نشر خبر، یکی از مهمترین وظایف وسایل ارتباط جمعی وازجمله کارکردهایی است که این وسایل را به ابزاری قدرتمند برای نفوذ در افکار عمومی وجهت دادن به نگرشها تبدیل میکند. این مقاله ضمن اشاره به برخی از کارکردهای رسانه در زمینهاطلاعرسانی و ارائه توضیحی مختصر در مورد ویژگیهای پیام که تولید عملی یک رسانه بهشمار میرود، به نحوه اعتمادسازی در خبر میپردازد؛ عواملی را که موجب بیاعتمادی مخاطبان نسبت به خبررسانی رسانه میشود مورد کنکاش قرار میدهد و در هر بخش، راههای جلوگیری از این بیاعتمادی را به اجمال بیان میکند. نگارنده عوامل متعددی را در بروز بیاعتمادی مخاطب به اخبار مؤثر دانست اما آنچه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، عوامل مؤثر رسانهای براین بیاعتمادی است که چالشهایی را در پذیرش یا عدم پذیرش پیام از سوی مخاطبان پدید میآورد.
هر چند در مباحث علم مدیریت مفاهیم و ساز و کارهای نظارت و ارزیابی از سابقهای طولانی و ادبیاتی گسترده برخوردار است اما در کشور ما هنوز جایگاه خود را به ویژه در مدیریت رسانه نیافته است. مباحث مربوط به نظارت و ارزیابی در حوزة رسانه در کشور ما، غالباً معطوف به ابعاد کلان نظارت همچون مقررات و قوانین عام ناظر بر کار رسانهای، قانون مطبوعات، سانسور و خود سانسوری، رابطة رسانهها با سایر نهادها به ویژه نهادهای سیاسی و مانند آنهاست. کمتر دیده شده است که در قلمرو مطالعات مربوط به مطبوعات، رادیو و تلویزیون و رسانههای الکترونیکی مطالعات عمیق و گستردهای در باب نظریهها، مفاهیم، شاخصها و ساز و کارهای نظارت و ارزیابی در مفهوم کنترل کیفی صورت پذیرد. اگر هم در این خصوص کارهایی انجام گرفته غالباً صورتی دفعی، گذرا و مرتبط با ابعاد اقتصادی و فناورانه داشته است. این در حالی است که گسترش بیسابقه مطبوعات اعم از روزنامهها، مجلات، هفتهنامهها و فصلنامههای عامه پسند و تخصصی و نیز افزایش سریع و پیوسته شبکههای رادیویی و تلویزیونی در سالهای اخیر، موجب پیدایش نیاز و احساس ضرورتی تام نسبت به این گونه تحقیقات و مطالعات شده است.
از سوی دیگر پیشرفتهای شگرف فناوری ارتباطی در یکی دو دهه اخیر که امکان دسترسی مخاطبان به رسانههای دیگر را فراهم ساخته و فشار رقابت رسانهای را فوقالعاده افزایش داده است، انجام تحقیقات و مطالعات گسترده را در ابعاد مدیریتی و فنی دربارة کنترل کیفیت محصولات فرهنگی و رسانهای به ویژه تولیدات رادیویی و تلویزیونی، ایجاب میکند. تحقیقات و مطالعات فراگیری که علاوه بر برخورداری از آخرین یافتههای علم مدیریت، با احاطه تام نسبت به شاخصها و خصوصیات فرهنگی و هویت ایرانی ـ اسلامی جامعه، موقعیت سیاسی ـ ایدئولوژیک کشور و پایگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ملی تدابیری عملی را در جهت ارتقای سطح کیفی تولیدات سازمان هم از حیث معیارهای ارزشی و اخلاقی و هم از حیث شاخصهای فنی و حرفهای پیشنهاد دهد.
