مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
مسکن
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل تأثیرگذار بر کیفیت اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در سازمان های پروژه محور بخش مسکن ایران است.
روش: این پژوهش کیفی- کمّی است؛ در بُعد کیفی از تحلیل تم، و در بُعد کمّی از فن فازی- دلفی و کپراس توسعه یافته استفاده شده است. عوامل مورد بررسی پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان و تحلیل تم به دست آمد. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان متخصص در حوزه برنامه ریزی و بودجه بندی شرکت های پروژه محور فعال در بخش مسکن ایران هستند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده، و حجم نمونه (20 نفر) مشتمل بر متخصصینی بوده که دانش و تجربه مرتبط در حوزه سازمان های پروژه محور در بخش مسکن را داشتند. برای غربال و اولویت بندی ابعاد و شاخص ها به ترتیب از دو پرسشنامه خبره سنجی و اولویت سنجی، و برای تجزیه وتحلیل از فنون فازی- دلفی و کپراس استفاده شده است.
یافته ها: از میان شاخص های احصاء شده از مصاحبه با خبرگان، با استفاده از ابزار تحلیل تم و با استفاده از فن فازی-دلفی برای غربالگری، 13 شاخص دارای عدد دیفازی بالاتر از 7/0 بودند. برای اولویت بندی نهایی تکنیک کپراس توسعه یافته مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از تکنیک کپراس، سه شاخص شدت اهمیت (وزن 33/0)، میزان قطعیت (وزن 33/0) و تخصص خبرگان (وزن 33/0) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج، شاخص ها عبارتند از: هوشمندسازی کسب وکار، زیرساخت های فناوری اطلاعات، شفافیت، ذینفعان، تدوین قوانین هم سو با بودجه عملکردمحور و نظارت که بیشترین اولویت را داشتند.
نتیجه گیری: برای اجرای بهینه بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در بخش مسکن، هوشمندسازی کسب وکار، زیرساخت های فناوری اطلاعات، شفافیت و ذینفعان اولویت ویژه ای دارند.
تبیین مدل هنجار فضایی با هدف ترویج رفتار پایدار در مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه نحو فضا (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت رفتار افراد در تحقق اهداف پایداری، مدل های رفتاری به نحوی سعی در شناخت مولفه هایی داشته اند که پیش بینی کننده رفتار پایدار باشد. علی رغم تحقیقات بی شماری که رفتارها و ساختارهای فضایی را مورد مطالعه قرار داده اند، تاکنون تحقیقی در زمینه تاثیر رفتار فضایی بر رفتار پایدار انجام نشده است. پژوهش حاضر با افزودن رفتار فضایی به مولفه های مدل رفتار برنامه ریزی شده (انگیزش، نگرش، هنجار و کنترل رفتاری درک شده) به بررسی تاثیر این عامل پرداخته است.
هدف پژوهش: هدف نهایی دستیابی به دیدگاه مشخص تری در رابطه بین محیط فیزیکی مسکن و رفتار انسان با تاکید بر فضامحوری معماری معاصر است.
روش شناسی تحقیق: 516 پرسشنامه محقق ساخته که توسط محققان حوزه رفتار و روان شناسی مورد تایید قرار گرفته بود توزیع شد. چگونگی این تاثیرگذاری مستلزم بررسی ساختارهای فضایی و ویژگی های آن ها بود. به همین دلیل، الگوهای ساختاری و نحوی مسکن شهروندان مورد آزمون قرار گرفته نیز برداشت شد. مدل معادلات ساختاری، آزمون تحلیل واریانس و آزمون های نحوی محاسبه شاخص دید، هم پیوندی، عمق و ارزش فضایی ابزارهای تحلیلی این پژوهش بوده اند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر شیراز و مناطق 11 گانه آن محدوده مورد مطالعه تحقیق را تشکیل می دهند.
یافته ها: رفتار فضایی دارای ارتباط مثبت و متقابل با همه فاکتورهای رفتار برنامه ریزی شده می باشد و بیشترین تاثیر را بر رفتار همیشگی و هنجارها داشته است. آزمون مقایسه میانگین نشان داد میان رفتار فضایی و رفتار پایدار افراد در دو الگوی مرکزگرا و محورگرا تفاوت معناداری وجود دارد. این تفاوت ناشی از ارزش فضایی قلمروهای مختلف و امکانات محیطی و فضایی بود که در اختیار ساکنان خود قرار می دهند. الگوی مرکزگرا، قلمروی عمومی را با یکپارچگی و دید بالاتر در معرض استفاده بیشتر قرار می دهد و الگوی محورگرا قلمروهای خصوصی را مورد اهمیت بیشتری قرار داده و خلوت گزینی را تشویق کرده است.
نتایج: نتیجه تحقیق، با توجه به تاثیر استفاده پذیری و میدان های دید و عمق متوسط هر فضا که کنترل کننده ارتباطات و تعاملات بین اعضای یک جامعه کوچک مانند خانواده هستند، مدل هنجار فضایی نام گذاری شده است.
