مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
نشانه شناسی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
95 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نشانه شناسی تصویر زن در سینمای کیا رستمی می باشد. جامعه آماری فیلم های معطوف به نشانه شناسی زنان ساخته کیارستمی می باشد. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه پژوهش فیلم های گزارش و ده بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. شیوه به دست آوردن اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم ها بود. فیلم ها مورد تحلیل نشانه شناسی قرار گرفتند. نشانه شناسی بر اساس دو سنت عمده سنت فردیناند دوسوسور و سنت چارلز سندرس پیرس صورت گرفت. مطالعه و بررسی آثار بلند کیارستمی نشان داد که وی در طول دوران کاری خود نسبت به زنان و دغدغه های آنان اشراف داشته و بخش عمده ای از دوران متاخر فیلم سازی اش را به بازنمایی زنان و مشکلات آن ها اختصاص داده است. وی به خصوص در آثار متاخر خود، زنان را در کانون توجه فیلم هایش قرار داده است. نتایج بررسی مبتنی بر نشانه شناسی فیلم «گزارش»و «ده» نشان داد که کیارستمی در تلاش بوده تا ضمن بازتاب مشکلات زنان، نگاه جامعه به زن و انتظاراتی که از وی می رود را نیز نشان دهد و بر این مهم تاکید نماید که این نگاه سنتی و کلیشه ای، علیرغم گذشت سال ها، هم چنان در جامعه وجود دارد.
تحلیل نشانه شناسی تایپوگرافی متحرک در یادگیری دیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تایپوگرافی متحرک» یا «فن بیان با متن متحرک» یکی از شاخه های ارتباط تصویری است که با ادغام کردن متن و حرکت، ویژگی های شخصیتی و احساسی و معنایی متن را انتقال می دهد و در نهایت توجه بیننده را با هدفی خاص دست کاری می کند. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگویی ساختارمند، با رویکرد نشانه شناسانه به تایپوگرافی متحرک در نظام یادگیری دیداری می پردازد و به روش توصیفی - تحلیلی، داده ها را با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری و تحلیل می کند. این مقاله با دسته بندی خصوصیات تایپوگرافی حرکتی در قالب های گوناگون و نیز با بررسی راهکارهای ایجاد محتوای متحرک در یادگیری دیداری2، به پرسش: «تایپوگرافی متحرک با چه کیفیاتی حافظه بصری را در یادگیری دیداری ارتقاء می دهد؟» می پردازد. در راستای پاسخ به این پرسش، با مطالعه پیشینه های پژوهشی در ارتباط با «حرکت و بیان و معناپردازی مبتنی بر ادراک و تفکر بصری» که در مقالات و کتاب های نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده است، به این نتیجه خواهد رسید که تایپوگرافی متحرک با حضور پتانسیل های زمانی، فضایی، حرکتی و نیز نشانه های بیانی مبتنی بر مدل های ذهنی معنادار در ایجاد محتوای یادگیری متحرک، می تواند در درک بهتر و ارتباط با موضوع مؤثر باشد.
نشانه های هویت شناسانه در تصویرگری های شاهنامه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
125 - 156
حوزههای تخصصی:
در بازنویسی های مصور از شاهنامه برای کودکان، سبک های متفاوتی از تصویرگری ملاحظه می گردد. این سبک ها که طیف گسترده ای را در برمی گیرند، با بهره گیری از نشانه های بصری، به تقویت یا گاه تضعیف مفاهیم زبانی پرداخته اند. یکی از کارکردهای نشانه های دیداری در روایات، شخصیت پردازی یا شناساندن هویت قهرمانان است. این علامات به خواننده کمک می کنند تا شخصیت داستان را با توجه به ویژگی هایی که متن و گاه برون متن از وی یاد کرده اند، بشناسد. نشانه ها شامل قراین متنی، ابزار، مَرکَب، پوشش، رنگ، حالات چهره، اندازه شخصیت، محل قرارگیری او در صحنه، و سایر نشانه های مرتبط با وی هستند. در این مقاله علائم هویت شناسانه در تصویرگری های شاهنامه برای کودکان با توجه به نظام نشانه شناسی پیرس طبقه بندی و تحلیل می گردند. سه گانه پیرس (شمایل، نمایه، نماد) میزان فاصله دال از مدلول را می نمایاند. نشانه های شمایلی دارای بیشترین حد مشابهت با مدلول هستند و نشانه های نمادین دارای کمترین. نشانه های نمایه ای در میانه قرار می گیرند. از رهگذر این بررسی، به اهمیت تصویر به عنوان امری روشنگر در افزایش درک شناختی کودکان پی می بریم و درمی یابیم این نشانه ها در عین این که موتیف هایی برای بازشناسی شخصیت های داستان هستند، بازتاب ویژگی های اجتماعی و فرهنگی نیز به شمار می آیند و تصویرگران همواره مخاطب کودک و پندارهای فرهنگی و تجربه های پیش آموخته او در درک تصویر را اساس تصویرگری متون قرار نداده اند؛ بلکه پسند عمومی و سبک فردی را لحاظ کرده اند. از میان سه سبک بررسی شده (واقع گرا، انتزاعی، و نگارگرانه) سبک واقع گرا دارای بیشترین، و سبک نگارگرانه دارای کمترین نشانه های شمایلی و نمایه ای جهت شناسایی هویت شخصیت های داستان هستند.
