فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک و تولید رسوب امروزه به یکی از معضلات مهم زیست محیطی بشر تبدیل شده است. بنابراین مدیریت خاک به منظور بهره برداری مطلوب و کاهش تخریب آن ضروری می باشد. در این پژوهش اثر تلفیفی کاربری اراضی و بارش با استفاده از معادله تجدید نظر شده جهانی فرسایش خاک(RUSLE) و با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای ETM+ سال 1383 و OLI سال 1398 فرسایش و رسوب حوضه پایین دست سد ایلام برای سال های 1383 و 1398 تهیه و با یکدیگر مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین فرسایش در سال 1383، 89/49 تن در هکتار در سال بوده است که در سال 1398 مقدار آن به 80/62 تن در هکتار در سال رسیده است که افزایش قابل توجهی را در طول 15 سال مطالعه نشان میدهد. مضافا"، مقدار رسوب از 0 تا 81101 تن در سال 1383 به 0 تا 102041 تن در سال 1398 رسیده است و افزایشی به میزان 20490 تن تجربه نموده که افزایش رسوبی معادل 77/4 تن در هکتار در طول دوره مطالعه شاهد بودیم که رقم قابل ملاحظه ای خواهد بود. بر اساس نتایج، افزایش جزئی بارندگی نه تنها با عث افزایش پوشش گیاهی نشده بلکه به دلیل تخریب آن در طول دوره مطالعه باعث افزایش قدرت فرسایندگی باران و در مجموع باعث افزایش فرسایش و رسوب گردیده است. نتایج این پژوهش اتخاذ استراتژهای مدیریتی مناسب را برای تصمیم گیران در اولویت بندی نواحی برای کاهش فرسایش خاک و رسوب در حوضه آبخیز مورد مطالعه امکان پذیر می سازد.
ارزیابی مقایسه ای استفاده از مدل های آماری نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به منظور پهنه بندی نواحی حساس به زمین لغزش (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تجن میانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یک پدیده ژئومورفولوژیک طبیعی، در زمره بلایای طبیعی محسوب می شود که می تواند خسارات جانی و مالی فراوانی را به زندگی انسان ها تحمیل می کند؛بنابراین شناسایی مناطق حساس به وقوع زمین لغزش جهت کاهش خسارات امری ضروری است. هدف پژوهش حاضرارزیابی و ناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش درزیرحوزه آبخیزتجن میانی بابه کارگیری مدل های آماری نسبت فراوانی وآنتروپی شانون است.بدین منظور ابتدا 68 نقطه زمین لغزش برای منطقه شناسایی-واین نقاط به صورت تصادفی به دو گروه آموزش مدل(70 درصد)واعتبار مدل(30 درصد)تقسیم شدند.همچنین بر اساس مرور منابع،10 عامل شیب،جهت شیب،فاصله تاآبراهه،ارتفاع،کاربری-اراضی،سنگ شناسی،انحنای سطح، انحنای طولی،باران وشاخص رطوبت توپوگرافی (TWI) به عنوان-عوامل مؤثردروقوع زمین لغزش درمنطقه موردمطالعه انتخاب شدند.درادامه نقشه حساسیت پذیری-زمین لغزش بااستفاده ازمدل های نسبت فراوانی وآنتروپی شانون وبراساس روش شکست طبیعی برای-منطقه موردمطالعه تهیه شد.درنهایت به منظور ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل ازمنحنی-مشخصه عملکرد (ROC) استفاده شد.نتایج حاصل از تأثیر عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون نشان داد که به ترتیب معیار های رطوبت توپوگرافی، کاربری اراضی و انحنای طولی با مقادیر وزن Wj به ترتیب برابر با 73/0، 66/0 و 65/0بیش ترین تأثیر را در وقوع زمین لغزش در منطقه دارند. نتایج ارزیابی نرخ موفقیت و پیش بینی مدل با توجه به منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) برای آموزش واعتبار دو مدل نسبت فراوانی و آنتروپی شانون به ترتیب برابر با 76/0، 72/0 و 62/0، 59/0 به دست آمدکه بیانگر عملکرد نسبتا خوب مدل نسبت فراوانی و عملکرد ضعیف تا مردود مدل آنتروپی شانون برای ارزیابی وتهیه نقشه حساسیت پذیری زمین لغزش درحوضه مورد مطالعه است.همچنین نتایج حاصل ازناحیه بندی حساسیت پذیری زمین لغزش در حوضه تجن-میانی بااستفاده ازمدل نسبت فراوانی نشان دادکه به ترتیب 156/30، 066/17 و 206/5 درصد از مساحت حوضه درمحدوده حساسیت متوسط،زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.نتایج پژوهش حاضر می تواند جهت مدیریت وآمایش سرزمین توسط مدیران و برنامه ریزان به کارگرفته شود.
اثر تغییر اقلیم بر نوسانات رواناب سطحی حوضه ی آبریز رودخانه ارس.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
85 - 61
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اثرات تغییر اقلیم تشدید چرخه هیدرولوژیکی می باشد که موجب تغییر میزان دما، تبخیر و تعرق و تغییر الگوی بارش می شود. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی تغییرات دما، بارش و ارزیابی تأثیرات تغییر اقلیم بر وضعیت رواناب های سطحی حوضه آبریز ارس واقع در شمال غرب ایران صورت گرفت. شبیه سازی شرایط اقلیمی در محیط نرم افزار LARS-WG تحت سناریو RCP8.5 انجام شد و در محیط نرم افزار اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استفاده از مدل تجربی ترنت وایت اصلاح شده میزان تبخیر و تعرق پتانسیل برای دو دوره مشاهداتی و شبیه سازی برآورد گردید. جهت اطمینان از صحت سنجی مدل از شاخص های خطا سنجی میانگین ﻣﺠﺬور ﻣﺮﺑﻌﺎت ﺧﻄﺎ (RMSE)، و ضریب تعیین (R2) و ضریب کارایی نش - ساتکلیف (ENS) نیز استفاده شد، همچنین مدل سازی تغییرات رواناب سطحی در محیط نرم افزار GIS و افزونه SWAT انجام شد و پس از تشکیل واحدهای هیدرولوژیکی (HRU) جهت واسنجی و اعتبارسنجی مدل شرایط پایه برای تغییرات رواناب های سطحی انتخاب گردید و برای ایستگاه های هیدرومتری اعتبارسنجی صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد با مدل سازی داده های اقلیمی طی دوره شبیه سازی میزان دما و تبخیر و تعرق افزایش خواهد یافت و در مقابل میزان نزولات جوی کاهش اتفاق افتاده و روانا ب سطحی کاهش پیدا می کند. همچنین نتایج صحت سنجی برای داده های اقلیمی نشان داد که دقت مدل در ایستگاه های منتخب موردبررسی بالا بوده است و برای پارامتر بارش به دلیل ماهیت ناپیوسته آن، همبستگی بین داده ی کمتر از پارامتر دما و متفاوت می باشد. نتایج مدل سازی هیدرومتری حوضه ها نشان داد که مقدار نش – ساتکلیف به مقدار 1 نزدیک بوده و ضریب همبستگی بین داده ها 99/0 می باشد که نشان دهنده کارایی بالایی مدل جهت شبیه سازی و برآورد تغییرات اقلیم و اثرات آن بر میزان رواناب های سطحی می باشد.
برآورد فرسایش- رسوب حوضه آبریز سراب سیکان با استفاده از مدل RUSLE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
23 - 1
حوزههای تخصصی:
امروزه فرسایش خاک به عنوان یکی از مباحث مهم مدیریت حوضه های آبریز در سطح ملی و جهانی مطرح می باشد. در این پژوهش به منظور شناسایی توزیع مکانی فرسایش خاک و تولید رسوب در حوضه ی آبریز سراب سیکان از معادله ی جهانی اصلاح شده هدر رفت خاک استفاده شده است. با استفاده از داده های بارندگی 17 ساله (1397-1380)، اطلاعات خاک شناسی و مدل رقومی ارتفاعی با تفکیک 10 متری هر یک از فاکتورهای فرسایندگی (R)، فرسایش پذیری (K)، شیب و طول شیب (LS) و حفاظت خاک (P) در محیط ArcGIS تهیه شدند. از سنجنده ی ماهواره سنتینل 2 نیز جهت استخراج و تهیه فاکتور پوشش گیاهی حوضه (C) در محیط نرم افزارENVI 5.3 استفاده شد. در نهایت با ترکیب این فاکتورها در محیط نرم افزار ArcGIS مقدار فرسایش حوضه محاسبه گردید سپس با روش های مختلف نسبت تحویل رسوب (SDR) میزان رسوب تولید شده در حوضه به دست آمد. نتایج نشان داد که مقدار فرسایش در سطح حوضه از 003/0 تا 4/248 تن در هکتار در سال در سطح پیکسل متغیر بوده و میانگین هدر رفت خاک در حوضه 3/22 تن در هکتار در سال می باشد. در بین فاکتورهای مدل، فاکتور LS با ضریب همبستگی 92/0=R2 بیش ترین تأثیرگذاری در فرسایش خاک را نشان داد. همچنین مقدار نسبت SDR با روش های مختلف بین 12/0 تا 36/0 محاسبه گردید که پس از تلفیق با نقشه فرسایش، بار رسوب حوضه محاسبه شد. میانگین بار رسوب با روش بویس 8/2 تن در هکتار در سال می باشد که نسبت به روش های دیگر به مقدار رسوب ایستگاه (65/1 تن در هکتار در سال) نزدیک تر می باشد.
