فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۸۱ تا ۳٬۳۰۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
منطقه کهگیلویه به دلیل قرارگیری در بین ارتفاعات کوهستانی زاگرس جنوب غربی و سواحل جنوبی ایران از زیست بوم و اقلیم منحصر به فردی برخوردار است به گونه ای که شکل گیری استقرارها و شیوه های معماری ارتباط نزدیکی با زیست بوم و اقلیم منطقه داشته است. یکی از محوطه های تاریخی منطقه کهگیلویه، محوطه دلی یاسیر است که بر اساس منابع تاریخی محوطه ای از سده های متأخر اسلامی است که حدود هزار خانه از ترک ها در آنجا ساکن و کوچ نشین بوده اند. در این پژوهش سعی خواهیم کرد پی ببریم که 1) گاهنگاری محوطه تاریخی دل ی یاسیر بر اساس شواهد باستان شناختی چگونه است؟ 2) داده های باستان شناختی محوطه دلی یاسیر تا چه حد با زندگی کوچ نشینی و منابع تاریخی همخوانی دارند؟ تعیین گاهنگاری نسبی محوطه، بیان جزئیات معماری، مطالعه تأثیر محیط زیست بر معیشت و معماری دلی یاسیر و سنجش داده های باستان شناختی با زندگی کوچ نشینی معاصر از مهم ترین اهداف این پژوهش است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج این پژوهش با بهره بردن از داده های باستان شناختی، قوم نگاری و منابع نوشتاری کهن انجام شده است. مهم ترین ویژگی های معماری این محوطه استفاده از ستون های سنگی یکپارچه با پایه ستون های مربع شکل، استفاده از قلوه سنگ ها و تخته سنگ های بزرگ و کوچک به صورت خشکه چین برای دیوارچینی است. بر اساس مطالعه داده های باستان شناختی چون معماری، سفال های سطحی و سنگ قبرها و منابع تاریخی، محوطه دلی یاسیر یکی از مهم ترین محوطه های کوچ نشینی در سده های میانه و متأخر اسلامی است و داده های باستان شناختی چون سنگ ساب، هاون، آسیاب و سازه های معماری کوچ نشینی معاصر، از مهم ترین شواهد مرتبط با زندگی کوچ نشینی و معیشت در این محوطه تاریخی است.
انسان شناسی ماهی گیری: مطالعه ای مردم نگارانه در فرهنگِ مردمان ماهی گیر در شهرستان ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله فرهنگ مردمان ماهی گیر شهرستان ساری بررسی شده است. این مطالعه در پی آن است تا در خلال بررسی فرهنگ صیادی، تأثیر عنصر دریا را بر زندگی صیادان و خانواده هایشان از بعد اجتماعی و فرهنگی بیازماید. برای این منظور، اهداف پژوهش به روابط و مناسبات اجتماعی میان ماهی گیران، وظایف تفکیک شده کارکنان در یک صید با پره و بررسی کنشگران اجتماعی جامعه مورد مطالعه معطوف شده است. در این مطالعه، جامعه صیادان در فاصله زمانی مهر 1391 تا فروردین سال 1392 مورد مطالعه قرار گرفته و از روش های مردم نگاری از جمله مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و گروه های متمرکز برای کسب شواهد و اطلاعات و روش های تحلیل کیفی از جمله تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. ماهی گیران نوار ساحلی در شهرستان ساری، اعضای تعاونی های ماهی گیری و اداره کل شیلات استان مازندران و شهرستان ساری مشارکت کنندگان اصلی این مطالعه را تشکیل می دهند. این مقاله مناسبات و روابط اجتماعی و شغلی را در میان صیادان مورد مطالعه قرار می دهد و به بررسی این مسئله می پردازد که تخصص و مهارت های مدیر پره، به چه صورت او را در رابطه خاص با سایر ماهی گیران قرار می دهد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که شخصِ لُثمان به علت دانش انحصاری و آمرانه خود در زمینه بافت تور و تعیین عمق و جهت ریختن پره در دریا و تشخیص طوفانی بودن دریا برای اقدام به صید در روزهای خاص، از جایگاه خاصی در میان سایر کنشگرانِ ماهی گیری ساحلی برخوردار است که او را در جایگاه مقتدرانه ای قرار می دهد.
بازاندیشی هویت فرهنگی مهاجران لَک؛ تأملی در آداب و رسومِ سوگ و سور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آداب و رسوم نقش برجسته ای در هویت قومی ایفا می نماید؛ چون هویت قومی در بافت و زمینه ی زندگی روزمره برساخت، آشکار و تجربه می شود. الگوهای مهاجرت و جابجایی اجتماعی و فرهنگی همراه با آن، گروه های اقلیت قومی را به سمت پیدا کردن شیوه هایی برای بازجایابی فرهنگی در مکان های جدید سوق می دهد. پرداختن به وضعیت هویت فرهنگی مهاجران با تأکید بر مؤلفه ی آداب و رسوم، می تواند به فهم مکانیسم های تغییر در هویت، وضعیت فرهنگ پذیری و هویت یابی، بازاندیشی و بازسازی هویت کمک نماید. در این راستا هدف پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لَکِ ساکن محله ی نامجو تهران با تأکید بر مؤلفه ی آداب و رسومِ سوگ و سور است.روش شناسی: نوشتار حاضر با روش کیفی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل زنان و مردان قوم لک است که در محله ی نامجو تهران سکونت دارند. فرایند گردآوری اطلاعات با بهره گیری از فنون مصاحبه های نیمه ساخت یافته و عمیق تا مرحله اشباع ادامه یافت و در نهایت به 17 نفر رسید که با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش که حاصل از استخراج مصاحبه هاست، شامل 24 مفهوم و 6 مقوله اصلیِ «تأکید بر اجرای رسوم در زادگاه»، «محدودیت شرایط محیط جدید»، «تسهیل مشارکت»، «اجبار سنت»، «تقویت همبستگی» و «جمع گرایی» است. از دید مشارکت کنندگان، فرهنگ زادگاه قومی آنان با فرهنگ جامعه میزبان متفاوت است. با توجه به سنتی بودن، یکسانی و همانندی فرهنگی-قومی زادگاه، چالش هویتی و یا فرهنگ پذیری برای آنان پیش از مهاجرت چندان مطرح نبوده است و صرفاً تفاوت های اندکی بین نسل والدین و نسل فرزندان در زمینه انتخاب عناصر هویتی وجود داشته است. درواقع، با مهاجرت و تغییر مکان ابهامات ، تردید ها، پرسش ها و انتخاب هایی در مسیر هویت یابی و تعلق به فرهنگ موروثی و یا فرهنگ جامعه میزبان برای آنان پیش آمده است. آنان به عنوان کنشگران اجتماعی در موقعیت های متعددی ناچار به بازاندیشی و بازتعریف مؤلفه ها و منابع سنتی هویت ساز خویش اند.نتیجه گیری: می توان گفت رسوم و آیین های محلی سوگ و سور به عنوان یک منبع فرهنگی می تواند هویت یابی و جای گیری مجدد مهاجرین لَک به عنوان گروه اقلیت مهاجر در محیط جدید نقش مهمی ایفا کند و مانند پلی به شکلی نمادین مهاجرین را به هم و به زادگاه مرتبط سازد. علاوه بر این، بازاندیشی، تعهد و پایبندی به مؤلفه های هویت فرهنگی در بین مهاجرین یکسان نیست و نمی توان نوعی ترکیب برابر را در میان افراد یک نسل یا بین دو نسل مشاهده کرد. هویت محلی-فرامحلی در میان نسل دوم غالب است تا در میان نسل اول. با اینکه در موارد متعددی ممکن است هویت فرهنگی محلی نسل دوم کم رنگ شود و چندان علاقه مند و پایبند به بعضی رسوم و سنن محلی نباشند و آگاهی چندانی از هویت لکی نداشته باشند؛ با وجود این، احساس لَک بودن را دارند و در مجموع، هویت لَکی مفهومی است که به آن تعلق و دلبستگی عاطفی دارند
پژوهشی در مردم نگاری غذا و تغذیه از گیاهان خودرو (مطالعه موردی: روستای سفید چشمه، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
167 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف- نظام های دانش بومی بشر در زمینه های مختلفی که همگی زاییده تلاش برای معیشت پایدار در محیط زیست اوست، جلوه گر می شود. ثبت و جمع آوری این دانش اغلب به عهده مردم نگاران است. یکی از زمینه های مهم در پژوهش های مردم نگارانه ثبت دانش بومیان در زمینه طبخ غذا با استفاده از گیاهان مختلف در محل زیست آنهاست. لذا با توجه به اینکه جلوه های کارامد متعدد در خصوص تهیه خوراک های بومی از گیاهان خودرو و کمرنگ شدن دانش بومی مرتبط با آنها در شتاب تمدن اخیر، لزوم مستند نمودن این دانش ارزشمند از سوی محققان گیاه شناسی قومی بسیار ضروری می نماید. بدین منظور در این تحقیق به مطالعه گیاهان خوراکی و نحوه طبخ انواع غذا با استفاده از آنها در روستای سفید چشمه استان گلستان پرداخته شد.
روش_ این مطالعه از نوع مطالعات قوم نگارانه است و شیوه انتخاب مشارکت کنندگان یا نمونه ها، نمونه گیری هدفمند بوده که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. داده های این تحقیق حاصل مصاحبه های باز و نیمه ساختاریافته بوده و همچنین سعی شد در جمع آوری اطلاعات از مشاهده مشارکتی نیز بهره گرفته شود. در ارتباط با مشاهده مشارکتی لازم به ذکر است که محققین از جمع آوری گیاه تا آماده سازی و طبخ به نوعی حضور و مشارکت داشتند.
نتایج- نتایج نشان داد که جوامع محلی از اندام ها و فرآورده های مختلف گیاهان انواع استفاده تغذیه ای و دارویی را دارند که گاه هدف فقط تهیه خوراک است و در مواقعی از خوراک به عنوان دارو استفاده می کنند. در این تحقیق 19 خوراک محلی که بومیان از گیاهان تهیه می کردند، شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. از این بین 11 خوراک صرفا کاربرد تغذیه ای داشته و 8 خوراک کاربرد همزمان دارویی و تغذیه ای داشتند. علاوه بر آن مشخص شد که بومیان برای مناسبت ها و یا فصول خاص غذاهای مخصوصی طبخ می کنند. غذاها حتی الامکان ساده و با پخت سریع برای اعضای خانواده است که بتواند نیاز بدنی ایشان را تامین نماید. با توجه به اینکه غذا و طریقه های طبخ آن در بین جوامع محلی در زمره مهمترین میراث فرهنگی ناملموس و در خطر انقراض جوامع انسانی است. این گونه مطالعات می تواند سهمی اساس ی در حف ظ تن وع فرهنگ ی-زیس تی داش ته باشد.