معناکاوی فمنیستیِ داستان کودکانه «خط سیاه تنها» از منظر گفتمان انقلاب زبان شاعرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تقابل با لکان که زبان را صرفا از طریق «نام پدر» در فرایند سوبژکتیویته دخیل می کرد، کریستوا علاوه بر وجه پدرانه، وجه مادرانه زبان را نیز در این فرایندِ تکوینی ملحوظ می دارد. وجه پدرانه را «نمادین» و وجه مادرانه را «نشانه ای» می خواند. «معناکاوی» روشی مرکب از نشانه شناسی و روانکاوی است برای مطالعه فرایند سوبژکتیویته سوژه دوپاره ای که برساخته دو وجه ناهمگونِ نشانه ای و نمادینِ زبان است. کریستوا قدرت و زبان را در هم تنیده و وجه نمادینِ زبان را سرکوب گرِ وجه نشانه ای می داند، لذا با تأکیدبر وجه نشانه ایِ زبان راه سرکوب ستیزی را توجه به «گفتمان شاعرانه زبان» می انگارد. برخلاف رویکردهای «تن بیگانه» و «آلوده انگاری» که با تمرکز بر «تَرک کورا» صرفا به افشای گفتمان سرکوبگر مردسالارانه می پردازند، «انقلاب زبان شاعرانه» با تمرکز بر «بازگشت به کورا»، در پی ارائه راهی برای سرکوب زدایی است. پژوهش پیش ِرو برای نخستین بار از رویکرد مذکور برای خوانش متن استفاده می کند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، در پی پاسخ به چگونگی تحقق آرمان شهر در سایه تعامل امر نشانه ایِ زنانه و نمادین مردانه در متن «خط سیاه تنها» است. نتیجه پژوهش، رد نظریه جدایی طلبِ فمنیسم رادیکال و تأیید آرای کریستوا است مبنی بر اینکه زنان به عنوان حاملانِ بیشینه وجه نشانه ای می توانند، با انقلاب زبان شاعرانه، در وجه نمادینِ مردانه حضور یابند.
تحلیل نشانه شناختی سریال طنز تلویزیونی نون. خ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۳)
153 - 180
حوزههای تخصصی:
ما اغلب، برای ادراک جهان پیرامون خود از واسطه ای تصویرساز به نام رسانه استفاده می کنیم، که واقعیت در متون آن پیشاپیش رمزگذاری می شود؛ رمزگذاری هایی که در روند ادراک و القای ایدئولوژی، منجر به رمزگشایی های مختلفی می شوند. رسانه پرمخاطب تلویزیون، نقش مهمی در آموزش مفاهیم اخلاقی و تربیتی، سرگرم سازی، تولید و جهت دهی ایدئولوژیکی و الگوسازی در جامعه دارد. برنامه های تلویزیونی و به ویژه سریال های ایرانی، نه تنها آیینه ای برای بازنمایی شرایط اجتماعی موجود در یک جامعه هستند، بلکه به عنوان الگوی ایدئولوژیکی گفتمان ها برای اعضای جامعه نیز عمل می کنند. مطالعه حاضر، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نظریه نشانه شناسی جان فیسک، با هدف توصیف نشانه شناختی از نحوه بازنمایی رمزگان های مختلف اجتماعی و ایدئولوژیکی حاضر در روابط موجود در سریال طنز نون. خ در پی پاسخ به این سوال است که لایه های صریح و پنهان معانی گفتمانی در این سریال تلویزیونی به چه نحوی کدگذاری شده و کارکرد ایدئولوژیکی آن چگونه است. نتایج پژوهش نشان داد این سریال، به مثابه یک متن، مضامین خاصی را در قالب گفتمان های غالب اصالت گرایی، جمع گرایی، همنوع گرایی، طبیعت گرایی
مشارکت در شبکه اجتماعی اینستاگرام: بررسی تاثیر ارزش ویژه برند باشگاه و تعاملات فرا اجتماعی هواداران تیم فوتبال استقلال تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
