فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۴۶ مورد.
فن تاریخ نویسی
حوزههای تخصصی:
پژوهش تاریخی بحران روش
حوزههای تخصصی:
ژان لوک ماریون مرزهای منطق را محک می زند
حوزههای تخصصی:
بنسون در نوشتار پیشِ رو به کلیت تفکر ماریون، فیلسوف الهی دان، می پردازد که بسیاری از مفروضات سنتی فلسفه و الهیات را دگرگون کرده است. بنسون می گوید ماریون روش معمول فلسفی برای شناخت خدا را وارونه می کند، چراکه از نظر او به بت پرستی ختم می شود. ماریون بین بت و شمایل تمایز قایل می شود: در حالی که شمایل ناظر را به فراسوی خود، به آنچه که شمایل بازنمایی آن است هدایت می کند، بت در خودش می ماند. خدا تحت مقولات قرار نمی گیرد و قابل نامگذاری نیست، اما فلسفه دقیقاً همین کار را می کند. اما لوگوس فلسفی در مقابل لوگوس یوحنّا یا لوگوس الهیاتی قرار می گیرد. در نتیجه ماریون خدا را پدیداری اشباع شده می داند، که برعکس پدیدارهای هوسرلی فاقد پس زمینه است، و بنابراین غیرقابل تسلط، شناخت و نامگذاری است. به همین دلیل ماریون می خواهد که فلسفه و الهیات را در راهی قرار دهد که از ذات خدا شروع کنند. بنسون در پایان استدلال می کند این ایده های ماریون اهمیت اساسی دارند و در آینده نزدیک اهمیت آنها بیشتر هم خواهد شد.
نگاهی به سبک تاریخ نگاری تاریخ سیستان
حوزههای تخصصی:
فن تاریخ ؛ اصول نگا.ش تاریخ چرا تغییر کرد ؟ -3-
حوزههای تخصصی:
پدیدار شناسی و فهم تاریخ: بحثی در روش تاریخ پژوهی قاجاریه (مطالعه روایت حاجی بابا و الگوی کاتوزیان)
منبع:
تاریخ پاییز ۱۳۸۱ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
پوزیتیویسم وارونه؛ نقدی بر روایت گراییِ وایت و انکراسمیت
حوزههای تخصصی:
مقدمه ی مترجم: کارل مارکس در جمله ای مشهور بر آن است که دیالکتیک هگل را که بر روی سرش ایستاده بود، در فلسفه ی خود و انگلس وارونه کرده و بر پاهایش استوار کرده است. در اینجا مارکس علاوه بر آن که بر خطای هگل یعنی ایده آلیستی بودنِ فلسفه اش تأکید می کند، به نحو تلویحی بر بنیان و روش مشترک اندیشه ی خود و هگل نیز صحّه می گذارد. در ماتریالیسم تاریخیِ مارکس نقش دیالکتیک هگلی کاملأ واضح است و مارکس خود نیز بدان اذعان دارد اما در بحث حاضر مسئله پیچیده تر است. هایدن وایت و فرانک انکراسمیت، اندیشمندانی پست مدرن در حوزه ی فلسفه ی انتقادی تاریخ، فلسفه ی خود تحت عنوان «روایت گراییِ استعاری» را درست در نقد مفروضات پوزیتیویستی و بی اعتبار ساختن آرمان تجربی گرایانه ی مورخان سنّتی عرضه داشته اند. اما کریس لورنتز در این مقاله ی جذاب و آموزنده با نقدی بنیادین به سراغ مفروضات و آموزه های اساسی «روایت گراییِ استعاری» رفته و با مدّعیاتی روشن بر آن است که در عین شگفتی: با وجود تمامی مخالفت های ظاهریِ «روایت گراییِ استعاری» در قرائت وایت و انکراسمیت با ذهنیت و رویکرد پوزیتیویستی و تجربه گرایانه اما در واقع این فلسفه ی تاریخِ پست مدرن چیزی بیش از «وارونه» ای از پوزیتیویسم سده ی نوزدهمی نیست و از این رو به دلیل برخورداری از بنیان مشترک با آن، در خطاها و معایبش نیز شریک می شود. پیچیدگی بحث اینجاست که این بار برخلاف مورد مارکس و هگل، وایت و انکراسمیت چنین نقد ویران کننده ای را نخواهند پذیرفت چرا که نقد و انکار مبانی پوزیتیویستی، خصیصه ی هویت بخش فلسفه ی روایت گرای موردنظر آن هاست. فارغ از آن که ایرادات رادیکال لورنتز بر «روایت گرایی استعاری» وارد باشند یا خیر، بهرحال اثر حاضر معرفی شایسته ای از اندیشه ی دو تن از نوابغ فلسفه ی معاصر تاریخ ارائه می دهد.
سیر تاریخ نگاری محلی ایالت فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش تحلیل سیره نبوی (ص)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، از سیره نبوی و راهکارهای تحلیلی آن سخن به میان آورده و به جای تاکید و تمرکز بر تاریخ و آموزه های آن، به «تحلیلی تاریخی» روی آورده است تا از پیامد آن بتوان به ژرفای پرگستره سیره نبوی دست یازید و بدین سان با نظر به خاستگاه تاریخ تحلیلی که در آن از ضرورت بحث و بررسی در سیره نبوی، از یک سو، و تحلیل تاریخی آن از سوی دیگر، سخن به میان می رود، بتوان در حد مقدور بر دشواری های تحلیل تاریخی غلبه کرد. این دشواری ها عبارت اند از: داوری های مشکل تاریخی، کمبود متون تحلیلی و مشخصاً تحلیل امور وحیانی که از ضرورت پی جویی و نشان گرفتن از شالوده ها و بنیان هایی پرده بر می دارد که می توان از آنها در تحلیل راستین سیره نبوی سود جست. نمایاندن چنین شالوده هایی، بخش پایانی نوشته را در برگرفته و به مواردی چون هم زمانی نقل و نقد، نقل و تحلیل، حکمت یابی معقول، ارتباط و پیوستگی رویدادها و منبع دهی به قرآن اشاره شده است. مقاله با معرفی کوتاهی از روش تحلیل جامع نگر و ارائه نتیجه گیری کلی، برخود مهر ختام زده است.
کاربرد نظریه های سیستمی در تحلیل علل صعود و سقوط تمدنها در تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت موضوع در تحقیق
حوزههای تخصصی:
بررسی اندیشه و کنش سیاسی سلامه موسی در عرصة سوسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اندیشه و کنش سیاسی سلامه موسی در عرصة سوسیالیسم انجام شده است. با این پرسش بنیادین که نظام فکری سلامه موسی چه شاخصه هایی دارد، در بازخوانی اندیشه های این اندیشمند، هم آثار مکتوب و هم کنش سیاسی او مورد بررسی قرار گرفته است. این متفکر سوسیالیست، با انتخاب سوسیالیسم فابین تلاش کرده است اندیشه ای متناسب با زیست جهان خویش ارائه دهد؛ اندیشه و کنش سیاسی که از سوی جامعه مصر در زمانه خود فهم و پذیرفته شود. بر این اساس، او انقلاب را نمی پسندد، اما انقلاب را فقط برای ایجاد جامعه ای سوسیالیست و در صورتی می پذیرد که اجبار ایجاد شود و جامعه مسیر طبیعی خود را طی نکند. او اصل تنازع داروین را برای جامعه بشری نمی پذیرد و تعاون را عامل پیشرفت در جامعه می داند، با الحاد مخالفت می کند، بر ایجاد حکومت دموکرات تأکید می ورزد، روشنفکر را عامل مؤثر در تغییر می داند و طبقه کارگر در درجه دوم قرار می گیرد. این شاخصه ها، انتخاب هایی است که اندیشه های او را متناسب با ویژگی های جامعه مصر می کند.
فن تاریخ
حوزههای تخصصی:
بحث انتقادی در تاریخ نویسی
حوزههای تخصصی: