مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
مسکن
حوزههای تخصصی:
در نزد هر یک از افراد جامعه بعد از خوراک و پوشاک، مسکن سومین نیاز اساسی است. مسکن چیزی بیش از یک سرپناه فیزیکی صرف است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم را برای بهتر زیستن انسان شامل می شود و باید حق تصرف نسبتاً طولانی و مطمئن برای استفاده کننده فراهم باشد.. امروزه در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان، افرادی را می یابیم که به دلایل گوناگون توانایی زندگی در خانه های مناسب و متعارف را در شهرهای خود نداشته و از روی اجبار برای ادامه ی زندگی به شهرهای دیگر ودر برخی موارد کشورهای دیگر مهاجرت می کنند. این مهاجرت ازیک سو باعث پیدایش حاشیه نشینی و مشکلات ناشی از آن می شود و از سوی دیگر امنیت (قاچاق کالا، قاچاق مواد مخدر) کشور را در نواحی مرزی به خطر می اندازد. با توجه به اینکه هدف این مقاله تحلیل فضایی مسکن در استان های مرزی است، این پژوهش در صدد آن است که با استفاده از روشهای تصمیم گیری چند معیارِ (Electre, Topsis) و نرم افزار GIS به سطح بندی مسکن و مقایسه ی کیفیت مسکن استان های مرزی بپردازد. تا بتوان بر این اساس برنامه ریزی های دقیق تری برای بهبود وضعیت مسکن این استان ها و جلوگیری از مشکلات گفته شده انجام داد. روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی است و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. نتایج نشان می دهد که در بین استان های مرزی ازلحاظ سطح بندی مسکن وکیفیت مسکن استان آذربایجان شرقی و مازندران رتبه اول را دارند و بدترین وضعیت به ترتیب مربوط به استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر بوده است.
ارزیابی میزان رضایتمندی از مسکن های سازمانی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۹
139 - 160
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت زندگی و رضایتمندی شهروندان از محیط مسکونی شان از اهداف مهم مدیریت شهری است. یکی از سیاست های مسکن در ایران، مسکن سازمانی است، مسکن سازمانی در سطح ملی در زمین های دولتی ایجاد شده است. پس از گذشت سال ها از اجرای آن، ضرورت بررسی نتایج حاصل از این تجربه به لحاظ میزان موفقیت و رضایتمندی در ایجاد کیفیت زندگی احساس می شود. هدف این مقاله ارزیابی میزان رضایتمندی از مسکن های سازمانی و بررسی کیفیت محیط مسکونی آنها با توجه به شاخص های موثر در مسکن پایدار )زیست محیطی، دسترسی، زیرساختی – کالبدی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی( در شهر اصفهان است، حال آن که رضایتمندی، مفهومی چند بعدی دارد و از شاخص های مختلفی شکل می گیرد. این تحقیق از نوع کاربردی و با ماهیت توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است. در جمع آوری داده ها و اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی و ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری، افراد ساکن در مسکن های سازمانی کوی بهار و کوی اساتید شهر اصفهان می باشد. حجم نمونه به روش کوکران، 333 نفر و تعداد 30 نفر کارشناسان و 30 نفر مدیران تعیین شده اند. در این پژوهش از نرم افزار SPSS و روش آزمون خی دو، تحلیل عاملی و تکنیک SWOT استفاده شده اند. بر اساس آزمون خی 2 مقدار sig در بعد کالبدی کمتر از 2620 بوده که بیانگر معناداری فرضیه می باشد بدین معنا که در سه پرسش نامه از بخش کالبدی در تمامی گویه ها رضایت دارند. بر اساس آزمون تحلیل عاملی وضعیت شاخص های شش گانه از نظر ساکنان خانه های سازمانی رضایتبخش است. یافته های حاصل از مدل SWOT 1 به عنوان اولویت نخست و راهبرد تهاجمی با مجموع ضرایب / نشان داد که راهبرد های بازنگری با مجموع ضرایب 77 1/30 در اولویت ثانوی رضایتمندی مسکن قرار می گیرند.
اولویت بندی تناسب مکان گزینی پروژه های مسکن مهر شهر یزد با استفاده از رهیافت ترکیبی AHP-VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۱
105 - 123
حوزههای تخصصی:
اصولاً برای اجرای موفق طرح های اجرایی، لازم است مکان و فضای استقرار آن ها ارزیابی شود. از این رو هدف این مقاله اولویت بندی پروژه های مسکن مهر شهر یزد از نظر معیارهای مکان یابی است. برای رسیدن به این هدف، از مدل ترکیبی AHP-VIKOR استفاده شده است. روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مطالعات اسنادی و پیمایشی از طریق توزیع پرسش نامه است. در این پژوهش با بهره گیری از روش وایکور، نظر کارشناسان و افراد خبره در امور مسکن برای تعیین ارزش و اهمیت معیارها، با هم ترکیب شده و با استفاده از روش AHP وزن نهایی معیارها محاسبه شده است. با اعمال وزن حاصل در میزان اولیه ی معیارها و تلفیق شاخص های وزنی، پروژه های مسکن مهر شهر یزد از لحاظ تناسب مکانی اولویت بندی شده اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پروژه های مسکن مهر آزاد شهر و حمیدیا به ترتیب بالاترین و پایین ترین سطح تناسب مکان گزینی را دارند
بررسی تاثیر بازار زمین و عملکرد اقتصادی مسکن بر احساس امنیت سکنه در شهرهای جدید. نمونه موردی: شهر جدید صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
33 - 50
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید ایران با داشتن ضعف های زیاد در مراحل مختلف برنامه ریزی و اجرا، هرروزه سکنه ی خود را با چالش های بسیار روبرو می کنند؛ چالش هایی که در بیشتر موارد تبدیل به مشکل شده و زندگی را برای سکنه ی این شهرها دشوار کرده است. یکی از این مشکل ها پایین بودن احساس امنیت در بین سکنه ی این شهرها است. ازآن جهت که احساس امنیت بسترساز افزایش کیفیت زندگی است، نبود احساس امنیت نیز باعث کاهش کیفیت زندگی می شود، ضرورت بهبود شرایط زندگی برای سکنه ی شهرهای جدید، هدف این پژوهش را شکل می دهد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر یکی از جنبه های اصلی اقتصاد شهری یعنی بازار زمین و عملکرد اقتصادی مسکن بر احساس امنیت سکنه در شهرهای جدید است. روش تحقیق مورداستفاده توصیفی است که ضمن به کارگیری اسناد و مدارک، از پرسشنامه نیز استفاده شده است. جامعه آماری موردبررسی شامل تمام سکنه ی 15 سال به بالای صدرا بود که بر طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 برابر بود با 29952 نفر و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه برای مطالعه با احتساب 5 درصد خطا برابر با 380 نفر به دست آمد. نتیجه ی به دست آمده از پرسشنامه ها گویای این امر بود که عدم توجه و برنامه ریزی در رابطه با این بخش اقتصادی باعث شده سوداگران به سمت این شهر هجوم آورند و باوجود گذشت بیش از دو دهه از آغاز تأسیس این شهر ساخت وساز همچنان بسیار زیاد و پراکنده است که درنتیجه ی این شرایط، شهر به صورت کارگاه ساختمانی عظیمی درآمده است. این کارگاه عظیم با زمین های خالی بسیار، خیابان های خلوت، نبود احساس تعلق مناسب و وجود سکنه ی موقت مانند کارگران فصلی باعث کاهش احساس امنیت بین سکنه ی خود شده است.
بررسی کارکرد اقلیمی حیاط زمستان نشین در مناطق سردسیر؛ نمونه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶
139 - 154
حوزههای تخصصی:
بررسی گونه شناسی معماری ایران نشان می دهد که شکل گیری بنا، چه به صورت منفرد و چه به صورت مجتمع، هم زمان و هم مکان براساس ترکیب سه الگوی فضایی «باز، بسته و پوشیده» صورت گرفته است. در خانه های تاریخی، حیاط به عنوان اصلی ترین فضای باز، همزیستی با طبیعت را نمایندگی می کند. از لحاظ سازمان فضایی خانه های تاریخی، حیاط در واقع اتاقی است بدون سقف با بدنه های مشخص، و کفی آراسته از درخت و خاک و آب. بهترین نمونه حیاط با رویکرد اقلیمی را می توان در بناهای تاریخی مناطق گرمسیر و کویر ایران مشاهده کرد. در معماری بناهای این اقلیم با ایجاد حیاط مرکزی در وسط، تعبیه حوض آب و احداث باغچه، اقلیمی کوچک و مناسب برای آسایش به وجود آمده است. در اقلیم سرد کشور نیز با توجه به موضوع محرمیت و اشراف و تبعیت از نواحی بیابانی ایران خانه های سنتی با حیاط مرکزی احداث می شدند. اما از آنجا که در مناطق کوهستانی، هوا در اغلب مواقع سال سرد و خارج از محدوده آسایش است، استفاده از حیاط به فصل تابستان محدود بوده است و به همین دلیل ابعاد کوچک تری در قیاس با حیاط های مناطق فلات مرکزی ایران دارد. بنابراین شکل گیری حیاط مرکزی در مناطق کوهستانی با رویکرد اقلیمی همراه نیست. در پژوهش حاضر به معرفی حیاط با کارکرد اقلیمی در مناطق سردسیر تحت عنوان حیاط زمستان نشین با الگوگیری از گلخانه ها پرداخته می شود، کارکرد تابستانی آن تشریح می گردد، و کارکرد زمستانی آن به وسیله نرم افزار محاسبات انرژی به نام انرژی پلاس مدل سازی می شود. خروجی نهایی شبیه سازی کامپیوتری، میانگین دمای هوای حیاط زمستان نشین، طی دوره یک ساله، برای مقایسه شرایط آسایش حرارتی در این فضا با شرایط فضای آزاد است که براساس آن میزان کاهش بار گرمایشی ساختمان بر اثر وجود این عنصر معماری محاسبه می شود.
مؤلفه های آموزش طراحی معنامحور مسکن با رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
43 - 58
حوزههای تخصصی:
تضعیف وجوه هویتی و معناشناختی مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین آسیب ها در جامعه معماری مطرح است که می تواند ریشه در آموزش داشته باشد. بنابراین بهره گیری از نشانه شناسی به عنوان شاخص ترین عامل معنایی، از بهترین راهکارها در معنادهی به فضا محسوب می شود که از طریق توجه به مفهوم «خوانش» در آموزش طراحی، تحقق می یابد. پیشینه پژوهش عمدتاً در قالب بیان تعاریفی از «معنا» و «نشانه» و نیز مبانی نظری و مشکلات آموزش معماری است. آنچه که خلأ تحقیقاتی در این زمینه محسوب می گردد، نگرش عملی به مفاهیم «معنا» و «نشانه» در فرآیند آموزش طراحی مسکن است. این پژوهش درصدد است تا با پاسخگویی به پرسش های «چیستی مؤلفه های نشانه شناسانه آموزش طراحی معنامحور مسکن» و نیز «چیستی محوری ترین عامل مؤثر بر مؤلفه های نشانه شناسانه»، گامی در جهت تقویت حوزه معنا در آموزش معماری بردارد. این پژوهش به منظور دستیابی به هدف زمینه سازی فرهنگ محوری و نیز تقویت سطوح هویت در جامعه معماری مسکن، از روش های تحقیق دلفی و سندکاوی بهره می برد. براساس نتایج به دست آمده، بهره گیری از مؤلفه های «خوانش محوری طراحی»، «پژوهش محوری تمام فرآیند طراحی»، «مشارکت کاربران در روند طراحی»، «زیبایی شناختی معنایی» و «معانی نشانه ای» در آموزش طراحی مسکن جهت معنامحور نمودن خروجی طراحی های دانشجویان پیشنهاد می گردد. «خوانش ذهنی» نیز به عنوان محوری ترین عامل مؤثر بر مؤلفه های آموزش طراحی معنامحور تبیین می شود.
تغییرات اجتماعی خانوار و نقش معنی در تطبیق محیط مسکونی موردپژوهی: اثرگذاری معانی بر تغییرات مسکن عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
78 - 59
حوزههای تخصصی:
محیط های مسکونی ایده آل باید با روش زندگی انسان سازگار و همچنین با تغییرات زندگی انسان هماهنگ باشند. مطالعه تغییرات کالبدی چندساله مسکن ایل قشقایی حاکی از این بود که همزمان یا بعد از تغییرات اجتماعی مشخص، خصوصیات محیط مسکن با تغییرات اجتماعی خانوار تطبیق داده شده است. بنابراین، مطالعه نظام مندی برای فهم چرایی و چگونگی این موضوع صورت پذیرفت که نشان می داد معانی نقش مهمی در هدایت تغییرات کالبدی مسکن برای هماهنگی با تغییرات اجتماعی دارند. با توجه به ماهیت مسئله پژوهش از «روش تحقیق کیفی» با «نمونه گیری نظری هدفمند» و «مدل ابزار-غایت» و «نظریه زمینه ای» استفاده شد و تغییرات کالبدی محیط مسکن از طریق عکس برداری، ترسیم نقشه های معماری و دیاگرام انتظام قرارگاه های رفتاری و انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته مستند گردید. یافته های اصلی برآیند سلسله پیامد- معنی تغییرات انتظام فضایی در یوردهای ایل قشقایی نشان می دهد عامل معنایی «جایگاه اجتماعی» منشأ مهم تغییراتی است که برای «نمایش سلسله مراتب جدید جایگاه اجتماعی خانوار»، یا «ایجاد جایگاه اجتماعی جدید»، یا «نمایش جایگاه اجتماعی خانوار» صورت می گیرد و باعث رعایت الگوهای فرهنگی می گردد. نتایج پژوهش بیان می نماید که خصوصیات محیط مسکن به طور پیوسته برای پاسخگویی معانی، مورد ارزیابی قرار می گیرند و مطابق با تغییرات اجتماعی خانوار تغییر می یابند.
میزان کارآمدی برنامه مصوب آموزش مسکن (طرح معماری 5) بر اساس انتظارات جامعه حرفه ای از فارغ التحصیلان رشته معماری؛ بررسی موردی: جامعه حرفه ای شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
127 - 143
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، یکی از راه های انکارناپذیر در ارتقای کیفیت آموزش، پرداختن به حوزه برنامه ریزی درسی است. امروزه عدم آمادگی دانش آموختگان جهت ورود به حرفه، حکایت از فاصله بین آموزش دانشگاهی و خواسته های حرفه از فارغ التحصیلان دارد. این امر ضرورت ارتقاء سطح کیفی آموزش معماری و تربیت معماران و بالا بردن توان حرفه ای افراد همگام با نیازهای واقعی جامعه را مشخص می سازد. این پژوهش با هدف بررسی برنامه درس طرح معماری 5، بر اساس انتظارات حرفه از فارغ التحصیلان به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که چه رابطه ای بین انتظارات حرفه از فارغ التحصیلان معماری شهر تبریز در حوزه فضاهای سکونتی و برنامه آموزش طرح معماری 5 در دانشکده های معماری وجود دارد؟ این پژوهش از نوع کیفی با رهیافت تفسیری و به روش داده نگر است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با معمارانِ حرفه ای است و در این راستا ساختار مصاحبه ها به روش تحلیل محتوای کیفی و بررسی مقوله های مؤثر از محتوای آنها استخراج می گردد. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که بعد مهارتی به عنوان یکی از اجزاء اصلی برنامه درسی به طور کامل در برنامه درسی نادیده گرفته شده است و در بعد دانشی و نگرشی در بحث ضوابط و مقررات و حوزه های مخاطب شناسی و جامعه شناسی فاصله فراوانی بین حرفه و برنامه درسی وجود دارد.
بازنگری مفهومی عوامل تحقق پذیری مسکن قابل استطاعت در جهان جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی برنامه های استطاعت پذیری مسکن رفع نیازهای خانواده های آسیب پذیر - افراد کم درآمد و متوسط است. بااین وجود شواهد حاکی از آن است که در تحقق مسکن قابل استطاعت اهداف توسعه پایدار فراموش شده و یا به عمد در نظر گرفته نمی شوند، حال آنکه پیش شرط استطاعت پذیری مسکن، پایداری آن است. این مطالعه باهدف بازنگری مفهومی در عوامل دستیابی به مسکن پایدار قابل استطاعت(SAH) در کشورهای درحال توسعه صورت پذیرفته است. بنابراین از رویکردی بین المللی برخوردار است. برای این منظور از روش تحلیل محتوا، برای مفهوم پردازی استطاعت پذیری مسکن و شناسایی عوامل موفقیت (SFS) استفاده شد. سپس در یک فرایند پیمایشی در قالب پرسشنامه از متخصصان این حوزه درخواست گردید تا هریک از "عوامل موفقیت" شناسایی شده را با توجه به سطح ضرورت یا درجه اهمیت رتبه بندی نمایند. داده های جمع آوری شده از طریق اسناد و پاسخ دهندگان مربوطه به ترتیب با NVivo و بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها نشان داد که از بین 35 معیار اولیه، 23 معیار کفایت لازم را برای قرارگیری در لیست شاخص های ضروری موفقیت بدست آوردند. "اراده سیاسی و تعهد به مسکن قابل استطاعت"، "تدوین سیاست های کارآمد برای بازار مسکن"، "بودجه کافی و تأمین آن"، "تأمین یارانه مسکن برای خانوارهای کم درآمد" و "حکمروایی خوب" پنج معیاری هستند که بالاترین درجه ضرورت را به خود اختصاص داده اند. همچنین نتایج این پژوهش روشن نمود که در بین ابعاد پایداری، بعد نهادی/ مدیریتی به دلیل داشتن روابط مستقیم و غیرمستقیم بسیار با سایر ابعاد مسکن دارای اولویت اصلی در تبیین الگوی مسکن قابل استطاعت پایدار است
تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا، مورد مطالعه محله جفره ماهینی شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر در فرآیند طبیعی رشد خود به دلیل ماهیت اجتماعی که دارد به مرور، کارایی خود را در ارتباط با شرایط جدید از دست می دهد. بافت ناکارآمد، معضلی است که اکثر شهرها، به خصوص شهرهای تاریخی و با قدمت با آن مواجه هستند. یکی از مشکلات اصلی که بافت ناکارآمد برای شهر ایجاد می کند، مشکلات مربوط به مسکن است. بازآفرینی شهری به عنوان رویکردی کارا در مقابله با فرسودگی شهری، می تواند راه حلی مناسب برای تغییر و بهبود وضعیت شهر و زندگی ساکنان آن باشد. هدف این تحقیق تحلیل سیاست های کالبدی و اقتصادی بازآفرینی شهری مسکن مبنا در بافت های فرسوده شهری محله جفره ماهینی شهر بوشهر است. داده های آماری مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده و جامعه آماری شامل شهروندان ساکن در محله جفره ماهینی شهر بوشهر و حجم نمونه 340 نفر می باشد. برای تحلیل در این پژوهش از آزمون های تی تک نمونه ای، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. در این پژوهش، شاخص های مسکن در ابعاد کلی سیاست بازآفرینی شهری یعنی اقتصادی و کالبدی شامل کمی اقتصادی، کیفی اقتصادی، مالی اقتصادی، کمی کالبدی، کیفی کالبدی و مالی کالبدی تحلیل می شوند. بارهای عاملی بدست آمده برای تمامی شاخص ها در هر دو سیاست در حالت تخمین بالاتر از استاندارد بود که به معنای قابل قبولی است و همچنین در شرایط تخمین معناداری نیز وضعیت قابل قبول بود. پس از اجرای آزمون های مرتبط مشخص شد، در مدل بازآفرینی شهری مسکن مبنا در محله جفره ماهینی، وضعیت کلی هر دو سیاست و همچنین وضعیت کلی مدل، در شرایط نامطلوب قرار دارد.
ارائه الگوی بهینه مسکن و حمل و نقل برای افزایش زیست پذیری شهری با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره فازی (نمونه موردی شهر تهران)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
65 - 79
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی این موارد برای ایجاد بهترین الگو یا شیوه برای تمامی گروهای مردی با تاکید بر مسکن و حمل و نقل و زیست پذیری شهری ارائه می شود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی_پیمایشی به شمار آورد. با بهره گیری از مطالعات پیشین، و تحقیقات انجام شده پرسشنامه ماتریس مقایسات زوجی طراحی شد که پس از تایید روایی چند تن از خبرگان، 50 پرسشنامه برای خبرگان و صاحب نظران ارسال و 43 پرسشنامه جمع آوری و پس از محاسبه نسبت سازگاری اقدام به تحلیل داده ها شد. برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای(کتب، مقالات، آرشیو و...) و میدانی (توزیع پرسشنامه) استفاده شده است. نتایج پژوهشی که از پرسشنامه حاصل شد بیانگر این مطلب است که اکثر پاسخ دهندگان داشتن مسکن در دسترسی حمل و نقل و شبکه ارتباطی و زیت پذری حمل و نقل شهری را مهمترین آلترناتیو نقش آفرین در بهبودی شیوه حمل و نقل شهری و نیز شهر و مسکن و حمل و نقل شهری و شهر زیست پذیری و سلامتی شهری دانستند، از طرفی در گام بعدی برخورداری از مدرن بودن و کیفت سیستم حمل و نقل شهری موثر است، کیفیت و قیمت مناسب حمل و نقل و شبکه ارتباطی و دسترسی ها با تفاوت بسیار کمی که نتایج نمایانگر آن است، در جایگاه های سوم و چهارم قرار دارند، و بقیه موارد نیز در جایگاه های بعدی که هر کدام در جای خود برای بهبودی حمل و نقل شهری وثر هستند.
چارچوب مفهومی توسعه مسکن روستایی پایدارمبتنی بر جهت گیری نظری مقاله های علمی
حوزههای تخصصی:
مسکن پدیده ای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مکانی- کالبدی است که با هدف فراهم کردن شرایط مناسب زیست و زندگی بر پا می شود. یکی از مسائلی که به شدت توجه همگان را به خود معطوف داشته، مسکن پایدار همگام با توسعه انسانی است. پژوهش حاضر با هدف ارایه چارچوب مفهومی مسکن روستایی پایدار در ایران مبتنی بر جهت گیری نظری مقاله های علمی تهیه شده است. بدین منظور محتوای تعداد 47 مقاله علمی مرتبط با موضوع توسعه مسکن روستایی در ایران که در بازه زمانی1399- 1386 در نشریات و کنفرانس های داخلی به چاپ رسیده بودند، با بهره گیری از روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر روش فرا ترکیب، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته های، پژوهش نشان می دهد که چارچوب مفهومی توسعه یکپارچه مسکن روستای، مناسب ترین چارچوب برای بهره برداری در برنامه ریزی توسعه مسکن روستایی است که اغلب ویژگی هایی کلیدی مورد تاکید در مقالات مورد بررسی را در بر می گیرد. چارچوب پیشنهادی مؤلفه های انطباق پذیری با محیط زیست، بهینه گی در مصرف انرژی، داشتن احساس سرزندگی، خاطره معنا، وحدت انسانی و واقع بودگی، مناسبت با موقعیت اجتماعی روستاییان، مشارکت جامعه روستایی، استطاعت مالی در ساخت، هزینه نگهداری مسکن، اشتغالزایی در بازار مسکن، دسترسی به خدمات، داشتن روح و هویت مکانی، دوام و ماندگاری مصالح ساخت را، در قالب پنج بعد محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی– فرهنگی، روان شاختی و کالبدی– فضایی مورد توجه قرار می دهد.
سنجش پایداری اجتماعی مسکن مهر در کلان شهر کرج (مورد مطالعه: مسکن مهر هشتگرد، شهرک ابریشم و ماهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین ابعاد توسعه پایدار، بُعد اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد اصلی شناخته می شود که بیشتر با کیفیت زندگی همراه است، پژوهش حاضر به سنجش پایداری اجتماعی پروژه مسکن مهر کرج از دیدگاه ساکنان و شهروندان پرداخته است. پروژه های مسکن مهر یا در درون شهرهای جدید به صورت محلات شهری و یا به شکل منفصل و مستقل، با فاصله از شهرهای کوچک و شهرک های اقماری کلان شهرها، ساخته شده اند. در کلان شهر کرج که نمونه موردی این مطالعه است، چندین نمونه مسکن مهر در شهر جدید هشتگرد و شهرک های ابریشم و ماهدشت به صورت منفصل در حاشیه شهرهای اقماری کیانشهر و ماهدشت شکل گرفته است. هدف اصلی این مطالعه، بررسی این موضوع بوده است که آیا شهرک های مسکن مهر در کلانشهرها از کیفیت های لازم برای تأمین مسکن پایدار و شکل گیری سکونتگاه های زیست پذیر برخوردارند؟ وضعیت پایداری اجتماعی در این شهرک ها از نگاه توسعه پایدار چگونه است؟ روش تحقیق مقاله، توصیفی –تحلیلی و بر اساس مدل نظری پایداری اجتماعی و با استفاده از داده های میدانی، اطلاعات جمع آوری و تحلیل شده است. حجم نمونه مطالعه 720 خانوار در سه شهرک مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و پرسش نامه ها توزیع و اطلاعات جمع آوری شد. نتایج بیانگر آن است که وضعیت پایداری در سه شهرک مورد مطالعه یکسان نیست. در این خصوص، در بُعد نیازهای پایه، تنها تحقق مسکن و سرپناه در شهرک هشتگرد با امتیاز 37/3 و در ابریشم و ماهدشت با میانگین 17/3 موفق بوده است و سایر شاخص های پایداری در هر سه محدوده، میانگین کمتری داشته و در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. بُعد اشتغال و وضعیت اقتصادی با میانگین 46/1 در هر سه شهرک وضعیت نامطلوبی دارد. در بُعد نیازهای میانی کیفیت محله، با میانگین 16/2 و 23/2 وضعیت بهتری وجود دارد و در بُعد نیازهای پایانی وضعیت شاخص های سرمایه و اختلاط اجتماعی در هشتگرد با میانگین 16/2 و در ابریشم و ماهدشت با میانگین 23/2 وضعیت مناسب تری دارد. در همه نمونه های مورد مطالعه، در شش بُعد دیگر ایجاد سکونتگاه های زیست پذیر به خصوص در زمینه مهاجرت و حرکات جمعیتی و تأمین زیرساخت های اجتماعی، ناموفق و یا بسیار ناموفق بوده است.
مدل یابی تاثیر ادراک محیطی ساکنان بر شکل گیری گونه های فضایی مسکن (مطالعه موردی: محله حسین آباد در کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاظر بررسی عوامل موثر بر ادراک محیطی ساکنان 30 تا 69 ساله ساکن در خانه های مسکونی محله حسین آباد کلان شهر شیراز می باشد. حجم اطمینان با سطح احتمال 95 در صد، احتمال خطای 5 درصد و با این فرض که 50 در صد از جمعیت پاسخ یکسانی بدهند، برابر 400 نفر تعیین گردید. با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده و در دسترس، پرسشنامه با 20 گویه تهیه و توزیع گردید. پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 تحلیل شد. روش آزمون و بررسی فرضیات تحقیق استفاده از آمار استیودنت(T)، همبستگی پیرسون و رگرسون صورت گرفت. اعتبار پایایی این پرسشنامه با توجه به آلفای کرونباخ 0.905 مورد تایید قرار گرفت. مقاله حاضر می کوشد ضمن شناسایی عوامل موثر بر ادراک محیطی، رابطه همبستگی بین این مهم با عامل گونه های فضایی مسکن در قالب یک مدل تحلیلی ترسیم کند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که عوامل کیفی از قبیل: تمایز وخوانایی، دسترسی و نفوذپذیری، تنوع و پویایی عملکردها، ایمنی و امنیت، خوانایی، محیط طبیعی، آسایش با میزان 912/0 نقش ماثری را در شکل گیری گونه های مسکن ایفاء می کند. هدف از پژوهش حاظر بررسی عوامل موثر بر ادراک محیطی ساکنان 30 تا 69 ساله ساکن در خانه های مسکونی محله حسین آباد کلان شهر شیراز می باشد. حجم اطمینان با سطح احتمال 95 در صد، احتمال خطای 5 درصد
تبیین عوامل موثر بر ساختار مسکن روستایی (با نگاه ویژه به روستای کوهستانی حاجی کاهو، استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای ایران دارای بافت های محیطی و اجتماعی منحصر به فردی هستند و هر کدام گنجینه هایی از میراث پر تنوع فرهنگ این کشور به شمار می روند، روستا از لحاظ فرهنگی، جامعه ای سنتی است که فرهنگ ساده ای در آن حاکم است. سکونتگاه و اقلیم، دو سیستم انسان ساخت و طبیعی می باشند که تاثیرگذاری تنگاتنگی بر یکدیگر دارند. اقلیم یکی از عوامل تعیین کننده ساختار مسکن روستایی است که الگوها و فعالیت های یک منطقه تحت تاثیر آن شکل می گیرند. زندگی روستایی نیز، نوعی زندگی همراه با تولید و مبتنی بر ساختارهای بومی است که ساکنان آن اغلب نیازهای خود را در محدوده روستا تامین می کنند. یکی از مهمترین این نیازها، نیاز به سرپناه و مکانی برای سکونت است. در هر نقطه ای از جهان، مسکن بومی بیشترین تاثیر را از چهار عامل شرایط جغرافیایی و طبیعی زمین، شرایط اقلیمی و آب و هوایی، شرایط اقتصادی و نحوه امرار معاش ساکنین و خصوصیات فرهنگی مردم منطقه می پذیرد. عوامل دیگری نظیر سوابق تاریخی و تامین امنیت ساکنین و ... نیز بی تاثیر بر شکل گیری مسکن مناطق روستایی نیست؛ ولی تاثیر این عوامل همیشگی نبوده و این عوامل نیز نشات گرفته از شرایط جغرافیا، اقلیم و اقتصاد می باشد.
رهنمون های طراحی جهت ارتباط با طبیعت در مسکن معاصر با رویکرد پایداری زیست محیطی
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
59-72
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر با توجه به افزایش جمعیت و کمبود مسکن و برخورد یک جانبه اقتصادی با مقوله چندبعدی مسکن، توجه به در زندگی آدمی از کسی پوشیده نیست اما خانه های « خانه » نکات کیفی در طراحی خانه کمرنگ شده است. با اینکه اهمیت امروزی قوطی های کاملاً بسته ای بدون ارتباط با آسمان و زمین هستند. این امر در حالی رخ می دهد که علاوه بر وابستگی روانی و جسمانی انسان به طبیعت، توازن و پایداری اکولوژیک نیز به فضاهای سبز طبیعی وابسته است. درصورتی که در مسکن امروز نه تنها ارتباط با طبیعت کمرنگ شده بلکه در حال حرکت به سوی تخریب محیط زیست پیرامون خود نیز هست. مسئله مطرح در این پژوهش، چگونگی ارتباط با طبیعت به عنوان یکی از اصول توسعه پایدار زیست محیطی در معماری خانه ها است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که: چگونه می توان مسکنی طراحی نمود که هم راستا با طبیعت و اهداف پایداری زیست محیطی باشد؟ همچنین از طریق مطالعه متون در منابع مختلف کتابخانه ای به گردآوری اطلاعات و روش توصیفی- تحلیلی به تجزیه وتحلیل اطلاعات می پردازد و درنهایت رهنمون هایی را ارائه می دهد. این پژوهش نتیجه می گیرد که با انجام اقداماتی در راستای ارتباط بی واسطه با طبیعت همچون درهم تنیدگی فضای باز، نیمه باز و بسته، قرارگیری طبیعت در مسیر زندگی و آمدوشد ساکنان، ارتباط با آسمان و دیگر موارد می توان مسکنی سازگار با طبیعت به منظور بازآفرینی پایداری زیست محیطی طراحی نمود.
تأثیر انعطاف پذیری در ارتقاء کیفیت معماری داخلی محیط مسکونی (نمونه موردی: خانه شریفی ها)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
76 - 88
حوزههای تخصصی:
ماهیت، میزان کمبود و وجوه نیازهای سکونتی، برحسب گروه های درآمدی و قشرهای اجتماعی متفاوت است. بدیهی است هریک، به تبع ویژگی های خود، راه حل های متفاوتی را طلب می کند. یکی از این راه حل ها، مسکن انعطاف پذیر می باشد. واحد مسکونی انعطاف پذیر، این امکان را به ساکنان می دهد که خانه خود را متناسب با فرهنگ، شیوه زندگی، الگوهای رفتاری، نیازهای فضایی و ... ساماندهی کنند. از آنجا که انسان ها معمولاً تنوع طلب هستند و ثابت ماندن شرایط محیطی، موجب نارضایتی آنها می گردد، لذا وجود امکاناتی برای ایجاد تغییرات فضایی در محیط زندگی خود را مطلوب ارزیابی می کنند. اهداف پژوهش پیش رو، دستیابی به مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء کیفیت مسکن، معرفی انواع روش های انعطاف پذیری در فضای مسکونی و ارائه راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت محیط زندگی با استفاده از انعطاف پذیری است. روش تحقیق این مقاله، توصیفی - تحلیلی است. ابتدا با مطالعه منابع و اسناد کتابخانه ای و اینترنتی، به معرفی مؤلفه های مؤثر جهت ارتقاء کیفیت محیط مسکونی پرداخته شده و مؤلفه انعطاف پذیری به عنوان اساسی ترین و مهم ترین عامل، یاد شده است. در همین راستا، ابتدا گونه های مختلف انعطاف پذیری در مسکن که شامل: تنوع پذیری (فضای چندعملکردی)، تطبیق پذیری (جابجایی فصلی و روزانه) و تغییرپذیری (تفکیک و تجمیع) است، مورد بررسی قرار گرفته و مؤلفه های مؤثر در ارتقاء کیفیت مسکن با استفاده از انعطاف پذیری، راهکارها و نتیجه حاصله از هرکدام در قالب مدلِ مفهومی پژوهش استخراج گشته اند. در بخش دوم پژوهش، نحوه عملکرد هریک از مؤلفه ها در نمونه موردی (خانه شریفی ها)، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی عناصر شکل دهنده و دلایل وجودی آنها در خانه های بافت تاریخی بوشهر
حوزههای تخصصی:
فضاهای زیستی در هر منطقه، تحت تأثیر خاستگاه های فرهنگی، محیطی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی آن منطقه شکل گرفته است. بی تردید اولین خاطرات و تجارب انسان در خانه بوجود می آید که نقش موثری در جهان بینی هر انسان و در نتیجه جهان بینی جامعه دارد. عدم توجه به انسان، نحوه کار، شیوه زندگی، خواسته ها و تجارب او در طراحی مسکن امروز و روی آوردن به معماری وارداتی، بحران مسکن، پایین آمدن کیفیت زندگی مسکونی، ازبین رفتن حیات، سر زندگی، تحرک، حس تعلق و هویت را به همراه داشته است. این مقاله به بررسی عناصر شکل دهنده مسکن سنتی بوشهر و عوامل وجودی آن ها می پردازد. مسکن سنتی بوشهر مانند سایر مناطق ایران، همساز با شرایط محیطی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شکل گرفته است. هدف پژوهش حاضر، شناخت ویژگی ها و اصول شکل گیری و گونه های فضایی در خانه سنتی بوشهر و استخراج عناصر کارآمد آن می باشد تا علاوه بر دریافت صحیح مفاهیم و اصول سازمان یافته مسکن سنتی در محدوده مورد مطالعه بتواند بخشی از ویژگی های این عناصر و دلایل وجودی آن ها را ثبت کند. روش انجام تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش توصیفی-تحلیلی و روش تفسیری تاریخی است که با مطالعه منابع اسنادی، حضور در بافت تاریخی بوشهر، صحبت با ساکنان بافت و مصاحبه با اساتید معماری صورت گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش، مشخصات کالبدی، فعالیتی و معنایی گونه های فضایی مختلف خانه های سنتی بوشهر در قالب جداول، تصاویر و نقشه ها نشان می دهد تا در نهایت بر مبنای نتایج بدست آمده بتوان زمینه را برای ارائه راهکارهای طراحی مسکن امروز متناسب با نیازهای جدید و بر اساس ارزش های انسانی فراهم کرد.
مسکن خوانش پذیر تبیین عوامل مو ثر بر خوانش پذیری مسکن در جهت ارتقای پیوند ساکن و مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه اصلی ترین مکانی است که انسان در تمام دوران زندگی اش با آن سروکار دارد. نخستین و مهم ترین جهانی است که آدمی درطول حیات خویش در آن سکنی می گزیند و شخصیت می یابد. هم چنان که انسان در حال رشد، تحول و شکوفایی است، خانه نیز فراتر از یک چهار دیواری خنثی، به تجربه در می آید و به نمادی از خود مبدل می شود. خودی که همواره در حال تغییر و تحول است. از این منظر، خانه مکانی برای «شدن» است، نه «بودن». همچون ساکن رشد می کند، شخصیت می یابد و این گونه در پیوند عمیق با ساکن قرار می گیرد. در راستای تحقق این امر، پژوهش حاضر، خانه ای «خوانش پذیر» را پیشنهاد می کند که تازه ترشدن آدمی در طول دوران، موجب خوانش های نوینی از آن می شود و می تواند با ساکن در دوره ها و حالات مختلف ارتباط برقرار کند. چنین خانه ای با فراهم کردن امکان تفاسیری متنوع و خلاقانه برای مخاطبانش به آیینه ای بدل می شود که در هر زمان هر بیننده به لحاظ شفافیت آن، عکس خود را در آن می بیند، با آن به گفت وگو می نشیند و نه تنها «درخانه » بلکه «با خانه» زیستن را تجربه می کند. لذا این پژوهش با هدف تبیین «عوامل مؤثر بر شکل گیری مسکن خوانش پذیر» در قالب تحقیقی از نوع کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل دیدگاه ها و نظریه های مرتبط، ابتدا به بحث «خوانش» پرداخته و با بررسی چگونگی فرایند ادراک و خوانش مکان، هم زمان دو مشخصه ی «تعین وقاعده مندی» و «عدم تعین و رازآمیزی» را در «خوانش پذیری» مسکن مهم می شمرد. از این منظر معانی بالقوه ای که در مسکن جاری هستند بایستی در حدی باشند که هم احتمال و پیش بینی آن ها با توجه به الگوهای عام و از قبل شناخته شده را بدهند (تعین) و هم به سبب پرسش انگیزی آفرینش معنای جدید را ممکن سازند (عدم تعین). درادامه پس از تبیین این دو مشخصه، براساس نسبت درست بین این دو، عوامل مؤثر برخوانش پذیری مسکن بیان می شود. براین اساس آشنایی، خوانایی و هم افزایی لایه های معنا در بخش تعین مسکن و عواملی چون معانی چندگانه و معانی عمیق هستی بخش در بخش عدم تعین و رازآمیزی مسکن معرفی شده اند. در این راستا، غنای حسی، تنوع و پیچیدگی فضاها و جزءفضاها در ارتباط با حضور معانی چندگانه و سکوت کالبد، حضور فضاهای سرنمونی و عناصر آشنایی زدا در ارتباط با معانی عمیق هستی بخش بیان شده اند.
سنجش پایداری اجتماعی محیط مسکونی در بافت های تاریخی شهری، نمونه موردی: شهر بیابانی کاشان
منبع:
پژوهشنامه کلام سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
100 - 71
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک مولفه کلیدی از محیط مصنوع، نقشی بسیار مهم در توسعه پایدار شهرها ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر در پایداری اجتماعی بخش مسکونی بافت های تاریخی در شهر کاشان انجام شده است. پژوهشگران در پی آن بوده اند که به کمک روش پیمایش، میزان تاثیر شاخص های پایداری اجتماعی مسکن را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهند. جامعه آماری پژوهش تعداد 45552 نفر ساکنان شش محله بافت های تاریخی کاشان هستند. بدین منظور، با استفاده از فرمول نمونه گیری و با ابزار پرسشنامه، دیدگاه های 364 نفر از ساکنان بافت های تاریخی کاشان جمع آوری و تحلیل شد. تحلیل یافته های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل عاملی نشان داد که دو عامل «هویت و تعلق خاطر» و «شناخت و هم ذات پنداری با مکان» از مهم ترین عوامل موثر در پایداری اجتماعی مسکن در بافت های تاریخی شهر کاشان هستند. همچنین نتایج آزمون همبستگی بیانگر آن است که مدت سکونت در بافت تاریخی نیز می تواند بر میزان رضایت مندی ساکنان تاثیر گذار باشد و رضایت از محل سکونت می تواند بر احساس تعلق خاطر به محل تأثیر مثبتی گذاشته و در تشویق ساکنین به مشارکت در امور بافت تاریخی مفید باشد.