165 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ارزش ویژه برند به اشتراک گذاشته شده توسط یک تیم ورزشی، نوع تعاملات فرا اجتماعی هواداران تیم در قبال این محتوا و تاثیر این دو متغیر بر سطح مشارکت هواداران در بستر شبکه اینستاگرام است. این پژوهش در زمره تحقیقات آمیخته است. جامعه آماری این پژوهش پست های صفحه اینستاگرام باشگاه فوتبال استقلال تهران است (2370 پست) که 500 پست آن به عنوان نمونه بررسی شدند. جهت شناسایی ارزش ویژه برند مستتر در تصاویر اینستاگرام و شناسایی تعاملات فرا اجتماعی هواداران از روش تحلیل محتوا و برای بررسی تاثیر این دو متغیر بر سطح مشارکت هواداران از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد. تحلیل محتوای تصاویر نشان داد که این باشگاه ده ویژگی برند شامل موفقیت تیم، بازیکن ستاره، سرمربی، نشان تجاری، مدیریت، تاریخچه و سنت باشگاه، فرهنگ و ارزش های باشگاه، تصویر رویداد، حامی مالی و هواداران را با هواداران خود به اشتراک می گذارد. هواداران نیز در قالب چهار دسته تعامل ایجاد اشتیاق، ابراز محبت، ابراز تعلق و تقبیح نسبت به این ویژگی های برند واکنش نشان می دهند. نتایج آزمون تحلیل واری انس حکایت از تفاوت معنادار میان میانگین سطح مشارکت هواداران برحسب ویژگی های برند داشت. به علاوه نتایج این آزمون نشان داد که میانگین سطح مشارکت هواداران بر حسب نوع تعاملات فرا اجتماعی آنها نیز تفاوت معنادار دارد. همچنین نتایج این آزمون حاکی از تفاوت معنادار میان میانگین سطح مشارکت هواداران در ترکیب های تشکیل شده از ویژگی های برند و تعاملات هواداران بود. بیشترین سطح مشارکت هواداران مرتبط با ترکیب تعامل ابراز محبت و ویژگی برند بازیکنان ستاره بود.
بازنمایی هویت دینی در انیمیشن های ایرانی (مجموعه انیمیشن فرمانروایان مقدس)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
125 - 145
حوزههای تخصصی:
هویت دینی به مثابه شکلی از اشکال مختلف هویت اجتماعی تحت تأثیر فزاینده رسانه های مدرن و محصولات فرهنگی از جمله انیمیشن ها قرار دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه نحوه بازنمایی هویت دینی در انیمیشن های ایرانی است که با تأکید بر نظریه بازنمایی استوارت هال و بهره گیری از نظریه های مرتبط با حوزه دین به ویژه نظریه گلاک و استارک صورت گرفته است. این تحقیق یک پژوهش کیفی بوده و در آن از روش نشانه شناسی استفاده شده است. جامعه آماری شامل انیمیشن هایی است که با محوریت دین و مسائل دینی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تولید و پخش شده و با روش نمونه گیری هدفمند، 3 قسمت از مجموعه انیمیشن فرمانروایان مقدس (سموئیل، داوود و سلیمان نبیb) به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان داد در انیمیشن های یاد شده ابعاد مختلف هویت دینی −بعد اعتقادی با مؤلفه هایی مثل اعتقاد به خداوند، اعتقاد به نبوت، فرشتگان و شیاطین، بعد مناسکی به صورت عبادت، دعا و نیایش، شرکت در آیین های مذهبی و روزه گرفتن، بعد تجربه ای در قالب احساس ترس از خدا پس از انجام گناه، طلب توبه و بخشش، آرامش داشتن در ارتباط با خدا، کمک خواستن از خدا و بعد پیامدی بر مبنای مؤلفه هایی نظیر مبارزه با طاغوت، دعوت به حق پرستی، جهاد در راه خدا، صلح طلبی، کمک به مستمندان، انجام امر به معروف و نهی از منکر− بازنمایی می شود.
بازنمایی فضای معماری در سینمای اصغر فرهادی با رویکرد نشانه شناسی (نمونه موردی: فیلم «فروشنده»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: د ر سال های اخیر نزد یکی روزافزون د و رشته هنری معماری و سینما که از خصوصیات و تأثیرات د وسویه یک د یگر کاملاً آگاه اند به یک مبحث جد ى آکاد میک تبد یل شد ه است. سینما به عنوان یک رسانه پرمخاطب و ابزار بیانی تأثیرگذار، از طریق بازنمایی فضای معماری سهم مهمی را د ر خلق معنا، برقرای ارتباط حسی با مخاطب، بیان روایت و شخصیت پرد ازی بر عهد ه د ارد . اما آنچه د ر سینمای ایران مورد غفلت قرار گرفته است نظریه پرد ازى د قیق د ر رابطه با تعامل میان رشته اى میان این د و حوزه و راهکارهای بهره گیری از ظرفیت های مد یوم معماری د ر راستای تجلی معنا د ر فضای حاکم بر فیلم است.هد ف پژوهش: این پژوهش د ر پی واکاوی کارکرد د راماتیک کالبد و عناصر فضای معماری د ر سینمای اصغر فرهاد ی، به طور خاص فیلم «فروشند ه»، و کشف مضامین آشکار و پنهان نشانه های متن فیلم است.روش پژوهش: د ر این مطالعه با استفاد ه از روش تحلیل محتوای کیفی و چارچوب نشانه شناسی سوسور، یافته های تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی ارائه شد ه است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه مبین این نکات است که د ر سینمای فرهاد ی ساختار معمارانه فضا نه فقط به عنوان پس زمینه د استان، بلکه همچون عاملی د خیل د ر روند فیلم ها، با رفتار شخصیت ها و د رونمایه آثار منطبق بود ه و به تنهایی مؤید احساسات و حتی اد راک معانی خاص هر فیلم هستند . همچنین هر عنصر و المانی از فضای معماری براساس مقاصد معنایی و نشانه شناختی خاصی بازنمایی می شود . به علاوه نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که د ر فیلم «فروشند ه» حجمی گسترد ه از نشانه ها به صورت کاملاً محسوس و هد فمند د ر قالب کالبد و عناصر فضایی معماری گوناگون همچون خانه، رنگ، نور، بافت، بازشو و اشیا به کار گرفته شد ه تا روایت د راماتیک د استان و انتقال معانی نهفته آن، تعریف عملکرد و حالات کاراکتر ها و برانگیختن احساسات بینند ه حاصل شود.
گونه شناسی منظر یادمانی معاصر با رویکرد نشانه شناختی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
44 - 57
حوزههای تخصصی:
یادمان های معاصر که با عنوان ضدیادمان نیز شناخته می شوند به عنوان محملی جهت یادآوری خاطرات جمعی و فردی گذشته در زمان حال، در تقابل با آثار یادمانی کلاسیک هستند. در دهه های اخیر در سطح بین المللی، با افزایش تنوع مناظر یادمانی در فضاهای عمومی و اهداف متفاوت آنها از یک سو و نیاز روزافزون جوامع بشری به بازیابی حافظه جمعی در سطح منظر شهری از سویی دیگر، بررسی سازمان یافته گونه های طراحی به کاررفته در آنها ضروری به نظر می رسد. بر اساس اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که: مؤلفه های گونه شناسی منظر یادمانی معاصر براساس دانش نشانه شناسی پیرس چیست؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی است و از طریق رویکرد توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای به تدوین مدل مفهومی گونه شناسی منظر یادمانی معاصر با رویکرد نشانه شناختی پیرس می پردازد. جهت تبیین مؤلفه های نشانه ای منظر یادمانی، روش های منتخب گونه شناسی پژوهش، به صورت گونه شناسی شکلی-عملکردی آرگان در بررسی مؤلفه های صوری، گونه شناسی تاریخی-تفسیری مونئو در مطالعه مؤلفه های روایی و گونه شناسی آرکی تایپی اردلان و بختیار در شناخت مؤلفه های آرکی تایپی، اتخاذ شده است. جهت اثبات فرضیه دسته بندی گونه ها براساس تعاریف و زمینه مطالعاتی پیشین در این حوزه انجام شده است و در ادامه به منظور آزمون فرضیه، تمامی 32 مؤلفه استخراجی، با انتخاب تصادفی 64 نمونه یادمان از اواسط قرن بیستم تا به امروز، به طور مقایسه ای مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته ها بیانگر آن است که با لحاظ کردن گونه های نشانه ای براساس سه گانه های شمایل، نمایه و نماد در نشانه شناسی پیرس و همچنین مؤلفه های سه گانه عینی، ذهنی و عینی-ذهنی منظر، نشانه منظر یادمانی معاصر به گونه های بصری (عناصر طبیعی، عناصر مصنوع و عملکردی-فعالیتی)، گونه های کهن الگویی (قبر تهی، استلا-ابلیسک، مسیر قدسی، دایره-مارپیچ، پرواز، کوه کیهانی-سنگ بزرگ، گنبد کیهانی-طاق کیهانی، درخت کیهانی-باغ، نور-آب) و گونه های روایی (وقایع تلخ، فردی-مکانی و ارزشی جمعی) تقسیم بندی می شوند .