بررسی جایگاه آستانگی در معماری خانه های ویلایی شمال بخش مرکزی تهران در دوره پهلوی بر اساس مفهوم سکونت نزد نوربرگ شولتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
21 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آستانگی، مرحله میانی از فرایند گذار، شامل جدایی، انتقالی/ آستانه ای و پیوستن، نزد صاحب نظران انسان شناسی است. این مفهوم، در امر سکونت نزد نوربرگ شولتز ناظر بر رابطه متقابل «سرگردانی» و «ماندن» در فرایند جدایی تا رسیدن میان مراکز و راه ها، جهت ایجاد رابطه ای صمیمانه با مکان جایگاهی اساسی دارد؛ دراین راستا، مجموعه ویژگی های آستانگی فضاها، حاصل از تبیین جایگاه آستانگی در سکونت برمبنای سلسله مراتب، تحت عنوان ماهیت انفصالی- اتصالی، گشودگی و نفوذپذیری، انعطاف پذیری و گوناگونی و پویایی قابل شناخت هستند.هدف پژوهش: هدف این پژوهش، بررسی جایگاه آستانگی بر اساس ویژگی های فضایی حاصل از تبیین آستانگی در سکونت، در عرصه های سه گانه گذار نمونه هایی از خانه های ویلایی شمال بخش مرکزی تهران در دوره پهلوی است. دراین راستا، این پژوهش با ارائه نتایج خود، شناختی از کیفیات آستانگی فضاهای مذکور با توجه به تغییرات آستانگی در دوره پهلوی در تهران به عنوان پایتخت، به وجود می آورد. نتایج پژوهش، به عنوان پاسخی به چیستی جایگاه آستانگی در فضاهای مذکور، می تواند گامی در حوزه بررسی و طراحی فضاهای قابل سکونت، به عنوان هدف معماری، به ویژه مسکن، قلمداد شود.روش پژوهش: این پژوهش توصیفی- تحلیلی، ازطریق موردپژوهشی متکی بر مطالعات اسنادی، مشاهدات میدانی، مستندنگاری و تحلیل و مقایسه تطبیقی یافته ها انجام شده است.نتیجه گیری: ماحصل تحقیق بیان می کند، بیشترین تغییرات در «سلسله مراتب»، «انفصال- اتصال» و «گشودگی» در «محدوده ورودی بنا»، «ورودی اتاق ها» و «فضاهای خارجی» است. این تغییرات، به ترتیب موجب غلبه گشودگی بر بستگی و انفصال بر اتصال؛ غلبه یکبارگی، ضعیف شدن حریم داخل اتاق - و در مواردی تقلیل خوانایی هال ورودی- و اشراف شده اند. علاوه بر این، «هال ورودی در ترکیب با راه پله» و «فضاهای نیمه باز» در نمونه های مطالعه شده دوره دوم پهلوی، نسبت به دوره اول، به لحاظ «ماهیت انفصالی- اتصالی» قوی تر عمل کرده اند. از سوی دیگر، همواره به شاخص های «انعطاف پذیری»، «گوناگونی» و «پویایی»، علی رغم اشراف، توجه شده و به خصوص در بخش «فضاهای نیمه باز»، در بناهای دوره دوم نسبت به دوره اول، در تقویت جایگاه آستانگی تأثیرگذارتر بوده اند.
تحلیل CFD رفتار حرارتی زیستگاه پایدار مریخ با تأکید بر مدل سازی هندسی گنبدسازی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
148 - 173
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر بحران زیست محیطی و کمبود انرژی به چالش بزرگی برای معماران، سرمایه گذاران و کاربران صنعت ساختمان تبدیل شده است. یکی از الزامات طراحی معماری در جریان دستیابی به ساختمان بهینه از لحاظ مصرف انرژی، میزان دریافت و حفظ (عدم دریافت) دمای حاصل از تابش خورشید در راستای ایجاد آسایش حرارتی ساکنان و کاربران هست. از سوی دیگر با پیشرفت علم و تکنولوژی، تحقیقات و اکتشافات در حوزه های گوناگون تنها به زمین محدود نشده و مطالعات زیادی در مورد سفر، اسکان و تمدن فضایی انجام شده است. لذا مهندسان مکانیک به یاری معماران پیوسته اند و دیدگاه های خود را مشترکاً در مورد زندگی در فضا مطرح نموده اند. اساساً، معماری فضا تعمیمی از معماری زمین است و ازآنجاکه حدود 40 درصد از مصرف انرژی در بخش ساختمان است، به کارگیری راه های گرمایش (و سرمایش) فعال و غیرفعال کمک قابل توجهی به کاهش مصرف انرژی می کند. ازاین رو در این پژوهش، سعی گردید تا ضمن شناسایی مؤلفه های مؤثر در ساختار کالبدی و محیطی طراحی زیستگاه پایدار در مریخ، با ایجاد پیکره بندی ملهم از گنبدسازی و مناسب با شرایط اقلیمی خاص مریخ، فاکتور تأمین آسایش حرارتی ساکنین زیستگاه را با ترکیب بهینه لایه های شیشه و متریال بتن مریخی مورد بررسی قرار دهیم. در این مطالعه از روش تحقیق «شبیه سازی و مدل سازی» استفاده شده و مواد و روش دستیابی به این هدف، استفاده از شبیه سازی کامپیوتری (نرم افزار فلوئنت) است. نتایج نشان می دهد که با افزایش سطح بتن مریخی و کاهش سطح شیشه، تشعشع وارد شده موقعیت کمتری جهت خروج از دامنه دارد و اتلاف انرژی کمتر شده است .اهداف پژوهش:شناسایی مولفه های مؤثر در ساختار کالبدی و محیطی طراحی زیستگاه پایدار در مریخ.الگوگیری از مدل سازی هندسی گنبدسازی ایرانیان در طراحی زیستگاه پایدار در مریخ.سؤالات پژوهش:مؤلفه های مؤثر در ساختار کالبدی و محیطی طراحی زیستگاه پایدار در مریخ کدامند؟چگونه می توان از مدل سازی هندسی گنبدسازی ایرانیان در طراحی زیستگاه پایدار در مریخ الگو گرفت؟
شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی و بازتاب آن در تحولات کالبدی معماری آن ها (نمونه موردی: مجتمع های مسکونی مهر زیتون شهر پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
