سید نجم الدین موسوی

سید نجم الدین موسوی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه مدیریت، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۹۲ مورد از کل ۹۲ مورد.
۸۱.

ارائه مدل مدیریت استعداد ناب: روش آمیخته (مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت استعداد ناب شرکت های دانش بنیان روش آمیخته تحلیل محتوا دلفی - فازی مدلسازی ساختاری - تفسیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۱
هدف: در دهه های اخیر، مؤسسات خصوصی یا تعاونی از قبیل شرکت های دانش بنیان، با ورود به عصر مبتنی بر دانش، توصیه های مکرر و عنایات ویژه رهبر انقلاب اسلامی، فشار فزاینده رقابت های بین المللی و تشدید تحریم ها علیه کشور، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار شده اند. اهمیت این شرکت ها از تغییرات عمیق در جنبه های تجاری و اقتصادی- محیطی و اهمیت استعدادها در جهت توسعه راه حل های بدیع برای پاسخ به مسائل نوظهور و حل مشکلات جدید منبعث شده است. این شرکت ها نقش غیرقابل انکاری در راستای دستیابی به رشد اقتصادی، افزایش تولیدات داخلی، کاهش وابستگی به کشورهای دیگر و ایجاد ارزش افزوده دارند. نحوه مدیریت و رهبری استعدادهای منحصربفرد در این شرکت ها و چالش های فراوان، نیازمند تحول در شیوه مدیریت استعداد می باشند. علی رغم برخورداری از مزایای فوق العاده استعدادها برای شرکت ها، با عدم مدیریت صحیح آنها نیز معضلات فراوانی به بار خواهد آمد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مدیریت استعداد ناب در شرکت های دانش بنیان با استفاده از روش آمیخته انجام شده است.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش جاری از حیث پیش فرض های فلسفی در زمره پارادایم پراگماتیسم، از حیث جهت گیری جزء پژوهش های بنیادی- کاربردی و از حیث روش جزء پژوهش های آمیخته گروه بندی می شود. جامعه آماری پژوهش شامل شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری است که تعداد 15 نفر از مدیران عالی و میانی آنها در استان لرستان به عنوان خبرگان انتخاب شده اند. در جهت انتخاب خبرگان معیارهایی از قبیل داشتن رشته تحصیلی مرتبط (مدیریت کسب و کار، مدیریت استراتژیک، مدیریت دولتی، مهندسی صنایع)، داشتن سابقه کاری مرتبط با مدیریت منابع انسانی یا فعالیت در حوزه مدیریت و برخورداری از تسلط بر موضوع مطالعه دارای اهمیت بوده اند. بدین ترتیب، اعضای نمونه بر اساس روش نمونه گیری غیراحتمالی و از طریق نمونه برداری هدفمند انتخاب شده اند. در واقع در این نوع از نمونه برداری، اعضاء نمونه بر اساس معیارهای تدوین شده توسط پژوهشگر شناسایی و انتخاب می گردند تا بتوانند اطلاعات مرتبط و منطبق با هدف پژوهش را در اختیار پژوهشگر قرار دهند. جامعه آماری پژوهش در بخش کمّی در ارتباط با پرسش نامه های دلفی- فازی و مقایسات زوجی مدلسازی ساختاری- تفسیری در جهت اولویت بندی مؤلفه ها و ارائه مدل پژوهش خبرگان و صاحب نظران شرکت های دانش بنیان شامل مدیران عالی و میانی شرکت های دانش بنیان می باشند. در ارتباط با تعداد خبرگان در بخش کمی با توجه به نظرات مختلف برخی از دانشمندان 10 تا 50 نفر، برخی دیگر 8 تا 12 نفر و برخی نیز 7 تا 12 نفر را مطرح نموده اند. بر این اساس، حجم نمونه آماری در پرسش نامه مربوط به تکنیک دلفی- فازی و پرسش نامه مربوط به مقایسات زوجی در تکنیک مدلسازی ساختاری- تفسیری 15 نفر از خبرگان شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری در استان لرستان می باشند. در بخش کیفی پژوهش از تکنیک تحلیل محتوا و روش کدگذاری جهت گردآوری و تحلیل داده های کیفی گردآوری شده از طریق ابزار مصاحبه بهره گرفته شده است. همچنین در بخش کمّی نیز، از تکنیک دلفی- فازی و مدلسازی ساختاری- تفسیری جهت اولویت بندی مؤلفه های اکتشاف شده در بخش کیفی و ارائه مدل پژوهش استفاده شده است.