فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان درباره چگونگی عملکرد فرایند حذف در جملات دارای فعل مرکب در زبان فارسی اختلاف نظر دارند و تحلیلی جامعی در این خصوص وجود ندارد. برخی از این زبان شناسان معتقد هستند که براساس فرایند حذف شاهد حذف موضوع[1] هستیم، در مقابل برخی دیگر بر این باورند که حذف گروه فعلی به همراه ابقای فعل کوچک[2] حاصل فرایند حذف است. با توجه به دوگانگی ذکرشده در مطالعات پیشین و همچنین ناکارآمدی آن ها در تبیین سایر جملات دستوری، این پژوهش بر آن بوده است که براساس رویکرد پویا به نظریه فاز در نحو کمینه گرا و براساس آرای بشکوویچ (2005; 2013; 2014) تحلیلی نو از این فرایند زبانی ارائه کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این چارچوب نظری، آنچه در جملات دارای گروه فعلی مرکب حذف می شود نه حذف موضوع است و نه حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک، بلکه سازه محذوف در جملات دارای گروه فعلی مرکب فاز یا متممِ فاز است.
[1] argument ellipsis
[2] light Verb stranding VP-ellipsi
Evaluative stance in master's theses discussion sections: the case of Iranian graduate student writers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Presenting the writer's voice and positioning it within the larger body of alternative voices is essential in academic writing. Realizing the challenges novice academic writers might experience while doing this, we selected and analyzed a corpus of 40 discussion chapters (timespan: 2010-2019) written by Iranian master's students. Following systemic functional perspective (Martin & White, 2005), we explored the engagement resources in the corpus to discover evaluative language choices and stance types. The results showed that although student writers actively engaged other voices and adopted a more balanced dialogically contractive and expansive stance, they employed fewer and less diverse linguistic devices. Moreover, these novice writers tended to avoid certainty and preferred more modest and cautious assertions. There was a great tendency to remain neutral toward other voices. In aligning with other voices, they preferred to present more supportive evaluations than critical ones as well as more explicit structures. They opted for implicit attitudes in evoking resources to show criticism. The implication of this study is for EAP and dissertation writing to novice writers.
Impact of Teacher's Dynamic Assessment on Iranian EFL Learners' Stance in Academic Writing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۱, Issue ۴۵, Summer ۲۰۲۳
131 - 147
حوزههای تخصصی:
This quasi-experimental study aimed to investigate the effects of dynamic assessment employed by teachers on promoting Iranian EFL learners’ stances in academic writing. For this purpose, three intact writing classes were selected by convenience sampling from BA students of English translation at Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University. The Quick Oxford Placement Test (QOPT) was administered to them, and those whose scores matched the intermediate band score of QOPT were selected. In general, 35 homogeneous students were selected from each class and randomly assigned into two experimental groups and one control group. A writing test was administered to all groups as the pre-test at the onset of the semester. The experimental groups were taught by the researcher and passed five different quizzes during the semester. The three groups were post-tested at the end of the semester. The results illustrated that both teacher and peers’ dynamic assessment effectively improved Iranian EFL learners’ stance in academic writing.
Learner-Centered Assessment at Iranian Universities: EFL Students' Attitudes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۳, Issue ۲, Summer and Autumn ۲۰۲۳
130 - 148
حوزههای تخصصی:
AbstractA paradigm shift in education has led to implementing learner-centered pedagogy (LCP) which considers learners as the central element of the learning process, and it is progressively being encouraged in higher education. Examining the implementation of learner-centered pedagogy in English language teaching (ELT) context is important. While this paradigm of teaching has long been introduced to education in general and language teaching in particular, it is claimed that scant attention has been given to its implementation in Iranian EFL context. The present study was to compare the implementation of learner-centered pedagogy in assessment procedures at different Iranian universities. Therefore, using convenience sampling technique, 378 TEFL students from both genders and different ages (mostly 20 to 35 years old) were selected. To gather data, a reliable, valid researcher made LCP questionnaire was distributed among the participants. Gathered data were analyzed using one-way ANOVA. The results of the data analysis demonstrated that there was a significant difference between the performance of state university and Islamic Azad and non-state university, while no significant difference was observed between the performance of Islamic Azad and non-state university students. The outcomes can provide insights into considering learner-centered pedagogy in teaching to improve teaching English as a foreign language (TEFL) program. Moreover, they can be practical for teachers, material developers, as well as syllabus designers.
