فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
177 - 204
حوزههای تخصصی:
براهویی، زبانی غیر ایرانی و از شاخه شمالی خانواده زبان های دراویدی است که محل اصلی رواج آن، کشور پاکستان است اما در ایران نیز گویشورانی دارد. امروزه اغلب گویشوران براهویی در ایران در منطقه سیستان و بلوچستان زندگی می کنند اما گروهی اقلیت با جمعیت کمتر از هزار نفر در جنوب کرمان زندگی می کنند. بخشی از این گروه اقلیت، در روستای تُم مِیری شهرستان رودبار جنوب ساکن اند و علاوه بر براهویی، به زبان فارسی و نیز گویش رودباری که گویش مسلط منطقه است، سخن می گویند. دو قرن مجاورت و هم زیستی با بومیان اصلی منطقه و استفاده از گویش رودباری برای تعامل با آن ها، سبب به وجود آمدن گونه ای جدید از زبان براهویی شده است که می توان آن را گونه براهویی رودبار جنوب نامید. منطقه مورد پژوهش، روستای تم میریِ شهرستان رودبار جنوب است. تمام داده های این پژوهش، به شیوه میدانی و به وسیله مصاحبه با گویشوران مرد و زن (30 نفر)، از سطح های مختلف سنی (از 9 تا 100 سال) و تحصیلی (از بی سواد تا تحصیل کرده) گردآوری شده است. هدف پژوهش حاضر، توصیف و بررسی ساختمان فعل در این گونه زبانی است. فعل در این گونه به دو شکل ساخته می شود؛ در برخی افعال، فعل بر پایه یک ماده ساخته می شود. به بیان دیگر، ماده فقط بر عمل دلالت می کند. در برخی دیگر، فعل بر پایه دو ماده ماضی و مضارع ساخته می شود. وجه های این گونه زبانی، اخباری، التزامی و امر هستند. و زمان های براهویی، مضارع اخباری، مضارع التزامی، مضارع مستمر، آینده، امر، ماضی ساده، ماضی استمراری، ماضی مستمر، ماضی نقلی و ماضی بعید هستند.
مؤلفه های نوستالژی در شعر یدالله بهزاد
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
41-64
حوزههای تخصصی:
Investigating Culture-Specific Items in Roald Dahl’s “Charlie and Chocolate Factory” Based on Newmark’s Model
حوزههای تخصصی:
Culture-specific items (CSIs) abound in languages. Sometimes these items are peculiar to one culture and sometimes they may be shared across several cultures. Every translator encounters a variety of CSIs in different texts and may face difficulties in translating them, particularly in literary translation (e.g. children’s literature). To overcome the problem of finding the right equivalent, the translator has to rely on different strategies. This study investigates the strategies used to render CSIs in two Persian translations of Roald Dahl’s “Charlie and Chocolate Factory”, following Newmark’s (1988) model (which includes categories such as cultural equivalent , transference , functional equivalent , through-translation , etc.). The study also compares the two translations, inspecting and explaining the strategies used in each one to translate the CSIs observed. Based on the data analysis and the results of the study, the most widely used strategies was “cultural equivalent”, followed by “through-translation” and “recognized translation.”