اهمیت موضوع نظارت و ارزیابی در رسانهها به ویژه در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، موجب شد این شماره از فصلنامه پژوهش و سنجش به نظارت و ارزیابی در رسانه اختصاص یابد. از این رو، از میان مقالاتی که از سوی صاحبنظران و نویسندگان محترم به دفتر فصلنامه رسید، پس از بررسی و ارزیابی تعدادی واجد سطح کیفی لازم شناخته شدند که در سه عنوان «نظارت و ارزیابی: مبانی نظری»، «نظارت و ارزیابی: کاربردها» و «نظارت و ارزیابی: فناوری» تنظیم و طی این شماره تقدیم شده است تا به عنوان گامی کوچک و تلاشی در حد وسع مورد استفاده علاقهمندان و دستاندرکاران این حوزه قرار گیرد.
پژوهش و سنجش ضمن تشکر و قدردانی از اساتید دانشگاه، صاحبنظران، کارشناسان، پژوهشگران، مدیران و سایر علاقهمندان به مطالعات رسانهای که با ارسال مقالات، ارائه نظریات، پیشنهادها و انتقادها، مشارکت در جلسات، میزگردها و گفتگوها و یا از راههای دیگر فصلنامه را مورد عنایت و تفقد قرار دادند و ما را در جهت ارتقای سطح کیفی و کمّی این نشریه تخصصی یاری کردند، امیدوار است این مخاطبان فرهیخته و فرزانه نقاط ضعف اجتنابناپذیر موجود در این شماره و سایر شمارهها را به دیدة اغماض بنگرند و همچون همیشه با ارائه دیدگاههای خود در خصوص وجوه امتیاز و کاستیهای «پژوهش و سنجش» یاریگر ما باشند.
جهانیشدن به مثابه به یک فرایند وپروسه مفهومی متفاوت از جهانیسازی است که در قالب یک پروژه دنبال میشود. فرایند جهانیشدن که منجر به خلق ارزشهای مشترک بشری خواهد شد، هیچ تعارضی با منطقهگرایی و محلی شدن ندارد. این فرایند از طریق انقلاب ارتباطات و فناوری رسانهای در حوزههای اقتصاد، فرهنگ و سیاست جهانی تغییرات شگرفی را ایجاد و گفتمان جدیدی را دراین بخشها نموده است. طبیعتا جهانیشدن توانسته با استفاده از فناوری رسانهای در منطقه خاورمیانه - که ویژگیهای خاصی از لحاظ تاریخ و فرهنگ و تعاملات سیاسی و اقتصادی و دولتهای حاکم دارد- موج اصلاحات و تغییراتی را ایجاد نماید؛ به نحوی که امروزه همگان به ضرورت بازنگری در سیاستهای حوزههای مختلف اذعان دارند.
این مقاله ضمن بررسی تفاوتهای جهانی شدن و جهانیسازی و بحث در خصوص پارادایمهای جایگزین یعنی بینالمللی شدن و منطقهگرایی، به تجزیه و تحلیل تاثیرات جهانی شدن بر منطقه خاورمیانه پرداخته است.
تاثیر جهانی شدن در زمینه صنایع فرهنگی و پیشرفت سریع فناوریهای ارتباطی سبب دگرگونی در رسانههای جمعی شده و به دنبال آن ساختار فرهنگی جوامع را تغییر دادهاست. رسانهها با مشارکت در تولیدات نرمافزاری ارتباطی، در تکوین ایدئولوژی و شکلدهی به آن سهم عمدهای دارند و به عقاید و افکار عمومی سمت و سو میدهند. به همین دلیل سیطره و تسلط بر رسانهها از جایگاه ویژهای برخوردار است. امریکا با استفاده از چهار اهرم، منافع خود را در سطح جهان حفظ میکند، این چهار اهرم عبارتاند از: 1- اهرم سیاسی که سازمان ملل است. 2- اهرم نظامی که «ناتو» است، 3- اهرم پولی که بانک جهانی است و 4- اهرم نظام اطلاعاتی و ارتباطی که هم در زمینه سختافزاری و هم در زمینه نرمافزاری، پیشرفت بسیاری داشته است و در این ارتباط حرف اول را میزند
آیا اندیشه جهانیشدن با فرهنگ سازگار است یا فرهنگ که متعلق به زمان و مکان خاصی است تمایل به جهانی شدن دارد؟ دو فرضیه را میتوانیم درنظر بگیریم: نخست آن که چنین امکانی وجود ندارد زیرا چنین ادعایی فقط برای استیلای یک فرهنگ برسایر فرهنگهاست و دوم آن که گمان کنیم فرهنگ میتواند با ابزار عصر اطلاعات جهانی شود که این موضوع در مقابل طبیعت فرهنگ قرار میگیرد، این موضوع رویکرد سومی را به ما نشان میدهد که نه بر پایه حتمی بودن کثرتگرایی فرهنگی است و نه براساس وحدت آن. زبان در فرهنگ جهانی عامل بسیار مهم است و نیاز به ایجاد زبان واحد مهمترین گام برای یکسانسازی فرهنگی است. مقاله زیر این موضوع را به بیانی دیگر توضیح میدهد.