تحلیل گفتمان روایی و بُعد تعاملی کلام در روایت «حسن قناد و ملک ابراهیم» «با هره گیری از الگوی شعیری و تلفیق آن ا طرح وارۀ روایت شناسی ویلیام لباو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی روایی به بررسی ویژگی های روایی داستان می پردازد تا شرایط تولید و دریافت معنا در گفتمان را نشان دهد. گفتمان پایه و اساس پژوهش های معناشناسی است. این پژوهش با روش تحلیلی– توصیفی، در قالب نشانه- معناشناسی و با بهره گرفتن از الگوی شعیری و آمیختن آن با الگوی الماسی شکل ویلیام لباو به تحلیل گفتمان روایی، پویایی و بُعد تعاملی کلام در روایت «حسن قناد و ملک ابراهیم» از مجموعه قصه های «دیار همیشه بهار» اختصاص دارد. در تحلیل گفتمانی این روایت، تلاش بر این است که، علاوه بر تبیین زنجیره های پیکره روایی این داستان به بیان ابعاد کلامی شکل دهنده آن نیز پرداخته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این گفتمان روایی، «ملک ابراهیم»، شخصیت اصلی داستان، به دنبال شناخت محیط اطراف و تغییر وضعیت زندگی خویش است و این تغییر ناخودآگاه و توسط دختری زیباروی، در بستر زمانی و مکانی ویژه ، همراه با حوادث پیاپی رخ می دهد و فرآیند پویای تولید معنا در آن از یک طرف، به سبب تعامل عوامل درون متنی(کنش گزاران وکنش پذیران) و از سویی دیگر، به سبب تعامل عوامل برون متنی (راوی و روایت شنو) است؛ راوی در این داستان بخوبی توانسته است با گذر از کارکردهای تعاملی در خلق معنای نخستین و رسیدن به کارکردهای معنایی برون زبانی، نظام های خاصی از گفتمان روایی را شکل داده و دست به آفرینش پیکره روایی پویا و هدفمند در قلمرو زبان و ادبیات بزند.
تبیین واج شناختی نون وقایه در زبان عربی قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نون وقایه یکی از اقسام چهارگانه نون مفرده در زبان عربی است. جستار حاضر تلاش دارد تا تبیینی واج شناختی در چارچوب نظریه نشانداری برای انگیزه درج، دلیل انتخاب همخوان درج شده و نقشی که این همخوان در ساختار موجود ایفا می کند، ارائه کند. به همین منظور، ابتدا تمامی مواردی که در آن نون وقایه به-کاررفته است (286مورد) به شیوه رایانشی و با ایجاد یک فوق مجموعه از الگوهای مرتبط از کل متن قرآن استخراج و مقوله واژگانی و نحوی عناصر زبانی شرکت کننده در فرایند و بافت آوایی وقوع هریک از آن ها مشخص شد. در ادامه بر اساس مفاهیم مختلفی چون رسایی، ساخت هجا، نشانداری و سرنخ های ادراکی، توضیحی برای این فرایند در قالب نظریه نشانداری ارائه شد. یافته ها نشان می دهد که انگیزه اصلی درج خیشومی[n] ترمیم ساخت هجای بدون آغازه و رفع التقای واکه ای است که هر دو در زبان عربی قرآنی، ساختی غیرمجاز محسوب می شوند. با درج این همخوان، پدیده تیرگی رخ می دهد که به تبع آن از اعمال فرایند هماهنگی واکه ای ممانعت می شود. از آنجایی که درک محل تولید همخوان های خیشومی دشوار است، با درج این همخوان در جایگاه آغازه هجا، به واسطه برجستگی شنیداری و به کمک سرنخ های صوت شناختی بر شفافیت درک محل تولید افزوده می شود. همچنین چون بین میزان برجستگی همخوان خیشومی و دریافت میزان خیشومی شدگی واکه رابطه ای معکوس وجود دارد از میزان برجستگی واکه ای که به دنبال همخوان خیشومی درجایگاه آغازه آمده است، کاسته می شود و به این ترتیب ساختی کم نشان تر ایجاد می شود. بنابراین، درج این همخوان با هدف کاهش نشانداری و همسو با گرایش جهانی زبان ها در رابطه با بهره گیری از ساخت هایی با نشانداری کم تر صورت می گیرد.
ارتباط گفتمان چرک و زیست قدرت در پرندۀ یهودی و عزاداران برنارد مالامود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
103 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی «گفتمان چرک» و ارتباط آن با پدیده «مهاجرت» می پردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و بهره گیری نظریّات منتقدانی نظیر داگلاس و بومن و تمرکز بر موضوعاتی چون انزجار، غریبگی و اقتصاد احساسی در پی پاسخ به این پرسش بنیادی است که چگونه گفتمان زیست قدرت از مقوله «چرک» به منزله ابزاری در راستای کنترل، انقیاد و حذف اقلیت «دایاسپورا» استفاده کرده و آن را با سیاست پیوند زده است؟ بدین منظور، دو داستان کوتاه مالامود - پرنده یهودی (1963) و عزاداران (1955) - به روش توصیفی‑تحلیلی بررسی می شوند تا با تمرکز بر مقوله «چرک»، ارتباطِ بین اعمال نظم بر بدنِ افراد و انضباط مورد نظر گفتمان زیست قدرت تبیین شود. چنین استدلال می شود که جنبش «ضدچرک» مدرنیته، با تحمیل دوانگاره «تمیز»/«کثیف» به عرصه جغرافیای فرهنگی وارد شده و در راستای تداوم ساختارهای سلسله مراتبی گفتمان انسان گرای لیبرال، دسته بندی قومیتی، حذف و شمول افراد گام برداشته است. این امر به سیاسی شدن مقوله حیات و شکل گیری «بیگانگانی» انجامیده که مصداق بی نظمی و ناهنجاری هستند. به علاوه، گفتمان لیبرال با ذاتی جلوه دادن مقوله چرک در این گروه ها، سعی کرده توجّه جامعه جهانی را از فقر تحمیل شده بر آنها منحرف و با بازنمایی ایشان به منزله منبع تهدید ملّی، در راستای حذف فیزیکی آنها اقدام کند.
حذف و همگونی واکۀ پیشوند التزامی/امری در کردی کلهری: تحلیلی در نظریۀ بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت آوایی تکواژها، بسته به بافت آوایی خاصی که در آن قرار می گیرند، ممکن است دچار تغییراتی شود. این تغییرات در تکواژهای دخیل در ساختمان فعل نمود بیشتری دارد. در مقاله حاضر با نگاهی توصیفی - تحلیلی، دو فرآیند حذف و همگونی واکه پیشوند التزامی/امری در کردی کلهری بررسی می شود. به این منظور، پس از گردآوری داده های مرتبط ازطریقِ مصاحبه شفاهی با 10 گویشور کردی کلهری ساکن شهر اسلام آباد غرب، صورت های متناوب این پیشوند استخراج شد و بازنمایی زیربنایی به دست آمد. سپس تغییرات آوایی، با درونداد صورت واجی، در چارچوب نظریه بهینگی بررسی شد. نتایجی که از داده های این پژوهش به دست آمد، نشان می دهد که از تکواژ التزامی/امری /bə-/، سه صورت آوایی [bə-]، [b-] و [bu-] به دست داده می شود که دراین میان، صورت های آوایی [b-] و [bu-] به ترتیب حاصل فرایندهای حذف و همگونی هستند. برای به دست دادن همه این صورت ها، محدودیت های نشان داری باید بر محدودیت های پایایی مسلط باشند. همچنین، درخلال تحلیل ها، مشخص شد که برای تبیین فرآیندهای همگونی در بهینگی موازی باید کل جایگاه تولید هدف قرار گیرد و نه تک تک مشخصه های واجی.