بررسی جدال میان حاکمیت مطلقه و فقه در دوره ی ساسانی در پرتو الهیات سیاسی زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقلال امر سیاسی در دوره ی ساسانی نظام سیاسی را واداشت تا رابطه ی خود را با دیگر سپهرهای اجتماعی از نو تعریف کرده و بکوشد بر آنان چیره شود. بدین منظور شاهان ساسانی دست به تمرکز قدرت زده و حاکمیت در معنای نقطه ی برین انتساب را، به ویژه از طریق سازمان دادن به روحانیت زردشتی، محقق کردند. این امر سبب شده تا بسیاری از پژوهشگران این پادشاهی را، حداقل از منظر ایدئولوژی سیاسی آن، نمونه ای از شاهی مطلقه به شمار آورند که مهم ترین پیامد حقوقی آن ادعای فراتر بودن شاه از قواعد حقوقی موجود است. این پژوهش می کوشد تا در ضمن تحلیل دلالت های مختلف مفهوم «حاکمیت»، بار دیگر به پرسش از رابطه ی آن با حقوق در این دوره بپردازد و نشان دهد که چگونه الهیاتِ سیاسیِ دوبنی زردشتی که در آن قدرت خداوند مقید به «امکان» و «خیر» است و مفاهیم بنیادین آن همچون «فرّه»، «اشه»، «شاهی آرمانی» و «دادگری»، گونه ای از حقوق طبیعی را ایجاد کردند که با مجموعه ای از قواعد فقهی-حقوقی همراه شد و از سطح هنجارهای اخلاقی صرف فراتر رفت. این گونه بود که شاهان ساسانی با سازمانمند کردن دین زردشتی در توری گرفتار شدند که خود تنیده بودند و امکان ایجاد حاکمیت مطلقه در معنای قدرت قانونگذاری را از دست دادند. در ادامه این پژوهش نشان می دهد که چگونه از دل جدال میان این قواعد فقهی-حقوقی با کوشش شاهان ساسانی برای تحقق حاکمیت مطلقه که نیازمند ادعای عصمت سیاسی است، منصب شاهی از شخص شاه متمایز و خطاناپذیری نه به شاه، بلکه به تاج نسبت داده شد.
بررسی زیروبمی ذاتی در واکه های خیشومی و دهانی گونه خودبخودی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی زیروبمی ذاتی در واکه های خیشومی و دهانی گونه خودبخودی فارسی است. به این منظور واکه های دهانی و خیشومی از پیکره زبان فارسی گفتاری فارس دات استخراج شده اند وسپس توسط نرم افزار پرت مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند که تمایز معنی داری میان مقادیر فرکانس پایه در دو گروه واکه های خیشومی و واکه های دهانی وجود دارد ولی تنهادر گروه واکه های پیشین (i, e, a)، مقادیر فرکانس پایه در واکه های خیشومی بیشتر از همتای دهانی آن ها است. با توجه به اینکه در واکه های پسین فارسی مشخصه گردی لب ها نیز وجود دارد به نظر می رسد که گردی لب ها باعث کاهش خیشومی شدگی در واکه های پسین و در نتیجه کاهش مقادیر فرکانس پایه در آن ها شده است. در زمینه زیروبمی ذاتی واکه ها، نتایج این نوشته نشان می دهد که در هر دو گروه واکه های خیشومی و دهانی، واکه های افراشته نسبت به واکه های افتاده، بطور معنی داری زیروبمی ذاتی بیشتری دارند
بررسی حالت های دستوری در گونه زبانی براهویی رودبار جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل اشتقاق و تصریف فارسی در چارچوب صرف تابع های صیغگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی انگاره های صرفی با اتخاذ رویکرد صیغگانی در تحلیل اشتقاق و تصریف، تمایز سنتی میان تصریف و اشتقاق کم رنگ شده اند و تابع های صیغگان که نقش قواعد صرفی را به عهده دارند، بر پایه هر واژه در تصریف و واژه سازی اعمال می شوند. در نظریه های استنباطی- بازنمودی هم چون نظریه صرف تابع های صیغگانی استامپ (2001) که رویکردی واژه بنیاد دارند، وجود صیغگان اشتقاقی نیز به موازات صیغگان تصریفی تأیید شده است. مسئله اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان در زبان فارسی فرایندهای اشتقاقی و تصریفی را با توجه به معیارهای صرف تابع های صیغگانی با رویکرد صیغگانی مقایسه و تحلیل کرد. هدف از تحلیل صیغگانی روشن شدن سازمان بندی واژگان است تا نمایش صریحی از روابط مستقیم و غیرمستقیم بین صورت های یک واژه را نشان دهد. بدین منظور، شماری از فعل های فارسی، مشتقات و صورت کلمات تصریف شده و روابط بین آن ها بر اساس این معیارها بررسی و تحلیل شده اند. علاوه بر این، شبکه واژگانی بر اساس مدل بیچر (2004) برای صیغگان اشتقاقی مبتنی بر پایه فعل فارسی ارائه شد. مهم آن که، در این پژوهش دو رویکرد همسوی استامپ (2001) و بیچر (2004) را تلفیق کرده ایم تا در تحلیل صرفی فارسی، علاوه بر کاربرد رویکرد صیغگانی استامپ (2001)، روابط بین کلمات مشتق و مفاهیم صیغگانی را نیز بر طبق مدل بیچر (2004) صریح تر تعریف و تبیین کنیم. شواهد نشان می دهد که عملکرد رویکرد صیغگانی به اشتقاق و تصریف (و سازوکارهای آن)، البته با درجات متنوعی از قاعده مندی صوری و انسجام معنایی، تقریباً یکسان است و فقط در برخی ویژگی ها تفاوت دارند که ناشی از نقش های متفاوت این دو می باشد. همچنین، در تحلیل صیغگانی واژه بنیاد، مسئله عدم تقارن یک به یک میان صورت و معنا رفع می شود که تحلیل تکواژبنیاد را به چالش می کشد، چرا که کلیت یک صورتگاه معرّف یک معنا است.