آشکارسازی و تحلیل روند خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان در ارتباط با شاخص های جوی- اقیانوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی مخاطره خشکسالی در حوضه های آبخیز سرزمین ایران واقع در کمربند خشک و نیمه خشک جهان از ابعاد مختلف اهمیت ویژه ای دارد. در این میان نقش الگوهای پیوند از دور در بررسی مخاطرات آب و هوایی در دهه های اخیر توسط محققان مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. در همین راستا، توجه به تغییرات رطوبتی و بررسی و تحلیل خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان نماینده یکی از زیر حوضه های آبریز مرکزی ایران ، هدف این مقاله است. لذا با بررسی تغییر شاخص های طیفی رطوبتی در سالهای اخیر و تعیین شدت خشکسالی در ارتباط با شاخص های جوی – اقیانوسی با استفاده از داده های ثبت شده موجود ناهنجاری های رطوبتی بررسی شد. تحلیل طیفی شاخص رطوبتی در سه بازه زمانی 2000-1985، 2013-2000 و 2020-2013 در حوضه جازموریان نشان داد که هر دو شاخص MNDWI و NDWI در سه بازه زمانی مورد مطالعه وجود خشکی و ناهنجاری های رطوبتی منفی در حوضه را نشان می دهند و تقکیک جزییات خشکی فراهم نشد. استفاده از شاخص شدت خشکسالی هواشناسی تبخیرتعرق استاندارد SPEI حاکی از روند منفی معنادار شدت خشکسالی از سال 1999 تاکنون است. بررسی ارتباط بین شاخص شدت خشکسالی SPEI دوازده ماهه و نوسانات جوی اقیانوسی با استفاده مدل رگرسیون چندگانه انجام شد. نتایج نشان داد که خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان با شاخص های جوی اقیانوسی نوسان چند دهه ی اقیانوس اطلس (AMO) و شاخص نوسان جنوبی (SOI) رابطه معنادار قویتری در سطح خطای 5 درصد دارند و بر اساس نتایج مدل رگرسیون چندگانه، شاخص چند دهه ای اقیانوس اطلس بیش از 70 درصد خشکسالی حوضه آبخیز جازموریان را تبیین می کند. تحلیل همدید خشکسالی نشان داد که شرایط پایداری و جریان مداری جو در طی فاز گرم نوسان AMO باعث فرونشینی و شرایط پایداری هوا شده و بر شدت خشکسالی در حوضه آبخیز جازموریان در فاز گرم از سال 1999 تاکنون افزوده است.
بررسی ارتباط عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون با دو ریکرد WOE و LNRF به منظور پهنه بندی حساسیت زمین لغزش در حوضه آبخیز زیوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مستلزم برنامه ریزی، انجام اقدامات مناسب و زیربنای اصلی تهیه نقشه هایی با صحت و دقت بالا در مدیریت زمین لغزش ها شناسایی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش ها می باشد. در این مطالعه هدف اصلی بررسی ارتباط بین عوامل موثر شناسایی شده با استفاده از مدل آنتروپی شانون و مقایسه آن با نتایج مدل های WOE و LNRF در حوضه آبخیز زیوه ارومیه می باشد. بعد از ثبت تعداد 167 زمین لغزش، مهمترین عوامل موثر با توجه به مطالعه پژوهش های قبلی و مشاهدات و بازدیدهای مکرر صحرایی در سه طبقه شاخص های مورفومتری، عوامل محیطی و انسانی دسته بندی شدند. نقشه های عوامل محیطی و انسانی در محیط ArcGIS10.5 و نقشه شاخص های ژئومورفومتری در SAGA_GIS.6.4 از طریق مدل رقومی ارتفاعی با پیکسل سایز (5/12*5/12) تهیه شد. نتایج نشان داد که مهترین عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش در مدل آنتروپی شانون به ترتیب فاصله از آبراهه، شاخص موقعیت توپوگرافی، فاصله از گسل و کاربری اراضی و کمترین اثر عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش به ترتیب شامل عوامل بارندگی، ارتفاع و فاکتور LS بوده است. در مدل های WOE و LNRF مهمترین زیر عامل های موثر در رده های عوامل سنگ-شناسی و کاربری اراضی، شاخص خیسی توپوگرافی، فاصله از آبراهه و گسل بوده است. بنابراین بین نتایج مدل آنترپی شانون در شناسایی عوامل موثر با نتایج مدل های فوق می توان گفت که ارتباط خوبی وجود دارد. ارزیابی مدل ها با استفاده از منحنی ROC نشان دادکه مدل آنتروپی شانون دارای عملکرد عالی و دو مدل LNRF و WOE دارای عملکرد خوب و خیلی خوب در پهنه بندی حساسیت زمین لغزش ها می باشند.
شاخص ژئومورفودایورسیتی: کمی کردن تنوع چشم انداز طبیعی و لندفرم های کوهستان میشو، شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ژئودایورسیتی یکی از مراحل اولیه و اصلی در توسعه اقدامات حفاظت از زمین است. این پژوهش سعی دارد معیاری را برای اندازه گیری تنوع ژئومورفولوژیکی در کوهستان میشو به کار برده و اندازه بگیرد. هدف مطالعه حاضر ارزیابی کمی تنوع زمینی توده کوهستانی است که از شدت نمایان بودن مورد اغفال است. پارامترهای مورد استفاده در بررسی عبارت است از: تنوع تراکم زهکشی، تنوع زمین شناسی، تنوع طبقه بندی لندفرم، تنوع وضعیت شیب، تنوع شدت ناهمواری. نتایج پژوهش حاضر نشان داد دامنه ژئومورفودایورسیتی منطقه مورد مطالعه از سمت قله ها به سمت دشت کاهش می یابد و مناطق دارای ارزش ژئومورفودایورسیتی کم در دشت واقع شده است. همچنین کم ترین تنوع(V1) متشکل از نهشته های کواترنری است و بیشترین تنوع (V4وV5) از تشکیلات کربناتی، توده های نفوذی و ترکیبات آتشفشانی تشکیل شده است . مقادیر بالای تنوع در عامل زمین شناسی مربوط به بستر زمین شناسی مقاوم در برابر فرسایش ( مانند ترکیبات آتشفشانی و توده های نفوذی) و کم ترین مقادیر تنوع نیز مربوط به نهشته های دوره کواترنر در امتداد دره ها و دشت ها است. نتایج از طریق مقایسه با نقشه ژئومورفولوژی و کنترل میدانی اعتبار سنجی شده است. نقشه تولید شده برای ارزیابی مرحله اول ژئومورفودایورسیتی هر منطقه ساده و مفید است. این نقشه ها می توانند در ارزیابی میراث زمین مناطق طبیعی و همچنین در مدیریت و حراست از آن که در مرحله آخر به نفع ژئوتوریسم خواهد بود، کمک کند. واژگان کلیدی: ژئومورفودایورسیتی، GMI، کمی سازی تنوع زمینی، کوهستان میشو، شمال غرب ایران.