Adaptation and Validation of a Measure for Evaluating Teacher Adaptability in English Teaching Higher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Adaptive teaching addresses students’ diversity and their immediate learning needs. Particularly, in the high-interactive context of English teaching, fostering adaptive teaching in teacher professional development programs not only stimulates teacher change at the micro level, but also facilitates implementing the organizational and curricular innovations imposed by authorities at the macro level. The current English teaching literature lacks a measure for evaluating and fostering adaptive teaching within higher education. Hence, within the present study, the Interconnected Model of Teacher Professional Growth (IMTPG) was adapted and validated as a measure for evaluating and fostering teacher adaptability for 183 international English teachers in higher education. Structural Equation Modelling (SEM) was employed for validating two different enactment and reflection links in the original IMTPG, and the final adapted IMTPG for adaptive teaching (At-IMTPG) was proposed. The AT-IMTPG can be applied for evaluating how adaptive English teachers are, seeking to resolve the problem of implementing educational innovations by English teachers in higher education. It can also be used to design teacher professional growth programs for fostering adaptive teaching within English teaching higher education. Such a change in the classroom level is hoped to be translated into an educational change in English teaching higher education.
A Semantic Analysis of Constructions Consisting of “ba” (WITH) in Persian Language(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
97 - 118
حوزههای تخصصی:
This article investigates the comitative constructions in Persian. These constructions consist of three members named accompanion, accompanee and accompanying setting. Previously, studies considered ‘bā’ (WITH) as a preposition in traditional grammar. All traditional grammarians introduced ‘bā’ as a preposition except those who pointed to ‘bā’ (WITH) in accompanying situations. One of the aims of the present research is to answer this question: Is ‘bā’(WITH) a preposition in all sentences or is it a conjunction or both? So, this study attempts to show its syntactic and functional features in Persian. Another goal is to compare coordinated and comitative constructions. The hypothesis is that ‘bā’(WITH) can be considered as a conjunctor and a preposition as well. Thus comitative constructions are divided into two groups: 1) symmetrical constructions in which [ with + DP2 ] is not an adjunct (an argument). The type of the verbs in this group are as follows: collectives, combining, relational predicates and similar comparison. 2) asymmetrical constructions in which [ with + DP2 ] is an adjunct. The second type does not depend on the type of the verbs. It consists some members named non-collective verbs, instrumental, body organ, transportation. The instrumental type are of mediatory and facilitating. The findings of the present article can be used in the teaching of Persian grammar as well as syntactic analyses.
بررسی تأثیر آموزش آگاهی واجی بر عملکرد حیطهٔ مفاهیم ریاضی دانش آموزان دختر پایه دوم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
75 - 105
حوزههای تخصصی:
حوزه مفاهیم ریاضی که مشتمل بر شمارش، مقایسه و ارزش مکانی اعداد است یکی از بنیادی ترین حوزه هاست که تأثیرات بسیاری در زندگی روزمره فرد دارد. فرد ممکن است برای حل یک مسأله ریاضی راهبرد شمارش را به کار ببرد که سیستم واجی را درگیر می کند؛ چراکه در روند شمردن باید نمودهای واجی کلمات عددی را بازیابی کند که این از طریق حافظه کاری واجی امکان پذیر است. در این پژوهش سعی بر آن است تا به بررسی تأثیر آموزش آگاهی واجی بر عملکرد حوزه مفاهیم ریاضی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی پرداخته شود. بر همین اساس پژوهش حاضر که از نوع آزمایشی و کاربردی است، بر روی تعداد 140 نفر دانش آموز دختر پایه دوم دبستان شهر قوچان در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شد. از این میان تعداد 70 نفر به عنوان گروه گواه و 70 نفر به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 35-30 دقیقه ای در معرض آموزش آگاهی واجی قرار گرفتند. از هر دو گروه، هم در حوزه آگاهی واجی و هم در حوزه مفاهیم ریاضی، پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. نتایج نشان داد آموزش مهارت آگاهی واجی بر افزایش نمره آزمون ریاضی (حوزه مفاهیم) در دانش آموزان دختر پایه دوم دبستان تأثیر معنی داری دارد. بدین ترتیب نتایج پژوهش حاضر همراستا با نتایج سایر پژوهش های انجام شده در این زمینه است. اما جنبه تفاوت این پژوهش با سایر پژوهش ها، تقسیم بندی مهارت آگاهی واجی بر مبنای سن و در نظر گرفتن حوزه های مختلف برای آزمون ریاضی بود. در این پژوهش صرفاً به حوزه مفاهیم پرداخته شده است.
