فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم مقایسه در نظام شناختی ما می تواند در قالب ساخت های گوناگونی مجال بروز یابد. یکی از ساخت هایی که به وسیله آن می توان بین دو (یا چند) گروه ارجاعی رابطه مقایسه برقرار کرد، «ساخت های تشبیهی» هستند. در این گونه ساخت ها یک گروه ارجاعی که معیار نام می گیرد، دارای یک ویژگی/ صفت در حد اعلاء می باشد و گروه ارجاعی دیگر به سبب داشتن همان ویژگی/ صفت به آن (معیار) تشبیه می شود. در پژوهش حاضر بر مبنای آرا و روش شناسی هسپلمت و باخهولتز (1998) به تحلیل داده های زبان فارسی پرداخته می شود. این داده ها به تعداد 739 نمونه، به طور عمده از داستان های معاصر و فیلم نامه ها تهیه شده اند. یافته ها مؤید آن است که گویشوران به طور کلی از دو راهبرد ساخت واژی و نحوی برای رمزگذاری مفهوم تشبیه در زبان استفاده می کنند. در راهبرد ساخت واژی می توان به سه گونه ساخت های تشبیهی با ادات تشبیهی، محمول تشبیهی و حالت تشبیهی قائل بود. در سطح نحو نیز عبارت ها و بندهایی وجود دارند که در حکم افزوده برای بند اصلی مفهوم تشبیه را به کل ساخت اضافه می کنند و شامل ساخت های گسیخته، عبارت های نقشی، بند تشبیهی، بند تشابهی و بند توافقی می شوند. همچنین، در این پژوهش دو نوع ساخت همسانی در زبان فارسی شناسایی شدند که در دیگر پژوهش ها مغفول مانده بود.
Investigating the Impact of Learning Styles on Reading Comprehension Skills and Self-Efficacy Perceptions: Evidence from Iranian Intermediate EFL Learners
حوزههای تخصصی:
The present study investigated the impact of learning styles on EFL learners’ reading comprehension skills improvement and self-efficacy perceptions. To this end, 60 intermediate male/female EFL learners at Pasargad Language Center in Langarud, Iran with the age range from 14 to 20 were selected based on the results of Michigan Test of English Language Proficiency. Next, they were randomly divided into two groups of 30. Then, the participants in both groups sat for a pretest of the English reading comprehension test, and answered the English proficiency background form, self-efficacy scale, and Maggie McVay Lynch learning style inventory. Next, the experimental group received learning-style-based activities, while the control group continued to work in the traditional way, with no regard for learning styles. Finally, the English reading comprehension test and self-efficacy scale were administered to both groups as posttests. The results of the study revealed that students’ learning style preferences have significant effects on their reading comprehension skills and English self-efficacy perceptions. The results also indicated that there is a statistically significant difference in the post-test scores between the control and experimental groups. That is, the experimental group performed better than the control group in the post-test of reading comprehension skills and English self-efficacy perceptions, and the progress in the experimental group was more than the control group. The findings of the present study can encourage teachers to use learning style preferences in English language teaching to help EFL learners increase their level of reading comprehension skills and self-efficacy perceptions.
روند معیارسازی در زبان مازندرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
روند تبدیل گونه ای از یک زبان به زبان معیار را در اصطلاح جامعه شناسی زبان، معیارسازی می نامند. یکی از راه های بالا بردن جایگاه و اعتبار یک زبان، ایجاد گونه معیار در آن است؛ به طوری که وجود آن را یکی از ملاک ها برای تشخیص زبان از گویش دانسته اند. در این نوشته، قصد داریم روند رسیدن به گونه معیار در زبان مازندرانی را مورد بررسی قرار دهیم؛ اینکه: چه ضرورتی برای رسیدن به زبان معیار در زبان مازندرانی وجود دارد و مراحل و راه های رسیدن به آن بر اساس دیدگاه زبان شناس نروژی آینار هاگن کدام است. در ابتدا به این موضوع پرداختیم که معیارسازی چیست و زبان معیار چه ویژگی هائی دارد؛ سپس ضرورت های معیارسازی زبان مازندرانی مطرح شده که عبارتند از: استفاده از زبان محلی در رادیو و تلویزیون، چاپ کتاب و روزنامه به زبان مازندرانی، کاربرد زبان مازندرانی در فضای مجازی و آموزش زبان مازندرانی در سطح مدارس و دانشگاه ها؛ در پایان، وضعیت زبان مازندرانی از نظر معیارسازی در چهار مرحله: انتخاب گونه معیار، تدوین و تثبیت، گسترش نقش ها و بالاخره پذیرش آن از طرف جامعه تشریح شده است.
