فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
233 - 244
حوزههای تخصصی:
ﮐﻤﭙﻮﺳﺖ ﯾﮑﯽ از راﻫﺒﺮدﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻣﻮاد زائد ﺟﺎﻣﺪ ﺷﻬﺮی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺪف ﮐﺎﻫﺶ ﺣﺠﻢ و وزن ﻣﻮادی ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ دﻓﻊ ﺷﻮد، ﮐﺎﻫﺶ اﻧﺘﺸﺎر ﺑﻮ و ﺷﯿﺮاﺑﻪ، بازیافت منابع و کاهش هزینه های احتمالی دفع مورد استفاده قرار می ﮔﯿﺮد. ﺟﻬﺖ رﻋﺎﯾﺖ ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ در ﭼﺎرﭼﻮب اﻧﻄﺒﺎق ﻃﺮح ﺗﻮﺳﻌﻪ ای ﺑﺎ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﻫﺎی زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ، اﻧﺠﺎم ﻃﺮح ارزﯾﺎﺑﯽ اثرات زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﮐﺎرﺧﺎﻧﺠﺎت ﮐﻤﭙﻮﺳﺖ اﻟﺰاﻣﯽ ﺷﺪه است. بر این اساس در ارزیابی زیست محیطی کارخانه کمپوست زاهدان از روش های چک لیستی و ماتریس تغییر یافته ﻟﺌﻮﭘﻮﻟﺪ استفاده شده است. با توجه به اطلاعات بدست آمده مشخص گردید که منطقه فاقد سکنه می باشد و از جهات دیگر نیز با توجه به تحقیقات و نقشه های کاربری اراضی، هیچگونه عارضه خاص اکولوژیکی و اقتصادی_اجتماعی در محدوده 10 کیلومتری طرح شناسایی نشده و زمین محل طرح عمدتاً بایر و سنگلاخی می باشد. تنها عاملی که به طور مشخص می تواند شعاع اثر گذاری طرح را افزایش دهد جهت و مقدار بادهای 120روزه استان می باشد که معمولاً از سمت زابل به سمت زاهدان می وزد که با توجه به فاصله مناسب محل طرح، خطری متوجه ساکنین شهر نمی باشد. در مجموع گزینه انجام طرح با 94/0+ در مقابل گزینه عدم انجام با 7/3- دارای برتری کامل بوده و طرح به لحاظ طرح های بهسازی و اقدامات اصلاحی قویاً توصیه شده است. بر اساس بررسی صورت گرفته عمده آثار دراز مدت طرح در مرحله بهره برداری در مورد شیرابه و نشت آن، مخاطرات بهداشتی داخل کارخانه برای شاغلان و محیط بیرونی (عمدتاً از حشرات و جانوران موذی)، آلودگی بویایی و آلودگی محصول می باشد.
میمند استثنایی در دل کوه
واکاوی اثرات ژئومورفولوژی کارست و خشکسالی بر ویژگی های کمی- کیفی منابع آب کارستی محدوده تاقدیس گرین (استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارست مجموعه ای از فرایندهای زمین شناسی و پدیده های حاصل از انحلال سنگ ها درنتیجه بازشدگی ها، تخریب و تجزیه سنگ ها است که رژیم هیدرولوژیکی، شبکه زهکشی و لندفرم های خاص را به وجود می آورد. هدف این پژوهش ارزیابی تأثیر توسعه ژئومورفولوژی کارست و رخداد خشکسالی بر ویژگی های کمی و کیفی آبخوان های کارستی تاقدیس گرین می باشد. برای این منظور چشمه های امیر، چناره، آهنگران، لاغری و تیمور در یک دوره 15 ساله (1394-1380) مورد مطالعه قرار گرفتند. با استفاده از روش SPI میزان خشکسالی و تأثیر آن در منطقه ارزیابی گردید. همچنین میزان توسعه کارست در هر آبخوان براساس روش مالیک و وجکتوا مشخص گردید. با توجه به ارزیابی های هیدرودینامیکی، درجه توسعه یافتگی کارست در آبخوان چشمه های امیر و چناره بین 5/2 تا 7/2 بوده و دارای سیستم غالب جریان افشان و زیر رژیم های خطی می باشند. آبخوان چشمه آهنگران دارای درجه توسعه کارست 3/4 بوده و سیستم جریان آن ها از نوع مجرایی- افشان می باشد. آبخوان چشمه های،لاغری و تیمور دارای درجه توسعه کارست 5/5 و سیستم جریان مجرایی می باشد. با توجه به توسعه متفاوت ژئومورفولوژی کارست می توان گفت که در چشمه های لاغری و تیمور به علت پایین بودن اثر حافظه و توسعه یافتگی آبخوان، واکنش دبی به تغییرات بارشی دارای تأخیر زمانی کوتاه مدت بوده است. اما در چشمه های امیر و چناره به علت توسعه اندک کارست، تأثیر خشکسالی با تأخیر حدود 24 ماهه مواجه بوده است. بر اساس نتایج هیدروشیمیایی بالاترین و پایین ترین مقادیر TDSبه ترتیب در چشمه های چناره و آهنگران وجود دارد. همچنین بالاترین و پایین ترین مقادیر THبه ترتیب مربوط به چشمه های آهنگران و تیمور بوده است.
شناسایی چالش ها و تدوین راهبرد های مدیریت مشارکتی جنگل های زاگرس با استفاده از تحلیل شبکه ای- سوات (ANP-SWOT): مطالعه موردی منطقه جنگلی بانکول، ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
23 - 43
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، جنگل های ناحیه رویشی زاگرس در معرض خطرات مختلف بوده و به ویژه در سال های اخیر، به شدت تخریب شده اند. امروزه، اهمیت مشارکت ذی نفعان محلی در راستای حفظ و احیای عرصه های جنگلی در بین بخش های مختلف اجرایی و پژوهشی کشور بیش از پیش مطرح است. از این رو، تحقیق حاضر بر اساس روش ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) و به منظور ارزیابی مشارکت روستاییان در فرآیند برنامه ریزی و مدیریت منطقه جنگلی بانکول استان ایلام اجرا شد. در این راستا، داده های تحقیق با استفاده از ابزار های بارش افکار، بحث گروهی و پرسشنامه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. سپس، با استفاده از روش های سوات (SWOT) و فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) نسبت به ارزیابی عوامل و اولویت بندی راهبردهای مورد نظر اقدام شد. جامعه آماری تحقیق شامل سه روستای واقع در منطقه جنگلی بانکول بود. در تحقیق حاضر، با استفاده از روش SWOT، ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی) و فرصت ها و تهدیدها (عوامل خارجی)، هشت راهبرد مدیریت مشارکتی منطقه جنگلی بانکول تدوین شد که از آن میان، راهبردهای محافظه کارانه (واگذاری مدیریت عرصه های جنگلی به بهره برداران و توسعه تعاونی های بهره برداری از جنگل) به عنوان راهبردهای برتر با مجموع 212/0، راهبردهای رقابتی (تجهیز مردم محلی به وسایل اطفای حریق) با مجموع 165/0، راهبردهای تهاجمی ( توسعه مشارکت های مردمی و گروه های همیار سبز و توجه بیشتر به آموزش بهره برداران) با مجموع 116/0، و راهبردهای تدافعی (مدیریت چرا و کنترل ورود و خروج دام به عرصه ها، توقف توسعه کارخانه سیمان و جلوگیری از کشاورزی در جنگل) با مجموع 098/0 به عنوان راهبردهای بعدی انتخاب شدند.
شناسایی و رتبه بندی مهم ترین عوامل بیابان زایی در استان خراسان رضوی با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی از مهم ترین عوامل تخریب سرزمین در نقاط مختلف جهان به ویژه مناطق خشک به شمار می آید و شناخت عوامل اصلی این پدیده می تواند در مدیریت صحیح و مناسب اراضی بسیار مؤثر باشد. لذا این تحقیق باهدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های مؤثر خطر بیابان زایی در مناطق خشک شمال شرق ایران-استان خراسان رضوی و بر اساس روش دلفی، انجام شد. در این پژوهش ابتدا، بر اساس توزیع چندمرحله ای پرسش نامه (راند) در بین جامعه آماری که شامل؛ مدیران اجرایی، کارشناسان و متخصصان حوزه منابع طبیعی است، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در گسترش خطر بیابان زایی استان خراسان رضوی شناسایی گردید. روایی و پایایی پرسش نامه ها به ترتیب طبق نظر جامعه خبره و همچنین با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. تجزیه وتحلیل آماری نتایج حاصل از پرسشنامه ها و رتبه بندی شاخص ها در محیط نرم افزاری Matlabو SPSS انجام گردید. سپس با بررسی روایی پرسشنامه ها 30 پرسش اصلی انتخاب شد و نتایج پایایی نیز بیانگر ضریب آلفای کرونباخ معادل 823/0 می باشد که اعتبار و پایایی قابل قبول پرسش نامه را تأیید نمود. نتایج حاصل از راند اوّل پرسش نامه ها نشان داد که معیارهایی همچون معیار اقلیم، آب، فعالیّت های انسانی، معیار اجتماعی-اقتصادی، پوشش گیاهی، فعالیّت های کشاورزی، خاک و زمین شناسی و فرسایش به ترتیب از مهم ترین عوامل توسعه بیابان زایی بوده اند. نتایج ارزیابی پرسشنامه ها در راند دوّم، طبق روش دلفی و آزمون آماری فریدمن نیز نشان داد فعالیّت های انسانی با شاخص بهره برداری بی رویه از سفره های آب زیرزمینی، معیار اقلیم با شاخص خشک سالی های مکرر، معیار آب با شاخص برداشت بیش ازحد از منابع آب زیرزمینی، معیار اجتماعی-اقتصادی با شاخص بهره برداری شدید از جنگل ها و مراتع، معیار پوشش گیاهی با بهره برداری بی رویه از پوشش گیاهی، معیار کشاورزی با شاخص الگوی غلط کشت و عدم رعایت تناوب زراعی، معیار خاک و زمین شناسی با شاخص فرسایش پذیری خاک در برابر عوامل فرساینده از مهم ترین معیارها و شاخص های مؤثر در گسترش خطر بیابان زایی استان خراسان رضوی در طی 30 سال گذشته بوده است.
