فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۱۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاخص سطح برگ نقش مهمی در تبادل ماده و انرژی بین زمین و اتمسفر دارد. مانند سایر گیاهان، شاخص سطح برگ نیشکر معیار خوبی برای وضعیت سلامت و رشد این محصول است که به دلیل نقش آن در صنایع غذایی و انرژی، اهمیت اقتصادی بسیاری دارد. ماهواره PRISMA که در سال 2019 پرتاب شد، یکی از جدیدترین منابع داده های ابرطیفی را فراهم کرده است که به ویژه، در تهیه نقشه متغیرهای گیاهی کاربرد دارد. در پژوهش حاضر، نوع جدیدی از شبکه های عصبی مصنوعی، موسوم به شبکه عصبی تنظیم شده با روش بیزین (BRANN) که قانون بیز را برای غلبه بر مشکل بیش برازش شبکه های عصبی به کار می برد، استفاده می شود. مدل یادشده روی مجموعه ای داده، متشکل از طیف دریافت شده ازطریق ماهواره PRISMA به منزله متغیر مستقل و مقادیر اندازه گیری شاخص سطح برگ نیشکر به منزله متغیر وابسته، اجرا شد. اندازه گیری های زمینی شاخص سطح برگ نیشکر در 118 واحد نمونه برداری زمینی، روی مزارع کشت و صنعت نیشکر امیرکبیر در استان خوزستان و در هفت تاریخ متفاوت طی یک دوره رشد نیشکر در سال 1399، انجام شد. مقایسه عملکرد BRANN با یک روش متعارف شبکه عصبی، یعنی شبکه آموزش دیده با روش لونبرگ مارکوارت (LMANN) در بازیابی شاخص سطح برگ نیشکر از طیف PRISMA، حاکی از این است کهRMSE بازیابی از 26/2 (m 2 /m 2 ) به روش LMANN به 67/0 (m 2 /m 2 )، با استفاده از روش BRANN کاهش یافته است. در این پژوهش، به منظور کاهش ابعاد داده نیز از تبدیل مؤلفه های اصلی استفاده شد. در بازیابی شاخص سطح برگ از بیست مؤلفه اصلی اول نیز RMSE از 41/1 (m 2 /m 2 ) با استفاده از روش LMANN به 71/0 (m 2 /m 2 ) طبق روش BRANN کاهش یافت. استفاده از مؤلفه های اصلی باعث کاهش چشمگیر زمان محاسباتی شد. با اجرای مدل آموزش دیده BRANN روی تصاویر PRISMA به صورت پیکسل به پیکسل، نقشه شاخص سطح برگ نیشکر تولید شد. ارزیابی این نقشه نشان داد که این نقشه تغییرات مکانی شاخص سطح برگ نیشکر را به خوبی نشان می دهد. نتایج این تحقیق بیانگر قابلیت بالای روش BRANN و تصاویر PRISMA برای بازیابی شاخص سطح برگ نیشکر است.
تخمین میزان زیست تودة جنگل ها با استفاده از تصاویر رادار با روزنة مجازی مطالعة موردی: جنگل خیرودکنار نوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجمع گازهای گلخانه ای در اتمسفر، مهم ترین عامل افزایش دمای کرة زمین از نیمة دوم قرن بیستم به بعد، شناخته شده است. به دام انداختن کربن در جنگل ها و میان درختان راه حلی عملی، کارآمد و ارزان برای کاهش سطح دی اکسید کربن در اتمسفر است. بنابراین اندازه گیری زیست توده در بررسی تغییرات آب وهوایی و چرخة کربن جهانی اهمیت ویژه ای دارد. در پژوهش حاضر روشی بر پایة تبدیلات موجک به منظور تخمین زیست توده در منطقه ای جنگلی با درختان پهن برگ در شمال ایران ارائه شده است. تبدیلات مختلف موجک (تبدیلات دوبعدی گسسته) روی تصویر رادار با روزنة مجازی سنجندة ALOS PALSAR اعمال شدند و ضرایب به دست آمده به عنوان داده های جداگانه ذخیره شدند. میزان همبستگی هریک از پارامترهای محاسبه شده با مقدار زیست توده به وسیلة آنالیز رگرسیون چندگانه بررسی شد. نتایج نشان دادند که ضرایب به دست آمده از تبدیل موجک Db2 در مقایسه با سایر تبدیلات، همبستگی بیشتری با مقدار زیست توده دارند. در تجزیة یک مرحله ای، مقدار همبستگی با زیست توده تقریباً 5/0 و در تجزیة دومرحله ای تصاویر، مقدار همبستگی به دست آمده برای تصویر مایکروویو به بیش از 75/0 ارتقا پیدا کرد. پژوهش حاضر نشان داد که استفاده از تبدیلات موجک می تواند روش مناسبی برای تخمین زیست توده به ویژه در مناطقی با ساختار پوشش گیاهی پیچیده باشد. کلید واژه ها : تصاویر آلوس پالسار، تبدیل موجک، زیست تودة جنگل، آنالیز رگرسیون چندگانه.
ارزیابی کارآیی داده های طیفی و شاخص های منتج از سنجنده های OLIو TIRS در برآورد شوری خاک های مناطق خشک جنوب استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شوری خاک یکی از مشکلات مهم زیست محیطی است و شناسایی و پهنه بندی خاک های شور، به علت نیاز به نمونه برداری و انجام دادن آنالیزهای آزمایشگاهی و همچنین تغییرپذیری زمانی و مکانی آن، مشکل است. در سال های اخیر استفاده از تصاویر ماهواره ای، به علت استفاده آسان و توانایی در شناسایی پدیده ها، همواره مورد توجه متخصصان قرار گرفته است. در این پژوهش، 220 نمونه خاک از منطقه میمه شهرستان دهلران، در جنوب استان ایلام، با توجه به نوع مطالعه و تیپ های فیزیوگرافی و واحدهای متشکل خاک ها برداشت شد. سپس مقادیر pH و EC با استفاده از روش های استاندارد اندازه گیری شد. ارزیابی مقادیر شوری خاک، با استفاده از روابط همبستگی بین مقادیر هدایت الکتریکی EC حاصل از داده های زمینی، با متغیرهای به دست آمده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 شامل باندها، شاخص های شوری، شاخص های پوشش گیاهی و شاخص های خاک صورت گرفت. در نهایت، مدل تخمین شوری سطحی خاک با روش رگرسیون گام به گام به دست آمد. این روش شامل انتخاب خودکار متغیرهای مستقل است و با دردسترس بودن بسته های نرم افزاری آماری، انجام دادن آن حتی در مدل هایی با صدها متغیر امکان پذیر است. در مطالعات گذشته، شاخص ها و باندها به صورت جداگانه و محدود به کار رفته اند اما، در این مطالعه، سعی شده است از ترکیب شاخص های گوناگون استفاده گسترده تری شود و در نهایت، با حذف شاخص هایی که کمترین تأثیر را در برآورد شوری خاک داشته اند، بهترین مدل برآورد شوری برای خاک منطقه پیشنهاد شد. با استفاده از آنالیز سطح معنی داری و میزان همبستگی بین خروجی مدل ها و داده های زمینی، بهترین مدل با مقدار (882/0R2=) انتخاب و نقشه شوری خاک براساس آن تهیه شد. بیشترین مساحت مربوط به کلاس غیرشور است که 75% از کل منطقه مورد مطالعه را شامل می شود و حدود 1% از خاک های منطقه نیز مربوط به کلاس بسیار شور است. با مقایسه داده های حاصل از ماهواره لندست 8 و به کارگیری شاخص ها و قراردادن شاخص ها در معادله رگرسیونی گام به گام، این نتیجه حاصل شد که تصاویر ماهواره ای برای ارزیابی شوری خاک منطقه کارآمد است و نتایج حاصل، همبستگی بالایی در سطح 88/0 با داده های زمینی دارند.
برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم سبال (SEBAL) و مقایسه آن با تبخیر و تعرق استاندارد فائو 56 بهبودیافته با رابطه KC-NDVI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظارت بر تغییرات مکانی و زمانی تبخیر تعرق برای مدیریت آبیاری و نیاز آبی گیاهان زراعی، به ویژه در مناطق کم آب، بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم سبال (SEBAL) و مقایسه آن با تبخیر و تعرق استاندارد فائو 56، به منظور تعیین باغات پسته تحت تنش خشکی در استان یزد است. بدین منظور، از یک سری زمانی تصاویر ماهواره ای لندست 8 با پانزده تصویر در سال 2015 استفاده شد. در ابتدا، تبخیر و تعرق در دوره های پانزده روزه فنولوژی پسته به دست آمد و سپس، با جمع تبخیر و تعرق در دوره های پانزده روزه، میزان تبخیر و تعرق در چهار مرحله اصلی فنولوژی پسته و کل یک دوره رشد سالیانه تعیین شد. تبخیر و تعرق استاندارد نیز به روش فائو 56 و با استفاده از رابطه KC-NDVI به دست آمد و به منزله استانداردی برای مقایسه تبخیر و تعرق واقعی سبال در نظر گرفته شد. براساس نتایج، الگوریتم سبال قابلیت مناسبی در تعیین میزان تبخیر و تعرق در منطقه مورد مطالعه دارد. با اینکه داده های معتبر لایسیمتر برای مقایسه نتایج الگوریتم سبال با آن در منطقه یادشده وجود نداشت؛ مقایسه نتایج با روش استاندارد فائو 56 نشان داد این دو روش مطابقت خوبی با یکدیگر دارند و میانگین ضریب تبیین (R2)، خطای جذر میانگین مربعات (RMSE ) و میانگین خطای مطلق (MAE) میان نتایج الگوریتم سبال و رویکرد فائو KC-NDVI به ترتیب 0.8، 16.7 و 14.5 میلی متر بین دوره های پانزده روزه فنولوژی پسته به دست آمد. میانگین میزان تبخیر و تعرق واقعی و استاندارد در طول یک فصل رشد پسته، در سطح منطقه مورد بررسی، به ترتیب 950 و 1086 میلی متر است. مقایسه تبخیر و تعرق واقعی و استاندارد نشان داد، در بخش اعظم این منطقه، تبخیر و تعرق واقعی کمتر از شرایط استاندارد است.
بررسی تاثیر فضاهای ورزشی بر محیط های شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
63 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر فضاهای ورزشی بر محیط شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد . این تحقیق به لحاظ زمان اجرا از نوع مقطعی و به لحاظ خروجی ها از نوع کاربردی است و به لحاظ تجزیه و تحلیل از نوع توصیفی - تحلیل و نیز تطبیقی است.جامعه مورد مطالعه، مجموعه های ورزشی شمال شرق شهر تهران می باشد که مطابق با تقسیم بندی اداره ورزش و جوانان شهر تهران، شامل مناطق 13-8-7-4 است. و نیز در برگیرنده، 48 مجموعه ورزشی می باشد. که به شکل کل شمار بررسی گردید . بدین منظور، داده های آماری 5 ایستگاه فعال در منطقه مطالعاتی شامل: ایستگاههای دروس، ستاد بحران، گلبرگ، پیروزی و اقدسیه در بازه زمانی ابتدای فروردین 1399 تا ابتدای فروردین 1401، گردآوری و بررسی گردیدند. در ابتدا موقعیت جغرافیایی ایستگاههای سنجش آلاینده تعیین و وارد محیط GIS شد و تبدیل به شیپ فایل گردید. سپس، از طریق تکنیک IO اقدام به رویهم گذاری لایه موقعیت مکانی مجموعه های ورزشی و لایه های پهنه بندی آلاینده ها گردید و نقشه ها تهیه و تولید گردید , در ادامه با استفاده از معادلات ساختاری مدل تحقیق ترسیم گردید . یافته ها نشان داد که بخش اعظمی از فضاهای ورزشی با مناطق آلاینده همپوشانی دارند .از طرفی مدل ارائه شده فضای ورزشی بر محیط زیست دارای برازش کافی بود و نشان از تاثیر فضای ورزشی بر محیط شهری داشت .. بی شک لازمهانجام هرگونه اقدامی ارتقا سطح دانش عمومی افراد نسبت به موارد مرتبط با مسائل زیست محیطی از طریق ورزش