بررسی رویکردهای مثبت، منفی و بی طرفانه سفرنامه ها به فرهنگ عامه دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه از مهمترین منابع دست اول برای پژوهش های فرهنگی به شمار می آید و سفرنامه های اروپاییان در دوران قاجار، چه از دید کمی و چه از دید کیفی، دارای بیشترین ارزش برای شناخت و بررسی فولکلور ایران هستند. فرهنگ عامه، خلقیات، آداب و رسوم و آیین های ایرانی بازتاب گسترده ای در سفرنامه های دوران قاجار داشته اند. همچنین سفرنامه های اروپاییان منبع بزرگی برای ایران-شناسان بوده و از پایه های مهم ایران شناسیِ غربی قلمداد می شوند. از این رو چگونگی بازنمایی این فرهنگ در نوشته های اروپاییان دارای اهمیت کلیدی است. این جستار کوشیده است با بررسی این سفرنامه ها و انجام دسته بندی داده های مربوط به فرهنگ عامه ایران، سویه ها و جزییات برخی باورها، آیین ها و روحیات ایرانی را بیرون کشیده، ارزیابی و تحلیل نماید. این بررسی نشان می دهد که بیشتر داده ها با نگاه مثبت یا بی طرفانه و تنها گزراشی/توصیفی به فرهنگ عامه ایران گردآوری شده اند و بخش کوچکی از داده ها نیز با رویکرد منفی و شرق شناسانه انجام شده اند.
برآمدن سنّت ادبی پیشا-مشروطه از رهگذر نظامگان ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
178 - 214
حوزههای تخصصی:
بحث اصلی این است که چگونه نظام ترجمه در برآمدن و تکوّن نظامگان ادبی پیشا مشروطه نقش ایفا می کند. ترجمه به مثابه ابزاری برای ایجاد تغییر و تحوّل نه فقط در ارکان سیاسی و اجتماعی جامعه، بلکه در تکوین و تکوّن نظامگان فرهنگی ادبی جامعه از رهگذر نظام مطبوعات و به ویژه، کمک به ایجاد ژانرهای ادبی تازه تولّد یافته عمل می کند. در عصر پیشا مشروطه، رواج ترجمه در قالب یک نظام با خود الگوهای نو و تازه به همراه می آورد که پیش تر در جامعه سابقه نداشته اند. به نظر می رسد می توان از منظر نظریّه نظامگان پیشنهادی اون زهر که درباره جایگاه اَقماری و هسته ای ادبیّات ترجمه شده بحث می کند، از جایگاه نظام ترجمه در عصر پیشا مشروطه، چشم اندازی روشن تر در تصوّر آورد. درمجموع، ترجمه کمک می کند سبک نوشتاری منثور جای سبک منظوم را بگیرد و نظام ترجمه در کنار سایر نظام ها، بر سبک و سیاق گونه های تازه تولّد یافته در نظامگان ادبی پیشا مشروطه تأثیرگذار است.
Formative Assessment Feedback to Enhance the Writing Performance of Iranian IELTS Candidates: Blending Teacher and Automated Writing Evaluation(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۳, Issue ۱, Winter and Spring ۲۰۲۳
206 - 224
حوزههای تخصصی:
With the incremental integration of technology in writing assessment, technology-generated feedback has found its way to take further steps toward replacing human correcting and rating. Yet, further investigation is deemed necessary regarding its potential use either as a supplement to or replacement for human feedback. This embedded mixed-method research aims to investigate three groups of Iranian intermediate IELTS applicants who received automated, teacher, and blended (automated + teacher) feedback modes on different aspects of writing when practicing for the writing skill of IELTS. Furthermore, a structured written interview was conducted to explore learners’ perception (attitude, clarity, preference) of the mode of feedback they received. Findings revealed that students who received teacher-only and blended feedback performed better in writing. Also, the blended feedback group outperformed the others regarding task response, the teacher feedback group in cohesion and coherence, and the automated feedback group in lexical resource. The analysis of the interviews revealed that learners had high opinion regarding the clarity of all feedback modes and learners’ attitude about feedback modes were positive. However, they highly preferred the blended one. The findings suggest new ideas that can facilitate learning and assessing writing and recommend that teachers provide comprehensive, accurate, and continuous feedback as a means of formative assessment.
عیلام، ایلام یا هَلتمتی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
287 - 307
حوزههای تخصصی:
ایلام به عنوان یک قدرت فرهنگی و سیاسی در خاور نزدیک و نیز یک دوره تاریخی پر فراز و نشیب نامی آشنا برای پژوهشگران است. طی سال ها پژوهشگران ایرانی و غیر ایرانی پژوهش های فراوانی پیرامون این دوره انجام داده و محوطه های متعددی کاوش شده و از این رو بقایای فرهنگی این دوره تاریخی در کاوش های باستان شناختی تا حدودی به خوبی شناسایی شده است. این شواهد وجود حکومت و سرزمینی را که در کتاب مقدس به شکل «عیلام» به آن اشاره شده است، تأیید می کند. قرن ها پیش از انجام کاوش های باستان شناسی و ترجمه متون میخی، در کتاب مقدس پیرامون سرزمین و حکومت «عیلام» اشاراتی ذکر شده است. با وجود حجم مطالعات مربوط به این دوره تاریخی نکته ای وجود دارد و آن اختلاف نظری است که میان پژوهشگران ایرانی در معنا، ریشه و شکل نگارش نام ایلام به-ویژه در شیوه نگارش آن با «الف»/ «ع» وجود دارد. در این مقاله به چرایی این موضوع می پردازیم و پیشنهاداتی پیرامون آن ارائه خواهیم کرد؛ چراکه به نظر می رسد شایسته است شکل واحدی برای نگارش نام این تمدن و دوره تاریخی برگزینیم
بازی کن، یاد بگیر: استفاده از بازی های ویدیویی به عنوان تکالیف درسی در کلاس های زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی های ویدیویی در حالی که اغلب به عنوان سرگرمی محسوب می شوند، نه تنها محبوبیت جهانی پیدا کرده اند، بلکه پتانسیل آموزشی بالایی را به ویژه در حوزه یادگیری زبان ارائه می کنند. این مقاله ادغام آنها را در تکالیف در کلاس های زبان خصوصی، از طریق یک مطالعه موردی دقیق شامل چهار شرکت کننده، بررسی می کند. یافته ها نشان می دهد که بازی های ویدیویی به طور قابل توجهی اکتساب واژگان و مهارت های گفتاری را افزایش می دهند و به طور همزمان دانش آموزان را برای تکمیل تکالیف تشویق می کنند.از طرف دیگر، چالش هایی مانند استفاده بیش از حد از این بازی ها توسط زبان آموزان ، انتخاب بازی مناسب برای سطوح مختلف دانش آموزان، و متفاوت بودن سطح علاقه فراگیران به این بازی ها شناسایی شده اند. این تحقیق بر اهمیت انتخاب دقیق بازی های ویدیویی که با سن، سطح مهارت و علایق فراگیران همسو باشد، تأکید می کند. علاوه بر این، از یک رویکرد آموزشی متعادل حمایت می کند که روش های سنتی را با تکالیف مبتنی بر بازی ترکیب می کند تا نتایج یادگیری را به حداکثر برساند. این مطالعه پتانسیل های ظریف بازی های ویدیویی را در آموزش زبان برجسته می کند و نشان می دهد که استفاده استراتژیک می تواند به طور موثر از مزایای آن ها استفاده کند، بنابراین دیدگاه جدیدی در مورد نقش آنها در محیط های آموزشی ارائه می دهد.
