فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی برای توسعه و گسترش شهرها در درجه اول نیازمند شناخت ویژگی های زیر بنای شهری است. این برنامه ریزی می تواند در به تصویر کشیدن آینده اهمیت زیادی داشته باشد. دست یابی به اهداف برنامه های توسعه در هر زمینه ای موکول به اجرای آن در سطوح مختلف منطقه ای می باشد. بنابراین، اگر برنامه های توسعه نتواند کاربری ها را متناسب با قابلیت اراضی و فضای کالبدی طراحی و مکان گزینی نماید، نابسامانی در توسعه آتی دور از انتظار نخواهد بود. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای اطلاعات و داده های موردنیاز گردآوری شده است. از عکس های هوایی و انواع نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی به عنوان ابزارهای اصلی استفاده شده و بخشی از داده ها نیز از طریق کار های میدانی و مصاحبه جمع آوری شده اند. تکنیک اصلی کار، تلفیق وضع موجود با شاخص های توسعه شهری و قابلیت های اراضی شهری لار بوده است. مقایسه داده ها از طریق نقشه های مختلف، از قبیل سیر گسترش تاریخی شهر، زمین شناسی و توپوگرافی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. سپس به لحاظ مخاطرات طبیعی منطقه نظیر ناپایداری های دامنه ای، زلزله و سیل، محدوده شهری لار با استفاده از نرم افزار های رایانه ای پهنه بندی و مناطق در معرض مخاطره تفکیک شده اند. همچنین با استفاده از مدل های مختلف و به لحاظ نوع آب و هوا، درجه شوری آب و نوع خاک منطقه و سایر پارامتر های تاثیر گذار، جهات توسعه مطلوب شهری تعیین شده است. نتایج نشان می دهد که توسعه شهر به سمت شمال و شمال غرب و نیز جنوب به علت برخورد با ارتفاعات محدودیت داشته و با توجه به یکپارچه بودن اراضی، توپوگرافی هموار و سایر عوامل متناسب با شاخص های توسعه، بخش های غربی شهر، بهترین جهات توسعه و گسترش شهری لار به حساب می آید
چگونگی استفاده از فضاهای شهری در سکونتگاه های غیررسمی؛ مورد پژوهی: جداره ی شرقی بزرگراه چمران تهران (حدفاصل پل ملاصدرا و پل مدیریت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری به عنوان بستر زندگی و تعاملات اجتماعی و محل انجام فعالیت های ضروری، اختیاری و اجتماعی، باید از کیفیت های کالبدی- عملکردی، فرهنگی- معنایی و اقتصادی- اجتماعی مناسب برخوردار باشند. در سکونتگاه های غیررسمی نیز، فضاهای شهری علی رغم فقدان بسیاری از کیفیت های لازم، بستر زندگی اقشار کم درآمد و محل رخداد انواع فعالیت های شهری است. پژوهش حاضر در پی واکاوی و توصیف چگونگی انجام فعالیت های ضروری، انتخابی و اجتماعی در فضاهای شهری سکونتگاه های غیررسمی و تبیین دلایل این رخدادها، به عنوان اهداف پژوهش در محدوده ی حاشیه ی شرقی بزرگراه چمران شهر تهران می باشد. پژوهش با توجه به محتوای تحقیق از نوع کمی- کیفی بوده و با توجه به جدول نمونه گیری مورگان و توزیع 201 پرسشنامه ی سنجش مکان، که معیارهای آن از مبانی نظری و تجارب داخلی و خارجی بررسی شده استخراج شده و با روش نمونه گیری احتمالی تصادفی آغاز و با روش تحلیل عاملی و استفاده از نرم افزار SPSS نتایج تحلیل ارائه شده است. در این فرایند از روش های مصاحبه و مشاهده ی رفتار در قرارگاه های طبیعی رفتاری نیز استفاده گردیده است. یافته ها نشان می دهد استفاده از فضاهای شهری در سکونتگاه های غیررسمی، به عنوان رفتار یک خانواده ی بزرگ که از جامعه ی روستا- شهری کوچک به عنوان جامعه ی مبدأ، به جامعه ی کلان شهری مقصد مهاجرت کرده است، تلقی شده و به دلایل سامانه های حمایتگر قوی و سرمایه ی اجتماعی ساکنان از یک طرف و ضرورت جبران انواع محدودیت های عرصه ی خصوصی منزل از طرف دیگر، یک ضرورت اجتماعی تدافعی برای تضمین بقا محسوب می شود، به طوری که فضاهای شهری، بستر بروز فعالیت های متنوع با بازه ی زمانی بادوام و تواتر زیاد، عملأ صحنه ی حفاظت از ساکنان این جوامع و مقاومت آن ها در برابر تنش بیرون ماندگی از جامعه ی شهری رسمی می باشد، که علی رغم فقدان کیفیت های لازم، موجبات انسجام اجتماعی را فراهم می آورد.
