مجید ملایوسفی

مجید ملایوسفی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۳ مورد.
۲۱.

مقایسه فرونسیس در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: هایدگر ملاصدرا فرونسیس حکمت عملی وجود اصیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۴ تعداد دانلود : ۷۴۷
فرونسیس از دو حیث هستی و ماهیت آن در اندیشه های هایدگر و ملاصدرا قابل مقایسه است. هایدگر از حیث هستی -شناختی قائل به برتری فرونسیس بر تمامی انحاء کشف و گشودگی دازاین همچون اپیستمه، تخنه و سوفیاست؛ اما ملاصدرا به تأسی از دیدگاه ارسطو، سوفیا را به عنوان امکان اصیل انسان معرفی و قائل به برتری سوفیا بر تمامی علوم و حتی فرونسیس شده است. از سویی دیگر ملاصدرا با اینکه صراحتاً از برتری سوفیا سخن می گوید اما در متن مباحث خویش به وحدت سوفیا و فرونسیس جهت وصول به سعادت قائل می شود. علاوه بر این، آراء دو فیلسوف در حوزه موضوع، فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس قابل مقایسه است. ملاصدرا به تأسی از ارسطو موضوع فرونسیس را نفس انسانی و کمال آن دانسته است. در حالی که هایدگر موضوع آن را وجود دازاین می داند. این نحوه تفکر درباره موضوع؛ فاعل، غایت و ماهیت فرونسیس را تحت الشعاع قرار می دهد؛ بطوری که هایدگر فرونسیس را نحوه ای از وجود دازاین و ملاصدرا نحوه ای از معرفت می داند. با وجود این هر دو فیلسوف غایت فرونسیس را رسیدن انسان به وجود اصیل معرفی می کنند؛ این در حالی است که تعریف دو فیلسوف از وجود اصیل با توجه به مبانی متفاوتی که اتخاد کرده اند کاملاً متفاوت است. وجود اصیل در ملاصدرا با توجه به مبدأ و معاد، معنا و مفهوم می یابد حال آنکه در وجود اصیل هایدگری به هیج وجه به مبدأ و معاد توجه نشده و به جای آن اموری همچون خویشتن یابی، تیمارداشت و توجه به مرگ مورد توجه قرار گرفته است.
۲۲.

روش فلسفه پردازی ارسطو در مجموعه مابعدالطبیعه (با نگاه به کتاب ز تا)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۲۱۸
امیر مازیار در مقاله ای با عنوان «دشواری های کتاب مابعدالطبیعه» ادعا کرده است که ارسطو در کتاب دوم مابعدالطبیعه(بتا)، دشواری هایی را بیان کرده که فصول بعدی مابعدالطبیعه در جستجوی یافتن پاسخ این دشواری ها، شکل یافته اند. در این مقاله، نشان داده شده است که روشی که در ارسطو برای تفلسف خویش اختیار کرده است دارای چهار گام است که پرداختن به دشواری ها، گام اول این روش است. چهار گام آپوریای ارسطو عبارتند از: (1)سرگشتی و تحیر فلسفی(بیان دشواری های موضوع)، (2)بیان آراء موجود در پاسخ به دشواری، (3) تحلیل آراء موجود و (4)کشف حقیقت(آرامش فلسفی). هر کدام از این گام ها دارای کاربرد و اهدافی است که باعث تفاوت آن از روش های دیگر می شود. روش ارسطو که برخی  آن را "روش آپوریا" نامیده اند با آنچه به عنوان "دیالکتیک" از زمان زنون الیایی در فلسفه مطرح شده است و فیلسوفانی همچون سقراط و افلاطون از آن نام برده اند، تفاوت دارد. بخش اول این مقاله به روش تفلسف ارسطو پرداخته و اهداف و کاربرد هر گام از آپوریا را براساس نظر او، بیان کرده است. یکی از کتاب های مهم مابعدالطبیعه که اساس تفکر فلسفی ارسطو را بیان می کند، کتاب "زتا" است. در این کتاب ارسطو در پی یافتن حقیقت جوهر است. در بخش دوم این مقاله چگونگی به کارگیری روش آپوریا در کتاب "زتا" نشان داده شده است. در این بخش نشان داده شده است که اگرچه ترتیب برخی مباحث و بخش های کتاب زتا، به ظاهر دقیق نیست اما با دانستن اینکه ترتیب مباحث بخش های این کتاب از روش تفلسف ارسطو پیروی می کند، نه تنها نظم منطقی این مباحث استنتاج و بهتر فهمیده می شود بلکه از سختی فهم مباحث این کتاب نیز می کاهد.                                
۲۳.