The Relationship between Translators’ Education and the Use of Politeness in Translating Euphemistic Words(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In a world with globalization and communication development as its main features, arriving at a common understanding and correct transition of meaning is an unavoidable necessity. Here the responsibility and duty of the people who hold the task of translation is of great importance and one of the issues that should be considered in translation is using euphemism. The current research seeks to find the relationship between translators’ gender, education, and age and their use of euphemisms in translation. The study consists of four hypotheses, this is descriptive research and a questionnaire is used to find the relationship between translators’ gender, education, age, and their use of euphemisms in translation. It has been distributed among the research population which consists of translators who are members of the Iran Translation Association. The results show that euphemism exists at a suitable level in the translation of the translators who are members of the Iran Translation Association. Moreover, the translators’ gender affects their use of euphemisms in translation. There is a direct relationship between translators’ age and their use of euphemisms in translation. Finally, the translators’ level of education does not influence their use of euphemisms in translation.
The Effect of Remodeling Various Structures on Improvement of the Knowledge of Grammar and Vocabulary of High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The teaching and learning of grammar have continuously been core areas of discussion among practitioners of TEFL. Despite significant investment in creating optimal conditions for grammar learning, it remains essential to explore innovative instructional methods that enable learners to engage meaningfully with grammatical structures, thereby enhancing the effectiveness of grammar acquisition. Learners may reconstruct various grammatical structures by interpreting grammar from their textbooks while drawing upon their own experiences, resources, and events from life. This is called a learning-oriented approach that involves hypothesis testing and conceptualization that, in turn, incubates awareness of one's limitations and needs. This study investigates whether the remodeling method of grammar instruction, where learners reconstruct grammatical structures based on personal experiences, significantly enhances Iranian EFL learners' grammatical and vocabulary proficiency. The research employed an experimental research design where a pretest was administered, and a posttest was administered. The study involved forty high school EFL students aged 15 to 16 from Imam Khomeini Technical High School in Shahreza, situated in the southern part of Isfahan province in Iran. While the performance of learners in the experimental group subjected to remodeling method interventions was obtained, their control group, which was not subjected to such intervention, was measured for comparison. The findings revealed that the experimental group recorded a higher improvement in grammatical knowledge due to the remodeling approach. Furthermore, the results indicated that engaging in the remodeling of various structures allowed learners to communicate more effectively in oral interactions and to enhance their understanding of grammar and vocabulary. Statistically significant differences were observed between the experimental and control groups. This study underscores the value of incorporating the strategy of having students remodel various structures based on their concepts in English language instruction to foster greater proficiency in the language. Based on the findings, the researcher recommends utilizing, activating, and implementing this strategy on the other skills of the English language.
تحلیل نمود ایستایی و فعّالیتی در کردی کلهری (بر اساس رویکرد فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر برپایه رویکرد فازی کرافت (2012) به واکاوی نمودهای ایستایی و فعّالیتی در کردی کلهری پرداخته است. باتوجه به طبقه بندی کرافت (2012) از انواع نمود، می توان چنین مطرح کرد که چهار نمود ایستایی گذرا، ایستایی ناگذرای ذاتی، ایستایی ناگذرای اکتسابی و نمود ایستایی نقطه ای نیز در کردی کلهری وجود دارد. همچنین در این زبان نمودهای فعّالیتی به دو نوع نمود فعّالیتی مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می شوند. تحلیل داده ها نشان داد که وجه مشترک چهار نمود ایستایی در کردی کلهری نقطه ای بودن فاز نمایه شده آن ها در بُعد کیفی است و تفاوت این نمودها در بسط فاز نمایه شده آن ها در بُعد زمان است. فازهای نمایه شده نمودهای فعّالیتی در دو بُعد زمان و بُعد کیفی گسترش می یابد که ازاین نظر، آن ها با نمودهای ایستایی تفاوت دارند. علاوه براین، تحلیل فازی، تفاوت بین نمودهای فعّالیتی مستقیم و غیرمستقیم را این گونه مشخص کرد که در نمود فعّالیتی مستقیم یک تغییر مستقیم و پیوسته در امتداد بُعد کیفی وجود دارد؛ اما در نمود فعّالیتی غیرمستقیم شاهد چنین وضعیتی نیستیم. باتوجه به تحلیل داده ها نتیجه گرفته می شود که تحلیل فازی می تواند تبیینی مناسب از تفاوت ها و ویژگی های مقوله نمود واژگانی به ویژه دو نوع نمود ایستا و فعّالیتی در کردی کلهری به دست دهد.
معناشناسی واژه «شَعَرَ» در قرآن و جایگاه آن در حوزه معنایی ادراک و معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم واژگان متعددی برای معنای ادراک و دانایی به کار رفته است و واژه «شعر» به عنوان یکی از پیچیده ترین این واژگان است که در ترجمه های فارسی بیشتر با واژگان دانستن و فهمیدن معادل گذاری می شود. اما هدف از این نوشتار ریشه شناسی و بررسی سیاقی واژه «شعر» برای نشان دادن مؤلفه ها و ویژگی های جزئی تر این واژه است. بر این اساس جستار حاضر ریشه «شعر» را با تکیه بر روش های زبان شناسی تاریخی و منابع زبان های سامی، ریشه شناسی کرده و با نگاه جامع به تمام کاربردها در کنار یکدیگر، تحلیل محتوای آیات و استفاده از دستاوردهای مردم شناختی در تحلیل گفتمانی آیات قرآن، مورد مطالعه سیاقی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که شواهد ریشه شناختی نشان دهنده بازگشت قدمت این واژه به زبان سامی باستان است که از ریشه فرضی شعر (شکافتن و جدا کردن) در همان زبان و آن نیز از ریشه آفروآسیایی (ĉaʕ) به معنای «بریدن» ساخته شده است، اما در فضای گفتمانی عرب جاهلی به نحو سرایت معنایی تحت تأثیر واژه شِعر (سروده) قرار گرفته است. کاربرد منفی، عدم کاربرد در جمله وصفیه و اختصاص به ادراک امور مخفی و غیبی از ویژگی های کاربردی واژه شعرَ است که تعریف معنای قرآنی شعرَ به مثابه «ادراک غیرفرایندی» را توجیه پذیر می سازد؛ غیرفرایندی بودن ادراک مستلزم افزایش نقش خیال و کاهش نقش فرایندهای زمان بر سنجش عقلی است.