Frequency Effects of Regular Past Tense Forms in English on Native Speakers’ and Second Language Learners’ Accuracy Rate and Reaction Time(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۹, Issue ۱, Spring ۲۰۲۰
153 - 199
حوزههای تخصصی:
There is substantial debate over the mental representation of regular past tense forms in both first language (L1) and second language (L2) processing. Specifically, the controversy revolves around the nature of morphologically complex forms such as the past tense –ed in English and how morphological structures of such forms are represented in the mental lexicon. This study focuses on the results of a speeded acceptability judgment task testing English regular past tense forms of high- and low frequencies. In this task, participants judged the acceptability of sentences as quickly and accurately as possible. Thirty-two intermediate-to-advanced L1 Persian and L1 Arabic speakers (L2ers) and twenty-two Native speakers (NSs) of English made acceptability judgments for regular past tense forms of high- and low-frequency verbs in sentential contexts. Considering participants’ reaction times (RTs) and accuracy rates as the dependent variables, the main results are as follows. Despite NSs’ faster RTs and higher accuracy scores, both groups demonstrated the same pattern of accuracy rates and RTs. Specifically, for accuracy data, regular verbs yielded a reverse frequency effect or anti-frequency effect in both groups (i.e., lower accuracy rates for high- than low-frequency regular forms in NSs as well as L2ers). For RT data, while the NSs exhibited a marginally anti-frequency effect, the L2ers displayed a nonsignificant trend for the anti-frequency effect. These results support the dual-mechanism models suggesting that the mental mechanisms and representations of inflectional morphology are the same in NSs and intermediate-to-advanced L2ers.
Using Graphic Markers to Highlight Syntactic and Emphatic Prosody and its Impact on ESP Readers' Foreign Language Reading Anxiety and Fluency(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study aimed at examining the effects of scaffolding ESP readers, by using graphic markers and highlighting syntactic and emphatic prosody, on their Foreign Language Reading Anxiety (FLRA) and fluency. A mixed-methods research design was used for a deeper understanding of the obtained data. An experimental design was planned with a control and an experimental group including 38 students of two fields, museum studies, and conservation of historic buildings in Shiraz University of Arts. Participants of the experimental group were scaffolded to develop reading fluency with different graphic markers, while members of the control group had their usual ESP classes. The participants’ FLRA and reading fluency levels were assessed prior to the study and after it ended. Statistical analysis of the results proved that scaffolding the students with graphic markers had the potential to lower their FLRA. Also, the results of fluency assessment frameworks including Words Read Correctly per Minute (WCPM), Multidimensional Fluency Scale (MDFS) and National Assessment of Educational Progress (NAEP) confirmed the effectiveness of scaffolding the readers with graphic markers. For a deeper understanding, the data were explored using qualitative data classification and analysis by the NAEP framework. The qualitative analysis of the observations showed while graphic cues can scaffold the learners to notice their shortcomings toward an optimum level of fluency, they could not be the sufficient condition for achieving the goal. It was also concluded that online decoding, sight-word reading, and sensitivity to stress and intonation are pre-requisites of fluent and prosodic reading with expression.
رده بندی نشانه شناختی «سوژه های تخیلی» در داستان های کودک: از منظر نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
177 - 195
حوزههای تخصصی:
لیکاف، استعاره های مفهومی را نگاشتی بینِ دو حوزه می داند. فوکونیه و ترنر، الگوی شبک ه ایِ آمیختگی مفهومی را جایگزینِ الگوی دوحوزه ایِ استعاره مفهومی، نمودند. به باور آن ها این الگو، نخست، علاوه بر جنبه های استعاریِ درک آنی، جنبه های غیر استعاری را هم می تواند تبیین کند. دوم اینکه، مشتمل بر دو حوزه درون داد و نگاشتِ بین آن ها و همچنین فضای فراگیر و فضای آمیخته است. فضای آمیخته، فضایی است که از آمیزش ذهنیِ دو یا چند فضای درون داد پدید می آید. فضای فراگیر، میانجیِ ارتباطِ فضاهای درون داد با فضای آمیخته است. به سببِ ماهیتِ تخیلیِ فضای آمیخته، از رویکرد نظریه آمیختگی برای بررسی شخصیت های خیالی داستان های فانتزی، بهره گرفته شده است. منظور از سوژه ، کنش گر یا کنش پذیری است که به عنوان قهرمان یا یکی از شخصیت های اصلی، در پیش بردِ پی رنگِ داستان، نقش آفرینی می کند. هدف پژوهش پیشِ رو، رده بندی سوژه های تخیلی بر پایه دسته بندی نشانه شناختیِ پرس است. پِرس، انواع نشانه را، از منظر نوعِ رابطه اش با ابژه، به سه گونه نمادین، شمایلی، نمایه ای گروه بندی کرده است. در همین راستا، این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی بر آن است تا علاوه بر درآمیختنِ دو نظریه نشانه شناسی و آمیختگی مفهومی، چگونگی شکل گیری سوژه های تخیلی در داستان های کودک را از جنبه شناختی مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش، برای نخستین بار از نشانه شناسی برای بررسی فضاهای آمیخته و رده بندی سوژه های فانتزی بهره می گیرد. از دستاوردهای کاربردی پژوهش، ایده بخشی به نویسندگان برای سوژه آفرینی و آسان سازیِ آموزشِ شگردهای فانتزی نویسی برای کارگاه های نویسندگی خلاق است. در سطح نظری، نیز ضمن دسته بندیِ شناختیِ سوژه های تخیلی، تمهیدات نوینی را در اختیار نقد تطبیقی قرار می دهد.
بررسی تطبیقی گذرایی و فرایندها در زبان عربی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
83 - 109
حوزههای تخصصی:
زبان عربی، از جمله زبان های سامی است. به سبب آنکه، عربی زبان دین و مذهب بوده، سخنگویان بسیاری دارد. زبان انگلیسی از جمله زبان های هند و اروپایی است. زبان انگلیسی، زبان علم و فن آوری بوده و از سوی دیگر به دلیل سخنگویان بسیار و جهانی بودن اش، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش، به مقایسه فرایندها در زبان عربی و انگلیسی پرداخته و قصد دارد که به بیان شباهت ها و تفاوت ها در فرایندها مشارکین اصلی و عناصر پیرامونی بپردازد. بر این مبنا، مقاله حاضر بر آن است تا به تعریف فعل و فرایند و گذرایی در دو زبان، تفاوت ها و شباهت ها در نوع فرایندها بپردازد. دستور نقش گرایی هلیدی با فرض اینکه الگوهای تجربه در قالب فرایندها و نظام گذرایی در زبان بازنمایی می شود، فرایندهای شش گانه را مطرح ساخت. فرایند اصلی به مادی، ذهنی و رابطه ای تقسیم می شوند و فرایندهای فرعی به کلامی، رفتاری و وجودی. بررسی کتاب های دستور سنتی و زبان شناسی نوین نمایانگر آن است که اختلاف دیدگاه در بیان گذرایی در اصطلاح ها و نام گذاری است. تعدی و گذرایی به یک معنا مورد استفاده قرار گرفته اند و تفاوت اساسی میانِ فرایند ربطی و کلامی مطرح است. در زبان انگلیسی فرایند ربطی و کلامی در قالب فرایند ربطی آورده می شود، درحالی که در زبان عربی فرایندی وجود ندارد. فرایند کلامی نیز در زبان عربی محذوف است و دارای جانشینی به اسم حرف ندا است.
توزیع واج های خیشومی در خوشه دو همخوانی؛ و ویژگی های توزیعی-واج شناختی وام واژه ها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
417 - 466
حوزههای تخصصی:
بخش نخست این مقاله به بررسی توزیع خیشومی ها در خوشه های دوهمخوانی پرداخته است. در این بخش قصد داریم الگوهای توزیعی واج های خیشومی را در خوشه های همخوانی بشناسیم. فرض ما این است که خیشومی ها در واژه هایی که به لحاظ ریشه شناختی فارسی هستند، در دو موضع C1 و C2 گرایشی قوی به توزیع تکمیلی دارند؛ به این معنی که حضور واج m و n، به ترتیب، در دو جایگاه C1 و C2 از خوشه همخوانی با محدودیت همراه است. ازآنجا که چنین هدفی مستلزم تمایز میان واژه های فارسی (به لحاظ ریشه شناختی) و وام واژه هاست، بخش دوم این مقاله به بررسی توزیع مختصه های واجشناختی در واژه های (به لحاظ ریشه شناختی فارسی) و وام واژه ها پرداخته است. فرض ما در این بخش این بود که توزیع مختصه های واجی در وام واژه ها، نسبت به واژه های فارسی، از پراکندگی بیشتر و توزیع متوازن تری برخوردار است. با این حال، اگر وام واژه ها به طبقه ساختواژی مشخصی از زبان مبداء تعلق داشته باشند، این موضوع موجب تجمع مختصه های واجی در وام واژه ها و درنتیجه، پراکندگی کمتر و عدم توازن در پراکندگی شان خواهد شد. در ادامه مبادی مختلف ورود وام واژه ها و تصادفی بودن فرایند وام گیری را دلیل چنین ویژگی توزیعی ای عنوان کردیم. درانتها دلایلی را برای پربسامد بودن خوشه nC در زبان فارسی مطرح کردیم که تبیین ارائه شده بر اهمیت مختصه انسدادی در توصیف واج های خیشومی تأکید دارد. داده های این پژوهش از فهرست واژه های زایا که حاوی حدود ۵۵۰۰۰ واژه است، به دست آمده است.
تحلیل فاز بنیاد از پدیده خروج در زبان فارسی: شواهدی از گروه های اسمی و صفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در چارچوب برنامه کمینه گرا و نظریه فاز با روشی تحلیلی توصیفی به بررسی خروج وابسته ها از درون گروه های اسمی و صفتی می پردازد. پرسش آن است که چرا خروج وابسته ها از درون گروه های اسمی و برخی از گروه های صفتی مجاز نیست. هدف پژوهش کاربست نظریه فاز برای تحلیل خروج این وابسته هاست. با فرض قبول عام یافته اشتراک اسم و صفت در مشخصه دستوری [N] ، در این پژوهش به دو مشخصه صرفی نحوی تعبیرناپذیر [uN] و [EPP] بر روی هسته های نقشی صفتی و اسمی کوچک، یعنی a و n ، قائل می شویم. پیشنهاد آن است که هسته a در دسته نخست از صفت های زبان فارسی که خروج از درون متمم خود را مجاز نمی شمارند دارای مشخصه [ uN ] قوی و در دسته دوم از صفت های زبان فارسی که خروج از درون متمم خود را مجاز می شمارند دارای مشخصه [uN] ضعیف و مشخصه [EPP] قوی است. در دسته نخست، هسته A به جایگاه هسته نقشی a جابه جا می شود و ضمن بازبینی مشخصه [ uN ] قوی که بازتاب آن تظاهر کسره اضافه روی صفت است، مشخصه تعبیرناپذیر ٍ [EPP] هسته a را نیز بازبینی می کند. در دسته دوم حرکت A به a در بخش صورت منطقی انجام می گیرد، اما مشخصه قوی [EPP] بر روی هسته a مستلزم خروج از درون متمم آن در نحو آشکار می شود. در مورد عدم امکان خروج متمم هسته های اسمی نیز تحلیلی متناظر با دسته نخست از صفات فارسی ارائه خواهد شد.
Linguistic Devices of Identity Representation in English Political Discourse with a Focus on Personal Pronouns: Power and Solidarity(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۶, Spring & Summer ۲۰۲۰
205 - 229
حوزههای تخصصی:
The present study was aimed at exploring the use of pronominal reference for identity representation in terms of power and solidarity in English political discourse. The investigation was based on a corpus of four political interviews and debates amounting 26,500 words. The analysis was both qualitative and quantitative. In the qualitative analysis, a discourse-analytic approach was used to find out the pronouns, their references and their identity load, and in the quantitative analysis, the distribution of different representations of identity were calculated. A nonparametric test, that is, Chi-Square was run in SPSS as the statistical operation needed for the current study. The analysis showed that most of the personal pronouns represented identity in the form of solidarity. The results also showed that political figures use <em>I</em>-pronoun and its variants to represent their identity in terms of power. The representation of identity in terms of power was also found to be correlated with the use of certain terms such as <em>veto</em> and active voice constructions. Furthermore, the results showed that when making claims, instead of giving pronominal reference to self, political figures use first-person plurals. In order to show solidarity, the speakers may also make use of discoursal proximity. Considering the important role that discourses play in constructing reality, it is important for CDA researchers to reveal sources of power, inequality and prejudice in discourses and interpret their hidden meanings. Pronominal choice and academic voice as linguistic constructions that are ideologically loaded need to be brought into the spotlight.
افزایش آگاهی زبان آموزان نسبت به ویژگی های عروضی در تلفظ کلمات و تأثیر آن بر روی مهارت شنیداری زبان آموزان ایرانی با تأکید بر نظریه توجه اشمیت (1995)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کنونی با الهام از نظریه توجه اشمیت (1990) به بررسی تأثیر افزایش آگاهی زبان آموزان نسبت به ویژگی های عروضی بر روی مهارت شنیداری آنان می پردازد. به همین منظور، تعدا 70 زبان آموز با سطح متوسط ، به عنوان افراد شرکت کننده در این پژوهش و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند. آن ها به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند در گروه ازمایش در هر جلسه ویژگی های عروضی زبان انگلیسی با زبان اموزان تمرین می شددر حالی که در گروه کنترل زبان اموزان فقط به متنهایی گوش داده و سوالات تعقیبی را پاسخ می دادند . جمع آوری داده های پژوهش به وسیله آزمون تعیین سطح آکسفورد (OPT) و پیش آزمون و پس آزمون مهارت شنیداری انجام شدند. تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها نشان داد که گروه آزمایش با اتکا به افزایش آگاهی ایجاد شده نسبت به ویژگی های عروضی در تلفظ توانست عملکرد معناداری نسبت به گروه کنترل در بهبود مهارت شنیداری داشته باشد.یافته های پژوهش می تواند در خدمت معلمان قرار بگیرد تا آن ها با آگاهی از نحوه پیاده سازی صحیح آموزش مهارت شنیداری به واسطه ویژگی های عروضی، مهارت شنیداری زبان آموزان و در نهایت کیفیت یادگیری آنان را فزایش دهند.
جنسیت گرایی زبانی در مطبوعات الکترونیکی اسپانیایی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع تبعیض علیه زن در زبان اسپانیایی یکی از مباحث روز درجامعه و درمحافل دانشگاهی کشورهای اسپانیایی زبان است و علت بروز این مباحث رشد و تکامل فرهنگ و زبان اسپانیایی است. با افزایش نقش اجتماعی زن درجامعه اسپانیایی زبان، تغییراتی درجهت تکامل در این زبان ایجاد شده است که نیازمند تامل بیشتری است. گروه های مدافع حقوق زنان براین باورند که زن در زبان اسپانیایی نادیده گرفته شده است. هدف از این تحقیق بررسی جنسیت گرایی در زبان اسپانیایی و عوامل احتمالی بروز آن است. به همین منظور چگونگی کاربرد جنسیت دستوری اسم برای اشاره به شغل زنان را درمطبوعات الکترونیکی اسپانیایی زبان به عنوان جامعه نمونه آماری مطالعه خواهیم کرد. دربرخی موارد کاربرد اسم با جنسیت دستوری مذکر برای اشاره به شغل و حرفه زن ترجیح داده می شود. پژوهش حاضر به بررسی علل این پدیده فرهنگی که منجر به نادیده گرفته شدن زن در زبان کنونی شده می پردازد. درهمین راستا، با استفاده از روش تحقیق تجربی و بر اساس داده های به دست آمده از روزنامه های الکترونیکی سه کشور اسپانیایی زبان آرژانتین، مکزیک و اسپانیا، موضوع جنسیت گرایی در زبان به کار گرفته شده در مطبوعات الکترونیکی مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق، علاوه بر این که شناخت واقعیت موجود در کاربرد موارد متناقض اسم مذکر برای اشاره به اسم شغل زن را در این سه کشور ممکن می سازد، همچنین ضرورت و اهمیت به کارگیری صحیح جنسیت دستوری در زبان اسپانیایی کنونی را برای دانشجویان و مترجمان زبان اسپانیایی روشن خواهد کرد.
بررسی پیکره بنیاد کلمات به کار رفته در بازنمایی مجرم، قربانی و جرم در مطبوعات ایران براساس چارچوب سبک شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر ساختار ایدئولوژیک روزنامه های ایران را به لحاظ واژه های به کار رفته در بازنمایی زبانی مجرم، قربانی و جرم در چارچوب سبک شناسی انتقادی جفریز (2010) بررسی پیکره بنیاد کرده است. بدین منظور، متون مربوط به جرائم در شش روزنامه کثیرالانتشار کیهان، اطّلاعات، رسالت، جوان، آفتاب و شرق در بازه زمانی یک ساله از خرداد (1395) تا خرداد (1396)، به-صورت نمونه گیری پنجاه شماره از هر روزنامه به طور تصادفی نظام مند جمع آوری و پیکره ای یک میلیون کلمه ای تنها شامل مطالب مرتبط با جرم ایجاد و با نرم افزار انت کانک بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که از (81) عنوان جرم بازنمایی شده، جرائم علیه اشخاص با (33%) بیشترین فراوانی و جرائم اخلاقی با (5/1%) کمترین فراوانی را دارند؛ همچنین با توجّه به استخراج (108) کلمه هدف به کار رفته در بازنمایی مجرمین و (76) کلمه هدف به کار رفته در بازنمایی قربانیان می توان گفت که بازنمایی مجرمین و قربانیان براساس سن، جنسیت، روابط فامیلی، شغل و نقش اجتماعی، نقش در جرم و همچنین بازنمایی فاقد شخصیت صورت پذیرفته؛ بازنمایی مجرمین بیشتر برحسب نقش در جرم ارتکابی با (62%) و کمتر برحسب سن با (4%) انجام شده و بازنمایی قربانیان بیشتر برحسب جنسیت با (5/31%) و کمتر برحسب شغل با (4%) صورت پذیرفته است. .
