مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
نقش های جنسیتی
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۹ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
43 - 72
حوزههای تخصصی:
بازنمایی زنان در رسانه ها، یکی از مسائل مهم اجتماعی و فرهنگی به ویژه در رسانه ملی صداوسیما است. آگهی-های بازرگانی در این رسانه به عنوان ژانر تلویزیونی، علاوه بر پیامی درباره کالا و خدمات، گفتمان ثانویه ای را درباره جامعه، فرهنگ و نقش های جنسیتی برمی سازد. هدف اصلی این مقاله بررسی قرائت ها و خوانش های زنان از آگهی های بازرگانی تلویزیون پیرامون بازنمایی نقش های جنسیتی از منظر مطالعات فرهنگی است. برای دست-یابی به این هدف، از روش کیفی مصاحبه گروهی متمرکز، استفاده شده و سپس برداشت های مصاحبه شوندگان تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که آگهی های بازرگانی توجهی به تحولات فرهنگی- اجتماعی و تغییر نقش های جنسیتی در جامعه در جنبه های مختلف نداشته، بلکه بیانگر بازنمایی از وضعیت گروه حداقلی از زنان می باشد. در حال حاضر، گروه های مختلف زنان وارد گفتمان های مختلف شده اند و به تدریج وارد گفتمان های دیگر نیز خواهند شد. در صورت ادامه این روند از سوی گروه های مختلف زنان و عدم بازنمایی یا سوءبازنمایی از آنها در رسانه، مخاطبانی که خوانشی معارض با برنامه ها دارند، به بازاندیش ترین گروه ها تبدیل خواهند شد.
رابطه دینداری، نگرش به نقش های جنسیتی و نگرش به فرزند با تعداد واقعی و ایده آل فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
189 - 208
حوزههای تخصصی:
با توجه به کاهش شدید نرخ باروری، براساس داده های سرشماری سال 1390، این سؤال مطرح می شود که عوامل فرهنگی از جمله سطح دینداری در این وضعیت تا چه حد مؤثر است و تعداد ایده آل فرزند از نظر زنان متأهل چقدر است و دینداری چه ارتباطی با نگرش به فرزند و نگرش های جنسیتی زنان متأهل دارد. برای پاسخ به این پرسش، با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته، این موضوع در بین 400 نفر از زنان متأهل شیراز با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بررسی شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که گرچه دینداری رابطه معناداری با تعداد واقعی فرزندان دارد، درباره تعداد ایده آلِ فرزند وفاق چشمگیری بین زنان متأهل وجود دارد و این امر ارتباطی با میزان دینداری آن ها نداشته است. نگرش به نقش های جنسیتی رابطه معناداری با تعداد ایده آل فرزند داشته است که این رابطه با کنترل متغیرهای زمینه ای هم معنادار باقی می ماند. نتایج تحلیل های چندمتغیره نشان می دهد دینداری سهم ناچیزی در تعیین تعداد فرزند داشته و فقط 4 / 1 درصد از واریانس را تبیین می کند و نکته درخور توجه آنکه تحصیلات به تنهایی تعیین کننده 40 درصد از واریانس تعداد فرزندان است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که کاهش نرخ رشد جمعیت از عوامل فرهنگی نظیر فرایند جهانی شدن و چرخش ارزش های جمع گرایانه به فردگرایانه تأثیر پذیرفته است.
مردمی شدن خانواده؛ فرایند آسیب دیدگی و بحران خانوادگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
عنصر بنیادین در تعیین نسبت میان مردمی شدن و آسیب دیدگی خانواده، مسئله جنسیت است. خانواده اسلامی بر بنیاد تفاوت جنسبت و نقش های جنسیتی استوار بوده و دارای هویت اخلاقی و ساختار عمودی تعدیل یافته است. اما خانواده مردمی شده مبتنی بر تشابه نقش های جنسیتی، حقوق مدار و دارای ساختار افقی است. این مقاله با استفاده از رویکرد فرهنگی، کوشیده است در پرتو تقابل فرهنگ امروزی با فرهنگ اسلامی در موضوع جنسیت، نقش مردمی شدن در بحران خانواده های اسلامی در سه سطحی مترتب به هم صورت بندی می شود: 1) در سطح انکار تفاوت های جنسیتی، بحران هویت جنسیتی، فروپاشی اقتدار مردانه و زنانه شدن خانواده تحلیل شده است. 2) در سطح انکار نقش های جنسیتی، تضعیف نقش های مادری و همسری بررسی شده و با تأکید بر اشتغال زنان، فرایند تبدیل شدن خانه به خوابگاه فهم پذیر شده است. 3) در سطح تشدید حقوق محوری، به برخی دیگر از آسیب ها توجه شده که در محورهای سه گانه (مناسبات طلبکارانه، افزایش منازعات خانوادگی، و بی خانمانی) طبقه بندی شده است. نکته مهم این است که در این پژوهش، آسیب های مهمی که از خاستگاه مردمی شدن بر خانواده های اسلامی تحمیل می شود به گونه ای صورت بندی شده که با ملاحظه پیوند نظام مند آنها و دلالت هایی که هرکدام در دیگر ابعاد حیات خانوادگی دارد، می تواند تمام آسیب های نهاد خانواده را فهم پذیر سازد. همین امر موجب می شود محتوای این پژوهش متفاوت با پژوهش های دیگر باشد.
پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس نقش های جنسیتی و عدالت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پایداری ازدواج بر اساس نقش های جنسیتی و عدالت زناشویی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل افراد متاهل شهر رشت در سال 1403 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و نمونه ای به تعداد 223 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه نقش جنسیتی (BSRI؛ بم، 1974)، سنجه ادراک انصاف (PEM؛ پری، 2004) و شاخص بی ثباتی ازدواج (MII؛ ادواردز و همکاران، 1978) بودند. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که پایداری ازدواج به طور مثبت با نقش های کلیشه ای مردانه و به طور منفی با نقش های کلیشه ای زنانه و عدالت زناشویی رابطه معنادار دارد (05/0>P)، همچنین نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که این متغیرها در مجموع 33 درصد واریانس پایداری ازدواج را تبیین می کنند (05/0>P). در نتیجه نقش های جنسیتی عامل تعیین کننده ای در پیش بینی پایداری ازدواج به شمار می روند، همچنین رعایت عدالت و درک حقوق برابر در رابطه زناشویی گام بزرگی در جهت پایداری ازدواج است.
بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
75 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی بازنمایی نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی با تاکید بر نقش زنان از منظر روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش کلیه مطالعات و متون مرتبط با ابعاد نقش های جنسیتی در برندینگ فرهنگی بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با نقش های جنسیتی و مطالعات زنان از منظرروان شناسی فرهنگی بود . روش پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی بود. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری از منابع مکتوب و مطالعات مرتبط با روان شناسی درحوزه زنان و مطالعات فرهنگی استفاده شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که برندها باید از استفاده کلیشه های جنسیتی سنتی که زنان را به عنوان موجودات منفعل یا صرفاً نماد جذابیت به نمایش می گذارند، اجتناب کنند و به جای آن، تصویر زنان را به عنوان افرادی توانمند و مستقل با ویژگی های انسانی و فرهنگی بازنمایی نمایند. این بازنمایی به افزایش اعتبار برند و تقویت ارتباط با مصرف کنندگان کمک می کند. بر اساس آموزه های فرهنگی و دینی، به ویژه در جوامع اسلامی، زنان نه تنها در خانواده بلکه در عرصه های اجتماعی و اقتصادی نیز نقش مهمی دارند. بنابراین، برندسازی فرهنگی باید حساسیت های فرهنگی و دینی را در نظر گرفته و در بازنمایی زنان، به توانمندی ها و ظرفیت های آنان توجه ویژه ای داشته باشد. برندهایی که به ارزش های انسانی و شمولیت و نقش جنسیتی توجه می کنند، می توانند جایگاه اجتماعی زنان را تقویت کرده و از ترویج کلیشه های منفی جلوگیری نمایند. این پژوهش به ویژه بر لزوم طراحی استراتژی های بازاریابی همسو با ارزش های فرهنگی و دینی تأکید دارد چون به ایجاد هویت های اجتماعی مثبت و پایدار کمک می کند.
مقایس هویت جنسیتی (زنانه-مردانه) در حسب حال های فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
82 - 98
حوزههای تخصصی:
هویت جنسیتی، نشانگر تصویر ذهنی راوی از «من» اوست که متضمن اوصاف زنانگی یا مردانگی است. مسأله اصلی این تحقیق، مقایسه هویت جنسیتی، در حسب حال های منظوم شاعران زن و مرد پارسی گو بوده است، تا موضع گیری هویتی- جنسیتی راوی را استخراج کند. برای انجام این پژوهشِ بینارشته ای و مؤلف محور، از روش تحقیق ترکیبی (توصیفی-تحلیل قیاسی-آماری) براساس آرای ساندرا بم استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، حسب حال چهار شاعر مرد (سهراب، اخوان، شهریار، عماد خراسانی) و چهار شاعر زن (سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده و سپیده کاشانی) است. از انجام این تحقیق، نتایج زیر حاصل شد: در حوزه واژگان، صفت هایی؛ مانند: دفاع از باورهای خود و پرخاشگری به عنوان ویژگی های مردانه و صفاتی همچون: خون گرمی و حساسیت در برابر نیازهای دیگران، اعتقاد به باورهای خرافی، تعهد در انجام رسومات فرهنگی و مطیع بودن به عنوان ویژگی های قوی زنانه نمود دارد. در حوزه ساخت دستوری صفاتی؛ مانند: قاطعیت در کلام، خوداتکایی، قدرت تحلیل گری و عقل گرایی به عنوان ویژگی های غالب مردانه و در حسب حال زنان، خصوصیاتی؛ هم چون: عدم صراحت، مؤدب بودن، ساده گویی و علاقه به مشارکت انعکاس بیشتری دارد. در انواع کنش های گفتاری، ویژگی هایی؛ همچون: ثبات فکری، قدرت بیان و تقیّد در دفاع از باورها برای مردان و صفاتی مانند: پوشیده سخن گفتن و لحن صمیمانه و عاطفی برای زنان غلبه دارد.
بازنمایی نقش های جنسیتی از منظر اسلام و فمینیسم در کتب درسی مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی بازنمایی نقش های جنسیتی در طول دوران ابتدایی به عنوان دوران طلایی و تاثیرگذار در ساخت زیربنای اندیشه دانش آموزان، در کتب دوره ی اولو دوم دبستان است. روش: روش این تحقیق، تحلیل محتوای کمی بر اساس شاخص هایی است که با استفاده از نظر خبرگان حوزه زن و خانواده و بر اساس روش دلفی احصا شده است. همچنین از تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل کیفیت بازنمایی ها در تصاویر و متون درسی (از سال96 تا1400) نیز استفادهشده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد در طول دوران تحصیلی دبستان، نظم و برنامه ریزی مشخصی به منظور هویت بخشی و نهادینه سازی مفاهیم جنسیتی بر اساس آموزه های اسلامی وجود ندارد. نقش زنان در خانواده کم رنگ بوده و چندان اشاره ای به حضور آن ها در خانه و یا نحوه ی مطلوب اشتغال و حضور اجتماعی آنان صورت نگرفته است. نتیجه گیری: علی رغم اهمیت تبیین و نهادینه سازیجایگاه های اصیل زنان و مردان در خانواده و اجتماع از سنین کودکی و ضمن آموزش های دوره ابتدایی،میزان توجه کتب درسی به مسئله نقش های جنسیتی بسیار کم است و متناسب با سیاست هایاتخاذ شده در اسناد بالادستی، ارزیابی نمی شود و لازم است در این مورد بازنگری صورت گیرد.
نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۱۴-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی پذیرش نقش های جنسیتی در رابطه بین توانمندی های منش و شادکامی در زنان انجام شد. این پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه دانشجویان دختر شهر تهران در سال 1401 بودند؛ 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از 5 دانشگاه در این مطالعه مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش به نقش جنسیتی (ATGRQ؛ کیانی و همکاران، 1387)، پرسشنامه ارزش های فعال در عمل (VIA-IS؛ پترسون و سلیگمن، 2004) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ؛ ارگایل، 1989) انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است؛ همچنین نتایج نشان داد که توانمندی های منش و پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی به طور معنادار اثر مستقیم داشت (05/0>P)؛ همچنین توانمندی های منش به طور مثبت بر پذیرش نقش های جنسیتی اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتیجه دیگر از آزمون بوت استرپ نشان داد که پذیرش نقش های جنسیتی بین توانمندی های منش و شادکامی به طور معنادار نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که توانمندی های منش به صورت مستقیم و با میانجی گری پذیرش نقش های جنسیتی بر شادکامی زنان اثر دارد.