مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
مسکن
حوزههای تخصصی:
شهر فردوس در استان خراسان جنوبی در زلزله دهم شهریور سال 1347 دچار تخریب وسیعی شد. در مرحله بازسازی مردم به دو گروه تقسیم شدند. گروهی به رهبری یکی از شخصیت های مذهبی محلی را که بعدها به شهر اسلامیه شهرت پیدا کرد برای بازسازی پیشنهاد دادند و گروه دوم کسانی بودند که در فردوس ماندند. در نهایت با تصمیم دولت، شهر جدید مجاورشهر قدیم ساخته شد. در شهر جدید فردوس عده ای از مردم از ساختمان های دولتی استفاده نکردند و خود شروع به ساخت خانه کردند، در واقع بعد از زلزله سه نوع فعالیت بازسازی با هم در حال اجرا بود. هدف این پژوهش شناخت بازسازی شهر و مسکن فردوس بعد از زلزله و تحلیل وضعیت موجود در سطح کلان (شهر) و خرد (مسکن) می-باشد. در راستای رسیدن به این اهداف از رویکرد کیفی استفاده شده است و روش های اصلی گردآوری اطلاعات مشاهده، بررسی اسناد و مصاحبه عمیق می باشد. از نتایج این پژوهش چنین بر می آید که بعد از گذشت 48 سال از وقوع زلزله، هر دو بازسازی مردمی و دولتی ماندگار می باشد. اما در مناطق دولتی ساز توجه بیش تری به افزایش مقاومت و کارایی شهر و مسکن شده است در عوض سنت ها و نیاز های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ساکنین کم تر مورد توجه قرار گرفته است.
تاریخ ذهنیت عامه عاملی تاثیرگذار بر کیفیت مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
67 - 80
حوزههای تخصصی:
امروزه جدایی میان ذهنیت ساکنین و بناها تنزل کیفیت در محیط های مسکونی را به دنبال داشته است. این نوشتار با این پیش فرض که تاریخ ذهنیت عامه می تواند عاملی تاثیرگذار در کیفیت مسکن باشد، در پی پاسخگویی به این سوال است که تاریخ ذهنیت عامه مسکن در زمان حال در مقایسه با زمان گذشته در شهر زنجان چه تغییراتی داشته است؟ در این راستا با مرور مبانی نظری در حوزه تاریخ ذهنیت سه مولفه بازنمایی، ساختار و هویت به عنوان عناصر شکل دهنده این موضوع شناسایی گردید. سپس در گام دوم به کمک تحلیل محتوای مصاحبه ها اقدام به استخراج مقوله های اصلی تاریخ ذهنیت عامه ساکنان خانه های قدیمی و جدید در شهر زنجان در خصوص مسکن نمودیم. جهت پایایی پژوهش نیز مقولات مستخرج را در طی پژوهشی کمی در جامعه وسیع تر به آزمون گذاشتیم. نتایج حاکی از آن است که ذهنیت عامه ساکنین مسکن های امروزی زنجان رو به سوی زیبایی صرفا بصری و مصرف گرایی دارد؛ این در حالی است که ذهنیت گذشته ساکنین شهر زنجان در خصوص کیفیت مسکن عمل گرا، دارای روایی و جامعه گرا بوده و اعتبار، شان و هویت را در اولویت قرار می دهد. دستاورد نهایی تحقیق با توجه به ذات پویای فرهنگ، تغییر در نگرش ها است که قطعا عاملی تاثیرگذار بر کیفیت محیط می باشد.
بررسی تاثیر پذیری مفهوم خانه از تحولات کالبدی آن در دوران معاصر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، شرح تحولاتی است که در روزگار معاصر بر مفهوم خانه نزد ساکنان تهران گذشته است. خانه ی ایرانی که در روزگار سنتی به پایایی و پویایی رسیده بود، در روزگار معاصر، قواعدی نو برخود یافت. این قواعد، گاه بر پیکر خانه تغییر ایجاد کرد و گاه در ذهن و شیوه ی زیست ساکنانش. بدین ترتیب مفهوم خانه نزد ساکنان تغییر یافت. در این مقاله، برای درک این تغییر، پس از پرداختن به مفهوم خانه، دو عامل تغییرات کالبدی و تغییر ذهنیت ساکنان به روشی کیفی ازطریق تحلیل محتوای مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته، مورد مداقه قرار گرفته است. پژوهش نشانگر آن است که خانه، فراتر از کالبد مسکن، معانی مختلفی را در خود جای می دهد و به نوعی ترکیبی تجربی و انتزاعی از زمان و مکان است. همچنین نتایج روشن می سازد که معنای خانه، بیشتر تجلی گر مفاهیمی معنایی بوده است تا مادی و کالبدی. همچنین کیفیات موجود در خانه از نظر ساکنان در دهه های گذشته تنزل یافته و مفهوم خانه از کیفیات به کمیات وابسته شده است؛ بخشی از این موضوع، به دلیل تغییرات کالبدی بوده است که در شیوه ی تفکیک فضایی، مرزبندی فضاها و مرکزیت و فضای جمعی پدید آمده و امکان خاطره آفرینی فضای خانه را کمتر نموده است. اما بخش دیگر، به تغییر ذهنیت ساکنان و نوع نگرش نسل های مختلف به عالم، وابسته بوده است.