بازنمود متغیرهای اجتماعی در تصاویر کتاب های آموزش زبان انگلیسی "Prospects" درآموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ ها انتظارات خود را درباره ی دستیابی به باورها و ارزش های اجتماعی خود توسط آموزش زبان به افراد جامعه منتقل می کنند و نقش پذیری یکی از پیامدهای آشکار این فرایند است. وظیفه ی مراکز آموزشی تنها به موضوع آموزش محدود نمی شود بلکه بخش مهمی از تأثیرپذیری فرهنگی نیز از کارکردهای آن ها می باشد. براین اساس، پژوهش حاضر برمبنای زبان شناسی نقشگرای هلیدی (1960) و به طور مشخص الگوی نشانه شناسی کرس و ون لیوون (2006) به بررسی موردی بازنمود متغیرهای اجتماعی در تصاویر کتاب های آموزش زبان انگلیسی"Prospects" در آموزش وپرورش می پردازد. این مقاله بر این پرسش ها تأکید دارد: 1- بازنمایی گفتمان در تصاویر مرتبط با "فعالیت های تفریحی" چگونه است؟ 2- "جنسیت" در تصاویر این کتاب ها به چه صورت به تصویر کشیده می شود؟ هدف اصلی این مطالعه آن است که به روش توصیفی-تحلیلی از طریق بررسی تصاویر کتاب های آموزش زبان، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی زبان را بررسی کرده و چگونگی بازنمایی گفتمان را در این متون تبیین نماید. نتایج نشان می دهد که این کتاب های آموزش زبان انگلیسی در آموزش وپرورش از رویکرد غالب جنسیتی برخوردار نیست و انتخاب نوع فعالیت های تفریحی نیز بدون جهت گیری فرهنگ زبان مبدأ یا زبان مقصد بوده است؛ بدین صورت که تصویرساز درانتخاب تصاویر توجه مشخصی به زبان خود یا دیگری نداشته است.
واژه ها و اصطلاحات مربوط به خوراکی ها در گویش دشستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی فرایندهای بزرگ سازی در زبان های فارسی و ژاپنی در چارچوب نظریه ساخت واژه ارزش گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به معرفی، تحلیل و مقایسه فرایندهای بزرگ سازی در دو زبان فارسی و ژاپنی در چارچوب نظریه ساخت واژه ارزش گذار می پردازد. در این نظریه ساخت هایی که خودآگاه یا ناخودآگاه ارزش مصداق یا مخاطب را از دیدگاه گوینده و به داوری او منتقل می کنند «ساخت های ارزش گذار» نامیده می شوند. ساخت واژه از مهمترین سطوح زبانی برای تحقق ارزش گذاری است که امکانات فراوانی را در اختیار گویندگان هر زبان قرار می دهد. از جمله این امکانات می توان به فرایندهای کوچک سازی (تصغیر) و بزرگ سازی (تکبیر) اشاره کرد که در زبان های مختلف برای تولید ساخت های ارزشگذار بکار برده می شوند. از آن جا که کوچک سازی در تعداد بیشتری از زبان ها مشاهده می-شود و اغلب با افزودن وندهای خاص به انجام می رسد، بیشتر از بزرگ سازی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. برای مثال، در زبان فارسی پژوهش هایی در مورد کوچک سازی انجام شده است، اما به سازوکارهای بزرگ سازی، جز به صورت پراکنده در برخی کتاب های دستور زبان اشاره ای نشده است. یافته های تحقیق حاضر نشان داد با این که دو زبان فارسی و ژاپنی به لحاظ تکوینی به دو خانواده متفاوت تعلق دارند و به لحاظ رده شناسی در دو دسته متفاوت جای می گیرند، اما هر دو به شکلی بسیار مشابه از دو سازوکار ترکیب و دوگان سازی برای بزرگ سازی بهره می برند. مقاله حاضر بزرگ سازی با دو فرایند ترکیب و دوگان سازی را در فارسی و ژاپنی به تفصیل بررسی و با یکدیگر مقایسه می کند.