ارسطو و نظریه تصمیم (پروهایرسیس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسطو پروهایرسیس تصمیم فرونسیس انتخاب اراده فعل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۸ تعداد دانلود : ۵۲۲
مسئله تصمیم (پروهایرسیس) از جمله مسائل مهم در اندیشه اخلاقی ارسطو است. اصطلاح پروهایرسیس برای نخستین بار به صورت روشمند توسط ارسطو وارد مباحث فلسفی شد. مفاهیمی چون قصد، اراده، هدف، گزینش، گزینش هدفمند، گزینش عقلانی، گزینش متأملانه از جمله اصطلاحات آمده درخصوص ترجمه پروهایرسیس است که به نظر می رسد اصطلاح اخیر (گزینش متأملانه) تعریف ارسطو از پروهایرسیس باشد. درک مفاهیمی چون فرونسیس، فعل، قصد، باور، آرزو، اراده، و فضایل برای فهم ساختار درونی پروهایرسیس در ارسطو لازم و ضروری است. در واقع این مفاهیم ارتباط مستقیمی با مفهوم پروهایرسیس دارند. ارسطو تصمیم یا همان پروهایرسیس را به عنوان یک گزینش متأملانه برای انجام فعلی که در برابر ماست تعریف می کند. از نظر وی اگر یک فعل در نتیجه یک تصمیم محقق شود آن فعل اختیاری است، اما عکس و خلاف آن معتبر نمی باشد. وی معتقد است حیوانات و کودکان به طور ارادی عمل می کنند اما آنها تصمیم نمی گیرند، زیرا آنها فاقد تعمق و تأمل ورزی هستند. 
۲۴.

ارسطو و فرونسیس (حکمت عملی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسطو فرونسیس حکمت عملی فضایل عقلانی سنجش عقلانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۹ تعداد دانلود : ۳۳۰
ارسطو نخستین فیلسوفی است که به صورت مفصل و مستقل مبحث فرونسیس یا حکمت عملی را در مرکز توجهخویش قرار داده و بدان پرداخته است. وی فرونسیس را از جمله فضایل عقلانی می دانست که لازمه رسیدن به سعادت برای هر فرد و جامعه ای محسوب می شود. ارسطو در بیان جایگاه هستی شناختی فرونسیس آن را به جهت توجه به عمل متمایز از سایر فضایل عقلانی همچون اپیستمه، تخنه، عقل شهودی و سوفیا دانسته است. از نظر وی اپیستمه، عقل شهودی و سوفیا با تئوری سروکار دارند، در حالی که فرونسیس با پراکسیس و عمل سروکار دارد. وی هم چنین فرونسیس را متفاوت از تخنه دانسته است در حالی که در تخنه نیز همچون فرونسیس با عمل سروکار داریم؛ اما عمل در تخنه از نوع پوئسیس و ساختن است حال آنکه فرونسیس به عنوان یک نوع معرفت جامع و کاربردی نه تنها اعمال زندگی روزمره را تعیین می کند بلکه معرفت در فرونسیس هم چنین به عنوان هدایت گر و محاسبه گر نیز عمل می کند. افزون بر این عملی که در فرونسیس مدنظر است شامل مؤلفه های متعددی همچون درک غایت، میل، سنجش و انتخاب عقلانی است. وی معتقد است که فرونسیس می تواند چهارچوب های ارزشمندی برای راهنمایی زندگی انسان ارائه دهد.
۲۵.