یافته های پژوهش: یافته های پژوهش در بخش کیفی شامل اکتشاف و شناسایی 147 شاخص و 17 بُعد برای مدیریت استعداد ناب و همچنین یافته های پژوهش در بخش کمّی نیز شامل اولویت بندی، سطح بندی ابعاد و ارائه مدل مدیریت استعداد ناب می باشد. مدل ارائه شده در پژوهش شامل سطوح پنج گانه ای از قبیل عوامل پیش برنده، عوامل استراتژیک، مؤلفه های مدیریت استعداد ناب، عوامل تاکتیکی و پیامدهای مدیریت استعداد ناب می باشد. بر اساس مدل اکتشافی مؤلفه های چابک سازی خلاق، رقابت پذیری استعداد و مزیت رقابتی پایدار دارای اثرپذیری بالا، مؤلفه های هوشمندی محیطی، ساختار ناب و فرهنگ ناب دارای اثرگذاری بالا و مؤلفه های یکپارچگی عمودی، مدیریت منابع انسانی ناب، تجزیه و تحلیل مشاغل استراتژیک، استعدادکاوی ناب، استعدادگزینی ناب، استعدادپروری ناب، استعدادداری ناب، قابلیت سازگارشونده استعداد، بلوغ حرفه ای استعداد، حمایت و تعهد مدیر و رهبر و سیاست تعهدمحور دارای اثرگذاری و اثرپذیری بالا هستند.محدودیت ها و پیامدها: مدیریت استعداد ناب به عنوان یک عامل استراتژیک برای شرکت های دانش بنیان در راستای دستیابی به اهداف و بهبود رقابت پذیری در سطوح مختلف ملی، بین المللی و جهانی از طریق ناب سازی مدیریت استعداد قلمداد می شود و تعمیم نتایج حاصل از این پژوهش برای سایر شرکت ها محدودیت دارد.پیامدهای عملی: مدل ارائه شده در این پژوهش می تواند در راستای طراحی و اجرای مدیریت استعداد ناب در شرکت های دانش بنیان و غنا بخشیدن به ادبیات این حوزه مفید واقع گردد.ابتکار یا ارزش مقاله: در پژوهش فعلی مدل مدیریت استعداد ناب در شرکت های دانش بنیان بومی سازی گردیده است.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
۸۲.

شناسایی عوامل موثر بر برند سیاسی با استفاده ازنقشه شناختی فازی با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برند سیاست برند سیاسی نقشه شناختی فازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۱۷
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر برند سیاسی با استفاده از نقشه شناختی فازی با روش FCM انجام پذیرفت. برندها دارایی های استراتژیک و کلیدی برای دستیابی به مزیت رقابتی هستند. برندها را می توان به عنوان یک دستگاه اکتشافی در نظر گرفت که مجموعه ای از ارزش ها را در بر می گیرد که مصرف کننده را قادر می سازد تا انتخاب های سریع و کارآمد داشته باشد. اخیراً، مفهوم نام برند سیاسی و شعارهای نام برند به طور گسترده توسط بسیاری از احزاب سیاسی پذیرفته شده است زیرا آن ها به دنبال متمایز کردن خود هستند و این منجر به علاقه در حال ظهور به ایده برند سیاسی شده است.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی و اکتشافی است که دارای فلسفه پژوهشی قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان حوزه های معاونت سیاسی استانداری لرستان و فرمانداران لرستان به علاوه اساتید رشته های علوم سیاسی و بازاریابی دانشگاه های لرستان است. که اعضای نمونه با استفاده ازروش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و دربخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها به ترتیب از طریق CVR و آزمون کاپای کوهن و دربخش پرسشنامه با استفاده ازروایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار مصاحبه و روایی و روایی محتوایی و پایایی بازآزمون برای پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفته است.
۸۳.

مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان؛ یک تحقیق بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برندسازی رفتارهای برندساز منابع انسانی پدیدارشناسی ایران افغانستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۸۷
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی-اکتشافی و از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش پدیدار شناسی انجام شده است. از آنجا که پژوهش حاضر کیفی است روش جمع آوری اطلاعات در آن، مصاحبه های عمیق با مشارکت کنندگان است. براساس هدف پژوهش، که مقایسه پدیدارشناسانه رفتارهای برندساز منابع انسانی در فروشگاه های زنجیره ای ایران و افغانستان است، لذا جامعه در دو بخش تعریف شده است. به این صورت که جامعه آماری پژوهش در افغانستان، اساتید دانشگاه های کابل و هرات در رشته های مدیریت و بازاریابی و همچنین مدیران و کارکنان فروشگاه زنجیره ای الکوزی می باشند که 21 نفر از آنان باروش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند و در ایران، اساتید دانشگاه و مدیران و کارکنان فروشگاه های زنجیره ای می باشند که 25 نفر از آن ها نیز، به روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور بررسی و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، از از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیو دا استفاده شده است. نتایج پژوهش علاوه بر شناخت و فهم پدیده مذکور ابعاد رفتارهای برندساز منابع انسانی را که شامل 10 مضمون فراگیر بود را شناسایی نمود که شامل: توجه به ارزش، ارتباطات، خلق خودانگاره مطلوب برند، توجه به امنیت، نوع مشارکت، نوع تبلیغات مورد تأکید، رفتارهای درون نقش برندساز، مهمترین مهارت مورد تأکید، نوع موضع سازی و راهبردهای آموزشی توسعه رفتارهای برندساز، می باشند که درنهایت به تفکیک برای ایران و افغانستان ارائه شده اند.
۸۴.

طراحی مدل مجاهدت سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکنان مجاهد مجاهدت سازمانی تکلیف محوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۲
بی انگیزگی و کم رنگ شدن اعتماد بین حاکمیت و کارکنان(دولتی-خصوصی) یکی از مسائل مهم نظام مدیریتی کشور می باشد که از کارسازترین راهبردها برای خروج از این بحران، روحیه مجاهدانه کارکنان می باشد. این تحقیق با روش کیفی داده بنیاد انجام گرفته و ابزار اصلی جمع آوری داده ها مصاحبه می باشد.داده ها با نرم افزار اطلس تی کد گذاری شده و روش نمونه گیری با تکنیک هدفمند و گلوله برفی از جامعه آماری مدیران و نخبگان دانشگاهی استان آغ انجام گرفته است.نتایج این مطالعه به شناسایی 169 کد ،20 مفهوم و 6 مقوله اصلی منجر شدند.یافته ها در 6 طبقه شامل شرایط علی،زمینه ای،مداخله گر،پدیده مرکزی، راهبرد ها و پیامد ها دسته بندی گردید. یافته ها حاکی از آن است که جنگ ترکیبی-رسانه ای ، مدیریت نااهلان،ریاکاری،فساد و فرهنگ مسموم سازمانی بعنوان عوامل مداخله گر ،رهبری شورانگیز،توانمند سازی کارکنان و سیاست های انگیزشی بعنوان عوامل علی و کرامت محوری و تکلیف محوری بعنوان راهبرد کارکنان برای مجاهدت سازمانی می باشد
۸۵.

تأثیر اینرسی دانشی بر پدیده سبزشویی با نقش میانجی تضعیف رقابت پذیری در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۷۴
سبزشویی عارضه ای است که رفتارهای ریاکارانه و دروغین را برای حمایت از محیط زیست به امید کسب سود و شهرت ترویج می کند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی تأثیر اینرسی دانشی بر پدیده سبزشویی در شرکت های دانش بنیان با میانجی گری تضعیف رقابت پذیری انجام پذیرفت. این مطالعه ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ روش و ماهیت جزء تحقیقات توصیفی- پیمایشی است. در این پژوهش برای سنجش متغیرها از پرسشنامه استاندارد و محقق ساخته بهره گرفته شد که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از روش روایی صوری و آلفای کرونباخ تأیید گردید. بدین شکل که جهت سنجش اینرسی دانشی از پرسشنامه لیائو و همکاران (2008) و برای متغیر سبزشویی و تضعیف رقابت پذیری از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری شامل کارکنان 15 تا از شرکت های دانش بنیان استان لرستان به تعداد 295 نفر بوده اند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با کمک جدول مورگان 167 نفر از کارکنان آن ها به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده اند. لازم به ذکر است که تعداد کارکنان هر یک از شرکت ها در بخش روش شناسی تشریح شده است. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای Amos نسخه 22 و SPSS نسخه 26 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که در سطح اطمینان 95/0 اینرسی دانشی تأثیر مثبت و معنی داری بر پدیده سبزشویی و تضعیف رقابت پذیری دارد. به علاوه تحلیل مسیر غیرمستقیم گویای نقش میانجی تضعیف رقابت پذیری در تأثیر اینرسی دانشی بر پدیده سبزشویی می باشد.