ارزیابی فقر شهری در محلات اسکان غیررسمی شهر کرمانشاه با استفاده از مدل تحلیل عاملی (نمونه موردی محله دولت آباد و شاطرآباد سال 1385)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکان غیررسمی، که به موجب شهرنشینی شتابان در جهان معاصر به وجود آمده است، نتیجه نابرابری های اقتصادی-اجتماعی است که در سطح مناطق شکل گرفته، که شهرها و خصوصاً کلان شهرهای کشور را با مشکلات فراوانی مواجه ساخته است. شهر کرمانشاه به عنوان یکی از کلان شهرهای کشور با پدیده اسکان غیررسمی مواجه است. از جمله سکونتگاه های اسکان غیررسمی در شهر کرمانشاه محله دولت آباد و محله شاطرآباد است که در این مقاله به ارزیابی، اسکان غیررسمی در این محلات پرداخته پرداخته شده است.
هدف از این پژوهش، ارزیابی اسکان غیر رسمی در شهر کرمانشاه است. که به این منظور از روش تحلیلی-کمی با رویکرد کاربردی برای انجام پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش محله دولت آباد در حاشیه غربی و محله شاطرآباد در ضلع شرقی شهر کرمانشاه می باشد و برای این منظور از اطلاعات بلوک های آماری سال 1385 و از 30 شاخص که با روش های آماری به 3 عامل ترکیبی تبدیل شده و نتایج با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی و با کمک نرم افزارهای Arc/Gis و Arc/View ارزیابی شده، استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده، در محله دولت آباد حاکی از آن است که تعداد 20 بلوک معادل 1/11% درصد در وضعیت مناسب، 31 بلوک معادل 2/17% درصد نسبتاً مناسب، 57 بلوک معادل 7/31% درصد متوسط، 50 بلوک معادل 8/27% درصد نسبتاً نامناسب و 16 بلوک معادل 9/8% درصد نامناسب بوده اند. نتایج تجزیه و تحلیل برای محله شاطرآباد نمایانگر این است که تعداد 12 بلوک معادل 5/4 درصد نامناسب، 74 بلوک معادل 28 درصد نسبتاً نامناسب، 92 بلوک معادل 8/34 درصد متوسط، 60 بلوک معادل 7/22 درصد نسبتاً مناسب و 13 بلوک معادل 9/4 درصد مناسب شناخته شده اند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که بلوک های شهر کرمانشاه مکانی برای تبلور تمایزات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی است. این سکونتگاه ها جلوه فقر به شمار می روند که از لحاظ پویایی روند متفاوتی را طی می کنند. وجود نواحی نابرابر در فضای شهر کرمانشاه به جدایی گزینی فضایی، اجتماعی و اقتصادی منجر گردیده است. که ذکر این نکته لازم است که نتایج حاصله صرفاً با تکیه بر شاخص های مورد استفاده در این مقاله می باشد و در صورت عدم مشکلات آماری و به کار گیری شاخص های بیشتر این احتمال وجود دارد که نتایج تحت تأثیر قرار گیرد.
بررسی سازوکار تاثیرگذاری شاخص های سرمایه اجتماعی در حکمروایی مطلوب شهری با استفاده از Amos، مطالعه موردی: شهر نسیم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، سنجش و تحلیل رابطه بین سرمایه اجتماعی شهری و حکمروایی مطلوب شهری(مورد پژوهی: نسیم شهر) می باشد. پژوهش حاضربرحسبهدفکاربردیو روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلیو پیمایشی ازنوعهمبستگیمی باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر ساکنان شهر نسیم شهر(افراد بالای 18 سال) در نظر گرفته شده است. نمونه گیری بر حسب توزیع جغرافیایی جمعیت و با استفاده از روش های نمونه گیری تصادفی انجام شده است.پژوهش حاضر براینفرضاستواراست بین سرمایه اجتماعی شهری و حکمروایی مطلوب شهری رابطه معناداری وجود دارد و همچنین بین مولفه های سرمایه اجتماعی و مولفه های حکمروایی مطلوب شهری رابطه معناداری وجود دارد.داده های این پژوهش از طریق ارائه پرسشنامه، در بین شهروندان، بخش خصوصی و همچنین ادارات دولتی جمع آوری شده است و با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل آن ها با استفاده از نرم افزارSpss سعی در تبیین مناسب داده ها شده است.در نهایت بعد از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSpss از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار Amos انجام گردیده است.ضریب همبستگی پیرسون با ضریب 273/0 و SIG=0.000، بین سرمایه اجتماعی و حکمروایی مطلوب شهری رابطه معنادار وجود دارد. معنا داری هر دو گزینه در سطح 99% می باشد. بنابراین نتایج پژوهش نشان می دهد باافزایشسرمایه اجتماعی شهرونداندرمحدودهموردمطالعهشاخص هایحکمروایی مطلوب شهری نیزافزایشخواهد یافت.
