فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
Iinternational Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۶, Summer ۲۰۲۱
77 - 90
حوزههای تخصصی:
Ubiquitous learning can be described as a daily learning environment supported by mobile, computers, and wireless networks to provide learning anytime and anywhere. As the concept of Ubiquitous learning is little known in Iran, this study considers a sample of Iranian EFL learners to identify the effects of different aspects of Ubiquitous learning including omnipresence, context customization, interactivity, perceived self-efficacy, and m-learning motivation that influence L2 learner’s classroom achievement. The participants included 150 high school students in Shiraz. A questionnaire adapted from Jung (2014) was the main data collection instrument used in the present study. Moreover, classroom achievement scores of the students taken from their final exam results were also analyzed. Structural equation modeling results showed that among aspects of Ubiquitous learning, omnipresence, context customization, perceived self-efficacy, and m-learning motivation affected classroom achievement but interactivity did not influence classroom achievement. The results also revealed the positive effect of integration of technology on student learning. EFL learners with a clear understanding of innovation in education are better positioned to move their efficiency and effectiveness from the traditional English learning environment to one that fully integrates learning into learners’ daily routines. The study concludes that developments in technology need to be transmitted into the pedagogical areas and carefully considered in the forms of curriculum and contents for language teaching.
جامعه شناسی رئالیسم جادویی در رمان «اهل غرق» اثر منیرو روانی پور
منبع:
رخسار زبان سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
20-5
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی عوامل انسجام در ترجمه داستان ادبی «برف های کلیمانجارو» براساس رویکرد انسجام متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تطبیق مقابله ای متون ادبی با بررسی عوامل انسجامی در متن مقصد پیوندی ناگسستنی دارد. یکی از اهداف زبان شناسی تطبیقی مقایسه متون مبدأ و مقصد و کشف نقاط ضعف و قوت ترجمه است. هدف این پژوهش، بررسی عوامل انسجامی متن در داستان برف های کلیمانجارو در دو متن مبدأ (انگلیسی)و مقصد (فارسی) است. بنابراین در بررسی مقابله ای این اثر، به برگردان واژگانی و ساختاری متن و سپس انتقال آن ازطریق فرایند ترجمه توجه شده ولی سایر جنبه های معنایی متن نیز بررسی شده است. از این رو، پژوهش حاضر در قالب نظریه انسجام متن هلیدی و حسن (1976) عناصر انسجام در کتاب داستان برف های کلیمانجارو (همینگوی، 2004) در دو متن با ترجمه (حسینی، 1396؛ دریابندری، 1378) را مورد بررسی قرار داده و نحوه انتقال عناصر طی فرآیند ترجمه متن انگلیسی و ترجمه آن با روش مقابله ای و تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که نحوه معادل سازی واژگان و عناصر انسجام، در ترجمه و بازآفرینی متن اصلی نقش بسزایی دارند و بیشترین بسامد وقوع در متن اصلی به زیرمؤلفه ارجاع اشاری و ارجاع شخصی تعلق دارد و در ترجمه عناصر ارجاع شخصی و پس از آن، پیوند افزایشی از بسامد وقوع بالایی در متن برخوردار بوده اند. نویسنده و هر دو مترجم به یک اندازه توانسته اند با بهره مندی از این عناصرِ انسجام متنی میان الفاظ و معانی پیوند ایجاد کنند.
خودمختاری در یادگیری زبان دوم: ادراک فارسی آموزان از مسئولیت ها، توانایی ها و انگیزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان آموزان برای یادگیری زبان فارسی در دانشگاه ها مدت زمان کوتاهی را می گذرانند و در این مدت باید به طور چشمگیری بر زبان تسلط یابند. آموزش زبان های دوم در سال های اخیر، از محیط آموزشی مدرس محور به محیط آموزشی یادگیرنده محور تغییر یافته است تا زبان آموزان یادگیری خویش را در اختیار گیرند و به خودمختاری دست یابند. در این راستا، پژوهش حاضر میزان آمادگی فارسی آموزان غیرایرانی را برای خودمختار بودن بررسی می کند. شرکت کنندگان شامل 155 تن از فارسی آموزان سطح تکمیلی هستند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه تامر ( 2013 ) بهره گرفته شده است که دارای چهار بخش مسئولیت ها، توانایی ها، انگیزه و فعالیت های درون و بیرون کلاس است. در پایان پرسش نامه بخشی با عنوان بازپاسخ برای فارسی آموزان درنظر گرفته شده است. پاسخ های فارسی آموزان حاکی از نوعی تضاد میان بخش مسئولیت ها با بخش توانایی ها، انگیزه و فعالیت های درون و بیرون کلاس است. یافته ها نشان می دهد که با وجود آنکه فارسی آموزان خود را از توانایی و انگیزه لازم جهت یادگیری خودمختارانه زبان فارسی بهره مند می دانند و خود را در انجام فعالیت های درون و بیرون کلاس فعال می دانند، اما بیشتر مسئولیت یادگیری را متوجه مدرسان می کنند. علاوه بر این، بررسی های آماری نشان دهنده رابطه معکوس و معنا داری میان ادراک فارسی آموزان از مسئولیت ها و فعالیت های درون کلاس است. از جهت دیگر، میان توانایی های فارسی آموزان با انگیزه و فعالیت های درون و بیرون کلاس و همچنین میان انگیزه با فعالیت های درون و بیرون کلاس رابطه مستقیم و معنا داری دیده می شود.
بررسی استعاره های مفهومی خشم در قران کریم: نظریه های عصب-زیستی و کنش مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
35 - 64
حوزههای تخصصی:
دو گونه رویکرد برای بازنمایی هیجان در مغز وجود دارد: نخست، نظریه عصب زیستی و دوم، نظریه کنش مفهومی هیجان . در نظریه عصب زیستی، هیجان هایِ اصلی با مجموعه ای از شبکه هایِ منسجمِ درون مغزی برانگیخته می شوند که همانندیِ ساختی با دیگر حیوانات دارند؛ این شبکه ها به شبکه های ذاتی معروف اند. با این وجود، در نظریه کنش مفهومی هیجان، هر هیجان حالتی مغزی است که از تعامل حوزه خاص و عام مغز با دیگر شبکه های کنترل شناختی، سیستم های عصبی و پیوند های مغزی شکل می گیرد. از این رو، پژوهش حاضر با ماهیتی کیفی و به روش توصیفی تحلیلی است، در پی شناخت بخش های فعالِ قشرِ مخ در هنگام درکِ مفاهیم نیرو و حرکت در قالب استعاره با مفهوم خشم است. به این منظور، 80 استعاره مفهومی حوزه نیرو و حرکت در قرآن کریم با رویکرد شناختی به شیوه نمونه گیری تصادفیِ ساده، گردآوری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که واژه های نیرویی و حرکتی خشم همچون لعن، غضب، کظم، سخط، غیظ، تغیظ، غائظ و مغاضبه به عنوانِ حوزه های مبداء، در درک استعاری حوزه های مقصد مانند کفر، خواری، مسکنت، سقوط، خلف وعده، جایگاه پست، بشارت، صبر، نیکوکاری، بخشش، اعمال، انذار، نذیر، توبه، جهنم، برانگیختن، هیجان سازی، ظلم به نفس، نفرین و عذاب نقش دارند. همچنین مشخص شد که ناحیه های مختلف قشر مخ در هنگام پردازش خشم با واسطه پاسخ های متفاوت فعال می شوند. یافته ها نشان می دهند که درهنگام رویارویی با هیجان خشم، بازخورد ها و واکنش های گوناگونی بازنمایی می شوند که برگرفته از تعامل های نواحی، شبکه ها و پیوندهای متعدد عصبی در مغز است و در نهایت نظریه کنش مفهومی تأیید می شود. افزون بر این، بررسی داده های پژوهش نشان می دهد که مفهوم سازی خشم در قران گذرا و بافت محور است.
ساخت های همسانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
243 - 267
حوزههای تخصصی:
ساخت های همسانی به سببِ شباهت صوری و معنایی با ساخت های تشابهی، به شیوه مطلوبی مورد پژوهش قرار نگرفته اند. هسپلمت و همکاران (Haspelmath et al, 2017) بر مبنای بررسی های رده شناختی، شش گونه پایه از ساخت های همسانی را به صورت الگوهای جداگانه ای ارائه می کنند و بر اساس این شش الگو، سه تعمیم بینازبانی را نیز ارائه می دهد. در پژوهش حاضر، با بررسی ساخت های همسانی در زبان فارسی به این نتیجه دست یافتیم که در این زبان می توان به وجود چهار گونه از شش گونه ساخت های پایه موردِ اشاره در زبان فارسی معتقد بود و دو گونه دیگر نیز به صورت مشروط مورد پذیرش هستند. نگارندگان با بررسی دیگر شیوه های بیانِ ساخت های همسانی در زبان فارسی، گونه هفتمی از ساخت های موردِ اشاره را نیز ارائه می دهند. همچنین در پیوند با تعمیم های مطرح شده، تعمیم های یک و دو در زبان فارسی معتبر بوده اند، ولی بخش نخستِ تعمیم سه، با داده های زبان فارسی ناسازگار است. شاید دلیل آن را بتوان به ماهیتِ ترتیبِ واژگانیِ آزاد زبان فارسی نسبت داد. گفتنی است که داده های پژوهش حاضر بر مبنای پیکره ای متشکل از متن کتاب های داستانیِ نزدیک به زبان گفتار، گفتارِ عادیِ گویشوران و شِّم زبانی نگارندگان فراهم شده اند.
