فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی محدودیت های واجی حاکم بر همنشینی همخوان ها در مرز اشتقاق ِواژه های زبان فارسی است. این پژوهش نشان می دهد تا چه اندازه جایگاه تولید، شیوه تولید و مشخصه واک می تواند در همنشینی همخوان ها مؤثر باشد. در این پژوهش، 1362 واژه مشتق دارای توالی همخوانی از فرهنگ مشیری (1388) استخراج و بررسی شده است. بسامد توالی ها در پیکره موردِ مطالعه و بسامد هریک از همخوان ها در توالی، در هریک از جایگاه ها ارائه شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که همخوان ها با تفاوت های بسامدی چشمگیری در توالی همخوانی ظاهر می شوند. توالی های سایشی-غیرسایشی دارای بیشترین بسامد و توالی های دوخیشومی دارای کمترین بسامد هستند. مقایسه فراوانی همخوان ها به عنوان عضو اوّل و دوم توالی نشان می دهد که تمامی 23 همخوان زبان فارسی در جایگاه اوّل توالی در مرز اشتقاق حضور دارند؛ ولی تنها 12 همخوان در جایگاه دوم می توانند حضور داشته باشند. از میان 198 نوع توالی، 54 درصد از توالی ها به لحاظ مشخصه واک همسان هستند؛ درحالی که 46 درصد توالی ها از این نظر ناهمسان هستند. بنابراین، گرایش به سمت همسانی در این مشخصه، با اختلاف اندکی بیشتر از ناهمسانی است. وضعیت واک داری باتوجّه به جایگاه اوّل و دوم توالی تغییر درخور توجهی نشان نمی دهد.
Exploring Implicit and Explicit Lexical Strategies in L2 Learners’ Incidental Vocabulary Learning While Reading(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۲ , N. ۱ , ۲۰۲۳
133 - 158
حوزههای تخصصی:
Vocabulary learning can occur incidentally when explicit and implicit cognitive processes are at work. The present study investigated how frequently a set of (implicit/explicit) lexical strategies was used by Iranian learners of English while reading journalistic texts for comprehension, and how effective they were regarding vocabulary retention in incidental vocabulary learning. Also, it examined the role of gender in lexical strategy use in such a context. To this end, 40 upper-intermediate learners of English, including 20 males and 20 females, were selected and asked to read journalistic texts. To collect the data, think-aloud and a retention test (Vocabulary Knowledge Scale) were used. Descriptive and chi-square data analyses revealed that the most frequent lexical strategy was consulting a dictionary (particularly a bilingual dictionary), followed by inferring (particularly contextual strategies) and ignoring strategies. The male participants were found to use inferring strategies more frequently whereas the female participants were found to use the ignoring strategy more frequently. Moreover, significant differences were observed between explicit and implicit strategy types with higher lexical use and retention effect for explicit ones. Findings provide implications for L2 vocabulary learning.
بررسی گذرائی درگفتار کودک فارسی زبان در چهارچوب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
227 - 254
حوزههای تخصصی:
گذرائی یکی از مفاهیم مهم در دستور زبان و گفتمان است، لذا بررسی فراگیری آن می تواند پاسخگوی بسیاری از مسائل در حوزه زبان آموزی باشد. بر اساس مطالعات، کودکان از حدود 3 سالگی قادر به تولید و درک افعال گذرا در گفتار خود میباشند. اینکه کودک انسان به چه درجه ای از شناخت میرسد که به توانایی درک و تولید جملات گذرا در زبان خود نایل میشود از مسائلی است که در این پژوهش به آن پرداخته ایم. به این منظور مجموعه ای شامل 100 بند خبری از گفتار 4 کودک فارسی زبان مورد بررسی قرار گرفت. روش تحلیل داده ها از نوع توصیفی- تحلیلی بود. تحلیل داده های پژوهش نشان داد، کودک در حدود یک سالگی صحنه های مربوط به زندگی روزمره را بارها دیده و در ذهن خود ذخیره کرده است. به تدریج کودک، صحنه هایی را که دیده است به اجزای تشکیل دهنده شان تجزیه می کند و هر جزء را با یک نشانه زبانی مرتبط می نماید (کنش گر، کنش پذیر) و از ابزارهای نحوی مانند ترتیب واژه ها برای مشخص نمودن نقش هریک از این اجزا استفاده می کند. همچنین کودک به عنوان تماشاگر صحنه با نماسازی و برجسته کردن عامل در جملات، صحنه را در قلمرو منبع تولید انرژی رمزگذاری می کند و همواره فاعل رو مقدم بر مفعول به کار می برد.