بررسی انتقادی غایت گریزی دکارت در فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دکارت فلسفه طبیعی قرن هفدهم استنتاج فیزیک از متافیزیک غایت گریزی خدای نافریبکار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۱ تعداد دانلود : ۹۶۳
با آنکه برخی دکارت پژوهان، ادعای صریح وی مبنی بر استنتاج فیزیک از متافیزیکش را اغراق آمیز (یا حتی گمراه کننده) می دانند، برخی دیگر از آنان، ادعای او را جدی (یا حتی تعیین کننده) می دانند. این مقاله با تکیه بر آراء گروه دوم، سعی دارد تا غایت گریزی دکارت در فیزیک را بر اساس مبانی متافیزیکی اش تبیین کند. مؤلفان پنج تبیین متفاوت را پیشنهاد می دهند. (1) غایت گریزی، اقتضای راهکار وی درباره اعتبارِ معرفتیِ قضایایِ ناظر به شیء خارجی است؛ (2) در دیدگاه دکارت، فاهمهمان نمی تواند حد احتمالی امور نامحدود را کشف کند و همین نیز مانع از پیگیری غایت شیء طبیعی به نحو درخوری می شود؛ (3) به عقیده وی، برخلاف سنت ارسطویی، همیشه نمی توان از کارکرد، غایت را نتیجه گرفت؛ (4) فرضِ غایتمندی شیء طبیعی، چه ناظر به «ما الیه الحرکه» باشد و چه ناظر به «ما لِاَجلِه الحرکه»، خواه آگاهانه باشد و خواه ناآگاهانه، یا با خودش ناسازگارست یا با مبانی متافیزیکی دکارت؛ (5) نقشِ خدایِ نافریبکار نزد دکارت، غایت گریزی وی را ایجاب می کند. در پایان نیز مؤلفان توضیح می دهند که به چه معنایی، دکارت، مبانی فیزیکش را از مبانی متافیزیکی اش استنتاج کرده است.
۲۶.

شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل ابن سینا اراده فعل اخلاقی معرفت اخلاقی عبادت حقیقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۶۶۹ تعداد دانلود : ۹۳۹
سقراط بر این باور بود که میان معرفت و فعل اخلاقی، هیچ شکافی وجود ندارد؛ چراکه معرفت انسان، موجب تحقق فعل می شود. ارسطو ضمن انتقاد از این نگرة سقراط، علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی را ضعف اراده می دانست. ابن سینا نیز برخلاف سقراط، معرفت را شرط کافی فعل در نظر نمی گرفت؛ اما برخلاف ارسطو، تأثیر میل بر اراده را هم علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی نمی دانست؛ بلکه از نظر او، ارادة ناشی از معرفت عقلانی، موجب تحقق فعل اخلاقی می شود. وی در تبیین مسئله شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، چندین علت درونی و بیرونی را برمی شمرد که مانع از تحقق معرفت عقلانی در انسان می شوند. بنابراین اگر معرفت بر پایه سستی نظیر وهم و خیال ابتنا داشته باشد و از جنس عقل نباشد، فعل تحقق نمی یابد و اگر هم تحقق یابد، غیراخلاقی است. علاوه بر این، ابن سینا با تفسیر عقلی از آیات و روایات، بر گفته های خویش شاهد می آورد و درنهایت معتقد می شود که عواملی نظیر عبادت حقیقی، حاکمیت عقل بر سایر قوا و تحقق معرفت یقینی، موجب رفع شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی می شوند.
۲۷.

جان راولز و روش تعادل اندیشه ورزانه در اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه اخلاق تعادل اندیشه ورزانه نلسون گودمن جان راولز روش شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۸ تعداد دانلود : ۳۴۴
نلسون گودمن در بحث از معضل قدیمی استقرا به مطلبی اشاره می کند که بعدها جان راولز آن را روش تعادل اندیشه ورزانه نامید و آن را به منظور استنتاج نظریه عدالت در حوزه فلسفه سیاسی به کار بست. وی مدعی بود در یک جامعه لیبرال، گزینش یک اصل خاص در باب عدالت، مستلزم ترجیحی تحکمی خواهد بود. برای حل این معضل، راولز وضع اولیه ای را فرض می گیرد که از طریق آن افراد درخصوص اصول هنجاری عدالت به توافق می رسند. از نظر او این اصول باید از طریق روش تعادل اندیشه ورزانه با احکام اخلاقی ما درباره موارد خاص و جزئی سازگاری یابند. کاربرد مفهوم تعادل اندیشه ورزانه در حوزه اخلاق را برخی فیلسوفان و صاحب نظران مورد نقدهای جدی قرار داده اند ودر مقابل برخی دیگر از آن دفاع کرده اند. به نظر می رسد در حوزه اخلاق به ویژه اخلاق کاربردی نمی توان تنها با توسل به نظریه های اخلاقی و نیز اصول اخلاقی انتزاعی به حل مسائل اخلاقی پرداخت. از همین رو، به رغم مشاجره های فراوانی که از حیث نظری درباره این روش وجود دارد، از حیث عملی این روش کاربرد فراوانی در حوزه اخلاق به ویژه اخلاق کاربردی دارد؛ به گونه ای که برخی مدعی شده اند این روش تنها روش مفید در حوزه اخلاق است.
۲۸.