عقل نحو و نحو عقل جستاری در بیان جایگاه عقل در دستور زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع نزاع بر سر دخالت عقل در دستور زبان عربی و یا کنارگذاشتن آن،همچون دیگر ساحت های معرفتی بشر فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در «عقل نحو» به دنبال نگاه پدیدارشناسانه به «نحو» هستیم و میخواهیم بدانیم این ابزار چگونه خود را در معرض نگاه دیگران قرار میدهد و چه انتظاری از آنان دارد. اما در «نحو عقل» میخواهیم بدانیم عقل زبانی در حوزه دستور زبان عربی از ما چه میخواهد.غربیان در رویکرد معاصر خود به دستور زبان از سه منظر «زایشی گشتاری» و «نقشگرایی» و «شناختی» به تحلیل ساختارهای جمله پرداخته اند. با همین سه رویکرد سعی کرده ایم از جایگاه قوه خرد در دستور زبان عربی بگوییم. در این نوشتار از این گفته ایم که آیا قوه تحلیلگر عقل باید از جایی دیگر به کمک گرفته شود یا آن که سرشت زبان عربی با این نیرو همزاد است. ویژگیهای «اصل و فرع» و «محتمل و قطعی» و «اعراب» و «قالب» و مساله «عامل و معمول» و «معنا» همگی بی حضور عقل خاموش و گنگ اند! تکنیک های ساخت جمله در پیوندی تنگاتنگ با عناصر تشکیل دهنده یک ارتباط کلامی قرار دارند. رمزگشایی از نحوه ارتباط میان ساختار جمله و عوامل فرازبانی، کار قوه ای تحلیل گر است. و بدین ترتیب با حضور طبیعی عقل، ابزار صرف و نحو از حالت توصیفی صرف خارج می شود و حالت استدلالی به خود می گیرد!
بررسی کارایی آزمون های شناسایی سازه در نحو زبان فارسی؛ رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی سازه، به عنوان یک واحد مستقل نحوی و معنایی که شالوده اصلی جمله های زبان است، هم به منظور اجتناب از ابهام و هم از لحاظ درک و تحلیل صحیح فرایندهای نحوی از اهمیت بسیاری برخوردار است. بدین منظور آزمون هایی در نحو معرفی شده اند که زبان شناس را در امر شناسایی مرز بین سازه ها یاری می کنند. در تحقیق حاضر، در چارچوب برنامه کمینه گرا هشت آزمون مهم همپایگی، حذف، پرسش سازی، پاره جمله، جایگزینی، اسنادی سازی، شبه اسنادی سازی و مبتداسازی را که دارای بیشترین بسامد بودند، بر روی هفت سازه منتخب و مهم جمله یعنی گروه فعلی، گروه حرف تعیین، گروه حرف اضافه ای، گروه صفتی، گروه قیدی، گروه متمم نما و گروه زمان در زبان فارسی به کار بردیم. از مقایسه ی نتایج آزمون های یادشده به این نتیجه رسیدیم که آزمون های شبه اسنادی سازی و مبتداسازی در زبان فارسی کارایی کمتری دارند و قادر به شناسایی سازه های کمتری هستند؛ به علاوه در زبان فارسی نمی توان از همپایگی زنجیره مشترک به عنوان آزمونی مجزا بهره برد. از مجموع مباحث تحقیق نیز دریافتیم که با توجه به وجود مثالهای نقض و استثنائات فراوان، نمی توان آزمونهای فوق را ابزاری مطلق برای شناسایی سازه ها در نظر گرفت.
بررسی پارامتر ضمیراندازی در زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
225 - 253
حوزههای تخصصی:
ضمیر انتزاعی و ناملفوظ در زبان های ضمیرانداز به عنصری اشاره می کند که دارای نقش نحوی است ولی نمود آوایی ندارد. این زبان ها دارای تقسیم بندی های گوناگونی هستند. در این مقاله، ابتدا، به رده بندی زبان مازندرانی بر اساس اصول تقسیم بندی زبان های ضمیرانداز بر اساس ریتزی (1982) و سپس، به ویژگی های منحصربه فرد زبان های ضمیرانداز پرداخته ایم و با ارائه شواهد و داده های زبانی، مشخص کرده ایم که زبان مازندرانی می تواند در کدام یک از این زیرمجموعه ها جای گیرد. در این جستار، به تعریف و ساختار انواع مختلف زبان های ضمیرانداز اشاره و نشان داده شده است که این گونه از زبان ها، به صورت کلی، به چهار زیرمجموعه تقسیم بندی می شوند: 1- زبان های ضمیرانداز ثابت مانند ایتالیایی، یونانی، فارسی؛ 2- زبان های ضمیرانداز پوچ واژه ای مانند آلمانی، گونه هایی از هلندی و آفریقایی؛ 3- زبان های ضمیرانداز نسبی مانند عبری، روسی، ماراتی و پرتغالی برزیلی؛ 4- زبان های ضمیرانداز کلامی (گفتمانی) مانند چینی، ژاپنی و کره ای. با مقایسه زبان مازندرانی با تقسیم بندی ارائه شده، نشان داده ایم که زبان مازندرانی ویژگی های زبان های ضمیرانداز ثابت را دارد، ضمن اینکه این زبان را می توان در حوزه زبان های ضمیرانداز کلامی نیز قرار داد؛ چرا که هم نمایه شدن ضمیر ناملفوظ و فاعل بند پایه بستگی به بافت کلامی دارد.
رابطه ساز وکارهای شناختی و خواندن در کودکان دبستانی با توجه به ماهیت خط فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
7 - 36
حوزههای تخصصی:
از آنجا که بر پایه یافته های پیشین، عمق خط بر رابطه بین سازوکارهای شناختی و خواندن تأثیر می گذارد، می توان الگوهای متفاوتی را با توجه به میزان شفافیت یا تیرگی نظام خطی زبان ها انتظار داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه آگاهی واجی، حافظه فعال واجی و نامگذاری خودکار سریع با سرعت خواندن و صحت خواندن در کودکان فارسی زبان بود. آزمودنی ها شامل 75 کودک فارسی زبان تک زبانه سالم و طبیعی (میانگین سنی 6/121 ماه) پایه های سوم، چهارم و پنجم از طبقه های اجتماعی متوسط و بالاتر شهر زاهدان بودند و از هر پایه، 25 کودک به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. 9 خرده آزمون برای سنجش متغیرهای ضریب هوشی، سرعت خواندن، صحت خواندن، حافظه فعال واجی، آگاهی واجی و نامگذاری خودکار سریع اجرا گردید. یافته ها نشان دادند که رابطه قوی و معنی داری بین نامگذاری خودکار سریع و سرعت خواندن وجود دارد. رابطه بین این متغیر و صحت خواندن متوسط و معنی دار بود. آگاهی واجی، رابطه نسبتاً قوی و معنی داری با سرعت خواندن و صحت خواندن داشت. حافظه فعال واجی با سرعت خواندن رابطه معنی دار و متوسطی داشت. این متغیر رابطه معنی داری با صحت خواندن نداشت. پیرامون رابطه نامگذاری خودکار سریع، آگاهی واجی و حافظه فعال واجی با خواندن می توان گفت این رابطه تا حدود زیادی شبیه رابطه ای است که بین این متغیرها و خواندن درخط های الفبایی ناپایدار نظیر انگلیسی و عبری گزارش شده است. یافته های پژوهش دلالت بر آن دارند که پیش بین های شناختی خواندن تا حدود قابل توجهی تحت تأثیر عامل شفافیت خط قرار می گیرند.
بازنمایی شیوه آموزش حروف اضافه در مجموعه آموزش فارسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
91 - 114
حوزههای تخصصی:
حروف اضافه نقش بسزایی در معنای جملات فارسی دارند و این بحث، در آموزش/ فراگیری این زبان، یکی از دشوارترین نکات است. در زبان آموزی زبان دوم، این حروف در آخرین رده از مقوله هایی هستند که زبان آموزان آنها را فرامی گیرند. ازاین رو، ضرورت دارد تا کتاب های آموزش زبان فارسی اهتمام ویژه ای به آموزش این حروف داشته باشند. هدف این پژوهش بررسی مجموعه آموزش فارسی به فارسی از منظر آموزش این حروف است تا شیوه های آموزش، تعداد حروف اضافه آموزش داده شده و بسامد رخداد آنها را بررسی کند. دلیل انتخاب این مجموعه پرکاربردبودن و دامنه وسیع استفاده کنندگان از آن است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که روش آموزش حروف اضافه سنتی، آموزشی و در برخی موارد استقرایی/ ضمنی است و باید زبان آموزان، از طریق مثال های ارائه شده یا خواندن متون و به طریق اکتشافی، آنها را فراگیرند. از میان 89 حرف اضافه ساده و مرکب/ گروهی به کاررفته، بیشترین بسامد رخداد ازآنِ حروف «به»، «را»، «در»، «از»، «با» و «برایِ» است. استفاده از تصاویر مناسب برای آموزش، عدم استفاده از زبان واسطه، استفاده از فن تقویت درون داد و اشاره به باهم آیی برخی افعال با حروف اضافه خاص از نقاط قوت این مجموعه به شمار می رود و عدم اشاره به گونه گفتاری حروف اضافه، استفاده صِرف از روش استقرایی و پاورقی های آشفته و بی نظم از نقاط ضعف این مجموعه است. نتایج پژوهش حاضر می تواند مورد استفاده مؤلفان چنین کتاب هایی قرار گیرد.
بررسی «من وجودی» در داستان سفر به انتهای شب با تکیه بر نظریه «ژرژ پوله»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف «من وجودی» یا آگاهی نویسنده، از نتایج اصلی نقد مضمونی بوده و مسأله ای است که همواره مورد توجّه نویسندگان بزرگ بوده است. «لویی فردینان سلین» یکی از نویسندگانی است که در سفر به انتهای شب با استفاده از مضامین تکرارشونده به خوبی آن را به نمایش می گذارد. به عقیده «ژرژ پوله»، از منتقدان نقد مضمونی، هر فرد به گونه ای در جهان هستی و در رابطه اش با جهان پیرامون به شناخت از خود دست می یابد. برای رسیدن به این آگاهی، پوله مکان را به عنوان یکی از مقوله های بنیادی ارتباط با جهان پیرامون به حساب آورده است. او تلاش می کند تا با تحلیل درک راوی از مکان، به کشف هرچه بهتر زوایای «جهان آگاهی» نویسنده دست یابد. تحقیق پیش رو، در نظر دارد با رویکردی تحلیلی‑توصیفی نشان دهد چگونه تئوری ژرژ پوله در رمان سفر به انتهای شب خود را ارائه می کند. فرضیّه این مقاله این است که نحوه پرداختن به فضا و قرار دادن «من وجودی» در این فضا که بازتابی از ارتباط منِ باردامو با «جهان آگاهی» نویسنده از دنیاست، اهمّیّت مقوله پردازش فضا-مکان از دیدگاه پوله را به نمایش گذارد. در این رمان که نوعی شرح حال داستانی است، راوی از خلال سفرها و مکان ها، داستان زندگی و پرسه زدن هایش را بازگو می کند.
جایگاه قید در ساخت های چندپرسش واژه ای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت های چندپرسش واژه ای زبان فارسی به دو نوع اصلی متوالی و گسسته تقسیم می شوند. گروه متوالی شامل دو نوع ساده و هم پایه است. در گروه گسسته، پرسش واژه های هم پایه جدا از هم هستند. هدف از جستار پیش رو، بررسی رفتار نحوی ساخت های چندپرسش واژه ای در رابطه با جایگاه قیدهای گوینده محور است. بدین منظور، ابتدا عملکرد ساخت های چندپرسش واژه ای را از نظر باهم آیی بررسی کرده، سپس به جایگاه قیدهای گوینده محور در این نوع ساخت ها می پردازیم تا بدانیم جایگاه قید با آرایش پرسش واژه ها چه ارتباطی دارد. چارچوب نظری پژوهش گراشانین-یوکسِک (2017)، لیپتاک (۲۰۱۱) و نیز چیتکو و گراشانین-یوکسِک (۲۰۱۳) و از نوع توصیفی - تحلیلی است. بررسی داده ها در رابطه با ترتیب پرسش واژه ها نشان می دهد که باهم آیی پرسش واژه ها به جز ساخت های پرسشی چندگانه با ترتیب افزوده ای - افزوده ای در بقیه موارد دستوری است. بررسی جایگاه قیدهای گوینده محور نیز نشان می دهد «ازهمه مهم تر»، تنها قیدی است که بیشترین کاربرد را در این نوع ساخت ها دارد. در مقابل، حضور قیدهایی همچون «قطعاً، صادقانه، شاید، بارها، خوشبختانه و حقیقتاً»، در ساخت های چندپرسش واژه ای موجب نادستوری شدن ساخت پرسشی می شود. در ساخت پرسشی افزوده ای - افزوده ای از نوع هم پایه متوالی، جایگاه «احتمالاً»، پیش از پرسش واژه دوم است. در افزوده ای - موضوعی از نوع هم پایه متوالی، جایگاه قید «به راستی»، پیش از پرسش واژه اوّل است. در افزوده ای - موضوعی از نوع چندگانه، جایگاه «واقعاً»پیش از پرسش واژه اوّل است؛ همچنین، در موضوعی- موضوعی از نوع هم پایه متوالی، جایگاه «احتمالاً»، پیش از پرسش واژه دوم است.
