مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ناگویی هیجانی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نارضایتی از تصویر بدنی و ناگویی هیجانی با اعتی اد ب ه تلفن های هوشمند نوجوانان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر دوره متوسطه دوم ناحیه 3 شهر تبریز در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه ای به حجم 150 نفر از میان آنان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اعتیاد به تلفن هوشمند ( SAS ؛ کوان و همکاران، 2013)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو ( TAS-20 ؛ بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی ( BICI ؛ لیتلتون و همکاران، 2005) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون چندگانه، با استفاده از نرم افزار SPSS-23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، بین ناگویی هیجانی و نارضایتی از تصویر بدن با اعتیاد به تلفن هوشمند رابطه مثبت معنی داری وجود داشت (01/0 > p ). ضرایب استاندارد بتا نیز نشان داد ناگویی هیجانی (47/0 =β ) و نارضایتی از تصویر بدنی (31/0 =β ) قادر به پیش بینی اعتیاد به تلفن های هوشمند بودند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که نارضایتی از تصویر بدن و ناگویی هیجانی در زمره متغیرهای مرتبط با اعتیاد به تلفن های هوشمند بوده و توانایی پیش بینی آن را دارند .
ساخت و تعیین شاخص های روان سنجی مقیاس ناگویی هیجانی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ناگویی هیجانی به عنوان دشواری در شناسایی و بیان احساسات، تفکر بیرونی محور، و فرایندهای تخیلی محدود، تعریف شده است. بیشتر مطالعات در زمینه ناگویی هیجانی در افراد بزرگسال انجام شده و پژوهش های کمتری جهت ارزیابی ناگویی هیجانی کودکان انجام شده است؛ بنابراین هدف این پژوهش ساخت، اعتباریابی، و شناسایی ساختار عاملی مقیاس ناگویی هیجانی کودکان بود. روش : این پژوهش به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد و جامعه آماری آن شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر قروه در سال تحصیلی 99-1398 بود. حجم نمونه شامل 260 دانش آموز از جامعه ذکر شده بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (ریف و همکاران، 2006) جهت تعیین روایی همگرا، و مقیاس محقق ساخته ناگویی هیجانی کودکان توسط والدین دانش آموزان تکمیل شد. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS 22 و LISREL 8.5و به روش ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی، و تأییدی تحلیل شدند. همچنین روایی محتوایی این مقیاس توسط 4 نفر از متخصصان حوزه روان شناسی تأیید شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پنج عامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در بیان احساسات، دشواری در خیال پردازی، دشواری در تشخیص احساسات از تغییرات فیزیولوژیکی، و تفکر عینی با مقدار ویژه بالاتر از 1 توانسته اند 59/26 درصد از واریانس گویه ها را تبیین کنند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد. یافته های این پژوهش نشان داد که میزان آلفای کرونباخ برای کل مقیاس70/. و برای هر یک از عوامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در بیان احساسات، دشواری در خیال پردازی، دشواری در تشخیص احساسات از تغییرات فیزیولوژیکی، و تفکر عینی به ترتیب 89/.، 81/.، 88/.،60/. و 71/. به دست آمد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مقیاس 26 گویه ای ناگویی هیجانی کودکان از نظر اعتبار و ساختار عاملی، ابزار مناسبی جهت استفاده در حوزه های مختلف روان شناسی، آموزشی، و پژوهشی است و استفاده از این آن به تمامی متخصصان و پژوهشگران حوزه روان شناسی، پبشنهاد می شود.
نقش تعدیل کننده خودشفقتی در تاثیر ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی در زنان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده شفقت خود در رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی زنان با سازگاری پایین انجام گرفت . پ ژوهش حاضر به روش همبس تگی اجرا شد . بدین منظور 103 زن دارای سازگاری پایین زناشویی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . ابزار های به کاررفته در پژوهش حاضر، پرسشنامه سازگاری زناشویی ، مقیاس ناگویی هیجان تورنتو، مقیاس مشکلات بین فردی و مقیاس دل زدگی زناشویی بود. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان دادند شفقت خود در رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی بر دل زدگی زناشویی نقش تعدیل کننده دارد . براساس یافته های پژوهش حاضر، هرچه میزان شفقت خود در زنان با سازگاری پایین با دل زدگی زناشویی بیشتر باشد، ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی کمتری را تجربه می کنند .
پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس ناگویی هیجانی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس ناگویی هیجانی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان بوده است. در این مطالعه طرح پژوهشی از نوع همبستگی و جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 98-1397 می باشد که بر اساس گزارش اداره آموزش و پرورش کل 5982 نفر می باشند. با استفاده از جدول برآورد نمونه کرجسی مورگان(1970)، نمونه ای به حجم 375 نفر در نظر گرفته شد. بعد از مشخص شدن تعداد نمونه آماری، به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیای ثورث، کلارک و تیکز (1939)، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو بگبی، پارکر و تیلور (1994)، استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده نشان داد که مقدار همبستگی سازگاری اجتماعی و ناگویی هیجانی، 52/0 می باشد که از نظر آماری معنادار است (01/0p ≤ ). بر اساس نتایج این پژوهش ناگویی هیجانی با بتای 38/0- سهم بالایی را در پیش بینی سازگاری اجتماعی داشته و نیز رابطه آن با سازگاری منفی و معکوس است.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی در مددجویان مرد زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1519-1532
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی اثربخشی درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی را در بهبود شاخص های سلامت روان مراجعان با مشکلات گوناگون تأیید نموده اند، اما مطالعه ای که به مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی مددجویان مرد زندانی پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و واقعیت درمانی بر ناگویی هیجانی در مددجویان مرد زندانی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با بهره گیری از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را تمامی مددجویان مرد زندان شهرستان الیگودرز در سال 1398 تشکیل دادند که تعداد آنها 209 نفر بود. نمونه 45 نفر از زندانیان بودند که به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تایلر، 1994) بود. گروه آزمایشی اول، درمان متمرکز برشفقت (گیلبرت، 2010؛ 2014) و گروه آزمایشی دوم، واقعیت درمانی (ووبلدینگ، 2013) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. آزمودنی های گروه گواه تا پایان فرآیند پژوهش مداخله ای دریافت ننمودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که هر دو مداخله درمانی در بهبود ناگویی هیجانی در گروه های آزمایش مؤثر واقع شدند (0/01 > p ). همچنین بین اثربخشی درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت و هر دو مداخله اثربخشی یکسانی داشتند (0/05 < p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، حمایت تجربی مناسبی را برای درمان متمرکز برشفقت و واقعیت درمانی فراهم می آورد. پیشنهاد می گردد روانشناسان و مشاوران شاغل در زندان ها، از این دو رویکرد در جهت ارتقاء سلامت روان زندانیان استفاده نمایند.
پیش بینی ناگویی هیجانی نوجوانان دختر بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و نظریه ذهن والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
39 - 65
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی پیش بینی ناگویی هیجانی در دختران نوجوان بر اساس طرحواره ناسازگار اولیه و نظریه ذهن والدین بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1398 بود و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی ابتدا از بین مدارس مقطع متوسطه دوم دختران منطقه 5، 9، 12 و 21 تهران انتخاب و از هر منطقه سه دبیرستان انتخاب و با حفظ اصل محرمانه بودن و رضایت جهت شرکت در پژوهش و بر اساس فرمول کوکران 300 دانش آموز انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، پرسشنامه فرم کوتاه طرحواره ی ناسازگار اولیه یانگ (1998) و آزمون ذهن خوانی بارون-کوهن (2001) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمره مولفه های طرحواره های ناسازگار اولیه والدین با ناگویی هیجانی دختران رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0 P=)؛ همچنین بین نمره نظریه ذهن والدین با ناگویی هیجانی دختران رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (0/01= P). همچنین ضرایب رگرسیون گام به گام نشان داد که طرحواره های معیار سرسختانه (0/001=β=0/24 ,P)، خودانضباطی (0/001=β=0/33 ,P)، بدرفتاری (0/001= β=0/41,P)، نظریه ذهن (0/001=β=0/43 ,P)، رهاشدگی (0/001=β=0/48 ,P)، بازداری هیجانی (0/001=β=0/50 ,P)، نقص و شرم (0/001=β=0/52 ,P)، و استحقاق (0/001=β=0/53 ,P)، توانست ناگویی هیجانی را پیش بینی کنند.
نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در رابطه ی بین حمایت اجتماعی ادراک شده و شکایات جسمانی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
199 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در ارتباط بین حمایت اجتماعی ادراک شده و شکایات جسمی بیماران زن افسرده بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام زنان افسرده ی اساسی شهر شیراز بود. بدین منظور با روش نمونه گیری در دسترس، 101 زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که به کلینیک های روانپزشکی و روانشناختی شهر شیراز مراجعه کرده بودند، پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو(TAS-20)، مقیاس چندگانه ی حمایت اجتماعی درک شده(MSPSS) و اختلالات روان تنی ریاحی و همکاران(1386) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین حمایت اجتماعی ادراک شده و شکایات جسمی رابطه ی معکوس معنی دار و بین ناگویی هیجانی و شکایات جسمی رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده بر شکایات جسمی اثر مستقیم و غیرمستقیم دارد. همچنین مدل تحقیق قادر به برآورد 38/0 از تغییرات شکایات جسمی بیماران زن افسرده بود. بنابراین حمایت اجتماعی ادراک شده هم به طور مستقیم و هم از طریق ناگویی هیجانی می تواند بر سلامت جسمی زنان مبتلا به افسردگی تاثیر بگذارد. بعنوان نتیجه گیری میتوان گفت که زنان بعنوان سنگ زیر بنای هر جامعه یی نیازمند دریافت توجه و حمایت و تشخیص زودهنگام اختلالات خلقی جهت پیشگیری از تبدیل به مشکلات جسمانی، هستند
الگوی روابط ساختاری روابط ذهن آگاهی، خودتعیین گری، شفقت به خود و ناگویی هیجانی در دانش آموزان دختر دارای سابقه خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۰
149 - 169
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی ساختاری روابط ذهن آگاهی، خودتعیین گری، شفقت به خود و ناگویی هیجانی در دانش آموزان دارای سابقه خودزنی انجام شد. پژوهش حاضر، از نوع همبستگی بود که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه فولادشهر در سال 99-1398 بود. از بین جامعه، نمونه ای به اندازه 91 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به پرسشنامه های ذهن آگاهی فرایبورگ، شفقت به خود ریس و همکاران، خودتعیین گری ایلاردی، لئون، کسر و رایان و ناگویی هیجانی بگبی، پارکر و تیلور پاسخ دادند. داده ها با معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ذهن آگاهی بر شفقت به خود و خودتعیین گری تأثیر مستقیم مثبت و بر ناگویی هیجانی تأثیرمستقیم منفی داشت (01/0>p ). خودتعیین گری نیز بر شفقت به خود تأثیر مستقیم مثبت و بر ناگویی هیجانی تأثیر مستقیم منفی داشت (01/0>p ). با این وجود، بررسی روابط غیرمستقیم نشان داد که ذهن آگاهی بطور غیرمستقیم ازطریق افزایش خودتعیین گری منجر به کاهش ناگویی هیجانی و افزایش شفقت به خود در نوجوانان دختر دارای سابقه خودزنی می شود (01/0>p ). بنابراین می توان نتیجه گرفت که خودتعیین گری در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت خود و همچنین در رابطه بین ذهن آگاهی و ناگویی هیجانی در دانش آموزان دارای سابقه خودزنی نقش میانجی معنی دار دارد.