ارزش معرفت از نگاه لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳
در دیالوگ منون افلاطون به مساله ای اشاره می کند که امروزه نزد معرفت شناسان به مساله ارزش معرفت مشهور گشته است. این مسئله ریشه در دو مقدمه پذیرفته شده در حوزه معرفت شناسی دارد. بر اساس مقدمه نخست، معرفت به طور کلی به باورِ صادقِ موجه یا تضمین شده تعریف می شود. مقدمه دوم نیز به این نکته اشاره دارد که ارزش توجیه یا تضمین، حداقل در ظاهر امر بر گرفته از ارزش باور صادق و در نتیجه قابل فروکاستن به ارزش صدق است. لیندا زاگزبسکی از جمله معرفت شناسانی است که با مبنا قراردادن این دو مدعی شده است که بسیاری از نظریه های معرفت شناختی قادر به گذر از دام معضل ارزش نیستند. از نظر زاگزبسکی نظریه های برون گرا و بالطور اخص نظریه های اعتمادگرا به دلیل استفاده از مدل دستگاه-فرآورده دچار معضل بلعیدن هستند که طبق آن ارزش یک باور خاص که از طریق یک فرآیند قابل اعتماد حاصل می شود، توسط ارزش صدق بلعیده می شود. پیشنهاد زاگزبسکی برای تبیین ارزش معرفت، بازنگری در رابطه ی دانسته و داننده است. از نظر وی همان گونه که افعال به واسطه ی انگیزه های فرد دارای ارزش مضائف می شوند، باورها نیز به واسطه ی انگیزه های معرفتی شخص ارزشی مضائف از ارزش صدق کسب کرده و به مرحله معرفت می رسند. به عقیده ی وی عشق به حقیقت مبنایی ترین و اساسی ترین انگیزه ای است که سبب ارزشمند شدن معرفت می شود. هرچند تبیین زاگزبسکی به نظر دچار معضلی نشده است که متوجه نظریه های اعتمادگرا است، با این حال در معرض نقدهای جدی دیگری است که در نوشتار حاضر سعی شده است به بخشی از آن پرداخته شود.  
۲۹.

کنکاشی در اخلاق عرفانی امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس سعادت امام خمینی فضیلت اخلاق اسلامی اخلاق عرفانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
تعداد بازدید : ۱۳۲۱ تعداد دانلود : ۶۷۲
اخلاق عرفانی از مهم ترین حوزه هایی است که از دیرباز مورد توجه متفکران مسلمان بوده است. این رویکرد منبعث از اخلاق دینی به ویژه قرآن است و به طور خاص به رابطة انسان با خدا تکیه دارد. در نوشتار حاضر، علاوه بر معرفی رویکردهای مختلف اخلاق اسلامی به ویژه اخلاق عرفانی سه رکن مهم نفس، فضیلت و سعادت که از مهم ترین مؤلفه های اخلاق عرفانی اند در آرای امام خمینی مورد بحث قرار گرفته اند. ایشان به تبعیت از پیشینیان خود به تحلیل نفس از دیدگاه فلسفی پرداخته و در نهایت تحلیلی عرفانی از نفس و مراتبش ارائه می دهد. این رویکرد اخلاقی بر مدار فضایل می چرخد؛ در نگاه امام تزکیه و دستیابی به فضایل، کمالات متوسطه ای هستند که حصول آنها مقدمه هدایت است. امام با قبول فضایل فلسفی، با الهام از منابع دینی به طرح فضایل دینی پرداخته اند. با نگاهی ذو مراتبی به فضایل دینی است که فضایل عرفانی معنا می یابند.اگر فرآیند تزکیه در چارچوب تخلیه رذایل و تحلیه فضایل به درستی صورت گیرد منجر به سعادت انسان خواهد شد. منظور امام از سعادت دستیابی به توحید است که غایت القصوای سیر انسانی و منتهی النهایه سلوک عرفانی است.
۳۰.