بازیابی رمزگان ها در منطق الطیر عطار نیشابوری (خوانش داستان مرغان سالک و برادران یوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
145 - 174
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از الگوی رمزگان رولان بارت، بخشی از داستان سفر مرغان از منظومه منطق الطیر عطار بررسی شده است. در نگرش نشانه شناختی بارت، برخلاف مکاتب ساخت گرایانه، نقش اصلی در آفرینش معانی متون ادبی، برعهده خواننده است و نه نویسنده. بسیاری از آثار ادبی کلاسیک، برای خواننده شرایطی ایجاد می کنند که او تنها به یک معنا یا به عبارت بهتر به تنها معنی داستان، دست یابد، اما آثاری همچون منطق الطیر ، مدام دلالت معنایی را به تعویق انداخته و تفکر خلاق خواننده را به معنی آفرینی دعوت می نماید. منطق الطیر به دلیل برخورداری از دنیای نمادین و شبکه درهم تنیده رمزگانی، معنای قطعی و نهایی را بر خواننده تحمیل نمی کند. در مقاله حاضر با روشی تحلیلی توصیفی به بازیابی رمزگان های پنج گانه (دالی، کنشی، نمادین، فرهنگی و هرمنوتیک) در بخشی از این منظومه منطق الطیر پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که رمزگان های پنج گانه در جای جای متن به کار رفته اند و درنتیجه، این متن، متنی نوشتنی است و خواننده در بند معانی تحمیلی از سوی شاعر نیست، بلکه در روندی گام به گام به آفرینش معانی متکثر می پردازد.
نشانه شناسی رمزگان های زبانی در سروده «ملحمه الهجره الثالثه» از «کاظم السماوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
170 - 186
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند. کلیدواژه ها : نشانه شناسی، رمزگان ها، کاظم السماوی، ملحمه الهجره الثلاثه. نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند.
خوانشی نشانه شناختی از پیرنگ داستان کودکانه «مداد بنفش»: با رویکرد نوشتار زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیکسو(Cixous) مانند لکان، زبان را قضیب محور می داند؛ ازهمین رو با دعوت به «نوشتار زنانه» قصد واسازی زبان را دارد. سیکسو با الهام از دریدا منکر تمامیت زبان و خواهان نفیِ دال های دارای مدلولِ ثابت و روشن است؛ بر همین اساس مهمترین ویژگی نوشتار زنانه را ابهام و استعارات کثیرالمعنا می داند. با توجه به اینکه «نوشتار زنانه» رویکردی پساساختگرا است و هدف پساساختگرایی، دگرخوانی متن، لذا مقاله حاضر در پی آن است که با رهیافتی نشانه شناختی و در چهارچوب فمنیسمِ سیکسویی، دگرخوانشی از داستان «مداد بنفش» ارائه دهد. در همین راستا، در عناصر اصلی داستان مذکور (در شخصیت ها، کنش ها، روابط علّی حوادث) دال های سیال و چندمدلولی را کشف و وفقِ پارادایم های نظریه «نوشتار زنانه» تعبیر می کند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی نشان می دهد که: اولا، نوشتار زنانه صرفاً قائم به سبک و صورت نوشتار (روساخت داستان) نیست؛ بلکه از طریق شخصیتی سیکسویی و روابط علّیِ حوادث می تواند نمودِ پیرنگی (در ژرف ساخت داستان) داشته باشد؛ ثانیا، راه برون رفت از سرکوب جنسیتی، از زبان می گذرد. پژوهش هایی که تا کنون وفق رویکرد سیکسویی انجام شده اند، اغلب سبک بیان و شگردهای شاعرانه سازی فُرم را مورد توجه قرار داده اند. نوآوری پژوهش حاضر این است که اولا، نوشتار زنانه را نه صرفا در سطح سبک و سیاقِ بیان، بلکه در سطح پیرنگ و درون مایه مطالعه می کند. ثانیا، با استفاده از رویکرد پساساختاریِ «نوشتار زنانه»، خوانش مسلطِ مردسالارانه متن را واسازی می کند. ثالثا، برای نخستین بار از رویکرد نوشتار زنانه سیکسو برای خوانش ادبیات داستانی کودک بهره می جوید.