312 - 326
حوزههای تخصصی:
شخصی سازی در مسکن، یعنی ساکنین قادر باشند به طریقی مُهر خود را بر آن مکان بزنند و آن را متعلق به خود و شخصی نمایند. طراحی مسکن به صورت انبوه در قالب مجتمع های مسکونی (مانند طرح مسکن مهر)، معمولاً تنزل در کیفیت هویت اختصاصی واحدهای مسکونی را به همراه دارد. درصورتی که در عین وجود کمینگی فضایی، تلاش برای غنای کیفی و ایجاد مکانی باهویت صورت نگیرد، ساکنین در ارتباط خود با مکان (خانه)، دچار مشکل می شوند و رابطه پایدار مکان - انسان شکل نخواهد گرفت. لذا دغدغه مند بودن طراحان، سازندگان، مسئولان و کاربران (ساکنین)، دررابطه با خلق مجتمع های مسکونی ضروری و مهم هست. با انتخاب نمونه موردی (مجتمع مسکن مهر زیتون در شهر جدید پردیس)، مطالعه میدانی با شیوه پرسه زنی، مشارکت فعال و گفت وگو با ساکنین انجام شد. رویکرد جمع آوری داده ها، نگرش سنجی از ساکنین و شیوه آن، پرسش نامه با سؤالات بسته (طیف لیکرت) و باز بود. اندازه جامعه آماری، 378 واحد مسکونی دارای سکونت بود که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 190 واحد مسکونی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شد. به منظور تحلیل داده ها، از سنجش فراوانی و روابط همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار تحلیلی spss استفاده شد.کم ترین میزان رضایت ساکنین مربوط به همسانی شکل واحدها (0.7) و ابعاد فضاها (1.2) و بیشترین دغدغه شخصی سازی مربوط به تغییر ابعاد فضاها (4.3) و تغییر و زیباسازی بلوک (3.3) بوده است. آزمون های همبستگی پیرسون نشان می دهد هرچه از فضاهای عمومی تر به فضاهای خصوصی تر می رسیم، دغدغه ذهنی و تمایل به مشارکت برای تغییر و شخصی سازی افزایش می یابد. در فضاهای عمومی (فضای باز و لابی) میزان مشارکت در شخصی سازی، تابعی از میزان رضایت افراد از فضاها و بسیار کم است؛ در واقع جاذبه فضا، آنان را به مشارکت وامی دارد. این درحالیست که در فضاهای خصوصی (داخل واحدها)، علی رغم نارضایتی زیاد از خانه، ساکنین تمایل زیادی به ایجاد تغییرات شخصی در محیط داشته اند.اهداف پژوهش:تبیین نسبت هویت و شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی.تعیین پیامدهای شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی.سؤالات پژوهش:نسبت هویت و شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی چگونه است؟پیامدهای شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی چیست؟
بررسی تاثیر حیات پذیری فضاهای سکونتی قشر کم درآمد بر توانمندسازی ساکنان آن، نمونه مورد مطالعه: چهار پهنه غیر رسمی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
3 - 18
حوزههای تخصصی:
مسکن یکی از مهم ترین نیازهای انسان به شمار می رود و سکونتگاه های حاشیه ای، راه حل اقشار کم درآمد جامعه به مسئله مسکن بوده و به تدریج منجر به معضلات گوناگونی شده و این سکونتگاه ها را با چالش های جدی روبه رو کرده است. البته رهیافت های مختلفی برای حل این معضل ارائه شده که توانمندسازی یکی از به روزترین و کارآمدترین آنهاست؛ مهم ترین محور آن هم کسب قدرت کنترل و تسلط بر نیروهای تأثیرگ ذار ب ر حیات انسانی است. بنابراین هدف پژوهش بررسی رابطه حیات پذیری فضاهای سکونتی قشر کم درآمد با توانمندسازی ساکنان آن بوده و در پی پاسخ به این پرسش است که کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر حیات پذیری فضاهای سکونتی و توانمندسازی ساکنان آن دارد؟ و هریک از این عوامل چگونه بر شکل گیری رابطه بین این دو در صورت وجود، اثر می گذارند؟ براساس ادبیات موجود الگویی از مؤثرترین ابعاد و معیارها برای حیات پذیری فضاهای سکونتی و توانمندی ساکنان آن استخراج گردید. به منظور ارزیابی الگوی نظری، چهار محله مسکونی در چهار پهنه حاشیه نشین شهر تبریز (محلات سیلاب، ابوذر، زمزم و آخماقیه) انتخاب و با روش پرسشنامه در بستر مطالعات میدانی اقدام به بررسی شد. شیوه پژوهش پایه ای این پژوهش، همبستگی است که با تبیین الگوی معادله های ساختاری، حیات پذیری به عنوان متغیر مستقل و توانمندسازی به عنوان متغیر وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بارعاملی هر سنجه و جایگاه هریک از متغیرهای الگوی نظری تعیین شد. یافته های پژوهش بر اهمیت ابعاد حیات پذیری فضاهای سکونتی در توانمندسازی ساکنان آن دلالت دارد و نشان می دهد، توانمندسازی ساکنان در راستای تحقق معیارهای حیات پذیری فضاهای سکونتی قرار دارند. همچنین مؤثرترین بعد در حیات پذیری فضاهای سکونتی بعد ادراکی_معنایی و مؤثرترین بعد در توانمندسازی ساکنان، بعد روانی(شناختی) است؛ که معیارهای ادراکی_معنایی حیات پذیری بیشترین تأثیر را بر توانمندی روانی ساکنان دارد. در پهنه های حاشیه نشین شهر تبریز، پهنه شمالی نسبت به سایر پهنه ها از حیات پذیری و توانمندسازی پایینی برخوردار بوده و نیازمند توجه ویژه است.
