سلسله علل مادی به گونه ای باشد که تا حد ممکن مخلوقات بیشتری از کمالات بهره مند گردند؛ یعنی قوانین حاکم بر جهان و انسان بهترین نظام ممکن باشد تا بیشترین خیر و کمترین شرّ گریبان گیر بشر شود. به سخن دیگر احسن بودن نظام، اقتضای صفت «عنایت الهی» است.
معنای زندگی برای انسان در حکمت متعالیه به فلسفه حیات و هدف خداوند از آفرینش انسان بازمی گردد. ملاصدرا با ترسیم مراتب نفس طبیعی، نباتی، حیوانی و انسانی، حرکت و سیر تکاملی نفس را هماهنگ با روند حرکت جوهر در ماده می داند که از ماده آغاز و به فراتر از آن می انجامد و به همین دلیل معاد و قیامت برای روح انسان محقق می شود. حرکت جوهری نفس، از عقل هیولایی با رسیدن به عقل مستفاد پایان نمی پذیرد؛ زیرا مرحلهٴ چهارم حیات معنوی نفس، یعنی مرتبهٴ اتصال با عقل فعال یا همان روح قدسی و روح القدس، جذبات معنوی و اقتباس از نور و معرفت را میسر می کند و این معنای زندگی است.
انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین جایگاه انسان به عنوان عنصر اندیشه ورز، یکی از دغدغههای اصلی تمامی مکاتب بشری و الهی بوده است. در این مسیر برخی مکاتب ضمن افاضه جایگاه مستعلی به انسان، وی را فربه ساختهاند و برخی به معارضه با این جایگاه استعلایی پرداخته و به صورتبندی انسانی نحیف پرداختهاند که هر دوی این تفاسیر، پیامدهایی منفی را به همراه داشته است. در فلسفه غرب، «مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان اول و «پست مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان دوم معرفی شده است. تحقیق پیش رو در صدد است تا با عنایت به این مسئله، ضمن بررسی مؤلفههای انسان پست مدرن، با نقد آن از منظر آموزه های اسلامی، نقاط ضعف آن را آشکار ساخته و به ارائه سوژه ای متعادل مبادرت ورزد.
نظریه اخلاقی توماس آکوئیناس: اخلاق مبتنی بر قانون طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
بررسى مقاله نوح (ع) در دائرة المعارف قرآن لیدن
حوزههای تخصصی:
چکیده: پژوهش حاضر به معرّفى و نقد مقاله نوح (Noah) در دائرة المعارف قرآن (Encyclopaedia of the Quran) مى پردازد. ویلیام برینر (William Brinner) نویسنده مقاله، در آن به بررسى جایگاه حضرت نوح 7 در قرآن، کتاب مقدس، قصص الانبیاء و ادیان ابراهیمى پرداخته است. مقاله یاد شده، نکات مثبتى دارد، امّا برخى از مطالب مطرح شده در آن قابل نقد است. موارد نقدپذیر عبارت اند از : تکرار نام نوح 7 در قرآن، مرورى بر سوره نوح، نامشروع بودن فرزند نوح، روزه روز عاشورا و نجات عوج غول پیکر.
نجات شناسی اُشو؛ نجات شناسی ابداعی یا پیروی از آیین تَنْتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به نظریة نجات در جنبش اُشو و ریشه یابی آن پرداخته است: نخست، پس از بررسی اجمالی زندگی و مهم ترین آموزه های اُشو، سه پرسش مهمِ نجات شناسی، یعنی نجات از چه؟ با چه؟ و به سوی چه؟ چنین پاسخ داده شده است: از دیدگاه اُشو آنچه باید از آن نجات یافت، گرایش های جنسی محدود و ناقصی است که مانع از مراقبة کامل ذهن انسان می شوند؛ ولی برای کم کردن امیال جنسی نباید با آنها مبارزه کرد، بلکه باید با هدایت استادی ورزیده و بدون محدودیت های معمول به آنها پاسخ داد. همچنین با تشکیل مدار الکتریکی ویژه ای بین دو جنس مخالف و رسیدن دو طرف به اوج لذت جنسی کامل، این امیال بسیار کاهش یابند، و زمینه برای پیمودن مراحل مراقبه فراهم آید. محور مراقبه در آموزه های اُشو، تهی شدن ذهن است، که ثمرة آن آرامش مطلق می باشد. سرانجام نیز با ریشه یابی آموزه های اُشو ثابت می کنیم که او تنها با ترکیب آموزه های مکاتب باستانی شرقی، به ویژه تَنْتْرَه و کوندَلینی یُگه، و همچنین آیین بودای ذِن، و ارائة آنها در قالبی امروزی تر، عملاً برخلاف ادعایش، نجات شناسی منحصربه فردی ارائه نکرده است.