۸۶.

طراحی مدل مقابله با استعفای خاموش در سازمان های دولتی (نمونه پژوهی: چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعفای خاموش ترک بی سروصدا سازمان های دولتی مدیریت منابع انسانی و مدل سازی ساختاری تفسیری فازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۶۰
زمینه و هدف: این پژوهش به بررسی پدیده استعفای خاموش در سازمان های دولتی ایران می پردازد و با هدف شناسایی عوامل مؤثر، پیامدها و ارائه راه کارهایی برای مدیریت و کاهش این پدیده، به دنبال ارتقای آگاهی در میان مدیران، سیاست گذاران و پژوهشگران منابع انسانی است. روش: پژوهش حاضر از نوع بنیادی کاربردی با رویکرد تفسیرگرایانه و راهبرد آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۵ نفر از خبرگان حوزه منابع انسانی و مطالعات کتابخانه ای گردآوری و با روش تحلیل مضمون، تحلیل شد. در بخش کمّی، از پرسش نامه مبتنی بر مدل سازی ساختاری تفسیری فازی (FISM) برای تحلیل استفاده شد. روایی و پایایی یافته های کیفی با استفاده از کاپای کوهن با مقدار 86/0تأیید شد. یافته ها: نتایج پژوهش به شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر استعفای خاموش، پیامدهای سازمانی آن و اولویت بندی راه کارهای مقابله با این پدیده منجر شد. یافته های ساختار میان عوامل با استفاده از ISM در پنج سطح سازمانی و تحلیل میک مک نشان می دهد که عوامل «بهبود فرهنگ سازمانی، توسعه حرفه ای کارکنان، شفاف سازی شرح شغل، اصلاح سیاست های سازمان و ارتقای شایستگی های رهبری»، به عنوان پیشران های کلیدی برای کاهش استعفای خاموش عمل می کنند. این مدل جامع، لزوم اقدام هم زمان در سطوح راهبردی، ساختاری و فردی را برای مهار استعفای خاموش تأیید می کند. نتیجه گیری: این پژوهش با تدوین مدلی جامع و کاربردی برای مدیریت استعفای خاموش در سازمان های دولتی ایران، راه کارهایی را برای کاهش پیامدهای منفی آن ارائه می دهد. همچنین، بر ضرورت اصلاحات اساسی در ساختار و فرهنگ سازمانی و شیوه های مدیریتی تأکید دارد؛ اصلاحاتی که می توانند اثرهای مثبتی در سراسر نظام اداری ایجاد کنند و بستر تصمیم گیری های مؤثرتری را در حوزه منابع انسانی فراهم سازند.
۸۷.

طراحی الگوی رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در صنعت نفت با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (مورد مطالعه: شرکت های پیمانکاری نفتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسیر شغلی رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر رویکرد ساختاری تفسیری شرکت های پیمانکاری نفتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۵۸
هدف: تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در صنعت نفت با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری انجام پذیرفت. روش: این پژوهش، بر پایه ی پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی است که از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را شرکت های پیمانکاری نفتی در ایران تشکیل می دهد که 30 نفر از خبرگان آن ها براساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی نیز پرسشنامه است. در بخش کیفی، برای شناسایی عوامل، داده ها و اطلاعات به دست آمده از مصاحبه از طریق نرم افزار اطلس.تی و روش کدگذاری تحلیل شد و مؤلفه ها و شاخص های رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر مشخص شدند. از طرفی در بخش کمی پژوهش، با استفاده از نرم افزار  مطلب و روش مدل سازی ساختاری تفسیری، مدل نهایی پژوهش تدوین و ارائه شده است. یافته ها:یافته های پژوهش دربرگیرنده ی شاخص ها و مؤلفه های رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در شرکت های پیمانکاری نفتی است. همچنین نتایج پژوهش در برگیرنده بیست و دو شاخص در پنج سطح و در قالب مدل نهایی تشریح شده است. با بررسی ادبیات و پیشینه ی پژوهش مشخص شد که پژوهشی که مبادرت به ارائه ی مدل رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر نموده باشد، وجود ندارد و پژوهش حاضر با ارائه ی مدل رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در صنعت نفت، به این شکاف تحقیقاتی پاسخ داده است. نتیجه گیری: به کارگیری رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر، کارکنان را قادر می سازد تا کاملاً آگاهانه و هوشمندانه نیازها و خواسته های بازار کار آینده را پیش بینی نموده و قابلیت ها و توانمندی های خود را برای استفاده ی بهینه از فرصت های پیش رو افزایش دهند.