کارکرد وجهی فعل ماضی در فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی میانه کتابی، ابزارهای مختلفی برای بازنمایی مفاهیم وجهی به کار رفته است. فعل ماضی یا همان صفت فعلی گذشته که نمود تام را نشان می داده، در برخی جملات برای دلالت بر امری به کار رفته است که در آینده اتفاق می افتد، اما وقوع آن از نظر گوینده کامل است. در چنین بافت هایی، فعل ماضی بر مفهوم وجهی قطعیت دلالت کرده است. در این مقاله، نمونه هایی از ساخت های شرطی نقل شده که در آنها فعل ماضی در بند جواب شرط، برای دلالت بر مفهوم قطعیت به کار رفته است. در برخی دیگر از ساخت های شرطی نیز، فعل ماضی همراه با فعل کمکی baw ē d ، این مفهوم وجهی را بازنمایی کرده است. در جملات مقایسه ای، فعل ماضی تمنایی در بند پیرو به کار رفته و بر تردید و گمان کمتر و قطعیت بیشتر دلالت داشته است.
جامعه در آینه زبان؛ بررسی سِیر خشونت، ادب، غم و شادی در جامعه فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان پدیده ای اجتماعی است. آنچه در جامعه می گذرد، در زبان منعکس می شود. به همین دلیل، مطالعه اجتماعی زبان می تواند واقعیت هایی را در مورد جامعه زبانی نشان دهد. اگر جامعه ای خشن، بی ادب یا غمگین باشد، در زبان جلوه گر می شود. با این فرض، مقاله حاضر به بررسی سیر سه ویژگی اجتماعی خشونت، ادب، و غم و شادی و بازتاب آن در زبان فارسی در پنج دهه گذشته می پردازد. دو پرسش اصلی پژوهش این است: آیا جامعه فارسی زبان در پنج دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است؟ آیا بین رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و سیر این تغییرات رابطه ای وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها پیکره ای زبانی از پنج دهه گذشته تحلیل شد که شامل فیلم های سینمایی، روزنامه ها، داستان ها، سخنرانی های سیاست مداران و ترانه ها بود. پیکره به پنج دهه تقسیم شد که در هر دهه یک یا چند رخداد مهم سیاسی و اجتماعی در کشور روی داده است: دهه پنجاه (انقلاب)، دهه شصت (جنگ)، دهه هفتاد (سازندگی و اصلاحات)، دهه هشتاد (مهرورزی و مسائل انتخابات) و دهه نود (اعتدال و تحریم). در این پیکره به دنبال یافتن، تحلیل و تعیین فراوانی ابزار زبانی بوده ایم که ویژگی های مدّ نظر را نشان می دهد؛ مانند استعاره ها، صفات، صورت های خطاب، و دشواژه ها. این مطالعه نشان می دهد که به صورت کلّی جامعه فارسی زبان حداقل در دو دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است. همچنین ارتباط مشخصی بین رخدادهای اصلی سیاسی-اجتماعی در هر دهه و میزان افزایش یا کاهش ویژگی های مذکور دیده می شود.
استعاره در عبارات خطاب زبان ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از عبارت های خطاب استعاری در بیان احساسات و عواطف، موضوعی مهم در مطالعات جوامع به شمار می رود. پژوهش حاضر به منظور بررسی پدیده اجتماعی عبارات خطاب استعاری از منظر زبان شناسی شناختی با سه هدف کشف انواع و بسامد استعاره های مفهومی، بسامد وقوع آن ها در دو گروه سنّی مردان و زنان جوان و میان سال و میزان وقوع خطاب های استعاری در رابطه با کلّ آن ها در گونه گفتاری ترکی آذری خوی صورت گرفته است. روش پژوهش، به شیوه تحلیل محتوا است و جمع آوری داده ها به روش میدانی و با استفاده از پرسش نامه از صد گویشور خویی انجام شده است. آمارها نشان می دهد که بر اساس طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980) بسامد هرکدام از انواع عبارت-های خطاب استعاری در رابطه با یکدیگر به ترتیب استعاره های «ساختاری» (267) مورد، «هستی شناختی» (212) مورد و «جهتی» (3) مورد، نگاشت شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد: 1- میزان کاربرد انواع عبارت های خطاب استعاری به ترتیب به زنان جوان (17/39%)، مردان جوان (22/28%)، مردان میا ن سال (30/19%) و زنان میان سال (31/13%) اختصاص دارند. 2- از کلّ عبارت های خطاب به دست آمده، (1/55%) مربوط به خطاب های استعاری و (9/44%) مربوط به خطاب های غیر استعاری است؛ یعنی بیش از نیمی از خطاب ها در خوی ماهیت استعاری دارند.
نمود واژگانی درگویش لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های معنا شناختی که در کنار سایر مقوله های دستوری متبلور شده در فعل (از قبیل وجه و زمان دستوری) دارای اهمیت بسزایی است، نمود فعل است. مقوله نمود را می توان نحوه نگریستن به فعل از لحاظ آغاز شدن، چگونگی تحقق، تداوم و یا پایان یافتن رویداد فعل دانست، در حالی که نمود دستوری معمولاً با عناصر تصریفی و غیرتصریفی در جمله بیان می شود، افعال حاوی نمود واژگانی بدون اخذ نشانه دستوری خاصی و با توجه به معنا و ویژگی های ذاتی فعل، چارچوب زمانی خاصی را به لحاظ شروع، چگونگی تحقق، ادامه و پایان رویداد نشان می دهند. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و با درنظر گرفتن ر ویکردهای نمودی و مدل های موجود در خصوص نمود، به بررسی و طبقه بندی انواع نمود واژگانی فعل در گویش لکی می پردازد و نشان می دهد که در چارچوب مدل کرافت ( 2012 ) گویش لکی دارای چهار گروه اصلی نمود واژگانی شامل ایستا، فعالیتی، غایتمند و حصولی و ده زیر گروه نمود واژگانی شامل ایستای گذرا، ایستای پایدار اکتسابی، ایستای پایدار ذاتی، فعالیتی مستقیم (جهت دار)، فعالیتی غیر مستقیم (چرخه ای)، غایتمند مستقیم (جهت دار)، غایتمند غیر مستقیم، حصولی بازگشتنی، حصولی غیربازگشتنی و حصولی دوره ای (چرخه ای) است.
نشانه شناسی فضای قدسی: رویکردی انتقادی به تولید فضا در آیین یارسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر تحلیل و بررسی راهبردهای تولید و بازنمایی فضای قدسی در متون آیین باطنی یارسان (با تمرکز بر متن بارگه بارگه) است. برای این منظور، ابتدا الگوهای مکان یابی بکار رفته در متن را با استفاده از رویکرد لویسنون (2004) بررسی کرده، و سپس راهبردهای بازنمایی و تولید انگاره های فضایی را از منظر بوم شناسی انتقادی (Westphal 2011) مورد بررسی قرار می دهیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که متن مورد نظر از دو الگوی ایستای فضایی توپولوژی و اشاری و همچنین از الگوی پویای حرکتی برای مکان یابی و تعیین جایگاه فضایی عناصر بهره می برد. از سوی دیگر، نتایج روشن ساخت که انگاره های فضایی در متن مذکور بر اساس دو کلان استعاره کاروان و رنگرزی شکل گرفته اند. این ساخت های استعاری منجر به تفکیک ناپذیری انگاره های فضایی و دوره های زمانی در متن شده است، به گونه ای که هر ایده فضایی در متن به صورت غیرمستقیم یک دوره تاریخی را نیز نشان می دهد (اصل فضا-زمانمندی). از سوی دیگر نتایج این مطالعه نشان داد که متن مورد بررسی مرزهای متعارف و تثبیت شده فضایی را میان انگاره های فضایی و جغرافیایی به چالش کشیده، و در راستای انگاره های ایدئولوژیک خود ساخت و ترکیبی جدید را از آنها ارائه می دهد. بعلاوه متن مذکور با واسازی مرزهای جغرافیایی واقعی و خیالی (اصل ارجاعیت) و همچنین با بکار بردن نام جای های متکثر و متنوع به شیوه ای نوین در جهت تثبیت معانی و پیام های الهیاتی خود عمل می کند. در نهایت باید ذکر کرد تمام این الگوها و راهبردهای فضایی در این متن در راستای ارائه نوعی نقشه فضایی نوین (سطح بازنمایی های فضایی) و یا یک ایدئولوژی فضایی جدید بکار می روند.
واکاوی مشخصه های سبک شناختی متن قراردادهای تسهیلات بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
249 - 270
حوزههای تخصصی:
قرارداد های تسهیلاتی به منزله اسناد رسمی در نظر گرفته می شوند که شفاف نبودنِ صورت و معانی متن های این قراردادها، سبب ایجاد مطالبات معوق بانکی و صدور کیفرخواست های مختلف خواهد شد. پژوهش حاضر، در حوزه زبان شناسی حقوقی انجام شده و به واکاوی سبک شناختی متن قراردادهای قراردادهای تسهیلاتی مرابحه، جُعاله، مشارکت مدنی و فروش اقساطی بر مبنای مؤلفه های واژگانی، نحوی و گفتمانی می پردازد. از این رو، مؤلفه های واژگانیِ واژگان عربی و اصطلاح های تخصصیِ حقوقی- بانکی، مؤلفه هایِ نحوی تعداد جمله های خبری، تعداد جمله های طولانی و تعداد افعال مجهول، مؤلفه های گفتمانی به شرح عناصر انسجام متن بر پایه دیدگاه هلیدی و حسن (Halliday & Hassan, 1976) در متن قراردادهای بیان شده، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های به دست آمده نشان می دهد در متن قراردادهای تسهیلات ارزی فروش اقساطی و مشارکت مدنی تعداد جمله های خبری و جمله های طولانی بیشتر از قراردادهای تسهیلات ریالی مرابحه و جعاله است. همچنین، در متن هیچ یک از قراردادهای موردِ اشاره افعال مجهول دیده نشدند. عناصر انسجام متن بر اساس نظر هلیدی و حسن (همان) در متن قراردادهای تسهیلاتی مرابحه، جُعاله، مشارکت مدنی و فروش اقساطی می پردازد تا آن چه منجر به ایجاد ابهام در این دست متون حقوقی می شود را شناسایی کند. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که عناصر انسجامی تکرار، جانشینی اسم، ارجاع و عنصر ربطی«و»، بیش از سایر عناصر در متن قراردادها مشاهده شده اند. عناصر ربطی سبب طولانی شدن جمله های متن قراردادها شده و با ایجاد فاصله زیاد بین ضمایر با مراجع، سبب عدم درک درست معانی و پیام متن قرارداد از سوی تسهیلات گیرنده شده و در نهایت منجر به زیان دیده شدن تسهیلات گیرنده از جنبه حقوقی نیز خواهند شد. یافته های پژوهش حاضر به درک بهتر ماهیت و ساختار متون حقوقی کمک می کند و در نهایت افراد را به سمت کاربردی همه فهم تر، با ابهام کمتر و البته عادلانه تر از زبان حقوقی می کشاند.
بررسی تاریخی شکل گیری گفتمان نمای «یعنی» در زبان فارسی بر اساس چارچوب کاربردی شدگی هاینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه فرایند دخیل در پیدایش گفتمان نمای «یعنی» در زبان فارسی از منظر دستور گفتمان (کالتن باخ و همکاران، 2011) و در چارچوب دیدگاه هاینه (2013) که مبتنی بر این دستور است، می پردازد. هاینه بیان می کند که فرایند «کاربردی شدگی» سبب شکل گیری گفتمان نماها می شود. از نظر او، پدیده ای به نام «انتقال» هسته اساسی هر نوع کاربردی شدگی را تشکیل می دهد و با این وصف، کاربردی شدگی را فرایندی مجزّا و متمایز از دستوری شدگی می داند. براساس این فرایند، یک واحد زبانی، با انتقال از «دستور جمله» به «دستور معترضه»، کاربردها و نقش های معنایی جدیدی با توجه به شبکه پیچیده موقعیت گفتمان پیدا می کند و به یک گفتمان نما تبدیل می شود. با توجه به چارچوب هاینه، داده های زبان فارسی از قرن چهارم تا چهاردهم گردآوری شد، بدین صورت که از هر قرن دو اثر شاخص انتخاب گردید و موارد وقوع «یعنی» به صورت دستی در آنها مشخص شد. بررسی سیر تحوّل «یعنی» بر اساس داده های زبان فارسی در طول زمان، انطباق این داده ها با چارچوب هاینه، و افزایش کاربرد این عنصر زبانی به عنوان «واحد دستور معترضه» در گذر زمان نشان می دهد که فرایند دخیل در ظهور این گفتمان نما همان کاربردی شدگی است که در مرکز آن، پدیده انتقال قرار دارد و در این میان، تا آنجا که به «یعنی» مربوط می شود، با فرایند «دستوری شدگی» سر و کار نداریم.