جهانی شدن اقتصاد و الگوی مکان گزینی کاربریهای خدمات پیشرفته در کلانشهرها (مطالعه موردی کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن اقتصاد موجب توسعه صنایع و خدمات پیشرفته درکلانشهرهای فعال در شبکه شهرهای جهانی شده است. از مهمترین پیامدهای فضایی فرایند جهانی شدن اقتصاد در کلانشهرها می توان به افزایش اشتغال بخش خدمات پیشرفته نسبت به فعالیتهای صنعتی ، تمرکز و جایگزینی این نوع فعالیتها در مناطق مرکزی و کم تراکم جمعیتی و به موازات آن انتقال صنایع سنگین به مناطق پیرامونی اشاره نمود. این تحقیق با چنین پیش فرضی به بررسی نوع فعالیتهای خدماتی و نحوه مکان گزینی آنها در مناطق 22 گانه کلانشهر تهران در طی یک دوره 8 ساله و براساس سرشماری کارگاهی( 1381-1373) پرداخته است. نتایج بررسی نشان می دهد که 20 درصد و یا یک پنجم از کل کارگاههای ایجاد شده تهران در این مدت از خدمات پیشرفته بوده و 80 درصد از نوع فعالیتهای بخش صنعتی می باشد. از طرفی در طی این 8 سال، مکان گزینی بیش از 50 درصد کارگاههای از نوع خدمات پیشرفته فقط در مناطق مرکزی شامل 11،12، 6و7 بوده و البته گرایشی بطئی به مکان گزینی در مناطق شمالی کم تراکم 1الی 5 به دلیل دسترسی بهتر به خدمات و امکانات پیشرفته این مناطق ملاحظه می شود. در مجموع با توجه به تداوم جذب فعالیتهای عصر صنعتی و گرایش اندک به فعالیتهای خدمات پیشرفته ، اقتصاد فضایی حاکم بر کلانشهر تهران کماکان اقتصاد صنعتی بوده است.
ارزیابی ریسک و درجه بندی پایداری محیط زیستی تالاب های بین المللی سواحل جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
41 - 62
حوزههای تخصصی:
تالاب ها اکوسیستم های حساس و بسیار ارزشمندی هستند اما امروزه امنیت و پایداری آن ها از طریق عوامل مختلف طبیعی و انسانی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است. بنابراین، استفاده از روش های ارزیابی ریسک محیط زیستی یکی از ابزارهای مهم در پژوهش های مدیریت محیط زیست، شناسایی و کاهش عوامل بالقوه آسیب رسان محیط زیستی برای دست یابی به توسعه پایدار است. این پژوهش به منظور شناسایی، ارزیابی ریسک های تهدیدکننده و درجه بندی پایداری محیط زیستی تالاب های بین المللی سواحل جنوبی ایران واقع در استان های خوزستان و هرمزگان به انجام رسید. بر این اساس برای شناسایی و اولویت بندی ریسک ها از روش شناسی دلفی، به منظور اولویت بندی و محاسبه وزن شاخص ها از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و برای رتبه بندی تالاب های مورد مطالعه بر اساس پایداری محیط زیستی آن ها از تکنیک ELECTRE استفاده شد. بر اساس یافته های حاصل از بررسی ها در مجموع، 27 عامل فشار و تهدید شاخص برای تالاب های شادگان، خورالامیه و خورموسی، خورخوران، رودهای شور، شیرین و میناب، رودهای گز و حرا و تالاب جزیره شیدور شناسایی شد که رتبه های اول تا پنجم مربوط به تخلیه و دفع زباله در محدوده تالاب، تغییرات اقلیم و خشکسالی های مداوم، آلودگی نفتی، احداث سد، بهره برداری بی رویه از پوشش گیاهی می باشد. در نهایت تحلیل و مقایسه برای رتبه بندی تالاب های مورد مطالعه بر اساس روش ELECTRE نشان داد که به نسبت تالاب های مورد مطالعه، تالاب شادگان، خورالامیه و خورموسی دارای بیشترین تهدید و فشار بوده و تالاب بین المللی جزیره شیدور از وضعیت محیط زیستی مطلوب تری برخوردار می باشد.