تبیین مؤلفه های طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر پاسخ به نیاز خودشکوفایی، مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی مبعث، جنت، مدرس، بوعلی و دراک در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصری که جوامع به سمت ماشینی شدن پیش می رود و ابعاد روانی انسان بیش ازپیش نادیده گرفته شده است؛ خودشکوفایی را می توان به عنوان راه حلی برای آسیب های ناشی از این امر مطرح نمود. این انگیزش برای فرد بهزیستی ذهنی و سلامت روان را به همراه می آورد. به نظر می رسد در راستای تحقق خودشکوفایی می توان از قابلیت های محیطی بهره برد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارائه مؤلفه های طراحی تأثیرگذار بر پاسخ به نیاز خودشکوفایی ساکنین مجتمع های مسکونی و به روش آمیخته انجام شده است. جامعه نمونه را در فاز اول پژوهش در روش سند کاوی، منابع در دسترس و در روش دلفی 20 نفر از متخصصان در برمی گیرد. در فاز دوم نیز جامعه نمونه را 290 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی شهر شیراز تشکیل می دهد. پژوهش با روش سند کاوی و بررسی منابع آغازشده و در ادامه در روش دلفی به مصاحبه با متخصصان پرداخته می شود. در ادامه با پرسشنامه محقق ساخت به پیمایش کاربران پرداخته می شود. در نهایت اطلاعات حاصل از پیمایش کاربران وارد نرم افزار Spss-23 شده و تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله آزمون تحلیل عامل و آزمون همبستگی پیرسون صورت می پذیرد. یافته های پژوهش در بخش تحلیل عامل، مؤلفه های «محیط خلاق، مشارکت پذیری محیط، امنیت محیطی، رویدادپذیری فضا، تنوع پذیری، اکتشاف پذیری، تعاملات اجتماعی در محیط» را به عنوان مؤلفه های طراحی مجتمع های مسکونی مبتنی بر خودشکوفایی معرفی می نماید و نتایج آزمون همبستگی بیانگر آن است که تمامی عوامل به صورت مثبت و معنادار دارای همبستگی می باشند
تاب آوری کالبدی مسکن شهری در برابر زلزله : تحلیلی از محلات و مناطق شمالی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
39 - 60
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تهران یکی از آسیب پذیرترین شهرهای جهان در برابر مخاطره زلزله است که علاوه بر قرارگیری پیرامون گسل های متعدد، با شهرنشینی سریع، تراکم بالای جمعیت و زیرساخت های ضعیف مواجه است. پژوهش حاضر، به دنبال تحلیل تاب آوری کالبدی مسکن شهری در محلات و مناطق شمالی کلان شهر تهران (مناطق 1-5 و 22) است که به طور مستقیم در مجاورت گسل شمال تهران قرار دارند. لذا، این مطالعه به لحاظ روش توصیفی – تحلیل و از نظر هدف، کاربردی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز در تحقیق نیز از دو روش کتابخانه ای و پیمایشی جمع آوری و با استفاده از مدل SWARA و نرم افزارهای Excel و ArcGIS-Pro تجزیه و تحلیل شده اند. بدین منظور، نخست با مطالعه پیشینه پژوهش 13 معیار کلیدی شناسایی و سپس با استفاده از مدل SWARA وزن دهی و ضریب اهمیت آن ها مشخص شد؛ که به ترتیب، معیارهای «نوع سازه»، «فاصله از گسل» و «دسترسی به شبکه معابر»، بالاترین اهمیت را به خود اختصاص دادند. یافته های پژوهش حاکی از وضعیت نامناسب مسکن شهری در محدوده مورد مطالعه از نظر تاب آوری کالبدی در برابر زلزله است که بیش از 60 درصد از محلات واقع در آن، از تاب آوری کم و بسیارکم برخوردارند. تنها، حدود 19 درصد از محلات شرایط مطلوبی داشته و می توانند در برابر زلزله های احتمالی مقاومت کنند. در این بررسی، به ترتیب محلات «گل ها»، «هزارسنگ» و «مرادآباد» کمترین میزان تاب آوری و محلات «تهران پارس غربی»، «حکیمیه» و «جوادیه» بیشترین درجه تاب آوری را به خود اختصاص دادند. در بین مناطق شش گانه مورد بررسی نیز منطقه یک کمترین و منطقه چهار بیشترین میزان تاب آوری در برابر زلزله را نشان دادند. نتایج تحقیق حاکی از ناپایداری و آسیب پذیری بالای محدوده مورد مطالعه است. در این میان، بخش های شمالی و غربی محدوده از تا ب آوری کمتر و در نتیجه آسیب پذیری بیشتری برخوردارند؛ و در مقابل، هرچقدر به سمت مناطق جنوب و جنوب شرقی محدوده پیش می رویم، تاب آوری کالبدی مسکن در برابر زلزله افزایش می یابد.
