فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۷۰ مورد.
طلوع و افول ناتورالیسم
حوزههای تخصصی:
مکتب های ادبی در رمان های دولت آبادی (با نگاهی نو به کلیدر و جای خالی سلوچ)
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم در متن ادبیِ «کولاج»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم در شمارِ سومین دوره از ادوار سه گانه تاریخ تفکر انسانی است. در این دوره که از پایان قرن نوزدهم تا به امروز را دربرمی گیرد، «خلق واقعیت جانشین کشف واقعیت» می شود. این جریان به منزله شکلِ انقلابی، افراطی و اغراق آمیز مدرنیسم است و عموماً به بخشی از اَشکال فرهنگی اطلاق می گردد که مشخصه هایی همچون بازتابندگی، طنز تلخ و آمیزه ای از هنر عامه پسند و هنر رسمی را به نمایش می گذارد. این مقاله در پی آن است تا با نقد و تحلیل یکی از متون نوین ادب عربی با نام «کولاج»، ویژگی ها، نشانه ها و عناصر تشکیل دهنده پست مدرنیسم در قالب و محتوای آن را نشان دهد و ردّ پای این جریان را در متن یادشده ، به عنوان نمونه ای از آثار جدید ادبیات عربی، پی گیری نماید. محتوای این متن، مانند دیگر متن های پست مدرن، به خوبی در دسترس و قابل فهم نیست. شخصیت ها، زمان، مکان و دیگر عناصر موجود در متن به راحتی به خواننده نمایانده نمی شود و بطور کلی نمی توان به طور قطع اظهار نظر کرد که این متن از جه سخن می گوید ،به دیگر عبارت خوانش های متعددی از آ ن قابل تصور است. استفاده از ژانرهای مختلف ادبی نیز به پیچیدگی های متن افزوده است و بهره گیری از نشانه های ظاهری آثار پسامدرن فهم «کولاج» را دشوارتر ساخته است.
رئالیسم جادویی در تذکرهالاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح رئالیسم جادویی را نخستین بار منتقد آلمانی فرانتس ره در سال 1925 در مقاله ای در توصیف کار عده ای از نقاشان پست اکسپرسیونیسم به کار گرفت. این نقاشی ها، در اصل، رئالیستی بودند؛ اما یک عنصر عجیب یا رویایی یا خیالی داشتند. از نظر ره، جنبه جادویی این نقاشی ها ناشی از تکنیکی بود که نقاشان از آن برای بیان واقعیت در قالب تصویر استفاده کرده بودند. در سال 1955، آنخل فلورس این اصطلاح را در توصیف نوشته های اسپانیایی به کار برد. از نظر فلورس، بورخس استاد این سبک و کافکا همتای اروپایی او بود. در قلمرو ادبیات، رئالیسم جادویی، به نظر فلورس، شیوه ای است که، در آن، نویسنده بی آنکه تعجب یا حیرتی را برانگیزد، امور خیالی را همچون اموری واقعی توصیف می کند. تعریف فلورس به تدریج بسط یافت و عمدتا در تحلیل و نقد ادبیات امریکای لاتین به کار رفت. رئالیسم جادویی، به مثابه سبکی در روایت، بیش از همه با نام گابریل گارسیا مارکز پیوند خورده است. اما، چنان که در فرهنگ اصطلاحات ادبی آبرامز (AbRAMS 1993) آمده، نوشته های انبوهی از نویسندگان امریکای لاتین و نیز نویسندگان اروپایی از جمله گونتر گراس آلمانی و جان فولز انگلیسی را نیز می توان در چارچوب این سبک تجزیه و تحلیل کرد...
نقد کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پاره ای از کشورهای جهان، اواخر نیمة دوم قرن بیستم تا عصر حاضر با عنوان دورة پسا مدرن نام گذاری شده است. این نام گذاری سبب شد که فرهنگ، هنر، دانش، و کنش های اجتماعی این دوران در این جوامع، همواره با صفت پسا مدرن تلازم یابد. از این رو و به طریق اولی، ادبیات این عهد نیز با این صفت همراه شد و هریک از منتقدان و فیلسوفان غربی، ویژگی هایی برای ادبیات این دوره تعریف کردند. مقالة حاضر، ضمن بررسی این ویژگی ها، به نقد کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران، نوشتة منصوره تدینی می پردازد و فراز و نشیب و کفایت سخنِ علمی این کتاب را بررسی می کند.
هم پوشانی ناتورالیسم در ادبیات و امپرسیونیسم در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه میان ادبیات و سایر هنرها از دیرباز وجود داشته و دارد، اما بررسی این رابطه به گونه ای هدفمند و آکادمیک صاحب نظران ادبیات تطبیقی را از سال های پایانی قرن بیستم به خود مشغول کرده و جایگاه آن در مطالعات میان رشته ای است که خود مطالعات نوپایی محسوب می شود. در مقاله حاضر، نگارنده با انتخاب یک اثر ادبی و یک تابلوی نقاشی، می کوشد تا نشان دهد که چگونه دو اثر ادبی و هنری، از دو مکتب ادبی ـ هنری متفاوت، برای رسیدن به هدفی مشترک و بیانی واحد، قادر به هم پوشانی یکدیگر خواهند بود. یعنی متنی که تصویر می شود و تصویری که متن می گردد. برای این منظور رمان آسوموار زولا، اثر ناتورالیستی قرن نوزده با تابلوی نقّاشی «اتوکش ها»، اثر اِدگار دُگا، هنرمند امپرسیونیست همان قرن، از دیدگاه نظریه پردازان ادبیات تطبیقی، به بحث و بررسی گذاشته خواهد شد.
نگاهی به کتاب سیر ناتورالیسم در ایران
حوزههای تخصصی:
آمیختگی داستان و گفتمانِ روایی در روایت های پسامدرنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به یکی از انواع و اقسام شگردها و تمهیداتی پرداخته می شود که در داستان های کوتاه و رمان های پسامدرنیستی متجلی می شود؛ یعنی آمیختگیِ بین داستان و گفتمان یا سخن روایی. بنا بر تعریف روایت شناسانِ ساختارگرا، «داستان» عبارت است توالی و پی آیندیِ رخ دادها در نظمی زمانی که شخصیت ها یا موجوداتی متحملِ آن رخ داها می شوند. گفتمان یا سخن روایی نیز عبارت است از واسطه یا رسانه ای بیانی که برای نقل و بیان داستانی برگزیده می شود. در بین داستان های پسامدرنیستی گه گاه روایت هایی دیده می شود که در ژرف ساختِ آن ها چندان داستانِ پرماجرایی موجود نیست و نویسنده قصد نقل و بیان داستانی خاص را ندارد و نمی خواهد هم که امری داستانی را بازنمایی یا مُحاکات کند. همچنین در چنین روایت هایی ژرف ساخت و روساختِ داستان چنان در هم تنیده می شوند که امکان خلاصه کردن داستان یا انتقال آن به رسانه یا وسطه بیانی دیگری نیست؛ به عبارتی موجودیّت و هستیِ داستان در همان روساخت یا گفتمان آن است و «داستان» به سطح گفتمان روایی برکشیده می شود و امکان جدا کردن آن از گفتمان روایی نیست؛ از این رو ماجرای داستان را همانا سیاق های کلام و تمهیداتِ روساختی بر عهده می گیرند. چنین شیوه ای از روایت-پردازی در بین برخی داستان های پسامدرنیستیِ ایرانی معهود و یافتنی است. در این مقاله ضمن تشریح و تبیینِ آمیختگی داستان و سخن، داستان های پسامدرنیستی ایرانی که واجد چنین ویژگی ای هستند، بررسی شده اند.
تناسخ و قداست گیاهى در شعر سپهرى و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر مبناى نقد اسطوره اى به تئورى تناسخی گیاهى در شعر شاعران معاصر همچون سهراب سپهرى واحمد شاملو پرداخته ایم و جلوه هاى قداست گیاهان در پرتو استحاله روحانى و معنوى باز نموده شده است. همچنین نگرش اساطیرى و شاعرانه سپهرى و شاملو در این بعد با ارائه شواهد شعرى ایشان تبیین شده است. هدف از این پژوهش آن است که نشان دهیم آموزه هاى عرفانى و معنوى در قالب یک ارتباط تثلیثى متشکل از تئورى چرخه زایش، زنده بینى و آنیمیسم گیاهى و انگاره هاى انسانى، نباتات جهت بیدارى و اگاهى انسان و رسیدن به شناخت واقعى در تفکر برخى از شاعران بزرگ به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه نمودار شده است.
نگاهی به «مدرنیسم»
منبع:
بخارا مهر ۱۳۸۳ شماره ۳۸
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم و مقالات شمس تبریزی
حوزههای تخصصی:
زبان شناسى روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت اصطلاحى فراگیر براى ارجاع به انواع گسترده اى از نوشته ها و گفته هاست اما در تحقیق حاضر روایت در معناى ادبى آن مورد بررسى قرار مى گیردکه شامل انواع ادبى چون رمان، رمان کوتاه و داستان کوتاه است. روایت در معناى ادبى آن از دیرباز حوزة تحقیق و پژوهش مکاتب ادبى مختلف به خصوص ساختگر ایى روسى بوده است، اما فرضیه پردازان و منتقدان معاصر نیز روشهاى آن را در گرایش هاى مختلف و گاهأ متضاد خود به کارگرفته اند. در نو شته حاضر با طرح مفهوم "دیدگاه روایى "که عمدتأ از نظریات راجر فالر گرفته شده است، أنواع مختلفى از راویان یک داستان معرفى و ارائه مى شوند. راوى یک داستان مى تواند درونى باشد یعنى به درون افکار و احساسات شخصیتها نفوذ کند و یا برونى باشد یعنى مثل خواننده داستان فقط ظوإهر و رفتار شخصیتها را ببیند و به افکار و احساسات آنها دسترسى نداشته باشد. این درونى و برونى بودن نیز به بخشهاى دیگرى قابل تقسیم است. در دیدگاه روایى، به بررسى و نقد دیدگاههاى زمانى، مکانى و روانشناختى یک روایت و چگونگى تشخیص آنها پرداخته مى شود تا دیدگاه ایدئولوژیکى نویسنده یک داستان تعیین شود. در هر دیدگاه توانمندى و روشنگرى ابزارهاى زبانشناختى در نقد آثار ادبى به تصریرکشیده مى شود.