نقد فیلیپا فوت بر عقلانیت عملی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت هیوم فیلیپا فوت عقل عملی انگیزش اخلاقی تصمیم اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۳ تعداد دانلود : ۵۱۲
از زمان ارسطو عقل عملی یا فرونسیس ، یعنی فضیلت مندانه عمل کردن. چنین معنایی برای این واژه تازمان هیوم باقی بود، اما هیوم باتاکید بر نقشی که امیال، انگیزه ها وانفعالات ما، هنگام اتخاذ تصمیمات اخلاقی ایفامی کنند، بر نقش امیال ونگیزه ها وعوامل روان شناسانه در عقل عملی، تاکیدکرد.کانت بعدازهیوم، بواسطه ویژگی هایی که برای عقل عملی ذکر کرد، همچون خودبنیادیِ آن واهمیت بیشتر قائل شدن برای اراده، تعریف جدیدی از عقل عملی ارائه داد که آراء هیوم را دراین مساله با چالش های جدی مواجه ساخت؛ وی تلاش زیادی کردتا نقش امیال وانگیزه های روانشناسانه را ازحوزه تصمیم اخلاقی حذف کند؛ اماتلاشهای کانت وپیروانش برای بنا نهادن وجدان اخلاقی صرفاً بر مبنای عقل واراده، راه به جایی نبرد وهمچنان انتقادات مهمی به تفسیرصرفاً عقلانیِ کانت از عقل عملی وارد است. درعصرحاضر، عده ای از فیلسوفان اخلاق از جمله خانم فیلیپا فوت وفیلسوفان نوارسطویی دیگر، ضمن نقد وردّ تفسیر کانتی از عقل عملی با ارائه تعریفی جدید از عقلانیت عملی، تلاش دارند تا بین عقل وسایرمنابع انگیزشی ازجمله امیال وانگیزه ها، دراتخاذتصمیم صحیح اخلاقی سازش ایجاد کنند. دراین مقاله به بررسی انتقادات برخی فلاسفه برکانت درباب عقل عملی، پرداخته می شود.
۳۱.

معرفت شناسی فضیلت محور: نقد و بررسی دیدگاه لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق فضیلت معرفت شناسی فضیلت محور لیندا زاگزبسکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰۶ تعداد دانلود : ۹۳۵
معرفت شناسی فضیلت محور عنوان گونه ای جدید از نظریات معرفت شناختی است که با الگو برداری از نظریات فضیلت محور در حوزه اخلاق شکل گرفته است. از جمله سرشناس ترین نظریه پردازان معرفت شناسی فضیلت محور می توان به لیندا زاگزبسکی اشاره کرد. زاگزبسکی مدعی است ابتنای نظریه های معرفت شناسی بر اخلاق فضیلت می تواند معضل گتیه و معضل ارزش، که دو مسئله اساسی پیش روی نظریه های معرفت شناختی است را پاسخ گوید. از همین روی زاگزبسکی متناظر با تبیین فعل صواب(درست) بر حسب فضایل اخلاقی، تعریف و تحلیلی از معرفت را بر حسب فضایل فکری به دست داده و معتقد است که این تعریف نه تنها به معضل گتیه گرفتار نخواهد شد بلکه به دام معضل ارزش نیز نخواهد افتاد. در این مقاله پس از ارائه مقدمه ای در باب چگونگی طرح نظریات فضیلت محور در حوزه معرفت شناسی، نظریه فضیلت محور لیندا زاگزبسکی را مطرح نموده ایم. در بخش دوم این مقاله به کاربرد نظریه فضیلت محور وی در حوزه معرفت شناسی پرداخته و راه حل زاگزبسکی در حل معضل گتیه و معضل ارزش را به تفضیل بیان کرده ایم و در بخش پایانی نیز نظریه وی در حوزه معرفت شناسی فضیلت محور را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم.
۳۲.