گفتنی است گرچه خود این آموزه ها در معرض نقدهای جدی و مهلک قرار دارند به جهت اینکه غرض از نوشتار صرفاً تبین تقلیدی بودن مکتب اُشو است، از آوردن نقدهای مفصل پرهیز و در برخی قسمت ها اشاره ای به اندکی از آنها کرده ایم.
اسلام و نسخ ادیان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقد نظریة تباین دین و معنویت
حوزههای تخصصی:
نسبت میان معنویت و دین، یکی از مهم ترین مباحث قابل طرح در حوزة فلسفة دین و معنویت پژوهی است. تنوع در انگیزه ها و رویکردها در بررسی مفهوم معنویت، سبب ارائة تفاسیر متفاوت در حقیقت آن و نیز ریشه ها و نتایج آن شده است. برخی، معنویت را نه تنها متفاوت از دین، بلکه متباین و حتی متضاد با آن دانسته اند. هدف اصلی این پژوهش آن است که ابتدا مفاهیم «دین» و «معنویت» را بررسی کند؛ سپس با تقسیم گونه های مختلف معنویت و بررسی مؤلفه های اصلی معنویت حقیقی، تفاوت آن را با معنویت کاذب و نیز معنویت باطل آشکار سازد. همچنین نسبت معنویت و عقل، و نیز ضرورت عدم مخالفت تفاسیر مختلف از معنویت با اصول بدیهی عقلی، به اختصار بررسی شده است. در ادامه ادلة کسانی که معنویت را متباین با عقل دانسته اند، ارزیابی و رد، و علیت دین برای معنویت اثبات گردیده و در پرتو آن، انحصار معنویت در معنویت دینی به ویژه معنویت اسلامی تبیین شده است. روش این تحقیق، اسنادی-تحلیلی است و با بررسی و نقد ادلة طرف داران تباین معنویت و دین، مدعای اصلی اثبات خواهد شد.
ادوار تاریخی آیین هندو و نقش آن در تحول نظام خدایان هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین هندو از نظر تاریخی، تاکنون با پنج دوره دگرگونی روبه رو بوده است که عبارتند از: 1. دورة پیش از تاریخ؛ 2. دوره وده ای؛ 3. دوره کلاسیک؛ 4. دوره میانه؛ 5. دوره معاصر یا مدرن. این نوشتار در پی بیان این نکته است که در پی این ادوار پنج گانه که سبب تحولاتی در آیین هندو شده است، نظام خدایان نیز ـ که در بیشتر دوره ها، نظامی چندخدایی بوده است ـ دگرگونی هایی پذیرفته است که می توان آنرا نظام چندخدایی خاصی دانست که ماکس مولر آن را هنوتئیسم نامیده است؛ به این صورت که جایگاه خدایان در این آیین دگرگون شده است.
تأثیر اومانیسم بر نهضت اصلاح دینی ( پروتستان)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد بررسی تأثیر اومانیسم بر شکل گیری نهضت اصلاح دینی (پروتستان) با روش توصیفی ـ تحلیلی است. در این راستا نخست به تعریف اومانیسم اشاره، و پس از بیان مراحل سه گانة اومانیسم از رنسانس به بعد، ویژگی اومانیسم در هر یک از این مراحل بیان شده است. در ادامه با روش شدن ویژگی های اومانیسم در دورة نهضت اصلاح دینی و با واکاوی زندگی و اندیشه های بعضی از بزرگان اصلی و اولیة نهضت اصلاح دین، نشان داده شده که اگرچه زندگی و اندیشة این بزرگان متأثر از اومانیسم بوده است، تأثیرپذیری همة آنها به یک اندازه نبوده و همچنین بعضی از آنها، در دوران هایی حتی از اصول اومانیسم عدول کرده اند.