هندسۀ مشخصه ای و طبقات طبیعی صداها و طبقات طبیعی ناقص در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا مشخصه های تمایزدهنده دستگاه واجی زبان فارسی را براساس ویژگی های تولیدی آنها توصیف می کنیم و سپس جدول مشخصه ای واج های این زبان را ترسیم می کنیم. در بخش بعد، نظریه هندسه مشخصه ها را به اختصار معرفی، و درخت مشخصه ای این زبان را ترسیم می کنیم و از دل آن، درخت های صدایی تک تکِ واج های فارسی استخراج می کنیم. در بخش پایانی این مقاله با ذکر چند مثال از اهمیت تحلیل مشخصه ای در تبیین طبقات طبیعی صداها و طبقات طبیعی مشخصه ها سخن می گوییم، و نهایتا از دو طبقه طبیعی مصوت های بلند و کوتاه در فارسی سخن می گوییم که تنها دارای نیمی از ویژگی های طبقات طبیعی صداها هستند و به همین دلیل آنها را طبقات طبیعی ناقص می نامیم.
بررسی نشانگر های فراگفتمان در متقاعدسازی رایانامه درخواست دانشجویان به اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از نشانگرهای فراگفتمان یکی از شیوه های متقاعدسازی در تعاملات زبانی دانشگاهی است. این نشانگرها ابزاری برای تسهیل ارتباط، افزایش خوانایی متن، ایجاد ارتباط با خوانندگان و درگیرکردن آن ها و پیشگیری از رد تفسیرهای نویسنده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نشانگر های فراگفتمان در ارتباط دانشگاهی دانشجویان با اساتید بوده است. به این منظور، ۲۰۰ رایانامه دانشجویی (تعداد کلمات پیکره: ۱۳۱۰۳) بصورت تصادفی در محدوده زمانی سال های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ از دانشجویان دانشگاه پیام نور جمع آوری شد. سپس، پیکره جمع آوری شده با استفاده از الگوی تحلیلی نشانگرهای فراگفتمان هایلند (2005) و مثلث بلاغی ارسطو (هایلند، 2005) تحلیل شد. به عبارت دیگر، پیکره پژوهش در استفاده از نشانگر های فراگفتمان تبادلی (شامل گذارها، چارچوب سازها، ارجاع های درون متنی، استنادنماها و ابهام زداها) و نشانگر های فراگفتمان تعاملی (شامل تردیدنماها، یقین نماها، نگرشنماها، ارجاع به خود و مشارکت جویی) بررسی شد. همچنین، درباره ارتباط بسامد نشانگر های فراگفتمان تبادلی و تعاملی با توجه به مثلث بلاغی ارسطو (شامل راهبردهای اخلاق و اعتبار، ترحم و منطق) بحث شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از نشانگر های فراگفتمان تعاملی بیش از نشانگر های فراگفتمان تبادلی بوده است. همچنین، نشانگر مشارکت جویی که نوعی تمسک به احساس و ترحم برای متقاعدسازی است، بیشترین بسامد را میان نشانگرهای تعاملی داشت. به علاوه، استفاده ازگذارها که نوعی تمسک به منطق در متقاعدسازی مخاطب است، بیشترین بسامد را در میان نشانگرهای تبادلی داشت. مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهش های پیشین نشان داد که استفاده از نشانگرهای فراگفتمان، بسته به بافت و گونه استفاده شده تغییر می یابد.