فرهنگ های مصرف محلی و کالای جهانی: مردم نگاری فرهنگ محلی در مواجهه با امر جهانی در شهر بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه مردم نگارانه مواجهه فرهنگ محلی در شهر بانه با کالاهای جهانی است. به لحاظ نظری مقاله حاضر در چارچوب نظریه های فرهنگ مصرف مدعی است که مواجهه با امر جهانی را بایستی در ارتباط با هویت، بازار جهانی نئولیبرال و ایدئولوژی های جمعی فهمید. در پژوهش حاضر هم زمان با مشاهده مشارکتی با پانزده نفر مصاحبه انجام شد. نتیجه های حاکی از آن است که 1) فرهنگ های مصرف محلی بیشترین تأثیر را از ایدئولوژی های بازار و سازوکارهای تبلیغاتی آن می پذیرد و نقش ویژگی های ملی و دینی در برساخت معنا محدود به بازار است و بنابراین جهانی شدن و کالاهای جهانی فرهنگ مصرف استانداردی را خلق کرده اند که معانی مندرج در آن متمایز از فرهنگ محلی است، 2) مصرف محلی بدون فرهنگ مواجهه، چاره ای جز پذیرش منطق بازار ندارد و 3) بازاری شدن و تجاری شدن عرصه های عمومی و خصوصی مردم محلی فرایند رو به گسترشی است که همگان را درگیر کرده و منجر به واکنش های اخلاقی و اتخاذ استراتژی های هویتی و عامیانه انطباق شده است.
هنرهای دستی مشهد؛ مطالعه موردی پوستین دوزی
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
119-140
حوزههای تخصصی:
تأثیر همه گیری کرونا بر لطیفه و طنز در فرهنگ مردم ایران
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
39-75
حوزههای تخصصی:
فهم روایتگری معماری مبتنی بر نسبت «دیالکتیک فضازمان» با «بدن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله مطروحه در فهم معانی و روایت های فضای ساخته شده در موقعیت کنونی که جایگاه انسان و جهان از موقعیت سوژه-ابژه به موقعیت شاهد-مشهود تغییر یافته، این است که سازوکار انتقال معنا و روایت از طریق فضا چگونه تعریف می شود و چه نسبتی بدن انسان برقرار می کند. اگر بپذیریم که ساختن هر اثر معماری از جهان بینی، ارزش ها، هنجارها، فرهنگ و ضمیر ناخودآگاه خالق اثر نشئت می گیرد، باید پذیرفت که آنچه بیان می کند فراتر از آن چیزی است که می نماید. در این پژوهش بر اساس مبانی فلسفی پساساختارگرایی در تحقیق، با رویکرد کیفی و به روش تحقیق «تحلیل گفتمان» و به کمک «استدلال منطقی»، ضمن تعریف مفاهیم و تبارشناسی تاریخی سازوکار روایتگری، عوامل مؤثر بر فهم روایت های فضا، ازجمله «دیالکتیک فضا-زمان» و نسبت آن با «بدن» و حضور بدن مند مخاطب در محضر و درون بنا تشریح شده است. نتایج قضایای تجربی (فضازمان و حضور)، تحلیلی و متافیزیکی (معماری و روایت های فراتاریخی و فرافرهنگی) استدلال نشان می دهد که روایتگری مبتنی بر نسبت میان بدن انسان و بدن فضای ساخته شده، تناسبات فیزیکی، کالبدی و آنچه در ادراکات بینایی انسان حس می شود، موقعیتی را فراهم می آورد که سازنده فضا می تواند به کمک ابزارهای طراحانه روایت های خود را به طور مستقیم و یا کنایی و استعاری به ذهن مخاطبِ حضوریافته در فضا، فرازمان و فرامکان، به نحو بین الاذهانی میان فرهنگ های مختلف بازگو کند و همواره سرشت انسان را مخاطب خود قرار دهد.