بهایت و سیاست
آیین سوگواری در میان صابئیان (تلفیقی از اندیشه ها و آیین ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه ای، آداب و رسوم سوگواری است. بررسی آیین های سوگواری، ازآنجا که می تواند نشان دهندة فرهنگ و باورهای افراد یک جامعه باشد، بسیار مهم می نماید. در ایران نیز از دیرباز، از دوران باستان تا ورود اسلام و تا کنون، آداب و مراسم مختلف سوگواری وجود داشته است؛ از جمله می توان به سوگواری در میان اقلیت های مذهبی و از میان ایشان، صابئین اشاره کرد. این پژوهش بر آن است تا آداب سوگواری در میان صابئین، و در واقع افکار و اندیشه های ایشان دربارة این مراسم را کانون توجه قرار دهد. این پژوهش به شیوة تحلیلی- تاریخی نگارش یافته است.
کمال پذیری انسان؛ نقطه عزیمت در گفتمان ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمالپذیری انسان به مثابه چهارراهی است که راههای اصلی مهمترین ادیان شرقی و غربی، اعم از الهی و غیر الهی، را به هم پیوند میزند و، بنابراین، میتواند نقطه عزیمت درخوری برای گفت وگوی ادیان واقع شود. در ادیان معروف تعابیر مختلفی از کمال و انسان کامل وجود دارد. در آیین بودا از انسان کامل با نام های «ارهات» و «انسان آزاده»، در اندیشه مردم چین باستان و آیین کنفوسیوس، با نامهای «تائو»، «انسان آزاده» و «انسان قدیس» و در زرتشت با نام «انسانِ آرمانی» تعبیر شده است. اما از منظر اسلام انسان نسبت به سایر اجزای عالم از اعتبار و اهمیّت خاصی برخوردار است، به گونه ای که اگر به نهایت کمال خود برسد، از سایر آفریدهها، حتّی کرّوبیان ملأ اعلی و فرشتگان عالم فراتر میرود. زیرا دیگر مخلوقات الهی دارای ظرفیت کمالپذیری محدودی هستند، اما انسان چون میتواند مظهر کلّ اسماء و صفات الهی شود کمالپذیری او نامحدود است.
مفهوم نبوّت در عهد عتیق و زبان عبرى با مقایسه در قرآن
حوزههای تخصصی:
نبوّت از مفاهیمى است که بین ادیان الهى مشترک است. در دو دین آسمانى یهود و اسلام، خداوند فردى را که نبىّ اوست انتخاب مى کند تا پیامش را به مردم برساند و آنان را در مسیر هدایت و کمال قرار دهد. در مقایسه این مفهوم در این دو دین الهى، به وجوه اشتراک و افتراقى برمى خوریم: در هر دو دین، نبىّ الهى متّصف به اوصاف الهى است، نبىّ الهى براى رسیدن به پیام خداوند از طرق مشابهى بهره مى گیرد، در هنگام دریافت وحى الهى، ثقل وحى موجب تغییر احوال او مى شود و در هر دو دین، انبیاى الهى از مراتب و درجاتى برخوردار هستند.
در عین حال، اختلافاتى نیز مشاهده مى شود؛ ازجمله اینکه در دین یهود، علاوه بر مردان در میان زنان نیز نبوّت رایج است، انبیاى بنى اسرائیل به طور گروهى و دسته جمعى نبوّت مى کنند و دچار خلسه گروهى مى شوند. در عهد عتیق علاوه بر نبوّت الهى و راستین بحث نبوّت دروغین مشاهده مى شود.
نقد و بررسی قانون طبیعی در اندیشة پروتستان اولیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به عدم پیشینة مباحث مربوط به مبانی قانون طبیعی در آثار دانشمندان مسلمان و به منظور نظریه پردازی و تولید علم دربارة کشف مبانی قانون طبیعی در اسلام، لازم است آموزة قانون طبیعی در غرب عموماً و به ویژه در دورة مسیحیت پروتستان بررسی شود؛ زیرا در آن دوره از غرب، اندیشمندان مسیحی پروتستان، با توجه عمیق خود به ملاک های دینی، درصدد حفظ دستاوردهای قانون طبیعی مسیحی شده در برابر یورش دانشمندان دورة جدید به آموزه های دینی فلسفی بودند.