دستیابی به شکل پایدار شهری ( جلد دوم ) روشها و استراتژیها
حوزههای تخصصی:
ارزیابی شاخص های کاربری اراضی شهری با تأکید بر سرانه مطلوب شهر سالم مطالعه موردی: شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهر سالم عبارت است بهره برداری بهینه از محیط و رعایت همه کاربری ها با توجه به تراکم و سرانه مناسب، به گونه ای که شهروندان بتوانند به خوبی از آن بهره مند گردند. با توجه به اهمیت کاربری ها در شهر سالم، هدف این پژوهش بررسی و ارزیابی وضعیت شاخص ها و سرانه های کاربری زمین شهر بابل و انطباق آن نسبت به استاندارد مطلوب شهرسالم با فرض نامناسب بودن سرانه کاربری ها و هم چنین عدم تعادل و سازگاری بین کاربری های شهری است. نوعِ پژوهش براساس هدف، کاربردی و براساس روش توصیفی- تحلیلی می باشد. هم چنین برای شناسایی نقاط قوت، ضعف و فرصت و تهدید شهر بابل از تحلیل راهبردی استفاده شد. نتایج حاصله نشان می دهد که سرانه های کاربری اراضی شهر بابل نسبت به شهر سالم خیلی پائین تر است و کمبود زیادی در میزان سرانه های کاربری اراضی شهر بابل وجود دارد. به جز کاربری مسکونی میزان تحقق پذیری بقیه کاربری ها نسبت به سرانه شهر سالم زیر 28 درصد بوده است. کاربری های تأسیسات و تجهیزات شهری، بهداشتی و درمانی، فضای سبز و پارک و کاربری ورزشی و فرهنگی در وضع بحرانی قرار دارند. از لحاظ میزان تعادل و سازگاری کاربری ها با یکدیگر، تعادلی بین کاربری ها وجود ندارد. مکان یابی کاربری ها به خصوص کاربری فضای سبز و ورزشی به طور صحیح انجام نشده و شهروندان شهر بابل دسترسی مطلوبی به کاربری های شهری ندارند.
قزوین آیینه تاریخ و طبیعت ایران
حوزههای تخصصی:
تحلیل و تبیین تأثیرات صنعت نفت بر ساختار فضایی شهر (مطالعه موردی: شهر آبادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر پدیده ای در فضا و مکان اتفاق می افتد و متناسب با وضعیتش بر آن تأثیر می گذارد. صنعت و توسعه صنعتی نیز از این امر مستثنا نیست و به عنوان فعالیت پایه اقتصادی، با تأثیرگذاری بر سیاست های کلان ملی متفاوت و تأثیرپذیری از آن ها، دگرگونی ها و تحولات عمیق ساختاری را ایجاد کرده و اشکال خاص ساختار فضایی-کالبدی را در شهرها به نمایش گذاشته است. هر راهبرد صنعتی، به نوعی آرایش فضا منجر می شود. بدون درک درست از مسائل و تغییرات صنعتی نمی توان تصویر صحیحی از شهرسازی و برنامه ریزی شهری و منطقه ای داشت. ساختار فضایی شهرها، به روابط مختلف و متقابل تمامی نیروها و عوامل موجود در شهر بستگی دارد. این عوامل شامل نیروی بازار، فعالیت ها، زیرساخت های شهری و خدمات گوناگون است (احمدی، 1374: 2). شهرها از ساخت های متفاوتی از جمله اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و... تشکیل شده اند، اما هنگامی که در شهرسازی از ساختار فضایی شهر یاد می شود، منظور همان ساخت کالبدی شهر است که در آن، عناصر و اجزای تشکیل دهنده شهر و چگونگی ترکیب آن مدنظر قرار می گیرد (حسن زاده رومیزی، 1387: 20). ساختار فضایی هر شهر، به گذشته آن و عوامل و حوادثی مربوط می شود که شرایط محیط را طی زمان برای ایجاد و برقراری آن به وجود آورده است (زیاری و دیگران، 1393: 256). شکل گیری ساختار فضایی-کالبدی شهرها، بازتاب و برآیند اندیشه های متفاوتی است که در مکان ها و زمان های مختلف حاکم بوده اند و ساخت های شهرهای متفاوتی را ایجاد کرده اند (هوسینگ، 1381: 86). تحولات فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی قرن نوزدهم و بیستم، با تأثیرپذیری از مدرنیسم سبب گسترش سریع شهرها و پیدایش کلان شهرها شده و تغییراتی بنیادی را در ساختار و سازمان فضایی-کالبدی آن ها به وجود آورده است (زیاری، 1381: 151-164). این تحولات و به تبع آن رشد شتابان شهرنشینی، سبب ازبین رفتن انسجام در ساختار فضایی و قطبی شدن یک یا چند کانون شهری شده است. چنین تغییراتی، نحوه چیدمان کاربری ها در شهر، تراکم ساختمانی و جمعیتی و شبکه حمل ونقل را شامل می شود. درنتیجه، الگوهای شهری متفاوت با ساختار فضایی و سیستم حمل ونقل مرتبط با آن را به وجود می آورد (رودریگوه، 1387: 54).
