متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.
تاریخ بیهقی ، صح نه نمایش شخصیت های متعدد،متفاوت و گاه ضد و نقیضی است که هر
خواننده ای با خواندن حو ادث آن می تواند تصویری از شخصیت خود را در آن جستجو کند .
شاید تاریخ نیز چیزی جز تکرار این تی پ های شخصی تی آفریننده حوادث مشابه در پهن ه
روزگار نباشد.
افراد با صلابتی چون حسنک وزیر،عبدالله زبیر در اوج استقامت، جوانمردی و شجاعت چه
تیپ شخصیتی را به خود اختصاص م ی دهند که دقیقاً نقطه مقابل افرادی چون بوسهل زوزنی
قرار می گیرند که با یک نوسان شخصیتی عرصه را بردیگران تنگ می کنند؟ و چگونه بعضی از
شخصیت ها چون سبکتگین پس از تحمل یک زندگی بسیار طاقت فرسا تحت سیطر ه نظام
بردهداری، با دیدن یک ر ؤیای صادقه از حضیض ذ ل ت به اوج عز ت و سربلندی نایل
می گردند؟
توصیف بسیار دقیق و نقادا نه بیهقی در شخصیت پردازی این گمان را در ذهن مخاطب
پرداخته « روان شناسی ش خصیت » تقویت می کند که گویی وی بیش از هرچیز در اثر خود به
است. اشاره به بعضی از نظریه های شخصیت از دیدگاه آبراهام مزلو،کارل گوستاویونگ، اریک
فروم وآلفرد آدلر تحلیلی اجمالی از تاثیر محیط یا وراثت در شک ل گیری شخصیت و
جستجوی منشا تضادهای شخصیتی از جمله انگیزه های پژوهشی نگارنده این نوشتار است