بررسی و بازشناسی فرهنگی نقوش سنگ قبور گورستان های موکریان شرقی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
63 - 85
حوزههای تخصصی:
بر روی صدها نمونه سنگ قبر موجود در ناحیه موکریان شرقی که در گورستان های عصر قاجار آن، بی وقفه در کنار هم صف آرایی کرده اند و چون کتابی قطور، گویای تاریخ خاک خورده مردمانی خفته در زیر تلنباری از خاک اند؛ نقوشی قرار گرفته که بر زیبایی و اهمیت این آثار دو چندان افزوده است. آنچه که مسلم است، این نقوش تنها برای تزئین حکاکی نشده اند، بلکه خود می توانند بیانگر علایق و دل بستگی های فرد متوفی و بازماندگان، اعتقادات، موقعیت مکانی و زمانی و نمودی از فرهنگ جامعه و یا این که نماد و مفهومی از اسطوره ها و تفکرات عمیق گذشته باشند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی و تاریخی بوده و یافته های آن مبتنی بر بررسی های میدانی و مطالعات اسناد گردآوری شده است؛ به دنبال بررسی و تحلیل سنگ قبور گورستان های عصر قاجار موکریان شرقی و نقوش قرار گرفته بر روی آنها بوده و در این راستا اهداف زیر را دنبال می کند: 1- گورستان های عصر قاجار حوزه جغرافیایی موکریان شرقی کدام ها و شامل چه نقوشی هستند؟ 2- نقوش به تصویر کشیده شده بر روی سنگ قبور عصر قاجار موکریان شرقی، تا چه حد تحت تأثیر باورها و اعتقادات و آداب و سنن فرهنگی جامعه بوده است؟ بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که این سنگ قبرها شامل نقوش متنوعی از تصاویر انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و کتیبه اند. به طور کلی بیشتر این نقوش در عین دارا بودن معانی و نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود هستند. از طرف دیگر مذاهب شیعه و سنی علاوه بر فرم سنگ قبرها، بر نوع نقوش این آثار نیز، بیشترین تأثیرات را از خود بروز داده است.
مطالعه نشانه شناختی تصویر کودک در انیمیشن ایرانی «مهارت های زندگی برای کودکان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰شماره ۵۴
257 - 274
حوزههای تخصصی:
مضامینی که انیمیشن ها درصدد القاء به مخاطبین کودکشان هستند هرگز به صورت اتفاقی نبوده، بلکه در پی رمزگذاری های خاصی صورت پذیرفته است که در نهایت منجر به معرفی الگوی از پیش تعیین شده برای کودکان است. هدف از این پژوهش، تحلیل نشانه شناختی الگوی بازنمایی کودک در انیمیشن است. بدین منظور با استفاده از روش نشانه شناسی، به بررسی محبوب ترین و پرمخاطب ترین انیمیشن ایرانی «مهارت های زندگی برای کودکان» پرداخته شده است. این مجموعه شامل 250 قسمت ده دقیقه ای که تولید آن از سال 1391 شروع و تا 1395 پایان یافته است. بدین ترتیب برای دستیابی به تصویر جامعی از کودک در این مجموعه تمام قسمت ها مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در این انیمیشن با نوعی بازنمایی توأم با «بدنمایی» از کودک و دوران کودکی مواجه هستیم. ویژگی ها و خصایص برجسته ی کودک در این مجموعه وابستگی به بزرگسالان، ناتوانی در حل مسائل شخصی، عدم خلاقیت و ابتکار، عدم تجهیز به مهارت های مدرن، فقدان روحیه ی پرسش گری و اطاعت کامل از والدین، پرخاشگری و گستاخی در مقابل همسالان، ساده لوحی و زودباوری است. علاوه بر این در بازنمایی کودک، کاراکترهای کودک در جایگاه سن طبیعی خود بازنمایی نمی شوند. بلکه کوچکتر و نابالغ تر از سن زیستی شان نمایش داده می شوند و این نابالغ بودن در تمام رفتار و تعاملات روزمره شان مشهود است. چنین الگوی بازنمایی در مجموع در قاب گفتمان «پیشامدرن» جای می گیرد. برجسته ترین ویژگی انیمیشن «مهارت های زندگی برای کودکان» این است که در آن کودک به عنوان «سوژه منفعل و تربیت پذیر» به شمار می رود.
تحلیل نشانه شناختی چگونگیِ وحی بر اساس «مدل یاکوبسن» و با تکیه بر مفهوم نزول از منظر ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشاره به نزول وحی بر قلب پیامبرگرامی اسلام(ص) در آیاتی از قرآن، سبب ورود برخی نظرات در باب عدم وحیانی بودن الفاظ قرآن به مطالعات قرآنی معاصر شده است. در مقابل، گروهی از اندیشمندان نیز با تکیه بر دانش هایی که از گذشته رایج بوده، ادله ای جهت پاسخگویی به این دیدگاه ها ارایه کرده اند. از آنجایی که در دوره معاصر ، دانش های جدیدتری مانند زبانشناسی ظهور یافته، بررسی نزول وحی با تکیه بر این علوم نیز در کنار دانش های پیشین حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، با تکیه بر رویکرد نشانه شناسی که از شاخه های زبانشناسی است، به بررسی وحی از منظر قرآن پرداخته و آرای محققانی چون یاکوبسن و ایزوتسو را در این باره مورد تحلیل قرار داده است.یافته های حاکی از ارتباط عمودی میان گیرنده و فرستنده وحی در مدل یاکوبسن و اختلاف سطح وجودی ایشان است. از منظر ایزوتسو در پدیده وحی،کانالی ویژه جهت ارتباط یکطرفه از سوی فرستنده ایجاد شده است. با عنایت به این که کانال ارتباطی ویژه بوده، انتقال پیام نیز در قالب نشانه های قابل فهم برای بشر (الفاظ و جملات عربی) صورت گرفته است. این امر بیانگر وحیانی بودن الفاظ قرآن است.
نشانه شناسی عنوان مثنوی های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
272-245
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی علم مطالعه انواع نشانه ها، عوامل حاضر در فرایند تولید معنا و تعبیر آن ها و قواعد حاکم بر نشانه هاست. یکی از حوزه های نشانه شناسی، عنوان اثر است. عنوان در آثار عرفانی عطار از جمله منطق الطیر، مصیبت نامه، اسرارنامه و الهی نامه نشانه ای است که معناهای ضمنی فراوانی در بطن خود دارد. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، نشانه شناسی عنوان در آثار عطار، ویژگی های عنوان از لحاظ معنا و کارکردهای آن مورد بررسی قرار گرفت تا دلالت های ضمنی آن ها آشکار شود. هدف از این پژوهش کشف روش های به کاررفته در گزینش عنوان و نوع رابطه عنوان با متن و تحلیل نشانه های موجود در متن و نوع رابطه آن ها با عنوان است. یافته های پژوهش نشان دهنده به کارگیری دو روش بینامتنیت و نمادپردازی در گزینش عنوان است. بررسی نشانه شناسی متن اثر نیز نشان می دهد که عناوین به مثابه متنی موازی با متن اصلی قرار گرفته و در شخصیت پردازی و معرفی موضوع و محتوا وارد شده و با هدف معناافزایی و تکمیل معناهای متن حرکت کرده و به واسطه محور جانشینی به وسیله نشانه های موجود در متن تقویت شده است. بررسی نشانه ها در محور هم نشینی نشان می دهد که معناها در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و به تولید معناهای مورد نظر شاعر انجامیده است.
نشانه شناسی به عنوان چارچوبی برای خوانش و نگارش منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
65 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: علم نشانه شناسی نوین در عرصه های مختلفی از علوم، دریچه های جدیدی باز کرده و فرایند تحلیل را در شاخه های مختلف با ارائه الگوهایی بسط داده است. به نظر می رسد نشانه شناسی می تواند چارچوبی در اختیار معماران منظر قرار دهد.هدف پژوهش: این پژوهش با مراجعه به مبانی نشانه شناسی در پی یافتن نسبت بین نشانه شناسی و معماری منظر است تا از این طریق به الگویی برای تحلیل و طراحی معماری منظر برسد.روش پژوهش: این مقاله از روش تطبیق لنزی برای قیاس منظر به عنوان یک متن و نشانه شناسی به عنوان ابزار تحلیل متن بهره می برد و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و تحلیل مفاهیم پایه، نظرات و تقسیم بندی های افراد صاحب نظر در عرصه نشانه شناسی می پردازد و الگوهایی ترکیبی برای تحلیل و طراحی پیشنهاد می کند.نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش پیشنهاد الگوی سه وجهی ترکیبی برگرفته از الگوی پیرس و الگوی یلمزلف برای مطالعات منظر است که کالبد، معنا و مخاطب منظر را در ارتباط با یکدیگر مورد مطالعه قرار می دهد. همچنین در مطالعات مربوط به کالبد و معنا، الگوی بسط داده شده یلمزلف توسط وانگ را عملیاتی کرده، که الگوی سه مرحله ای برای یافتن معنای منظر یا معنابخشی به آن است.
خوانش نشانه شناسانه ی رولان بارت از متن به عکس: خوانشی ساختارگر تا پساساختارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار رولان بارت در نشانه شناسی، مطالعه نمادها و نشانه ها، باعث نوعی فراشد از ساختارگرایی به پساساختارگرایی شد. پایدارترین مفهوم نزد بارت که پیوسته مضامین گسترده تر به خود می گرفت، مفهوم متن است. این ویژگی باعث شد متن فراتر از نشانه های نوشتاری و الفبایی به شمار آید. عکس هم چون نظام نشانه ای متفاوت نسبت به نوشتار ولی همیشه محصور در زبان و معنادهی است، و بارت درصدد خوانش تصویر و به ویژه عکس از طریق نشانه شناسی شد. وی باور داشت عکس بیش از آنکه واقعیت را منعکس یا بازنمایی کند، بر آن دلالت دارد. نشانه ها و چیزهایی که برای بیننده در مقام خواننده ی عکس مهم تلقی می شود، مبنای تفسیر و واکاوی قرار داد. در پژوهش حاضر سوالات زیر پاسخ داده می شود. اول این که، ویژگی های نشانه شناسانه بارت در متن و عکس چیست؟ دوم، چه گذاری در این خوانش نشانه شناسی بارت از ساختارگرایی به پساساختارگرایی رخ می دهد؟ در نهایت، چگونه مفاهیم نشانه شناسی بارت در عکس مطرح می شود؟ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. ابزارهای رویکرد نشانه شناسی در تحلیل متون، به صورت اختصار و نقش و اهمیت آنها در تحلیل و خوانش عکس، تشریح و تبیین می شود. نتیجه بنیادین این پژوهش در فراشد پساساختارگرایی بارت، عکس هم چون متن، خواننده و بیننده یا مخاطب را همانند هنرمندی خلاق می داند که بر گستره معنایی اثر می افزاید.
آرایه های پیرنگ ساز» در داستان های کودک: با رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
پیرنگ مجموعه ای از توالی حوادث داستان است در چارچوب نظام علّی. درواقع، پیرنگ ماده داستانیِ شکل نیافته ای در ژرف ساخت روایت و مستقل از شیوه روایتگری و گشتارهای زبانیِ روساخت است. از منظر این پژوهش، آرایه ها دو گونه اند: روایی و پیرنگی. «آرایه روایی»، شگردی آوایی یا معنایی، مازاد بر پیرنگ، و برای غنی سازی زیبایی شناختیِ روایت است و اگر از روایت حذف شود، نظام علّیِ پیرنگ و هسته مرکزی داستان مخدوش نمی شود. دوگانِ هر «آرایه روایی» یک «آرایه پیرنگی» است که از پیرنگ قابل حذف نیست. هدف پژوهش پیشِ رو معرفی نشانه شناختیِ آرایه های اخیر است که نه به عنوان شگردهایی صرفاً زیبایی شناختی بلکه به عنوان سازه هایی پیرنگ ساز در داستان های کودک -در تناظر با آرایه های ادبی- قرار دارند. مسئله پژوهش چگونگی بازتاب نشانه شناختیِ آرایه ها در ژرف ساخت داستان ها و منظومه های روایی کودک است. در همین راستا، این پژوهش ابتدا الگوی سه وجهیِ نشانه شناسی پرس مبتنی بر «بازنمون، تفسیر، موضوع» را توصیف، سپس با رویکردی تحلیلی توصیفی تعریف آرایه های ادبی را به تعریف نشانه شناختیِ دوگانِ پیرنگ سازش گسترش می دهد. پژوهش حاضر برای نخستین بار به کارکرد روایت شناختی و غیربلاغیِ علم بدیع توجه می کند. ازآنجاکه دسته بندی های شعرمحورِ سنتیِ آرایه ها، بسندگی لازم را برای تحلیل متون روایی ندارند، بنابراین پژوهش های روایت محور در زمینه آرایه ها از ضرورت های نقد ادبی به شمار می آیند.
نشانه- معناشناسی روایتی شطح گونه از کتاب معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
235 - 258
حوزههای تخصصی:
دانش نشانه شناسی پس از طرح نظریات فردینان دوسوسور، از مهمترین کلیدهای تحلیل مباحث زبانی روایات و متون به حساب می آید. تحلیل های نشانه- معناشناسی در حوزه روایات ادبی، هنری و عرفانی و اساطیری نیز می کوشد تا مدلول ها و مفاهیم ذهنی و تجربیات عرفانی روایت گران را مورد بحث و تحلیل قرار دهد. روایت مکاشفه بهاءولد عارف بزرگ سده ششم هجری قمری و پدر و استاد بزرگترین شخصیت عرفانی منظومه های عارفانه، مولانا جلال الدین رومی، حکایت از آن دارد که سالک راه حق پس از قرار گرفتن در مقام جستجوگر خداوند می تواند به جلوه هایی از عالم غیب دست یابد که با بسط وجود و هویت انسانی او همراه است. مسأله بسط وجود به لحاظ نشانه-معناشناسی هم مفهومی است از فروریختن قالب های اولیه وجود سالک و هم صیرورت و شدن او را در جریانی وجودی و متافیزیکی همراه با بودنی در ساحت غیب تعیین می کند. پژوهش حاضر بیانگر این دستاورد است که مکاشفات عارفان، تنها تحولی در ساحت ذهنیت و مفاهیم زبانی نیست بلکه بیانگر تغییر وجود، بسط و سعه منِ عارفانه و شدن دوباره سالک نیز هست.