ارزیابی کاربری اراضی شهر دهدشت ( استان کهگیلویه وبویر احمد )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عموماً ارزیابی چگونگی کاربری اراضی شهری، منعکس کننده ی تصویری گویا از نظر سیمای شهری و همچنین تخصیص فضای شهری به کاربردهای مختلف موردنیاز در طی زمان و در جهت رسیدن به اهداف توسعه ی شهری است. در این تحقیق ضمن بررسی دیدگاه های نظری و روند عملی چگونگی کاربری اراضی شهری در ایران، مشخصا به تحلیل و ارزیابی این مهم در شهر دهدشت، به روش تحلیلی - تطبیقی پرداخته شده است. نتایج حاصله، نشان می دهد که توسعه ی فیزیکی و کالبدی شهر دهدشت در 15 سال اخیر و به تبع آن افزایش جمعیت، باعث عدم تعادل در کاربری اراضی آن گردیده است. بنابر این برای جلوگیری از گسترش شهر و حفظ اراضی پیرامون آن، تعادل در کاربری اراضی و تعیین راهکارهای مناسب ضروری است. ارزیابی کمی کاربری اراضی شهر با توجه به سرانه ها و معیارها و همچنین ارزیابی کیفی آن، با توجه به ماتریس های سازگاری، ظرفیت و مطلوبیت، وابستگی و تحلیل علمی آن در این پ ژوهش نشان می دهد که بسیاری از کاربری های موجود به لحاظ کمی و کیفی با استانداردها و ضوابط علمی غیر منطبق و نامتعادل بوده است. چگونگی تعادل بخشی و ساماندهی کاربری های اراضی شهری در متن اصلی مقاله به تفصیل بیان شده است.
ارزیابی روش های تحلیل سلسله مراتبی و ترکیب خطی وزنی در مکان یابی محل دفن مواد زاید شهری، مورد شناسی: شهرستان مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یابی و یافتن محل مناسب برای دفن زباله، یکی از مهم ترین بخش های سیستم مدیریت مواد زاید شهری است. شهر مرند با جمعیتی معادل 203 هزار نفر، یکی از بزرگ ترین شهرهای استان آذربایجان شرقی است که در نتیجه افزایش جمعیت، مصرف گرایی و افزایش مصرف مواد بسته بندی شده در چند دهه اخیر باعث افزایش حجم زباله تولید شده در این شهر شده است. با وجود این مشکل، هنوز شیوه مناسبی برای دفع مواد زاید شهر مرند وجود ندارد. هدف اصلی پژوهش حاضر، اعمال انواع عملیات تحلیل های مکانی، با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی به منظور مکان یابی مناسب برای دفن پسماندهای شهری است. به همین منظور، عوامل مؤثر در مکان یابی محل دفن مواد زاید شهر مرند استخراج شد و با رقومی کردن و وزن دهی ١2 لایه بر اساس استانداردهای موجود که عبارتند از شیب، فرسایش، گسل، آب های سطحی، آب های زیرزمینی، چاه ها، منطقه حفاظت شده، پوشش گیاهی، خطوط ارتباطی، خطوط نیرو، فاصله از شهر مرند و مراکز جمعیتی با وارد کردن لایه های مذکور به محیط نرم افزارهای ArcGIS و Idrisi، مدل های تصمیم گیری چند معیاره تحلیل سلسله مراتبی و ترکیب خطی وزنی بر لایه های موجود اعمال گردید. بررسی نتایج اولیه مبین این واقعیت است که مدل منتج از روشAHP ، ضمن انتخاب مکان دفن زباله ها در منطقه قابل قبول، مناطق دیگری را نیز پیشنهاد می کند. اما با اجرای مدل WLCمحدوده هایی با اندک اختلافی در شمال غرب شهر مرند استخراج می شود که بر پایه شواهد میدانی و مقایسه نتایج حاصل با واقعیت های موجود مطابقت می کند. در نهایت با همپوشانی و اشتراک این مدل ها در محیط ArcGIS مکان نهایی دفن زباله شهر مرند با مساحت 299 هکتار و پذیرش ١٣٠ تن زباله در هر روز به مدت ٢٠ سال به عنوان مکان پیشنهادی و نهایی دفن زباله شهر مرند انتخاب شد.