موانع سیاست گذاری اجتماعی مسکن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
113 - 131
حوزههای تخصصی:
در ایران بحران مسکن وجوه اجتماعی پنهان و ناکاویده بسیاری دارد. به دلیل گسیختگی سیاستی، تمهیدات و اقدام های دولت ها بیش از آنکه در راستای تأمین فراگیر و همه شمول و عدالت محور مسکن و نیز کاهش نابرابری های اجتماعی باشد، بر نابرابری های اجتماعی و فقر چندبعدی شهری به گونه نظام مند افزوده است. در این راستا، این پژوهش با هدف شناسایی موانع سیاست گذاری اجتماعی مسکن در ایران و طراحی ارتباطات این عوامل انجام شده است که از نظر هدف گذاری کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. برای شناسایی عوامل، روش تحلیل محتوا بکار گرفته شد. در بخش مدل سازی ساختاری تفسیری، از نظرات خبره دانشگاهی صاحب نظر در حوزه مسکن از روش دلفی استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه دوبه دویی می باشد و برای اندازه گیری و ارزیابی ارزش های پرسش نامه از ملاک اعتبار صوری استفاده شده است. روابط بین عوامل با استفاده از یک روش تحلیلی نوین با عنوان مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) تعیین و به طورکلی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است و در نهایت، نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص و خوشه بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد که چالش ضعف در اجرای قانون کنترل اجاره بها با مقدار قدرت نفوذ 10، بیش ترین تأثیر و عدم تعریف و تبیین مصادیق آزار و اذیت مستأجران از سوی موجران در زمینه اخلال در سکونت و عدم جرم انگاری آزار و اذیت مستأجران از سوی موجران در زمینه اجبار در جابه جایی با مقدار قدرت نفوذ 2، کم ترین تأثیر را در بین موانع سیاست گذاری اجتماعی مسکن در ایران برای اقشار کم درآمد دارند
ارزیابی شاخص های کیفیت مسکن با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۴۳-۳۲۶
حوزههای تخصصی:
مسکن اولین فضایی است که تجربه روابط انسانی در آن آزموده و چارچوبی فیزیکی است که در آن منابع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد آمیخته می شود. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی محیط پیرامون آن را نیز در برمی گیرد توجه به شاخص های کیفیت مسکن زمینه دستیابی به مسکن پایدار را فراهم آورده و مسکن پایدار زمینه های دستیابی به شهرپایدار را مهیا می سازد روند روبه رشد تقاضای مسکن و توسعه نگرش تک بعدی و کمیت گرا به مسکن سبب شده است تا توجه لازم به مسئله بنیادین کیفیت مسکن به معنای واقعی آن اعمال نشود. عدم دسترسی به مسکن مناسب، می تواند سبب بروز یا افزایش اختلالات روانی و مشکلات گوناگون شود. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن شناسایی شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن، با فرض یکسان نبودن وزن شاخص ها و مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت مسکن به رتبه بندی و اولویت بندی این شاخص ها بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در راستای دستیابی به هدف موردنظر در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (Anp) به منظور تعیین وزن و اولویت بندی هریک از شاخص ها و مؤلفه های کیفیت مسکن استفاده گردیده است. براین اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه نتایج بیانگر آن است که از بین شاخص های موردبررسی، شاخص تسهیلات و امکانات مسکن (0.318)، امنیت مسکن (0.218) آسایش مسکن (0.145)، هم جواری با کاربری های سازگار (0.142)، استحکام مسکن (0.109) و همسازی مسکن با اقلیم (0.065) به ترتیب بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
تبیین و اولویت بندی راهکارهای تحقق مفهوم خلوت در مجتمع های مسکونی میان مرتبه (نمونه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
19 - 34
حوزههای تخصصی:
الگوی ساخت مسکن در شهرها تغییر کرده و تعداد قابل توجهی از ساکنین شهرها ملزم به زندگی در مجتمع های مسکونی هستند. انسان علاوه بر نیاز به سکونت، به محلی برای تسلی بخشیدن نوائب روحی، رهاشدن از برخی محدودیت های اجتماعی، خلوت کردن با خویش و راز و نیاز با خدا، نیاز دارد. هدف پژوهش حاضر، شناخت مولفه ها و متغیرهای موثر بر خلوت و تعاملاتاجتماعی ساکنین و ارائه راهکارهای طراحی است. پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی به لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی و از نظر فرایند انجام، ترکیبی است. ابتدا استخراج ابعاد و مولفه های مفهوم خلوت و عوامل موثر بر طراحی مجتمع های مسکونی میان مرتبه و سپس نمونه های مورد مطالعه در مقیاس انتخابی –مطابق چک لیست مشاهده- بررسی و با تکمیل پرسش نامه به ارزیابی ابعاد مفهوم خلوت از دید ساکنین پرداخته شد. خلوت فردی، فرهنگی-اجتماعی، قلمروپایی و حریم خصوصی از مهم ترین مولفه های موثر بر طراحی ابعاد کالبدی، فرهنگی-اجتماعی، زیست محیطی، حریم خصوصی و فضای شخصی است. راهکارهای اساسی در طراحی اولیت بندی و ارائه گردید.
تأثیر کیفیت فضاهای پشتیبانی مجتمع های بلندمرتبه بر میزان سطح رضایت-مندی ساکنین (نمونه مورد مطالعه: مجتمع مسکونی پردیس چمران، شیراز)
حوزههای تخصصی:
مسکن همان طور که به عنوان یک سرپناه مورد استفاده قرار می گیرد، دارای اهداف دیگری از قبیل ارائه خدمات متعدد و تأمین نیازهای افراد ساکن در آن مکان نیز است. زمانی که تصمیم به تعیین یک محل مشخص برای سکونت گرفته می شود، تأمین سطح قابل قبولی از رضایت مندی، دارای اهمیت ویژه ای است. افراد زمانی از محل سکونت خود رضایت دارند که جوابگوی نیازهای آن ها باشد. مردم اصلی ترین عامل مؤثر در معماری هستند؛ بنابراین، طراحان و معماران باید نسبت به تأمین و ارتقاء سطح رضایت مندی ساکنین مجموعه های مسکونی، نهایت سعی خود را بکار گیرند. در این مقاله، به منظور بررسی ارتقاء رضایت مندی و عوامل تأثیرگذار بر آن در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه، عامل فضاهای پشتیبانی موردتوجه قرار گرفته است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی و بر اساس هدف کاربردی است. روش گردآوری داده ها، روش کتابخانه ای و برای داده های اصلی پژوهش، روش میدانی در نظر گرفته شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه با ساکنان مجتمع مسکونی پردیس چمران و استفاده از پرسش نامه است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 25SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اولین اولویت فضای پشتیبان مربوط به فضاهای خدماتی همچون وجود آسانسور باربر ... است، پس از آن وجود فضاهای جمع آوری و شوتینگ زباله ها در مجتمع، وجود فضای بازی با ایمنی و امنیت کامل برای کودکان و وجود فضاهای فروشگاهی در جهت تأمین نیازهای مجموعه برای ساکنین دارای اهمیت بودند.
زندگی روزانه کارگران مهاجر ایرانی در جنوب قفقاز؛ مطالعه موردی: وضعیت مسکن(از1266تا 1332ق/1850تا 1914م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت نیروی کار ایرانی به قفقاز از1266ق/1850م شروع شد به گونه ای که هر ساله چندین هزار نفر کشور را ترک می کردند و در کارخانه ها، صنایع نفت، مزارع و اسکله ها در بدترین شرایط مشغول به کار می شدند. یکی از مهمترین مسائلی که این مهاجران به محض ورود به قفقاز با آن مواجه شدند مساله چگونگی سکونت و شرایط آن بود. براین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مسکن کارگران ایرانی در قفقاز است. مقاله پیش رو با رویکرد تاریخ از پایین و با الهام گرفتن از «ادوارد پالمر تامپسون»(1924-1993م) درصدد پاسخ به این پرسش است که کارگران مهاجر ایرانی در قفقاز چه نوع سکونتگاه هایی انتخاب می کردند و این امر تحت تاثیر چه مولفه هایی بود؟ نتیجه مطالعات نشان می دهد، کارگران در قفقاز از سه نوع سکونت یعنی سکونت در محل کار، سکونتگاه های اجاره ای و ساختمان های خوابگاهی برخوردار بودند. با توجه به دستمزد پایین کارگران ایرانی(بین 12 تا 21 روبل در ماه) بیشتر آنان فاقد استطاعت مالی لازم برای سکونت در ساختمان های خوابگاهی بودند.به همین دلیل برخی از کارگران مزارع و باغ ها در محل کارشان سکونت داشتند و عده قابل توجهی از کارگران صنعت نفت و کارخانه ها، کلبه ها، زیرزمین ها و دخمه هایی در حاشیه شهرها اجاره کرده و به صورت دسته جمعی در آن زندگی می کردند.
فراتحلیل: ارتباط برنامه ریزی مسکن و طرح های توسعه شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
107 - 144
حوزههای تخصصی:
بستر قانونی مداخله در فرآیند تأمین مسکن مناسب در شهرهای کشور، طرح های توسعه است که در مقیاس های مختلف ( از سطح ملی تا محلی) باید به طور سیستماتیک و یکپارچه سیاست های تأمین مسکن مناسب را در خود جای دهند و از طریق حاکمیت قانون ، ضمانت اجرایی آن را تضمین نمایند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از مرور روایی، چیستی و چگونگی ارتباط میان برنامه ریزی و سیاست گذاری مسکن و طرح های توسعه در پژوهش های انجام شده در شهرهای ایران، مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نتایج پس از بررسی 27 مقاله علمی- پژوهشی منتخب بیانگر آن است که در پژوهش های انجام شده به ندرت درک درستی از مفهوم مسکن مناسب لحاظ شده است؛ روش شناسی و شیوه سنجش صرفاً کمی و مبتنی بر نگاه تکنوکرات است و نمی تواند بیانگر وضعیت واقعی مسکن باشد؛ توجه به حیطه فضایی کلانشهرها به خصوص شهر تهران است و صرف توجه به ارتباط مسکن و طرح های توسعه در یک دهه اخیر نشان از بی توجهی به سایر ابعاد فضایی و زمانی کشور است؛ و در نهایت عدم توجه به ساختارهای کلان تأثیرگذار بر امر مسکن از نگاه اقتصاد- سیاسی فضا در پژوهش ها مشهود است.
ویژگی های طراحی مساکن ساخته شده با پرینترهای سه بُعدی با روش موردپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه یک بررسی نظام مند از نمونه های ساخته شده با فناوری پرینت سه بعدی در زمینه ی طراحی معماری و ساخت است. این تحقیق بر مبنای روش مورد پژوهی و با استفاده از روش ترکیبی انجام شده است. . در قسمت کمی پژوهش به جمع آوری داده های عددی و در قسمت کیفی به بررسی ویژگی های ظاهری، ساختاری و عملکردی ساختمان ها با استفاده از مطالعه موردی و تحلیل متون مرتبط پرداخته ایم. بعد از بررسی مساکن ساخته شده نتایج ذیل حاصل گردید. بتن و سیستم پرینتر دروازه ای پرکاربردترین نوع مصالح و نوع پرینتر در این فناوری هستند. در مورد مسلح سازی میلگرد گذاری دستی و افزودن مواد به بتن از پرکاربردترین روش ها می باشد. در مورد ویژگی ها معماری باید عنوان کرد که پلان کشیده مستطیلی برای پرینتر دروزاه ای و پلان های سه شاخه و شعاعی برای پرینتر های بازوی رباتیک مناسبترند. در زمینه ی مجموعه سازی و نوع گسترش چیدمان نیز می توان اذعان کرد که چیدمان خطی شطرنجی از چیدمان شعاعی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. بازوی رباتیک امکان ساخت فرم های آزاد را به ما می دهد، برای ساخت و سازهای زیاد جهت هزینه ی کمتر، سیستم دروازه ای و چیدمان خطی توصیه می شود.
جایگاه مفهوم مسکن قابل استطاعت در برنامه های مسکن ایران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسکن قابل استطاعت یکی از مسائل حیاتی اقتصادی و اجتماعی، این مفهوم به توانایی افراد و خانواده ها برای تأمین مسکن مناسب با در نظر گرفتن درآمد و هزینه های مسکن اشاره دارد و به طور سنتی بر اساس معیارهای اقتصادی تعریف و ارزیابی می شود.
هدف پژوهش: هدف بررسی جایگاه مسکن قابل استطاعت در برنامه های توسعه پس از انقلاب و تحلیل شاخص های مورداستفاده در سیاست های آن است.
روش شناسی: روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. با استفاده از مطالعات اسنادی و بررسی اسناد قانونی و برنامه های موجود، سیاست های رفاهی مسکن در دوران پس از انقلاب اسلامی در ایران بررسی و با استناد به شاخص های جهانی مسکن قابل استطاعت توصیف و تحلیل شده است.
یافته ها و بحث: سیاست های مسکن پس از انقلاب، رویکردهای مختلفی برای تأمین مسکن قابل استطاعت اتخاذ کرده، با این حال، بسیاری از این تلاش ها بر کوچک سازی متمرکز بوده اند. این امر منجر به ایجاد مسکن های کوچک و ناپایدار و حاشینه نشینی شده است که با نیازهای خانواده ها متناسب نیستند. همچنین عدم وضع مالیات های مؤثر برای کنترل سوداگری زمین و مسکن و محدودیت های توسعه شهری، از جمله عواملی است که عرضه زمین را محدود و باعث افزایش قیمت زمین و مسکن شده است.
نتیجه گیری: در برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، مسکن به عنوان مولفه ای مهم شناخته می شود که به کاهش نابرابری ها، تقویت عدالت اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و تأمین مسکن برای اقشار کم درآمد و محروم جامعه می پردازد. این برنامه ها شامل بهسازی زیرساخت های مسکن، حمایت از تولیدکنندگان واحدهای مسکونی کوچک و تضمین مسکن برای گروه های آسیب پذیر است. با این حال، به نظر می رسد که در برخی از این برنامه ها به مسکن توجه کافی نشده است، که می تواند نشان دهنده عدم هماهنگی در برنامه ریزی باشد. شفافیت، نظارت دقیق، بهسازی و تمرکز بر مسکن می تواند به عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری کمک کرده و باید در همه برنامه های توسعه در اولویت قرار گیرد.
مروری بر راهکارهای بهبود وضعیت آکوستیکی فضای داخلی آپارتمان های مسکونی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
72 - 87
حوزههای تخصصی:
گستردگی مطالعات نقش صوت در فضاهای داخلی، سبب تدوین آیین نامه های مربوط در بسیاری از کشورها شده است که از نتایج آن تهیه استانداردهای حوزه آسایش صوتی است. مطالعات اخیر نشان می دهد که کاهش صوت منبع الزاماً به معنی افزایش آسایش صوتی نیست و ادراک کاربر بسیار مؤثر است. عوامل مهم در ارزیابی آسایش صوتی در فضاهای مسکونی، شامل جنبه های ادراکی کاربران، جنبه های اجتماعی و فرهنگی و هم چنین ارزیابی جنبه های فیزیکی صوت است. مقاله حاضر با بررسی منابع متقن عمدتاً مقالات منتشر شده در نشریات بین المللی در بازه زمانی 10 سال اخیر و درعین حال پر استنادترین مقالات و همچنین با رویکرد انفعالی، نگاشته شده است. هدف از این مقاله ارائه گزارشی از تحقیقات موجود در این حوزه و دسته بندی آنها است. با بررسی و تحلیل منابع فوق، سه دسته پیشنهاد شده است؛ اولین دسته، پژوهش هایی هستند که رویکردی شبیه سازی داشته اند به گونه ای که در شبیه سازی، عناصر ساختمانی و یا فضاهای معماری مد نظر محقق قرار گرفته است. دسته دوم، شامل پژوهش هایی است که رویکرد شبیه سازی آنها متفاوت از شبیه سازی فرم های ساختمانی و یا فضاهای معماری است، بلکه بر روش های فعال کنترل نوفه متمرکز هستند، به طوری که بر ساختارهای صوتی صدا و تجهیزات مرتبط با آن مانند میکروفن ها مبتنی هستند. و در آخر، تمرکز اصلی دسته سوم رویکرد شبیه سازی آکوستیک بر پژوهش هایی است که بر مصالح مبتنی هستند. به عنوان مثال استفاده از ساختارهای سبز گیاهان و یا استفاده از رزین های خاص موضوع اصلی این دسته از پژوهش ها است که در واقع، بر فرم، تراکم، جنس (مصالح) تمرکز می کنند. در مقاله حاضر، پس از دسته بندی پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، این امر به بحث گذاشته شده است که کدام یک از رویکردهای یافتن حل مسئله، نسبت به سایر رویکردها، از وسعت نظری بیشتری برخوردار است و کدام یک از رویکردها، با توجه به وضعیت موجود در کشور، می تواند کاربرد داخلی مناسب تری داشته باشد.
ارائه مدل مؤلفه های تأثیرگذار با رویکرد قرآنی در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۷
275 - 288
حوزههای تخصصی:
توجه به کمیت و عدم توجه به کیفیت و تهی بودن مسکن آپارتمانی از معنا، عدم ارتباط معنادار، بین فرهنگ معماری مسکن ایرانی اسلامی و معماری مسکن آپارتمانی تقلیدی، وارداتی غربی، باعث گسست هویت، پیوند معماری مسکن ایرانی اسلامی، با گذشته ی درخشان تاریخ معماری این سرزمین شد. بنابراین این پژوهش با سوءال: مؤلفه های تأثیرگذار با رویکرد قرآنی در معماری مسکن آپارتمانی معاصر کدامند؟ و با هدف ارائه مدل مؤلفه های تاثیرگذار با رویکرد قرآنی در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران. انجام گردید. این تحقیق بروش کمی _کیفی (ترکیبی: Mixed Method) بصورت همزمان و در سه فاز مکمل هم انجام شد. اهم مؤلفه های تحصیل شده تاثیر گذار در معماری مسکن آپارتمانی معاصر پس از ادغام و پایش 33 مورد بود که در جدول شماره 6 بخش تاثیرگذاری زیاد آن، نشان داد: 12% مؤلفه ها در معماری مسکن آپارتمانی معاصر و 88% در معماری مسکن سنتی تاثیرگذار بوده است. و اخص مؤلفه ها که به عنوان موئلفه های نهایی (مدل) معرفی شدند با درصد اهمیت آنها به عنوان یک مدل ارزشمند اسلامی، عبارتند از: آسایش و امنیت 98%، محرمیت 96%، کرامت انسانی94%، عبودیت و بندگی 94%، حریم خصوصی 92%، ایمنی، استحکام و استواری 92%، تواضع و فروتنی 90%، عوامل زیستی پایدار 90%، خلاقیت 88%، فعالیت پذیری 82%. در بررسی تطبیقی نتایج این پژوهش و شش مقاله در خصوص مسکن مهر، مؤلفه های بدست آمده از نتایج پژوهش حاضر جامعیت مادی و معنوی کامل تری دارند. در بخش بررسی آسیب شناسی معماری مسکن آپارتمانی معاصر بعلت کم رنگ شدن و فقدان مؤلفه های تاثیرگذار ، معماری فضاهای مختلف آپارتمانی آسیب جدی دیده اند. کاربرد این پژوهش می تواند در برنامه ریزی وزارت راه و شهر سازی، وزارت کشور و شهرداری ها و بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، سازمان نظام مهندسی کشور، برای کنترل، نظارت و هدایت، به عنوان الگویی برای مسکن اسلامی در شهر و روستا باشد. پیشنهاد می گردد پژوهشگران آینده همین تحقیق را بارویکرد کتاب های مقدس آسمانی دیگر در سایر نقاط جهان انجام و نتایج آن را با این پژوهش مقایسه کنند.
تحلیل حکمروایی شهری با تأکید بر اهداف جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی هزاره سوم که بسیاری از جوامع را درگیر ساخته و کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، مسئله جمعیت، سیاست های جوانی جمعیت و به طور کلی اهداف جمعیتی است که نیل به راه های حل آن در گرو مجموعه اقداماتی است و به نظر می رسد الگوی حکمروایی شهری نقشی بی بدیل در آن ایفا می کند. بر همین اساس، این پژوهش با هدف بررسی الگوی حکمروایی توسعه شهری و تاثیر آن بر اهداف جمعیتی درصدد شناسایی الگوهای مطلوب و نامطلوب است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن کاربردی است و داده ها و اطلاعات به شیوه کتابحانه ای و میدانی گردآوری شده است. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون t-test تک نمونه ای مستقل و بر پایه نظرات کارشناسانی که به صورت غیرتصادفی - هدفمند انتخاب شده اند، نشان می دهد که توسعه مالکانه، افقی، متصل، بزرگ مقیاس و غیرمتراکم به عنوان الگوی حکمروایی توسعه شهری مطلوب با توجه به اهداف جمعیتی شناسایی می شوند که بالاترین مطلوبیت مربوط به شاخص توسعه بزرگ مقیاس با میانگین 37/4 است. الگوهایی نظیر توسعه غیرمالکانه با میانگین 80/1 و توسعه کوچک مقیاس با میانگین 92/1 نیز نامطلوب ترین الگوهای حکمروایی توسعه شهری محسوب می شوند. در نهایت پیشنهاداتی همچون بازنگری در طرح های آمایشی، جامع، تفصیلی و هادی با توجه به رویکردهای جمعیتی کشور به خصوص قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و سیاست های کلی جمعیت مطرح شده است.
خوانشی بر تحولات کالبدی فضای باز و نیمه باز در بناهای تهران اواخر قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
75 - 94
حوزههای تخصصی:
شکل گیری مسکن تحت تاثیر الگوهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی قرار داشته و به عنوان یک ساختار پیچیده قلمداد می گردد که در ارتباط با محیط خود تکامل یافته است. با ورود مدرنیته به ایران از اواخر دوره قاجار بناهای مسکونی به تدریج دچار تغییراتی در فرم، فضا و کالبد معماری گردید که در دوران پهلوی با گسترش شهر تهران سرعت بیشتری به خود گرفت. بافت تاریخی تهران واجد عناصر ارزشمندی است که با توجه به اهمیت فضای باز و نیمه باز در معماری مسکونی سنتی ایران، تحلیل تحولات کالبدی فضاهای باز و نیمه باز در بناهای مسکونی تهران در اواخر قاجار و پهلوی اول می تواند در جهت دستیابی به مؤلفه ها و عناصر کالبدی مشترک در معماری بناهای سنتی تهران راهگشا باشد. از سوی دیگر می توان با مستندسازی کالبدی عناصر فضاهای ورودی زمینه تحقیق و تحلیل ابعاد نهفته در آن را بیشتر بررسی کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل و بررسی تحولات کالبدی فضای بازو نیمه باز در خانه های سنتی تهران است. این پژوهش بر مبنای شیوه توصیفی- تحلیلی است که با در نظر گرفتن بستر مکانی و موقعیت زمانی تحقیق و استفاده از روش مطالعات میدانی در جهت شناخت عناصر کالبدی مورد تحلیل به تقسیم و شناسایی خانه ها، به 16 مورد خانه ها در دوره تاریخی اواخر قاجار و در دوره پهلوی اول منجر گردید. همچنین با مراجعه به اسناد و منابع موجود در نوشتارهای لاتین و فارسی موارد مربوط به پیشینه پژوهش و روش کار و تحقیق آن ها گردآوری گردید. در ادامه بحث از نرم افزار22 SPSS برای بررسی فضاهای باز و نیمه باز استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دوره قاجار به کارگیری فضای باز و نیمه باز به صورت حیاط مرکزی و ایوان در ساختار فضایی معماری خانه های سنتی تهران بیش از پهلوی اول به چشم می خورد. همچنین تناسب فضای باز به نیمه باز و همگنی این فضاها در خانه های اواخر قاجاریه باوجود نفوذ مدرنیسم، بیش از دوره پهلوی اول قابل برداشت است که با توجه به گسترش فرم های برونگرا در پهلوی اول، وجود حیاط مرکزی و فضای نیمه باز نظیر ایوان کمتر به چشم می خورد.