فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی مباحثی در ارتباط با پدیده دو زبانگی و آموزش زبان دوم میباشد. مقاله حاضر با تاکید بر این واقعیت که دو زبانگی پدیدهای عادی در جهان بوده آغاز گشته و این موضوع را در سطح فردی و اجتماعی بررسی میکند. سپس به بررسی دلایل اینکه چرا برخی جوامع دو زبانه میشوند میپردازد. پس از آن برنامههای متداول آموزش دو زبانه شدن در امریکای شمالی به همراه رهنمودهایی مؤثر در این زمینه را معرفی ساخته و در نهایـت گنجاندن درس جامعهشناسی زبان در برنامههای رایج تربیت معلم را مورد تاکید قرار میدهد.
خوانش روایت: لزوم استفاده از کانون سازی درروایت داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی دانشکده زبان های خارجی دانشگاه تهران منظور از کانون سازی کانون دیدی است که در وایت شکل گرفته است واز آن منظر که ممکن است زمانی‘ مکانی‘روانشناختی یا ایدولوژیکی باشد افراد و وقایع داستانی مورد مشاهده و ارزیابی قرار می گیرند. اما چه نیازی به افزودن اصطلاح فنی دیگری است وقتی زاویه دید همان مسائل را عنوان می کند؟ باید گفت که در مطالعات مربوط به زاویه دید بیشتر راوی مرکز توجه است و دیدگاه او اساس کار ما را تشکیل می دهد. این درحالی است که در مطالعات کانون سازی هر کدام از شخصیت ها را همپای راوی مدرک و بیننده ای خاص از داستان به حساب می آوریم و بر این باوریم که ادراک و ارزیابی های او دریچه ای تقریباً هم ارزش دریچه راوی به دنیای داستانی و قضایای آن می گشاید. پس صرف لحاظ کردن مطالعات کانون سازی درکنار مطالعات روایت گری چند صدایی بودن روایت را نیز توجیه می کند. علاوه بر آن در لحظاتی که قطعاً نمی توانیم ادراکی را به راوی منتسب بدانیم اما لفظ لفظ آشنای راوی است‘ کانون سازی ما را یاری می کند تا عاملی را که به روایت سمت و سوی خاص داده است بشناسیم.
حروف اضافه دوگانه، توأمان و ترکیبات اضافی، در زبان های پهلوی ساسانی و پارسی میانه ترفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با خارج شدن زبان های ایرانی میانه از ساختار تصریفی زبان های ایرانی باستان، تغییراتی در آن ها روی داد تا عملکرد اجزای ازمیان رفته یا ضعیف شده این زبان ها به نحوی توسط اجزایی دیگر جایگزین شود. از جمله این تغییرات تقویت نقش حروف اضافه در کنار شکل گیری گونه هایی جدید از آن ها بود. ساختارهای اضافی در دوره میانه شامل گروهی اند که مستقیماً از دوران باستان به میانه رسیدند و نیز مجموعه ای دیگر که در دوره میانه و از ترکیب حروف اضافه با یکدیگر و یا با دیگر عناصر زبانی، مانند اسم، صفت، قید و یا حروف ربط شکل گرفتند. به این طریق، در این دوره تعیین نقش مقوله نام در جمله، که پیشتر بر بنیاد تغییر حالت های صرفی قرار داشت، تاحدزیادی توسط این حروف مشخص شد. بررسی گونه های مختلف این ساخت ها در کتیبه های پهلوی ساسانی، کتاب های پهلوی زرتشتی و پارسی میانه ترفانی موضوع این مقاله است.