پیش بینی ناگویی هیجانی بر اساس خودکارآمدی و کمال گرایی در کودکان خیابانی در سنین مدرسه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی ناگویی هیجانی بر اساس خودکارآمدی و کمال گرایی در کودکان خیابانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه شامل کلیه کودکان خیابانی مراجعه کننده به موسسات (رویش نهال جوان فرحزاد، خانه علم فرحزاد، خانه کودک شوش، خانه کودک ناصرخسرو و خانه ای برای آینده) شهر تهران در سال 1397 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 158 نفر از کودکان خیابانی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) و کمال گرایی بشارت (1386) بوده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن بالای 0.7 به دست آمد. با استفاده از روش همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چند متغیره داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دشواری در توصیف احساسات با خودکارآمدی و کمال گرایی در کودکان خیابانی رابطه منفی و بین دشواری در شناسایی احساسات با خودکارآمدی و کمال گرایی در کودکان خیابانی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد ( 0.01 p< ). همچنین نتایج نشان داد که بین تفکر برون مدار با خودکارآمدی و کمال گرایی در کودکان خیابانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بنابراین خودکارآمدی و کمال گرایی پیش بینی کننده معنی دار ناگویی هیجانی هستند.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خوش بینی و ناگویی هیجانی معلمان زن بازنشسته مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسى اثربخشی روان درمانى مثبت نگر بر خوش بینى و ناگویى هیجانى معلمان زن بازنشسته مضطرب بوده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردى و ازنظر روش، نیمه آزمایشى با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بوده است که با استفاده از روش نمونه گیرى هدفمند، تعداد ۳۰ نفر از زنان مضطرب بازنشسته به عنوان نمونه انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفى ۱۵ نفر در گروه آزمایش و ۱۵ نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه خوش بینی شییر و کارور، ناگویى هیجانی تورنتو و اضطراب بک استفاده شد. پروتکل روان درمانی مثبت نگر به مدت هشت جلسه و هفته ای یک بار و هر جلسه به مدت 90 دقیقه روی گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه وتحلیل داده ها با رعایت مفروضه ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دادند روان درمانی مثبت نگر بر خوش بینی، ناگویی هیجانی، افزایش شناسایی احساسات، کاهش دشواری توصیف احساسات و افزایش تفکر عینی معلمان زن بازنشسته مضطرب مؤثر است و بر ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در پس آزمون و مرحله پیگیری تغییرات کاهشی دارد و بر متغیر خوش بینی در گروه آزمایش در پس آزمون و مرحله پیگیری تغییرات افزایشی دارد. همچنین، اثرات مداخلات تا زمان پیگیری در گروه آزمایش پایدار باقی مانده است.
بررسی رابطه ناگویی هیجانی و تیپ شخصیتی D، با میانجی گری استرس ادراک شده بر میزان فشار خون بیماران قلبی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه ناگویی هیجانی و تیپ شخصیتی D با میانجی گری استرس، بر میزان فشار خون بیماران قلبی بود . روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را بیماران قلبی مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) مشهد در زمستان 1393 تشکیل دادند. نمونه گیری به روش در دسترس صورت گرفت و از بین 623 نفر مراجعه کننده به بیمارستان تعداد 200 نفر انتخاب و به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن، کاماراک و مرملستاین (1983)، تیپ شخصیتی D و نسخه فارسی ناگویی هیجانی تورنتو بشارت (2007) پاسخ دادند. نتایج با مدل تحلیل مسیر و ضریب همبستگی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تیپ شخصیتی D و ناگویی هیجانی با میانجی گری استرس ادراک شده توانستند افزایش فشار خون را پیش بینی کنند. الگوی تحلیل مسیر مورد تائید قرار گرفت بر این اساس مسیر شخصیت D به فشار خون با ضریب استاندارد 24/0 و مسیر استرس به فشار خون با ضریب استاندارد 22/0 معنادار بود و مسیر شخصیت D به استرس با ضریب اثر 11/0 و مسیر ناگویی هیجانی به استرس با ضریب اثر 02/0 معنادار نبود باید توجه داشت که در این الگوی ساختاری شخصیت به استرس، ناگویی هیجانی به فشار خون و ناگویی هیجانی به استرس اثر علی ندارند و رابطه همبستگی است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که مؤلفه های روان شناختی نظیر تیپ شخصیتی D و ناگویی هیجانی و استرس ادراک شده می توانند در افزایش بیماری های مزمن جسمی نظیر فشار خون و سایر بیماری های قلبی مؤثر باشند.
نقش میانجی ناگویی هیجانی و اضطراب ناشی از کرونا در ارتباط بین تاب آوری با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
143 - 159
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا و به دنبال آن، قرار گرفتن افراد در شرایط قرنطینه، تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی زیادی در پی داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ناگویی هیجانی و اضطراب ناشی از کرونا در ارتباط بین تاب آوری با تعارضات زناشویی در دوران قرنطینه انجام شد. طرح پژوهش حاضر، همبستگی از نوع الگویابی تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش، همه زوجین دانشجوی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین در سال 1399 بود. در این پژوهش 100 زوج به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی (ثنایی ذاکر)، پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو، مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون جمع آوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و اضطراب ناشی از کرونا بین تعارضات زناشویی زوجین و تاب آوری نقش میانجی دارد؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت با ارتقاء تاب آوری، توانایی مقابله در برابر عوامل اضطراب زا و تنظیم هیجان افزایش می یابد و به دنبال آن مشکلاتی همچون تعارضات زناشویی کاهش می یابد. از این یافته می توان استفاده از آموزش برنامه های ارتقای تاب آوری در مقابله با اضطراب و مشکلات وابسته را پیشنهاد کرد.
بهزیستی روانشناختی: نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از مؤلفه های روانشناسی مثبت با متغیرهای متعدد فردی و خانوادگی در حوزه روانشناسی از جمله تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در ارتباط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در بین دانشجویان دانشگاه آزاد قم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد قم در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بودند، که نمونه ای شامل ۳۵۰ نفر (۱۹۵ نفر مرد و ۱۵۵ نفر زن) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تمایز یافتگی، پرسشنامه ناگویی هیجانی، ۴ عامل از پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. برای بررسی و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۶ و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من به صورت معناداری قادر به پیش بینی ۲۵/۳۸ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی بودند (۰/۰۰۱> P ). همچنین بین بهزیستی روانشناختی با تمایزیافتگی و قدرت من رابطه مثبت و با ناگویی هیجانی رابطه معکوس داشت (۰/۰۱> P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در پیش بینی بهزیستی روانشناختی شایان توجه بود؛ بنابراین می توان بیان کرد سطح تمایزیافتگی و قدرت من بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر در بهزیستی روانشناختی دانشجویان نقش دارند و از طریق شناسایی و بهبود این متغیرها در دانشجویان می توان انتظار داشت که بهزیستی روانشناختی آن ها ارتقا پیدا کند.
پیش بینی خشونت خانگی بر اساس عملکرد خانواده و سطح تمایزیافتگی خود با نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهر بجنورد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
167 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش جهت پیش بینی خشونت خانگی علیه زنان بر اساس سطح تمایز یافتگی خود و عملکرد خانواده با واسطه گری ناگویی هیجانی در زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهری ،شهر بجنورد انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی با روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد و جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهر ی در تیر 98 تا آبان 1398 که تعداد آن ها 1335 نفربوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 250 نفر انتخاب شدند و روش نمونه گی ری در دسترس تعیین شد.به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های خشونت خانگی، ناگویی هیجانی و عملکرد خانواده و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری، استفاده شد. یافته ها نشان داد که با توجه به تایید رابطه معنی دار بین متغیرهای پژوهش (عملکرد خانواده، تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و خشونت خانگی)، امکان بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در ارتباط عملکرد خانواده و سطح تمایز یافتگی خود با خشونت خانگی فراهم است. نتیجه گیری: از آنجا که سطح معناداری تاثیر غیر مستقیم کمتر از 01/0 است می توان نتیجه گرفت ناگویی هیجانی نقش میانجی بین عملکرد خانواده و سطح تمایز یافتگی خود با خشونت خانگی علیه زنان دارد
اثربخشی خانواده درمانی کوتاه مدت ستیر بر ناگویی هیجانی و بلوغ عاطفی در زوجین متقاضی طلاق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : طبق الگوی ستیر شیوه پیام رسانی زوجین بیانگر احساس ارزش شخصی آنها است . پیام رسانی و ارتباط ناکارآمد(غیرمستقیم، مبهم، ناقص، تحریف شده، نامناسب، و ناهمخوان)، شاخص نظام خانوادگی بدکار به شمار می آیند. لذا هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی خانواده درمانی کوتاه مدت ستیر بر ناگویی هیجانی و بلوغ عاطفی در زوجین متقاضی طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره سرای امید کاشان در شش ماهه دوم سال 1399 شامل 100 زوج بود که پس از غربالگری با پرسشنامه بلوغ عاطفی سینک و بهارگاوا (1984) و ناگویی هیجانی تورنتو 40 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی خانواده درمانی ستیر(10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله ستیر قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله خانواد درمانی ستیر بر بلوغ عاطفی (001/0 P= و 40/180 F= ) و ناگویی هیجانی (001/0 P= و 72/267 F= ) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله خانواده درمانی ستیر برای کاهش ناگویی هیجانی و همچنین بهبود ثبات بلوغ عاطفی در همسران دچار مشکلات زناشویی روش مناسبی است .
طراحی مدل تأثیر ناگویی هیجانی بر ملال فراغت و تنهایی اجتماعی با نقش تعدیلگر فعالیت بدنی سالمندان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
237 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نقش تعدیل گر فعالیت بدنی بر رابطه علی ناگویی هیجانی بر ملال فراغت و تنهایی اجتماعی سالمندان شرکت کننده در فعالیت های اوقات فراغت شهر تهران است. جامعه آماری پژوهش را سالمندان شرکت کننده در پارک های عمومی و همسایگی و حاضر در فعالیت های بدنی تشکیل می دهند. بر اساس فرمول حجم نمونه معادلات ساختاری و به روش خوشه ای از مناطق مختلف تهران، تعداد 221 نفر نمونه آماری پژوهش را تشکیل دادند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های استاندارد ناگویی هیجانی، تنهایی اجتماعی، ملال فراغت و پرسش نامه فعالیت بدنی شارکی است. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از آن بود که فعالیت بدنی به عنوان تعدیلگر در رابطه علی ناگویی هیجانی و ملال فراغت تأثیر معکوس و معناداری دارد. همچنین نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فعالیت بدنی بر رابطه علی بین ناگویی هیجانی و تنهایی اجتماعی نیز اثر عکس و تعدیلی دارد. متولیان ورزش، بایستی با فراهم نمودن زمینه مناسب برای فعالیت های ورزشی سالمندان مانند تجهیز پارک ها به تسهیلات ورزشی و رفاهی ویژه سالمندان و یا با برنامه ریزی جهت اجرای فعالیت های مختلف مانند ورزش صبحگاهی و پیاده روی و ... موجب افزایش مشارکت سالمندان در فعالیت های ورزشی شوند.
بررسی اثربخشی روان درمانگری کوتاه مدت مبتنی بر خود مهارگری با جهت گیری مذهبی بر مهار پرخاشگری و ناگوئی هیجانی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان شبستر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
45 - 60
حوزههای تخصصی:
پرخاشگری و ناگویی هیجانی یکی از مشکلات رفتاری بسیار جدی و نگران کننده در نوجوانی است. هدف: پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روان درمانگری کوتاه مدت آموزش مبتنی بر خود مهارگری با جهت گیری مذهبی بر مهار پرخاشگری و ناگوئی هیجانی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان شبسترمی باشد. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری در تحقیق حاضر کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه شهرستان شبستر شامل می شود که به روش نمونه گیری دردسترس بر روی تعدادی از آنها پرسشنامه های پرخاشگری باس و پری(AQ-29/4)و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS-20) اجراء گردید. پس از مشخص شدن دانش آموزانی که پرخاشگری و ناگویی هیجانی بالایی داشتند 24 نفر انتخاب و بصورت تصادفی، 12 نفر درگروه آزمایش و 12 نفر دیگر نیز در گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت روان درمانگری کوتاه مدت آموزش مبتنی بر خودمهارگری با جهت گیری مذهبی قرار گرفتند. سپس از دو گروه ذکر شده پس آزمون گرفته شد. یافته ها : داده ها با استفاده از آزمون مانوا و تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد و نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانگری کوتاه مدت آموزش مبتنی بر خود مهارگری با جهت گیری مذهبی بر مهار پرخاشگری و ناگویی هیجانی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان شبستر بود موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان گفت روان درمانگری کوتاه مدت آموزش مبتنی بر خود مهارگری با جهت گیری مذهبی موجب مهار پرخاشگری و ناگویی هیجانی دانش آموزان می شود.
تحلیل معادلات ساختاری ناگویی هیجانی براساس جو عاطفی خانواده و سبک های دلبستگی با میانجیگری تمایزیافتگی و تصویر بدنی افراد متأهل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده اند که ناگویی هیجانی می تواند متاثر از تصویر بدنی و شرایط خانوادگی باشد. بنابراین؛ پژوهش حاضر با هدف تحلیل معادلات ساختاری ناگویی هیجانی بر اساس جو عاطفی خانواده و سبک های دلبستگی با میانجیگری تمایزیافتگی و تصویر بدنی انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری، متشکل از کلیه زنان و مردان متأهل ساکن منطقه 2 شهر تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه با استفاده از روش پیشنهادی شوماخر و لوماکس (2004)، 400 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و آنلاین انجام شد. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه های پژوهش شامل ناگویی خلقی تورنتو (1994)، جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990)، تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1988) و تصویر بدنی مدیروس و گارسیا (2002)، بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی اضطرابی به صورت مثبت و سبک وابستگی و نزدیک بودن، جو عاطفی خانواده، تمایز یافتگی خود و تصویر بدنی به صورت منفی و معنادار بر ناگویی هیجانی اثر دارند. همچنین تمایز یافتگی خود، اثر سبک دلبستگی اضطرابی بر ناگویی هیجانی را به صورت مثبت و اثر سبک دلبستگی نزدیک بودن بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. تصویر بدنی اثر سبک دلبستگی اضطرابی بر ناگویی هیجانی را به صورت مثبت و اثر سبک دلبستگی نزدیک بودن بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. تمایزیافتگی خود و تصویر بدنی اثر جو عاطفی خانواده بر ناگویی هیجانی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که بهبود جو عاطفی خانواده و سبک دلبستگی هم به طور مستقیم و هم از طریق افزایش تمایریافتگی خود و بهبود تصویر بدنی، در کاهش ناگویی هیجانی افراد متأهل موثر هستند.
بررسی مدل ساختاری رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی با کیفیت زندگی و با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۳۰۶-۲۲۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به اینکه فشارخون بالا یکی از مهم ترین تهدیدکننده های سلامت روان و کیفیت زندگی به شمار می رود؛ ازاین رو، بررسی عوامل مهم روانشناختی همچون تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی مورد استفاده توسط افراد مبتلا به فشار خون بالا و تأثیر این متغیرها بر کیفیت زندگی آنها، می تواند در بهبود وضعیت روانشناختی این بیماران کمک کننده باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل ساختاری رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی با کیفیت زندگی با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشار خون بالا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل 700 بیمار مبتلا به فشارخون بالا که در فصل بهار و تابستان سال 1398 به بیمارستان قلب شهر شیراز مراجعه کردند، بود. از بین آنها 480 بیمار انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2007)، پرسشنامه سبک های دفاعی انروز و همکاران (1993)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو تایلر و همکاران (1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، رگرسیون خطی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و لیزرل 8/8 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: متغیرهای تنظیم شناخت هیجان و سبک های دفاعی رابطه معناداری را با متغیر کیفیت زندگی با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا نشان دادند (0/001 >P). نتیجه گیری: استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نوع سبک های دفاعی برای غلبه بر ناگویی هیجانی توسط افراد مبتلا به فشارخون بالا، می تواند کیفیت زندگی این افراد را تحت تأثیر قرار دهد.
مقایسه اثربخشی دارو درمانی و مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به سردردهای تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
121 - 136
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه دارودرمانی و مدیریت شناختی رفتاری استرس بر کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی (بعنوان دو سبک مقابله ای ناکارآمد در برابر استرس) در بیماران مبتلا به سردردهای تنشی می باشد.
روش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد 40 نفر از افراد مبتلا به سردرد تنشی شهرستان ساری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در چهار گروه 10 نفره تقسیم شدند. گروه اول صرفاً درمان با مدیریت شناختی رفتاری استرس دریافت نمودند. گروه دوم صرفاً درمان دارویی شدند، گروه سوم همزمان دو درمان مذکور را دریافت نمودند و گروه چهارم هیچ درمانی دریافت ننمودند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی را تکمیل نمودند.
یافته ها: نتایج با نرم افزار spss و آزمونهای ناپارامتریک تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند، گروه اول (مدیریت استرس) و گروه سوم (مدیریت استرس و دارودرمانی) طی آزمون کروسکال والیس بیشترین رتبه را در کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی کسب نمودند. گروه دوم (دارودرمانی) و گروه چهارم (بدون درمان) کمترین رتبه را در کاهش متغیرهای مذکور کسب نمودند. طبق آزمون مان ویتنی مشخص شد تفاوت نمرات دو گروه صدر جدول با گروه های پایین جدول معنادار می باشد.
نتیجه گیری: وجود مدیریت استرس در گروههای صدر جدول و وجود تفاوت معنادار بین گروه های صدر جدول و گروه های پایین جدول نشان دهنده تاثیر مثبت مدیریت استرس بر کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی می باشد. این نتیجه برای روانشناسان و مبتلایان به سردردهای تنشی مهم است چراکه از روش مدیریت شناختی رفتاری استرس می توان به اصلاح برخی سبک های مقابله ای ناکارآمد درمقابل استرس پرداخت و از آن طریق به درمان سردردهای تنشی اقدام نمود