A Semantic Analysis of Constructions Consisting of “ba” (WITH) in Persian Language(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
97 - 118
حوزههای تخصصی:
This article investigates the comitative constructions in Persian. These constructions consist of three members named accompanion, accompanee and accompanying setting. Previously, studies considered ‘bā’ (WITH) as a preposition in traditional grammar. All traditional grammarians introduced ‘bā’ as a preposition except those who pointed to ‘bā’ (WITH) in accompanying situations. One of the aims of the present research is to answer this question: Is ‘bā’(WITH) a preposition in all sentences or is it a conjunction or both? So, this study attempts to show its syntactic and functional features in Persian. Another goal is to compare coordinated and comitative constructions. The hypothesis is that ‘bā’(WITH) can be considered as a conjunctor and a preposition as well. Thus comitative constructions are divided into two groups: 1) symmetrical constructions in which [ with + DP2 ] is not an adjunct (an argument). The type of the verbs in this group are as follows: collectives, combining, relational predicates and similar comparison. 2) asymmetrical constructions in which [ with + DP2 ] is an adjunct. The second type does not depend on the type of the verbs. It consists some members named non-collective verbs, instrumental, body organ, transportation. The instrumental type are of mediatory and facilitating. The findings of the present article can be used in the teaching of Persian grammar as well as syntactic analyses.
هندسۀ مشخصه ای و طبقات طبیعی صداها و طبقات طبیعی ناقص در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا مشخصه های تمایزدهنده دستگاه واجی زبان فارسی را براساس ویژگی های تولیدی آنها توصیف می کنیم و سپس جدول مشخصه ای واج های این زبان را ترسیم می کنیم. در بخش بعد، نظریه هندسه مشخصه ها را به اختصار معرفی، و درخت مشخصه ای این زبان را ترسیم می کنیم و از دل آن، درخت های صدایی تک تکِ واج های فارسی استخراج می کنیم. در بخش پایانی این مقاله با ذکر چند مثال از اهمیت تحلیل مشخصه ای در تبیین طبقات طبیعی صداها و طبقات طبیعی مشخصه ها سخن می گوییم، و نهایتا از دو طبقه طبیعی مصوت های بلند و کوتاه در فارسی سخن می گوییم که تنها دارای نیمی از ویژگی های طبقات طبیعی صداها هستند و به همین دلیل آنها را طبقات طبیعی ناقص می نامیم.
فعل مرکب در زبان لاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان لاری هم چون سایر زبان ها و گویش های ایرانی منبع بسیار مهمی در پژوهش های تاریخی، اجتماعی و به ویژه زبان شناسی است. این زبان شاخه ای از زبان های ایرانی جنوب غربی است که توسط اطلس زبان های در خطرِ یونسکو به عنوان یکی از زبان های در خطر معرفی شده است. هدف از این پژوهش بررسی فعل مرکب در این زبان است. این مقاله می کوشد تا به این سوالات پاسخ دهد: چه فرایندهایی در ساخت فعل مرکب در زبان لاری دخیل هستند، سازه غیرفعلی در فعل مرکب در این زبان چیست و ساخت فعل مرکب در این زبان، فرایندی نحوی است یا ساختواژی. داده ها در این زبان به روش میدانی و بر اساس شم زبانی نویسنده به عنوان گویشور بومی گرد آوری شده و به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساخت فعل مرکب در این زبان یک فرایند ساختواژی است؛ زیرا حرکت هسته به هسته نیست بلکه در این زبان عناصری غیر از هسته از جمله قیدها و ضمایر نیز با فعل ترکیب می شوند و فعل مرکب را می سازند. در این زبان دو فرایند عمده ترکیب و انضمام نیز در تشکیل فعل مرکب دخیل هستند. دامنه ترکیب در زبان لاری گسترده و شامل صورت های مختلفی از جمله ترکیب صفت با فعل، اسم با فعل، گروه حرف اضافه با فعل، قید یا قید پیشوندی با فعل و ضمیر با فعل است. اما تنها دو گونه انضمامی مفعول صریح و مفعول بواسطه در این زبان وجود دارند.