ابتدا به ساکن در گیلکی
مفهوم و جایگاه چکامه در زبان فارسی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از یک سده است که دانشمندان خاورشناس و ادبا در تلاشند تا ریخت و قالب شعر و سرودهای پیش از اسلام ایران را یافته و تعریف و سرچشمه و سرآغاز شعر فارسی، به ویژه چکامه را تعین کنند. در این زمینه عقیده های گوناگونی ابراز شده است. گروهی ریشه های چکامه های فارسی را در دوره های پیش از اسلام جستجو کرده اند و بر این باورند که چکامه در ایران از دیرباز رواج داشته است. گروه دیگری برخلاف این، بر این باورند که شعر در زبان فارسی در اثر تماس و یا نزدیکی و تأثیرگذاری زبان عربی بر فارسی به وجود آمده است. از آنجا که بر اثر تغییر خط و زبان فارسی در درازای تاریخ چند هزارساله ایران - از فارسی باستان یا اوستایی به فارسی میانی یا پهلوی و سپس از پهلوی به فارسی دری- و در اثر بحران های سیاسی و نابسامانی های اجتماعی - حمله عرب ها و یورش مغول ها در چند نوبت- بیشترین گنجینه های ادبی و فرهنگی ایران از میان رفته و در نتیجه سند کتبی فراوانی در این زمینه در دست نمی باشد، پاسخ قاطع به این پرسش نیازد به پژوهش های فراوان دارد.
پسوند« ی» : پیشینه و کاربرد های آن (یک پژوهش ترازمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان پسوندهای موجود در زبان فارسی، پسوند « ی» از قدرتی بی مانند برخورداراست: چه از حیث تنوّع گروههای اشتقاقی و چه از لحاظ تعداد مشتقاتی که می سازد. این پسوند، که سابقة آن به ایرانی باستان بازمی گردد، بسیار زایاست و بالاترین بسامد را در میان دیگر وندها دارد. ازهمین رو، جستار حاضر با اتّخاذ رویکردی ترازمانی، سابقة حضور وکاربردهای این پسوند در ایرانی باستان و نیز در زبانهای ایرانی میانة غربی را مورد بررسی قرارمی دهد و ضمن تجزیه وتحلیل داده ها، ساختارهای پسوند «ی» را به سه گروه ساختارهای اسمی، ساختارهای صفتی و ساختارهای قیدی تقسیم می سازد تا از این رهگذر به معرفی کاربردهای گوناگون این پسوند در فارسی نو پرداخته شود. نتیجه این که کاربرد وزایایی پسوند «ی» در گذر زمان به گونة چشم گیری افزایش پیدا کرده است، به طوری که امروزه در نقش پسوندی توسعه طلب ظاهرشده و در سطوح مختلف به حریم پسوند های دیگر هجوم برده و آنها را به حاشیه رانده است.
نمایشنامه داستان باغ وحش: خوانشی مارکسیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مارکس انگیزه های اقتصادی را زمینه ساز تمامی تصمیمات مهم جامعه کاپیتالیستی می داند. مارکسیست ها جامعه کاپیتالیستی را به سه گروه بورژوازی، خرده بورژوازی و طبقه کارگر تقسیم می کنند. در نمایشنامه داستان باغ وحش ، نوشته ادوارد البی، پیتر را می توان نماینده خرده بورژوازی یا طبقه متوسط و جری را نماینده طبقه کارگر در نظر گرفت. مارکس عقیده دارد که در جامعه کاپیتالیستی، دو گروه آخر در جامعه، قربانی طبقه بورژوازی می شوند؛ زیرا این گروه از آن دو گروه دیگر برای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرد. براساس نظر لویی آلتوسر که ادامه دهنده راه مارکسیسم است، سیستم از طریق دستگاه های ایدئولوژیک (ISA) و سرکوبگر (RSA) بر مردم حکومت می کند. دستگاهای ایدئولوژیک غالباً شامل نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و کلیسا می شود. پیتر و جری دو شخصیت نمایشنامه، قربانیان جامعه اند، یکی به دلیل فقر و احساس بیگانگی و دیگری به واسطه تلقین عقاید و شستشوی مغزی. آلتوسر «تلقین عقاید» را روشی می داند که هژمونی از طریق آن، افراد را وادار به پذیرش ایدئولوژی خود می کند. آلتوسر همچنین منشأ این تلقین عقاید را سیستم آموزشی، مذهب و رسانه می داند. هدف این مقاله بررسی نمایشنامه داستان باغ وحش ، براساس نظر آلتوسر است. بر این اساس، پیتر به عنوان فردی که در شرکت انتشاراتی کارمی کند و اهل مطالعه و تماشای تلویزیون است، در مرکز تلقین عقاید قرار دارد. مفهوم دیگری که در این نظریه وجود دارد، مفهوم بیگانگی است. از طرفی، مارکس بیگانگی را فقدان درک نفس می داند. با توجه به این مسئله، افراد هم از خود بیگانه می شوند و هم با یکدیگر. یافته های این مقاله نشان می دهد که جری نه تنها از خود بلکه با دیگر افراد جامعه نیز بیگانه شده است. او در تنهایی و انزوا در خانه ای زندگی می کند که شبیه باغ وحش است. پیتر نیز از خود بیگانه شده است؛ زیرا نسبت به شرایطش به عنوان شخصی که قربانی تلقین ایدئولوژی جامعه کاپیتالیستی است، آگاه نیست.
بررسی بازنمایی ایدئولوژی در متون ترجمه شده سیاسی انگلیسی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی : محورهای سبک و بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلور و انعکاس افکار، باورها و بطور کلی ایدئولوژی در صورت های زبانی یکی از کانون های اصلی مورد توجه در بسیاری از حوزه های علوم انسانی به ویژه در زبان شناسی، مطالعات ترجمه و علوم سیاسی در چند دهه اخیر می باشد. از آنجایی که متون سیاسی اعم از متون زبان مبدأ و بازتولید آن در زبان مقصد بر اساس متغیرهای فرازبانی شکل می گیرد، می توان ادعا نمود که هر یک از انتخاب ها، دستکاری های زبانی و راهبردهای بکارگرفته شده توسط مترجمان نشأت گرفته از ایدئولوژی نهفته ویژه ای می باشد تا از این رهگذر اذهان مخاطبان خود را جهت داده و به سوی پذیرش آنچه مد نظر دارند، هدایت کنند. پژوهش حاضر در صدد آن است تا با بهره گرفتن از دستاوردهای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و الگوی نظری وندایک (۲۰۰۴)، بکارگیری محورهای سبک و بلاغت توسط مترجمان فارسی و دلایل ایدئولوژیکی احتمالی گزینش آنها را در صورت وجود به چالش بکشد. بدین منظور ابتدا بکار بستن این دو محور در ترجمه فارسی متون سیاسی مکتوب انگلیسی محدود به مسائل مرتبط به ایران در دو سال اخیر بررسی شده و بر اساس آن چگونگی انعکاس ایدئولوژی مترجمان مورد واکاوی قرار گرفته است. سپس بسامد بهره گرفتن از این دو محور و راهبردها و استراتژی های معرفی شده مرتبط با هر یک احتساب و ارائه شده و مورد مقایسه قرار می گیرد. نتایج حاصل نشان می دهد که بکارگیری این دو محور غالباً با هدف بازنمایی و انعکاس ایدئولوژی مترجم فارسی همسو است. همچنین تفاوت چشمگیری میان میزان کاربرد این دو محور و راهبردهای آنها وجود داشته و علیرغم اینکه زبان فارسی از منظر ادبی بسیار غنی است، مترجمان فارسی در ترجمه متون سیاسی از محور بلاغت و راهبردهای مربوط با آن در مقایسه با محور سبک به ندرت بهره جسته اند.
کاربرد تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمه از عربی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد گفتمانی برخلاف نگرش متن محور، به همة عوامل مؤثر در شکل گیری معنا در متن توجه می کند و علاوه بر جنبه های زبانی متن، بافت موقعیتی و درکل فرازبان را نیز درنظر می گیرد. در نوع انتقادی این رویکرد، به ایدئولوژی و روابط قدرت به عنوان عامل جهت دهنده به متن توجه می شود. چنین رویکردی، برخلاف نگرش جزئی نگر متن محور، شناختی همه جانبه از متن به مترجم می دهد. بر این اساس، نگارنده در مقالة حاضر، کوشیده با روش استنادی-تحلیلی کاربرد رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمة متون عربی به فارسی را تبیین کند؛ بنابراین، با فرضیة اصلی عدم کارآمدی نگرش متن مدار و کارآیی تحلیل گفتمان انتقادی در انتقال جنبه های پنهان متن، مطلب را دنبال کرده و با تحلیل و ترجمة نمونه هایی از متون معاصر عربی، کوشیده است فرضیه را ثابت کند. درپایان، این نتیجة کلی حاصل شده است که از رهگذر تحلیل گفتمان انتقادی، علاوه بر روشن شدن جنبه های کاربردشناختی متن و به ویژه بافت موقعیتی آن، ایدئولوژی موجود در متن به عنوان عامل جهت دهندة کلی آن نیز آشکار می شود و مترجم با درنظر گرفتن معانی فرامتنی، متن مقصد را با به کارگیری سبک متناسب سامان می دهد.
تشکیل افعال مرکب فارسی از منظر دستور شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحوة تشکیل فعل مرکب فارسی تاکنون کمتر مورد توجه زبان شناسان بوده است. هدف این مقاله قرار دادن اجزای فعل مرکب در بافت هایی زبانی است که تصورشان به مثابة عامل انگیزشِ تشکیل فعل مرکب، موجه به نظر می رسد. به عقیدة نگارندگان، افعال مرکب را می توان به طور مستقیم یا غیرمستقیم حاصل فرایند انضمام دانست. در اینجا مفهومی گسترده از انضمام مورد نظر است که آن را باXI نشان می دهیم و در آن X شامل مقولات اسم، صفت و گروه حرف اضافه ای می شود. بر این اساس و با استفاده از برخی مفاهیم دستور شناختی می توان گفت فعل مرکب از بند کامل اولیه ای نشئت می گیرد که در فرایند عبور از مسیر ترکیب، یک عنصر فعلی و یک عنصر غیرفعلی از آن انتخاب و به هم منضم می شوند. در این مسیرِ فرضی، گاهی موضوع فعل حذف، و متمم یا وابستة آن که برجستگی شناختی بیشتری دارد، به فعل منضم می شود. در ادامة مقاله، فعل های مرکب ساخته شده با پرکاربرترین همکرد فارسی، یعنی «کردن» بررسی و نشان داده می شود که متناظر با معانی مختلف فعل «کردن» در مقام فعل سنگین، مانند «انجام دادن» و «ساختن»، مسیرهای مختلفی برای تشکیل دسته های مختلف فعل مرکب با این همکرد قابل ترسیم است. به علاوه، هر فعل مرکب طرحواره ای ساختی در اختیار گویشوران قرار می دهد که جوازبخش فعل های مرکب جدیدی با همان فعل سبک خواهد بود.
پژوهشی در سیر تحول رئالیسم داستانی: از شارل سورل تا نیکلا رتیف
حوزههای تخصصی:
از زمان شکل گیرى رئالیسم " یاو اقع گرایی در نظریه ها و اندیشه هاى فلسفى توسط افلاطون و ارسطو،و ظهور دیر هنگام ان در عرصهء ادبیات، مفهوم رئالیسم همواره دستخوش دگرگونى ها، تحولات بسیار اساسى بوده است. على رغم سابقه دو هزار و پانصد سالهء ان در عرصه هاى فلسفى، ادبى، غالبا قرن نوزدهم میلادى معرف عصر طلایى رئالیسم داستانى در فرانسه است. اما این شهرت، مدیون تلاش هایى است که از سه دو رهء پیش از ان صورت گرفته است. از عصر باروک تا شکوفایى رئالیسم در اغاز قرن نوزدهم، ادبیات داستانى فرانسه شاهد د و رهء بازنگرى اساسى در زمینهء تبیین مفهوم رئالیسم داستانى گردید. این بازنگرى همواره با توجه به مفهوم "واقعیت" صورت گرفته است. این مقاله ضمن بررسى در ریشه هاى معنایى "واقعیت" در رئالیسم، به پژ و هشى در سیر تحول رئالیسم داستانى در سه دورهء کلیدى، اساسى در عرصهء ادبیات فرانسه درو اپسین سال هاى عصر باروک تا پایان قرن هجدهم میلادى مى پردازد.
اثر اقتباس و ترجمه در گفتگوی میان فرهنگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله تحقیق بر ترجمه ها و اقتباسات و ارزیابی دقیق و تعیین جایگاه آنها در توسعه ادبی کشورها و از آنجا اثر آنها بر تفکرات بشر بطور تنگاتنگ به دایره گسترده نیاز اصول مهم هنری اصالت ملی ادبیات ارائه شده و ظهور اثر ادبی اصیل ارتباط دارد . تاکنون نتایج اولیه مطالعات ادبیات تطبیقی به شیوه ای انکار ناپذیر نشان داده است که موضوع اصالت مطلق در زمینه خلق آثار هنری امکان پذیر نیست و اصالت ادبی با رد عناصر خارجی امکان ندارد . ...
ساختار مصدری وجهی فعل «بودن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبارت sein + zu + Infinitiv به دلیل مفهوم مبهم آنکه هم به معنی امکان و هم به معنی الزام میباشد، به عنوان قسمت مهمی از مبحث «عبارات چندوجهی» در آلمانی محسوب میشود. به همین دلیل این ترکیب دستوری با افعال کمکی «توانستن» و «بایستن» از نظر معنایی در رقابت است، گرچه این عبارت در اکثر موارد به معنای «امکان» است. سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که چه عوامل زبانی و غیرزبانی در این مورد نقش ایفا میکنند که شنونده باتوجه به آنها تشخیص دهد که کدام معنای این ترکیب دستوری مدنظر گوینده میباشد. در این رابطه چهار عامل مهم مطرحاند که عبارتند از: زمینه گفتار، موقعیت گفتار، فحوای کلام، نوع متن و وجود بعضی از ادات جمله. با در نظر گرفتن و بررسی این موارد میتوان به مفهوم واقعی Der modale Infinitiv mit "sein" پی برد.
تأثیر حافظ و عشق عرفانی در خلق دیوان غربی- شرقی گوته
حوزههای تخصصی:
عوامل عدیده ای در شکل گیری دیوان غربی- شرقی گوته نقش تعیین کننده ای داشته اند، و در این میان نقش حافظ و عشق عرفانی این نویسنده نامدار آلمانی به ماریانه فون ویلمر (Mariane von Willmer) بسیار چشمگیرترند. در این که اندیشه حافظ و دیوان وی منبع الهام گوته برای خلق این شاهکار ادبیات غنایی آلمان شد و ارادت خاص گوته به حافظ انگیزه اصلی او برای پی ریزی این اثر و هجرتی روحانی و عرفانی از دنیای پرآشوب غرب به شرق بود، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما نباید از نظر نیز دور داشت که بدون آشنایی گوته با ماریانه و بالطبع تاثیرپذیری او از این عشق، آفرینش دیوان غربی- شرقی به گونه ای که در سال 1819 منتشر شده است، ممکن نبود و این اثر جلوه دیگری می یافت. عشق افلاطونی گوته به ماریانه، زلیخای دیوان غربی-شرقی، برای او محملی شد تا با سیر وسلوک در ادبیات شرق و بخصوص دیوان حافظ و سفر خیالی خود به مشرق زمین به مفهوم عشق عرفانی دست یابد و عشق شرقی خمیر مایه دیوان او شود.