متمم مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متمم مفعول به عنوان یکی از مقولات مهم و چالش برانگیز دستوری از گذشته تاکنون مورد توجه زبان شناسان و دستورنویسان واقع شده است. پژوهش حاضر ساخت دارای مقوله متمم مفعول را بر اساس سه فرضیه اساسی تحت عنوان نظریه خرده جمله، نظریه محمول سازی و نظریه محمول مرکب مورد بررسی قرار می دهد. اغلب زبان شناسان و دستور نویسانی که تاکنون ساخت متمم مفعول را در زبان فارسی بررسی کرده اند، دیدگاهی مشابه نظریه محمولسازی ارائه نموده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحلیل ساخت حاوی متمم مفعول بر اساس نظریه محمول سازی با اصول نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و برنامه کمینه گرا همچون معیار نقش معنایی، اصل فرافکن و فرضیه اعطای نقش تتای یکسان (یوتا) مغایرت دارد. همچنین تحلیل ساخت مذبور بر اساس نظریه محمول مرکب از یک سو، با افزایش تعداد افعال مرکب در زبان فارسی زایایی و اصل اقتصاد زبانی را نادیده می گیرد و از سوی دیگر رابطه گزاره ای بین متمم مفعول و گروه اسمی پیش از آن را از دست می دهد. در ادامه به پیروی از رویکرد خرده-جمله و با استناد به استدلال هایی نظیر تناوب موضوعی، محدودیت گزینشی، ابهام در جملات مرکب استفهامی، حضور در بافت های نحوی مختلف، اصطلاح پاره، رابطه تطابق، هم تعبیری، آزمون پاره جمله، قلب نحوی، خلأ نحوی، آزمون جایگزینی با ضمیر و توزیع انواع گروه اسمی به عنوان فاعل ساخت خرده جمله نشان داده می شود که ساخت دارای متمم مفعول را باید به همراه گروه اسمی پیش از آن به عنوان سازه ای مستقل تحت عنوان ساخت خرده جمله در نظر گرفت.
Iranian ELT Experts’ Perceptions of a Technology-Laden Critical Pedagogy (CP)-based EFL Teacher Preparation Program
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۸, No. ۳, Summer ۲۰۲۳
137 - 155
حوزههای تخصصی:
Using Critical Digital Pedagogy (CDP) acknowledges the recent advancements in technology in the field of education. As teachers should effectively deal with the needs of students with the help of educational technologies to increase their critical awareness, the level of digital literacy of Iranian teachers is not desirable and naturally teacher training in Iran should be in line with the latest changes in the world, this qualitative study aimed to find out how ELT experts perceive the CP technology-based EFL teacher preparation program in the Iranian context as part of a basic interpretative project. Thirty ELT experts with a Ph.D. in TEFL were selected through convenience sampling among experienced university professors who had relevant research expertise in the field. Consulting the related literature, the researcher developed a semi-structured interview in approximately three open-ended questions. The results analyzed by MAXQDA showed that perceptions of ELT experts were consistent with CP assumptions and the use of technology in education. The interpretation of the findings indicates a reconciliation between CP principles and technology. Participants perceived the valuable concepts of CP in light of technology used to shape a technology-based CP curriculum. Findings have implications for EFL teacher education administrators, curriculum planners, and educators.
Focusing on the Comprehension Challenge of Different Passive Structure Types by EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۱۲, No. ۱, June ۲۰۲۳
97 - 117
حوزههای تخصصی:
Much of the research on the comprehension of passive sentences has targeted healthy adults, L1 acquirers and people with aphasia. However, a topic that lacks evidence is the comprehension challenges of EFL learners facing different passive structure types. Consequently, this study investigated the comprehension difficulty of different passive structures by 186 intermediate EFL learners. The participants’ task was to read a sentence and choose a corresponding answer in a multiple-choice format via a software application designed for this study. The answers were analyzed in terms of the comprehension accuracy and the reaction time. Compared with the passive sentences, the participants needed less time comprehending active sentences and had a higher success rate. The results suggested that different passive verb types (i.e., regular/irregular, action/state, double-object/single-object, negative/affirmative, and question/statement) imposed different degrees of comprehension challenge to EFL learners; passives with regular verbs (PR) were the least challenging and passives with double-object verbs (PDO) were the most demanding structures. It was also revealed that the participants’ comprehension of different passive structures was significantly different based on their reaction times. The study’s findings may be of insight for EFL instructors and material developers to possibly invest more time for the more challenging passive structures.
تحلیلی نحوی از حالت نمای "را" در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
213 - 237
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تحلیلی نحوی از حالت نمای را در زبان فارسی ارائه می گردد. زبان فارسی از جمله زبان هایی است که در آن مفعول نمایی افتراقی دیده می شود، به این ترتیب که مفعول های معرفه با نشانه را و مفعول های نکره بدون نشانه هستند. ولی در کنار رخداد عام این عنصر با مفعول های معرفه، رخدادهای غیر کانونی دیگری از این عنصر در زبان فارسی دیده می شود که شامل موارد (1-4) است: 1. ظهور را با قیدها؛ 2. ظهور را با فاعل های ارتقایی از بند درونه؛ 3. ظهور اجباری را بر روی گروه های اسمی خارج شده از جایگاه مفعول غیر مستقیم؛ 4. ظهور را با گروه های اسمی خارج شده از متمم های گروه حرف اضافه ای. در راستای تبیین نحوی رخداد عام و غیر کانونی این عنصر، در ابتدا به معرفی و نقد تحلیل های نحوی پیشین پرداخته شده و به ناکارآمدی آن ها در ارائه توصیف و تبیینی جامع از رخدادهای این حالت نما اشاره خواهد شد. سپس، نظام حالت دهی وابسته به عنوان نظریه ای کارآمد که می تواند تحلیلی یک دست از رخدادهای کانونی و غیر کانونی حالت نمای را در زبان فارسی ارائه دهد، معرفی می شود. در چارچوب این نظریه چنین استدلال می شود که را یک حالت نمای غیر فاعلی وابسته است که به وسیله عامل (ب) از حالت دهی وابسته با گروه های اسمی ای که در لبه گروه فعلی پوسته ای (vP) می نشینند، نمایانده می شود.
تحلیل مقابله ای چندمعنایی ترکیبات "سر" در فارسی و انگلیسی: رویکردی ساختی-شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل مقابله ای چندمعناییِ ترکیبات "سر" در فارسی و انگلیسی و شناسایی طرحواره های ساختی ناظر بر ساخت این ترکیبات برمبنای ساختواژ ساختی بوی (2010) و در نهایت ارزیابی این انگاره در مواجه با داده های این دو زبان است. بدین منظور، تمام واژه های مرکب فارسی و انگلیسی که "سر" به عنوان سازه اول در آنها ظاهر می شود از منابع مختلف، از جمله فرهنگ سخن، فرهنگ زانسو، فرهنگ انگلیسی آکسفورد، فرهنگ های آنلاین مریوم وبستر، کمبریج و کولینز استخراج شدند. سپس به مقوله بندی معنایی و تحلیل تفاوت ها و شباهت های آنها پرداخته شد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده ها شامل 300 واژه مرکب است. یافته ها نشان داد که چندمعنایی ِ این ترکیبات، نه در سطح واژه های عینی، بلکه در سطح ساخت ها و طرح واره های انتزاعی قابل تبیین است و لذا آن را چندمعنایی ساختی انگاشتیم. همچنین، مشخص شد که اگرچه طرحواره ها و زیرطرحواره های ساختی مشابهی برای ترکیبات "سر" در هر دو زبان وجود دارد، اما تنوعات معنایی و تعداد زیرطرحوارهای فرعی این ترکیبات در فارسی بیشتر از انگلیسی است و این تفاوت حاکی از آن است که نظام طرحواره ای ساخت [Head-X] در فارسی نسبت به انگلیسی پیچیده تر و بسط معنایی آن گسترده تر است.
حالت دهی گروه های اسمی در ساخت های مفعولی در هورامی: تقابل رویکردهای کمینه گرای ساختاری و ساختواژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده تبیین فرایند حالت دهی گروه های اسمی همواره یکی از چالش های برجسته صورت های مختلف دستور زایشی بوده و به همین دلیل تا کنون رویکردهای نظری گوناگونی برای تحلیل صوری این پدیده در چارچوب این سنت زبان شناختی ارائه شده است. در این میان رویکرد ساختاری، برگرفته شده از آرای چامسکی و رویکرد ساختواژی، ارائه شده از سوی مارانتز، بیکر از مهم ترین آن ها محسوب می شوند. مقاله حاضر درصدد است تا روند اشتقاق نحوی و به تبع آن فرایند حالت دهیِ موضوعات فعلی را در ساخت های متعدیِ مفعولی در زبانی هورامی در چارچوب دو رویکرد کمینه گرای پیش گفته بررسی نماید و از این رهگذر نقاط ضعف و قوت هر یک از دو رویکرد مذکور را در ارائه تبیینی منطقی و نظریه بنیاد از داده های هورامی برجسته کند. تحلیل داده های برگرفته شده از هورامی در نهایت نشان می دهد که هیچ یک از دو رویکرد نحوی و ساختواژی به تنهایی نمی تواند خصوصیات ساخت های مفعولی را در این زبان به شکلی کامل و موجه تبیین کنند و به همین دلیل اتخاذ دیدگاهی ترکیبی و متشکل از هر دو رویکرد برای بررسی خصوصیات متنوع این ساخت ها منطقی تر به نظر می رسد. نتایج این جستار در مقیاسی کلان تر کفایت تبیینی رویکردهای نظری ترکیبی را برای تحلیل الگوهای حالت دهی در چارچوب دستور جهانی تأیید می نماید. واژگان کلیدی: حالت دهی، مطابقه، برنامه کمینه گرا، رویکرد نحوی، رویکرد ساختواژی، فاز.
بسط نظریّه جرالد پرینس در باب درک روایی مخاطبان از روایت های داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
167 - 194
حوزههای تخصصی:
میزان درک مخاطبان درونی و بیرونی داستان ها همواره موضوعی پیچیده و نسبی است و به طور مطلق نمی توان درباره میزان درک دو دسته از مخاطبان روایت به قضاوت پرداخت. این قضیه از کهن ترین موضوعات روایت پردازی بشری است به طوری که حساسیت های راوی نسبت به ارتباط با مخاطبی دل نشین نشانگر طبقه بندی پایگاه مخاطبان و نسبی بودن ارتباط آنها با روایت است. همچنین مباحثی چون بی اهمّیّت بودن «ساختار» در برابر «انتظار» و پاسخ به سؤال «بعد چه خواهد شد؟» که ادوارد مورگان فورستر مطرح نموده است، نشانه هایی از طبقات مختلف مخاطبان و درک نسبی آنها از روایت ها است. این مبحث اوّلین بار توسّط جرالد پرینس با موضع پایگان روایت شنوها مطرح گردید و ازآنجایی که مصداق های متنی نظریّه از متون غربی انتخاب شده است، درک آن برای مخاطب فارسی غریب می نماید، بر همین اساس پژوهش حاضر به واکاوی و بسط این نظریّه با شواهدی دقیق از متون داستانی فارسی پرداخته است.
A Study of Saleh Hosseni’s Style in Three English Novels Translated into Persian through Universals of Translation
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۸, No. ۱, Winter ۲۰۲۳
87 - 100
حوزههای تخصصی:
This paper aimsto reveal how the universals of translation (henceforth, UsT) can beregarded as a manner to examine the translator'sstyle in the TL. In doing so, this paper examines how Saleh Hosseini, as an Iranian literary translator, made his style through the changes he completed at each micro-and macro-levels shift to result in his discursive presence and/or style in the novels he has translated into Persian. After having reviewed the main theories on shifts including Nida, Catford, Leuven-Zwart, and Baker, this paper takes Baker’s definition of style as the translator’s ‘thumbprint’ as a way to approach the UsT in Hosseini’s Persian translations. Having occurred with the translated texts than with the original, the UsT are: ‘explicitation’, ‘normalization’, ‘levelling out’, and ‘simplification’ (Baker, 1996). Having selected 44 sentences from the three translated novels into Persian by Hosseini as a corpus, this paper indicates that the ratio of ‘normalization’ is much higher than the other three universals, meaning that Hosseini, through adhering to the norms of the Persian language, came to this universal as one of the signposts of his discursive presence, voice, and style in his translations.