پهنه بندی آسیب پذیری مناطق شهری در برابر زلزله با استفاده از تکنیک WLC وOWA مورد شناسی: منطقة 7 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از عوامل مخرب و تهدیدکنندة حیات انسانی است که همه ساله خسارت های جانی و مالی زیادی بر کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه وارد می سازد. کشور ایران نیز به دلیل ساختار طبیعی مخاطره آمیزش از این قاعده مستثنی نبوده است؛ به طوری که بیشتر شهرهای ایران روی خط زلزله قرار دارند و تهران به عنوان بزرگترین کلان شهر ایران به واسطة وجود گسل های فعال در اطرافش با ریسک بالایی روبه روست. بنابراین با توجه به اینکه روش شناخته شده ای برای تغییر مکانیسم زلزله وجود ندارد و هنوز نمی توان به طور دقیق زمان و مکان وقوع زلزله را تخمین زد، می توان با شناسایی نقاط آسیب پذیر، پهنه بندی و سیاست گذاری صحیح، خسارت های ناشی از زلزله را کاهش داد. در این پژوهش به منظور پهنه بندی آسیب پذیری منطقة 7 تهران در برابر زلزله؛ 10 پارامتر شیب زمین، جهت دامنه، ارتفاع، تراکم جمعیت، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از راه های اصلی، فاصله تا رودخانه های اصلی، جنس زمین (زمین شناسی) و مقدار بارش سالانه؛ از سه شاخص محیطی، کالبدی و اجتماعی انتخاب گردید. نقشة پارامترها در محیط نرم افزار ArcGIS تهیه و در محیط نرم افزار IDRISI فازی سازی شد. وزن دهی پارامترها به روش ANP انجام و با استفاده از تکنیک های WLC و OWA نقشه ها تلفیق شده و نقشة پهنه بندی آسیب پذیری منطقة 7 تهیه شد. نتایج نشان داد که نواحی شرقی و مرکزی، آسیب پذیری بیشتری نسبت به سایر نقاط دارند.
ارزیابی الگوی روابط ارگانیک و غیرارگانیک روستایی- شهری در روستاهای پیراشهری (مطالعة موردی: روستاهای پیرامون شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش، روستاهای پیرامون شهر بابل که در ارتباط با شهر تحولات زیادی از آن پذیرفته اند، به عنوان نمونه انتخاب شدند تا نوع پیوند روستا- شهری در این حوزه با توجه به ارگانیک یا غیرارگانیک بودن در رویکرد شبکة یکپارچه ارزیابی گردد.
روش: پژوهش حاضر، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش شامل 32 روستا در پیرامون شهر بابل بود. برای تعیین حجم نمونه در پرسشنامة خانوار، از کل 7288 خانوار در روستاهای نام برده شده، براساس فرمول کوکران، 745 خانوار به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند و پرسشنامة روستا به دهیاران و شوراهای روستاهای موردمطالعه اختصاص یافت. سپس، داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های T تک نمونه ای، T برای دو گروه وابسته، فریدمن وکای دو در SPSS، تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافته ها: برجسته ترین نتایج تحقیق نشان داده است که در حوزة اقتصادی، در مؤلفه های هزینه و درآمدهای روستایی، عرضه و تقاضای روستا از شهر، معاملات مرتبط با خرید و فروش زمین، تنوع اشتغال، گردشگری روستایی و در حوزة اجتماعی، در تغییرات ارزش ها و باورهای اجتماعی، رابطة شهر بابل و روستاهای موردمطالعه غیرارگانیک بوده است.
محدودیت ها/ راهبردها: برای تحقق ایجاد الگوی متعادل و ارگانیک، انجام تحقیقاتی درزمینة تعامل و پیوندهایی فضایی نظیر جریان افراد، کالاها، پول، سرمایه، اطلاعات و مواد به طور جداگانه و با هدف ژرف نگری بیشتر برای شناخت مسائل و شکاف های موجود در روابط شهر بابل و روستاهای پیرامون و تلاش برای ارائة الگوی متعادل و ارگانیک پیشنهاد می شود.
راهکارهای عملی: در روابط شهر بابل و روستاهای پیرامون، برنامه ریزی درزمینة توسعة گردشگری شهری در روستاهای پیرامون شهر بابل، ایجاد فعالیت های صنعتی تکمیلی و فرآوری تولیدات کشاورزی، با هدف افزایش و تنوع اشتغال، مدیریت درجهت معاملات مرتبط با خرید و فروش زمین، با هدف ممانعت از بورس بازی زمین و مدیریت بهینه و کنترل مسئولان درزمینة هجوم بی رویة جمعیت و اسکان آن ها در روستاهای پیرامون شهر بابل در منطقة موردمطالعه ارائه می شود.
