فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۰۳۸ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ ویژه نامه
51 - 70
حوزههای تخصصی:
While we want to assess whether a person is suitable to lead a country, usually we will think about an important keyword—the ability of governance. However, it is an irrational expectation if we are asking a national leader to be self-disciplined and accountable to the people and the country. On the other hand, the people always got the same question, why a lot of leaders performed better at first but they usually faced with negative comments or the trials at last, or even being imprisoned for a long time?
The major character in this article is Omar Al-Bashir, he is a former president of Sudan, he has been overthrown by the people’s force in 2019—a so-called successful “revolution” in Sudan. The overthrown of Omar Al-Bashir showed an example of unsuccessful governance in causing to this successful revolution. The article aims to show the governance weaknesses of Omar Al-Bashir in Sudan, and discuss how these weaknesses caused the revolution.
.
Iran's Geopolitical Power and the Normalization of Relations Between the UAE and Israel(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
173 - 199
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the role of Iran's geopolitical power in aligning and normalizing relations between the United Arab Emirates and Israel. The findings show that Iran's growing power and threats in the Middle East geopolitics over the past decade have played an important role in normalizing UAE-Israel relations. Although the convergence and unification of the two countries have been done for the purpose of power balancing, the UAE, due to the lack of serious and immediate security threats, simply out of concern for Iran's hegemony and growing power in the region, aims to establish a policy of closeness with Israel. This is correlated to the fact that the Zionist regime has felt a severe and immediate security threat due to the increase in regional power, as well as Iran's influence near its borders and the rise of the Resistance Front over the past decade, and thus aimed at creating a balance of threat against Iranian threats, therefore striking alliance with the Gulf states, including the UAE, has become a foreign policy priority.
The Role of the Opposition Bloc in the Democratization Process of the Last two Decades in Turkeys(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
316 - 344
حوزههای تخصصی:
Just as the political structure of any country can have a positive or negative impact on the democratization process; The opposition bloc, which includes political parties and currents, civic institutions, etc., has a dual positive and negative impact on this process. In Turkey, the influence of the opposition bloc in the democratization process has been relatively positive for a century. However, in the last two decades, with the rise of the Islamist Justice and Development Party to power, the Turkish opposition bloc has adopted varying approaches to the political structure, which has had a more negative impact on democratization process. The current research has examined the performance of the Republic People's Party as the largest opposition party, focusing on three main approaches of Turkish parties towards the political structure. To this end, a historical institutionalism approach has been adopted using library and digital resources. In terms of methodology, this study has employed the process tracing method. Turkish opposition bloc, especially the political parties, though considered to be a major indicator of democracy, seems to have adopted undemocratic political procedures such as "appeasement procedure", "supportive procedure" and "deviant procedure" in the last two decades.
دولت تنظیم گر و حدود مداخله دولت در نظام تامین اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
369-358
حوزههای تخصصی:
بی شک، یکی از مهم ترین وظایف دولت ها در سده گذشته تحقق تامین اجتماعی بوده است؛ به گونه ای که وظایف دولت در برآورده ساختن تامین اجتماعی به امری مسلم تبدیل شده است. بااین وجود حدود مداخله دولت در برآورده ساختن تامین اجتماعی یکی از چالش های اصولی سیاست گذاری بوده است و نظریات متعددی در این راستا مطرح شده است؛ یکی از این نظریات دولت تنظیم گر بوده است. هدف از پژوهش پیش و رو بررسی حدود مداخله دولت در نظام تامین اجتماعی در ایران است. اگرچه از رهگذر نظریات متعدد مداخله دولت در تامین اجتماعی بررسی شده است؛ لیکن مداخله دولت هنوز از منظر نظریه دولت تنظیم گر بررسی نشده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی- توصیفی است. حدود مداخله دولت در ایران به منظور تحقق تامین اجتماعی از منظر دولت تنظیم گر را می توان به دو حوزه بخشی و فرا بخشی تقسیم کرد. با این وجود تنوع موضوعات و درگیری نهادهای متعدد در راستای تحقق تامین اجتماعی موجب شکل گیری چالش های متعددی برای تنظیم گری دولت در این حوزه شده است؛ مهم ترین چالش های تنظیم گری را می توان توازی فعالیت ها و وظایف، ابهامات و ایرادهای موجود در احکام قانونی حاکم بر ساختار کلان نظام تامین اجتماعی دانست.
