امروزه حرکت ایده ها، سرمایه، مردم و بسیاری از اجزا و عناصر اجتماعی - فرهنگی و سایر عوامل که بر رفتارهای اجتماعی و شیوه های زندگی و الگوهای کنش تاثیرگذار بوده اند؛ سریع تر و گسترده تر از هر زمان و مکان و دوره ای از تاریخ، بشری شده است. جهانی شدن؛ دنیای معاصر بشری را بیش از پیش در ارتباطات و اطلاعات متقابل قرار داده است. جریان ترافیک در این شبکه جدید نه تنها سطوح جدیدی را سرعت بخشیده؛ بلکه جهت های حرکت را چندگانه کرده است. پویایی های جورواجور و نو، کانون مدل ها و اشکال تعلق و الگوهای تبادل زیادی را به وجود آورده است. در دنیای معاصر، فرایند دگرگونی ها و اتصال فرهنگ ها، نوعی تبدیل های جدیدی را صورت داده و الگوهای جدیدی را طرح ریزی کرده است که نه شکل اصیل و بنیادینی از یک حوزه ی فرهنگی را به صورت محض می توان دید و نه الگویی از تاثیرپذیری هایی که بر یک عرصه فرهنگی تاثیرگذار بوده است قابل مشاهده است. بنابراین، تلفیقی از دو گونه خاص که به ظهور پدیده جدیدی منجر شده است؛ دیده می شود. شهرهای ایران کانون همین پدیده های دو گونه خاص هستند که به فرهنگ کریوله شده تبدیل شده است. در این فرهنگ کریوله الگوی شهری جدید و متمایز را خواهیم داشت که با نوع و ساختار سنتی خود و با نوع و ساختی که از آن متاثر بوده است؛ تفاوت دارد؛ یعنی، نه آن است و نه این؛ بلکه نوع جدیدی که از آن به نام فرهنگ کریوله شهری ایران می توان نام برد.
"عتماد اجتماعی یکی از عناصر اساسی نظم جامعه است. اعتماد اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلفی تقویت و یا تضعیف میشود که یکی از آنها رسانههای جمعی است. تحقیق حاضر در چارچوب روش پیمایشی با نمونهای 400 نفری از شهروندان تهرانی و به منظور بررسی تاثیر رسانههای جمعی بر اعتماد اجتماعی انجام گرفته است. در این راستا رابطه استفاده از سه نوع رسانه جمعی (تلویزیون داخلی، تلویزیون ماهوارهای و روزنامه) با سه نوع اعتماد میانفردی، عام و نهادی بررسی شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که میزان استفاده از رسانههای جمعی با اعتماد میانفردی رابطه معنیداری ندارد، اما با اعتماد عام و نهادی رابطه دارد؛ دیگر آنکه نوع مالکیت و شیوه مدیریت بر رسانه، با اعتماد اجتماعی ارتباط دارد.
"
سریال نرگس یکی از موفق ترین و پربیننده ترین سریالهای تلویزیونی سال 85 بود که با استقبال مردم و منتقدان رو به رو شد. این مقاله حاصل پژوهشی تجربی درباره نحوه تفسیر و رمزگشایی این سریال از سوی مخاطبان (زنان) است. مبنای نظری این پژوهش رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعه تلویزیون و مخاطبان آن است، رویکردی که با تکیه بر نظریه هژمونی گرامشی و هال برنامه های تلویزیون را تلاشی در جهت باز تولید هژمونی و «ایدئولوژی ارگانیک» بلوک قدرت تلقی می کند. از این منظر، برنامه های تلویزیون آکنده از ارزشها و معناها و ایده های خاص هستند، اما مخاطبان به سبب آنکه جایگاههای متفاوتی را در ساختار اجتماعی اشغال کرده و به گفتمانهای متفاوتی دسترسی دارند، قرائتهای متفاوتی از «خوانش مرجح» برنامه های تلویزیون به دست می دهند. در این مقاله، ابتدا با استفاده از روش تحلیل ساخت گرایی - نشانه شناختی خوانش مرجح یا قرائت مسلط سریال نرگس تشریح شده است؛ سپس قرائتهای متفاوت مخاطبان از این سریال تحلیل شده است. تحلیل قرائتهای زنان نشان می دهد که آن گروه از زنان که به زندگی روزمره خود (مسایلی چون خرید، مد، آرایش، تفریح، فراغت و غیره) اهمیت بیشتری می دهند، گرایش کمتری به پذیرش خوانش مرجح سریال دارند و اغلب با تضادها و تعارضهای هویت چند پاره «نسرین» احساس هم ذات پنداری می کنند. برعکس، زنانی که با «نرگس» هم دلی دارند، با تماشایی این سریال به دنبال رهایی از هر گونه تناقض و تعارض و نیز دستیابی به نوعی تسلی هستند.
این مقاله تاثیر نگرش ها و باورهای مردان بر روی کاربرد روش های تنظیم خانواده توسط آنان در ایران بررسی می کند. دو فرضیه ارایه شده و مورد آزمون قرار می گیرند. بر طبق فرضیه مسوولیت تنظیم خانواده، این باور در مردان که زنان مسوول تنظیم خانواده هستند باعث کاهش احتمال مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده می شود. بر طبق فرضیه هنجار اجتماع، این باور مردان که اجتماع موافق مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده است باعث افزایش مشارکت آنان در فعالیت های تنظیم خانواده می شود. داده ها در سال 1376 در یک استان در جنوب ایران جمع آوری شده اند. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از روش های آماری چند متغیره استفاده شده است. نتایج تحلیل هر دو فرضیه را تایید می کند و نیز نشان می دهد که گفتگو مابین زن و شوهر باعث افزایش احتمال کاربرد روش های تنظیم خانواده توسط مردان می شود.