از منظر رهبری امام خمینی (ره) دانشگاه کارخانه انسان سازی و مبدأ همه تحولات کشور و پرورش دانشجویان در دانشگاه ها بر اساس بینش اسلامی یکی از تأکیدات معمار بزرگ جمهوری اسلامی ایران بوده است. از دیدگاه امام(ره) توجه به دانشگاه از جهت نقش ویژة اجتماعی و سیاسی خود همواره از اهم امورات جامعه است. اصلاحات اجتماعی تابعی از اصلاحات دانشگاه و سمت گیری آن به سوی دانشگاه اسلامی است و این نهاد اجتماعی با سرنوشت انقلاب و اسلام پیوند ناگسستنی دارد. برای ایجاد دانشگاه اسلامی و تدوین علوم جدید بر اساس حقایق عالیه اسلامی در ابتدا باید متوجه برخی مبانی و محورها و یا اساساً امکان تأسیس علوم جدید در مراکز علمی باشیم. از منظر امام (ره) نه تنها علوم انسانی ارتباطی مستقیم با برخی مبانی و اصول اعتقادی و معنوی اسلام دارند، بلکه حتی علوم طبیعی و ریاضی نیز ریشه در همین مبانی ما بعدالطبیعی که در دو حوزة فلسفه و عرفان اسلامی مطرح میباشد دارد. بر مبنای نگرش و نوع رهبری امام (ره)، جهت گیری متولیان جامعه اسلامی باید متوجه اصلاح و شکل گیری دانشگاه اسلامی باشد، لذا در این رابطه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوبات مهمی مبنی بر اصول حاکم بر دانشگاه اسلامی و راهکارهای اجرایی آن ها در 10 ماده،6 شاخص،50 راهبرد و 244 راهکار داشته است که مبین تأثیر عمیق سیرة رهبری امام (ره) بر توجه نظام جمهوری اسلامی به جایگاه و نقش دانشگاه در هدایت جامعه میباشد.
مقاله حاضر سعی دارد دیدگاه های امام خمینی (ره) در مورد دانشگاه اسلامی و چگونگی اسلامی شدن آن را با روش تحلیلی و کتابخانه ای و با توجه به مؤلفه هایی چون ضرورت انقلاب فرهنگی و توجه عملی به رشد آن، رمز موفقیت و پرورش یافتگان دانشگاه اسلامی با استفاده از منابع معتبر ضمن بهره گیری از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار داده و شاخص های کلی و کیفی را در این زمینه ترسیم نماید. و نگرش امام خمینی (ره) در زمینه دانشگاه اسلامی را با توجه به رویکردهای توصیفی، آرمان گرایانه، فلسفی و نهادگرایانه، مورد کنکاش و تجزیه و تحلیل قرار دهد.
تلاش های دولت اصلاح طلب (دولت هفتم) برای ایجاد فضای گفتگویی شرایطی را فراهم کرد که ایجاد و رواج سازمانهای غیردولتی، انجمنها و کانونها و تشکل های دانشجویی را، در مقام نهادهایی مدرن و ضروری برای پیشبرد اهداف جامعه موجب شد. کانون دانشجویی «کازیوه» را میتوان یکی از موارد شاخص این حوزه دانست. این مقاله سعی دارد کانون «کازیوه» را که متعلق به دانشجویان کُرد دانشگاه های تهران و حاصل این شرایط سیاسی ـ اجتماعی بود، با استفاده از فن مطالعه موردی، معرفی و ویژگی ها، فعالیت ها و مهمترین تاثیرات آن را بررسی کند.
چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، اولین انتخابات مجلس پس از پایان جنگ بود و از جمله به همین دلیل آغاز رویارویی دیدگاه هایی که تا آن روز بر تفاوت های خویش سرپوش گذاشته بودند. خانم ژیلا موحد شریعت پناهی که در این گفت و گو تلاش ها و مشکلات تجربه دواطلب شدنِ خویش را برای نمایندگی این دوره بازگو می کند، فارغ التحصیل رشته مهندسی علوم از دانشگاه صنعتی شریف است که پس از دوازده سال کارشناسی در سازمان انرژی اتمی، از سال 1359 عمده فعالیت خود را به تحقیق در زمینه مسائل زنان اختصاص داده است.
این مقاله در ادامه ی بخش نخست آن می باشد که با همین عنوان در شماره اول فصلنامه ی «پژوهش های منطقه ای» در پائیز 1392 منتشر شده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است. در بخش نخست، مباحث مقدماتی که نقش تعیین کننده ای در تبیین موضوع و تحلیل مسائل پیرامونیِ آن دارد، مورد اشاره قرار گرفت. در همین راستا برخی از ابعاد مفهوم شناسی تقریب، خاستگاه معرفتی آن، موانع درونی و بیرونی تقریب، ارزش و جایگاه آن، اهمیت کارکردی آن و...، مورد بحث و بررسی قرار گرفت تا تحلیل و تبیین روشنی از محل نزاع ارائه گردد. سپس تلاش شد از طریق بازشناسی دلائل متعدد جریان های ضد تقریبی، گزارش تحلیلی روشنی از رویکردهاى گوناگون طیفِ مخالفان تقریب، ارائه شود و انگیزه آنان مورد واکاوی قرار گیرد. موافقان تقریب، با رویکردهای مختلف به این مقوله نگریسته و با نگرش های متنوع به تحلیل آن پرداخته اند، مجموعه ی مباحث مرتبط با موضوع تقریب مذاهب اسلامی و مسائل پیرامونی آن را می توان با رویکردهای مختلف از قبیل: «رویکرد تاکید بر مشترکات»، «رویکرد همزیستی مسالمت آمیز»، «رویکرد سیاسی اجتماعی»، «رویکرد علمی فقهی»، «رویکرد امت محور» و... مورد مطالعه قرار داد و بازشناسی کرد. در مقاله حاضر، پس از یادآوری چند بحث زیربنایی تقریب مذاهب اسلامی، مقوله ی تقریب با رویکرد تأکید بر مشترکات، مورد بازشناسی قرار گرفته است.
فقه سیاسی به عنوان فربهترین دانش سیاسی شیعه درصدد است احکام جزئی و هنجاری در حوزه مسائل مربوط به نسبت فرد و دولت را ارائه نماید. در نسبتسنجی فقه سیاسی و دموکراسی دو مسئله حائز اهمیت است: تنوع دیدگاهها در فقه سیاسی شیعه، و مرتبهای بودن مفهوم دموکراسی. در حالیکه فقه سیاسی از دیدگاه حداقلیها بیاعتبار است، حداکثریها از آن انتظار حداکثری در پاسخ به مسائل مربوطه را دارند. بر اساس نظریه همروی، اما، فقه سیاسی هم اعتبار دارد، هم محدودیت. فربه شدن فقه سیاسی در طول تاریخ با زوال فلسفه سیاسی اسلامی نسبت مستقیم دارد. به نظر میرسد در فقه ظرفیتهایی وجود دارد که میتواند شاخصهای برخی مفاهیم مدرن را به میزانی بربتابد.