نگاهی به نظریه اصلاح نژاد فرانسیس گالتُن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصلاح نژاد فرانسیس گالتُن نبوغ ارثی گزینش طبیعی گزینش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زیست شناسی
تعداد بازدید : ۲۷۹۳ تعداد دانلود : ۱۴۱۹
موضوع مقاله حاضر بررسی و نقد نظریه اصلاح نژاد فرانسیس گالتُن است. گالتُن، پسر عموی چارلز داروین، با انجام مطالعات آماری بر روی افراد برجسته علمی، ادبی، ورزشی، و نظامی انگلستان در طول چندین نسل مدعی شد که هوش و قابلیت های طبیعی در انسان ها امری ارثی است. بر این اساس، وی نظریه اصلاح نژاد را مطرح ساخت که در جهت عکس نظریه داروین و بر مبنای انتخاب مصنوعی بود. هدف گالتُن از طرح نظریه اصلاح نژاد بهبود و اصلاح نسل و تبار انسان از طریق افزایش هوش و ممانعت از بلاهت و کودنی بود. درواقع، گالتُن مدعی بود، همانند حیوانات اهلی، انسان ها را نیز می توان با انتخاب مصنوعی اصلاح کرد. با شروع قرن بیستم ایده گالتُن به جنبشی اجتماعی و فراگیر در کشور های مختلف عالم از جمله انگلستان، امریکا و آلمان تبدیل شد و باعث تصویب قوانینی غیراخلاقی از سوی دولت ها همچون عقیم سازی اجباری و نظایر آن به بهانه اصلاح نسل شد. در آلمان نازی، جنبش اصلاح نژاد به ابزاری برای نژادپرستی و ارتکاب جنایت های بزرگ مبدل گشت. با این حال ایده اصلاح نژاد هیچ گاه به طور کامل از میان نرفت. پیشرفت های علمی در حوزه ژنتیک انسانی و کشف DNA انسان و نیز رمزگشایی از ژنوم انسانی همراه با عواملی دیگر باعث احیای نظریه اصلاح نژاد در سال های پس از جنگ جهانی دوم شد. جریان جدید اصلاح نژاد بر خلاف جریان اصلی آن، که ترکیبی از باور های علمی و شبه علمی بود، بر باور های علمی مبتنی بود. از این حیث اشکالات علمی وارد بر جریان اصلی اصلاح نژاد بر آن وارد نبود. با این حال نظریه اصلاح نژاد همواره، چه در گذشته و چه در حال، به دلیل پیامد های خطیری که داشته است و نیز سوءاستفاده های زیادی که از آن شده است مورد نقد های اخلاقی جدی بوده است. در نوشتار حاضر سعی شده است مهم ترین نقد های علمی و اخلاقی وارد بر جریان اصلی اصلاح نژاد مورد بحث و فحص قرار گیرد.
۳۳.

رابطه فضیلت و سعادت از نگاه ارسطو و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۴.

مطهری و اخلاق باور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی اخلاق باور مطهری کلیفورد وظیفه گرایی معرفتی اراده گروی اعتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲۴ تعداد دانلود : ۱۲۲۳
اصطلاح «اخلاق باور» برای اولین بار در مقالة معروف کلیفورد، با همین عنوان، به سال 1876 به کار رفت. طبق بیان کلیفورد، که بعدها به قاعده یا اصل کلیفورد مشهور شد، «همیشه، همه جا، و برای هرکس خطاست که بر اساس قرائن ناکافی به چیزی معتقد شود». از زمانی که کلیفورد این بحث را مطرح کرده است، تاکنون، مورد مناقشات فراوانی بوده است؛ مسئلة اصلی که در پس همة این مناقشات مطرح بوده است این است که آیا اصولاً باورهای آدمی در اختیار انسان اند، تا مشمول ارزش گذاری های اخلاقی شوند، یا این که باید آن ها را، همچون بسیاری از حالات روانی، غیر ارادی و انفعالی و در نتیجه، معاف از ارزش گذاری های اخلاقی دانست. عده ای بر این باورند که باورهای ما غیر ارادی اند و در اختیار ما نیستند. درمقابل، عدة دیگری به تأثیر اراده بر باور یا اراده گروی اعتقادی معتقدند. این نوع از اراده گروی، بسته به میزان تأثیر اراده بر باور، به دو قسم کلی قابل تقسیم است: اراده گروی مستقیم و اراده گروی غیر مستقیم. اراده گروی اعتقادی (هر دو نوع مستقیم و غیر مستقیم آن) از حیث دیگری، به اراده گروی توصیفی و اراده گروی هنجاری تقسیم میشود. در اراده گروی هنجاری سخن از نوعی وظیفه گرایی معرفتی در باب باورهاست که مستلزم اخلاق باور است. درواقع، زمانی میتوان از اخلاق باور سخن گفت که به چیزی به نام وظیفه گرایی معرفتی قائل باشیم. مطهری تعقل و تفکر را افعالی نفسانی میداند که در دست اراده و انتخاب مستقیم انسان قرار دارند. از نظر وی، میان «عقیده» و «تفکر» تمایز وجود دارد. او عقیدة مبتنی بر فرایند معقول و عقلانی را تفکر مینامد و آن را موجِد معرفت میداند. توجه به فرایند شکل گیری معرفت از منظر مطهری به خوبی نشان میدهد که وی به مسئلة توجیه باورها و قائل شدن به نوعی وظیفه گرایی معرفتی توجه خاص داشته است. بر این اساس، مطهری توصیه هایی را در نحوة کسب معرفت بیان میدارد که میتوان آن ها را ذیل اخلاق باور گنجاند. از جملة این توصیه ها میتوان به این موارد اشاره کرد: تأثیرناپذیری از قضاوت دیگران، پیروی نکردن از اکثریت، پرهیز از خوش باوری، استماع قول مخالف، تفکیک باور از صاحب باور، و اجتناب از جمود و تعصب.
۳۵.