هجوم گستردة اندیشة اومانیستی به آموزة قانون طبیعی در آن دوره، سبب شد «گروسیوس»، تفسیری از این قانون ارائه کند که به عقیدة بسیاری از دانشمندان، تفسیری سکولارمنشانه بود؛ هر چند «پوفندورف» تلاش کرد، غبار تفسیر سکولاریستی را از محتوای قانون طبیعی بزداید، اما توفیق کامل نیافت.
در این نگارش، ابتدا قانون طبیعی در اندیشة پروتستان های اولیه، تحلیل می گردد. آنگاه کاستی هایی که این نظریه پردازان در تفسیر این آموزه داشتند، بیان می شود. این کاستی ها با عنوان انتقادات در دو گروه مجزا قرار دارند:
انتقاد مشترک، حاوی یک نکتة انتقادی است که به طور مشترک بر همة نظریه پردازان قانون طبیعی در دورة پروتستان اولیه وارد است.
انتقادات مختص دربردارنده پنج نکتة انتقادی است که کاستی های موجود در اندیشة این اندیشمندان را به طور جداگانه نشان می دهد.
ارزش زندگی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان اهل محاسبه و معامله است؛ تا چیزی برای او نیرزد، آن را انتخاب نمی کند. ارزش زندگی به چیست؟ زندگی با وجود ناکامی ها، رنج ها و سختی ها چه ارزشی دارد یا حامل چه ارزش هایی است که وجودش را بر عدمش برتری بخشیده، پذیرش آن را بر عدم پذیرش آن راجح می سازد.
فیلسوف بزرگ جهان اسلام مطابق اصول حکمت متعالیه، وجود را ارزش، خیر و کمال می داند. زندگی نیز که امری وجودی است، دارای ارزش ذاتی می باشد. از آنجا که وجود دارای مراتب است، زندگی انسان متناسب با درجهٴ او از ارزش برخوردار است. البته ارزش های دیگری اعم از تکوینی و ارادی هست که ملاصدرا آنها را زینت بخش زندگی می داند.
خشنودی خدا، کرامت انسانی، فطرت الهی، جاودانگی و عشق، ارزش های زندگی است. نیز هرگونه ارتباط شایسته با منبع وجود و کمال برتر، ارزش محسوب می شود. بنابراین ارتباط با خداوند، معیار ارزش زندگی است. فطرت الهی انسان، نشان می دهد که ارزش از درون انسان می جوشد و نیازی به اعتبار ارزش و نگاه به بیرون نیست. کرامت انسان امری وجودی و به جعل الهی است؛ لذا امری حقیقی است نه مفهومی اعتباری. مایهٴ برتری و کرامت انسان، ظرفیت علمی او است که سبب برتری بر فرشتگان گشت. از نظر ملاصدرا عشق در هر موجودی سریان دارد. هر چه درجهٴ وجود قوی تر باشد، عشق پررنگ تر است. هر چه نفس اشرف و اعلی باشد، محبوب او لطیف تر و پربهاتر است. جاودانگی ارزش است. زندگی انسان، جاودان است و مرگ تقابلی با جاودانگی ندارد. انسان با مرگ به مرتبه ای برتر و حیاتی حقیقی نایل می شود.
بنابراین ارزش زندگی به ارزش های وجودی انسان برمی گردد. این ارزش ها دارای شدت و ضعف است. پس ارزش زندگی نیز دارای درجات و مراتب می باشد.
هویت معرفتی اخلاق دینی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
آیا علم و دین به دو فرهنگ متفاوت تعلق دارند؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در زمان ما این ایده رایج است که علم و دین دو فرهنگ زیربنایی متفاوت دارند. بعضی از دانشمندان معتقدند که آنها به دو فرهنگ مستقل وابسته اند. بعضی نیز معتقدند که آنها در بعضی زمینه ها همپوشانی دارند، و برخی آنها را متعلق به دو فرهنگ مکمّل می دانند. این مقاله می کوشد که ثابت کند علم، آن گونه که معمولا فهمیده می شود، یک فرهنگ خودکفا ندارد و فی الجمله با دین زمینه های مشترک دارد. بعلاوه، علم مبتنی بر بعضی مفروضات متافیزیکی است و همچنین دانشمندان با بعضی ملاحضات اخلاقی سر و کار دارند. پس لااقل علم و دین به دو فرهنگ کاملا مستقل تعلق ندارند، و در واقع آنها می توانند یک جهان بینی زیربنایی مشترک داشته باشند.