اصالت و ارزش: این تحقیق الگوی موجود روابط روستایی- شهری را از ابعاد اجتماعی و اقتصادی، با توجه به رویکرد شبکة یکپارچة منطقه ای که رویکردی بهینه در روابط شهر و روستا است، موردتوجه قرار می دهد.
مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی با استفاده از روش تلفیقی AHP و GIS مطالعه موردی: منطقه 3 اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث ایمنی یکی از مهمترین مسائل شهری است که توجه مدیران شهری را به خود جلب نموده است. آتش سوزی یکی از تهدیدات ناشی از بحران های طبیعی و مصنوعی است که می تواند چالش های وسیعی را در ابعاد مختلف زندگی شهری پدید آورد. مطالعات انجام شده نشان داد که منطقه 3 اصفهان با جمعیت 111889نفر در سال1390 و وسعت 1152هکتار تنها دارای یک مرکز آتش نشانی می باشد که شعاع عملکردی مناسبی نسبت به کل منطقه نداشته و پاسخگوی نیاز ساکنان نمی باشد. از میان تجهیزات شهری، احداث مراکز آتش نشانی در این منطقه به علت قرارگیری بازار قدیمی، تاریخی و زنده ی قیصریه در آن و کمبود راه های خروج اضطراری و امداد رسانی در هنگام بروز آتش سوزی و همچنین وجود کارگاه ها و انبارهای متصل به بازار نیز که خود بر تبعات بروز سایر حوادث جانبی افزوده است؛ ازاهمیت و ضرورت برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف افزایش سطح ایمنی، ضمن مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی در منطقه 3 اصفهان، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و مدل مکانیابی در محیط GIS صورت گرفته است.همچنین این پژوهش بر مبنای روش تحقیق (توصیفی – تحلیلی) داده های مورد نیاز را بصورت کتابخانه ای – اسنادی جمع آوری نمود. در ابتدا معیارها و زیرمعیارهای مؤثر در مکان گزینی ایستگاه آتش نشانی با استفاده از روش سلسله مراتبی ( AHP ) به کمک نرم افزار Expert Choice وزن دهی شد و پس از آن با رقومی سازی لایه ها در محیط GIS با استفاده از تحلیل فضایی در ابتدا نقشه های فاصله اقلیدسی و در ادامه با کلاسه بندی، نقشه های هر لایه تولید شد و سپس با همپوشانی تمامی لایه ها با اعمال ارزش های بدست آمده از تحلیل سلسله مراتبی AHP ، مکان جدید ایستگاه آتش نشانی پیشنهادی شد.
استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مکان یابی مراکز آموزش عالی (نمونه موردی: دانشگاه پیام نورخرم آباد)
حوزههای تخصصی:
تعیین و توزیع بهینه مراکز خدماتی مسئله ای است که اغلب اوقات برنامه ریزان با آن سروکار دارند. توزیع متعادل این فضاها مستلزم تعیین مکان مناسب و تسهیلات به گونه ای است که همه اقشار جامعه به صورت متعادل به آنها دسترسی پیدا کنند. از میان این کاربری ها در مکان یابی فضاهای آموزشی به دلیل اهمیت با مجاورت کاربری های متجانس و عدم مجاورت با کاربری های نامتجانس بایستی به آنها دقت زیادی شود و همچنین توجه به شرایط محیطی و فیزیکی قابل تحمل همانند آسایش، کارآیی، سلامتی و ایمنی ضرورت دارد. در این مقاله با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و تجزیه و تحلی لهای فضایی و با بهر هگیری از داده های مکانی به انتخاب بهترین مکان برای دانشگاه پیام نور پرداخته شد و با استفاده از روش حداقل فاصله از شاخص های موردنظر (تجاری، آموزشی، مسکونی، نظامی، راههای اصلی،کوهها و صخره ه ا، گورستان ها وغیره) و امتیازبندی کاربری ها بر اساس میزان ارزش اقتصادی و تناسب فیزیکی برای ایجاد به آن ها امتیاز داده شده و محدوده و حریم شهر خر مآباد را بر اساس میزان و GIS دانشگاه، در محیط درجه ارزش برای ایجاد فضای دانشگاهی به پنج گروه مشخص، خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف تقسیم کرده و آنها را با کاربری اراضی موجود تطبیق داده و مناطقی که به صورت خیلی خوب و خوب روی نقشه مشخص شده اند را برای ایجاد و انتخاب فضای فیزیکی بهینه دانشگاه پیام نور خرم آباد پیشنهاد داده ایم.
