کتاب انسان شناسی رسانه ها، شامل مجموعه مقالاتی از نویسندگان و نظریه پردازان مختلف از رشته های انسان شناسی و ارتباطات است، مجموعه ای که در چهار بخش تنظیم شده است.تاریخچه و مباحث اصلی شاخه انسان شناسی رسانه، مفاهیم و روش های انسان شناسی رسانه ها، رویدادها و فعالیت ها و مطالعات میدانی در حوزه رسانه ها، تئوری معطوف به عمل که چشم اندازی منحصر به فرد و بسیار ارزشمند در این حوزه را می گشاید...
"پهنه بختیاری، سرزمین کوه های وسیعی است که جایگاه سکونتی رده های مختلف ایل بختیاری است. بختیاری ها شاخه بزرگی از لرها می باشند که قدمت تاریخی آن ها را در قرون و اعصار قبل از آن بایستی جست و جو نمود. آثار کهن باستانی، کتیبه های فراوان تاریخی، پیشوندهای کهن (آ)، (کی)، (کا)، برای نام افراد مذکر، واژه کهن بی بی برای زنان و دختران خانواده های خوانین، وجود ساخت اجتماعی برای گروه های کوچنده، وجود رده های قدرت جهت کنترل هرچه بیشتر اجتماع کوچنده و تقسیمات پیچیده بهره گیری از مرتع به همراه آداب و رسوم و فرهنگ عظیم نانوشته آنان و همچنین کوچ بر اساس تقویم شمسی و افتخار به پوشش ویژه سنتی محلی و ... همه حاکی از عظمت، قدرت و تاریخ ایرانی بودن آن هاست که بدان مباهات می کنند.
اطلاعات ما از گذشته تاریخی این طایفه بزرگ بسیار اندک است. ولی از زمان صفویه به بعد این اطلاعات تاریخی، رفته رفته و شجره آن ها برای ما بسیار روشن تر شده است"
پرسش از ماهیت، چیستی و کیستی انسان به قدمت تاریخی زندگی بشر است. اما در این میان دوران مدرن امتیازات و برجستگیهای دیگری دارد. بحران هویت فردی و جمعی و پرسشهای بنیادینی که بشر این دوران یا همان انسان مدرن در مقوله هویت فردی و جمعی خود تجربه و طرح کرده، بی سابقه است. یکی از وجوه این پدیده تنوع تعاریف و رویکردها به مقوله تاملی است در معناها و نظریاتی که در دوران مدرن در مقوله هویت اعم از سطح فردی و یا جمعی آن مطرح شده است.
اختلاف نسلی از مباحث مهم جامعه ما میباشد. جامعهای که دارای جمعیت جوان حجیم و تغییراتی پرشتاب است. بسیاری بر این عقیدهاند که انتقال فرهنگ نسل قبل به نسل جدید با مشکلات جدی مواجه است و به علل مختلف، بسیار ناقص صورت گرفته، بهطوری که نسل جدید تا حد زیادی پایبند ارزشها وهنجارهای نسل پیشین خود نیست و شکاف عمیقی بین دو نسل ایجاد شده است. این مقاله به بررسی نگرش دوگروه مادران و دختران به هویت جنسیتی خود میپردازد. دیدگاههای نظری برای تبیین مسئله تلفیقی از دیدگاههای آنتونی گیدنز، پییربوردیو، کارل مانهایم و اینگلهارت بوده و از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه استفاده گردیده است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر دانشگاههای دولتی شهر تهران، دارای سن 20 تا25 سال ساکن شهر تهران و مادرانشان را تشکیل می دهند. حجم نمونه 344 نفر و شیوه نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای بوده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات درسطح تبیین ازآزمون کای اسکوئر و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج بهدست آمده نشانگر وجود تفاوت بین مادران و دختران به لحاظ نگرش به هویت جنسیتی خود میباشد، بدین ترتیب که مادران بیشتر نگرشی سنتی به هویت خود دارند و دختران نگرشی مدرن به هویت جنسیتی خویش دارند. در حوزه وظایف خانگی، دختران بیشتر برابری زن و مرد را مطرح نمودهاند. مادران در پایبندی به کلیشههای فرهنگی قویتر بودند. با بالا رفتن تحصیلات مادران، نگرش سنتی آنان کاهش مییافت و با تاهل دختران نگرش آنها بیشتر سنتی میشد.