Implications of US-Saudi Arms Deal for Middle East Strategic Landscape(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
299 - 313
حوزههای تخصصی:
Over decades, the United States (U.S.) and Saudi Arabia are key strategic partner. Of late a series of letters of intent has been exchanged between the two countries for the arms deal totalling approximately $ 110 billion immediately, and $ 350 billion. This arms deal, is a move to combat and contest the influence of Iran in the region. The relationship between Iran and the allies of the United States waned, after the U.S. pressurised the countries to discontinue trading oil with Iran. It is anticipated that it could trigger an arm race in the region, and likely to escalate the tensions. Owing to the same, this paper aims to assesses the significance of the arms deal between the US and Saudi Arabia, and, moreover, its implications for Middle East strategic landscape. Concurrently, this paper discusses the U.S. President Trump’s vision to links the economic security with national security in detail. On the backdrop of Saudi Arabia foreign policy goals, the paper also analyses the responses of Iran
نقش جغرافیای انسانی در بحران افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
45 - 68
حوزههای تخصصی:
جغرافیا یکی از مهمترین شاخصهای تعیین کننده ثبات یا بی ثباتی در کشورها است. در حقیقت جغرافیا بستر بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کشورها و حتی روابط میان آنها با همسایگانشان می باشد. افغانستان از نمونه های بارز اینگونه کشورها است. جغرافیای این کشور به لحاظ تاریخی بحران خیز است. در طول تاریخ همواره جنگ، ناامنی، بی ثباتی سیاسی، فقر و اختلافات داخلی دامن گیر این کشور بوده است. لذا نظر به اهمیت و جایگاه بحران ساز افغانستان، هدف پژوهش حاضر تبیین بنیادهای جغرافیای انسانی در بحران های این کشور است. این پژوهش تحلیلی- توصیفی، ترکیبی از نظریه هاگت و تئوری کوهن است. در این روش به تبیین بسترها و زمینه های بحران ساز در افغانستان از منظر جغرافیای انسانی پرداخته شده است. روش جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش، روش کتابخانه ای است. براساس یافته های پژوهش، تمام بحران های افغانستان از منظر جغرافیایی انسانی، ناشی از ناهمگونی های انسانی و مداخلات ابرقدرت ها بوده که باعث شکننده گی، نا آرامی و بحران خیز ماندن این کشور شده است. اختلافات مرزی و رودخانه ای، حائل بودن بین قدرتها، محصور بودن در خشکی، قرار گرفتن در منطقه شکننده و تحت فشار، تعدد همسایگان، تغییر مسیر رودهای مرزی، قومیت گرایی، بنیاد گرایی افراطی و تروریسم، تعصبات زبانی و فرهنگی، مهاجرت و محرومیت، کم سوادی، جدایی طلبان دو طرف مرز و کشت و قاچاق مواد مخدر از مهم ترین عوامل بحران زا و اختلاف برانگیز جغرافیایی و جغرافیای انسانی افغانستان هستند که منشأ اختلافات با همسایگان را نیز تشکیل میدهد. عوامل مذکور از جمله علل پایدار جغرافیایی اند که نقش جبری در خلق بحرانها و اختلافات دارند. این عوامل مانع همبستگی، تشکیل یک دولت ملی و شکل گیری هویت ملی در افغانستان شده اند.
Analysis of Geopolitical Actors in Urban Space (Drawing the Power Circle of Tehran Metropolis)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
93 - 121
حوزههای تخصصی:
In order to draw the circle of power of actors in the metropolis of Tehran, we need to identify geopolitical actors in this metropolis. In the metropolis of Tehran, actors have different identities and beings, and may be government institutions or organizations, individuals or public communities, non-governmental organizations or private companies. In this study, SPSS, Friedman test and t-test are used to describe and analyze the data. The present study is based on two main questions. 1. who are the actors present in Tehran and which of the actors has the greatest impact on power relations in the metropolis? 2. What is the role of each of the actors (local, national and transnational) on power relations in the metropolis of Tehran? The results show that the political capital of Iran (Tehran metropolis) is managed by many organizations and institutions and no single organization is in charge of final decision-making. This is because each of these organizations has held a part of urban spaces and resources of Tehran metropolis with its power and manages those resources for the purpose of making profit.
مطالعه تطبیقی فساد به روش فازی با تاکید بر دولت های رانتیر نفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
310-288
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش فساد است که در 176 کشور و بین سال های 2019 تا 1996 مطالعه شده است. مسئله پژوهش حاضر آن است که نمرات شاخص کنترل فساد در کشورهای نفتی نسبت به کشورهایی با اقتصادهای غیرنفتی پایین است و تفاوت پذیری نمرات کنترل فساد در میان کشورهای نفتی نیز قابل توجه است. برای تبیین این مسئله دو سوال طرح گردیده: تفاوت پذیری فساد میان کشورهای نفتی و غیرنفتی چگونه قابل تبیین است؟ تفاوت پذیری فساد در درون کشورهای نفتی چگونه قابل تبیین است؟ برای پاسخ به این پرسش، با اتخاذ رویکرد تلفیقی و با استفاده از تئوری های دولت رانتیر، نئوپاتریمونیالیسم و نونهادگرایی مدل مفهومی پژوهش ارائه شد. در پاسخ به سوالات پژوهش و بر طبق الزامات مدل مفهومی فرضیات تحقیق در قالب چهار گزاره آزمون پذیر در قالب منطق فازی طرح گردید. برای آزمون فرضیات تحقیق در مقام گردآوری داده ها و داوری در باب فرضیه های تحقیق از روش فازی بهره گرفته شد. در نهایت داده های کمی گردآوری شده درجه بندی شد و تابع عضویت برای هر یک از سازه های پژوهش مشخص شد. بعد از تعیین تابع عضویت، رابطه فازی این سازه های تئوریک در قالب شروط علّی منفرد و ترکیبی مورد ارزیابی و آزمون قرار گرفت. برای تبیین تئوریک تفاوت پذیری فساد از شروط علی ماهیت رانتیر دولت و کیفیت نهادهای سیاسی، کیفیت نهادهای اقتصادی، میزان آزادی های سیاسی و میزان آزادی های اقتصادی استفاده شده است. یافته های حاصل از تحلیل توصیفی نشان می دهد وابستگی به رانت در قفقاز و آسیای مرکزی، خاورمیانه، شمال آفریقا و آمریکای جنوبی اهمیت بیشتری در تعیین تغییرات فساد و دیگر اجزا مدل مفهومی دارد. همچنین تحلیل تبیینی یافته ها نشان می دهد درآمدهای رانتی شرطی بیشتر کافی برای فساد سیستمیک است و کیفیت پایین نهادهای سیاسی بیشترین اهمیت را در تعیین میزان فساد بین 176 کشور مورد بررسی دارد؛ چنانچه ناکارآمدی نهادهای سیاسی در 90 درصد موارد منجر به فساد سیستمیک می شود. تحلیل استاندارد از طریق شاخص پوشش یکه به خوبی اهمیت ناکارآمدی نهادهای سیاسی را برای فساد سیستمیک نشان می دهد. به طوری که 43 درصد از تغییرات فساد تنها از طریق ناکارآمدی نهادهای سیاسی قابل توضیح است. نکته دیگر آنکه کیفیت نهادهای اقتصادی و آزادی های اقتصادی به تنهایی فساد را کنترل نمی کنند. این عوامل در کنار هم یا از طریق همراه شدن با یکی از شروط کارامدی نهادهای سیاسی یا آزادی های سیاسی قادر به کنترل فساد هستند.
بازنمایی نقش ایالات متحده در نظریه های ژئوپلیتیک سه دوره کلاسیک، مدرن و پست مدرن (1890 تا 2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
25 - 42
حوزههای تخصصی:
قسمت اعظمی از فرایند توسعه ژئوپلیتیک، مرهون نظریه هایی بوده است که در دو قرن اخیر توسط دانشمندان جهانی اندیش مطرح شده است. نظریه های ژئوپلیتیکی با ماهیت پیش بینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیت های جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرح شده اند. هدف اصلی این پژوهش، با روش جمع آوری داده به شکل اسنادی و کتابخانه ای و شیوۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، واکاوی نقش ایالات متحده در نظریه های ژئوپلیتیک سه دوره کلاسیک، مدرن و پست مدرن با رجوع به منابع معتبر بین المللی بر اساس دو طیف ازنظریه پردازان آمریکایی و غیر آمریکایی می باشد. در این مقاله با بررسی 30 نظریه از تئوریسین های ژئوپلیتیک استدلال شده است که هر کدام از این اندیشمندان سعی دارند که با توجه به استراتژی و منافع کشور خود، به نوعی نقش ایالات متحده را در نظم جهانی به عنوان تهدید یا فرصت در نظام ژئوپلیتیک جهانی، به دولتمردان کشور خود یا جهانیان بازنمایی کنند؛ بنابراین، از سرآغازنظریه پردازی ژئوپلیتیکی در اواخر قرن نوزدهم تا سال 2020، ردپای هژمونیک ایالات متحده همواره به چشم می خورد.
Geopolitical Power Balancing in Biden’s Strategic Policy Making(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
26 - 46
حوزههای تخصصی:
The balance of geopolitical power of the United States during the last decades was changed. Biden tries to examine US security policy in the third decade of the 21st century by providing a “geopolitical balancing”. The geopolitical balance of the main axis of strategic policy-making should be in the regional security approaches. The main axes of the geopolitical balance of strategic policy- making in regional environments should be the power limitation, containment and balancing the power of the China, Russia, and Iran. Understanding the US security policy in the geopolitical field has generally been accompanied by the signs of change. Barack Obama took advantage of the geopolitical balance of power. Donald Trump policy making was based on the regional and international hegemony. The strategic hegemonic policy system has put regional hegemony on the agenda and need to be addressed in order to make US policy strategic and enforce it. Each US president has adopted a specific form of security policy making in the regional environment. The main question of the article is “Should a strategic policy making of Joe Biden be in a regional environment?” The hypothesis of the article is based on the view that “Biden uses strategic policy making threat of balancing to counter the various rival actors as so China, Russia and Iran.” Threat balancing theory has been used in compiling the article. Threat balancing theory was a special form of US strategic behavior of the power equation to limit and containing the rise of others as so emerging actors. The methodology of article based on data analysis and content analysis.
الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران: از منظر افزایش قدرت دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
215 - 239
حوزههای تخصصی:
ایران در زمره کشورهایی است که از موقعیت دریایی مناسبی برخوردار است و می تواند از موهبت های دریایی بهره مند شود. موقعیت جغرافیایی ایران بین دریای خزر از سمت شمال، خلیج فارس و دریای عمان از سمت جنوب، موقعیت دریایی مناسبی برای ایران به ارمغان آورده است. ایران می تواند با برخورداری از مزایای اقتصادی و دریانوردی تجاری، به ارتقاء جایگاه قدرت دریایی خود در عرصه منطقه ای و فرامنطقه ای کمک نماید. نوشتار پیش رو در پی تببین الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران به عنوان پیونددهنده فضای داخلی به فضای بین المللی است؛ امری که موجب ارتقاء قدرت دریایی کشور می گردد. روش تحقیق مقاله مزبور با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسناد مربوطه است. نتایج نشان می دهد، عواملی همانند ماهیت برّی ایران و بی توجهی تاریخی به سواحل جنوبی؛ ظرفیت جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی سواحل ایران(همانند: شرایط توپوگرافی و اقلیمی مناسب، سواحل طولانی، مجاورت با عرصه های اقیانوسی، تسلط بر شبکه های ارتباطی دریایی، ویژگی های ترانزیتی پیوندی و امکان اتصال کشورهای شمالی و جنوبی به یکدیگر)؛ نقش سواحل جنوبی ایران بویژه سواحل مکران در قدرت دریایی و همچنین اهمیت دریا در اسناد بالادستی، می تواند در تقویت سواحل و قدرت دریایی کشور مورد توجه بیش از پیش قرار گیرند. راهکارهای پیشنهادی باید متکی بر مواردی همانند وابسته سازی سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به سواحل ایران و بهره مند شدن از توسعه تکنولوژی دریایی در قالب یک استراتژی و دیپلماسی دریایی هوشمند به اجرا درآید.
Geopolitical Feasibility of the Second Wave of Arab Revolutions in Saudi Arabia and the United Arab Emirates(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
67 - 92
حوزههای تخصصی:
This paper is going to assess the feasibility of the second wave of Arab revolutions in Saudi Arabia and the United Arab Emirates. A decade after the beginning of the Arab revolutions, the question of the possibility of another wave of revolutions, especially in the Arabian Peninsula, is a serious question. Another question is what changes will take place in the geopolitics of the region in the event of the second wave of the Arab revolutions in the countries of the Arabian Peninsula? These questions are difficult to answer, but it is clear that the countries of the peninsula cannot be categorized as one. Transition in the global geopolitical structure, internal variables affecting the geopolitics of these countries, their different positions for world powers, the high volume of trade between the two countries with economic poles, the position of non-indigenous forces in these countries on the one hand and the intervention of foreign forces in the region and trans-regional power shifts on the other hand are all variables that determine the possibility or impossibility of revolution in these countries. Given these variables, the hypothetical answer is that revolution is unlikely in some Arabian Peninsula countries, but possible in others, including Saudi Arabia. In order to test the hypothetical answer, in this article we examine the variables that encourage and deter the revolution in Saudi Arabia and the UAE and evaluate the impact of each of them on geopolitical changes.
تبیین تاریخی عوامل ژئوپلیتیک مؤثر در فضای شهر طلیطله در دوره امویان اندلس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
101 - 126
حوزههای تخصصی:
شهر طلیطله(تولدو) در اندلس طی دو قرن هشتم و نهم میلادی همواره عرصه آشوب و اعتراض علیه حاکمان اموی بود و سرکوب پیاپی، مانع از خیزش مجدد جنبش های اجتماعی در این شهر نمی شد. پرسش اصلی این است که عوامل ژئوپلیتیک مؤثر در فضای طلیطله کدامند و این عوامل چه تاثیری بر ماندگاریِ نسبیِ جنبش های اعتراضی در این شهر داشته است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد، هویت مکانی طلیطله به عنوان شهر سلطنتی و مرکز کلیسایی اندلس در عصر ویزیگوت، با برخورداری از اقتصاد مناسب و شرایط ژئواستراتژیک خاص، یک زمینه بازتولید روحیه استقلال خواهی مردم آن شهر بوده است. همچنین قشربندی اجتماعی طلیطله که متأثر از حضور مولدان، مستعربان و بربرهای مهاجر بوده از دیگر زمینه های تداوم روحیه ستیز با دولت مرکزی محسوب می گردد. داده های این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند.
Georgia’s Foreign Policy from A Geopolitical Perspective (2008-2018); based on the Grand Chess Board Doctrine by Brzezinski(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
337 - 361
حوزههای تخصصی:
The Russo-Georgia war in 2008 interrupted Georgia’s membership in NATO and the EU. After the collapse of the USSR in 1991, Georgia was a proper destination for the western countries due to its geopolitical superiority, located between the Caspian Sea and the Black Sea. Georgia’s goal also was to obtain the conditions of the EU and NATO to achieve the membership of these two organizations as an Eastern European State. With the occurrence of war in 2008, Georgia’s Geopolitical situation changed. The research hypothesis is, by losing 20% of Georgia’s territory in that war, one of the main conditions for joining NATO and the EU which is the territorial integrity, was suspended. This research is based on the Grand Chessboard Doctrine by Brzezinski, marking the geopolitical factors of Georgia and the great powers’ interests in this territory. The main question of the article is “What are the main features of Georgia's Foreign Policy from the Geopolitical perspective from 2008 to 2018?” the hypothesis is, “Geopolitically, Georgia’s neighborhood with Russia and the August war in 2008 resulted the occupation of South Ossetia and Abkhazia by Russia, delayed the Georgia’s membership to EU and NATO and Georgia tilted toward the West since it needed to counterbalance its foreign policy with strong powers against Russia.” Therefore, despite the fact Russia tried to show the war was just an ethnic conflict, it was further than that, and Russia’s southern border security with a logical distance from NATO was the main reason for war.
U.S Foreign Policy and Regional Power and Influence of Iran: A Comparison of Bush, Obama and Trump Administrations(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
194 - 219
حوزههای تخصصی:
In the present study, the impact of U.S. foreign policy strategies on Iran's regional power and influence is investigated. The main question is how U.S. foreign policy strategies on the Middle East and Iran during George W. Bush, Barack Obama and Donald Trump's presidencies affected Iran's regional power and influence. The hypothesis is that various principles and strategies of U.S. foreign policy during Bush, Obama and Trump administrations have led to the greater regional power and influence of Iran. In order to test this hypothesis, after investigating the historical context and selecting a conceptual framework, the impact of U.S. foreign policy on Iran's regional power and influence has been studied. Next, the impact of the U.S. foreign policy strategy on Iran’s regional power and influence, such as aims, interests, behaviors, actions, costs, achievements, effects, and implications are analyzed.
بررسی طرح های مداخله جویانه توسعه شهری از منظر فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۲۲۴-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه شهری بایستی متضمن منافع جمعی همه یا اکثر ساکنین باشد. در خلال طرح های توسعه شهری، بسیاری از مردم متضرر می شوند لذا ضروری می نماید مباحث مربوط به تحصیل زمین و مسکن جهت این طرح ها مورد بررسی قرار گیرد. در اسلام همواره به بحث عدالت و انصاف توجه ویژه ای شده است و در ساحت جهان بینی اسلامی مفاهیم متعددی چون اکرام انسانی، تعادل فضایی، ظلم ستیزی، انصاف گرایی، حق گرایی و ... وجود دارد که نمود عینی آن را می توان در قواعد فقهی متعددی که بر اخلاق اسلامی تمرکز دارد، مورد بررسی قرار داد. آنچه امروزه به عنوان ملاک عمل در تملک اراضی در طرح ها مورد استفاده قرار می گیرد، بهره مندی از روش های مبتنی بر اندیشه غرب همچون انتقال حقوق توسعه مالکیت می باشد. براین اساس سؤالات اصلی پژوهش این است که "1. رویکرد انتقال حقوق توسعه ((TDR از منظر اندیشه اسلامی چگونه ارزیابی می شود؟" و "2. قوانین در زمینه تملک اراضی و انتقال حقوق توسعه چگونه تعریف شده است؟". لذا در این پژوهش با هدف بررسی قوانین مرتبط با طرح های توسعه شهری و تطبیق آن ها با فقه اسلامی و رویکرد انتقال حقوق توسعه، تحقیقات بر سه بعد، فقهی، اخلاقی و حقوقی در قالب مطالعات اسنادی و بررسی نصوص دینی به انجام می رسد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای بوده و ازنظر ماهیت تحلیلی- توصیفی می باشد. بررسی ها نشان می دهد که اگر قوانین مشارالیه، منطبق بر اصول فقهی- اخلاقی دین مبین اسلام بازبینی گردند و الگوهای در نظر گرفته شده برای تملک دارای کمترین میزان مداخله و همچنین رضایت کامل مالکینی باشد که مالِ آنان در مسیر طرح های توسعه قرار می گیرد، می توان تلالؤ تحقق احکام اسلامی را در شهرها نظاره گر بود. در پایان ضمن پاسخگویی به سوالات، پیشنهاد هایی جهت بهره مندی از قواعد فقهی/ اخلاقی مبتنی بر اندیشه اسلامی در طرح های توسعه شهری ارائه می گردد.
