فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یان زبان در برابر جملات وجهی العمل آنها در مقابل جمله های غیروجهی متفاوت است. از مهمترین و معمولترین راههای بیان جمله های وجهی استفاده از عناصر وجهی از قبیل افعال وجهی، قیود جمله، و دسته مشخصی از افعال واژگانی است. از اهداف این تحقیق، تحلیل و تبیین نقشها، انواع و درجات مفهوم وجهیت در فارسی امروز است. این پژوهش همچنین تمایز مطلوبی را میان جنبه های صوری و معنائی مقوله وجهیت در فارسی ایجاد می
پژوهش حاضر برای نخستین مرتبه، نشان میخواستن علاوه بر نقشی های زمان آینده ایفا می یله مناسبی برای بیان درجه قوی وجهیت است، به گونه ایی متضمن وقوع رخداد می شود، و این مهم از دید تمامی پژوهش های پیشین پنهان مانده است. بنابراین براحتی می ی ازهر سه درجه ضعیف، متوسط و قوی وجهیت بهره مند است. در باب انواع وجهیت نیز بایی های فارسی زبان، هر سه نوع وجهییت معرفتی، پویا و الزامی، در فارسی امروز بطور عادی مورد استفاده قرار می گیرند.
مروری بر تاریخچه تحولات آموزش و یادگیری زبان خارجی یا زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویه ی دید
فارسی کنونی به عنوان یک زبان جنسیت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، زبان فارسی کنونی را از منظر علم جامعه شناسی زبان به عنوان زبانی جنسیت گرا بررسی کرده ایم. فرضیه این پژوهش، آن است که اگرچه زبان فارسی کنونی مانند زبان هایی جنسیت گرا همچون انگلیسی، آلمانی، فرانسه، و... از نظر نحوی ، از نوع جنسیت گرا نیست، در برخی موارد، کار برد این زبان در حوزه زبانی واژگان ، ساخت واژه و گاه از نظر معنایی و استعاری ، جنسیت گرا بودن آن را آشکار می کند؛ بنابر این، در راستای اثبات این فرضیه، شواهد زبانی متعددی را از طریق ضبط گفتار فارسی زبانان، و خواندن روز نامه ها و مجلات و... جمع آوری کرده و پس از طبقه بندی منظم، آنها را تجزیه و تحلیل کرده ایم؛ در ادامه، متغیر یا متغیر های زبانی- اجتماعی مؤثر در باز تاب مسئله تبعیض جنسی را در زبان فارسی کنونی، از طریق تهیه پرسش نامه منظم یافته ایم.
چکونگی بیان معانی پیشوندهای فعلی روسی در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
از ویژگى هاى بارز زبان روسى، تعداد زیاد افعال پیشوندد ار است. به کمک پیشوندها معانى زیادى که اغلب براى زبان آموزان ایرانى بسیار مشکل اند، بیان، مى شوند. از آنجاکه پیشوندهاى فعلى فارسى، معانی کمترى نسبت به پیشوندهاى روسى بیان مى کنند، در ترجمهء روسى به فارسى مشکلات عمد ه ا ى بوجود مى آیند که اغلب این گونه پیشوندها تحت اللفظى ترجمه مى شوند. در برخى موارد، حتى لازم است که برخى از معانى مربوط به پیشوندها تفسیر شوند، یا از "کلمات تکمیلى- توضیحی "دیگرى، از قبیل: قیدها، حروف اضافه، افعال و غیره استفاده شود. در زبان روسى، معانى مختلف هرگونه عنصر زبانى، با توجه به بافت جمله مشخص مى شود و با توصیف دقیق موقعیت هاى خاص جمله است که مى توان به معانى مورد نظر دست یافت. با توجه به نقش بافت جمله، برخى معانى را فقط از کل جمله مى توان فهمید. آشنایى با شیوه هاى بیان معانى پیشوندهاى روسى، این امکان را به وجود مى آورد تا زبان آموزان درک صحیحى نسبت به معانى افعال پیشوندد ار پیدا کنند.