جنگ تحمیلی به عنوان یکی از رخدادهای عظیم تاریخ معاصر ایران حوزه های متفاوت زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد. ادبیات – به ویژه شعر - نیز به عنوان یکی از حوزه های تفکر و اندیشه ایران، تحولی عمیق را شاهد بود. شاعر ایرانی، با آغاز جنگ تحمیلی، تلاش کردند، با استفاده از اسطوره های تاریخی ملی و دینی و طرح شخصیت های حماسی در شعر خود، بر نقش هویت سازی آن ها تاکید نمایند. استفاده از اسطوره ها در سروده های جنگ تحمیلی، نشان می دهد که ایرانیان، هنوز هم پیوندهای فرهنگی خود را با عناصر هویت بخش تاریخ و فرهنگ کشورشان حفظ کرده اند و از این نمادها و ساختارهای تاریخی، در بازیابی هویت خویش استفاده می کنند. این مقاله بر آن است تا پس از بازشناسی اسطوره های ملی و دینی، نقش هویت بخش آنان را در تقویت روحیه دفاع و افزایش وفاق و وحدت ملی در میان ایرانیان، بررسی نماید.
مردم در فرهنگ های مختلف با تجربه مشترک و ناگزیر مرگ چه می کنند؟ همه ما مرگ و مناسک و معانی پیرامون و همراه با آن:سوگ، اندوه و ماتم و شرکت در مراسم سنتی و دسته جمعی را به نوعی در زندگی شخصی خود تجربه کرده ایم.گاهی نیز مرگ را در حوادثی بسیار تاثربرانگیز مثل حوادث غیرطبیعی نظیر قتل ها و کشتارهای دسته جمعی در جنگ ها و خشونت های سیاسی، یا بلایای طبیعی چون زمین لرزه، سیل و نظایر آن دیده ایم و از آن متاثر شده ایم. این حوادث هرچند ممکن است مرگ هایی نامتعارف تلقی شوند اما باید اعتراف کنیم که از اولین انگیزه های انسان شناسان برای توجه به موضوع مرگ بوده اند...
" پیشوای مکتب اشراق، با گرایش به نور که پناهگاهی آرامشبخش برای روح انسان محسوب میشود، به تبیین، اصلاح و احیای حکمتی پرداخت که طریقتی را ارایه میکند که انسان جویای حق و عدالت و عاشق طریقت با احاطه بر برهان و مراقبه و تامل درونی، به معرفت حقیقی و اشراق یعنی به هویت راستین خویش نایل میآید. این حکمت، که در آن ذوق و شهود با برهان و نظر همراه میگردد و از آن نیز برتری مییابد، تجلی معرفت در جان انسان میشود و او را از خود بریده و به خدا پیوند میدهد. در این دیدگاه، حکیم راستین و متاله است که شایسته رهبری جامعه انسانی است و میتواند با ایجاد مدینه فاضله، بشریت را به سوی سعادت واقعی سوق دهد.
خمیره و بنیان این حکمت را حکیمان پارس پایهگذاری کردند، و افلاطون و دیگران آن را پی گرفتند لذا، این حکمت که حکیم ما احیاگر آن است بیش از هر چیز پارسی (ایرانی) است، اما با وحی قرآنی و اندیشه محمدی(ص) همسان است؛ چه در پی تحقق عدالت و سعادت و فضیلت است. این احیاگری، نه جبنه شعوبیگری دارد و نه ملیگرایانه است، بلکه در پی تحقق حق و عدل است و نمونه آن را در انبیا و ملوک ایرانی و حکیمان پارس ـ که برخی از آنها پیامبر نیز هستند ـ و متاله مییابد. پس تقسیمبندی او به شرق (عالم مینوی و نورانی) و غرب (عالم ظلمانی و این جهانی) تقسیم جغرافیایی نیست، بلکه معیار آن حق و باطل، نور و ظلمت و عدل و ظلم است که بیش از هر جا در شرق (پارس) تجلی یافته است، ولی در اصل هویتی انسانی، آزادیخواهانه و عدالتطلبانه و سعادتجویانه است. "
" این مقاله به دنبال بررسی چگونگی پیدایش و شکلگیری هویتهای جدید منطقهای در استان خوزستان تحت تاثیر فعالیتهای شرکت نفت با استناد به آثار داستاننویسان خوزستانی است. نویسنده ابتدا محدوده جغرافیایی پژوهش را که شامل مناطق نفتخیز خوزستان بوده، روشن کرده و به تعریف داستان و ادبیات داستانی پرداخته است؛ سپس بازتاب تحولات اقتصادی و اجتماعی فعالیتهای شرکت نفت را در آثار داستاننویسان خوزستانی نشان داده است.
کوشش شده است که نقش هر یک از این تحولات در شکلگیری هویتهای جدید نشان داده شود. در پایان نیز با بررسی مسایل فرهنگی بهطور مشخص به مقوله هویتهای جدید پرداخته است. "