The Effect of Content and Language Integrated Project (CLIP) Instruction through Co-Teaching on Electrical Engineering Students’ Vocabulary Knowledge for Professional Purposes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to explore the impact of content and language integrated project (CLIP)-based instruction on electrical engineering students’ vocabulary knowledge. To this end, a sample of 60 electrical engineering students was selected based on their performance on the Cambridge English Objective Proficiency Practice Test (CEOPPT). The participants were subsequently divided into two groups including an experimental and a control group. The study comprised five main stages: administering the proficiency test, conducting a vocabulary pretest, implementing the treatment, administering a vocabulary posttest, and administering a Content and Language Integrated Learning (CLIL) questionnaire. Both groups received CLIP/CLIL instructions over the period of eight sessions. The experimental group, however, received their instructions enriched by the assistance of co-teachers following a team model and supplemented by video-based instructions. At the end of the treatment, the vocabulary posttest and a questionnaire were used to collect the data. The results of a repeated-measures two-way ANOVA revealed that CLIP instruction delivered through co-teaching had a substantial positive effect on the electrical engineering students’ vocabulary knowledge. This finding was further corroborated by the results obtained from the CLIL/CLIP questionnaire, showing the participants’ positive attitude toward CLIP instructions.
ترجمه ماشینی مبتنی بر مدل مبدل برای گویش های لری بویراحمدی و یزدی به فارسی معیار و گسترش منابع زبانی رایانشی مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
153 - 172
حوزههای تخصصی:
با وجود تلاش های گسترده رایانشی بر روی گویش معیار فارسی، سایر لهجه ها و گویش ها و زبان های ایرانی کمتر مورد توجه محققین حوزه زبان شناسی رایانشی قرار گرفته اند. یکی از مهم ترین چالش های کار رایانشی بر روی این تمایز های زبانی، نبود یک مجموعه داده دیجیتال و استاندارد است. در این پژوهش اولین مجموعه داده تک زبانه و نیز داده موازی بر روی گویش های لری و یزدی که گویش هایی با منابع محدود محسوب می شوند، در مقابل فارسی معیار ارائه شده است. در ادامه مدل های یادگیری ژرف ترجمه ماشینی کدگذار-کدگشا در دو نوع مدل شبکه عصبی بازگشتی و مدل ژرف مبدل برای این گویش ها به فارسی معیار توسعه یافته و ارزیابی گردیده است. در این پژوهش که اولین تلاش محاسباتی روی این دو گویش محسوب می شود، برای ترجمه لری به فارسی و فارسی به لری به امتیاز BLEU به ترتیب ۳۹/7 و 29/3 رسیدیم. این امتیاز برای گویش یزدی به فارسی معیار و برعکس به 73/0 و 77/0 رسید. که نشان می دهند پژوهش های فراتری برای توسعه منابع زبانی برای این زبان نیاز است.
فعل مرکب در زبان لاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان لاری هم چون سایر زبان ها و گویش های ایرانی منبع بسیار مهمی در پژوهش های تاریخی، اجتماعی و به ویژه زبان شناسی است. این زبان شاخه ای از زبان های ایرانی جنوب غربی است که توسط اطلس زبان های در خطرِ یونسکو به عنوان یکی از زبان های در خطر معرفی شده است. هدف از این پژوهش بررسی فعل مرکب در این زبان است. این مقاله می کوشد تا به این سوالات پاسخ دهد: چه فرایندهایی در ساخت فعل مرکب در زبان لاری دخیل هستند، سازه غیرفعلی در فعل مرکب در این زبان چیست و ساخت فعل مرکب در این زبان، فرایندی نحوی است یا ساختواژی. داده ها در این زبان به روش میدانی و بر اساس شم زبانی نویسنده به عنوان گویشور بومی گرد آوری شده و به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساخت فعل مرکب در این زبان یک فرایند ساختواژی است؛ زیرا حرکت هسته به هسته نیست بلکه در این زبان عناصری غیر از هسته از جمله قیدها و ضمایر نیز با فعل ترکیب می شوند و فعل مرکب را می سازند. در این زبان دو فرایند عمده ترکیب و انضمام نیز در تشکیل فعل مرکب دخیل هستند. دامنه ترکیب در زبان لاری گسترده و شامل صورت های مختلفی از جمله ترکیب صفت با فعل، اسم با فعل، گروه حرف اضافه با فعل، قید یا قید پیشوندی با فعل و ضمیر با فعل است. اما تنها دو گونه انضمامی مفعول صریح و مفعول بواسطه در این زبان وجود دارند.
Psychometric Properties of the Already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL Teachers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۱, Issue ۴۷, ۲۰۲۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
This study aimed at investigating the psychometric features of the already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL teachers. A correlational survey design was used benefiting from Structural Equation Modeling (SEM). The study participants consisted of 300 (126 males and 174 females) Iranian EFL teachers who were conveniently selected from different Azad and State universities and various institutes and high schools of Iran. The instrument used for data collection was the already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL teachers. This scale consisted of 90 Likert-type items that measured ten subscales (i.e., Good inter-personal behavior, Making students motivated, Time management ability, Recognition of students’ needs, Positive thinking skills, Critical thinking ability, Verbal intelligence, Mastery over different teaching methods, Evaluation skills, and English language proficiency). SPSS and AMOS 26 were employed to analyze the data, using exploratory and confirmatory factor analysis and Cronbach’s Alpha test. The results of exploratory and confirmatory factor analysis, along with alpha coefficients, provided evidence in support of the validity and reliability of the developed scale. Therefore, it can be concluded that the already-developed Language Teaching Aptitude Scale for Iranian EFL teachers can be used in recruiting individuals for the teaching profession so that teachers’ professional development and students’ English achievement are guaranteed.
کشش جبرانی: تغییر در کیفیت واکه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
209-230
حوزههای تخصصی:
چنانچه به پیشینه مطالعاتی که بر روی برخی از گونه های زبان های ایرانی صورت گرفته نگاهی بیاندازیم، اینگونه به نظر می رسد که کشش جبرانی در برخی از گونه ها تأثیری دوگانه دارد. کشش جبرانی به فرایندی اشاره دارد که طی آن به جبران یک واحد وزنی حذف شده، واحدی دیگر کشیده می شود و به این صورت ساختار مورایی هجا حفظ می شود. در پژوهش های پیشین اینگونه مطرح شده که کشش جبرانی بسته به واکه هدف کوتاه، گاهی با افزایش کمیّت و گاهی با جایگزین کردن آن با واکه کشیده [ɑ] وزن هجا را حفظ می کند. در پژوهش حاضر علّت تغییر کیفی واکه ها در این بافت بررسی شد. بررسی ها نشانگر آن بود که آن دسته از همخوان های پایانه که سبب تغییر در واکه می شوند در طبقه طبیعی همخوان های [حلقی] جای می گیرند و مشخصه مشترک آنها [ریشه زبان پس رفته] است. این همخوان ها طی فرایند همگونی حلقی شدگی مشخصه [ریشه زبان پس رفته] خود را به واکه مجاور گسترش می دهند و سبب تولید آن در جایگاهی افتاده تر و پسین تر شبیه به جایگاه [ɑ] می شوند. ازآنجاکه بافت رخداد این دو فرایند مذکور مشابه است، بررسی تعامل آنها نشان می دهد که در ابتدا، با عملکرد فرایند همگونی حلقی شدگی هسته هجا به واکه ای دومورایی بدل می شود. از آنجا که همخوان های [حلقی] تمایل به حذف شدن از پایانه دارند، به دنبال حذف آنها مورایی سرگردان ایجاد می شود. باوجوداین، دیگر زمینه برای عملکرد فرایند کشش جبرانی برچیده شده است، چرا که واکه کوتاه پیش از همخوان حذف شده به واکه ای دومورایی بدل شده که دیگر توان دریافت مورای سرگردان را ندارد.
