تا دهه 80 میلادی، نحوه مشارکت مسلمانان ساکن در رژیم صهیونیستی که جمعیت آنان به بیش از یک میلیون نفر می رسد، در چارچوب حضور در احزاب سوسیالیستی و چپ گرا خلاصه شده است و از این تاریخ به بعد است که شاهد ظهور احزاب عربی با رویکرد ناسیونالیستی و قوم محور در اراضی اشغالی هستیم.
با تشدید موج اسلام گرایی در منطقه براثر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جریان های سیاسی عربی در اسرائیل تحت تاثیر گفتمان اسلام گرایی قرار گرفتند اما با بروز اختلافات درون جناح اسلام گرا در رژیم صهیونیستی، «جنبش اسلامی فلسطین اشغالی»، به دو طیف شمال (اصول گرا) و جنوب (عمل گرا) تقسیم شد. بررسی این جریان اسلامی و چشم انداز آن که در نوع خود بدیع است، محور اصلی این پژوهش به شمار می رود.
با سر برآوردن دوباره طالبان، رکود در عملیات بازسازی و رسیدن کشت خشخاش به بالاترین سطح خود، افغانستان با خطر افتادن به ورطه آشفتگی روبه رو شده است. اگر واشنگتن خواهان پیروزی تلاشهای بین المللی در افغانستان است، باید تعهدات خود در منطقه را افزایش دهد و در استراتژیهایش -بویژه رویکردش در رابطه با پاکستان- که قبایل مرزی آن همچنان به صورت پایگاهی برای
اهمیت حیاتی انرژی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی و بین المللی باعث شده تا نفت بهعنوان یکی از عناصر اصلی سیادت جهانی مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار گیرد. بخشی عمده از این رقابتهای جهانی نفت در منطقهی خلیج فارس روی داده است. در آستان? قرن بیست و یکم و حملات یازده سپتامبر، نفت بیش از پیش به یکی از ارکان سیاست خاورمیانهای آمریکا تبدیل شد؛ به نحوی که دغدغههای مربوط به نفت خلیج فارس به همراه مبارزه با تروریسم، جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی و مناقشهی اعراب و اسرائیل مجموعهای بسیار درهم تنیده را ایجاد کرد که در قالب استراتژی امنیت ملی ایالات متحده متجلی گردید. مقال? حاضر درهم تنیدگی نفت خلیج فارس و استراتژی امنیت ملی آمریکا در دوران نومحافظهکاران را بررسی میکند.
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، کشورهای مختلفی در حوزه این امپراتوری سر برآوردند. مردم برخی از این کشورها پس از ارتباط با غرب و آشنایی با استعمار غرب به این تصور رسیدند که راه موفقیت آنها، در مخالفت با غرب و تأکید بر قوانین و دستورهای دینی است. بدین ترتیب موجی از بیداری و بازگشت به اسلام در بین مردم این کشورها بوجود آمد. اما در این بین ترکیه با حاکمیت رژیم لائیک کمالیست ها مانع از ورود این موج به ترکیه شد. اما در دهه های پایانی قرن بیستم این کشور شاهد گرایشات اسلامی در سیاست داخلی و خارجی خود شد. نکته جالب توجه، تفاوت این نوع اسلام گرایی با اسلام گرایی سایر کشورهای اسلامی در جهان اسلام، به ویژه در حوزه سیاست خارجی ترکیه بود. این تفاوت در گرایش ترک ها به اسلام، اعتدالی بود. از این رو مقاله حاضر سعی در پاسخگویی به این سؤال اساسی دارد که چه عوامل ژئوپلیتیکی و چگونه سبب اسلام گرایی اعتدالی در سیاست خارجی ترکیه از سال 1995 تا 2011 میلادی شده است؟ لازم به ذکر است که این مقاله از شیوه توصیفی ـ تحلیلی بهره برده است.