شواهد ژئومورفولوژیکی اسارت و انحراف کواترنری رودخانه ها (مطالعه موردی حوضه قزل اوزن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی شواهد ژئومورفولوژیکی اسارت و انحراف در رودخانه های حوضه قزل اوزن است. برای این منظور با کمک نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 منطقه و با توجه به شواهد ژئومورفولوژیکی همچون، انحنای 90 درجه ای و بیش تر در مسیر رودخانه، وضعیت تقارن و عدم تقارن توپوگرافی و حوضه ی زهکشی و وجود رسوبات آبرفتی مخروط افکنه ای قدیم در سراب رودخانه ها، پنج سرشاخه ای از قزل اوزن را که به احتمال قوی در طی کواترنری دچار اسارت یا انحراف شده بودند، شناسایی گردید. با مطالعات میدانی صحت برداشت های اولیه از نقشه های توپوگرافی، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که وجود شواهد فوق حاکی از تغییر مسیر رودخانه ها در طی کواترنری است و باعث ایجاد تنگ ها، پایین افتادن سطح اساس و افزایش رسوب در حوضه شده است. علاوه بر آن تغییر در دبی مقطعی قزل اوزن براثر تغییر مسیر سرشاخه ها، منجر به افزایش عمل حفر و حمل رسوبات مارنی شده که در اکثر نواحی این حوضه پراکنده شده اند. حفر بیشتر بستر اصلی، فرسایش قهقرایی در سرشاخه ها را افزایش داده و درمجموع بی ثباتی را برای کناره های این رودخانه به ارمغان آورده است.
A Political Geographic Analysis of Developing State Systems(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study examines the evolution of state systems in seven developing world regions, including Central and South America, North and Sub-Saharan Africa, the Middle East, and Central and Southeast Asia, from the date of political independence to the early twenty-first century. The theoretical framework incorporates two propositions: that the central problem of Third World state formation has been the relative absence of the consolidation of geographic boundaries in response to external military threats, and the limited ability of governments to project their authority over sparsely inhabited territories. Additional hypotheses address the role of population and topography in public administration; the impact of ethno linguistic divisions on governance; the dynamics of domestic protests and violence; the political effect of external challenges to territorial integrity; and the relationship between boundaries and interstate conflict. These are applied at three levels of analysis. The domestic-level model introduces a measure of internal power projection capability that indicates the ability of political elites to administer taxation across territorial space. A second international-level model estimates the impact of these domestic structural variables on the extent of state participation in militarized interstate disputes. The final level addresses possible interdependence between internal and external variables. The outcomes suggest that while several predictors have had a significant impact on trends of consolidation and conflict across systems, there is considerable variation in effects between regions, calling into question common generalizations about the intrinsic qualities of developing states.
The Geopolitics of Sport and Diplomacy of Neighborhood Relations in the 2022 World Cup in Qatar (Case study: Iran and the Persian Gulf Arab States)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
334 - 352
حوزههای تخصصی:
The significance of neighborhood relations in geopolitics cannot be over-emphasized. As a space for neighborhood relations, sport is one of the most effective issues in power, competition, and convergence on national and transnational scales. International competitive sports are useful for remembering people to compare themselves with the other nation’s achievements and capabilities. Meanwhile, the Persian Gulf is the most significant region in the world due to its energy resources and strategic position. Tensions between the regional states have increased, especially between Iran and some Arab states. Most of these tensions have appeared in sport and athletic competitions. Therefore, the emergence of political-geographical rivalry in sports contests can be studied as the geopolitics of sport. This descriptive-analytic paper explained the power aspects in sport and politics from the point of the geopolitics of sport in the Persian Gulf region and studied geopolitical competitions in the region and its interaction in the sporting arena. The results of the research indicate that sports contests can bring sphere of convergence and cooperation and in some cases can provide the increasing and strengthen of tension and competition.
تبیین نظری تغییر ماهیت مناطق ژئوپلیتیک در رقابت بین قدرت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
55 - 78
حوزههای تخصصی:
از آغاز پیدایش ژئوپلیتیک، قدرت و رقابت جهت تسلط بر سرزمین و داشته های آن مبنای اصلی این دانش قرار گرفته است. بر این اساس، ژئوپلیتیک استعماری نیز که دوره نخست تاریخ ژئوپلیتیک با آن آغاز شده است، با اندیشه استعمارگری جهت تصاحب و تسلط بر مناطق جغرافیایی همراه شده است. رقابت جهت دست یابی به مناطق و داشته های آن تحت تأثیر دو نوع رویکرد قرار گرفته است. بن مایه رویکرد نخست بر حقایق جغرافیای طبیعی استوار است و رویکرد دوم مبتنی بر ایدئولوژی های برتری خواهانه است. همچنان که در دوره جنگ سرد نیز رقابت قدرت ها جهت سلطه بر مناطق ماهیت ایدئولوژیک پیدا می کند. قدرت های رقیب در قالب استراتژی هایی همچون سد نفوذ، دومینو، ضد دومینو و غیره، خود را آشکار می ساختند؛ سیاست هایی که زمینه کمتری از حقایق جغرافیایی در آن نمایان بود. بعد از فروپاشی شوروی عصر جدیدی آغاز شد، در این عصر قدرت های منطقه ای نیز صاحب موقعیت جدیدی شدند که مناطق و حقایق جغرافیایی اهمیت دوباره ای یافت. به این ترتیب، پژوهش کنونی در قالب روش تفسیری- تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که مناطق ژئوپلیتیک در رقابت بین قدرت ها چه ماهیتی را به خود دیده است؟ فرضیه موجود نشان گر این است که مناطق ژئوپلیتیک در رقابت بین قدرت ها ابتدا ماهیت طبیعی داشت، سپس ماهیت ایدئولوژیک یافت و در دوره کنونی نیز حقایق جغرافیایی مناطق مورد تأکید قرار می گیرد.
مقابله با خشکیدگی جنگل های زاگرس با رویکردهای جمع آوری آب باران و حفظ رطوبت خاک به منظور مدیریت پیامدهای محیط زیستی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگل های بلوط زاگرس نقش ارزنده ای در تغذیه آب های زیر زمینی، پایداری کشاورزی، حفاظت خاک و کنترل سیل دارند. بااین وجود، تغییرات اقلیمی از جمله کاهش بارش موجب خشکیدگی بخش قابل توجهی از این منابع ارزشمند شده است. هدف از اجرای این تحقیق یافتن رویکردهای مناسب سازگاری با تغییرات اقلیمی به منظور کاهش شدت خشکیدگی درختان جنگلی از طریق استحصال آب باران و ذخیره آن در خاک بود که در بخشی از جنگل های استان کرمانشاه در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی انجام یافت. تیمارهای مورد آزمایش شامل بانکت+قرق، قرق، بانکت بدون قرق و شاهد با سه تکرار بودند. بانکت ها به طور منقطع و هلالی شکل به طول ۷ متر و فاصله تقریبی چهار متر به شکل زیگزاکی ایجاد شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که اعمال تیمار بانکت+قرق بعد از سه سال، موجب کاهش خشکیدگی ۳۷ پایه و احیای ۱۹ پایه در هکتار (در مقایسه با تیمار شاهد) گردید (درمجموع ۵۷ پایه). تیمار قرق گرچه موجب احیای پایه های خشکیده نگردید، اما موجب کاهش تشدید خشکیدگی به تعداد ۳۸ پایه در هکتار گردید. تأثیر تیمار بانکت بدون قرق منجر به کاهش خشکیدگی به تعداد شش پایه در هکتار به دلیل عدم حفاظت و چرای دام شد. نهایتاً افزایش معنی دار کربن آلی خاک و بهبود جرم مخصوص ظاهری نیز بر اثر اعمال تیمارهای بانکت و قرق به دست آمد که به نوبه خود منجر به افزایش ظرفیت ذخیره رطوبت خاک شدند. بر اساس نتایج این تحقیق، فائق آمدن بر خشکیدگی جنگل های زاگرس مستلزم مدیریت مستقیم و جامع جنگل ها با رویکردهایی مبتنی بر سازگاری با شرایط خشکسالی و حذف عوامل تخریب، به ویژه عوامل برهم زدن نیمرخ خاک مانند شخم و کاربرد ماشین آلات سنگین در عرصه های جنگلی است. اساس این رویکردها حفظ رطوبت خاک، سازگاری با شرایط خشکسالی، حذف عوامل تشدید خشکیدگی درختان جنگلی و تداوم پژوهش های بیشتر است.