تبیین مؤلفه های موثر در احیاءگری مسکن (مورد پژوهی بالکن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
93 - 107
حوزههای تخصصی:
زندگی در نواحی شلوغ شهری و خانه های حداقلی، و مواجهه با استرس در طولانی مدت، سلامتی جسمی و روانی شهروندان را تهدید می کند. در این راستا، محیطی که با دور کردن فرد از زندگی روزمره امکان استراحت، پاک سازی ذهن و تمدد اعصاب را فراهم آورد، محیطی مطلوب بشمار می آید که علت آن برخورداری از قابلیت «احیاء» است. مطالعات بسیاری بر قابلیت احیاءگری «طبیعت» اشاره دارد چراکه تماس با طبیعت می تواند موجب بهبود استرس و تجدید قوای ذهن شود. پژوهش حاضر به روش کیفی، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 100 نفر از ساکنین دو مجموعه مسکونی در تهران، نشان می دهد بالکن در عرصه مسکن به عنوان یک فضای نیمه بازِ پیونددهنده درون و بیرون، در صورت برخورداری از برخی کیفیت های فضایی ، می تواند از قابلیت احیاءگری بالایی برخوردار باشد. بر اساس نتایج این پژوهش وسعت بالکن -- به شرط امکان استقرار مبلمان کافی و امکان انجام فعالیت در آن، عمق بالکن -- به شرط تامین محرمیت نسبی—و موقعیت بالکن از سطح زمین—به شرط تامین دید و منظر مناسب، قابلیت احیاگری بالکن را بطور قابل توجهی افزایش می دهد نتایج این پژوهش ضمن آشنا کردن معماران و طراحان محیط با موضوع احیاءگری، آنان را نسبت به لزوم ارتباط با طبیعت از طریق تخصیص سطوح مناسب به بالکن در ساختمان های مسکونی حساس می نماید.
چارچوب شناسایی، تحلیل و بررسی قرارگاه های رفتاری در طراحی فضاهای مسکن- نمونه موردی منطقه فرهنگ شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت ساماندهی رفتاری بر فضا و نحوه ساماندهی فرم ها اثرگذار است، لذا شناخت الگوهای رفتاری، باعث افزایش آگاهی معماران نسبت به میزان پاسخگویی شیوه طراحی به نیازهای رفتاری کاربران می گردد و که نتیجه این آگاهی رویکرد منطقی و غیر کلیشه ای در طراحی است. لذا این پژوهش به بررسی، شناسایی و تحلیل قرارگاه های رفتاری در فضای مسکونی می پردازد.
میزان تطابق طراحی فضایی در کاربری مسکونی کنونی با نیازمندی های فضایی در زندگی روزمره این پرسش را مطرح می کند که معماری معاصر ایران تا چه میزان توانسته است فضایی مناسب خواست ها و تمایلات رفتاری انسان امروزی را طراحی کند. این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از بررسی غیرمداخله گرانه نمونه های عینی، به همراه کاربست ابزارهای محقق ساخته شامل جدول های شناسایی قرارگاه های رفتاری و مشخصات ترسیم شده توسط کاربران، اطلاعات را جمع آوری می نماید. یافته های این پژوهش به شناخت قرارگاه های رفتاری، شبکه ی الگوهای مکان-رفتار و خصوصیات و ویژگی های زمانی و مکانی آن ها می انجامد.
این پژوهش در پی شناخت شاخصه های مکان-رفتار، فهم صحیح و واقع نگرانه ای از شبکه رفتار فضایی، بررسی میزان تداخل قرارگاه های رفتاری و شدت و ضعف و اثرگذاری آن در فضای خانه های امروزی در منطقه فرهنگ شهرشیراز است. نتایج پژوهش به ارائه روشی جهت پاسخ بهینه فضایی به رفتارهای دلخواه و درخور زیستی می ا نجامد.
بررسی سلسله مراتب فضایی در ایجاد محرمیت خانه ها با رویکرد گونه شناسی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
153 - 189
بدون شک، محرمیت با ابزار سلسله مراتب فضایی، یکی از معیارهای اصلی طراحی و ساخت شهرهای اسلامی بوده است. تأکید اسلام بر محرمیت، باعث شده که این مشخصه بر تمامی ابعاد اجتماعی و فرهنگی که معماری، یکی از نمودهای آن است اثر بگذارد. در حقیقت، معماری ساختمان ها برای پاسخ به نیازهای فرهنگی و محیطی افراد، طراحی شده است. ازآنجاکه الگوی خانه های معاصر کرمانشاه تا حدودی گواه بر بی توجهی به اصل محرمیت در معماری و فرهنگ ایران است، ارائه الگویی برای حفظ محرمیت در خانه های امروزی بر اساس گونه شناسی مسکن، یکی از ضروریات مهم به نظر می رسد. هدف از این پژوهش، شناخت سلسله مراتب فضایی در ایجاد محرمیت درگونه شناسی تاریخی خانه هاست. با بررسی سلسله مراتب فضایی در ایجاد محرمیت، سیر تحول این فضاها در خانه های سه دوره، موردبررسی قرار گرفت. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی، با تأکید بر روش استدلال منطقی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در خانه های تاریخی (دوره سنتی و انتقال) کرمانشاه، سلسله مراتب در ورود به خانه با نیازهای ساکنان متناسب بوده است که این تناسب، کمتر در اولویت توجه طراحان امروزی قرارگرفته است. ازاین رو، با ایجاد سلسله مراتب در فضای ورودی، علاوه بر ایجاد محرمیت، می توان به تعریف درستی از فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی در خانه های معاصر (تجدد) دست یافت و از اختلال در کاربری و هویت دیگر فضاها جلوگیری به عمل آورد.
تحلیل و بررسی سیاست های مسکن شهری بعد از انقلاب اسلامی با تأکید بر بخش خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
سیاس ت های مس کن، قبل از هر چیز بیانگر نگرش ها آرمان ها و باورهای س یاس ی دولت هاست؛ و همین طور منعکس کننده خواس ت واقعی در جهت بهبود کیفی طبقات کم درآمد اس ت. هدف این پژوهش بررسی سیاست های مسکن بعد از انقلاب و بررسی سرمایه گذاری بخش خصوصی در دوره 1390 تا 1395 می باشد. این نوع پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است که با استفاده از منابع اسنادی کتابخانه ای داده های آن جمع آوری شده است. طبق نتایج یافته ها برنامه های بعد از انقلاب عرضه زمین و مسکن با قیمت های منطقه ای و کنترل روند افزایش قیمت زمین، افزایش ساختمان های با دوام توجه به مناطق نیازمند بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده، مسکن اجتماعی و... بو و شکل گیری پدیده سوداگری زمین و کالایی شدن زمین و مسکن این برنامه ها می باشد. به کمک داده های پروانه های ساختمانی صادر شده نتایج تحقیق نشان دهنده این است که سرمایه گذاری بخش خصوصی در سال 1390 شهر قزوین به عنوان رتبه اول در سرمایه گذاری بخش خصوصی می باشد و در سال 1395 شهر همدان در رتبه اول قرار گرفته که این شرایط نشان دهنده این است که سرمایه گذاری در شهرهای میانی بیشتر از سایر مناطق است. شماره ی مقاله: 1
بررسی نقش عوامل اقتصادی- اجتماعی در چگونگی شکل گیری معماریِ مسکن ارزان قیمت در دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران
این تحقیق به بررسی و مطالعه ی نقش عوامل اقتصادی- اجتماعی در چگونگی شکل گیری معماریِ مسکن ارزان قیمت در دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران می پردازد. عواملی که بر شکل گیری معماری مسکن ارزان قیمت مؤثر می باشد هم در بعد اقتصادی و هم در بعد اجتماعی بررسی و مطالعه خواهد شد. همچنین در این مقاله رابطه ی میان کنش مؤلفه های اجتماعی- اقتصادی را با سندروم مسکن ملکی، در قالب الگوی مسکن ارزان قیمت تبیین شد. نمونه موردی موردمطالعه، معماری مسکونی معاصر در دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران بود که به علت اثرگذاری مسائل اجتماعی و اقتصادی و چالش های عمده این دوره بررسی می شوند، و با تبیین مؤلفه های اقتصادی – اجتماعی و تدقیق نسبت های آن ها باهم و سایر مؤلفه های جانبی به مدل شکل گیری مسکن ارزان قیمت و ارائه اصول طراحی بهتر برای معماران در جهت استفاده مطلوب فضا دست یافت. نشان داده می شود که تغییر شرایط مسکن از مهم ترین عرصه های تحولات ناشی از گسترش شهرنشینی بوده است. گروه هدف می تواند قشر عمومی جامعه، کارگران، کارمندان، بازنشستگان، زنان سرپرست خانوار، خانوارهای دارای سرپرست جوان و ... باشد. برای تأمین مسکن امن و سالم و در استطاعت مالی خانوار می توان هدفهای برنامه ای افزایش توان خانوارها در تأمین مسکن و مقاوم سازی مساکن موجود را به کمک برنامه های اجرایی مختلف در نظر خواهیم گرفت. درنهایت راهکارهای واقعی برای کاهش قیمت مسکن پیشنهاد و ارائه می گردد.
سیرتحول پیکربندی فضا در خانه های صد سال اخیر نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱۱۸
5 - 22
بیان مسئله : خانه های صد سال اخیر نجف آباد با تغییر از خانه های حیاط مرکزی، در جریان مدرنسازی به ترتیب به چهار شکل هال مرکزی، سواره-پیاده، هال خصوصی و آپارتمانی ساخته شدند. تاکنون تحقیقی نه در مقام معرفی و نه تحلیل، بر روی این سیر تحول صورت نگرفته تا با معرفی گذشته و تغییرات آن، محققان و طراحان معاصر را نسبت به زمینه و سابقه موضوع طراحی خانه در این شهر آگاه کند. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که سیر تحول معماری خانه های نجف آباد طی صد سال اخیر چگونه بوده است؟ مقایسه تطبیقی خانه های صد سال اخیر نجف آباد براساس تکنیک نحو فضا چه اطلاعاتی به دست می دهد؟ هدف پژوهش : هدف تحلیل سیر تحول معماری خانه های نجف آباد طی صد سال اخیر و مقایسه تطبیقی آنها براساس تکنیک نحو فضا است. روش پژوهش : این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و مقایسه تطبیقی با استدلال منطقی، به معرفی سیر تحول خانه ها از دیدگاه پیکربندی فضایی پرداخته و با مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و شبیه سازی با نرم افزار تخصصی نحو فضا، سیر تحول را در چند مقوله با چند شاخصه بررسی و الگوهای رفتاری در پیکربندی فضایی را تحلیل می کند. سه مقوله فضای ورودی، مسیر حرکتی و محرمیت با شاخصه عمق قابل پیمایش، سازماندهی داخلی فضاهای اصلی با شاخصه هم پیوندی و چگونگی فضاهای مکث، حرکت و سلسله مراتب فضایی با شاخصه عمق بررسی و برای اثبات نتایج عددی روش های آمار استنباطی با آزمون همبستگی پیرسون از نرم افزار (SPSS20) استفاده می شود. نتیجه گیری : با گذر زمان پیکربندی فضایی خانه ها چنان تغییرکرده که حریم خصوصی کاهش یافته است. همبستگی آماری مستقیمی بین همپیوندی، عمق و عمق قابل پیمایش از فضاهای مشترک در تمام دوره های زمانی وجود دارد و تغییری تدریجی در موارد زیر مشخص است: کاهش ارتباط حیاط با بنا و تغییر نقش آن از حالت فعال به منفعل، کم رنگ شدن محرمیت در ورودی، تشخص یافتن و چند عملکردی شدن مسیرهای ارتباطی عمودی، کم رنگ شدن سلسله مراتب در مسیرهای افقی، افزایش تعداد عناصر سازمان دهنده و تغییر نحوه سازمان دهی از حالت مرکزی به خطی. این نتایج برای محققان و نیز طراحان معاصر مسکن موضوعی قابل تأمل جهت تأمل در کیفیت های فضایی مسکن معاصر به منظور کاستن از نواقص فوق است.