عیسی در تاریخ: نگاهی به دو روایت اولیه از مسیح شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسیحیت عیسی مسیح مسیح شناسی قرائت پولسی - یوحنایی قرائت یهودی - مسیحی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۲۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۱۱۲
مسیح شناسی در غرب و تحقیق و تتبع در خصوص سیمای حقیقی حضرت عیسی (ع) قدمتی به طول تاریخ مسیحیت دارد. عیسی مسیح (ع) پرابهام ترین فرد در مسیحیت است که این ابهام نه به دلیل نظرها یا تفاسیر مختلف از وی در قرون بعدی، که برخاسته از تعارضات موجود در کتاب عهد جدید است. از یک سو، برخی اناجیل با تبعیت از سنت عبرانی ـ یهودی، در جهت تحقّق و آغاز ملکوت خدا، به عیسای تاریخی پرداخته اند و سیمایی انسانی و پیامبرگون از ایشان به تصویر کشیده اند و از سویی، بخش هایی دیگر از عهد جدید، الوهیت مسیح را برای نجات آدمی از گناه، کانون پیام و بشارت خود قرار داده اند. قرائت نخست به یهودی ـ مسیحی و قرائت اخیر به پولسی ـ یوحنایی موسوم است. آنچه امروزه و از همان زمان مسیحیت نامیده می شود، همان قرائت پولسی ـ یوحنایی است که دلایلی چند در قرون اولیه پیدایش مسیحیت، به تفوق آن نسبت به قرائت دیگر منجر شد.
۳۶.

تأثیر آموزة گناه نخستین بر مبحث کلیّات در قرون وسطا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الهیات مسیحی واقع گرایی قرون وسطا مفهوم گرایی کلیات نام گرایی گناه نخستین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵۳ تعداد دانلود : ۷۴۳
مهم­ترین مسئلة مناقشه برانگیز در میان متفکّران قرون وسطا، نحوة وجود کلیّات بود که با پرسش­های مهم فرفوریوس در «ایساغوجی» آغاز گشته بود. ترجمة این کتاب از زبان یونانی به لاتینی و شرح آن به دست بوئتیوس و پاسخ­های او به پرسش­های سه­گانة فرفوریوس، سبب مهمی در شکوفا شدن مسئلة هستی­شناسی کلیّات بود که در نهایت، به پیدایی سه دیدگاه واقع­گرایی، مفهوم­گرایی و نام­گرایی در این باره منجر شد. با این همه، به نظر می­رسد که یکی از علل مهم بسط و گسترش این مسئله در قرون وسطا، ارتباط وثیق آن با آموزه­های مهم کلام مسیحی ـ آموزه­هایی چون علم پیشین خداوند به مخلوقات، تثلیث خداوند و گناه نخستین ـ بوده است. بنابراین می­توان مدّعی شد که انگیزه­های کلامی متفکّران قرون وسطا، در شکوفایی و بسط مبحث کلیات تأثیر بسزایی داشته است. یکی از مسائل مهم کلامی که ارتباط تنگاتنگی با مسئلة کلیات داشته، آموزة گناه نخستین است که تبیین ماهیّت آن و نیز نحوة انتقال آن از آدم و حوا به نسل بشر از سوی برخی متفکران قرون وسطا، موجب پیدایی نظریه­ای با عنوان واقع گرایی جمعی، در بحث هستی­شناسی کلیات گردید.
۳۷.