شناخت عوامل راهبردی در سیاست گذاری توسعه گردشگری سایت هورامان با رویکرد آینده پژوهی و تدوین مقدمات سبد سناریوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
۳۹۱-۳۷۰
حوزههای تخصصی:
عدم توسعه گردشگری در هر مکان جغرافیای بیشتر به دو عامل وابسته است؛ یکی مطلوب نبودن خصوصیات ذاتی مناطق و دیگری عدم تصمیم گیری درست سیاست گذاران و برنامه ریزان. در شرایطی که قابلیت ها و توان های محیطی مناسب ارزیابی شود می بایست ریشه ناکامی در عدم رونق گردشگری و بهبود زندگی مردم را در سیاست گذاری گردشگری جست. در این راستا پژوهش حاضر با رویکرد آینده پژوهی، به شناخت عوامل راهبردی در سیاست گذاری توسعه گردشگری سایت هورامان به عنوان بخشی از استان کرمانشاه و کردستان و بیست و ششمین اثر میراث فرهنگی ملموس ایران، ثبت شده در فهرست جهانی یونسکو می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، مبتنی بر روش آینده پژوهی و تحلیل ساختاری است و جامعه اماری آن شامل 20 نفر از افرادی است که به صورت تخصصی در حوزه گردشگری فعالیت دارند. در مجموع، دارای 7 مولفه و 36 شاخص اثرگذار، که محصول ادغام، حذف، اصلاح و ویرایش 103 متغیر اولیه بوده که با استفاده از نرم افزار میک مک، 15عامل نهایی به عنوان پیشران موثر بر سیاست گذاری توسعه گردشگری سایت هورامان انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد که شاخص های قوانین و مقررات گردشگری، سیاست های کلان دولت، نیروی انسانی ماهر و اموزش دیده و بازافرینی با رویکرد گردشگری به ترتیب از جمله متغیرهایی هستند که بیشترین سهم را در اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر این سایت دارند
پارادایم پیشرفت و بایسته های اجرایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
63 - 75
حوزههای تخصصی:
تحول اجتماعی و ویرایش متن جوامع، بدون داشتن اهداف خاص آن هم در سپهری معنایی که اصطلاحا بدان پارادایم گفته می شود امکان پذیر نمی نماید ولی اجرای هر پارادایمی مستلزم شکل گیری زیر نظام هایی است تا حصول هدف های آن در چهارچوبی مدیریت شود. پارادایم "پیشرفت" که حاصل تامل ایرانیان در مواجه با پارادیم "توسعه" و تلاش محققان ایران در یک قرن اخیر است، رفته رفته به درجه ای از بلوغ میل کرده که زمان فراهم آوردن زمینه های اجرای آن را طلب می کند. بدون تردید هر پارادایمی دارای ریشه های معرفتی، خاستگاه، دکترین و اهداف خاصی است و تحقق آن محتاج شکل گیری سه نظام حکمرانی، علمی، فلسفی و فرهنگی است. پارادایم "پیشرفت" را باید زبان ناملموس رفتاری انقلاب جامعه ایرانیان تفسیر و تدوین این زبان رفتاری را به سندی راهبردی، حاصل کار محققان ایران در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دانست. نتایح حاصل از فرایند طی شده در اندیشکده آمایش بنیادین که براساس روش تحلیل ژانت صورت گرفته نشان می دهد که:
* پارادایم پیشرفت تلاشی در تدوین آرمان های انقلاب ایران در قالب سندی راهبردی است.
* پارادایم پیشرفت در اجرا مستلزم ایجاد سه زیر "نظام علمی – فلسفی"، "حکمرانی" و "نظام فرهنگی" است.
*پارادایم پیشرفت براساس پنج اصل یعنی تعادل فضایی، راستی و درستی، زیست پذیری و تاب آوری سرزمینی، هویت مکانی و جمهور به دنبال دستیابی به فراورش مدنی است.
*محققان ایرانی در تالیف و تدوین شاخص ها واستاندارهای هر یک از این اصول باید همتی جدی مبذول دارند تا به توان میزان تحقق هریک از اهداف را درمقاطع زمانی ارزیابی نمود.
Seaport Geopolitics in South Asia, with Special Attention on BRI Projects(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
302 - 322
حوزههای تخصصی:
This study examines the infrastructural geopolitics of South Asia, with a particular emphasis on port developments and the effects of ports on the geostrategic positioning of South Asian countries. The infrastructure assists in the transportation and movement of goods between different countries. Many nations have invested significant money in developing modern ports that capitalize on globalization. South Asian countries have consistently bolstered their ports to compete with their Western counterparts in commerce. The evolving nature of international relations reveals that ports also play a different purpose in geopolitics. The world's fastest-growing region is suffering from a lack of infrastructure. Due to low intra-regional investment and trade, South Asia has poorer infrastructure than neighboring Southeast Asia. China invested in South Asian countries to achieve its goal of establishing a global trading route in the absence of intra-regional investments and trade in South Asia.
Meanwhile India has also invested, for example, in Bangladesh and the Maldives to fortify its position in the Indian Ocean. How valuable are those Chinese investments to South Asian nations? According to the literature, it depends on the country's location and investment policies. China's rise as a revisionist power has drawn differing reactions from its neighbors and the world's dominant powers.
بررسی تاثیر دولت مدرن بر ابداع هویت ملی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
330 - 357
حوزههای تخصصی:
با ظهور ترک های جوان در سال ۱۹۰۸ میلادی، بحث محوری محافل روشنفکری ترک این بود که با چه ایده ای می توان امپراطوری عثمانی را حفظ کرد. در این دوره سه ایده اسلام گرایی، عثمانی گرایی و پان ترکیسم برای بقای امپراتوری مطرح شدند که با توجه به شکست های نظامی عثمانی در بالکان و کودتای جناح تندرو ترک های جوان به رهبری طلعت پاشا، انور پاشا و جمال پاشا، دو ایده اول توسط نخبگان سیاسی کنار گذاشته شدند و ایده سوم یعنی پان ترکیسم توسط آنها برگزیده شد. سوال اصلی پژوهش این است که چرا از میان سه ایده مذکور، پان ترکیسم توسط نخبگان سیاسی وقت برگزیده شد؟ شناخت ریشه های جریان پان ترکیسم به جهت ملاحظات سیاسی و امنیتی ناشی از همجواری مناطق آذری زبان ایران با کشورهای ترکیه و آذربایجان، امری ضروری در راستای حفظ و تامین منافع ملی ایران می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی می کوشیم تا استدلال نماییم که این ایده جعلی توانست با بهره گیری از نهاد دولت مدرن، دست به تحریف واقعیات تاریخی بزند و از این طریق هویتی متناسب با مرزهای کشور نوین ترکیه خلق و ابداع نماید.