بازتاب تحولات سبک زندگی در معماری خانه های طبقات شغلی شرکت شهرهای نفتی ایران قبل از دهه پنجاه (نمونه موردی: شرکت شهر آبادان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱۱۸
23 - 36
بیان مسئله : به دنبال تأثیرپذیری فرهنگی ایرانیان از اروپا در دوره قاجار، نفوذ معماری و شهرسازی جدید نیز با حرکتی آرام صورت گرفت. ظهور صنعت نفت در خطه جنوبی ایران و حضور عوامل بیگانه که حامل این تغییرات بوده اند، این حرکت آرام را به حرکتی شتاب زده مبدل ساخت و منجر به ایجاد پدیده ای، به نام شرکت شهرها شد. در این شهرک ها، سبک زندگی جدید بر پایه تقسیم بندی طبقات شغلی و اجتماعی، بر مبنای جایگاه افراد در نظام تولید بود، که ظرف زندگی و کالبد معماری جدیدی را می طلبید.
هدف پژوهش : این تحقیق با هدف به تصویر کشیدن تحولات سبک زندگی در این شرکت شهرها و تأثیرات آن بر معماری و شناسایی الگوی زندگی مدرن حاصله، که بعدها به بطن فرهنگ ما نفوذ کرد، انجام شده است.
روش پژوهش : در راستای تحقیقی تفسیری- تاریخی، از بررسی های نرم افزاری به همراه تحلیل های کیفی بهره برده شده است. با استفاده از نرم افزار ای گراف، گراف های توجیهی حاصل از نرم افزار برای شناسایی کالبدی نمونه هایی از خانه های سه طبقه شغلی متفاوت در شرکت شهر آبادان، تحلیل شده و سپس برای شناسایی تحولات سبک زندگی، مجلات و بولتن های منتشرشده در خلال سال های 1320 تا 1350 بررسی شده و با تحلیل های کیفی، تغییرات سبک زندگی، شناسایی و در نهایت، به روش تحلیل محتوایی-توصیفی و مقایسه ای مورد نتیجه گیری قرا ر گرفته است.
نتیجه گیری : می توان گفت تغییرات در مؤلفه های مصرف، فراغت، فرهنگ و هویت بیشترین تحولات را در سبک زندگی ساکنین شرکت شهر نفتی آبادان ایجاد کرده است. ایجاد ساختارهای متفاوت در پلان خانه های طبقات شغلی، حذف حیاط های میانی، تغییرات فضایی آشپزخانه و در نهایت برون گرایی و ساختار کاملاً متفاوت خانه های بنگلو در طبقه رؤسا، می تواند بازتاب این تغییرات به شمار آید.
ارزیابی میزان پایداری اجتماعی مسکن در سکونتگاه های غیررسمی (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال سیزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
115 - 142
در میان مؤلفه های پایداری در سکونتگاه های شهری، پایداری اجتماعی مسکن یکی از مهم ترین دغدغه های مدیران و تصمیم گیران شهری است. در پژوهش حاضر باتوجه به اهمیت متغیر بالا، به ارزیابی آن در سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل پرداخته شده است. شهر اردبیل، به دلیل مهاجرت های بی رویه روستا-شهری، در سه دهه اخیر رشد فزاینده فیزیکی و جمعیتی را تجربه کرده و این امر باعث شکل گیری محلات حاشیه در اطراف شهر، درجهت جذب جمعیت اضافی شده است، این محلات درزمینه پایداری اجتماعی مسکن دچار مسائل و مشکلات متعددی هستند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی پایداری اجتماعی مسکن در سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل انجام می شود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت، به روش توصیفی- تحلیلی است. برای تبیین مؤلفه های ارزیابی در جغرافیای محلات موردمطالعه، از روش پیمایشی، ابزار پرسشنامه و نرم افزارهای spss و Arc GIS استفاده شده است. جامعه آماری، محله های غیررسمی شهر اردبیل با جمعیتی معادل 74628 نفر هستند و تعداد نمونه ها مطابق با فرمول کوکران با درصد احتمال صحت گفتار 95 درصد، 382 نفر به دست آمده است. در این بررسی، درجهت تحلیل، ارزیابی و رتبه بندی محلات موردمطالعه به لحاظ پایداری اجتماعی مسکن از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره تاپسیس، ویکور، ساو و مدل ادغامی کپلند استفاده شده است. مطابق با یافته های پژوهش، نتایج نشان داد که براساس ابعاد تحلیل شده در ارزیابی پایداری اجتماعی مسکن محلات غیررسمی شهر اردبیل، محله های ایران آباد (جین کندی) و گلمغان دارای بیشترین میزان ناپایداری اجتماعی مسکن و محله های سلمان آباد و میراشرف دارای کمترین میزان ناپایداری اجتماعی مسکن در مقایسه با سایر محلات موردمطالعه در این تحقیق هستند.
شناسایی و تحلیل جزءبازارهای مسکن در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۴۶-۳۳
حوزههای تخصصی:
مطالعه بازار مسکن در سطح ملی، لزوماً نشان دهنده ویژگی های این بازار در سطح مناطق نیست. ازاین رو مفهوم بازارهای فرعی یا جزءبازارهای مسکن1 توسط محققان حوزه مسکن مطرح شد. جزءبازارهای مسکن، مجموعه ای از واحدهای مسکونی هستند که به شکلی منطقی، از ویژگی های مشابهی برخوردارند و درعین حال مشابهت کمتری با واحدهای مسکونی در سایر جزءبازارها دارند. شناخت بازار مسکن در قالب بازارهای فرعی، امکان درک و تحلیل بهتر، پیش بینی و تخمین دقیق تر قیمت مسکن و سیاست گذاری مطلوب تر را ممکن می سازد. در این مقاله شناسایی و تحلیل فضایی جزءبازارهای مسکن در مناطق 22گانه کلان شهر تهران با استفاده از 22 متغیر موردتوجه قرار گرفته است. نتایج دو مرحله تحلیل عاملی روی متغیرهای تعیین کننده جزءبازارهای مسکن، متشکل از 11 متغیر ساختار مسکن و 11 متغیر ویژگی های طرف عرضه و تقاضای مسکن، ارتباط معنادار 21 متغیر را نشان می دهد. این متغیرها به 6 عامل قیمت و مالکیت مسکن، توانایی تأمین مسکن، عرضه زمین و مسکن، ویژگی فضایی - مکانی، ویژگی زیست محیطی و وضعیت رفاهی خانوارها تبدیل شده اند. سپس با تحلیل خوشه ای و بر اساس عوامل استخراج شده، مناطق تهران به 5 جزءبازار مسکن تقسیم شده اند. مقایسه میانگین متغیرها در جزءبازارهای مختلف، تفاوت فاحش بین آن ها را روشن می کند. به طوری که میانگین قیمت هر مترمربع زمین مسکونی و هر مترمربع زیربنای مسکونی در جزءبازار 1، به ترتیب 7/5 و 3/4 برابر جزءبازار 5 است. شاخص های مکانی نیز تفاوت های قابل ملاحظه ای را بین بازارهای فرعی نشان می دهند. به نظر می رسد تفاوت در سطح امکانات و خدمات از عوامل تعیین کننده قیمت مسکن در مناطق شهر تهران است. جزءبازارهایی که از قیمت مسکن بالاتری برخوردارند، امکانات و خدمات بالاتری به خود اختصاص داده اند. بنابراین با یک سیاست یکسان نمی توان برای همه مناطق برنامه ریزی نمود و باید تفاوت ویژگی های مسکن در جزءبازارها را موردتوجه قرار داد.
بررسی گونه شناسی فضاهای پر و خالی در ساختار خانه های بومی اقلیم سرد؛ مطالعه موردی: تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۶۰-۴۷
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران گنجینه ای ارزشمند از معیارها و روش های طراحی را شکل می دهد که متناسب با ویژگی های جغرافیایی، فرهنگی، معیشتی و اقلیمی، باتوجه به امکانات موجود شکل گرفته و همزیستی انسان و محیط زیست به عنوان یک رابطه دو جانبه را درک می کند؛ این در حالی است که سرعت تغییر در بافت قدیم شهرها ما را با عدم وجود این آثار در آینده ای نه چندان دور مواجه خواهد کرد. این امر لزوم ثبت الگوهای این معماری و شناخت و کشف زوایای پنهان فرمی، عملکردی و اقلیمی و بوم گرایی مساکن بومی را بیش ازپیش نمایان می سازد. در زمانی که عدم استفاده از تناسبات و اصول و قواعد کاربردی در ساختمان به امری عادی تبدیل شده، پژوهش در حوزه معماری بومی و کشف تناسبات و اصول کاربردی و گونه شناسی می تواند به درک بهتر فضا و دستیابی به الگوهای طراحی کاربردی بینجامد. باتوجه به مغفول ماندن اقلیم سرد در پژوهش ها، این پژوهش قصد دارد که با بررسی کالبدی فضای پر و خالی مسکونی در این اقلیم، به گونه شناسی آن بپردازد و از این راه مشخصه های این معماری بررسی گردد. محدوده پژوهش خانه های بومی تبریز با قدمت قاجار تا پهلوی است. در بخش نظری با ابزار کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی چهارچوب نظری ارائه و در مرحله بعد به مطالعه نمونه ها و برداشت و تحلیل فرمی، تناسبات کالبدی و گونه شناسی شکلی - اقلیمی فضای پر و خالی پرداخته شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، منابع، اسناد، کروکی و نقشه های خانه های بومی به روش مطالعات میدانی و تحلیل فرمی یافته ها است. نتایج حاصل شده نشان می دهد فضای پر و خالی مسکونی تبریز مبتنی بر اصول بوم گرایی بوده و همچنین وجود یک نسبت مشخص در خانه های بومی را نمایان می کند. همچنین بیشترین فراوانی جهت گیری ها از 10 درجه جنوب شرقی تا 20 درجه جنوب غربی و همچنین خانه های یک جبهه و دوطبقه تراکم است.
ارزیابی سطح سلامت مناطق مسکونی بر پایه طب سنتی؛ مطالعه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۱۵۷-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش انجام شده که عوامل مؤثر بر سلامت سکونتگاه های شهری بر پایه طب سنتی کدام اند؟ و با موردکاوی به این پرسش ها نیز پاسخ می دهد که آیا سکونتگاه های کاشان با معیارهای مورد تأکید طب سنتی همخوانی دارد؟ کدام مناطق شهری کاشان برای مکان گزینی مسکن سلامت بخش مناسب هستند؟ هدف این پژوهش تعیین سطح سلامت مناطق مسکونی در شهر کاشان بر پایه شناخت بستر اقلیمی، طبیعی و مصنوعی با تکیه بر نتایج مستندات طب سنتی و نیز ارائه نمونه ای از شیوه مطالعات کاربردی در مقیاس شهری برای دستیابی به مناطق مسکونی سلامت محور است. پژوهش از نوع پژوهش موردکاوی در شهر کاشان بوده که با شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده است. بر پایه یافته ها، طب سنتی برای مکان گزینی سکونتگاه های شهری، شناخت عواملی همچون اقلیم شامل عرض جغرافیایی، پستی و بلندی، بادها، جنس زمین، معادن، آب های طبیعی موجود و نحوه سامان دهی بناها برای سازگاری با اقلیم (به عنوان بستر طبیعی و مصنوعی) و ویژگی های ساکنان شهر را لازم می شمرد. برای تعیین سطح سلامت مناطق مسکونی، نخست باید شرایط اقلیمی، عوارض طبیعی و مصنوعی شهر و سالم بودن هوا بررسی شده و سپس کارآمدی ساختار بلوک های مسکونی ارزیابی و راهکارهای سلامت بخش محل سکونت پیشنهاد شود. مهم ترین عوامل محیطی کاهنده سطح سلامت مناطق مسکونی کاشان، هوای گرم وخشک در فصول گرم، ریزگردها در بهار و تابستان، آلاینده ها در پاییز و زمستان و ساختار برون گرای واحدهای مسکونی و گشودگی تک سویه بلوک های مسکونی هستند. راهکارهای سلامت بخش مناطق مسکونی عبارت اند از: انطباق ساختار گذرهای شهری بر گذر آب های سطحی، سویابی بلوک های مسکونی بر پایه بهره گیری از شرایط سلامت بخش باد و آفتاب، مرکزیت فضای باز در ساختار عرصه و اعیان بلوک های مسکونی برای کاهش گشودگی های بیرونی و مصونیت از هوای خشک و آلوده. نتایج تحلیل ها گویای آن است که بالاترین سطح سلامت در شهر کاشان بر پایه مجموع عوامل کالبدی در معماری و شهرسازی، در بافت سنتی و حوزه باغات دشت فین و پایین ترین سطح آن در بافت جنوب شرقی شهر است. در کل سطح سلامت در معماری و شهرسازی کاشان میانه مایل به سلامت است.
تحلیلی بر اولویت بندی شاخص های مسکن (نمونه موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسکن نیازی است که در محیط های طبیعی و انسان ساخت پاسخ های متفاوتی داشته است و هر جامعه به فراخور نیازها و امکانات و محدودیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش بدان شکل خاصی بخشیده است. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف تحلیلی بر اولویت بندی شاخص های مسکن درشهرستان های استان آذربایجان غربی است. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی محسوب می شود که با استفاده از روش«اسنادی – پیمایشی» انجام شده است که سعی گردیده است مؤلفه های مهم و تأثیر گذار در این حوزه مورد ارزیابی و واکاوی قرار گیرد. برای گردآوری داده های پژوهش از مرکز سالنامه مرکز آمار سال 1395 استان آذربایجان غربی و جهت تحلیل داده های پژوهش از مدل تحلیل عاملی و آزمون KMO در قالب نرم افزار Spss استفاده شده است. یافته ها و بحث: نتایج پژوهش نشان می دهد . نتیجه بکارگیری تحلیل عاملی تقسیم بندی شهرستانها در 4 سطح برخوردار، نسبتاً برخوردار، محروم و بسیار محروم است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شهرستان ارومیه رتبه 1 با امتیاز 47/3 و شهرستان چالدران رتبه 17 با امتیاز 25/3- در بین 17 شهرستان استان آذربایجان غربی را به خود کسب کرده، که 52/23 درصد شهرستانها در سطح برخوردار، 3/26 درصد برخوردار، 29/35 درصد نسبتاً برخوردار، 52/ 23 درصد محروم و 64/17 درصد در سطح بسیار محروم قرار گرفتند و در نهایت با استفاده از تحلیل خوشه ای و ترسیم نمودار دندروگرام، شهرستانها به گروه های همگن طبقه بندی شده اند. نتایج: در مجموع یافته ها، نشان از تفاوت و نابرابری شهرستانها در برخورداری از شاخص های مسکن است. این تفاوت ها نشان دهنده تغییر جایگاه شهرستانها از نظر کمی و کیفی مسکن با تاثیرپذیری از عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
واکاوی ردپای معماری بومی و سنتی در معماری مسکونی معاصر ژاپن
حوزههای تخصصی:
در اندیشه های بنیادین معماری ژاپن، از مهم ترین رویکردها، جایگاه معماری بومی و سنتی در ساختمان سازی معاصر و نحوه ارتباط دهی آن ها می باشد. از اواسط قرن نوزدهم، معماران معاصر ژاپنی و غربی صاحب نامی نظیر: فرانک لوید رایت، لوکوربوزیه، کنزو تانگه، هیکو ماکی، تادائو آندو، با رویک ردی محتواگرا و مفهوم گرا نسبت به گذشته، توانستند، با استعانت از فناوری های نوین، انواعی از معماری التقاط گرا خلق نمایند که از مبانی سنتی و آئینی شرقی و به ویژه ژاپنی پیروی و به نوعی می ان مفاهیم و مضامین س نت و مدرنیته تعامل ایجاد نمایند. امروزه، معماری مسکونی در ژاپن را می توان پیرو یک سنت فرهنگی بدون انقطاع دانست که طی سالیان متمادی با نیازها و امکانات نوین وف ق پیدا کرده است. با وجود اینکه وجوه اشتراک در ادوار گوناگون به طور مشخص نیست، اما وقتی مفاهیم اساسی معماری خانه های ژاپنی در نظر گرفته می شود، می توان دریافت که این پیوستگی فرهنگی چگونه با گذر زمان حفظ گردیده است. در این نوشتار سعی شده، ضمن بررسی سیر تحول معماری معاصر ژاپن با تأکید بر سبک های شواین و سوکیا به تحلیل جایگاه معماری بومی و سنتی در تکوین و هویت بخشی معماری مسکن معاصر ژاپن، پرداخته شود. از نتایج مهم این پژوهش اینست که معماری معاصر ژاپن به موازات پذیرش امکانات و فناوری های نوین، به منظور ارتباط و حفظ ریشه ها، در ساختاری منسجم، هویت بومی، سنتی و ملی خود را تداوم بخشیده است.
تحلیل تطبیقی شاخص های مسکن در سکونتگاه های غیررسمی (مورد مطالعه: محله اسلام آباد کشتارگاه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴۹
۶۶-۵۱
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت شهری در کشورهای جهان سوم و عدم برنامه ریزی صحیح و تدارک زیرساخت های لازم برای شهرنشینان، مشکلاتی در سیستم مدیریت شهرها به وجود می آید و در چنین حالتی سکونتگاه های غیر رسمی در شهرها شکل می گیرد. مسکن دارای شاخص های کمی و کیفی و استانداردهایی است که در جهت رسیدن به عدالت اجتماعی و حداقلی از رفاه ضروری می باشد. مساکن ساکنان سکونتگا ه های غیر رسمی نمودی از فقدان شاخص های مسکن مناسب می باشد که شناسایی و تقویت برخی از این شاخص ها به افزایش کیفیت زندگی ساکنان کمک خواهد کرد. شهر ارومیه نیز با این مشکل مواجه می باشد و یکی از این سکونتگاه ها، محله اسلام آباد کشتارگاه در شهر ارومیه است که ویژگی کالبدی و اجتماعی اسکان غیر رسمی در بخش مسکن آن نمود زیادی دارد و دارای ویژگی ها و شاخص های مختص خود می باشد و همچنین در برخورداری از زیرساخت ها و خدمات اساسی شهری کاستی هایی وجود دارد. این تحقیق از نوع کاربردی و روش تحقیق در این مطالعه توصیفی و تحلیلی با تأکید بر روش جامع نگری است که در انجام آن با توجه به ماهیت مطالب و نوع موضوع مورد مطالعه، اطلاعات به صورت مطالعات میدانی و استفاده از پرسشنامه باز و بسته (به روش نمونه گیری تصادفی) و مطالعات کتابخانه ای و استفاده از آمار و اطلاعات مرکز آمار ایران گردآوری گردیده است. تعداد نمونه های مورد پرسش 137 عدد بوده که از طریق فرمول کوکران محاسبه گردیده است. در مقاله حاضر به تحلیل تطبیقی شاخص های کمی و کیفی مسکن در سکونتگاه اسلام آباد کشتارگاه و میزان برخورداری از زیرساخت های اساسی مانند آب، برق، فاضلاب و ... در مقایسه با شهر ارومیه و برخی سکونتگاه های مشابه در سایر کشورهای جهان سوم پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که شاخص های کمی و کیفی مسکن نسبت به شهر ارومیه وضعیت بسیار نامناسبی دارد و از لحاظ میزان برخورداری از زیرساخت ها و خدمات اساسی شهری و میزان رضایت از زندگی در مقایسه با سایر سکونتگاه های غیر رسمی برخی کشورهای جهان سوم دارای شرایط بهتری می باشد.
واکاوی آسیب ها و محدودیت های انعطاف پذیری در مسکن معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۰
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر کمبود مسکن و کیفیت نامطلوب آن، همواره به عنوان یکی از معضلات اجتماعی - اقتصادی در کشور ما مطرح بوده است. انعطاف پذیری با امکان ایجاد سازگاری و یا تغییر در کالبد و فضا جهت استفاده های گوناگون از آن، یکی از اساسی ترین مفاهیمی است که به بهبود کیفی فضای سکونت منجر می گردد. علی رغم این که در معماری سنتی ایران انعطاف پذیری از مفاهیم کلیدی و بنیادین در بین عناصر اجتماعی و فضایی شکل دهنده به ساختار معماری بوده، با این وجود در همه دنیا به صورت عام و در ایران به گونه ای خاص تر، از توجه به اصول تأمین کننده انعطاف پذیری در مسکن غفلت شده و توجه به طراحی مسکن انعطاف پذیر فقط در حوزه مطالعات و پژوهش های دانشگاهی معماری باقی مانده و تمایلی از طرف هیچ کدام از حوزه های برنامه ریزی و طراحی مسکن در کشور جهت استفاده از قابلیت های انعطاف پذیری در طراحی مسکن دیده نمی شود. در این مقاله صرف نظر از گونه گونی و تنوع در مفهوم انعطاف پذیری، به صورت جامع به آسیب شناسی و دلایل عدم تحقق انعطاف پذیری در حوزه مسکن معاصر ایران پرداخته خواهد شد. به این منظور عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، کالبدی و غیره که به گونه مستقیم یا غیرمستقیم به عنوان مانعی در مسیر شکل گیری و تحقق مسکن منعطف، شناسایی گردیده اند، با ابزار تحلیلی سیستم دینامیک- روش مطالعه و مدیریت سیستم های بازخوردی پیچیده، واکاوی، تحلیل و مدون خواهند شد. نتایج این تحقیق می تواند به برنامه ریزی جهت برطرف ساختن موانع کلیدی گرایش به انعطاف پذیری در مسکن معاصر ایران منجر گردد.
سازگاری محیط با روش زندگی انسان (یک چارچوب نظری، یک مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان همواره در تعامل با محیط پیرامون قرار دارد. این تعامل به سمت سازگار نمودن محیط با ساخت درونی انسان [فرهنگ] و رفع تنش های نامطلوب محیطی پیش می رود. «روش زندگی انسان» به عنوان یک مؤلفه مهم و مشخص فرهنگ در سازگاری انسان و محیط مورد توجه می باشد. «روش زندگی انسان» دارای وجوه آشکار و پنهانی است که محیط ساخته شده را متأثر ساخته و به طور پیوسته تغییر می دهد. این پژوهش، از طریق مطالعه مسکن ایل قشقایی، سازگاری محیط با روش زندگی انسان را با تکیه بر مفاهیم «قابلیت» و «معنی» تشریح نموده است. چارچوب نظری در این مطالعات بر اساس «سازگاری محیط با روش زندگی انسان» مد نظر قرار گرفته است. سازگاری انسان و محیط، تحت تأثیر ارزش ها، معانی ذهنی انسان و قابلیت های محیط پدید می آید. به منظور بررسی وجوه سازگاری محیط و انسان، ساختار محیط طبیعی و ساخته شده و ساختار روش زندگی از یک سوی و ساختار معانی از سوی دیگر مورد بررسی قرار گرفته است. سازگاری انسان و محیط، مسئله ای خلاق است و رکن مهم آن انطباق پیوسته قابلیت و معنی می باشد. تغییرات محیط ساخته شده، انعکاسی از ارزیابی و انطباق پیوسته قابلیت-معنی می باشند. یافته های این پژوهش علاوه بر ارائه یک ساختار نظری برای مطالعه رابطه انسان و محیط و بیان ویژگی های سازگاری محیط با روش زندگی انسان، به فهم چرایی شکل محیط و مسکن کمک می نماید.
ارزیابی نقش وام های طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی بر بافت و معماری روستاها با استفاده از مدل تحلیلی SWOT (نمونه مورد مطالعه: روستای نوده شهرستان بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۵۳
۸۲-۷۳
حوزههای تخصصی:
مسکن عمده ترین بخش بافت روستاست که نقش اساسی در شکل گیری ساختارهای فضایی کالبدی و هویت معماری روستا ها دارد. با این حال ، معماری واحدهای مسکونی جدید که عمدتاً توسط وام های طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی ساخته شده اند با الگوهای بومی ، تفاوت بسیار دارد و بیش از آنکه روستایی باشد ، مشابه الگوهای جدید شهری است. فاصله گرفتن از الگوهای بومی و روی آوردن به الگوهای جدید ، روابط فضایی ، شکل و سازمان فضایی واحدهای مسکونی را دگرگون کرده و باعث ناهماهنگی آن با نیازهای زیستی-معیشتی روستائیان شده و شکل و معماری روستاها را تغییر داده است . از طرفی تمایل مردم در روی آوردن به الگوهای جدید نیز این مسئله را دامن زده است. با وجود آنکه هدف از اجرای طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی ضمن توجه به مقاوم سازی ، بهبود کیفیت مسکن و بافت روستایی و ارتقای سطح ایمنی، بهداشتی، رفاه و آسایش مسکن روستایی بوده، لیکن بررسی ها نشان می دهد که اجرای این طرح باعث بهم ریختگی بافت و معماری روستاها شده است . لذا این مقاله بر آن است تا با استفاده از مدل تحلیلی SWOT ، تأثیر وام های طرح ویژه بهسازی مسکن روستایی را بر بافت، معماری و کالبد روستای نوده در شهرستان بجنورد مورد بررسی قرار دهد.