مقایسه میزان اضطراب و عملکرد نوشتاری در بازخورد حضوری و برخط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، با تمرکز بر بازخورد اصلاحی به تحلیل تعامل پیچیده میان بازخورد، اضطراب و عملکرد نوشتاری در یادگیری زبان دوم پرداخته می شود. گرچه همچنان بحث ها در خصوص کارایی بازخورد ادامه دارد، پژوهش های پیشین بر تاثیر مثبت این نوع بازخورد بر جنبه های زبانی در نوشتار تاکید می کند. ویژگی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بازخورد حضوری و برخط بر کنش های عاطفی و نتایج یادگیری در زبان های کمتر تدریس شده مانند زبان ژاپنی است. این مطالعه مبتنی بر نظریه شناخت اجتماعی، چگونگی تعامل باورها و منابع بازخورد زبان آموزان با اضطراب را برای شکل دادن مهارت نوشتن بررسی و رابطه پیچیده بین بازخورد، اضطراب و عملکرد نوشتاری را در شرایط مختلف (بازخورد برخط و حضوری مدرس و هم کلاسی) را بررسی می کند. به این منظور، 84 زبان آموز زبان ژاپنی به نگارش انشای ژاپنی پرداخته و به پرسشنامه اضطراب پاسخ دادند که سطح اضطراب و عملکرد نوشتاری آنان در شرایط بازخورد برخط و حضوری از مدرس و هم کلاسی بررسی شد. نتایج نشان داد که ارتباط معنا داری بین کاهش اضطراب و بهبود انشا وجود دارد. این ارتباط در بازخورد همکلاسی قوی تر است. به علاوه، فارغ از شرایط بازخورد، زبان آموزانی که از هم کلاسی بازخورد دریافت می کنند، اضطراب کمتری را تجربه می کنند. هم چنین، بازخورد مدرس به صورت چشمگیری کیفیت انشا را افزایش داده و بر اضطراب غلبه می کند. این موضوع بر نقش کلیدی نگرش زبان آموزان در شکل دهی تجارب یادگیری تاکید می کند. پژوهش حاضر همچنین بر اهمیت راهبردهای آموزشی مناسب در بهینه سازی نتایج یادگیری زبان با در نظر گرفتن وضعیت عاطفی و ترجیحات زبان آموزان در طراحی بازخورد موثر تاکید می کند.
نقش بازخورد زبانشناختی و غیر مستقیم در جنبه های گفتمانی متون استدلالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی بازخورد غیرمستقیم و زبانشناختی بر اشتباهات زبان آموزان در متون استدلالی انجام شده است. جنبه های گفتمان عبارتند از: پیوستگی، سازمان یافتگی، انسجام، اتحاد معنایی و فراگفتمان. شش کلاس آماده انتخاب شدند که دو کلاس بازخورد اصلاحی غیرمستقیم دریافت کردند، دوکلاس دیگر تحت پوشش اصلاح زبانشناختی قرار گرفتند و دو کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ بازخوردی دریافت نکردند. پیش آزمون و پس آزمون نوشتار استدلالی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین بازخورد های غیرمستقیم و زبانشناختی در مورد سازماندهی متنی وجود نداشت اما در تمام مقایسه های دیگر بازخورد غیرمستقیم مؤثرتر از بازخورد زبانشناختی بود و هر دو در مقایسه با گروه کنترل بهتر بودند. همچنین نتایج بیانگر این بود که در کل، معلمان نسبت به بازخورد اصلاحی غیرمستقیم در مقایسه با بازخورد زبانشناختی در پاسخگویی به مشکلات گفتمانی زبان آموزان بیشتر تمایل دارند. معلمان به جای ارائه اصلاحات و پیشنهادات، نظرات بیشتری برای شناسایی مشکلات ارائه کردند.