بررسی اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر از منظری تاریخی و رده شناختی به بررسی اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی می پردازد و نشان می دهد که اولا، نظام اصطلاحات خویشاوندی در زبان فارسی با همگانیهای گرینبرگی مطابقت دارد و دوم از دیدگاهی تاریخی اصطلاحات مربوط به یک خانواده هسته ای شامل پدر، مادر، خواهر، برادر، دختر، پسر، زن و شوهر از دوره باستان به امروز رسیده اند. اما اصطلاحات مربوط به عمه، عمو، خاله، دایی از عربی و ترکی وامگیری شده اند. ورود این واژه ها که تمایز جنس و نسل را بیان می کنند با حذف مقوله جنس در دوره میانه بی ارتباط نیست. حذف تصریف جنس که در دوره باستان موجود بوده است، باعث می شود در دوره میانه با ابزارهای دیگری مقوله جنس در اصطلاحات خویشاوندی (که از مقوله اسم اند) نشان داده شود. این اصطلاحات هر چه که بوده اند به فارسی امروز نرسیده اند. اما ورود معادلهای عربی و ترکی به فارسی و کاربرد گسترده آنها نشان می دهد تمایز جنس در اصطلاحات خویشاوندی برای فارسی زبانها ضروری بوده است.
غیریت سازی در گفتمان سیاست خارجی محمدرضا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غیریت سازی در گفتمان سیاست خارجی محمدرضا پهلوی هما اسدی[1] فرهاد ساسانی[2] تاریخ دریافت:10/9/91 تاریخ تصویب: 23/1/93 چکیده پژوهش حاضر به بررسی غیریت سازی و چگونگی بازنمایی «خود» و «دیگری» و همچنین سازوکار برجسته سازی و حاشیه رانی در گفتمان سیاست خارجی محمدرضا پهلوی، شاه ایران در فاصلة بین سال های 1320 تا 1356 می پردازد. در این پژوهش از ابزارهای تحلیل واژگانی در زبان شناسی نقش گرای سیستمی برای تعیین هویت های «خود» و «دیگری» در گفتمان سیاست خارجی شاه استفاده شده است. پیکرة مورد بررسی، تمامی متن های مربوط به سخنان شاه دربارة سیاست خارجی طی سال های 1320 تا 1356 است که در قالب کتابی با عنوان «مجموعه تألیفات، نطق ها، پیام ها، مصاحبه ها و بیانات اعلی حضرت همایون محمدرضا پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران» در یازده جلد منتشر شده است. نتایج نشان می دهد قطب بندی هویتی در گفتمان محمدرضا پهلوی دوگانه نیست بلکه پیوستاری است با قطب های میانی، خود و دیگری: آمریکا، سازمان ملل متحد و ملت های جهان هویت های ثابت خودی در این پیوستارند، در حالی که محمد مصدق، جمال عبدالناصر، کمونیسم، حزب توده و استعمار (بدون اشاره به نام کشور خاصی) هویت های ثابت دیگری به شمار می روند. شوروی و اسرائیل نیز قطب های بینابین این پیوستار را تشکیل می دهند. همچنین نتایج نشان می دهد فعال سازی واژه ها و عبارت ها به گونه ای صورت می گیرد که نکته های مثبتِ خودی و نکته هایِ منفیِ دیگری برجسته و نکته های منفیِ خودی و نکته های مثبت دیگری به حاشیه رانده می شود. [1]دانشجوی دکتری زبان شناسی همگانی، دانشگاه الزهرا (س)(نویسندة مسئول) ؛ h.asadi@alzahra.ac.ir [2] دانشیار گروه زبان شناسی، دانشگاه الزهرا (س)؛ f.sasani@ alzahra.ac.ir