واکاوی نقش خاطره جمعی بر جایگاه و منزلت علوم انسانی در نهاد دانشگاه در ایران با تأکید بر خاطره دارالفنون به عنوان نقطه عطف نهاد دانشگاه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اگرچه علوم انسانی در رشد بنیان های فرهنگی و توسعه پایدار جامعه نقش مهمی ایفا می کند اما در غالب جوامع کمتر توسعه یافته از جمله ایران، در جایگاهی پایین تر از علوم طبیعی قرار داده می شود. پل ریکور بر این باور است که به دنبال بروز یک رویداد و در جریان شکل گیری آن خاطره ای جمعی در ذهن مردم ایجاد شده و تداوم می یابد. تکرار این خاطره و ذهنیت در زمان حال متضمن فراموشی برخی ابعاد آن رویداد و برجسته کردن برخی جنبه های دیگر و گاه تحریف آن می گردد. در پژوهش حاضر با دغدغه واکاوی ریشه های این نگرش به علوم انسانی، با این پیش فرض که رویکرد زمان پیدایش و تکوین نهاد دانشگاه در ایران یعنی از زمان تأسیس دارالفنون تا به امروز بر منزلت کنونی علوم انسانی در خاطره جمعی مردم ما تاثیر گذاشته در پی واکاوی جایگاه این علوم در دارالفنون به عنوان نقطه شروع نهاد دانشگاه ایرانی پرداخته ایم.روش شناسی: بدین منظور سه نفر از چهره های کلیدی دارالفنون، ملکم خان ناظم ا لدوله، اعتضادالسلطنه و اعتمادالسلطنه را برگزیده و دیدگاه و عملکرد آنها را در مورد علوم انسانی با استفاده از مفهوم خاطره جمعی پل ریکور، مورد تحلیل قرار داده ایم. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش موید آن است که پیدایش و تکوین دارالفنون به عنوان نخستین نهاد آموزشی نوین ایران را می توان بر اساس روایتی از توسعه که عقب ماندگی ایرانیان را در فن، تکنیک و صنعت می داند، فهم و تفسیر کرد. غفلت دارالفنون از اهمیت علوم انسانی در فرایند مدنیت و توسعه علمی و صنعتی، یکی از زمینه های شکل گیری این نگرش در اذهان مردم و سیاستگذاران ما بوده که هنوز هم در قالب خاطره جمعی جضور دارد و مانع تحقق جایگاه شایسته علوم انسانی در آموزش عالی و فرایند توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما می شود.
بررسی روابط تعامل بین فرهنگی و شهروندی؛ پژوهشی انسان شناختی در ارامنه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی روابط بین فرهنگی اقلیت ها با یکدیگر و بافرهنگ مسلط و نیز ارتباط آن با مفهوم شهروندی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشگران با بررسی رویکردهای نظری در زمینه شهروندی و فرهنگ و انجام مطالعه اقدام به بررسی روابط برون گروهی ارامنه تهران در جامعه متکثر و چند فرهنگی ایران کرده اند. سال این است که 1 نسبت و ارتباط ارامنه با جامعه بزرگ تر ایران چگونه است؟ 2 آن ها چه نگاهی نسبت به جامعه غیر ارمنی دارند و چگونه رفتار خود را نسبت به برون گروه تنظیم می کنند و در این میان نقش نهادهای اجتماعی برون گروهی چیست؟ 3 نگرش ها و رفتار های ارامنه تا چه اندازه باارزش های مدنی و شهروندی همسو است؟ نتایج حاکی است که پاره ای از عوامل فرهنگیِ درون گروهی به همراه نهاد های اجتماعی غیرهمسو با ارزش های مدنی مانع شکل گیری روند ادغام فرهنگی در تعاملات روزمره ارامنه با جامعه بزرگ تر شده است. روش انجام این پژوهش انسان شناختی و ژرفانگر است و گرداوری اطلاعات نیز عمدتاً از طریق مصاحبه های عمیق انجام شده است.
چگونگی درک زمان –فضا (با نگاهی به بوف کور صادق هدایت )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با مطالعه ادبیات هر جامعه ما به این خواست نزدیک می شویم که تجربه گسسته انسان چگونه در روایت معنادار می شود. نویسنده ملزم است هنگام پرداخت روایت، درکی از ساختارهای شناخت ذهنی افراد جامعه یا حداقل ذهن خود برای ارتباط برقرار کردن با دیگری و جهان داشته باشد. از آن جا که مهم ترین اصل در روایت، برای معنادار کردن تجربه بشری، پرداختن به امر زمان است. وگرنه نویسنده نمی تواند روایتی در معنای تعریف ژانر رمان شکل دهد و ممکن است، صرفا به ماجراها، کنش ها و احساسات شخصیت ها توجه کند. نویسنده هنگامی تلاش می کند تجربه بشری را با درکش از امر زمان معنادار کند، خواه ناخواه فضاهای اجتماعی، مکانی–ذهنی جامعه خویش را نیز شکل می دهد. پس ما با مطالعه ادبیات و فهم درک نویسنده از امر زمان–فضا، به فهم ساختار شناخت و فضاهای زندگی جامعه نویسنده هم نزدیک می شویم.
روش شناسی: برای نزدیک شدن به فهم چگونگی درک زمان–فضای صادق هدایت، در ابتدا تلاش شده تحلیلی از جامعه نویسنده که در آن زندگی می کرده، داشته باشیم و سپس با استفاده از روش شناسی تحلیل محتوا، مضمون های روایت را در رابطه با چگونگی درک نویسنده از امر زمان و فضاهای زندگی استخراج شود. برای استخراج مضمون های روایت در جهت هدف مطالعه، مهم است نویسنده معنایابی موقعیت شخصیت ها را در نظر دارد یا کنش و احساسات آن ها را در نظر می گیرد و مفاهیم ذهنی خود را به آن ها غالب می کند. سپس تلاش می شود ارتباط مفاهیم تحلیلی جامعه نویسنده با مضمون های روایت نویسنده، تحلیل شود.
یافته ها: جامعه ایران در تاریخ زندگی نویسنده (دوران مشروطه)، دچار تغییرات گسترده و ناگهانی از بالا توسط حاکمیت به صورت تغییر فضاهای زندگی شده است. این تغییرات فضایی، مردم را به لحاظ شناختی و فضایی دچار گسست از گذشته کرده است. طبیعی است درک امر زمان در این موقعیت دچار آسیب شود، چون افراد از یک سو به خاطر تغییرات فضایی نمی توانستند خود را به راحتی به گذشته متعلق بدانند و از سوی دیگر جامعه قادر نبود روش شناسی علم جوامع غربی را برای فهم پیشرفت در آینده درک کند. از آن جا مردم به راحتی نمی توانستند برای گذراندن زندگی روزمره خود وارد تولید اقتصادی شوند. در موقعیت جامعه ایران، حاکمیت خواهان ساخت دولت –ملت با فروش منابع طبیعی و وارد کردن مدرنیته از بالا شد و روشنفکرین ایرانی که نویسندگان ادبیات هم جزو آن ها هستند خواهان حاکمیت قانون همراه با آزادی های سیاسی و فردی شدند. در این جا نویسنده ای همانند هدایت که می خواهد موقعیت شخصیت داستان خود را معنایابی کند، او را معلق در فضایی گسترده نشان می دهد که زمان حال ابدی را به فهم و درک زمان گذشته و آینده ترجیح می دهد. او نه به دنبال تعریف امر زمان از خلال مفاهیم دینی نه مفاهیم زندگی روزمره بر اساس نقش های فرهنگی و نه بر اساس حس های شناختی است. در نتیجه هنگامی شخصیت در فضایی گسترده و زمان حال ابدی معلق است، در این فضا شخصیت ترجیح می دهد در احساسات خود وول بخورد لذت ببرد یا درد بکشد. و نه تنها به دنبال درک قوانین اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که در حال تغییر هستند، نباشد بلکه احساسات را نیز به عنوان یک منبع شناخت فردی درک نکند
مطالعۀ انسان شناختی الگوهای فرهنگی ترس از سخنرانی در بافت فرهنگی ایرانی، با تکیه برروایت ها و اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضربررسی این پرسش است که چرا عده ای از ما به انواع شیوه ها از سخنرانی در برابر جمعی می-گریزیم؟ الگوهای فرهنگی، در تشدید هراس و ترس از سخنرانی نقش دارند. با استفاده از رویکردهای نظری مکتبِ فرهنگ و شخصیت و همچنین شیوه مطالعه اسنادی ادبیات ایران شامل اشعار، ضرب المثل ها، گفتارهای رایج و پرکاربرد، به انواع الگوهای فرهنگیِ گریز از سخنرانی، پرداخته ام. مکتب فرهنگ و شخصیت، در حوزه انسان شناسیِ روان شناختی، با تکیه بر ویژگی های فرهنگیِ عام جامعه به شناخت شخصیت(های) غالب، می پردازد. شناخت این ویژگی های عام فرهنگی از طریق مطالعات میدانی یا اسنادی انجام می شود. در ادبیات کهن که در زندگی روزمره کنونیِ ما به صورت فعال ایفاء نقش می کنند، توصیه به سخنرانی گریزی یا ترس از سخن گفتن در جمع، بسیار دیده می شود. برحسب تحلیل محتوای کیفی اطلاعات این پژوهش، انتقال این ترس به سه شیوه؛ اولوهیت بخشی به «سکوت»، اولوهیت بخشی به «کنش» و اولوهیت بخشی به «متن مکتوب» رخ می دهد. فراوانیِ توصیه به سخن نگفتن در ادبیات و ضرب المثل ها به صورت عام و همچنین کاربرد شیوه های متعدد درونی کردن این نهی از سخن گفتن در زندگی روزمره، شائبه شفاهی بودن ما ایرانیان را در دیدگاه مردم شناسان ایرانی، مورد تردید قرار می دهد. فرهنگ شفاهی مبتنی بر سخن گفتن است، در حالی که اشارات بسیاری به ساکت ماندن، نهی از سخن گفتن و توصیه به سکوت در آن وجود دارد. این در حالی است که بنا به شواهد تاریخی و همچنین زندگی روزمره، ضرب المثل ها و روایات که در طول این مقاله به نمونه هایی از آنها اشاره شد، چنان که پنداشته می شود، ما از فرهنگ شفاهی غنی برخوردار نیستیم. انواع بسیاری از مذمت های سخن در گفتار ایرانی لانه کرده است.
اقتدار کاریزماتیک مدرن: مردم نگاری انتقادی از راهبردهای اقناع اقتدارگرایانه/ابزارانگارانه سودمحور در شرکت های بازاریابی شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بازار و منطق سودمحوری آن به جزئی لاینفک از زندگی بسیاری از انسان ها دراکثر کشورهای جهان تبدیل شده است. این وضعیت با به هم پیوستگی ها و پیچیدگی های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع معاصر درهم آمیخته است و سبک های جدیدی از داد و ستد را متجلی می سازد که اندیشه های فرهنگی و رفتار اقتصادی خاص خود را همراه می آورد. به گونه ای منطق بازار آزاد در تمامی حوزه های اجتماعی نیز سیطره یافته است. در پژوهش حاضر سعی شده که پیامدهای اجتماعی و فرهنگی منطق سودمحورانه این بازار در حوزه شرکت های بازاریابی های شبکه ای مورد واکاوی قرار گیرد. بررسی های لازم با بهره گیری از روش مردم نگاری انتقادی و بر اساس رویکرد پنج مرحله ای کارسپیکن انجام گرفته است. داده های حاصل هم به صورت اتیک و هم به صورت امیک، از دو تکنیک مشاهده مشارکتی پنهان (یک سال) و مصاحبه های عمیق با شانزده نفر از افراد انصرافی از شرکت های بازاریابی شبکه ای به دست آمده است. از جمله مضامین (تم های) اصلی استخراج شده می توان به حصارکاری، تقویت مهارت های نفوذ، آموزش های سختگیرانه تکراری، آموزش اقتدارگرایانه، راهبرد های اقناع عامه پسند، جلسات روان شناسی عامیانه، جشن های تشویقی بجستیک و ویژنتیک، آزادسازی عواطف نامتعارف، کاریزماتیزاسیون اعضای موفق و ... اشاره کرد. به طور کلی می توان این نتیجه را بیان کرد که شرکت های بازاریابی شبکه ای با استفاده از فنون و راهبردهای اقتداری/ابزارانگارانه/عامه پسند افراد را برای جذب در این شرکت ها اغوا می کنند که در نهایت هدف اصلی آنان، نه سودسازی برای تمامی افراد عضو، بلکه برای حداکثرسازی سود این شرکت های بازاریابی شبکه ای است.
بازنمایی هویت در شخصیت پردازی داستان گرگ گلشیری و دریای پهناور سارگاسو جین رایس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
239 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از حوزه های جدید مطالعاتی در زمینه ی فرهنگ کشورهای در حال توسعه، مطالعات پسااستعماری است که بر رابطه فرهنگ و عناصر آن می پردازد. یکی از عناصر مهم در این حوزه مسئله هویت است، از یک سو استعمارگر با این ایده که مستعمره فاقد یک هویت مستقل است، بنا دارد هویتی جدید برای مستعمره بسازد، مستعمره هم از سوی دیگر به دنبال هویت خویش است تا بتواند از زیر سلطه استعمار به درآید. آثار ادبی به مثابه یکی از ابزارهای مهم فرهنگی در بیان و نحوه مواجهه با این مسائل نقش مهمی ایفا می کنند. این مساله مهم، در فرهنگ های مختلف به طور مشابه مطرح است و همه ی انسان ها در دوره های مختلف به دنبال هویت خود بوده اند و در شرایط مختلف در تلاش برای حفظ آن هستند. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر و عمیق تر مساله هویت در آثار ادبی در پی بررسی تلاش انسان ها برای حفظ هویت و چگونگی بازنمایی آن در آثار ادبی دو فرهنگ مختلف است.
روش شناسی: پژوهش حاضر با خوانشی پسااستعماری از داستان «گرگ» اثر هوشنگ گلشیری و «دریای پهناور سارگاسو» اثر جین رایس به تلاش شخصیت های اصلی داستان برای حفظ هویت شان می پردازد. اختر و آنتوانت دو شخصیت اصلی این داستان ها ، با وجود تفاوت هایی که با هم دارند، اما هر دو از هویتشان دفاع کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی تطبیقی به تلاش این دو شخصیت می پردازد و در پی پاسخ به این پرسش ها است که وجوه شباهت و تفاوت شخصیت های این داستان ها در مواجهه با عوامل استعماری و مساله ی هویت کدامند؟ بازنمایی هویت در شخصیت پردازی دو داستان گرگ و دریای پهناور سارگاسو چگونه بوده است؟ کدامیک از این دو داستان در بازنمایی هویت از طریق شخصیت پردازی موفق تر بوده اند؟
یافته ها: پژوهش به این نتیجه می رسد که هرچند شخصیت ها با عواملی مواجه می شوند که قصد گرفتن فاعلیت انسانی (سوژه) آنها را دارند اما با تلاش خود سعی در صیانت از آن دارند. به سخن دیگر هرچند عوامل مختلف استعمارگر می خواهند سوژه ها را به اُبژه تبدیل کنند اما آنان با آگاهی، تسلیم نشده و همچنان کوشش می کنند تا سوژه ( فاعل شناسا) باقی بمانند و هویت خود را حفظ کنند.
نشانه شناسی لباس آقایان سریال در چشم باد، با تکیه برآراء رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف-لباس به مثابه نظام نشانه ای، حاوی رمزگان های متفاوت و چند لایه، بیانگر مفاهیم و معانی مختلفی می باشد. یکی از ارکان و لایه های معنایی مهم در هنرهای نمایشی و سینما، لباس است که در تأویل و تحلیل اثر نقش پررنگ و کلیدی دارد. سریال در چشم باد به عنوان یکی از آثار ماندگار ملی ایران، بازتاب بخش های مهمی از تاریخ ایران معاصر است و دارای شخصیت های متعددی است هر کدام از آن ها به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در خور تأمل بوده و به لحاظ پوشش قابل تحلیل و خوانش هستند. هم چنین به لحاظ حضور شخصیت ها در موقعیت های مکانی و زمانی متفاوت و دارا بودن لباس های متنوع، می تواند نمونه خوبی برای خوانش نشانه شناختی در راستای دست یابی به مسائل فرهنگی و اجتماعی باشد. نقطه عزیمت پژوهش حاضر خوانش نشانه شناختی لباس آقایان سریال در چشم باد در پرتو آراء رولان بارت و پاسخ به این پرسش است که طراحی لباس سریال در چشم باد چگونه ویژگی های شخصیتی، طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی افراد را بیان می کند؟ و چگونه از این رهگذر تغییرات اجتماعی و تفاوت های فرهنگی را به نمایش می گذارد؟
روش شناسی-این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی بوده و جهت نیل به اهداف مطرح شده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده شده و اطلاعات ضروری و مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. در این راستا انتخاب و گزینش تصاویر از سکانس ها و فصول مختلف سریال در چشم باد براساس تاکید بر لباس آقایان صورت گرفته و تصاویری ارائه شده است که به بهترین شکل پوشش آقایان را به نمایش گذاشته و جهت تفسیر و خوانش نشانه شناختی مفید و کارآمد است و در مقیاسی وسیع تر به شناخت تحولات فرهنگی و اجتماعی منجر می شود.