تغییرات مکانی خشکسالی هیدرولوژیک جریان در مقیاس های مختلف زمانی در رودخانه های استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
36 - 21
حوزههای تخصصی:
در حین وقوع خشکسالی هیدرولوژیکی، ضمن عدم نیاز آبی بهره برداران، جریان رودخانه کاهش یافته و کیفیت اکوسیستم رودخانه تخریب خواهد شد. تعیین تغییرات زمانی و مکانی شاخص خشکسالی هیدرولوژیک، امکان برنامه ریزی به منظور استفاده بهینه از آب رودخانه ها فراهم می کند. در این پژوهش، تغییرات زمانی و مکانی شاخص خشکسالی جریان رودخانه ای (SDI) در 28 ایستگاه هیدرومتری استان اردبیل مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر SDI با نرم افزار DrinC محاسبه و ویژگی های خشکسالی هیدرولوژیک تحلیل و تغییرات مکانی SDI در مقیاس های زمانی 1 ماهه، 3 ماهه، 6 ماهه و سالانه در نرم افزار GIS تعیین شد. مقادیر SDI یک ماهه (خشکسالی های کوتاه مدت) نشان داد که خشکسالی در رودخانه های کم آب بیش تر اتفاق افتاده است. این در حالی است که اکثر ایستگاه های پر آب و کم آب، دوره های ترسالی شدید داشته اند. مقادیر SDI سالانه (بلند مدت) در اکثر ایستگاه های در بین بازه 1-≥SDI≥5/1، قرار داشته که نشان از وقوع خشکسالی ملایم هستند. تغییرات مکانی مقادیر SDI نشان داد که تغییرات مکانی در مقیاس یک ماهه کاملاً متفاوت از مقیاس سالانه است. کم ترین وقوع SDI در ایستگاه های بالادست و رودخانه های جاری در دامنه های سبلان بود. خشکسالی های شدید و خیلی شدید در رودخانه هایی اتفاق می افتد که آبدهی آن کم است. هر اندازه آب دهی رودخانه بیش تر باشد وقوع خشکسالی های شدید کاهش می یابد و ثبات جریان آن از رودخانه هایی با آب دهی کم بیش تر است.
ارزیابی خطر لرزه ای به روش های تحلیل سلسله مراتبی و شاخص فعالیت نسبی زمین ساختی، جنوب خاوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی خطر زمین لرزه همواره نیازمند شناخت دقیق رفتار گسل ها می باشد. گستره جنوب خاوری کشور با دارا بودن مجموعه ای پیچیده از گسل های فعال و لرزه زا، همواره شاهد رویداد زمین لرزه های مهیب در اعصار گذشته بوده است. به همین رو در این مطالعه، ضمن محاسبه تعدادی از شاخص های ریخت زمین ساختی مهم در منطقه مطالعاتی، با استفاده از دو روش شاخص زمین ساخت فعال و تحلیل سلسله مراتبی، به بررسی و شناخت میزان فعالیت زمین ساختی گسل های منطقه پرداخته شده است. نتایج این تحقیق منجر به شناسایی مناطق با بالاترین میزان خطر رخداد زمین لرزه گردید. در مقایسه دو روش یاد شده با پارامترهای زمین ساخت فعال و شواهد صحرایی، به روشنی می توان برتری روش تحلیل سلسله مراتبی نسبت به شاخص زمین ساخت فعال را مشاهده نمود. براساس نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی، چهار پهنه زمین ساختی مهم در این بررسی تعیین گردید. از این میان، دو دسته حوضه با فعالیت زمین ساختی بسیار بالا شناسایی شد که یکی در شمال خاوری منطقه در راستای گسل هایی چون گوک و کوهبنان و دیگری در جنوب باختری محدوده و در جوار گسل هایی مانند ساردوئیه، لاله زار و رفسنجان قرار دارند. به علاوه حوضه های با فعالیت زمین ساختی بالا نیز در راستای گسل های مهم اما با سابقه لرزه خیزی کمتر مثل گسل های نایبند، ماهان-جوپار، راین و دلفارد قرار گرفته اند. قرارگیری مراکز جمعیتی در حوضه های با فعالیت زمین ساختی بسیار بالا تا بالا و همجواری با گسل های فعال و شناخته شده منطقه، لزوم توجه بیشتر به ساخت و ساز در این محدوده را نشان میدهد.