بررسی رده شناختی افعال کمکی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به بررسی کاربرد افعال کمکی فارسی در مقایسه با برخی از زبان های اروپایی می پردازد و موضوع آن محدود به مقوله هایی نظیر نمود استمراری و کامل ، زمان آینده و ساخت مجهول است. ابتدا به بررسی چگونگی استفاده از افعال کمکی در زبان فارسی می پردازیم و سپس با مقایسه این زبان با دیگر زبان هایی که از این روش برای رمزگذاری این مقولات بهره می برند، می کوشیم تا به تفاوت ها و شباهت ها در کاربرد این گونه افعال اشاره نماییم. بدین منظور داده های زبان فارسی را از گفتار روزمره، رسانه ها و کتب و داده های زبان های دیگر را از کتب دستور و منابع اینترنتی جمع آوری نموده و در چارچوب رده شناسی مورد تحلیل قرار داده ایم. مطالعة زبان های مختلف نشان می دهد که کاربرد هریک از این افعال کمکی امری تصادفی نبوده، بلکه دارای مراحل تکامل تاریخی و دستوری متفاوت بوده است. زبان فارسی به طور کلی گرایش به کاربرد فعل «بودن» برای نمود کامل و فعل «داشتن» برای استمرار دارد و از لحاظ کاربرد فعل کمکی در نمود کامل شباهت بیشتری به زبان های ژرمنی دارد. از سوی دیگر زبان فارسی تمایل به استفاده از افعالی برای زمان آینده دارد که مفهوم خواستن و اراده را در بر دارند. نهایتاً در این نوشتار با مقایسة بین زبانی افعال کمکی بر اساس بسامد کاربرد آن ها، سلسله مراتب نشانداری آن ها را در هر مورد معرفی نموده و وضعیت زبان فارسی را نسبت به این سلسله مراتب ها مشخص می نماییم.
بررسی نظریة اسکوپوس (هدفمندی) در نهضت ترجمة بغداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت ترجمة بغداد یکی از مهم ترین دوره های تاریخ ترجمه است. پیروی از شیوة علمی در ترجمه، تنوع آثار ترجمه شده و اتخاذ روش های مختلف در ترجمه ازجمله ویژگی های این نهضت یا «مکتب ترجمه بغداد» هستند. نظریة اسکوپوس یا هدفمندی در ترجمه نیز که نخستین بار در اواخر دهة هفتاد میلادی ازسوی هانس ورمیر مطرح شد، از مهم ترین نظریات کارکردگرا در حوزة مطالعات ترجمه به شمار می رود. در این نظریه، هدف نقش عمده ای در جهت دهی به کنش ترجمه ایفا می کند؛ تاآنجایی که شکل نهایی ترجمه در متن مقصد تابع هدفی است که برای آن درنظر گرفته شده است. در این نظریه، بحث «سفارش» برای نخستین بار مطرح می شود و مخاطب اهمیت ویژه ای در تصمیم گیری های مترجم پیدا می کند. در مقالة حاضر، نهضت ترجمة بغداد با توجه به شاخص های نظریة هدفمندی بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد موارد مطرح شده در نظریة هدفمندی نمود بارزی در نهضت بغداد داشته اند.