الگوی تطبیقی گسترش فقر در شهر کرمانشاه در دوره 85-1375
حوزههای تخصصی:
از ویژگیهای شهرهای جهان سوم عدم تعادل و تمرکز شدید در شهرنشینی است. از اینرو در این شهرها همواره تعداد محدودی از محلات در رفاه و آسایش بوده و در مقابل سایر ساکنان مناطق شهری از رفاه و آسایش قابل قبولی برخوردار نیستند. در این خصوص به منظور رفع نابرابریها، اقدامات اساسی برای شناخت نارساییها و کمبودها باید انجام شود. با توجه به اهمیت تحلیل توزیع فضایی فقر در مناطق شهری، هدف این پژوهش تحلیل توزیع فضایی فقر شهری و نشان دادن نابرابری در سطح شهر کرمانشاه است. روش پژوهش کاربردی از نوع توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است که از روش تحلیل عاملی و نرم افزار Arc/Gis برای تحلیل یافتهها استفاده شده است. برای شناخت توزیع فضایی فقر شهری در شهر کرمانشاه از اطلاعات بلوکهای آماری سالهای 85-1375 و نیز از 33 شاخص که با روشهای آماری به 4 عامل ترکیبی تبدیل و با بهرهگیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده، استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که؛ در شهر کرمانشاه سال 1375، 461 بلوک یا 10% درصد خیلی فقیر، 64 بلوک یا 1% درصد فقیر، 3854 بلوک یا 80% درصد متوسط، 266 بلوک یا 6% درصد مرفه و 121 بلوک یا 3% درصد خیلی مرفه بودهاند. در سال 1385؛ 1687 بلوک یا 21% درصد خیلی فقیر، 1744 بلوک یا 22% درصد فقیر، 2392 بلوک یا 29% درصد متوسط، 1653 بلوک یا 20% درصد مرفه و 612 بلوک یا 8% درصد خیلی مرفه بوده است. نتایج نشان دهنده حرکت شهر به سمت دو قطبی شدن است. ذکر این نکته لازم است که یافتهها صرفاً با تکیه بر شاخصهای مورد استفاده در پژوهش است و در صورت عدم مشکلات آماری و به کارگیری شاخصهای بیشتر از جمله شاخصهای درآمدی این احتمال وجود دارد که نتایج تحت تاثیر قرار گیرد.
تبیین پدیده ی پراکنده رویی در منطقه های کلان شهری؛ مورد پژوهی: منطقه ی کلان شهری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ی پراکنده رویی، توسعه ی کالبدی کم تراکم، بدون برنامه و جسته گریخته ای که با گسترش نامحدود به نواحی پیرامونی غالباً دارای ارزش طبیعی شهر مشخص می شود، در سال های اخیر به یکی از چالش های اصلی برنامه ریزی توسعه ی فضایی شهرهای سرتاسر جهان مبدل شده است. در این رابطه پژوهش پیشِ ِ رو بر آن است تا با هدف برنامه ریزی رویارویی با پدیده ی پراکنده رویی در موردپژوهی منطقه ی کلان شهری شیراز، از طریق شناسایی پیش ران های اثرگذار، چارچوب جامع و یکپارچه ای پیشنهاد دهد. روش اصلی منتخب مقاله، که پژوهشی تبینی به شمار می رود، با نیت شناسایی روابط سببی اثرگذار بر وقوع پدیده ی پراکنده رویی، روش آماری مبتنی بر تحلیل مسیر در کنار روش های تحلیل فضایی هم چون تحلیل هولدرن و ANN است. داده های مورداستفاده از نوع داده های ثانویه و در قالب سری زمانی بوده که بخشی از سرشماری های نفوس و مسکن مرکز آمار ایران و بخشی نیز از طرح های جامع، مجموعه شهری و ناحیه شیراز بهره گیری شده است. نتایج تحلیل های صورت پذیرفته، نشان گر آن است که شدت پراکنده روییِ به وقوع پیوسته رابطه ی مستقیمی با فاصله از مرکز کلان شهر شیراز دارد. بررسی شاخص ها و پیش ران های اثرگذار بر وقوع پدیده ی پراکنده رویی در منطقه ی کلان شهری شیراز گویای آن است که برخلاف بسیاری از تجارب مرور شده، عامل ""سرانه ی مصرف زمین"" عامل اصلی نبوده و ""رشد جمعیّت"" ناشی از فرصت های شغلی، بالاتر بودن درآمد نسبی خانوار، سیاست های توسعه ی مسکن ارزان قیمت پیرامون کلان شهر شیراز در قالب شهرک های متعدد مسکونی از عوامل اصلی قلمداد می شوند. همچنین جذب جمعیّت خلاق، ناشی از توسعه ی اقتصادِ دانشی و نیز پیشرفت زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، اثرگذاری معکوسی بر وقوع پراکنده رویی داشته است؛ توسعه ی شهری مبتنی بر اتومبیل نیز در نهایت از طریق تحریک پراکنش شهری در نواحی ارزشمند طبیعی و روستایی باعث تشدید این پدیده شده است. براساس پیشنهادهای نهایی مقاله در خصوص رویارویی با پدیده پراکنده رویی، توسل یک سویه بر راهکارهای مرسومی همچون افزایش تراکم ساختمانی و توسعه ی میان افزا و در نتیجه کاهش سرانه ی مصرف زمین به تنهایی مؤثر نخواهد بود؛ بلکه در نظر گرفتن نقش عوامل شناسایی شده در اولویّت های برنامه ای و تخصیص منابع، هم زمان با توجه به روابط سببی برقرار میان آن ها، ضروری است.