تحلیل عوامل تأثیرگذار بر سکانس های پادگانه ای رودخانه جاجرود طی کواترنری پسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
313 - 330
حوزههای تخصصی:
پادگانه های رودخانه ای میراثی از چینه شناسی برای درک تأثیرات متقابل تکتونیک، فرسایش و تغییرات آب و هوایی به شمار می روند. در این پژوهش، تحولات اقلیمی و نو زمین ساختی حوضه جاجرود و تأثیرات آن بر سکانس های پادگانه ای موردبررسی قرارگرفته است. نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای و GPS ابزارهای اساسی پژوهش را تشکیل داده اند. ابتدا محدوده به سه بازه تقسیم شد. سپس برای بررسی تأثیرات تکتونیکی روش تداخل سنجی راداری به کار گرفته شده است. میزان جابجایی عمودی توسط روش سری زمانی SBAS تعیین و اثرات تکتونیک بر تشکیل و تحول پادگانه ها تحلیل گردید. توالی تغییرات اقلیمی و دینامیک جریان رودخانه متأثر از آن نیز بر اساس شواهد رسوب شناسی پادگانه ها بازسازی شده است. سرانجام داده ها بعد از ورود به نرم افزارهای ArcGIS، GMT مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته ها نشان می دهند که منطقه مطالعاتی بین 103+ تا 28- میلی متر جابجایی داشته است (۰۶/۰۱/۲۰۱۶ تا ۲۱/۱۲/۲۰۱۸). مقدار بر خاستگی تحت تأثیر زمین ساخت فعال به سوی بالادست افزایش نشان می دهد. این اختلاف در مقدار بر خاستگی، در ارتفاع و توالی پادگانه ها به خوبی انعکاس یافته است. همچنین ورود جریان های یخ رفتی دیرینه در تلاقی انشعابات اصلی جاجرود و نیز وقوع لغزش های قدیمی و ایجاد دریاچه سدی در تغییرات مقطعی سطوح ارتفاعی پادگانه ها و بی نظمی آن ها تأثیرگذار بوده اند.
ارزیابی ناهمگونی فضایی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی در زیرحوضه های سامیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
136 - 117
حوزههای تخصصی:
شاخص های بوم شناختی به ابزارهای مهمی برای ارزیابی و پایش منابع طبیعی تبدیل شده اند که درک رابطه بین فعالیت های زیست شناسی و واکنش بوم شناختی برای ساختار آن ها ضروری است. از طرفی، فعالیت های انسانی از طریق تغییرات در تولید رسوب، انتقال و ذخیره سازی تأثیرات قابل توجهی بر تکامل چشم انداز دارند. لذا این امر در مدیریت جامع نگر حوضه ها و اکوسیستم های مختلف بایستی مورد توجه قرار گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ناهمگونی فضایی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی (HSDI) در زیرحوضه های سامیان واقع در بخش مرکزی استان اردبیل انجام شد. بدین منظور، ابتدا عوامل انتقال رسوب (ST)، تنش هیدرولوژیکی (HS)، تغذیه آب زیرزمینی (Rec) و پتانسیل فرسایش خاک (SEP) برای 27 زیرحوضه مختلف مورد مطالعه محاسبه شد. در ادامه، وزن دهی این عوامل با استفاده از روش آنتروپی شانون صورت گرفت. سپس با استفاده از میانگین وزنی شاخص آشفتگی هیدرورسوب شناسی (HSDI) محاسبه و پهنه بندی شد. نتایج نشان داد که مقادیر متوسط، حداکثر و حداقل مقدار شاخص HSDI در حوضه سامیان به ترتیب برابر 17/10، 67/45 و 20/0 بوده است. هم چنین، طبق نتایج به ترتیب 67/87، 33/5، 32/5 و 68/1 درصد از مساحت حوضه در طبقات خیلی کم، کم، متوسط و زیاد از سطح آشفتگی دسته بندی شد. زیرحوضه 19 واقع در بخش شمالی، و زیرحوضه های 20 و 21 واقع در بخش مرکزی حوضه سامیان دارای بیش ترین آشفتگی هستند، لذا برای انجام اقدامات مدیریتی در اولویت قرار می گیرند. چارچوب پژوهش حاضر به عنوان ابزاری بالقوه برای حمایت از تصمیماتی که باید بر بهبود مدیریت منابع طبیعی متمرکز باشد، قابلیت کاربرد دارند.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی و اثرات آن بر فرسایش خاک در حوضه بالادست سد یامچی اردبیل، با استفاده از الگوریتم تصمیم گیری چند معیاره ARAS و روش های نوین سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی، یکی از عوامل مهم در ایجاد فرسایش خاک است و در سال های اخیر، تاثیر متقابل تغییر کاربری اراضی و فرسایش خاک به یک نگرانی عمده زیست محیطی تبدیل شده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری های مختلف و ارزیابی اثرات تغییرات کاربری ها بر فرسایش خاک، در حوضه بالادست سد یامچی، می باشد. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شی گرا برای دو دوره-ی 2000 و 2021، تهیه شده است. در مرحله بعد لایه های اطلاعاتی سایر عوامل مؤثر برای فرسایش خاک حوضه در محیط GIS تهیه گردید. ارزش گذاری و استاندارد سازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیار ها، با بهره گیری از روش CRITIC انجام شد. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از الگوریتم چند معیاره ARAS، صورت پذیرفت. نتایج این پژوهش نشان داد، بیشترین میزان مساحت در سال 2000 مربوط به مراتع خوب و متوسط، به ترتیب با 42/237 و 27/137 کیلومتر مربع و در سال 2021، مربوط به مراتع ضعیف و خوب به ترتیب با 98/199 و 98/109 کیلومتر مربع می باشد. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش سال 2000 به ترتیب 65/10 و 59/29 درصد و طبق پهنه بندی فرسایش 2021 به ترتیب 37/11 و 52/31 درصد از مساحت شهرستان در دو طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارند. به طور کلی می توان گفت، عمده دلایل افزایش مقدار فرسایش در سطج حوضه مورد مطالعه، افزایش اراضی زراعی (دیم و آبی)، اراضی بایر، مراتع ضعیف و نواحی انسان ساخت و کاهش سطح مراتع خوب و متوسط می باشد.
بررسی ارتباط بین وضعیت توپوگرافی و خشکسالی در غرب استان فارس با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
331 - 345
حوزههای تخصصی:
شاخص پوشش گیاهی یکی از مهم ترین ابزارهای سنجش ازدور جهت بررسی خشک سالی در مقایسه های دوره ای می باشد. توپوگرافی سطح زمین (لند فرم ها) همواره ویژگی های پوشش گیاهی را تحت تأثیر قرار می دهند و تحت تأثیر آن کمربندهای درختی شکل می گیرد. این پژوهش سعی دارد که خشک سالی های غرب استان فارس را با استفاده از شاخص های پوشش گیاهی سنجش ازدور و در ارتباط با ویژگی های توپوگرافی منطقه برای سال های 2000، 2010 و2020 بررسی کند. برای این منظور بعد از تهیه نقشه های هر یک از شاخص های خشک سالی، با استفاده از روش زنجیره مارکوف و کومارکوف وضعیت خشک سالی در سال های آینده در منطقه موردمطالعه تعیین و با استفاده از روش TPI (شاخص موقعیت توپوگرافی)، وضعیت لند فرم های منطقه تعیین شد. در نهایت ارتباط بین وضعیت خشک سالی در منطقه موردمطالعه و لندفرم ها بررسی شد. نتایج نشان داد که در توزیع خشک سالی در همه شاخص ها در سال 2000 به ترتیب 96 و 78 درصد منطقه، در سال 2010 در حدود 81 و 97 درصد و در سال 2020 93 و 97 درصد منطقه در کلاس های خشک سالی متوسط قرارگرفته است. نتایج حاصل از زنجیره مارکوف و کومارکوف برای پیش بینی مکانی شاخص های خشک سالی نشان داد که روند تغییرات به سمت مقادیر کمتر این شاخص ها و خشک سالی بیشتر می باشد. نتایج نشان داد که در سال 2040 در حدود 70 درصد و 20 درصد از منطقه در کلاس های با خشک سالی زیاد قرار خواهند گرفت. وضعیت لند فرم های منطقه نشان داد که 10 نوع لندفرم در منطقه وجود دارد که شامل لند فرم های آبراهه ها، زهکش های شیب میانی و دره های کم عمق، زهکش های مناطق مرتفع، دره های u شکل، دشت، شیب های باز، شیب های بالایی، یال های موضعی، یال های شیب میانی، قله کوه و یال های مرتفع می باشد. ارتباط بین وضعیت خشک سالی و توپوگرافی در منطقه موردمطالعه نشان داد، در قسمت های جنوبی منطقه که ازنظر وضعیت توپوگرافی دارای شیب و ارتفاع کمتری بوده و کوهستان های کمتری مستقر هستند، دارای پتانسیل بیشتری برای خشک سالی بوده و ممکن است در آینده با چالش های بیشتری مواجه شوند، اما کوهستان های منطقه به دلیل دمای مناسب و دریافت بارش بیشتر، خطر خشک سالی برای آن ها کمتر است.
ارزیابی تبخیر – تعرق مرجع ماهانه در ایران براساس برونداد مدل های دینامیکی ریزمقیاس شده پروژه CORDEX- MNA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر – تعرق به عنوان یکی از متغیرهای مهم هواشناسی و ارتباط دهنده بین سطح زمین و هواکره، در بررسی شاخص-های خشکی و تخصیص منابع آبی حائز اهمیت است. آشکارسازی رفتار این سنجه اقلیمی در دوره آینده نسبت به دوره (2005-1980) و توزیع فضایی آن براساس شبکه داده، هدف تحقیق حاضر می باشد. در این پژوهش، از برونداد مستقیم مدل های دینامیکی ریزمقیاس شده پروژه کوردکس – منا (CORDEX –MNA) با تفکیک 22 کیلومتری تحت سناریو های واداشت تابشی (RCP8.5 و RCP4.5 ) استفاده شد. از روش پنمن – مونتیث، فائو، به عنوان روش برآورد کننده تبخیر – تعرق مرجع ماهانه در دوره تاریخی – مشاهده ای و دوره پیش نگری شده براساس مدلها استفاده شد. در بررسی نتایج معیارهای آماری، برونداد مدل NOAA-GFDL-GFDL-ESM2M عملکرد بهتری را نشان داد. نتایج نشان داد که الگوی فضایی ETo ماهانه در طول سال، تابع مولفه های مکانی بوده و از غرب به شرق و از شمال به جنوب مقدار آن افزایش می یابد. مناطق جنوبی، مرکزی و شرق کشور؛ کانون های حد بالای ETo محسوب می شوند. بررسی و مقایسه ETo ماهانه پیش نگری شده در دوره آینده تا میانه قرن ( 2050 میلادی) نسبت به دوره گذشته، نشان دهنده افزایش در مقدار این سنجه اقلیمی مهم در گستره ایران می باشد.