یافته ها-نتایج به دست آمده نشانگر آن است که یکی از عوامل تمایز شخصیت ها، همین مقوله طراحی لباس بوده که به نوعی مبین تفکرات، دیدگاه ها، جایگاه اجتماعی افراد، سلایق، نگرش سیاسی و به طور کل نشان دهنده طبقه اجتماعی آنان بوده و همین مقوله به عنوان عنصری معنادار در معرفی شخصیت های متفاوت سهیم بوده و علی رغم رفتار، گفتار و عملکرد هر شخصیت، لباس آن ها نیز مبین ارتباط شخصیت ها با فرامتن های فرهنگی و اجتماعی است و به بهترین شکل بازتابی از شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوران است. طراحی لباس در این سریال توانسته به عنوان یک نظام معنادار، بخش های مهمی از طبقات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به نمایش گذارد و تحولات تاریخی ایران دوره معاصر را نیز بیان کند. به عبارتی جنس، رنگ، مدل و ترکیب های متفاوت لباس های بررسی شده، هر کدام دلالت های معنایی زیادی را در پی دارد که معرفی کننده شخصیت ها و طبیعتاً فرهنگ آن برهه تاریخی است. لباس های بررسی شده مبین منطقه جغرافیایی، دوره تاریخی، طبقه اجتماعی، شغل، خصائص فردی، سلایق، ویژگی های اخلاقی و حتی سیرت افراد هستند و توانسته است بازتاب کامل و پویا از شرایط اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر در اواخر دوره قاجار و پهلوی را ارائه دهد.
مطالعه امکان بازتوسعه زمین های قهوه ای شهری بر مبنای نیازهای اجتماع محلی (مطالعه موردی کوره پزخانه های منطقه 19 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر مطالعه امکان بازتوسعه زمین های قهوه ای در شهر از منظر توسعه پایدار شهری است. در پژوهش حاضر کوره پزخانه های منطقه 19 شهر تهران به عنوان زمین های قهوه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. اصطلاح زمین های قهوه ای در تعریف فضاهایی به کار می رود که قبلاً دارای کاربری صنعتی یا خدماتی بوده و در حال حاضر فاقد کارکرد صنعتی و خدماتی است و به عنوان فضای مخروبه دارای اثرات منفی اجتماعی و زیست محیطی است. از منظر انسان شناسی کاربردی پرسش های محوری این است که آیا می توان از این فضاها برای ارائه خدمات مورد نیاز اعضای اجتماع محلی کم برخوردار استفاده کرد؟ امکان ساماندهی این زمین های قهوه ای بر مبنای دیدگاه گروه های ذینفع مختلف میسر است؟ برای پاسخ به این پرسش ها تلاش شده است از طریق مطالعه میدانی و مصاحبه با مالکین، ساکنین، شورایاران و کارشناسان شهری اطلاعات جمع آوری و به روش توصیفی و تحلیلی ارائه شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد علی رغم وجود تنگناها و موانع در مسیر ساماندهی کوره پزخانه ها، امکان ساماندهی آن ها به نفع اجتماع محلی فراهم است.
جستاری در آس بادهای دیار خواف؛ تطابق انسان با طبیعت
منبع:
فرهنگ مردم ایران بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
75-102
حوزههای تخصصی:
بررسی و تبیین نقش عشایر استان ایلام در پیشبرد راهبردهای دفاعی در دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه ایلات و سلسله هایی که تا عصر پهلوی با اتکا بر قدرت ایلی و تبار خویش بر ایران حکومت می کرده اند نشان می دهد که عشایر نیروی اصلی در جنگ با دشمن و حراست از مرزها حراست بوده اند. در جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران (1359 تا 1367 ه.ش) علاوه بر رزمندگان اعم از سپاه پاسداران، ارتش جمهوری اسلامی ایران، بسیج، ژاندارمری و نیروهای کمیته انقلاب اسلامی که در جبهه ها با دشمن می جنگیدند و از مرزهای ایران دفاع می کردند، اقشار مختلف جامعه با شیوه ها و روش های گوناگون حضور فعال داشته و نقش آفرینی کرده اند. عشایر یکی از این قشرها بودند که با حمایت های خود، زمین تقویت روحیه رزمندگان را در جبهه ها فراهم کردند. عشایر با ویژگی های جمعیت زیاد، کوچرو بودن و جا به جا شدن و ساختار سلسله مراتب ایلی از اهمیت زیادی برخوردار هستند. عشایر استان ایلام نیز از این ویژگی های برخوردارند. با توجه به بافت عشایری موجود در استان ایلام این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که نقش عشایر استان ایلام در جنگ تحمیلی چه بوده است و این نقش چگونه و با چه روش هایی ایفا شده است؟ مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به تبیین این نقش پرداخته و با واکاوی این موضوع و بررسی منابع و مصاحبه های انجام شده، به این نتایج رسیده که عشایر این استان با انجام اقداماتی مانند تولید فراورده های دامی، کمک های مالی و غیرمالی به جبهه ها، اعزام نیرو به جبهه ها، شرکت در عملیات و حضور در مناطق جنگی، در تقویت اقتصاد کشور و روحیه رزمندگان در جبهه ها نقش قابل توجهی داشته اند.