بررسی و پیش بینی تغییرات مکانی و زمانی کاربری اراضی شهر جدید هشتگرد با تلفیق داده های سنجش از دوری و مدل سلول های خودکار مارکوف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
7 - 26
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی در اثر گسترش فیزیکی شهر در اکثر شهرهای ایران به قدری سریع است، که برنامه ریزان و مدیران شهری با توام ساختن فرایند برنامه ریزی در این مناطق با توسعه داینامیک و پیچیده آن روبرو هستند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر هشتگرد طی 19 سال گذشته و پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی برای آینده می باشد. در پژوهش حاضر از تصاویر چند زمانه لندست استفاده شده است. با استفاده از الگوریتم طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم بررسی تغییرات کراس تب، روند تغییرات کاربری اراضی طی 19 سال گذشته ارزیابی گردید. همچنین، با استفاده از مدل پیش بینی سلول های خودکار-مارکوف روند تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر برای آینده پیش بینی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر گسترش بی رویه شهر طی 19 سال گذشته می باشد. به طوری که اراضی ساخته شده با رشد 56/736 درصدی خود باعث تخریب بیش از حد اراضی کشاورزی و بایر در حاشیه شهر شده است. بررسی ها نشان می دهد که با افزایش فاصله از اراضی ساخته شده میزان تغییرات کاربری اراضی کاهش چشمگیری داشته است. بررسی تغییرات حادث شده در کاربری های اراضی نشان داد که 16/564 هکتار از اراضی بایر به کاربری مسکونی تبدیل شده است. پیش بینی تغییرات کاربری اراضی برای سال های 2028 و 2038 نشان داد که افزایش مساحت کاربری مسکونی همچنان ادامه خواهد داشت. که این امر ضرورت توجه ویژه برنامه ریزان و مدیران شهری به موضوع گسترش شهری و پیامد های آن در منطقه را نمایان می سازد. در نهایت ارزیابی دقت مدل سلول های خودکار نشان داد که درصد اختلاف مساحت طبقات طبقات کمتر از 8 درصد است.
برآورد تبخیروتعرق مرجع روزانه با استفاده از داده های سنجش از دور (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین دقیق نیاز آبی محصولات گوناگون و همچنین میزان آب مصرفی در سطحی پهناور و در زمان واقعی یکی از مهم ترین نیازهای متخصصان آب وخاک است. پیش نیاز آن نیز تعیین تبخیروتعرق مرجع است. معمولاً محاسبه این پارامتر براساس استفاده از داده های اقلیمی و حل معادلات تجربی انجام می شود اما، به دلیل محدودبودن و توزیع نامناسب ایستگاه های هواشناسی، اغلب استفاده از داده های آنها سبب ایجاد خطا در محاسبه این پارامتر می شود. بهترین گزینه، به منظور برطرف کردن این محدودیت، استفاده از داده های سنجش از دوری است. بدین منظور می توان از محصولات گوناگون ماهواره ای بهره برد و با ترکیب آنها، برای تهیه نقشه های به روز تبخیروتعرق مرجع و واقعی اقدام کرد. ازاین رو تحقیق حاضر به منظور بررسی امکان استفاده از محصولات سامانه های WaPOR و ERA5 با هدف محاسبه میزان تبخیروتعرق مرجع روزانه، برمبنای روش تجربی پنمن مانتیث و ارزیابی و صحت سنجی خروجی های آن در سطح استان سیستان و بلوچستان ایران انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که سامانه های سنجش از دوری با دقت بالای 80%، در محل ایستگاه های هواشناسی، مقدار تبخیروتعرق مرجع را برآورد کرده اند و در تمامی ایستگاه ها خطای کمتر از 2 میلی متر گزارش شد. همچنین فصل زراعی پانزدهم خرداد تا پانزدهم آبان، در مقایسه با فصل زراعی اول آذر تا پانزدهم اردیبهشت، تبخیروتعرق مرجع به دست آمده از داده های ماهواره ای همبستگی بالاتری را نشان می دهد. ازآن جاکه مقادیر برآورد و صحت سنجی شده دقت مورد قبولی داشتند، در گام بعدی می توان، در هر نقطه از استان، از این سامانه ها استفاده کرد
پهنه بندی احتمال رخداد بیماری فوزاریوم گندم با استفاده از روش جنگل تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد بالای جمعیت در جهان و نیاز به اطمینان از امنیت غذایی، افزایش تولید در واحد سطح محصولات زراعی به منزله راهبردی اساسی در حل مسئله تأمین غذا به شمار می رود. از سوی دیگر، با وجود محدودیت در افزایش سطح زیرکشت و پایین بودن میانگین عملکرد برخی محصولات کشاورزی مانند گندم در کشور، افزایش عملکرد محصول می تواند راهکاری عملی در پاسخ به نیاز کشور محسوب شود. یکی از مهم ترین بیماری های گندم فوزاریوم است که، با توجه به نقش پیش بینی این بیماری در جلوگیری از کاهش بهره وری محصول، مدل هایی به منظور پیش بینی فوزاریوم در کشورهای آمریکا، کانادا، آرژانتین و برزیل توسعه یافته است اما در ایران، به رغم لزوم توجه به این بیماری، تاک نون مدلی در این زمینه مطرح نشده است. بدین منظور، پهنه بندی مناطق رخداد بیماری فوزاریوم، با به کارگیری پارامترهای محیطی و داده های هواشناسی و نیز استفاده از تحلیل مکانی، در دشت مغان صورت گرفت. همچنین، برای افزایش دقت و کالیبراسیون دقیق مدل، شبکه اینترنت اشیا (IoT) در دشت مغان استفاده شد تا داده های محیطی شامل رطوبت نسبی، بارندگی و دمای هوا جمع آوری شود. سپس شاخص های ترکیبی مناسب تهیه شد و (RF)برای اولویت بندی شاخص ها و تعیین اهمیت نسبی آنها و نیز پیش بینی شدت بیماری فوزاریوم گندم، روش جنگل تصادفی به کار رفت. برای این کار، از داده های ایستگاه های هواشناسی و سنسورهای زمینی در فاصله سال های 1389 تا 1396 استفاده شد. نتایج ارزیابی حاکی از کارآیی مدل توسعه داده شده در پیش بینی بیماری فوزاریوم گندم است. همچنین، طبق نتایج، به کارگیری IoT به همراه تحلیل های مکانی روشی مؤثر در پیش بینی فوزاریوم است.
مکان یابی سایت های مناسب بر پایه GIS با پوشش حداکثری برای توسعه شعب بانک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
64 - 76
حوزههای تخصصی:
انتخاب مکان برای مکان یابی شرکت ها تصمیم بسیار مهمی است انتخاب نامناسب مکان ممکن است منجر به هزینه های بیش از حد حمل و نقل ، از دست دادن نیروی کار واجد شرایط ، مزیت رقابتی یا شرایط مشابه شود. این مقاله پیشنهاد یکپارچگی بین مدل MCDM ارائه شده توسط ANP با GIS برای پیشنهاد بهترین مکان برای ساخت یک شعبه جدید بانک و سپس استفاده از حداکثر مشکل محل پوشش برای انتخاب شعب که حداکثر تقاضا ممکن است در یک زمان از پیش تعیین شده سفر باشد.. موقعیت شعبه بانک یکی از مهمترین موضوعات استراتژیک در بازار رقابت است. در این مقاله ، یک مدل مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای مکان یابی سایت های مناسب برای ایجاد شاخه های جدید ارائه شده است ، و سپس از مسئله مکان حداکثر پوشش (MCLP) برای انتخاب شاخه ها استفاده می شود به طوری که حداکثر تقاضا در داخل زمان سفر هدف مشخص شده است. این مدل برای بانک مهر اقتصاد در شهر اراک ، ایران اجرا شد. برای تحقیقات آتی ، مطالعه بازسازی شعب بانک توصیه می شود. علاوه بر این ، استفاده از این مدل بر روی مشکلات پیچیده تر ، زمینه چالش برانگیزی برای مطالعات آینده است.
استفاده همزمان و تلفیق دو سری داده های ماهواره ای سنجنده استر (ASTER) و مغناطیس سنجی زمینی برای پتانسیل یابی مناطق امیدبخش کانی زایی آهن دار (مطالعه موردی: شمال شرق نیریز - استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه مورد مطالعه در نیمه شمال شرق نیریز در استان فارس واقع شده است. ازنظر زمین شناسی ساختاری، منطقه مورد مطالعه در زون سنندج سیرجان و با روند عمومی شمال غرب جنوب شرق قرار دارد. واحدهای زمین شناسی را واحدهای آهکی، سریسیت کلریت شیست و آمفیبولیتی تشکیل می دهند. در این پژوهش، از تصاویر سنجنده استر (ASTER) و داده های مغناطیس سنجی زمینی، به منظور پتانسیل یابی و شناسایی نواحی امیدبخش دگرسانی و تحلیلی بر سیستم حاکم کانی زایی آهن دار در منطقه مورد مطالعه، استفاده شده است. علاوه براین، روش های ترکیب رنگی کاذب، نسبت گیری باندی و تحلیل مؤلفه اصلی روی داده های استر به کار رفت و مناطق دارای کانی زایی آهن دار و دگرسانی های هیدروکسیدهای آهن مشخص شدند. با استفاده از پردازش های کمّی و کیفی داده های مغناطیس سنجی زمینی، نقشه های باقی مانده مغناطیسی، نقشه برگردان به قطب، ادامه فراسو، مشتق قائم مرتبه اول، زاویه کجی (نقشه تیلت)، سیگنال تحلیلی در منطقه مورد مطالعه تهیه شد. در نهایت و پس از تمامی پردازش های دورسنجی و مغناطیس سنجی زمینی، چهار آنومالی کانی زایی آهن دار امیدبخش در این منطقه شناسایی شد. برای اعتبارسنجی این نتایج، حدود 52 نمونه از منطقه برداشت شد و نمونه ها به روش XRD تجزیه شدند. پنج گمانه حفاری، تا عمق حدود 140متری از سطح زمین، انجام شد که با نتایج حاصل از پردازش های صورت گرفته مطابقت و هم خوانی کامل دارند. به همین دلیل، استفاده از روش های یاد شده برای دسترسی به نتایج مناسب تر، به منظور انطباق نتایج داده ها با هم، ضروری به نظر می رسد.
شناسایی الگوهای زمانی - مکانی ازدحام ترافیکی با استفاده از کلان داده های مبتنی بر تصاویر ترافیکی سرویس نقشه گوگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل وضعیت ترافیکی و پیشنهاد روش های مدیریت جریان ترافیک نقش اساسی در ارزیابی عملکرد بسیاری از سیستم های حمل ونقلی ایفا می کند. در بین روش های جمع آوری داده های ترافیکی، رویکردهای مبتنی بر فنّاوری های نوین که امکان گرد آوری حجم بسیاری از داده های پویای زمانی مکانی را فراهم می آورند و استخراج روندها و الگوها را تسهیل می کنند اهمیت بسیاری دارند. در این پژوهش، تهران به منزله پایتخت ایران، با ویژگی های اقتصادی و اجتماعی خاصی که دارد و تنوع سفرها که به وضعیت ترافیکی متغیر منجر می شود، مطالعه شده است. داده های حاصل از پردازش رقومی تصاویر ترافیکی به دست آمده از سرویس نقشه گوگل در بازه زمانی پیوسته یک ماهه ای (هفدهم فروردین تا هفدهم اردیبهشت 1398)، نخستین بار به منظور ارزیابی روند تغییرات میانگین ازدحام ترافیکی در سطح نواحی منطقه مطالعاتی، به کار رفته است. پس از استخراج داده های اولیه و با توجه به تغییر الگوی سفرها و در نتیجه، میزان ازدحام ترافیکی، شاخص ازدحام ترافیکی (CI) به تفکیک در روزهای کاری و غیرکاری، محاسبه شد و به مرکز نواحی 117 گانه شهر تهران اختصاص یافت. با استفاده از تحلیل های توصیفی روی کلان داده های مورد بررسی، ساعات اوج ازدحام ترافیکی در بازه زمانی مورد مطالعه استخراج شد. سپس شاخص Getis Ord، نواحی پرازدحام منطقه مطالعاتی را براساس ارزیابی خوشه های مکانی، مشخص کرد. همچنین ارتباط زمانی بین مقادیر ازدحادم ترافیکی، در برش های زمانی متفاوت طی کل بازه زمانی مورد مطالعه، با استفاده از آزمون آماری کروسکال والیس ارزیابی شد و فرض صفر مبتنی بر همبستگی بین مقادیر میانگین ازدحام و در نتیجه، همبستگی زمانی بین مقادیر تأیید شد. با استفاده از تحلیل های پوششی نقشه های ترافیکی نیز، خوشه های ترافیکی پرازدحام در سطح اطمینان 90%، در اوج صبح و عصر، به تفکیک روزهای کاری و غیرکاری استخراج شد. نتایج این پژوهش می تواند در اصلاح و بازنگری محدوده های ترافیکی مؤثر باشد و همچنین به تحلیل های مرتبط با آلودگی هوا، مطالعات در زمینه قیمت گذاری معابر و بررسی روند شکل گیری و انتشار گلوگاه های ترافیکی در بازه های زمانی دلخواه، یاری برساند.
ارائه روشی برای اصلاح نوفه نواری آشکارسازها در تصاویر اخذشده به وسیله سنجنده TM ماهواره لندست 5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوفه آشکارسازها در تصاویر ماهواره ای معمولا به صورت نوارهای افقی یا عمودی دیده می شوند. جهت نوارشدگی ها به تکنیک تصویربرداری سنجنده (پوش بروم یا ویسک بروم) بستگی دارد. در تصاویر سنجنده TM نیز برخی نوارشدگی ها دیده می شود که منشأ آنها آشکارسازهاست. از دلایل پیدایش نوفه نواری در تصاویر اخذشده به وسیله سنجنده TM می شود به تطابق نداشتن آشکارسازها، واسنجی نامناسب آشکارسازها و یا فرسایش آنها در طول زمان اشاره کرد. با توجه به اینکه سنجنده TM از تکنیک تصویربرداری ویسک بروم استفاده می کند، این نوارشدگی ها در تصاویر به صورت افقی دیده می شوند. نوفه نواری در تصاویر اخذشده در باند 4 از سطوح تاریک مانند دریا که در سطح یک پیش پردازش شده اند، رخ نمون بیشتری دارد. این نوع نوفه موجب بروز خطا در برخی اعمال مانند تصحیحات جوی بااستفاده از پیکسل های تاریک و دشوار شدن استخراج اطلاعات از تصاویر می شود. در این پژوهش، برای اصلاح نوفه نواری سنجنده TM، پس از شناسایی آشکارسازهای نوفه ای، روش های میانه (MM)، تطبیق ممان های مکانی اصلاح شده (MSMM) و پالایش تصویر در حوزه فرکانس و مکان (IFFD & IFSD) پیشنهاد شده است. برای بررسی نتایج حاصل، از برخی کمیت های آماری همچون میانگین و انحراف معیار و نیز، نمودار فراوانی و طیف فوریه تصاویر پیش و پس از اصلاح استفاده شده است. انحراف معیار در تصویر اولیه برابر با 56/1 است که پس از اصلاح تصویر، مقدارهای این کمیت برای روش های MM، MSMM، IFFD و IFSD به ترتیب برابر با 36/1، 42/1، 31/1و 26/1 است. کاهش به وجودآمده در انحراف معیار پس از حذف نوف، نواری، بهبود تصاویر را نشان می دهد. برای مقایسه این روش ها با یکدیگر و با کارهای دیگران، از MSE، RMSE و PSNR و همچنین، داده های شبیه سازی شده برای نوفه نواری متناوب استفاده شده است. مقدارهای به دست آمده PSNR برای روش های MM، MSMM، IFSD و IFFD به ترتیب برابر با 66/54، 14/51، 47/48و 65/45 دسی بل است. در این میان، بیشترین میزان PSNR و به تبع آن، کمترین میزان MSE مربوط به روش MM و MSMM بود که نشان از دقت بیشتر این روش ها درمقایسه با پالایه های حوزه فرکانس و مکان دارد.
تحلیلی بر عملکرد شهرهای میانی در توسعه منطقه ای(مورد پژوهی:بابل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل و نا برابری در نظام سکونتگاهی و لزوم دستیابی به توسعه و تعادل منطقه ای موجب توجه روز افزون به شهرهای میانی به عنوان یکی از راهبردهای جهانی شده است در این راستا ضرورت دارد تا نقش و عملکرد این شهرها مورد ارزیابی قرار گیرد هدف این پژوهش بررسی و تحلیل نقش و عملکرد شهر میانی بابل در توسعه فضایی استان مازندران پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی با هدف کاربردی می باشد.در جمع آوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها و مدل های کمی نظیر مدل های جمعیتی ( ضریب آنتروپی و ضریب کشش پذیری)، مدل های اقتصادی( ضریب مکانی و مدل تغییر سهم) و مدل حوزه نفوذ (تئوری نقطه جدایی) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شهر بابل توانسته در تعادل جمعیتی منطقه ایفای نقش نماید بطوریکه بدون وجود این شهر عدم تعادل های منطقه ای افزایش می یابد. از سوی دیگر ارزیابی عملکرد اقتصادی نیز بیانگر آن است که شهر از نقش قوی خدماتی برخوردار بوده و میتواند در توسعه و تعادل اقتصادی استان ایفای نقش کند همچنین بررسی حوزه نفوذ شهر بابل نشان می دهد که این شهر بخش قابل توجهی از خدمات خود را به حوزه نفوذ اختصاص داده است. در مجموع نتایج این مطالعه نشان می دهد شهر بابل به عنوان شهر میانی در استان می تواند با عملکرد مطلوب به انسجام توسعه فضایی استان مازندران کمک کند. از این رو پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال است که آیا بابل به عنوان شهر میانی توانسته نقش مؤثری در ایجاد تعادل جمعیت و اقتصاد منطقه ی استان مازندران ایفا نماید؟ گام بر می دارد
کاربست مدل مکانی سایت های اداری با استفاده از GISبا مدل تلفیقی تصمیم گیری چند شاخصه AHP - PROMETHEE مطالعه موردی: سایت اداری شهرستان باخرز (استان خراسان رضوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
20 - 37
حوزههای تخصصی:
بر اساس قوانین کشوری لزوم ساماندهی ساختمان های اداری در شهرستان های تازه تأسیس به صورت سایت های اداری مطرح می باشد و افزایش فواید بهره برداری از این مجتمع ها در گرو انتخاب مکان مناسب آنها است. مکان یابی مناسب زمین به دلیل ماهیت چند وجهی فرآیندی بسیار پیچیده است. بنابراین شناسایی متغیرها و تلفیق آنها در قالب یک مدل کاربردی جامع نگر و تدوین یک دستورالعمل کاربردی ضروری است. به منظور دستیابی به هدف اصلی پژوهش، ابتدا به تدوین و تدقیق معیارهای مؤثر در مکان یابی کاربری های شهری و به صورت مشخص سایت های اداری، که موجب تسهیل و انتخاب بهینه می گردد، اقدام شده است. از آنجایی که در فرآیند مکان گزینی بهینه با توجه به تعدد متغیرها و شاخصهای مؤثر، نیازمند استفاده از تکنیک ها و مدل های تصمیم گیری چند شاخصه می باشیم در این پژوهش از روش رتبه بندی ترجیحی برای غنی سازی ارزیابی ها (Promethee) استفاده شده است. مدل مذکور به جهت قابلیت های تعریف شده در آن بر اساس روش های ریاضی فازی و سادگی آن در چند سال گذشته کاربرد زیادی داشته و با توجه به توابع 6 گانه با قابلیت تعریف ارجحیت کامل، ارجحیت نسبی و بی تفاوتی، با موضوعات شهرسازی و به طور مشخص موضوع مکان یابی تطابق بسیار بالایی دارد. از آنجایی که متغیرهای اصلی و فرعی پژوهش می بایست به صورت وزن دار و با ضرایب اهمیت مشخص، وارد مدل شوند. با انتخاب گروه نخبگان و انجام مقایسه زوجی (بخشی از مدل AHP) ضرایب مربوطه تعیین گردیدند. در فرآیند انجام پژوهش و به منظور شناسایی گزینه های دارای ملزومات اولیه قرارگیری سایت های اداری در شهر باخرز از تکنیک تلفیق لایه ها در نرم افزار GIS نیز استفاده شده است. موقعیت های شناسایی شده شامل هشت موقعیت در شهر مذکور بوده است که با استفاده از مدل تصمیم گیری چند شاخصه Promethee رتبه بندی شده و موقعیت های بهینه جهت استقرار سایت اداری در شهر معرفی گردیده است.
شناخت و تحلیل جزایر حرارتی شهری با استفاده از عکس ماهواره ای لندست 8 (نمونه موردی: شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی، اثرات معناداری بر کره زمین دارد. یک از اثراتی که امروزه مردم با آن سروکار دارند گرم شدن کره زمین است که به عنوان جزایر حرارتی شهری نمود پیداکرده است. جزایر حرارتی، منطقه شهری است که به میزان قابل توجهی گرم تر از محیط اطراف هست. هدف از پژوهش، استخراج تغییرات مکانی-زمانی جزایر حرارتی شهر شیراز با استفاده از تصاویر ماهواره ای و تعیین رابطه بین نوع پوشش زمین و دمای سطح آن می باشد. در این راستا، ابتدا پیش پردازش های لازم جهت تهیه نقشه کاربری بر تصاویر انجام شد و تغییرات پوشش زمین، آب، باد، پوشش گیاهی و آلبدو و شاخص ضریب دید آسمان محدوده موردمطالعه نیز استخراج و تصاویر ماهواره ای در محیط GIS تهیه و تفسیر شد. نتایج نشان می دهد نقطه شماره 9 (باغات قصرالدشت شیراز) کمترین دما را دارد و همین موضوع نشان دهنده رابطه معکوس فضای سبز با جزایر حرارتی است. استفاده از داده های سنجش ازدور نقش مهمی در مدیریت فضای شهری دارد و به نحوی کارآمد مدیران شهری را در برنامه ریزی فضای شهری یاری می رساند. مصالح ساختمانی شهری تأثیر به سزایی در تشدید جزایر حرارتی دارند به این صورت که به کار بردن مصالح استاندارد تا مقدار زیادی باعث کاهش دما می شود و پوشش گیاهی اثر کاهنده و سطوح ساخته شده، اثرات تشدیدکننده بر جزایر حرارتی دارند. الگوی توزیع مکانی زمانی جزایر حرارتی متأثر از الگوی پراکنش کاربری اراضی است.
تحلیل مدل هوشمند پایش تخلفات ساختمانی در مدیریت شهری (مطالعۀ موردی: محدوده و حریم کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به روند بی سابقه و رو به رشد جمعیت و گسترش شهری در دهه های اخیر، با افزایش نگران کننده ساخت وسازها و به ویژه موارد غیرمجاز در محدوده شهری مواجه بوده ایم و این مسئله نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری را تحت الشعاع قرار داده است؛ ازاین رو جلوگیری از ساخت وسازهای غیرمجاز شهری یکی از مهم ترین مشکلات مدیران شهری شمرده می شود. روش کنونی کنترل تخلفات ساختمانی شامل بازرسی های میدانی برمبنای دانش انسانی است که صرف هزینه گزاف مالی، زمانی و انسانی را می طلبد و ممکن است حتی به شناسایی نشدنِ به موقع تخلفات ساختمانی بینجامد. درهمین زمینه طرح روشی هوشمند و دقیق برای شناسایی تخلفات ساختمانی و هدفمندکردن جست وجوی گشت های نظارت بر ساخت وسازها بیش ازپیش مورد نیاز است. پژوهش حاضر، با این هدف، به دنبال بیان مدل راهبردی هوشمندی در پایش تخلفات است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، توصیفی و علّی است و داده های آن به روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. در این تحقیق، از تصاویر ماهواره ای، تصاویر پهپاد، دوربین های نصب شده روی خودرو و AVL به منزله ورودی های سیستم مانیتورینگ هوشمند استفاده شده است. نتایج این تحقیق بیان می کند، با استفاده از سیستم مانیتورینگ هوشمند، امکان پایش هوشمند ساخت وسازهای غیرقانونی ازطریق فنون پردازش تصاویر و داده های مورد نیاز، با کمترین حضور عامل انسانی و در زمانی کوتاه تر، وجود دارد. دقت کلی 94% و ضریب کاپای 71% برای طبقه بندی تصویر در این سیستم، صحت نتایج یادشده را تأیید می کند و نشان می دهد، در این روش، سرعت و دقت طبقه بندی تصاویر، شناسایی ساختمان های درحال تغییر و شناسایی ساخت وسازهای غیرقانونی به مراتب بیشتر از روش های فیزیکی و موجود است.
طراحی و اجرای الگوریتم آدابوست عارضه مبنا مبتنی بر یادگیری فعال به منظور طبقه بندی پوشش زمین در تصاویر با حد تفکیک مکانی بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بهبود حد تفکیک مکانی تصاویر سنجش از دور، اطلاعات دقیق تری از صحنه تصویر همچون ساختارهای بافت، فراهم شده است. این منابع داده، به دلیل جزئیات بسیار، دارای واریانس درون کلاسی زیاد و واریانس بین کلاسی اندک اند؛ ازاین رو استخراج اطلاعات پوشش زمین از آنها به فرایندی چالش برانگیز تبدیل شده است. در این تصاویر، تفسیر بصری زمان بر و پرهزینه است و تفسیر اتوماتیک آنها لزوماً به دقت بالا منجر نمی شود و رسیدن به دقت تفسیر مطلوب نیازمند طراحی الگوریتم های اتوماتیک است؛ به صورتی که توانایی مقابله با مشکلات ناشی از پیچیدگی صحنه تصویر را داشته باشند. برای غلبه بر این مشکل، روش آنالیز عارضه مبنای تصویر که به مورفولوژی صحنه تصویر حساس است، به ویژه در مطالعه ای شهری که تراکم ساختارهای شکل گرفته به دست انسان بالاست، ممکن است کارآمد باشد. در طبقه بندی عارضه مبنا، پیکسل های بیانگر یک عارضه در ترکیب با یکدیگر، تجزیه و تحلیل می شوند؛ در نتیجه، فضای مسئله به نسبت طبقه بندی پیکسل مبنا کاهش می یابد و مزیت این امر افزایش سرعت محاسبات است. درعین حال به دلیل اندازه متنوع اشیای تصویری، طبقه بندی نظارت شده عارضه مبنا در ایجاد مجموعه آموزشی بهینه با چالش هایی مواجه است. در تحقیق حاضر، به منظور طبقه بندی عارضه مبنا، از الگوریتم آدابوست استفاده شده است. برای غلبه بر مشکل فقدان تناسب فضای ویژگی ناشی از تعداد اندک نمونه های آموزشی و توزیع نامتناسب آنها در مقایسه با ابعاد بالای فضای ویژگی (شامل ویژگی های طیفی، مکانی و هندسی)، دو راهبرد دنبال شده است. در یک رویکرد برای تولید مجموعه آموزشی بهینه، مکانیسم یادگیری فعال با الگوریتم آدابوست ادغام شده و در رویکردی دیگر به منظور کاهش ابعاد فضای ویژگی، براساس همبستگی بین ویژگی ها (افزونگی) و همبستگی بین ویژگی ها و کلاس ها (مطابقت)، زیرمجموعه ویژگی منتخب استخراج شده است. روش پیشنهادی روی مجموعه داده استاندارد وهینگن کشور آلمان اجرا و نتایج حاصل از آن با طبقه بندی پیکسل مبنا مقایسه شده است. به منظور بررسی معنی داری اختلاف های حاصل شده در نتایج ارزیابی ها نیز، آزمون آماری مک نمار به کار رفته است. نتایج تجربی نشان دادند که رویکرد عارضه مبنای پیشنهادی، در قیاس با رویکرد پیکسل مبنا، به طور متوسط 6% دقت کلی و 7% ضریب کاپا را بهبود داده است. همچنین سرعت محاسبات در روش آدابوست عارضه مبنای پیشنهادی، در مقایسه با رویکرد پیکسل مبنا افزایش چشمگیری یافته است. این نتایج بیانگر عملکرد بهینه رویکرد پیشنهادی، هم از نظر دقت و هم از نظر سرعت محاسبات است.
بررسی پراکندگی مراکز اداری شهر اردبیل با اصول پدافند غیر عامل در سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۲ زممستان ۱۴۰۰ شماره ۴
34 - 51
حوزههای تخصصی:
مطالعه تاریخی شهرها بیانگر نوعی دیدگاه دفاعی در بافت و ساخت شهرهاست. امروزه نیز در اکثر کشورهای دنیا، علی رغم تغییرات اساسی در الگوهای جنگی، موضوع دفاع در مقابل تهاجم و اقدامات خصمانه در بطن برنامه ریزیهای شهری و منطقه ای از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پدافند غیرعامل به مجموعه اقداماتی اطلاق می گردد که مستلزم بکارگیری جنگ افزار نبوده و اجرای آن کاهش تلفات انسانی و خسارات مالی به تجهیزات و تاسیسات حیاتی و حساس را به دنبال داشته و با بکارگیری آن می توان در صورت بروز تهدید و حمله و وارد آمدن آسیب و صدمه ، سریعاً اقدام به بازسازی یا جایگزینی نیرو و امکانات نموده و به تداوم خدمات پرداخت. هدف اصلی این تحقیق ، مطالعه و بررسی میدانی پراکندگی مراکز اداری شهر اردبیل با اصول پدافند غیر عامل در مقابل تهدیدات بوده و برای این منظور به مطالعه جغرافیای تاریخی شهر اردبیل از جنبه های دفاعی و امنیتی و ملاحظات دفاعی صورت گرفته برای شهر در ادوار گذشته پرداخته و اقدامات پدافند غیرعامل در سابقه تمدنی شهر اردبیل بررسی گردیده است. روش پژوهش در مقاله حاضر بصورت توصیفی-تحلیلی است ؛ یکی از مهمترین ابزارها جهت گردآوری اطلاعات ، مطالعه و بررسی میدانی پراکندگی ادارات و مراکز حساس و مهم را مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار داده و پراگندگی آنها را در محیط GIS مورد بررسی قرار می گیرد وضعیت فعلی شهر از نظر پراکندگی ادارات ، مراکز مهم و حساس با تهیه نقشه های GIS برای شهر اردبیل بررسی شده و در نهایت به ارائه راهکار عملی در رعایت اصول پدافند غیرعامل در برنامه ریزی شهری اردبیل پرداخته شده است.نتایج تحقیق بیانگر عدم رعایت اصول پدافند غیر عامل در پراکندگی ادارات شهر اردبیل می باشد
ارزیابی همبستگی بین داده PM10 ایستگاه زمینی سنندج و داده AOD سنجنده مادیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی دقت داده های ماهواره ای سنجنده مادیس در پایش ریزگردها (ذرات PM 10 )، به منظور مقایسه با داده های ایستگاه زمینی سنجش آلودگی در شهر سنندج انجام گرفته است. بدین ترتیب، میزان عملکرد داده های ماهواره ای در اندازه گیری ریزگردها، در ایستگاه زمینی سنندج، مشخص می شود. ابتدا داده های ماهواره ای عمق نوری (ذرات PM 10 ) سنجنده مادیس، متناظر با داده های PM 10 زمینی تهیه شده از ایستگاه زمینی پایش آلودگی واقع در شهر سنندج، به دست آمد؛ آنگاه ضریب همبستگی دو سری داده محاسبه شد. برای پیش بینی دقیق داده های PM 10 ، دو مدل آریما و شبکه عصبی مصنوعی به کار رفت. داده های AOD سنجنده مادیس با استفاده از روش حداکثر برآورد احتمال و وزن به دست آمده از ریشه میانگین مربعات خطا، به منظور استفاده در این دو مدل، ترکیب شدند. در نهایت، روش مقایسه منفرد برای هریک از مدل ها و نیز مقایسه مدل ها، با هدف شناسایی مدل بهتر در تشخیص و پیش بینی داده های PM 10 حاصل از سنجنده مادیس، اعتبارسنجی شد. در مدل شبکه عصبی، ضریب همبستگی در مرحله آموزش 52%، در مرحله آزمون 53%، RMSE برابر با 62/1 و MAE برابر 62/2 به دست آمد. طبق محاسبات، مدل آریمای 1-0-3 تنها مدل مورد قبول با R برابر با 46/0و 06/0MAE= و 69/0RMSE= است. این بیان می کند مدل آریما مدل مناسبی برای پیش بینی داده هاست اما دقت مدل شبکه عصبی، در ارزیابی میزان همبستگی بین داده ها، بیشتر تشخیص داده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین داده های عمق نوری ریزگرد سنجنده مادیس با داده های زمینی رابطه مستقیمی وجود دارد و این الگوریتم قادر به شناسایی گردوغبار است و می تواند جایگزین مناسبی برای محصولات PM 10 تولیدشده از سوی ایستگاه زمینی باشد.
مدل سازی برآورد زیست توده چوبی روی زمینی جنگل های شاخه زاد بلوط زاگرس با استفاده از داده های راداری ماهواره سنتینل -1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد میزان زیست توده در توده های جنگلی با روش های سنجش از دوری اهمیت بسیاری دارد. هم زمان نبودن دریافت داده های ماهواره ای و اطلاعات میدانی و کاربرد معادلات آلومتریک جهانی، برای محاسبه وزن زیست توده درختان جنگلی داخل کشور، از مهم ترین دلایل عدم قطعیت در نتایج و تحلیل های حاصل از مطالعات مشابه قبلی به شمار می روند. به حداقل رساندن این مشکلات و بررسی قابلیت و عملکرد داده ها در توسعه مدل مناسب برآورد زیست توده جنگل، در منطقه بانکول بخش کارزان شهرستان سیروان، استان ایلام، با استفاده از داده های راداری ماهواره سنتینل 1، اخذشده در تاریخ 6 تیرماه 1396، هدف این تحقیق بود. اندازه قطر میانگین تاج پوشش درختان در 53 قطعه نمونه زمینی مربعی، مربوط به فرم رویشی شاخه زاد، به ابعاد 30×30 متر که در بازه زمانی 2 تا 20 خرداد 1396، به کمک دستگاه موقعیت یاب جهانی تفاضلی و به روش تعیین موقعیت کینماتیک آنی روی زمین اجرا و برداشت شدند، وارد روند برآورد زیست توده شد. میانگین زیست توده برداشت شده میدانی 10.63 تن درهکتار بود. پس از استخراج ویژگی های راداری، آن دسته از ویژگی ها که بیشترین میزان همبستگی را با مقادیر زیست توده داشتند انتخاب و از بین آنها، با به کارگیری الگوریتم ژنتیک و با استفاده از دو مدل رگرسیون K نزدیک ترین همسایه و رگرسیون بردار پشتیبان، مناسب ترین ترکیب ویژگی ها شناسایی و سپس، مقادیر زیست توده مدل سازی شد. اعتبارسنجی مدل ها با استفاده از 26 قطعه نمونه تست، انجام گرفت. همبستگی بین ویژگی های حاصل از داده های راداری و مقادیر زیست توده نشان داد که ویژگی های VH، Mean VV، Mean VV GLCM (Correlation) و Mean VH GLCM (Dissimilarity) بیشترین حساسیت را به مقادیر زیست توده داشتند. استفاده از مدل های رگرسیون نشان داد که روش رگرسیون بردار پشتیبان، با RMSE نسبی 0.08، از روش رگرسیون K نزدیک ترین همسایه، با RMSE نسبی 0.10، دقیق تر عمل کرده است. از بین ترکیب های ویژگی مورد بررسی نیز، بهترین ترکیب در حالت استفاده از رگرسیون K نزدیک ترین همسایه، دارای RMSE به میزان تقریبی 0.99 تن درهکتار (معادل10%) و ضریب تعیین 0.23 و در حالت استفاده از رگرسیون بردار پشتیبان، دارای RMSE به میزان 0.87 تن درهکتار (معادل 8%) و ضریب تعیین 0.14 بود. مدل های نهایی حاصل از ترکیب ویژگی های بهینه استخراج شده از داده راداری در طول موج باند C و روش های رگرسیونی پارامتری و غیرپارامتری مورد بررسی در این تحقیق به تنهایی قادر به بهبود اثر اشباع شدگی در داده، برای برآورد زیست توده در جنگل های مورد مطالعه، نبودند و منجر به پیشنهاد مدل برآوردکننده ای با صحت قابل قبول نشد.