۸۸.

طراحی مدل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمع سپاری شبکه های اجتماعی برندسازی نقشه نگاشت فازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۶۵
رشد و توسعه اینترنت و دیگر رسانه های اجتماعی فرصت هایی را برای استفاده از منابع جدید در اختیار کسب وکارها قرار می دهد. اگرچه رویکرد جمع سپاری یک رویکرد بازاریابی جدید برای برخی کسب وکارها و بازاریابان محسوب می شود اما هنوز به درستی شناخته نشده است. لذا کسب وکارهای مختلف از این رویکرد برای ارتقای عملکرد کسب وکار و خلق مزیت رقابتی بهره می گیرند. این پژوهش باهدف شناسایی عوامل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی و تحلیل این عناصر با استفاده از روش نقشه نگاشت فازی انجام پذیرفت. از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. پژوهش حاضر، از لحاظ روش شناسی در باب گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی، خبرگان بازاریابی و اساتید دانشگاه لرستان که سابقه تدریس و یا تألیف مقالات پژوهشی در حوزه بازاریابی الکترونیک دارند، می باشند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر پایه اصل اشباع نظری 10 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد. به منظور سنجش روایی و پایایی ابزار گردآوری اطلاعات در بخش از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار استفاده شد و همچنین روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوا و روش کدگذاری با بهره گیری از نرم افزار اطلس تی و در بخش کمی از روش نقشه نگاشت فازی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل پیشایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، عدم پیچیدگی طراحی وب سایت، اشتراک گذاری محتوا، وجود یک سیستم پشتیبانی برای کمک به مشارکت کنندگان، تعهد مشارکت کنندگان و حس اعتماد می باشند. همچنین مهم ترین پیامدهای رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، اعتماد سازی، نوآوری در ایجاد سرویس های خدماتی جدید شرکت، وجهه مثبت شرکت، شهرت و اعتبار برند می باشند. یافته های پژوهش حاضر به کسب وکارها کمک می کند که بر اساس رویکرد جمع سپاری، از صرفه جویی در هزینه های اجرایی و زمان محدودتر برای دستیابی به تکنولوژی های به روز بهره گیرند. همچنین به عملیاتی و اجرایی کردن دانش جمعی دلالت دارد و سازوکاری برای استفاده از دانش جمعی کاربران مجازی برای کسب نتایج مفید است. به گونه ای که می توان جمع سپاری را نوعی نوآوری باز و ابزاری برای گردآوری ایده ها و دانش، برای اهداف خاص که با اثربخشی برای کسب وکارها همراه است، در نظر گرفت
۸۹.

طراحی مدل مدیریت آشوب، مدلی جهت پیش بینی و مدیریت آشوب در دانشگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکل گیری آشوب مدیریت آشوب نظریه داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۳۰
هدف : در چشم انداز پویا و همیشه در حال تحول کسب و کار و مدیریت، رویکردهای سنتی اغلب در مسیریابی پیچیدگی های دنیای مدرن ناتوان هستند. اینجاست که نظریه آشوب به میدان مدیریت وارد می شود و دیدگاه تازه ای در مورد چگونگی پیشرفت سازمان ها در دنیایی که به طور فزاینده ای آشفته به نظر می رسد، ارائه می دهد. در این زمینه و در راستای مدیریت آشوب در دنیای کسب و کار، شکل گیری آشوب در سازمان حوزه جدیدی در ادبیات مدیریت و سازمان است. بر این اساس پژوهش کنونی با هدف طراحی مدل مدیریت آشوب در دانشگاه های دولتی مورد مطالعه دانشگاه های لرستان انجام شده است. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد:  این پژوهش با اتکا به مبانی فلسفی مکتب تفسیرگرایی، پژوهشی کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد می باشد. جامعه خبرگان پژوهش مشتمل بر مدیران و اساتید گروه مدیریت دانشگاه لرستان بود که 19 نفر از آنان با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان اعضای نمونه  جامعه خبرگان پژوهش انتخاب شدند. شناسه های مدل مدیریت آشوب با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده و با بهره گیری از روش کدگذاری استراوس و کوربین تحلیل شدند (386 مفهوم کلیدی، 40 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی). یافته های پژوهش:   براساس یافته های پژوهش، داده های طبقه بندی شده در قالب سه دسته عوامل ایجادکننده، پیش بینی کننده های شکل گیری آشوب و اقدامات مقابله ای و نتایج تقسیم شدند که شرایط علّی، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر در دسته پیشایندهای آشوب و راهبردها در دسته پیش بینی کننده های شکل گیری آشوب و اقدامات مقابله ای مدل جای گرفتند. مفهوم آشوب به عنوان پدیده ی محوری انتخاب شد که مشتمل بر چهار مقوله جاذبه های غریب، هندسه فراکتال، فرآیند پویا و اثر پروانه ای است. شرایط علّی در قالب دو مقوله عوامل درونی و عوامل بیرونی جای گرفتند. شرایط مداخله گر در قالب عوامل تقویت کننده بر شایسته سالاری، عدالت و آموزش و عوامل تضعیف کننده بر کمبود منابع مالی و فقدان اطلاعات لازم دلالت داشتند. پنج مقوله اصلی شرایط سیاسی، عوامل فرهنگی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی و عوامل حقوقی و قانونی به عنوان شرایط زمینه ای شکل گیری آشوب شناخته شدند. هوشمندی آشوب، تغییرپذیری، تغییرآفرینی و بازآفرینی و توسعه منابع انسانی به عنوان راهبرد انتخاب شدند. در نتیجه راهبردهای پیش بینی و مقابله با آشوب پیامدهای مثبتی همچون توسعه و تحول سازمان، نوآوری، مدیریت آشوب، مدیریت چابک و رهیافت سیستمی قابل انتظار است. محدودیت ها و پیامدها : این پژوهش با محدودیت های پیرامون پژوهش های کیفی همراه است. نگاه نظری پژوهنده در مقوله بندی داده های کیفی و مداخله ذهنیت، تجربه و دانش وی در دسته بندی و نام گذاری مقولات از محدودیت های پژوهش حاضر است که با بهره گیری از کمک ارزیابان خارج از پژوهش برای بررسی تحلیل داده های کیفی برای تقلیل محدودیت ذکر شده تلاش شده است. پیامدهای عملی : نظر به این که استراتژی صحیح و مطلوب در برابر آشوب احتمالی داشتن یک دیدگاه پیشرو و پیش نگرانه است نه یک رویکرد واکنشی پس از وقوع، و بدون تردید پیش بینی و تشخیص به موقع نشانه های شکل گیری آشوب سبب تجهیز سازمان به هوشمندی آشوب می شود. ازاین رو باتکیه بر نظریه آشوب و دسترسی به یک مدل مدیریت آشوب مدیران متفکر می توانند دانشگاه ها را قادر سازند، حتی در دوره های زمانی کوچک، زمینه ها و محیط های آشفته و نامشخص را شناسایی و بر اساس مدل مدیریت آشوب به پیش بینی هرج ومرج بپردازند و از وقوع بحران ها پیشگیری کنند. ابتکار یا ارزش مقاله : در حالی که اصطلاح آشوب ممکن است تصاویری از بی نظمی و سردرگمی ایجاد کند، نظریه آشوب چارچوبی را ارائه می دهد که به مدیران کمک می کند تا پیچیدگی ذاتی سازمان خود را درک کنند و از آن استفاده کنند. در این مقاله، به بررسی نظریه آشوب در مدیریت و نحوه بکارگیری آن برای افزایش انعطاف پذیری و سازگاری سازمانی در مواجه با مسائل و مشکلات داخلی و خارجی پرداخته شده است. همچنین با توجه به کمبود پژوهش های انجام گرفته داخلی و خارجی در زمینه پیش بینی پذیری شکل گیری آشوب و فقدان وجود الگویی بومی در زمینه فوق، می توان گفت که پژوهش فوق در زمینه نظری و بسط ابعاد و شاخص های مدل مدیریت آشوب دارای نوآوری می باشد. نوع مقاله: مقاله پژوهشی
۹۰.

شناسایی و اولویت بندی ابعاد سیاستگذاری نمایشی در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیاستگذاری سیاستگذاری نمایشی صنعت بانکداری بانک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۳۳
هدف از انجام این مطالعه طراحی الگوی سیاستگذاری نمایشی در صنعت بانکداری بوده است. روش پژوهش حاضر بر اساس رویکرد آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی-استقرایی است. جامعه کیفی در پژوهش حاضر را کلیه اساتید دانشگاهی در حوزه مدیریت دولتی، مدیریت بانکداری، مدیریت استراتژیک به همراه اعضای هیئت مدیره و مدیران عامل بانکهای کشور تشکیل دادند که تعداد مشارکت کنندگان در این مطالعه 18 نفر بوده اند. جامعه آماری کمی این مطالعه را اعضای هیئت مدیره و مدیران ارشد بانکهای کشور تشکیل دادند. تعداد 45 نفر از جامعه آماری به عنوان نمونه پژوهش تعیین شدند. یافته های حاصل از انجام این مطالعه نشان داد که فرهنگ سازمانی، ویژگی های شخصیتی مدیران، اقتضائات محیطی، سیاست زدگی، هوش عاطفی، سبک مدیریت تظاهرگرایانه، سوداگری، عدم مطالبه گری، جهت دهی هدفمند افکار عمومی، عملکرد ویترینی، شرایط سازمانی و جو سازمانی به عنوان ابعاد اصلی سیاستگذاری نمایشی در صنعت بانکداری مطرح هستند. اولویت بندی ابعاد شناسایی شده نشان داد که به ترتیب ویژگی های شخصیتی مدیران، جهت دهی هدفمند افکار عمومی، سوداگری، فرهنگ سازمانی، اقتضائات محیطی، جو سازمانی، هوش عاطفی، عملکرد ویترینی، شرایط سازمانی، عدم مطالبه گری، سبک مدیریت تظاهرگرایانه و سیاست زدگی به عنوان مهمترین ابعاد سیاستگذاری نمایشی مطرح می باشند.
۹۱.

کاربست نگاشت فازی شهودی برای شناسایی و تحلیل عوامل بازسازی اعتماد در سازمان های دولتی (مورد مطالعه: سازمان های دولتی استان لرستان)

کلیدواژه‌ها: اعتماد سازمانی بی اعتمادی سازمانی بازسازی اعتماد سازمان های دولتی نگاشت فازی شهودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۴۱
زمینه و هدف: فرایند بازسازی اعتماد، تلاش فرد متعهد برای بازگرداندن اعتماد، پس از پیشامد یک تخلف (رفتار غیرقابل اعتماد) است. با توجه به اینکه موضوع بی اعتمادی در سازمان های دولتی، به معضل اساسی تبدیل شده است و بایستی به طور جدی در کانون توجه قرار گیرد، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل بازسازی اعتماد ازدست رفته در سازمان های دولتی استان لرستان و با استفاده از روش نقشه نگاشت فازی شهودی (IFCM) انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر روش، آمیخته اکتشافی (کیفی – کمی) و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، استادان دانشگاه، مدیران و کارکنان سازمان های دولتی بود که ۲۵ نفر از آن ها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند برای نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مطالعه ادبیات نظری و مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسش نامه بود که روایی و پایایی بخش کیفی، به ترتیب از طریق روایی محتوایی، روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار و آزمون کاپای کوهن سنجیده شد. همچنین، روایی و پایایی پرسش نامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون تأیید شد. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و فرایند کدگذاری، عوامل بازسازی اعتماد در سازمان های دولتی شناسایی شدند. سپس در بخش کمّی پژوهش، با استفاده از روش IFCM نقشه نگاشت فازی شهودی، عوامل بازسازی اعتماد در سازمان های دولتی، از نظر درجه اهمیت اولویت بندی شدند. یافته ها: بر اساس یافته های بخش کیفی، عوامل شناسایی شده بازسازی اعتماد عبارت اند از: نهادینه کردن ارزش های اخلاقی، سازوکار تقویتی و تنبیهی پیش خوران، استانداردسازی خدمات اداری، ایجاد فضای گفتمان، شفاف سازی، تقویت مهارت های مدیریت، احراز صلاحیت های حرفه ای افراد، استقرار قانون مداری و الزامات آن، توسعه سامانه جامع پاسخ گو، هوشمندی راهبردی. در بخش کمّی مشخص شد که شفاف سازی، ایجاد فضای گفتمان، استقرار قانون مداری و الزامات آن، نهادینه کردن ارزش های اخلاقی و هوشمندی راهبردی، به ترتیب درجه اهمیت بیشتری دارند. نتیجه گیری: توجه به عوامل شناسایی شده و پیاده سازی مؤثر آن ها، می تواند به عنوان راه کارهای جامع برای بازسازی و تقویت اعتماد در سازمان های دولتی محسوب شود. با اتخاذ رویکردی یکپارچه و هماهنگ در این زمینه، می توان به بهبود عمکرد و افزایش مشارکت مؤثر کارکنان در فرایندهای سازمانی دست یافت.
۹۲.

تحلیل پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اینرسی دانشی شرکت های دانش بنیان سازمان های دانشی مدیریت دانش چابکی سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۷
هدف: اینرسی دانشی تداعی گر استفاده از رویه ها، دانش یا تجربه قبلی برای حل مسائل و مشکلات جدید است. به عبارتی آینده را همچون امروز در نظر می گیرد. در واقع فرد و سازمان به دانش و تجربه قبلی خود برای رهایی از شرایط بی سابقه و جدید اعتماد دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان است. روش: پژوهش حاضر در زمره پژوهش های آمیخته (کیفی و کمّی) بوده که به صورت کیفی و کمّی و در پارادایم استقرایی- قیاسی قرار دارد. همچنین از لحاظ هدف،کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، اکتشافی است. با توجه به ماهیت پژوهش، جامعه آماری در بخش کیفی و کمّی، شامل خبرگان (مدیران شرکت های دانش بنیان استان لرستان و اساتید گروه مدیریت دانشگاه لرستان) هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 14 نفر از آنها به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. بنابراین، براساس اصل کفایت نظری (وضعیتی که در آن هیچ داده و اطلاعات بیشتری یافت نشد که محقق پدیده مورد نظر را رشد دهد و دانش بیشتری کسب نماید)، تاسرحد اشباع، داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. در بخش کیفی از رویکرد تحلیل مضمون، علاوه بر مطالعه مقاله، کتاب و... از مصاحبه نیمه ساختاریافته نیز بهره گرفته شد که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپای- کوهن تأیید گردید. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمّی پرسشنامه دلفی فازی است که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از روایی محتوا و نرخ ناسازگاری تأیید شد. یافته ها: از آنجا که پژوهش حاضر دارای رویکردی آمیخته (کیفی و کمّی) است، نتایج حاصل در بخش کیفی نشان دهنده شناسایی پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان است. نتایج این بخش بعد از تحلیل داده ها به کمک رویکرد کدگذاری (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و نرم افزار اطلس تی (atlas.T)، نشان دهنده شناسایی پانزده عامل به عنوان پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بینان است. همچنین در بخش کمّی پژوهش با استفاده از روش دلفی فازی، اولویت بندی پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بینان انجام شد که نتایج نشان می دهد فاش شدن راهبردهای سازمان، افزایش قابلیت پیش بینی حرکات سازمان، افزایش جمود و رکود فکری، از بین رفتن خلاقیت و نوآوری، مقاومت در برابر تغییر و کاهش عملکرد، کاهش یادگیری سازمانی و کاهش چابکی و انعطاف پذیری، به ترتیب مهم ترین پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت های دانش بنیان هستند. نتیجه گیری: دانش یکی از اساسی ترین و مهمترین راهکارهای رقابت در هزاره جدید تلقی می گردد. هر چقدر سازمان دارای منابع بسیاری باشد، اما از دانش و علم روز بی بهره باشد، تمامی منابع آن راکد می ماند و عملاً قادر نخواند بود به نحو مطلوب از آنها استفاده نماید. دانش و بهره مندی از آن می تواند مسیر رشد و تعالی سازمان را تقویت نماید و موقعیت آن را در محیط رقابتی بهبود بخشد. به دیگر سخن، دانش، استفاده کارآمد و موثر از دیگر منابع را برای سازمان مشخص می سازد. به این ترتیب، حاکم شدن اینرسی دانشی باعث می شود که سازمان در کسب دانش جدید و یادگیری باز ماند و به نسخه ها و راهبردهای قدیمی در حل مسائل و مشکلات خود اکتفاء کند. به عبارتی، روزبه روز جمود و رکود فکری در سازمان بیشتر می شود. لازم به ذکر است که خلق ایده های جدید و بدیع در سازمان از بین می رود و دیگر روش ها و فنون آن برای مقابله با تهدیدات تکراری و در نهایت برای رقبا قابل پیش بینی است. از سوی دیگر، عارضه اینرسی دانشی قابلیت پاسخگویی سریع و استفاده موثر و کارآمد از فرصت های به وجود آمده در محیط را از سازمان سلب می نماید و چابکی و سرعت عمل را مخدوش می سازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان