اندیشمندان حوزه ی اقتصاد سیاسی و معرفت روابط بین الملل با استناد به روندهای جاری در نظام بین الملل، قرن بیست و یکم را قرن ژئواکونومیک نامیده اند؛ چراکه براین باورند یکی از چالش های مهم جهانی در این قرن، چالش بر سر انرژی است و مساله ی امنیت انرژی از مسائل مهم پارادایم اقتصاد سیاسی این قرن، خواهد بود. در همین ارتباط، نظریه پردازان روابط بین الملل و از جمله کارکرد گرایان و منطقه گرایان، بر این باورند که توسعه ی همکاریهای اقتصادی، از روشهای مناسب برای ایجاد همگرایی درمناسبات بینالمللی و ایجاد صلح وثبات به ویژه در میان کشورهای یک منطقه است. با توجه به این مهم، گسترش همکاری های راهبردی ایران با کشورهای هند در عرصه ی انرژی را می توان اقدامی راهبردی در راستای تامین منافع و امنیت ملی کشورهای منطقه ارزیابی نمود؛ اما چنین به نظر می رسد که تحقق چنین ایده ای با موانعی جدی مواجه باشد؛ پرداختن به این موضوع، مهم ترین هدف اصلی در انجام این پژوهش می باشد.
شهرنشینی معاصر در ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، بازتاب بسط روابط سرمایه داری پیرامونی در ایران است. ماهیت نظام سرمایه داری که همواره در پی انباشت سرمایه است از صدور کالا به صدور سرمایه تغییر ماهیّت داده و به سرمایه گذاری در صنایع معدنی و پایه در برخی از کشورهای جهان سوم گرایش پیدا می کند که نمونه آن صنعت نفت در ایران است. از این زمان به بعد نفت به مهمترین درآمد دولت ها بعنوان موتور توسعه اقتصادی به شمار می آید. در چند سال اخیر بر اثر تقاضای جهانی، قیمت نفت بطور سرسام آوری افزایش پیدا نمود که پیامد آن افزایش نقدینگی و افزایش تقاضای احتکاری زمین و مسکن بود که ابعاد شهروند زدایی و فقر شهری را گسترش داده است و به علت نبود یک بورژوازی صنعتی قوی شاهد رشد طبقه سوداگر و دلال در عرصه زمین و مسکن بوده ایم. اثرات این نابرابری درآمدی و فقر شهری باعث گسترش اسکان غیر رسمی در پیرامون شهرها گردیده است در سال1385بیش از30 %جمعیت شهری مانند تهران در مراکز اسکان غیررسمی زندگی می کنند و 5/10میلیون نفر در شهرهای کشور دچار فقر مسکن هستند(صرافی،1387،ص8).به نظر میرسد اگرچه مسکن از نظر کمی و کیفی در دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است لیکن توزیع جغرافیایی مسکن بر حسب گروههای درآمدی از توزیع مناسبی برخوردار نبوده است و ارزش سرمایه ای مسکن بیش از ارزش مصرفی آن مورد توجه سازندگان بوده است.