مفعول نمایی افتراقی در زبان فارسی: بازنگری رده شناختی نشانه مفعول مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیری است که پدیده زبان شناختی مفعول نمایی افتراقی، درخصوص چگونگی حالت نشانی مفعول مستقیم، همچون مبنایی برای دسته بندی های رده شناختی زبان های جهان شناخته شده است. با این همه، مفعول نمایی افتراقی در فارسی محل مناقشات میان زبان شناسان بوده است. برخی از آنان بر این رأی رفته اند که مفعول نمایی افتراقی به راستی در زبان فارسی وجود دارد، زیرا برخی از انواع مفعول مستقیم در جملات فارسی با «را» نشان دار می شوند، حال آن که زبان شناسان دیگری، در مقابل، مثال های نقضی را در هر مورد از فارسی آورده اند تا نشان دهند که چنین نیست. از این رو، برخی از زبان شناسان ایرانی ایده مفعول نمایی افتراقی را در فارسی یکسره کنار نهاده و برای «را» نقش کارکردی تازه ای تعریف کرده اند. مقاله حاضر با تبیین مبانی نظری کلی مفعول نمایی نمایی افتراقی، بر آن بوده است تا به شیوه ای مروری تحلیلی به چگونگی کاربرد «را» در جمله های فارسیِ دارای فعل گذرا از منظر تازه ای بنگرد. این رویکرد نظری نه تنها مثال های نقض پیش گفته را توجیه می کند، بلکه همچنین با نگرش تازه ای به مفعول نمایی افتراقی در فارسی می کوشد تا نقش دستوری حالت نشانی مفعول مستقیم را به «را» در این جمله ها بازگرداند. بدین ترتیب، مقاله حاضر با تثبیت نقش «را» همچون نشانگر برخی از انواع مفعول مستقیم، مفعول نمایی افتراقی را در زبان فارسی بازتعریف کرده است. امید می رود با اجرای مطالعات پیکره بنیاد آینده رویکرد نظری حاضر به واسطه شواهد زبانی تقویت شود.
Adaptation and Validation of a Measure for Evaluating Teacher Adaptability in English Teaching Higher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Adaptive teaching addresses students’ diversity and their immediate learning needs. Particularly, in the high-interactive context of English teaching, fostering adaptive teaching in teacher professional development programs not only stimulates teacher change at the micro level, but also facilitates implementing the organizational and curricular innovations imposed by authorities at the macro level. The current English teaching literature lacks a measure for evaluating and fostering adaptive teaching within higher education. Hence, within the present study, the Interconnected Model of Teacher Professional Growth (IMTPG) was adapted and validated as a measure for evaluating and fostering teacher adaptability for 183 international English teachers in higher education. Structural Equation Modelling (SEM) was employed for validating two different enactment and reflection links in the original IMTPG, and the final adapted IMTPG for adaptive teaching (At-IMTPG) was proposed. The AT-IMTPG can be applied for evaluating how adaptive English teachers are, seeking to resolve the problem of implementing educational innovations by English teachers in higher education. It can also be used to design teacher professional growth programs for fostering adaptive teaching within English teaching higher education. Such a change in the classroom level is hoped to be translated into an educational change in English teaching higher education.
مطالعۀ توصیف شفاهی حالت های احساسی چهره در فیلم های سینمایی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
205 - 232
حوزههای تخصصی:
«توصیف شفاهی» امکان دسترسی آسان به رسانه را برای افراد کم/نابینا مُهیّا می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه و بررسی حالت های احساسی چهره شخصیت ها در نسخه توصیف شفاهی پنج فیلم سینمایی ایرانی است. پژوهشگران ابتدا بر اساس مدل اِکمَن و فِریسِن (2003) نمونه های مربوط به حالت های احساسی چهره شخصیت ها در هر 5 فیلم را مطالعه و تحلیل کردند و سپس از طریق پرسشنامه، نظر مخاطبان را در خصوص توصیف این حالت ها بررسی کردند. پس از تحلیل مشخص گردید که به طور میانگین 60.18% از احساسات شخصیت ها توصیف نشده است. احساسات توصیف شده به ترتیب فراوانی غم، تعجب، خشم، شادی و ترس هستند. نتایجِ حاصل از پرسشنامه با یافته های مرحله اوّل هم خوانی دارد و مخاطبان کم/نابینا اعلام کردند که عناصر غیرکلامی کامل ترجمه و توصیف نشده اند.
حذف و همگونی واکۀ پیشوند التزامی/امری در کردی کلهری: تحلیلی در نظریۀ بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت آوایی تکواژها، بسته به بافت آوایی خاصی که در آن قرار می گیرند، ممکن است دچار تغییراتی شود. این تغییرات در تکواژهای دخیل در ساختمان فعل نمود بیشتری دارد. در مقاله حاضر با نگاهی توصیفی - تحلیلی، دو فرآیند حذف و همگونی واکه پیشوند التزامی/امری در کردی کلهری بررسی می شود. به این منظور، پس از گردآوری داده های مرتبط ازطریقِ مصاحبه شفاهی با 10 گویشور کردی کلهری ساکن شهر اسلام آباد غرب، صورت های متناوب این پیشوند استخراج شد و بازنمایی زیربنایی به دست آمد. سپس تغییرات آوایی، با درونداد صورت واجی، در چارچوب نظریه بهینگی بررسی شد. نتایجی که از داده های این پژوهش به دست آمد، نشان می دهد که از تکواژ التزامی/امری /bə-/، سه صورت آوایی [bə-]، [b-] و [bu-] به دست داده می شود که دراین میان، صورت های آوایی [b-] و [bu-] به ترتیب حاصل فرایندهای حذف و همگونی هستند. برای به دست دادن همه این صورت ها، محدودیت های نشان داری باید بر محدودیت های پایایی مسلط باشند. همچنین، درخلال تحلیل ها، مشخص شد که برای تبیین فرآیندهای همگونی در بهینگی موازی باید کل جایگاه تولید هدف قرار گیرد و نه تک تک مشخصه های واجی.
تحلیل گفتمان روایی و بُعد تعاملی کلام در روایت «حسن قناد و ملک ابراهیم» «با هره گیری از الگوی شعیری و تلفیق آن ا طرح وارۀ روایت شناسی ویلیام لباو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی روایی به بررسی ویژگی های روایی داستان می پردازد تا شرایط تولید و دریافت معنا در گفتمان را نشان دهد. گفتمان پایه و اساس پژوهش های معناشناسی است. این پژوهش با روش تحلیلی– توصیفی، در قالب نشانه- معناشناسی و با بهره گرفتن از الگوی شعیری و آمیختن آن با الگوی الماسی شکل ویلیام لباو به تحلیل گفتمان روایی، پویایی و بُعد تعاملی کلام در روایت «حسن قناد و ملک ابراهیم» از مجموعه قصه های «دیار همیشه بهار» اختصاص دارد. در تحلیل گفتمانی این روایت، تلاش بر این است که، علاوه بر تبیین زنجیره های پیکره روایی این داستان به بیان ابعاد کلامی شکل دهنده آن نیز پرداخته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این گفتمان روایی، «ملک ابراهیم»، شخصیت اصلی داستان، به دنبال شناخت محیط اطراف و تغییر وضعیت زندگی خویش است و این تغییر ناخودآگاه و توسط دختری زیباروی، در بستر زمانی و مکانی ویژه ، همراه با حوادث پیاپی رخ می دهد و فرآیند پویای تولید معنا در آن از یک طرف، به سبب تعامل عوامل درون متنی(کنش گزاران وکنش پذیران) و از سویی دیگر، به سبب تعامل عوامل برون متنی (راوی و روایت شنو) است؛ راوی در این داستان بخوبی توانسته است با گذر از کارکردهای تعاملی در خلق معنای نخستین و رسیدن به کارکردهای معنایی برون زبانی، نظام های خاصی از گفتمان روایی را شکل داده و دست به آفرینش پیکره روایی پویا و هدفمند در قلمرو زبان و ادبیات بزند.
تبیین واج شناختی نون وقایه در زبان عربی قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نون وقایه یکی از اقسام چهارگانه نون مفرده در زبان عربی است. جستار حاضر تلاش دارد تا تبیینی واج شناختی در چارچوب نظریه نشانداری برای انگیزه درج، دلیل انتخاب همخوان درج شده و نقشی که این همخوان در ساختار موجود ایفا می کند، ارائه کند. به همین منظور، ابتدا تمامی مواردی که در آن نون وقایه به-کاررفته است (286مورد) به شیوه رایانشی و با ایجاد یک فوق مجموعه از الگوهای مرتبط از کل متن قرآن استخراج و مقوله واژگانی و نحوی عناصر زبانی شرکت کننده در فرایند و بافت آوایی وقوع هریک از آن ها مشخص شد. در ادامه بر اساس مفاهیم مختلفی چون رسایی، ساخت هجا، نشانداری و سرنخ های ادراکی، توضیحی برای این فرایند در قالب نظریه نشانداری ارائه شد. یافته ها نشان می دهد که انگیزه اصلی درج خیشومی[n] ترمیم ساخت هجای بدون آغازه و رفع التقای واکه ای است که هر دو در زبان عربی قرآنی، ساختی غیرمجاز محسوب می شوند. با درج این همخوان، پدیده تیرگی رخ می دهد که به تبع آن از اعمال فرایند هماهنگی واکه ای ممانعت می شود. از آنجایی که درک محل تولید همخوان های خیشومی دشوار است، با درج این همخوان در جایگاه آغازه هجا، به واسطه برجستگی شنیداری و به کمک سرنخ های صوت شناختی بر شفافیت درک محل تولید افزوده می شود. همچنین چون بین میزان برجستگی همخوان خیشومی و دریافت میزان خیشومی شدگی واکه رابطه ای معکوس وجود دارد از میزان برجستگی واکه ای که به دنبال همخوان خیشومی درجایگاه آغازه آمده است، کاسته می شود و به این ترتیب ساختی کم نشان تر ایجاد می شود. بنابراین، درج این همخوان با هدف کاهش نشانداری و همسو با گرایش جهانی زبان ها در رابطه با بهره گیری از ساخت هایی با نشانداری کم تر صورت می گیرد.
مقوله گردانی و نظام شمار در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درباره ساختمان گروه شمار در زبان فارسی و مسئله عدم مطابقت ظاهری میان عدد و معدود در این زبان است؛ به عبارتی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که چرا در زبان فارسی با اعداد بزرگ تر از « یک » معدودِ مفرد به کار می رود، یا چرا عدد و نشانه جمع « ها/ان » در توزیع تکمیلی با یکدیگرند. اگر فرض کنیم که در تمام زبان ها، همچون زبان های ژرمنی و رومیایی، بایستی مطابقت صوری (صرفی-نحوی) و معنایی میان عدد و معدود وجود داشته باشد، هدف این مقاله تبیین چگونگی برقراری این رابطه میان دو عنصر نام برده در نظام شمار زبان فارسی ا ست. رویکرد اتخاذشده در این پژوهش رویکردی واژه-معنا بنیاد است که در بستر برنامه کمینه گرایی واژه گرا و با الهام از آرای معنی شناسان صوری، ساختمان گروه شمار زبان فارسی را -که ازجمله شامل عدد، طبقه بند و هسته اسمی ا ست- مورد بازنگری قرار می دهد. در این مقاله ضمن آشنایی با مبحث مقوله گردانی در معنی شناسی صوری و طرح سه فرافکن جدید ذیل گروه حرف تعریف به نام های: گروه میزان، گروه سور عددی و گروه تطابق، نشان خواهیم داد که مطابقت لازم میان عدد و معدود در فارسی نیز به مانند دیگر زبان ها، هم از جنبه معنایی و هم از جنبه صوری، پابرجاست. سرانجام با پذیرفتن ادات بودن نشانه جمع زبان فارسی در ساخت هایی که این عنصر با عدد و طبقه بند همراه است استدلال کرده و ثابت می کنیم که در چنین بافت هایی، «ها/ان» به عنوان یک ادات به اسم منضم می شود.
سازه های محذوف در جملات دارای فعل مرکب زبان فارسی: رویکردی فاز بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان درباره چگونگی عملکرد فرایند حذف در جملات دارای فعل مرکب در زبان فارسی اختلاف نظر دارند و تحلیلی جامعی در این خصوص وجود ندارد. برخی از این زبان شناسان معتقد هستند که براساس فرایند حذف شاهد حذف موضوع[1] هستیم، در مقابل برخی دیگر بر این باورند که حذف گروه فعلی به همراه ابقای فعل کوچک[2] حاصل فرایند حذف است. با توجه به دوگانگی ذکرشده در مطالعات پیشین و همچنین ناکارآمدی آن ها در تبیین سایر جملات دستوری، این پژوهش بر آن بوده است که براساس رویکرد پویا به نظریه فاز در نحو کمینه گرا و براساس آرای بشکوویچ (2005; 2013; 2014) تحلیلی نو از این فرایند زبانی ارائه کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این چارچوب نظری، آنچه در جملات دارای گروه فعلی مرکب حذف می شود نه حذف موضوع است و نه حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک، بلکه سازه محذوف در جملات دارای گروه فعلی مرکب فاز یا متممِ فاز است.
[1] argument ellipsis
[2] light Verb stranding VP-ellipsi
سازوکار ترجمه شعر: مطالعه موردی ترجمه منظوم شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه شعر در طول سالیان گذشته موضوعِ موردتوجه پژوهشگران بوده و با چالش های فراوانی از جمله دشواری در انتقال معنا، حفظ فُرم و ساختار شاعرانه و نیز حفظ تأثیر عاطفی اثر اصلی مواجه بوده است. هدف اصلی این مقاله به دست آوردن درک عمیق تری از فرایند ترجمه، به ویژه ترجمه شعر است. تحقیق حاضر با به کارگیری رویکرد تحلیلی کنراد پاتر آیکن در ترجمه (۱۹۱۷) به دنبال روشن کردن جنبه های شناختی دخیل در انتقال معنای شاعرانه از زبانی به زبان دیگر است. برای نیل به این مهم، پژوهش پیش روی از طریق مطالعه موردی ترجمه شعر «When You Are Old» سروده ویلیام باتلر ییتس به زبان ترکی باهدف بررسی تصمیمات پیچیده و اقتباس های خلاقانه ای انجام می شود که مترجم باید با حفظ جوهر اصلی شعر انجام دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مترجمِ شعر برای دستیابی به ترجمه موفق باید در دو حوزه انتقال معنی و حفظ فُرم شعر فعالیت نماید. انتقال معنی همانند دیگر متون بوده و در صورت تسلط مترجم به زبان مبدأ و مقصد به شکل کامل اتفاق می افتد. اما برای انتقال فُرم شعر، مترجم لاجرم باید در زبان مقصد در هیئت یک شاعر ظاهر شود. بررسی اشعار ترجمه شده در زبان های ترکی (ترجمه صابر از حافظ)، فارسی (ترجمه نسیم شمال از صابر) و انگلیسی (ترجمه فیتزجرالد از خیام) نشان می دهد که مترجمان موفقِ اشعار، شعرای موفقی نیز هستند. به عبارت دیگر، تسلطِ تنها بر عروض و ساخت های شعری در زبان مقصد مکفی نبوده و مترجم باید حتماً ذوق شعری داشته و حتی شاعر نیز باشد. این مطالعه نشان می دهد که اگر شعرِ ترجمه شده در زبان مقصد به عنوان شعر بومی آن زبان مقبول افتد، آنگاه ترجمه شعر موفق بوده است. همچنین، یکی از ملاک های سنجش کم و کیف موفقیت ترجمه ارجاع به ترجمه های موفق آن زبان، همانند سه نمونه ای است که در این پژوهش بررسی شده اند.
Evaluative stance in master's theses discussion sections: the case of Iranian graduate student writers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Presenting the writer's voice and positioning it within the larger body of alternative voices is essential in academic writing. Realizing the challenges novice academic writers might experience while doing this, we selected and analyzed a corpus of 40 discussion chapters (timespan: 2010-2019) written by Iranian master's students. Following systemic functional perspective (Martin & White, 2005), we explored the engagement resources in the corpus to discover evaluative language choices and stance types. The results showed that although student writers actively engaged other voices and adopted a more balanced dialogically contractive and expansive stance, they employed fewer and less diverse linguistic devices. Moreover, these novice writers tended to avoid certainty and preferred more modest and cautious assertions. There was a great tendency to remain neutral toward other voices. In aligning with other voices, they preferred to present more supportive evaluations than critical ones as well as more explicit structures. They opted for implicit attitudes in evoking resources to show criticism. The implication of this study is for EAP and dissertation writing to novice writers.
بسط نظریّه جرالد پرینس در باب درک روایی مخاطبان از روایت های داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
167 - 194
حوزههای تخصصی:
میزان درک مخاطبان درونی و بیرونی داستان ها همواره موضوعی پیچیده و نسبی است و به طور مطلق نمی توان درباره میزان درک دو دسته از مخاطبان روایت به قضاوت پرداخت. این قضیه از کهن ترین موضوعات روایت پردازی بشری است به طوری که حساسیت های راوی نسبت به ارتباط با مخاطبی دل نشین نشانگر طبقه بندی پایگاه مخاطبان و نسبی بودن ارتباط آنها با روایت است. همچنین مباحثی چون بی اهمّیّت بودن «ساختار» در برابر «انتظار» و پاسخ به سؤال «بعد چه خواهد شد؟» که ادوارد مورگان فورستر مطرح نموده است، نشانه هایی از طبقات مختلف مخاطبان و درک نسبی آنها از روایت ها است. این مبحث اوّلین بار توسّط جرالد پرینس با موضع پایگان روایت شنوها مطرح گردید و ازآنجایی که مصداق های متنی نظریّه از متون غربی انتخاب شده است، درک آن برای مخاطب فارسی غریب می نماید، بر همین اساس پژوهش حاضر به واکاوی و بسط این نظریّه با شواهدی دقیق از متون داستانی فارسی پرداخته است.
Junior Secondary School Students’ Motivation for Learning Multiple Foreign Languages in Burundi: A Cross-sectional Study
حوزههای تخصصی:
This study investigated the motivation of Burundi junior secondary school students learning simultaneously three foreign languages: French, English, and Kiswahili. A 65-item questionnaire was employed to sample the views of 348 (grade 7 through 9) learners from state schools. Using Dörnyei’s (2009) L2 motivational self-system as the main theoretical framework, this study specifically explored temporal changes in L2 motivation of the participants over the three-year period across the three target languages. In doing so, the present study adopted a quantitative research design with a cross-sectional approach and the obtained data were analysed by means of descriptive and inferential statistics namely a one-way analysis of variance (ANOVA) and stepwise multiple regression analyses. Statistical analyses were computed using SPSS - version 22. The results indicated that there were significant differences in most of the measured motivational scales across the three languages with ninth grade students scoring significantly lower than their peers from lower school grades. Moreover, the results revealed that L2 learning experience and ideal L2 self were the two variables that respectively predicted most the students’ intended effort to learn each language. One school grade-related difference was that international posture appeared as a significant factor among seventh grade students in relation to French learning and among ninth grade pupils regarding English learning. Another finding, which was unexpected, was that English (L3) appeared to be the most popular foreign language among these students. In the light of the results, pedagogical implications are discussed based on the socio-educational context of Burundi.
Psychometric Properties of the Already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL Teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۱, Issue ۴۷, ۲۰۲۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
This study aimed at investigating the psychometric features of the already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL teachers. A correlational survey design was used benefiting from Structural Equation Modeling (SEM). The study participants consisted of 300 (126 males and 174 females) Iranian EFL teachers who were conveniently selected from different Azad and State universities and various institutes and high schools of Iran. The instrument used for data collection was the already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL teachers. This scale consisted of 90 Likert-type items that measured ten subscales (i.e., Good inter-personal behavior, Making students motivated, Time management ability, Recognition of students’ needs, Positive thinking skills, Critical thinking ability, Verbal intelligence, Mastery over different teaching methods, Evaluation skills, and English language proficiency). SPSS and AMOS 26 were employed to analyze the data, using exploratory and confirmatory factor analysis and Cronbach’s Alpha test. The results of exploratory and confirmatory factor analysis, along with alpha coefficients, provided evidence in support of the validity and reliability of the developed scale. Therefore, it can be concluded that the already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL teachers can be used in recruiting individuals for the teaching profession so that teachers’ professional development and students’ English achievement are guaranteed.
کشش جبرانی: تغییر در کیفیت واکه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
209-230
حوزههای تخصصی:
چنانچه به پیشینه مطالعاتی که بر روی برخی از گونه های زبان های ایرانی صورت گرفته نگاهی بیاندازیم، اینگونه به نظر می رسد که کشش جبرانی در برخی از گونه ها تأثیری دوگانه دارد. کشش جبرانی به فرایندی اشاره دارد که طی آن به جبران یک واحد وزنی حذف شده، واحدی دیگر کشیده می شود و به این صورت ساختار مورایی هجا حفظ می شود. در پژوهش های پیشین اینگونه مطرح شده که کشش جبرانی بسته به واکه هدف کوتاه، گاهی با افزایش کمیّت و گاهی با جایگزین کردن آن با واکه کشیده [ɑ] وزن هجا را حفظ می کند. در پژوهش حاضر علّت تغییر کیفی واکه ها در این بافت بررسی شد. بررسی ها نشانگر آن بود که آن دسته از همخوان های پایانه که سبب تغییر در واکه می شوند در طبقه طبیعی همخوان های [حلقی] جای می گیرند و مشخصه مشترک آنها [ریشه زبان پس رفته] است. این همخوان ها طی فرایند همگونی حلقی شدگی مشخصه [ریشه زبان پس رفته] خود را به واکه مجاور گسترش می دهند و سبب تولید آن در جایگاهی افتاده تر و پسین تر شبیه به جایگاه [ɑ] می شوند. ازآنجاکه بافت رخداد این دو فرایند مذکور مشابه است، بررسی تعامل آنها نشان می دهد که در ابتدا، با عملکرد فرایند همگونی حلقی شدگی هسته هجا به واکه ای دومورایی بدل می شود. از آنجا که همخوان های [حلقی] تمایل به حذف شدن از پایانه دارند، به دنبال حذف آنها مورایی سرگردان ایجاد می شود. باوجوداین، دیگر زمینه برای عملکرد فرایند کشش جبرانی برچیده شده است، چرا که واکه کوتاه پیش از همخوان حذف شده به واکه ای دومورایی بدل شده که دیگر توان دریافت مورای سرگردان را ندارد.