Analysis of the Spatial Pattern of Voting; Case Study: Tenth Parliamentary Elections in Northern Electoral District of Ilam Province(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
53 - 75
حوزههای تخصصی:
Investigation of the spatial patterns of voting as a function of electoral geography shows the dispersion of different ideas in voters’ political action in an electoral district. This pattern because of human decision-making has been created over time and is capable of converting to geographical map. This article investigates such pattern in tenth parliamentary election in northern electoral district of Ilam province. Therefore, in terms of purpose, the research is applied and is a descriptive- analytic in terms of nature and method. Data gathering procedure is based on library and field (questionnaire) findings methods. Data analysis method is based on qualitative and quantitative methods like Giss, T-test, and one-way ANOVA. The research findings show that sociological, reformed rational choice, geographical, and Chicago school models affect geography of voting in this electoral district. <br /> <br />
بررسی و تحلیل جایگاه علم و فناوری در عرصه قدرت سخت، نرم و هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
103 - 138
حوزههای تخصصی:
قدرت از جمله مفاهیمی است که در مرکز توجه متخصصان جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک قرار دارد؛ ازاین رو، اندیشمندان مختلفی به بحث در مورد ماهیت، قلمرو، ابعاد، کاربرد و کارکرد آن پرداخته اند؛ بر این اساس، یکی از جدیدترین اقسام طبقه بندی قدرت، تقسیم آن به سه شکل قدرت سخت، نرم و هوشمند است. از طرف دیگر، از سالیان دور علم و امروزه در کنار آن فناوری به عنوان یکی از فاکتور های اصلی قدرت قابل طرح بوده است. بر این اساس، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای و تحقیقات میدانی به دنبال بررسی نقش و جایگاه علم و فناوری در اشکال سه گانه قدرت سخت، نرم و هوشمند است؛ از این حیث، علاوه بر رجوع به منابع معتبر در قسمت یافته های کتابخانه ای، در بخش مطالعات میدانی، پرسشنامه ای به دو زبان فارسی و انگلیسی تهیه و در اختیار کارشناسان و صاحب نظران قرار گرفته که در مجوع 80 پرسشنامه تکمیل و ملاک ارزیابی قرار گرفت. با این تفاسیر یافته های کتابخانه ای پژوهش حاکی از آن است که علم و فناوری از جایگاه و نقش بنیادینی در هر سه بعد قدرت یعنی قدرت سخت، نرم و هوشمند برخوردار است. همچنین، یافته های میدانی نیز بیانگر این ادعا است که از منظر خبرگان و کارشناسان، علم و فناوری به ترتیب بر قدرت هوشمند، سخت و نرم بیشترین تأثیر گذاری را دارد. <br /> <br />
نقش ساختارهای مدیریتی در ایجاد چالش های هیدروپلیتیک ناشی از انتقال آب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیدروپلیتیک بعنوان مبحث مهمی از علم جغرافیای سیاسی که به بررسی نقش آب در رفتارهای سیاسی می پردازد، شامل رویکردهای مختلف مانند درگیری و همکاری، تقابل و تعامل میان افراد و گروه ها و تلاش برای اعمال حاکمیت و استفاده انحصاری از منابع آب می باشد. هیدروپلیتیک ایران در مقیاس ملی، تحت تأثیر سیاست های ملی و مدیریت منابع آب شکل می گیرد. از جمله مهم ترین گزینه های مربوط به مدیریت آب در ایران، مسأله انتقال آب از مناطق پرآب به مناطق خشک آن بشمار می رود. مسأله انتقال آب در ایران صرف نظر از مشکلات اقتصادی و فنی، همواره با پیامدهای اجتماعی و سیاسی گسترده ای در چارچوب بحران و چالش های هیدروپلیتیک همراه بوده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال می باشد که چگونه انتقال آب در ایران به موضوع و چالشی هیدروپلیتیک تبدیل شده و نقش مدیریت منابع آب در شکل گیری آن چگونه است. از آنجایی که آب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان انفال و سرمایه ی ملی تلقی شده، دولت و وزارت نیرو این اختیار را دارند که وارد مقوله بین حوضه ای شوند، بنابراین مدیریتی با ساختاری متمرکز در بهره برداری منابع آب، بدون مشارکت نهادهای محلی شکل گرفته است. همچنین انتقال آب از نواحی دارای توان هیدرولوژیک نسبتاً خوب ایران به مکان هایی که کمبود آب دارند، بدون در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن، خصوصاً عدم توجه به ناحیه گرایی جغرافیای سیاسی ایران، منجر به بروز رقابت های شدید محلی و ناحیه ای بر سر تصاحب منابع آبی شده و کنش گری های سیاسی منفی مردم و مسئولین را شکل داده است. بنابراین این پژوهش با بررسی عوامل هیدروپلیتیک انتقال آب در ایران به این نتیجه می رسد که با وجود محدودیت های بنیادی و کمبود منابع آبی ایران، اولاً ضعف مدیریتی و سیاسست گذاری های ملموس و غیرملموس در مدیریت منابع آب، ثانیاً ناحیه گرایی سیاسی منفی ناشی از عوامل عمده کنشگری های سیاسی، چالش های هیدروپلیتیک انتقال آب را شکل داده اند و در صورت تداوم این کنشگری ها و چالش ها، پیامدهای منفی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و در نهایت امنیتی را در پی خواهند داشت.
طراحی مدل مفهومی گردشگری خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
81 - 108
حوزههای تخصصی:
تغییرات بنیادین در سمت تقاضا و عرضه گردشگری، همچنین ایجاد پارادایم های اقتصاد تجربه و اقتصاد دانش بنیان در فضای کلان توسعه اقتصادی، گردشگری را به سمت و سوی خلاقیت پیش برده است، بطوری که صاحب نظران را به این باور رسانده است که پایداری گردشگری در گردشگری خلاق است. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، مفهوم و ابعاد گوناگون گردشگری خلاق در قالب مدلی نوین تبیین شده و با تکنیک دلفی دو مرحله ای، اجماع خبرگان در خصوص مدل، صورت گرفته است. گردشگری خلاق هم می تواند در طیفی دیده شود که یک سر آن عرضه محوری و سر دیگر طیف تقاضامحوری باشد و هم می تواند در گستره ای قرار گیرد که در دو سر آن، مقصدمحوری و فعالیت محوری جای گرفته است. بدیهی است که هر کدام از این رویکردها ویژگی ها و شاخص های خاص خود را دارند. پژوهش حاضر، با تلاقی دادن دو طیف یاد شده، مدل مفهومی جدیدی برای گردشگری خلاق طراحی کرده است. در این مدل چهارخانه ا ی، اکوسیستم گردشگری خلاق، چشم انداز خلاق، صنایع خلاق و طبقه (گردشگر) خلاق، معرفی شده است که می تواند ابعاد مختلف گردشگری خلاق را توصیف نماید. پس از طراحی مدل، به منظور اعتبارسنجی آن، پژوهش های انجام شده مجددا تحلیل شده و نشان داده شده است که وجه غالب آن پژوهش در کدام خانه مدل جای می گیرد.
شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت محیط زیست در کشورهای خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.78235
حوزههای تخصصی:
شناخت عوامل مؤثر بر کیفیت محیط زیست که با استفاده از شاخص میزان انتشار گاز دی اکسید کربن به عنوان یکی از اصلی ترین شاخص های نشان دهنده گرم شدن کره زمین قلمداد می شود، موضوع بررسی این تحقیق است. عواملی مانند مصرف انرژی، صادرات، تراکم جمعیت و تولید سرانه بیشترین سهم را در تولید و انتشار گاز دی اکسید کربن دارند. مسئله این پژوهش به دست آوردن رابطه ای تجربه ای بین عوامل یادشده و انتشار دی اکسید کربن در کشورهای مورد مطالعه است. روش پاسخگویی به مسئله مزبور از طریق تحلیل اقتصادسنجی داده های پانلی برای کشورهای خاورمیانه در سال های 1990 تا 2015 است. داده ها نیز از سایت بانک جهانی دریافت شده است. لازم به ذکر است که داده های مورد نیاز پژوهش از پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شده است. درواقع با توجه به متغیرهای احتمالی مؤثر بر میزان انتشار دی اکسید کربن که در مبانی نظری بیان شده است، این تحقیق، تأثیر آن متغیرها را برای کشورهای خاورمیانه آزمون کرده و معنی داری و یا عدم معنی داری آن ها را برای کشورهای حوزه خاورمیانه نشان داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تأثیر عوامل تولید سرانه، تراکم جمعیت و میزان مصرف انرژی سرانه بر انتشار دی اکسید کربن سرانه معنی دار است، درحالی که تأثیر صادرات سرانه کشورها بر انتشار دی اکسید کربن سرانه معنی داری نیست، همچنین نتایج این مطالعه، فرضیه محیط زیستی کوزنتس مبنی بر وجود رابطه U شکل معکوس بین رشد اقتصادی و میزان انتشار گاز دی اکسید کربن را برای کشورهای مورد نظر تأیید می کند.
ارزیابی خطر فرسایش آبی حوضه آبخیز طالقان رود با استفاده از مدل ICONA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از مهم ترین مسایل زیست محیطی، کشاورزی و تولید غذا در جهان محسوب می شود و تأثیرات مخربی به تمام اکوسیستم های طبیعی و تحت مدیریت انسان دارد لذا یافتن راه حل های سریع و به موقع الزامی به نظر می رسد. از جمله این راه حل ها کاربرد مدل ICONA می باشد که توسط انجمن علمی حفاظت از طبیعت اسپانیا ارایه شده است. در میان بسیاری از روش ها برای پیش بینی فرسایش با استفاده از GIS و RS، نتایج شبیه سازی این مدل به صورت همگانی پذیرفته شده است. این تحقیق سیمای فرسایش آبی حوضه آبخیز طالقان رود را به شکل موردی بررسی قرار داده و وضعیت فرسایش خاک و پهنه بندی آن را نشان میدهد. این مدل دارای هفت مرحله می باشد که در ابتدا نقشه شیب، و نقشه زمین شناسی و در ادامه از همپوشانی لایه شیب و زمین شناسی،لایه فرسایش پذیری خاک تهیه می شود. در مراحل بعدی، نقشه کاربری با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و نقشه پوشش گیاهی با استفاده از شاخصNDVI تهیه شده است. در ادامه، با همپوشانی لایه کاربری اراضی و پوشش گیاهی نقشه حفاظت خاک بدست میآید.در گام آخر؛ لایه فرسایش پذیری خاک و لایه حفاظت خاک همپوشانی شده و نقشه خطر فرسایش پذیری را می سازند. نتایج این پژوهش نشان داد که از کل سطح حوضه، 9.3% کلاس خطر فرسایش خیلی کم، 12.7% کلاس خطر فرسایش کم، 22.4% کلاس خطر فرسایش متوسط، 18.9% کلاس خطر فرسایش زیاد و 36.7% کلاس خطر فرسایش بسیار زیاد را به خود اختصاص داده اند.
مروری انتقادی بر دوره بندی های انجام گرفته از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی و ارائه یک دوره بندی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدمت واژة ژئوپلیتیک و دانش آن به خصوص در بعد نظری، اندکی فراتر از یازده دهه است، اما ریشه اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی، به قلمروخواهی، قلمروسازی، قلمروداری و قلمروگستری انسان و جست وجوی وی برای تأمین امنیت خود و قلمروش برمی گردد. بیشتر صاحب نظران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، بر تاریخی بودن اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی اذعان دارند، اما اتفاق نظری در تعریف ژئوپلیتیک و دوره بندی های انجام گرفته از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی وجود ندارد. در این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای، به بررسی انتقادی این دوره بندی ها پرداخته می شود. با بررسی این دوره بندی ها و با توجه به نقاط عطف و فصول افتراق آن ها، تمامی دوره بندی ها در دو دستة کلی گنجانده شدند: 1. دوره بندی های تاریخی از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی و 2. دوره بندی های معطوف به تاریخچة علم ژئوپلیتیک. مهم ترین ضعف این دوره بندی ها، نقص و نارسایی آن ها در پوششی کامل و تاریخی از اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی در دوره های مختلف است. البته بعضی از این دوره بندی ها نیز منحصر به یک بعد ژئوپلیتیک (عمدتاً بعد نظری) یا تاریخ علم ژئوپلیتیک هستند. با واکاوی این دوره بندی ها و بررسی قوت ها و ضعف های آن ها، یک دوره بندی جدید ارائه شد که ضمن جامعیت برای دربرگرفتن تمامی دوره بندی های قبلی، ابعاد مختلف ژئوپلیتیک را نیز دربرگیرد. در دوره بندی پیشنهادی، اندیشه و عمل ژئوپلیتیکی به سه دورة پیشامدرن، مدرن و پسامدرن تقسیم شده است.