مقایسه آراء استرجن و هارمن در باب تبیین های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۸.

نقدی بر قرائت پولس از مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نجات گناه الوهیت مسیح قرائت پولسی انسان خداپنداری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق حکمت و فلسفه شرق
تعداد بازدید : ۲۳۵۹ تعداد دانلود : ۱۳۶۰
از نیمه دوم قرن دوم میلادی، تقریری از مسیحیت اشاعه یافت که به قرائت پولسی معروف است و از همان زمان تاکنون بر جهان مسیحیت حکم فرماست. پولس یهودی متعصبی از قبیله بنیامین است که پس از تعقیب و شکنجه بسیاری از مسیحیان، به واسطه مکاشفه ای اثبات ناپذیر به جرگه مسیحیان پیوست و به زعم خود، همة عمرش را وقف ابلاغ و اشاعه دین مسیح کرد. از نظر پولس، مسیحی کسی است که به تجسد خداوند در قالب انسان و قربانی شدن او برای بخشش گناهان بشر و زنده شدن و رجعتش به آسمان ایمان داشته باشد و اقرار کند که آدمی به واسطه گناه ذاتی اش، که به واسطه حضرت آدم در نوع بشر نهاده و نهادینه شده است، نه از طریق اعمال نیک که فقط به واسطه فیض یا ایمان به نجات از سوی خداوند به سعادت و بخشش و رستگاری رهنمون خواهد شد و سرآخر مسیحی کسی است که کلیسا را نماینده مسیح بر زمین بداند و به نجات از طریق تبعیت از آن و اذعان به حقانیتش ایمان داشته باشد. قرائت پولس با توجه به پیش زمینه های معرفتی و غیر معرفتی اش، اعم از تعصبات دینی، یونانی مآبی، زبان یونانی، و نیز اوضاع حاکم بر اجتماع و محیط دوران و تعارضات وی با یهودی ـ مسیحیان، مبتنی بر الوهیت حضرت عیسی (ع) و کلیساست. متابعت یا مشابهت برخی از بخش های عهد جدید با قرائت پولس، که در نامه هایش به دیگر مسیحیان نمایان است، به تعارضات موضوعی مفهومی با اناجیل همدید و تعارض در نگرش و سلوک اخلاقی برآمده از اناجیل همدید با حیات عیسی (ع) منجر شد. قرائت پولسی پیامدهایی دارد که برآمده از انسان خداپنداری یا الوهیت عیسی (ع) است که ضمن تنزل شأن ربوبی از منظر قدرت و علم، خداوند را به عاملی خارج از نظام خلقت و دستگاه آفرینش تبدیل می کند.
۳۹.

تأملی در فضایل اصلی چهارگانه با تأکید بر دیدگاه غزالی(مقاله ترویجی حوزه)

کلیدواژه‌ها: عدالت غزالی حکمت عملی فضایل و رذایل اصلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳۱ تعداد دانلود : ۸۴۰
اخلاق فلسفی در جهان اسلام به شدت متأثر از اندیشه های یونانی است، اما متفکران مسلمان، با اندیشه ورزی و تأمّل، این نوع نگرش اخلاقی را توسعه داده و بر غنای آن افزوده اند. غزالی در دوره اول اندیشه خود، با تألیف کتاب «میزان العمل» در چارچوب اخلاق فلسفی، در پیشبرد این نگرش مؤثر بوده است. وی با پذیرش علم النفس افلاطونی ـ تقسیم قوای نفس آدمی به ناطقه، غضبیه و شهویه – و فضایل چهارگانة او، در تنقیح و تبیین فضایل و رذایل اخلاقی کوشید. از نظر وی مراد از حکمت، حکمت عملی است، این رأی او خلاف اندیشه های ابن مسکویه و مولی مهدی نراقی است. همچنین وی بر این باور است که فضیلت عدالت، اساساً دو طرف افراط و تفریط نداشته و تنها رذیلتِ مقابلِ آن «جور» است. از دیگر باورهای وی، آن است که تحت فضیلت عدالت هیچ فضیلتِ فرعیای جای نمیگیرد. این رأی او همچنان که جلال الدین دوانی در خصوص ابن سینا تعلیل کرده است، ناشی از این است که وی عدالت را مجموع فضایل سه گانه دانسته و مستقل نمیداند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان