در جامعه های ایرانی و اسلامی برخی از بادها را همچون روح و جن می پندارند و باور دارند که این بادها با وارد شدن به تن آدمیزادگان، آنها را تسخیر می کنند و به فرمان خود در می آورند. این بادها یا جن-بادها را به دو دسته، بادهای زیانکار و بادهای بی زیان تقسیم می کنند. وقتی یک دیو-باد یا جن-باد کسی را می زند، یعنی به درونش می رود و تسخیر و هوایی اش می کند برای رام کردن و تسخیر باد-دیو، و یا بیرون کردن دیو یا جن از تن شخص بادزده یا جن زده جادو پزشکان مخصوص تسخیر ارواح از دو روش درمانی گشتاری، دیو-باد یا جن-باد از درون شخص بادزده بیرون نمی رود و بر او همچون مرکبی سوار می شود و با استحاله شخصیت مرکب خود، هویت اجتماعی تازه ای از او می سازد. از آن پس شخص آمیخته با جن-باد به کیش بادانگاری و گروه اجتماعی بادزدگان یا اهل هوا می پیوندند و زندگی نوینی را با اعضای گروه آغاز می کند.
به رغم گستردگی مطالعات اجتماعی - اقتصادی بر روستاهای ایران پیش از انقلاب اسلامی، موضوع این تغییرات در جوامع روستایی در طول سال های پس از انقلاب کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. این درحالی است که رشد گسترده زیر ساختارها و گسترش روابط شهر ـ روستایی، چهره و محتوای روابط درونی این جوامع را و به کلی دگرگون ساخته است.در مقاله حاضر، حاصل پژوهشی میدانی درباره یک روستای ایرانی، افزاد، به عنوان موردی انتخاب شده و تغییرات در آن از خلال مطالعهای انسان شناختی بررسی و تحلیل شده است.افزاد روستایی در منطقه کوهبان در کویر مرکزی ایران و در شمال غربی استان کرمان قرار دارد.نتایج مطالعه نشان می دهد که این روستا از طریق به کارگیری ساز و کارهای پیچیده و متنوعی از هم یاری های درونی توانسته است بدون آنکه نسبت به محیط خود دچار انزوا شود، هم بستگی درونی و هویت خاص خویش را حفظ کند
در این مقاله تلاش شده است بخشی از فرایند جذب و ادغام تاریخی گروهی از اقوام ترک و عرب تبار در تمامیت فرهنگی ایران تحلیل شود. این تمامیت، خود یک واحد تلفیقی و ترکیبی است که باید آن را حاصل ادغام اقوام و فرهنگ های گوناگون در یک حوزه یگانه دانست. فرهنگ ایرانی تا حد زیادی از این دو قوم به هر دو صورت مثبت و منفی تاثیر پذیرفته و به همین دلیل شناخت چگونگی این تأثیرها در بازشناسی فرهنگ ایرانی پر اهمیت است.
اقوام ترک تبار از سده پنجم هجری تا آغاز عصر پهلوی به طور پیوسته بر حوزه فرهنگی- اجتماعی ایران تسلط نظامی و سیاسی داشتهاند و در نتیجه بر تحولات این کشور مؤثر بوده اند. ورود اعراب نیز به حوزه فرهنگ ایرانی، با گسترش دین نوینی همراه بود که تاثیر عمیقی بر ذهنیت و رفتارها داشت و هم چنین از خلال زبان (واژگان، مفاهیم، خط) نیز در ایران تاثیرات زیادی برجای گذاشت که این امر به ویژه از عناصر تعیین کننده و تداوم بخش این فرهنگ به شمار می آید.
قوم نگاری یکی از روشهای علمی تحقیق در علوم انسانی با درگیری فعال محقق در میدان تحقیق دنبال مشارکت در توسعه معرفت علمی از گروهها یا فرهنگها است. مشاهده مورد مطالعه در شرایط طبیعی و نهایتا تحلیل و ارزیابی یافته ها در زمینه و بستر مورد مطالعه باعث دیدی جامع نگر در تحقیق قوم نگاری با اعتبار نسبتا بالایی گردیده است.قوم نگاری بر اساس بنیان نظری بر فرهنگ و با دیدی کل گرایانه به مطالعات عمیق برای توصیفی دقیق و فشرده از مورد مطالعه می پردازد. این مقاله ضمن توضیح بنیان نظری قوم نگاری در باره بستر روش شناختی آن بحث می کند. بر اساس پیش فرض های روش شناختی، این تحقیق در یک فرآیند مشخص با طرح مساله شروع و نهایتا به نتیجه گیری ختم می شود که چگونگی حرکت در این فرایند نیز از اهداف این مقاله است در نهایت سعی خواهد شد نقاط قوت و ضعف قوم نگاری برای استفاده در تحقیقات علوم انسانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.