تحلیل گفتمانی شازده کوچولو (نظام معنایی منسجم تشکیل شده از ساختارهای تودرتو،تسلسلی و تکراری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمانی «شازده کوچولو» تلاش بر این است که از نشانه ها ی منفرد، کلان نشانه ها ، خرد نشانه ها و یا مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها یعنی آنجایی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند برسیم تا به خوانشی گفتمانی دست یابیم. بدین منظور، تلاش می کنیم تا این روایت را به عناصر سازنده آن تقلیل دهیم تا به این هدف برسیم که معنا چگونه در این روایت ظاهر می شود. بر این باوریم که «شازده کوچولو» روایتی اســت با ساختاری منســجم که دلالت معنایی واحدی را می توان از آن دریافت کرد. به همین دلیل می خواهیم بدانیم که چرا این انسجام معنایی و تعامل بین عناصر وجود دارد؟ و چرا ساختار این روایت تسلسلی، تودرتو و تکراری است؟ و چرا گفته پرداز القاء تکثر ساختار را دارد؟
فرایند نظم دهنده ی روایت در رمان ""چهره ی مرد هنرمند در جوانی"" اثر جیمز جویس (The Ordering Process of Narrative in James Joyce's A Portrait of the Artist as a Young Man)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ارتباط با مباحث مربوط به رابطه ی بین تاریخ و ادبیات، یکی از دغدغه های اصلی تاریخ شناسی مدرن روش بازنمایی مفهوم واقعیت در یک چارچوب روایی منسجم می باشد، واقعیتی که تنها از طریق فرایندی روایی که ساختارمند و نظم دهنده باشد، قابل دسترسی است. بنابراین با هدف بررسی فرایند نظم دهنده ی روایی در رمان ""چهره ی مرد هنرمند در جوانی"" نوشته ی جیمز جویس(James Joyce)، مقاله ی حاضر بر آن است تا به مسئله ی تاریخ و روایت و نقش روایت در بازنمایی واقعیت در این رمان بپردازد. از اینرو، بنا بر نگره ی فراتاریخ هیدن وایت (Hayden White)، تحمیل نمودن روایت بر خط داستانی این رمان تلاشی است از سوی نویسنده ی این اثر در جهت شکل دادن خطی از روایت از طریق بکارگیری تصاویر ذهنی بافتی و ساختاری. در این راستا این جستار قصد دارد نه تنها به بررسی اجمالی برخی از تصاویر ذهنی موجود در اثر بپردازد٬ بلکه چگونگی دستیابی به چنین فرایندی را از طریق بکارگیری اینگونه تصاویر ذهنی در یک کنش زیبایی شناختی مستمر نیز مورد بحث قرار دهد.
تحول مفهوم زیبایی در متون زیباییشناختی فریدریش شیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه فریدریش شیلر بر بستر تفکرات کلاسیک در دورانی تبلور می یابد که عنصر زیبایی به مثابه نیروی محرکه ای در مسیر تحقق آرمانشهر انسان متعالی تلقی می شود. جستار حاضر به سیر تحول مفهوم زیبایی در نوشته های زیبایی شناختی شیلر می پردازد و نشان می دهد که چگونه زیبایی های طبیعی و حسیات در فرآیندی تدریجی اعتبار خود را از دست می دهند و دو مؤلفه ی «خرد» و «آرمان» گستره تفکر زیبایی شناسانه را فتح می کنند. شیلر در متون متأخر خود به وضوح از نگاه کانت مآبانه به مباحث زیبایی شناسانه فاصله می گیرد و به تأویل هگلی هنر نزدیک می شود که آفرینش هنری انسان را برتر از پرداخته های طبیعت می پندارد.
بهبود زبان فارسی از منظر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدیهی است که زبان ادبی و اصولاً ادبیات هر کشور به نوبه خود باعث بهبود آن زبان از جمله از منظر زیباییشناسی است. منظور ما از کلمه بهبود آن نیست که زبان به بنبست رسیده و آسیب پذیرفته است؛ بلکه مراد آن است که ادبیات هر کشور باعث بهتر شدن و زیباتر شدن و غنای زبان آن کشور میشود. علت پرداختن به این مسأله این موضوع است: با علم بر اینکه آگاهیم که کارایی واژگان و گستره معنایی آنها محدود است و گفته پرداز غالباً نمیتواند افکار خود یا تجربههای خود را به کمک واژگان بیان کند، زیرا وسعت معنایی واژگان کم است، به این فکر افتادیم تا راه حلی برای آن بیابیم. با تقسیم زبان به دو زبان خودکار (محاوره) و زبان هنجار گریز یا ادبی، نگارندگان مقاله سعی دارند بیشتر روی قسمت دوم آن بحث کنند و راهکارهایی را برای بهبود زبان خودکار ارائه دهند.
«جغرافیای تخیلی»: گفتمان شرقشناسانه در بهشت از دست رفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بهشت از دست رفته ارجاعات فراوانی به شرق وجود دارد. شرق در چارچوب زمانی- مکانی فراگیر این اثر - در «جغرافیای تخیلی» آن - جایگاه ویژه ای دارد. این مقاله به بررسی گفتمان شرق شناسانه در شاهکار جان میلتون می پردازد. نویسندگان برآنند که این گفتمان را باید در رویکرد اساساً مذهبی و ضد سلطنتی شاعر بازجست. همعنان کردن شرق با شر و منش شیطانی را نمی توان از «شرق شناسی پنهان» بهشت از دست رفته جدا انگاشت اما نویسندگان می کوشند نشان دهند مسائلی چون ملاحظات زیبایی شناسانه، مکان- زمان کیهانی، تکیه بر مرجعیت تاریخ، کلاسیسیسم، دانشنامه گونگی، سلطنت ستیزی ریشه ای و، مهمتر از همه، فرایند مابه ازاگذاری و فرافکنی تعمدی – استتار انتقاد از شرایط زمانه در کسوت شرق - جملگی بازنمایی های شرق در این اثر را پیچیده می کنند. ماحصل، گفتمانی است چندلایه و دوپهلو.
مبانی زبانشناسی و عقلی شمول خطاب به غایب و معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایات مصدر به ادوات خطاب به طور مستقیم چه کسانی را مورد خطاب قرار می دهد؟ آیا آنها صرفاً شامل حاضران مجلس خطاب اند یا آنکه متوجه همه کسانی می شوند که در زمانی پس از زمان خطاب بوجود می آیند؟ مخاطبه متکی به سه عنصر خطاب کننده خطاب شونده و خطاب است و انفکاک زمانی آنها استحاله عقلی دارد خطاب معدوم و غایب عقلا محال است بنابراین مکانیسم شمول خطاب های قرانی نسبت به غایبان مجلس خطاب ونیز معدومان در آن زمان ( آیندگان) چگونه است ؟ بدون شک برای توجیه این شمول و بیان پیامدهای نظری و عملی آن به دو گونه مبانی نیازمندیم یکی مبانی عقلی امکان خطاب به غایب و معدوم و دیگری مبانی زبانشناسانه در این مقاله دیدگاههای سه تن از صاحب نظران اصول فقه آخوند خراسانی ضیاء الدین عراقی و امام خمینی مقارنه و بررسی می شود
مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط زبان فارسی: رویکردی شناختی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مفهوم سازی افعال حرکتی بسیط در زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی پرداخته است. بدین منظور داده های پژوهش بر اساس چارچوب نظری ارایه شده از سوی تالمی (2000[2007]) تحلیل گردیده؛ و بسامد وقوع مؤلفه های مفهوم حرکت در افعال حرکتی بسیط زبان فارسی بررسی شده است. تالمی چهار مؤلفه اصلی «پیکر»، «زمینه»، «مسیر [مبدأ، طول مسیر، مقصد]»، «جزء حرکتی» و دو مؤلفه فرعی «سبب» و «شیوه» را در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثر دانسته است. پیکره پژوهش حاضر، متشکل از 126 فعل حرکتی است که از پایگاه دادگان ، پایگاه داده های زبان فارسی و سایر منابع مکتوب استخراج و در بافت جمله تحلیل شده اند. از نتایج این پژوهش می توان این گونه بیان نمود که از میان چهار مؤلفه اصلی حرکت از دیدگاه تالمی، مؤلفه «پیکر» و از میان مؤلفه های فرعی مسیر، مؤلفه «مقصد [نقطه پایان]» نسبت به سایر مؤلفه ها از بسامد بالاتری در مفهوم سازی رویدادهای حرکتی برخوردار است. همچنین دو مؤلفه «شیوه» و «سبب» در افعال حرکتی زبان فارسی یا به صورت های ادغامی در ریشه فعل یا به صورت جداگانه در سطح جمله در مفهوم سازی رویداد حرکتی مؤثرند.
گروه اضافه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" ""ساخت اضافه"" بعنوان یکی از ساخت های نحوی زبان فارسی پیوسته مورد توجه دستوریان و زبان شناسان بوده است و از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه این ساخت را از دیگر ساخت های نحوی فارسی متمایز ساخته است، ویژگی های منحصر به فرد آن است که توسط اهل فن و براساس پایگاه های نظری مختلف تجزیه و تحلیل شده است. این مقاله، ساخت اضافه را از مقوله ای کارکردی (functional category) که هم سطح دیگر گروه های پیشینه (XPs) قرار دارد فرض می کند که آن را ""گروه اضافه"" (Ezafe Phrase) یا (EzP) می نامد. هسته گروه اضافه تکواژی که از نظر آوایی بصورت ye e یا تهی ? جلوه گر می شود. این تکواژ، وقوع بیش از یک متمم (Complement) را در گروه های اسمی (NPs) و گروه های صفتی (APs) میسر می سازد. این پژوهش رویکرد کمینه گرا (چامسکی 1995، 2000، 2001) را راهنمای عمل قرار داده است. این رویکرد همراه با قاعده تطابق خطی (Linear Correspondence Axiom:LCA) که توسط ""کین"" (1994) ارایه شده و ارتباط ساخت سلسله مراتبی و نظم خطی را می آزماید، راهنمای عمل این پژوهش است. این مقاله پس از بررسی دقیق این ساخت، به این نتیجه می رسد که ""گروه اضافه"" همان گونه که قاعده تطابق خطی (LCA) پیشنهاد می کند از ساخت مخصص هسته- متمم SPee-Head-Comp پیروی می کند.
"
معنا، نامعنا، کثرت معنا
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی داستان مرگ بونصر مشکان بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین در تحلیل گفتمان است که در دهه های اخیر، در طیف وسیعی از پژوهش ها در رشته های ادبیات و روان شناسی به کار گرفته شده است. اگرچه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطه زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار می دهد، اما ادبیات ملت ها را نیز می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبان شناختی تحلیل و تفسیر کرد. تاریخ بیهقی از جمله آثاری است که بررسی آن در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی میسر است و به تحلیلگر امکان می بخشد تا رابطه قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در این اثر آشکار سازد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی زبان شناختی داستان «مرگ بونصر مشکان» از تاریخ بیهقی، به لایه های زیرین و پنهان متن یعنی وضعیت رابطه قدرت و ایدئولوژی در عصر غزنوی برسد و با کنار هم گذاشتن ایدئولوژی های مختلف در درون متن، به آشنایی زدایی انتقادی دست پیدا کند. برای این کار، از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده می شود و متن در سه لایه توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل قرار می گیرد. در سطح توصیف، بیشتر بر انتخاب نوع واژگان، شخصیت ها و جنبه های استعاری تأکید شده است که دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده را بیان می کند. فضای سرد و بی روح حاکم بر داستان، اختناق اوضاع اجتماعی آن دوره و حس آزادی طلبی توأم با یأس شخصیت اصلی داستان که در کلمات و عبارات متن نهفته و نویسنده با هنرمندی تمام آن ها را کنار هم آورده است، از ویژگی های برجسته این بخش به شمار می آید. در سطح تفسیر، بحران عاطفی و روانی حاکم بر اجتماع آن دوران و گفتمان طیف های مختلف با پیوندی بینامتنی تفسیر می شود. در سطح تبیین، تقابل آسایش روحی و پریشانی، تعهد و بی تعهدی، وفاداری و خیانت، دوستی و دشمنی، همگی، فضای داستان را در هیجان تقابلی فرومی برد.