مردم نگاری شبکه ای کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اخیراً سبک های پوشش حرفه ای و مد در میان قشر مذهبی و محجبه نفوذ کرده است، و شاهد آن هستیم که بانوان مذهبی جامعه هم در کنار آنکه دغدغه پوشیدگی لباس خود را دارند، به دنبال ست کردن روسری، ساق دست و کیف و کفش خود هستند؛ این پدیده گاهی اوقات شکل افراطی به خود می گیرد. ریشه آن را می توان در جریان حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب جستجو کرد. جریانی که موجب شده بخشی از اقشار مذهبی هم از فلسفه حجاب فاصله بگیرند. حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب علاوه بر برنامه ریزی برای استحاله چادر و حجاب قشر مذهبی، اهداف سیاسی را نیز دنبال می کنند. بر این اساس، هدف از انجام مطالعه حاضر، واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل ها در رسانه اجتماعی اینستاگرام است.روش شناسی: این مطالعه با رویکرد تفسیرگرا، از استراتژی پژوهش مردم نگاری شبکه ای (نتنوگرافی) برای واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی بهره می برد. در این راستا، کامنت ها و پست های منتشر شده در 6 ماه اخیر توسط 5 حجاب استایل اینستاگرامی با استفاده از نمونه گیری قضاوتی هدفمند گردآوری و تحلیل شد. افزون بر این، با 6 نفر از فعالین حوزه حجاب و عفاف نیز مصاحبه های بدون ساختاری صورت گرفت. یافته ها: مضامین شناسایی شده برای آسیب های حجاب استایل های اینستاگرامی مشتمل بر تغییر در مفهوم حجاب، استفاده ابزاری از حجاب، ترغیب به مصرف غیرعقلایی، استانداردسازی نامناسب، و شکل گیری تقابل و تفرقه بود. به علاوه، مضامین احصاء شده برای راهکارهای مواجهه موثر با حجاب استایل های اینستاگرامی شامل ارائه الگوی مناسب حجاب مطابق با ارزش های اسلامی، توسعه زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی و قانون گذاری مناسب برای فضای مجازی بود.نتیجه گیری: در ابتدا بلاگرهای حجاب، درصدد معرفی بُعد اجتماعی حجاب بودند اما در عمل نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه تبلیغی نادرست از پوشش حجاب در عرف جامعه شکل گرفت. حجاب استایل ها با تبدیل حجاب به استایل و استفاده از عبا به جای چادر، به دنبال عادی سازی این نوع از پوشش هستند و فعالیت این بلاگرها نه تنها تأثیر مثبتی در پذیرش حجاب نداشته است بلکه ارزش های حجاب را دچار تغییرات منفی کرده است.
تاب آوری و طراحی الگو واکنش های روانی – اجتماعی بعد از وقوع زلزله تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به طراحی یک الگو فرضی مبتنی بر واکنش های روانی – اجتماعی بعد از وقوع زلزله احتمالی در شهر تهران پرداخته ایم. این الگو فرضی به چهار مرحله ی نارضایتی، ازدحام، شورش و غارتگری تقسیم گردیده است که در هر مرحله عوامل هیجانی شوک، ترس، وحشت، غم، تنفر، احساس ناکامی، خشم، اضطراب و احساس ناامنی به طور مجزا نشان داده شده است. این الگو فرضی خاطر نشان می سازد که پیامدهای روانی - اجتماعی زلزله تهران به دو بخش پرخاشگری – غارتگری و ناامنی – ترک اجباری طبقه بندی می شوند. بخش پرخاشگری – غارتگری نشان می دهد که علاوه بر تلفات ناشی از زلزله، تلفات دیگری ناشی از درگیری های بین پلیس - غارتگران و مردم - غارتگران به وجود خواهد آمد. همچنین بخش ناامنی – ترک اجباری اشاره به مهاجرت بیشتر ساکنین تهران به زادگاه خود برای نجات جان و مال خود دارد، زیرا پیش بینی می گردد که تهران تا دو سال پس از وقوع زلزله قابل سکونت نباشد. در بخش دیگری از مقاله اشاره به مفهوم تاب آوری در زلزله احتمالی تهران می گردد و تمرکز بر این دارد که آموزش تاب آوری و اجرای برنامه های مشترک میان دولت و مردم می تواند به افزایش سطح تاب آوری در جامعه در زمان زلزله منجر گردد. از این رو گمان می رود که با افزایش تاب آوری در سطح جامعه، چهار مرحله فرضی واکنش های روانی - اجتماعی از نارضایتی تا غارتگری هیچ گاه به واقعیت تبدیل نگردد. در آخر، به برخی از ویژگی های افراد و جامعه تاب آور و نقش مسئولیت پذیری پس از بحران پرداخته شده است.