شناسایی و مکان یابی فضاهای مناسب شهری با تأکید بر معیارهای زیست محیطی (مطالعه نمونه: شهرستان محمودآباد مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه شناسایی لکههای مناسب توسعه شهری با کاربرد معیارهای محیط زیستی درشهرستان محمودآباد است. برای نیل به این هدف، با بررسی منابع مختلف در رابطه با مکانیابی توسعه شهری، یک سری از معیارها شناسایی شدند. سپس، با استفاده از تکنیک دلفی، معیارها غربال و انتخاب شدند. به این ترتیب، 12 معیار و 30 زیرمعیار برای مکانیابی توسعه شهری در شهرستان محمودآباد، مناسب تشخیص داده شد. معیارهایی که قابلیت تبدیل به نقشه را داشتند، با استفاده از روش AHP وزندهی شده و در محیط نرمافزارArc GIS نقشهسازی شدند. سپس، با استفاده از ترکیب خطی وزندار نقشهها در GIS با یکدیگر تلفیق شدند و لکههای مناسب توسعه شهری به دست آمد. مساحت بزرگترین پهنه 7/0 کیلومتر مربع و مساحت پهنه بعدی 4/0 کیلومتر مربع تعیین شد. طبق ماده 26 از آییننامه اجرایی قانون ایجاد شهرهای جدید، حداقل مساحت مناسب برای شهر 3 کیلومتر مربع میباشد. بنابراین، هیچ کدام از لکهها مستعد توسعه شهری نیستند. نتایج و معیارهای حاصل شده در این تحقیق، میتواند برای مناطقی با ویژگیهای مشابه (منطقه ساحلی شمال کشور) به عنوان یک راهنما مورد استفاده قرار گیرد.
سنجش ارزش های محیطی اثرگذار بر رضایتمندی از محل سکونت، مورد شناسی: محدوده معالی آباد شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش های محیطی و تأثیر آن ها بر رضایتمندی سکونتی در شهرها اهمیت زیادی در برنامه ریزی مسکن شهری دارد. رضایتمندی ساکنان از محیط مسکونی علاوه بر سلامتی جسمانی و روانی ساکنان، بر شاخص های مهم برنامه ریزی، همچون کیفیت زندگی، نرخ جابه جایی و پیش بینی تقاضای مسکن مؤثر است. نرخ بالای جابه جایی های سکونتیِ اخیر، تأثیر فزاینده ای بر شکل گیری خوشه های مسکونی و افزایش پراکنده رویی شهری داشته است که خود چالشی جدی در مدیریت شهری امروز به شمار می آید. محدوده معالی آباد، یکی از نواحی نوساز شهر شیراز و مرکز ثقل توسعه شمال غرب این شهر است که در سال های اخیر، به دلیل تحولات کالبدی عمده، جمعیت زیادی را به خود جلب کرده است. از این رو، ضروری است ارزش های محیط سکونت در این محدوده و رضایتمندی خانوارها در آن بررسی شود. برای این هدف، با حجم نمونه 430 خانوار و با تکمیل پرسش نامه، اطلاعات لازم برای پژوهش گرد آوری شد. برآورد کمّی رضایتمندی سکونتی، با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت و دسته بندی ویژگی های محیطی بر میزان رضایتمندی افراد، با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) تعیین شد. یافته های پژوهش نشان داد که بیشتر افراد، رضایتمندی بالایی از محیط سکونت خود در محدوده پژوهش دارند و کیفیت آب وهوا و وجود مناظر طبیعی و باغ ها مهم ترین نقش را در این ارتباط داشته اند. بااین حال، در برخی نقاط محدوده، رضایتمندی اندکی در میان ساکنان محدوده مشاهده می شود. بیشتر این افراد در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه و در لبه خیابان اصلی ساکن بوده اند.
کاروانسراهای تهران قدیم
حوزههای تخصصی: