مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نابرابری اجتماعی
حوزههای تخصصی:
جرم بهویژه از نوع خشونتآمیز آن گاه از برخی افراد سرمیزند و پیامدهای آن نه صرفاً دامن خود آنها و قربانیانشان بلکه گریبان جامعه را نیز میگیرد و مشکلاتی از جمله احساس ناامنی و کاهش ضریب سلامت و شادابی اجتماعی را برای جامعه ایجادمیکند. هدف این نوشتار آن است که با رویکردی میان رشتهای و ازطریق بهمیانآوردن پای جامعهشناسی و جغرافیا به بررسی جرایم خشونتآمیز و تحلیل فضایی اجتماعی آن در شهر کرمانشاه بپردازد. جمعیت آماری این پژوهش محلههای سطح شهر کرمانشاه است که 101محله را شامل میشود. داده های این پژوهش از مراکزی مانند مرکز تحقیقات ناجا و استانداری جمعآوری شدهاند. برای بررسی این دادهها از «روش تحلیل آمارهای موجود» و از دو روش تحلیل اساسی در پژوهش استفاده شده است. از نرمافزار آماری SPSS برای توصیف و تبیین متغیرها و برای شناسایی و درک الگوی مکانی و فضایی جرم، مدلهای آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) استفاده شده است. برای سنجش سطح توسعهیافتگی و سطح برخورداری محلهها نیز روش تاکسونومی عددی و موریس بااستفادهاز نرمافزار اکسل بهره گرفته شده است. یافتهها نشان میدهد محلههای کرمانشاه از نظر سطح برخورداری توزیع یکسانی ندارند و به پنج سطح نابرابر تقسیمبندی می شوند. نتیجه آزمون خوشهبندی و شاخص نزدیکترین همسایه حاکی از آن است که توزیع جرایم خشونتآمیز از الگوی متمرکز و خوشهای تبعیت میکند به این معنی که در این شهر کانونهای جرمخیز شکل گرفته است و محدودههای دیگر بسیاری در سطح شهر محدودههای پاک محسوب میشوند. میزان همبستگی بین نابرابری و جرایم خشونتآمیز نیز 215/0- بوده، که با جهت معکوس و با سطح 95% اطمینان، معنادار است. در نهایت، تاجاییکه به نتیجه این پژوهش برمیگردد مکانها و محلههای مختلف با سطح برخورداری متفاوت از امکانات و تسهیلات زمینه تبلور نابرابری اجتماعی بین محلهها و ساکنان آن را فراهممیکنند و از طرفی شکلگیری جرم، چه از حیث نوع آن و چه از نظر نرخ، در فضاهای مختلف متفاوت است. به عبارت دیگر، ماهیت فضا به جرم شکل می بخشد. از سوی دیگر، نابرابری اجتماعی بر وقوع جرم بسیار تأثیرگذار است و زمینه لازم را برای وقوع جرم ایجاد مینماید گرچه نوع تأثیر آن در محلههای مختلف شکل یکسانی ندارد.
تحلیل نابرابری های اقتصادی – اجتماعی توسعه در نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال 1990 در گزارش برنامه عمران ملل متحد، شاخص مرکب توسعه انسانی موسوم به HDI توسط کارشناسان آن سازمان مطرح شد. این شاخص از ترکیب شاخص های امید به زندگی، باسوادی و درآمد سرانه به دست می آید و در محاسبه آن از حداقل، حداکثر و نسبت بین آنها استفاده می شود. در مقاله حاضر شاخص توسعه انسانی مناطق روستایی استان های ایران در دو مقطع 1384 و 1394 به دو روش سازمان ملل و منطق فازی محاسبه و نتایج حاصله مورد ارزیابی و مقایسه قرار می گیرد . بر اساس شاخص توسعه انسانی محاسباتی در هر دو مقطع 1384 و 1394 استان هایی نظیر تهران، گیلان، اصفهان و فارس بهترین رتبه ها و استان هایی نظیرکهگیلویه و بویراحمد، کردستان و سیستان و بلوچستان بدترین رتبه ها را با استفاده از هر دو روش داشته است. رتبه بندی مؤلفه های تشکیل دهنده شاخص توسعه انسانی نیز موید نتایج حاصله است. به دلیل اینکه در روش دوم فازی مقدار ماکسیمم و مینیمم شاخص ها بر اساس اطلاعات استان ها جمع آوری شده ، رتبه شاخص توسعه انسانی محاسباتی بر اساس روش فازی نسبت به روش سازمان ملل واقع بینانه تر به نظر می رسد. همچنین علی رغم تحولات صورت گرفته پس از یک دهه در روستاها، هنوز این شاخص مطلوب نیست ولی در مقایسه با سال 1384 بهبود یافته است، به طوری که استان سیستان و بلوچستان با حدود 15 درصد بیشترین و استان تهران با حدود 3 درصد کمترین نرخ رشد را در شاخص توسعه انسانی داشته که به وضوح حکایت از کمتر شدن اختلاف توسعه ای بین مناطق دارد. به علاوه نتایج نشان می دهد که مناطق روستایی استان های مرزی کشور دارای توسعه انسانی به مراتب پایین تری نسبت به استان های مرکزی کشور هستند. بنابراین توجه به مناطق روستایی مرزی در برنامه ریزی های کلان منطقه ای ضروری است.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با احساس نابرابری اجتماعی در شهر کازرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
26 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با احساس نابرابری اجتماعی در شهر کازرون است. روش تحقیق از نوع پیمایش و جامعه ی آماری آن افراد سرپرست خانوار در شهر کازرون که تقریباً 28988 نفر هستند بوده، که 275 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری چند مرحله ای؛ ابتدا طبقه ای نسبی و بعد در داخل طبقات نمونه گیری سیستماتیک انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ی محقق ساخته است که روایی آنها از طریق اعتبار صوری و پایایی آن از طریق محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای سن، تعداد اعضای خانواده، پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده و دسترسی نابرابر به مسیرهای استخدامی، تجمل گرایی، سرمایه ی اجتماعی، دسترسی نابرابر به امکانات بهداشتی، با نابرابری اجتماعی رابطه ی معناداری دارند. همچنین نتایج رگرسیون نشان می دهد که تجمل گرایی و دسترسی نابرابر به امکانات بهداشتی در مجموع 45 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند.
سکونتگاه های جدید و بازتولید نابرابری اجتماعی (تجربه زیسته ساکنان مسکن مهر صدرای شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح مسکن مهر در ایران بزرگ ترین اقدام مداخله ای دولت در حوزه مسکن پس از انقلاب اسلامی شناخته می شود که با هدف کمک به تأمین مسکن اقشار کم درآمد اجرا شده است. از آنجا که مطالعه ارتباط میان نتایج سیاست گذاری های ساخت و تولید مسکن انبوه و مناسبات اجتماعی حاصل از آن در ایران چندان مدنظر قرار نگرفته است، پژوهش حاضر مطالعه ای جدید محسوب می شود. هدف این مقاله، پاسخ های احتمالی به این پرسش است که زیستن در مسکن مهر چه تجربه ها و پیامدهای اجتماعی دارد. این پژوهش اکتشافی با رویکردی کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته است. داده ها به کمک مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنان مسکن مهرشهر جدید صدرا جمع آوری شده اند. یافته های پژوهش شامل پنج مضمون اصلی فضای اردوگاهی، احساس طردشدگی، بی اعتمادی نهادی، تقابل فرهنگی و برچسب «مسکن مهری» هستند. نتایج نشان می دهد دولت در پروژه مسکن مهر به واسطه نوع فضایی که تولید کرده، شرایط بازتعریف ساکنان مسکن مهر را به وجود آورده است. بازتعریف صورت گرفته موجب برساخت برچسب مسکن مهری شده است که با عناصری از احساس طرد، تحقیر و تبعیض، زمینه تشدید و بازتولید نابرابری اجتماعی را فراهم کرده است. بیم آن می رود که این بازتعریف طی فرایند نهادینه شدن، شکاف اجتماعی-فضایی میان ساکنان شهرهای جدید را بیشتر کند.
بررسی پتانسیل تضاد قومی با تأکید بر نابرابری اجتماعی (مطالعه موردی استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
125-144
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد با کمک گرفتن از روش تحلیل اسنادی به بررسی پتانسیل تضاد قومی در استان سیستان و بلوچستان با تأکید بر نابرابری اجتماعی بپردازد. برای بررسی از ترکیب تئوریک سه تئوری اساسی تضاد قومی یعنی «تئوری امنیت»، «تئوری فرصت» و «تئوری مظالم» همزمان استفاده گردید. یافته ها نشان داد نابرابری بالایی بین استان سیستان و بلوچستان با دیگر استان ها و بین بلوچ ها و سیستانی ها در درون استان از لحاظ دسترسی به امکانات وجود دارد. نابرابری موجود به کمک تبعیض های مذهبی، هویت های سنی و گاهاً احساس های ضد شیعی را در منطقه تقویت می کند. به عبارت دیگر، نگاه رادیکال حکومت مرکزی شیعی در حذف امکانات (سیاسی، رفاهی، اجتماعی و. .. ) به بازتولید نگاهی رادیکال در قوم بلوچ تحت تأثیر طالبانیزم منجر شده است. بنابراین تأثیر و تأثر روابط قومی (انواع نابرابری) با حکومت (تشدیدکننده نابرابری) و محیط بین المللی زمینه را برای ایجاد تضاد در این منطقه فراهم کرده است.
سرمایه اجتماعی ، احساس نابرابری وسلامت عمومی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم نابرابری و سرمایه اجتماعی به دلیل ماهیت و محتوایی که دارند با بسیاری از موضوعات و مسائل مطرح درحوزه علوم انسانی و اجتماعی به ویژه سلامت ارتباط دارند...
بررسی فضاهای شهری ومیزان احساس نابرابری از خدمات و امکانات شهری در بین شهروندان مناطق مختلف شهرتبریز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مردم جامعه بیشتر از آنکه از نابرابری واقعی رنج ببرند، از احساس ذهنی یا نابرابری اذراک شده رنج میبرند. احساس ذهنی نابرابری با نابرابری واقعی تفاوت دارد و باعث نارضایتی شدید در بین افراد جامعه می شود...
بررسی انتقادی کتاب جامعه شناسی قشرها و نابرابری های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب جامعه شناسی قشرها و نابرابری های اجتماعی از رسول ربانی و ابراهیم انصاری درجهت بهبود منابع علوم انسانی ارزیابی شد. از مزایای کتاب می توان به بررسی ابعاد و حوزه های نابرابری اجتماعی تحت عناوین زنان و قشربندی اجتماعی، ادیان و قشربندی اجتماعی، اقوام و نابرابری های اجتماعی، و سیاست و قشربندی اجتماعی و هم چنین انضمام دو فصل با عنوان مطالعة موردی طبقة متوسط در ایران و آمریکا اشاره کرد. مؤلفه های جامعیت صوری به مثابة کتاب آموزشی در دانشگاه در نظر گرفته نشده است. ارزیابی شکلی و محتوایی کتاب نشان می دهد که اثر حاضر به رغم چاپ سوم، نیاز جامعة علمی در حوزة جامعه شناسی قشربندی و نابرابری های اجتماعی را برآورده نمی سازد، زیرا کتاب مسئله محور نبوده است، پیش فرض های نظری و روش شناختی ندارد و عناوین فصل ها حول سؤالی اصلی انسجام پیدا نکرده اند و اگر کتاب موضوع محور بوده است محتوای کتاب در حد یک اثر علمی و آموزشی نیست و بیش تر شبیه مجموعه مقاله است.
تحلیل جامعه شناختی روایت زنان ایرانی ازدواج کرده با اتباع خارجی افغان و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سال های متمادی، ایران شاهد ورود مهاجرانی از همسایگان شرقی و غربی خود بوده است که به دلایل گوناگون به ازدواج با دختران ایرانی اقدام کرده اند؛ درحالی که زنان ایرانی ازدواج کرده با اتباع خارجی وضعیت حقوقی و قانونی مشخصی ندارند. از طرفی با وجود سیاست بازگشت پناهندگان در صورت همراهی شوهرانشان در رفتن به مقصد آن ها یا با ماندن در ایران و ترک از طرف شوهرانشان درگیر آسیب های روحی و روانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می شوند و طرد و محرومیت را تجربه می کنند. نوشتار حاضر به این مسئله در فضای مفهومی طرد اجتماعی و به روش مصاحبه عمیق با 35 زن ایرانی ازدواج کرده با تبعه عراقی و 21 زن ایرانی 23 تا 66 ساله مزدوج با تبعه افغان شهرستان نیشابور پرداخته است. براساس مصاحبه های انجام شده، آگاهی نداشتن از عواقب ازدواج با اتباع بیگانه و فقر و محرومیت از مهم ترین دلایل ازدواج دختران ایرانی برای ازدواج با اتباع افغان و عراقی است. طرد و محرومیت این زنان از قبل ازدواج در خانه پدری و پس از ازدواج در زندگی مشترک، آن ها را از زندگی اجتماعی به حاشیه رانده است. روایت این زنان از زندگی خود نشان می دهد که اگرچه مطرودیت دوران کودکی و احساس حقارت و داغ خوردگی ناشی از ازدواج با بیگانه در هر دو گروه زیاد است، این میزان در زنان ازدواج کرده با اتباع افغان به مراتب بیش از گروه دیگر است.
اصول حکم رانی امام علی (ع) در برابر نابرابری اجتماعی
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۹
29 - 44
حوزههای تخصصی:
حکومت علوی مهمترین الگو برای برقراری عدالت است. این الگو در جنبه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قابل پیروی است. در هر کدام از این ابعاد مؤلفه های مهمی در سخنان و کردار امام علی وجود دارد. این مقاله به دادگری و نقش آن در جامعه اسلامی می پردازد. سوال اصلی مقاله این است که امام علی در برابر نابرابری ها و تضاد اجتماعی چه موضعی اتخاذ می کردند؟ و با توجه به اصول حکمرانی حضرت در این زمینه چگونه می توان از ایشان پیروی کرد؟ این پژوهش با بررسی تحلیلی داده های تاریخی منابع دست اول و با توجه به گفتار و کردار حضرت که در نهج البلاغه انعکاس یافت به بررسی جایگاه عدالت در اقوال و افعال امیرالمؤمنین پرداخته است. بر این اساس نشان داده شد دادگری محور اندیشه و عمل امام علی در برابر نابرابری های اجتماعی بوده و این مهم به خوبی در نهج البلاغه منعکس شده است.
مقایسه ساخت کالبدی-فضایی و اجتماعی-اقتصادی مساکن مهر از منظر ساکنان (مورد مطالعه: شهر جدید سهند تبریز و شهر گلبهار مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اجرایی شدن سیاست مسکن مهر در راستای تأمین مسکن اقشار کم درآمد، مشکلات ساختاری-کالبدی و اجتماعی-اقتصادی پدیدار شده است. در این میان، احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی ساکنان (با توجه به وابستگی به کلان شهر هم جوار)، از جمله مسائلی است که با وجود اهمیت داشتن، کمتر مدنظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی نحوه ارتباط ساخت کالبدی مجموعه مساکن مهر با ساخت اجتماعی- اقتصادی آن، به کندوکاو در کنش های مرتبط ساکنان پرداخته است. همچنین به روش مقایسه ای در دو نمونه 50 عددی مستقل (مسکن مهر شهر جدید سهند تبریز و شهر گلبهار مشهد) و روش خوشه ای در فازهای مختلف پروژه انجام شده است. داده ها از نظر توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند. ابتدا برای تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و نتایج آزمون، نرمال بودن داده ها را تأیید کرد؛ از این رو با آزمون t فرضیه اصلی پژوهش آزموده شد. براساس یافته ها، میان ساخت فضایی توسعه مسکن مهر (25 گویه اصلی) و ساخت اجتماعی آن (14 گویه اصلی)، رابطه مستقیم و معناداری (ضریب پیرسون 68/0) وجود دارد. مطالعه نمونه ها با آزمون t نشان می دهد، با وجود تفاوت معنادار داده ها در ابعاد اجتماعی و زیست محیطی (با میانگین بیشتر در نمونه گلبهار) و ابعاد خدماتی و اقتصادی (با میانگین بیشتر در نمونه سهند)، بعد کالبدی از وضعیت نسبتاً مشابهی در نمونه ها برخوردار است. همچنین بین میانگین های محاسباتی آزمون t، مؤلفه های ساخت کالبدی-فضایی و ساخت اجتماعی-اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد. با وجود اینکه امتیاز محاسباتی در هر دو گروه، متوسط به پایین بود، در نمونه گلبهار با اختلاف اندک، امتیاز بیشتری برآورد شد. بر مبنای نتایج، تبعیض محسوس در ارائه خدمات و دسترسی به امکانات شهری در کنار دورافتاده بودن امکانات فضایی، در شکل گیری و تشدید احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی این مجتمع ها، نقش مهمی ایفا کرده است.
دیدگاه نهج البلاغه درباره نابرابری و طبقات اجتماعی و مقایسه آن با نظریه کارل مارکس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
197 - 216
حوزههای تخصصی:
در تبیین، نابرابری و طبقات اجتماعی دیدگاه های متفاوتی با رویکرد های گوناگون وجود دارد. مارکس به عنوان جامعه شناس تضادگرا، بیشترین سهم را در ارائه مفهوم طبقه اجتماعی دارد. با توجه به اینکه در نهج البلاغه از این مقوله صحبت شده است در تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش بودیم که آیا مفهوم طبقه و طبقات در نهج البلاغه با آنچه مارکس مطرح کرده یکسان است یا تفاوت دارد؟ در پژوهش حاضر که با روش استنطاقی به صورت تحلیل محتوا صورت گرفته به این نتیجه دست یافتیم که مفهوم طبقه و طبقات اجتماعی در نهج البلاغه برخلاف آنچه مارکس قائل است، با معیار میزان دارا بودن ابزار تولید و ثروت معنا نمی شود؛ بلکه «طبقات اجتماعی» از نگاه نهج البلاغه اشاره دارد به منزلت، موقعیت و جایگاه اجتماعی افراد؛ چیزی که جامعه شناسان به آن «پایگاه اجتماعی» می گویند. میان مارکس و نهج البلاغه از حیث اصل وجود نابرابری و طبقات اجتماعی در جامعه اشتراک وجود دارد؛ اما از جهت علت پدیداری آن، دیدگاه ها متفاوت است.
فهم تجربه زیسته طرد اجتماعی در بین فقرای روستایی استان ایلام: رویکردی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
1 - 39
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش فهم تجربه زیسته طرد اجتماعی در بین فقرای روستایی استان ایلام می باشد. رویکرد مورد استفاده در این تحقیق، کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد می باشد. در این مطالعه کل دهستان های استان شناسایی و از هر دهستان یک روستا- جمعاً 10 روستا - مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از 35 مورد مصاحبه عمیق و 7 مورد بحث گروهی به اشباع تئوریک دست پیدا کردیم؛ مقوله «فقر و مناسبات نابرابر اقتصای، اجتماعی» به عنوان مقوله هسته ای انتخاب گردید. شرایط علّی شکل گیری این مقوله، فقر موروثی، فقدان مهارت، بیکاری، طلاق، بیوگی، تجرد، تبعیض جنسیتی، ناباروری، انسداد اجتماعی، فقدان شبکه های اجتماعی، مهاجر بودن و معلولیت می باشد. از راهبردهای مورد استفاده جهت مواجهه با پدیده نابرابری و طرد اجتماعی می توان به ایجاد گروه های متکثر و متضاد در روستاها، اختلاف و چند دستگی، کسب سرمایه نامشروع، انطباق و خود محروم سازی اشاره کرد. پیامدهای اتخاذ چنین راهبردهایی نیز آسیب پذیری، بدبینی، بی اعتمادی، مشارکت پایین، مواجهه با تنبیهات قانونی، تضعیف شبکه های اجتماعی، بی تفاوتی، یأس و سرخوردگی، بروز آسیب های اجتماعی، خالی شدن روستاها از سکنه و تداوم فقر، نابرابری و طرد اجتماعی می باشد.
عوامل مؤثر بر میزان رضایت از زندگی سالمندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
101 - 126
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با افزایش جمعیت سالمندان، مددکاری اجتماعی سالمندی ظهور و گسترش پیدا کرده است. به زیستن، رضایت از زندگی و عوامل تعیین کننده آن در میان سالمندان از موضوعات مهم و قابل توجه در مددکاری اجتماعی سالمندی است. هدف از مقاله پیش رو، بررسی میزان رضایت از زندگی سالمندان و شناخت عوامل مؤثر بر آن است. داده ها با استفاده از اجرای پیمایش به شیوه نمونه گیری احتمالی چندمرحله ای در میان 600 سالمند 60 ساله و بالاتر ساکن در مناطق 22 گانه شهر تهران گردآوری شد. میانگین سنی سالمندان مورد بررسی حدود 70 سال بود، 17 درصد سالمندان بی سواد و 16 درصد تنها زندگی می کردند. نتایج بیانگر کاهش رضایت از زندگی در سالمندان همراه با افزایش سن است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که متغیرهای وضعیت سلامت، حمایت اجتماعی، سن، وضعیت اشتغال، تحصیلات، و پایگاه اقتصادی- اجتماعی تأثیر معناداری بر میزان رضایت از زندگی سالمندان داشته و 37 درصد تغییرات آن را تبیین کرده اند. ازاین رو، وضعیت سلامتی نامناسب، کمبود حمایت اجتماعی و فقر منابع مالی تأثیری منفی بر رضایت از زندگی سالمندان دارند. به طورکلی، حمایت اجتماعی خانواده و برنامه ها حمایتی و رفاهی دولت می تواند نقش مهمی در افزایش نشاط و رضایت از زندگی در دوران سالمندی داشته باشد.
فعالیت در سازمان های مردم نهاد ؛ برساخت شبکه ارتباطی جدید به مثابه جایگزین محدودیت های ساختاری: ارائه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نظر به اهمیت نهادهای مدنی به عنوان اصلیترین شاخص توسعه اجتماعی، پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به مطالعه زمینه ها و دلایل رشد سازمان های مردم نهاد در شهر سنندج و تجربه و درک فعالیت مدنی در نزد نمونه ای از شهروندان کُرد سنندجی بپردازد. روششناسی پژوهش، کیفی است و دادههای کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش نظریه زمینهای استفاده شده است. بر اساس روش های نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و لحاظ معیار اشباع نظری 27 نفر از شهروندان کُرد سنندجی در این مطالعه شرکت کردند و درک و تفسیر آنها نسبت به دلایل و زمینه های فعالیت در سازمانهای مردم نهاد مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینههایی چون ناکارآمدی دولت و نظام تدبیر در منطقه، و نابرابری اجتماعی (احساس تبعیض و عینی شدن فشار ساختاری) در حضور و مشارکت در سازمان های مردم نهاد نقش دارند. در این میان، بهره مندی از مجاری سازمانی و رهایی از روزمرگی و معنابخشی به زندگی به مثابه زمینه تسهیلگر و مسئولیتپذیری اجتماعی و کسب اعتبار اجتماعی به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک فعالان مدنی، از حضور و مشارکت در سمنها بر سمنها به مثابه مجرایی برای مشارکت و همبستگی اجتماعی، تغییر فرهنگی و اجتماعی و پل ارتباطی ذینفعان و دستگاههای اجرایی دلالت دارد. مقولهی هسته نیز بر سازمانهای مردمنهاد؛ برساخت شبکه ارتباطی جدید به مثابه جایگزین محدودیتهای ساختاری» دلالت دارد.
بررسی و تحلیل فضایی نابرابریهای اجتماعی درمناطق شهری با رویکرد شهر متراکم مطالعه موردی: شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
27 - 38
حوزههای تخصصی:
نابرابری های اجتماعی پدیده ای است که بر تمام مناسبات اجتماعی انسان ها تأثیر می گذارد. تحلیل فضایی توسعه، میزان نابرابری ها و محرومیت نواحی مختلف را مشخص و اولویت اقدامات برای ارتقای سطح زندگی را معلوم می کند. در ادبیات برنامه ریزی شهری دیدگاه های متفاوتی وجود دارند که سعی نموده اند تراکم را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار در توسعه یافتگی مناطق معرفی نمایند. شهر متراکم یکی از الگوهای فرم پایدار می باشد که با هدف جلوگیری از گسترش شهر، به دنبال توزیع مناسب خدمات و تقویت شاخص های اقتصادی_اجتماعی در بین مناطق است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی است که در آن از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون T و مدل های تصمیم گیری چند معیاره (TOPSIS,SAW,VIKOR) و C.V استفاده شده است. در این تحقیق شاخص های توسعه براساس پنج بعد و 44 متغیر تعریف شده اند و داده های تحقیق نیز از بلوک های آماری سرشماری سال1390 استخراج شده است. جامعه آماری پژوهش، 12 منطقه شهر بابل بوده که محدوده های آن منطبق بر تقسیمات کالبدی مرکز آمار ترسیم شده است. بر اساس نتایج پژوهش، توزیع و پراکنش شاخص های توسعه در شهر بابل نوعی عدم تعادل فضایی را نشان می دهد، به طوری که نزدیک به 8/25 درصد از جمعیت شهر در مناطق توسعه یافته (3، 4و10) ، 5/14 درصد جمعیت در مناطق با توسعه متوسط (7و12) و 5/59 درصد در مناطق ضعیف و کمتر توسعه یافته (1 ،2 ،5 ،6 ، 8 ، 9و11) ساکن هستند. همچنین نواحی مرکزی شهر از سطح توسعه یافتگی بیشتری نسبت به مناطق پیرامونی و نیمه پیرامونی برخوردار می باشند و تفاوت معناداری میان ضریب توسعه در بین مناطق براساس طبقه بندی تراکم ساختمانی دیده می شود؛ به طوری که میانگین این ضریب در مناطق متراکم بیشتر از مناطق کم تراکم است. در نهایت مناطق 3 و 4 به عنوان مناطق توسعه یافته و مناطق 6 و 9 به عنوان مناطق کمتر توسعه یافته شهر بابل مشخص شده اند.
زمینه های بازگشت زنان ازدواج کرده به مدرسه: آموزه هایی کاربردی برای مدیریت مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
322 - 301
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت عوامل و زمینه های اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر بازگشت دختران ازدواج کرده شهر تهران به تحصیل با روش آمیخته متوالی اکتشافی(کیفی با روش تحلیل تماتیک و کمی با روش علی- مقایسه ای پسارویدادی با گروه ملاکی) انجام شده است. در بخش کیفی با 36 نفر از زنان بازگشته به تحصیل، با روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری و مصاحبه نیمه ساختارمند داده ها جمع آوری و با رویکرد ولکات تحلیل شده است.در بخش کمی، جامعه آماریِ مبنا، تمام زنان ازدواج کرده بازگشته به تحصیل در شهر تهران بودند که 426 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه-گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برابر با همین تعداد(426 نفر)، با استفاده از همتاسازی گروهی از بین زنان ترک تحصیل کرده بدون بازگشت انتخاب شدند. برای تحلیل کمی، از آزمون های رگرسیون لوجستیک دوگانه عادی و شرطی استفاده شده است. با انجام تحلیل کیفی درونمایه اصلی " استراتژی جستجوی خودهای ممکن برای تعادل بخشی به ساحت های مختلف مسیر زندگی" استخراج ارائه شده است. نتایج آزمون رگرسیون لوجستیک دومتغیره نشان داد بین دوگروه از زنان مورد مطالعه در متغیرهای برابری جنسیتی، نیاز مالی خانواده، کسب منزلت اجتماعی، تمایل به آگاهی بیشتر، تجارب سخت مسیر زندگی، میزان تاب آوری و میزان فمینیسم گرایی تفاوت معنی دار وجود دارد و این متغیرها قابلیت پیش بینی احتمال بازگشت به تحصیل در بین زنان ازدواج کرده را دارند. متغیرهای کسب آگاهی، تاب آوری و کسب منزلت اجتماعی مهمترین پیش بینی کننده های احتمال بازگشت زنان ازدواج کرده به مدرسه بودند.
پهنه بندی و سنجش پایداری محیط شهری با تاکید بر توسعه پایدار در استان یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۴
147 - 162
حوزههای تخصصی:
بررسی شناخت وضعیت و تنگناهای توسعه محیط جغرافیایی به لحاظ پایداری و توسعه پایدار در شهرها از اهم مسائل در دو حوزه شهر و توسعه پایدار می باشد. استفاده از شاخص های توسعه پایدار در ابعاد جغرافیای محیطی میتواند معیاری مناسب هم برای تعیین جایگاه شهرها و هم در جهت حل مشکلات و نارساییهایی آنها برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامت اجتماعی فرهنگی ساکنین جهت رسیدن به توسعهی پایدار شهری باشد. در این راستا پژوهش حاضر با ماهیت "توسعه ای- کاربردی" با روش تحقیق "توصیفی- تحلیلی" با هدف اصلی "شناخت و ارزیابی پایداری محیطی به عبارتی اولویت بندی توسعه پایدار در استان یزد" و استفاده از "مدل Entropy-TOPSIS و نرم افزار GIS، Visio، Grafer، SPSS و Excel" و بهره گیری از "50 شاخص(بهداشتی، زیست محیطی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی)" موضوع مورد مطالعه را در استان مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. که نتایج تحقیق نشان داده است: در ماتریس مدل اختلاف طبقه ای گروه بندی شهرهای استان به لحاظ جمعیتی منظم نبوده و در فواصل بین طبقه اول و طبقه آخر ماتریس هیچ نقطه شهری وجود ندارد. بطوریکه 44.22 درصد جمعیت شهرها در طبقه اول توزیع گردیده اند و ضریب آنتروپی انرا تائید کرده است بدین صورت که ضریب آن سال 1385 (0.37-) و در سال 1390 (0.23-) بدست آمده که نشان دهنده حرکت نسبی سلسله مراتب شهری به سوی عدم تعادل و تمرکز بیشتر می باشد. در نهایت الویت بندی توسعه با میزان TOPSIS بدست آمده نشان می دهد شهرستان های یزد و ابرکوه به ترتیب با میزان 973/0 و 610/0 توسعه یافته ترین مناطق می باشند.
جرم شناسان سنت شکن: درک مفهومی دیدگاه جرم شناسی انتقادی هوارد زین
منبع:
پژوهش ملل دی ۱۴۰۰ شماره ۷۱
97-122
هاوارد زین از نظر مشارکت در جنبه های اجتماعی متعدد شناخته شده است. با این حال با وجود وسعت کار او، هرگز یک جرم-شناس تقلی نشده است. به احتمال زیاد این نتیجه تصورات نادرست بسیاری از آمریکایی ها در مورد جرم است که عمدتاً آن را یک مشکل اجتماعی در سطح خیابان می دانند. زین معتقد است که آسیب های اجتماعی ناشی از کسانی که در موقعیت قدرت سیاسی و اقتصادی هستند در واقع جنایات علیه بشریت هستند که بسیار مخرب تر و خشونت بارتر از اعمالی است که نظام حقوقی ما در طول تاریخ آنها را مجرمانه تلقی می کند. او همچنین به روش هایی که سیستم عدالت کیفری ما ناعادلانه و بی اثر است اشاره می کند و نشان داده است که چگونه نابرابری اجتماعی تضمین می کند که افراد محروم بیشتر تحت سلطه نظام عدالت کیفری خواهند بود. مشارکت های مهم زین در مورد مهمترین منابع آسیب اجتماعی، ماهیت ناعادلانه سیستم قضایی آمریکا و تأثیر نابرابری اجتماعی، یک دیدگاه جرم شناسی سنت شکن را که شایسته توجه ویژه است پیشنهاد می کند. جرم شناسی غیرسنتی وی، به افزایش عدالت اجتماعی از طریق مخالفت سیاسی، مقاومت اجتماعی و نافرمانی مدنی دعوت می کند.
تأثیر نابرابری های اجتماعی در کیفیت فضای سبز. نمونه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
141 - 156
حوزههای تخصصی:
فضای سبز شهری یکی از مهم ترین کاربری های خدماتی و یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع محسوب می شود و در توسعه پایدار شهری اهمیت بالایی دارد. برخورداری از این کاربری مهم شهری تحت تأثیر نابرابری های اجتماعی قرار می گیرد که در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی برای شهرهای امروزی به حساب می آید. در این میان آنچه مهم است، کیفیت فضاهای سبز و تأسیسات و خدمات ارائه شده در آن ها است. در این پژوهش رابطه بین سطح اجتماعی شهروندان و کیفیت فضای سبز در شهر کاشان مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات به صورت میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق را کلیه ساکنان شهر کاشان یعنی 304487 نفر تشکیل می دهند و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 200 پرسش نامه محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون های آماری T-Test و Anova در نرم افزار Spss و جهت تبیین و مدل سازی تأثیر نابرابری های اجتماعی در کیفیت فضای سبز از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون T بیانگر کیفیت نامناسب فضای سبز در پارک های شهر کاشان است؛ همچنین نتایج آزمون Anova نشان داد که بین شاخص های کیفیت فضای سبز در مناطق مختلف شهر کاشان به لحاظ آماری تفاوت میانگین وجود دارد. تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری نیز بیانگر این مطلب است که بین وضعیت اجتماعی مناطق و کیفیت فضای سبز در شهر کاشان رابطه معناداری وجود دارد، همچنین در بین متغیرهای مربوط به شاخص کیفیت فضای سبز عامل منظر، بیشترین بار عاملی را با 98/0 به خود اختصاص داده است.