تحلیل ریخت شناسی رودخانه مِرِگ ماهیدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
62 - 43
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها از نظر شکل کانال و میزان پویایی بسیار متعددند با توجه به ویژگی های فیزیکی مشترک قابل طبقه بندی هستند روش طبقه بندی راسگن پایداری نسبی انواع رودهای مختلف را با استفاده از روابط رسوب و هیدرولیک مورد بررسی قرار می دهد. در این پژوهش به بررسی رفتار ریخت شناسی رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) با استفاده از روش تجربی راسگن پرداخته شده است در ابتدا جهت استخراج متغیرهای ریخت شناسی مجرا از قبیل شاخص گودافتادگی، نسبت عرض به عمق، ضریب خمیدگی، شیب کانال، در محیط نرم افزار HEC-RAS(ورژن 5.0.7) استخراج و مواد بستر حاصل بررسی های میدانی گردآوری شد. با توجه به تفاوت شیب رودخانه مِرِگ به چهار بازه تقسیم گردید میزان ضریب خمیدگی و شعاع انحنا در محیط GIS (ورژن 10.5) برای هر بخش محاسبه شد. جهت محاسبه رودخانه در سطح II راسگن 44 مقطع عرضی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که رودخانه مِرِگ در بازه ی اول در رده F6، در بازه ی دوم و سوم در رده C6 و در بازه ی چهارم رودخانه در رده B6 قرار گرفته است. مقاطع قرار گرفته در رده F6، میزان شیب بستر زیاد، شاخص گودافتادگی کم و دشت سیلابی کمتر توسعه یافته است و پتانسل فرسایش کناره خیلی زیاد بوده است. در مقاطع رده C6 میزان شیب کاهش یافته است علاوه بر آن شاخص گودافتادگی افزایش یافته و دشت سیلابی گسترش پیدا کرده است و تاثیر کنترلی پوشش گیاهی در ثبات دامنه خیلی زیاد است. مقاطع دارای رده B6، میزان شیب کمتر از سایر بازه ها است، شاخص گودافتادگی متوسط و در نهایت پتانسیل فرسایش کناره کم بوده است. بنابراین الگوهای مجرای رودخانه مِرِگ (ماهیدشت) و به تبع آن متغیرهای مؤثر در طبقه بندی و تفکیک مجراها درغالب مقاطع با مدل راسگن مطابقت دارند.
بررسی و تحلیل برنامه ریزی درسی جغرافیا در دوره های مختلف تحصیلی در ایران
حوزههای تخصصی:
سابقه برنامه ریزی درسی در دنیا به بیش از یک قرن می رسد، اما این رشته در ایران عمری بیش از چند دهه ندارد. با این حال در همین عمر کوتاه توانسته است جایگاه و مؤثر بودن خود را در بین همه علوم نظری باز نماید و مهمترین نقشی که داشته است تعیین مرز میان دانش و آموزش هر یک علوم بوده است. از جمله در رشته علمی جغرافیا با همه تفاوت ها و شباهت هایی که با سایر علوم دارد این مرزبندی توانسته است گوشه ای از توانایی های ذاتی آن را آشکارتر نماید. سابقه تولید برنامه درسی جغرافیا را به طور علمی می توان به 70 سال قبل یعنی زمانی که آموزش و پرورش نوین ایران شکل گرفت نزدیک کرد. با این حال، تا حدود سال 1375 آموزش جغرافیا در ایران با تأکید بر شیوه های توصیفی انجام می شد تا اینکه در این سال هم پای با شکل گیری جریانی از برنامه ریزی درسی به شکل علمی و مدون در نظام آموزشی، نوعی رفرم در تولید برنامه های درسی مدون شکل گرفت و به این صورت اولین سند برنامه ریزی درسی جغرافیا در این سال تولید شد و از دل این برنامه درسی متناسب با دوره های تحصیلی و پایه های تحصیلی، برنامه-های دیگری استخراج شد و آموزش جغرافیا به عنوان یک رویکرد جدید در آموزش های رسمی ایران شکل گرفت.
تعیین میزان فرونشست زمین در محدوده مخروط افکنه جاجرود با استفاده از تکنیک تداخل سنجی تفاضلی راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت ورامین یکی از مناطق متأثر از فرونشست در ایران است که در مخروط افکنه رودخانه جاجرود قرار دارد. این پژوهش به بررسی فرونشست مخروط افکنه جاجرود با تأکید بر جوادآباد ورامین از سال 1395 تا 1398 با استفاده از روش تداخل سنجی تفاضلی راداری می پردازد. در این مطالعه، 41 تصویر از سنتینل (2016-2019) برای تعیین میزان و دامنه فرونشست زمین با استفاده از روش پراکنده کننده های دائمی استفاده شد. نرم افزار SNAP برای پردازش تداخل سنجی راداری انتخاب شد. . ه منظور یافتن علت فرونشست، اطلاعات چاه های پیزومتریک (1395-1375) منطقه موردمطالعه و تغییرات زمانی آن بررسی شد. منطقه جوادآباد واقع در ورامین یکی از مناطق دارای فرونشست قابل توجه که فرونشست به میزان 20 سانتی متر در سال رخ می دهد. یکی از عوامل اصلی فرونشست زمین در منطقه جوادآباد به دلیل افزایش عمق چاه های پیزومتریک در دوره موردمطالعه را می توان به پمپاژ بالای منابع آب زیرزمینی نسبت داد .وو وقوعونشست زمین باعث تغییر درشیب سطح محلی شده و این امر باعث اختلال در شبکه زهکشی و مسیر جریان آب های سطحی شده است که درنهایت منجر به بروز انواع فرسایش شده است.
ارزیابی راهکارهای مختلف طراحی بیوکلیمایی به منظور کاهش اثر تنش های حرارتی شهر شیراز (مقایسه ای بین دوره مشاهداتی و آینده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت صحیح از شرایط بیوکلیمایی هر منطقه می تواند در استفاده مناسب از راهکارهای مختلف تأمین سرمایش و گرمایش به منظور صرفه جویی در هزینه های مصرف انرژی تاثیرگذار باشد. بنابراین در این مطالعه استفاده از راهکارهای مختلف تأمین فعال و غیرفعال انرژی سرمایشی و گرمایشی داخل ساختمان برای شهر شیراز برای دو دوره مشاهداتی و آینده مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. در تحقیق حاضر به منظور مدلسازی تغییرات آب و هوایی دهه های آینده از نرم افزار متئونورم استفاده گردیده است. همچنین به منظور ارزیابی راهبردهای مختلف گرمایشی و سرمایشی جهت تأمین آسایش داخل ساختمان ها از نمودار سایکرومتریک که برای دستیابی به این هدف طراحی شده است استفاده گردید. در این نمودار، با توجه به الگوی پراکنش متغیرهای اقلیمی (دما - رطوبت نسبی) ۱6 منطقه بیوکلیمایی مختلف تعیین می گردد که هر یک از این مناطق بیوکلیمایی راهکار خاصی در زمینه تامین آسایش حرارتی محیط داخل ساختمان را تعیین می کنند. اما آنچه از نتایج این تحقیق استحصال گردید بدین گونه می باشد که مجموعا سهم تقاضا برای "انرژی گرمایشی" بیش از نیاز به "انرژی سرمایشی" بوده است. اما با توجه به تغییراقلیم آینده، سهم نیاز به انرژی گرمایشی در حال کاهش است. یافته های این تحقیق نشان داد که نیاز کلی به انرژی گرمایشی برای دوره پایه به میزان 73/17 درصد بوده که برای دهه 2060 با تاکید بر خروجیهای مربوط به RCP8.5 شامل 80/12درصد و بر اساس سناریویRCP2.6 مقدار آن 88/12 درصد محاسبه گردیده است.
بررسی تراز آب زیرزمینی و شبیه سازی سناریوهای پیش بینی در حوضه آبریز پریشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت بی رویه از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت تراز آب زیرزمینی حوضه آبریز پریشان ، واقع در استان فارس در رابطه با برداشت بی رویه آب های زیرزمینی از داده های 33 حلقه چاه پیزومتری در بازه زمانی (2008- 2020) با استفاده از مدل Modflow شبیه سازی انجام گرفت. هم چنین نتایج حاصل از محاسبه بیلان آبی تعداد960 حلقه چاه بهره برداری در حوضه حاکی از آن است که میزان13 متر کاهش سطح تراز آب زیرزمینی در سطح حوضه پریشان اتفاق افتاده است و جمعا میزان 42.4 میلیون مترمکعب آب از ذخیره ثابت آبخوان در بازه 10 ساله کاسته شده است. با توجه به نقشه های درون یابی تهیه شده بیشترین میزان افت آب زیرزمینی مربوط به مناطق پریشان و فامور اتفاق افتاده است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان پریشان با توجه به آبرفتی بودن سفره آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. از سوی دیگر در نقشه های میان یابی ضریب پارامتر هدایت هیدرولیکی بیان کننده این است که میزان افت تراز آبخوان در مناطق پریشان و ملااره، فامور دارای بیشترین مقدار می باشد که با 11درصد خطای نسبی مؤید مدل سازی مناسب است.
تحلیل تغییرات زمانی – مکانی شاخص کمبود آب در استان خوزستان در یک دهه گذشته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۱)
387 - 401
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین نگرانی ها جهان امروز بحث در خصوص تغییرات آب و هوایی و پیامدهای ناشی از آن است. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات زمانی مکانی شاخص کمبود آب TSDI در استان خوزستان است. در این پژوهش از داده های ایستگاه هواشناسی مقادیر بارندگی ماهانه و داده های ناهنجاری های کلی ذخیره آب (TWSA)حاصل از ماهوارهGRACE-CSR در بازه ی(2016-2002)استفاده گردید. سپس با استفاده از مقادیر بارش ماهانه شاخص بارش استاندارد (SPI)و با استفاده ازمقادیر TWSA شاخص کمبود ذخیره کلی (TSDI)محاسبه گردید. نتایج نشان داد خشکسالی از سال 2008 شروع و تا سال 2016 ادامه داشته، که در این بین سال 2009در SPI-24ماهه با قرار گیری 68% از مساحت منطقه در طبقه خشکسالی شدید به عنوان شدیدترین سال از نظر خشکسالی شناخته شده. شروع مقادیر سالانه شاخص کمبود آب در سال 2008 و پایان آن سال 2016 بوده که در این بین سه خشکسالی مشاهده شد. سال 2012 با مقدار5.66- در طبقه بسیار شدید. هر چه از سال 2008 به سال 2016 نزدیک شویم شدیدتر می شود. درصد همبستگی بین شاخص های SPI-12 و SPI-24 با شاخص TSDI به ترتیب برابر با 0.54 و 0.73 است. با توجه به این ضرایب شاخصSPI-24 ماهه بیشترین درصد همبستگی را با شاخصTSDI داشته است.