- در آستانه پنجاهمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، ضروری است درباره تاثیر جهانیشدن بر حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در اعلامیه جهانی و به شکل گستردهتر در میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به رسمیت شناخته شد، بیندیشیم. گرچه جهانیشدن معانی متفاوت و گوناگونی دارد، درعین حال پدیدهای است که تغییرات بنیادینی را درون هرجامعهای سبب شده است.
اصولا انسان ها به شرکت در فعالیت هایی علاقه دارند که متضمن پیامدهای ارزشمندی برای آنها باشد . این تمایل موجد ارتباط بین آنها است. در مقاله ذیل پس از مروزی بر مفاهیم و تعاریف ارتباط و کارکردهای اصلی آن ، رسانه ها به مثابه واسطه هایی برای برقراری ارتباط بین افراد مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند. در این مقاله فلسفه به کارگیری رسانه ها با توجه به اهداف خاص و نیز وظایف وسایل ارتباط جمعی مورد عنایت مولف است . در این راستا، به انگیزه های مخاطبان در استفاده از رسانه و دیدگاه های مربوط به چگونگی آگاهی مخاطب از انگیزه هایش در استفاده از رسانه و نیز خاستگاه های اجتماعی و روان شناختی مخاطب که موجد انتظارهای وی از رسانه های گروهی است و به ارضای نیازها و یا سایر پیامدها می انجامد پرداخته شده است نوع استفاده مخاطبان از رسانه و متغیرهای موجود و در نهایت مصلحت مخاطبان و رابطه آن با میزان مشارکت و تعامل آنها را رسانه از دیگر مباحث مورد توجه مولف است . در پایان بر افقی و دو طرفه بودن جریان اطلاعات بین رسانه و مخاطب کم اما فعال و هدفمند به جای توده ای از مخاطبان غیر فعال و بی هدف تاکید شده است .
عینیگرایی Objectivity به عنوان یکی از شاخصهای معرفتشناسی و روششناسی پارادایم نوگرا، دیرزمانی است که در مرکز توجه اندیشمندان حوزههای گوناگون علوم تجربی و اجتماعی قرار دارد. به موازات رشد سریع رسانهها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، این بحث در قلمرو روزنامهنگاری مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی نیز مطرح شد و مباحث مفصلی را به همراه آورد. نگارنده این مقاله کوشیده است ضمن تبیین آنچه عینیگرایی در روزنامهنگاری خوانده میشود. سیر تحول این مفهوم را باتوجه به رابطه متعامل آن باتحولات سیاسی اجتماعی قرن بیستم مورد بررسی قراردهد و انتقادات وارد به آن را به بحث بگذارد. مطالعات موردی که به روش تحلیل محتوا بر روی برنامههای گوناگون تلویزیونی و گزارشهای متنوع مطبوعاتی توسط دانشمندان و اندیشمندان صاحب نام حوزه رسانهو خبر انجام گرفته - و بخش پایانی این مقاله به مرور آنها اختصاص یافته است - در شناخت نقاط ضعف و قوت این مفهوم راهگشا خواهد بود.