مطالب
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۳۳ مورد.
نقدهای رادیکال آل احمد به مفهوم غرب زدگی به دلیل اقبال گسترده اقشار مختلف جامعه ایرانی در زمان مطرح شدن نقش مهمی به جهت گیری های فکری و سیاسی جامعه ایران داشت. آل احمد وضعیت آشفته حاکم بر جامعه را که در فرایند نوسازی پرتناقض زمانه اش را نقد می کند و در این مسیر تلاش دارد آگاهی بخش و هشداردهنده باشد. در این پژوهش تلاش شده تا با روش تحلیل داده ها زمینه های اجتماعی و فرهنگی شکل گیری مفهوم غرب زدگی در اندیشه آل احمد موردتوجه قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که او نقدهای قابل توجهی به مدرنیزاسیون وابسته و مدرنیسم سطحی عصر پهلوی مطرح کرد؛ اگرچه در طرح یک ایده جایگزین برای برون رفت از وضعیت غرب زدگی ناتوان بود و در نهایت با ارائه راهکارهای سیاسی برای تقویت مذهب و روحانیت به عنوان یک نیروی اجتماعی سنتی زمینه ساز شکل گیری نوعی غرب ستیزی سیاسی برآمده از تجددستیزی فرهنگی شد. نقد های وی به دلیل ضعف نظری و آشنایی سطحی با تمدن مدرن از سطح نقد وابستگی سیاسی و اقتصادی و ظواهر فرهنگی فراتر نمی رود و نمی تواند سیمایی دقیق و روشنی از وضعیت تمدنی جامعه ایران ترسیم کند.
بررسی سبک فرزندپروری در مدیر مدرسه جلال آل احمد بر مبنای نظریه دایانا بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۱۷۷-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
سبک فرزندپروری یکی از رویکردهای قابل توجه در رشته روانشناسی است که در آن به بررسی اهمیت نقش والدین و شیوه ارتباط آنان با فرزندان می پردازد. دایانا بامریند، در دهه 1960 سبک فرزندپروری را به چهار نوع اقتدارگرایانه، مستبدانه، آسان گیرانه و مسامحه انگارانه تقسیم کرده و در هرکدام به شیوه ای متمایز به نحوه ارتباط والدین با فرزندان پرداخته است. جلال آل احمد یکی از نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات داستانی معاصر است که در کتاب مدیر مدرسه با زبانی طنز و درعین حال گزنده، به توصیف و بررسی شیوه آموزش و تعلیم و تربیت کودکان و نقش والدین در بهبود مهارت اجتماعی آنان پرداخته است. در پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی سبک فرزندپروری در داستان مدیر مدرسه از آل احمد پرداخته ایم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این داستان از میان چهار سبک ارائه شده بامریند، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است و مؤلفه های موجود در آن ما را به نتایج سودمندی در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در حوزه ادبیات داستانی ایران می رساند و همچنین می تواند بستری برای مطالعات میان رشته ای ازجمله روانشناسی و ادبیات کودک و نوجوان باشد.
بررسی تطبیقی عناصر داستان در داستانهای کوتاهِ مصطفى لطفی منفلوطی و جلال آل احمد
حوزههای تخصصی:
مؤلفه های غرب زدگی و بازگشت به هویت خویشتن در اندیشه جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرب زدگی، امروزه از جمله مباحثی است که مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است و دلیل آن ایجاد بحران در حیطه هویت است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های غرب زدگی و بازگشت به هویت خویشتن در اندیشه جلال آل احمد، صورت گرفته است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و توصیفی صورت گرفته که دران ضمن بهره برداری از نوشته های جلال آل احمد، سعی شد مقالات مربوطه نیز مورد استفاده قرار گیرند. سوالی که در این پژوهش ذهن پژوهشگر را به خود معطوف کرد این بود که جلال آل احمد در مورد غرب زدگی چه دیدگاهی داشت و برای رهایی ار آن چه راکاری ارائه داد. نتایج نشان داد که وی با روی آوردن به داستان نویسی، مقاله نویسی، سفرنامه نگاری و طرح موضوعات متنوع اجتماعی در قالبهای ترجمه و تالیف،ندای بازگشت به هویت خویشتن را سر داد و معضل غرب زدگی را با هدف رهایی از هژمونی استعمار غرب به نقد گذاشت.در این پژوهش اندیشه ها و دیدگاه های وی پیرامون غرب زدگی با تاکید بر نظریه پسا استعمارگرایی از مسیر تکیه برمنابع کتابخانه ای مورد بررسی و تبیین قرار می گیرد.
تقابل سنّت و مدرنیسم در اندیشه های جلال آل احمد (نقدی بر نظر منتقدان)
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
37 - 81
حوزههای تخصصی:
کارنامه ی جلال آل احمد فراز و فرود فراوان دارد؛ از باورمندی به دین آغاز می شود و مراحلی چون گرایش به مارکسیسم و نقد سنّت و چپ گریزی و غرب ستیزی را تجربه می کند و در نهایت نیز بازگشت به سنّت و مذهب را توصیه می کند. بازگشت او به سنّت، اگرچه در ظاهر با نوعی سیاست بازی همراه است؛ امّا یک گرایش انتقادی اصلاحی است که در آن پاره هایی از ویژگی های مثبتی که در اندیشه های لیبرالیستی غرب و دیدگاه های مارکسیستی شرق وجود دارد، برای ایجاد غنا و پویایی و روزآمد کردن باورهای سنّتی، می تواند با آن ترکیب شود. آل احمد بیش از هر چیزی به دو موضوع حسّاسیت بسیار دارد: یکی رسیدن به خودباوری در شناخت و مراقبت از سنّت ها و فرهنگ دینی، و دیگری، بیرون آمدن از سلطه ی اقتصاد و سیاست و فرهنگ استعماری غرب. به این دلیل است که می توان اندیشه های غرب زدگی و رجعت به مذهب را در کارنامه ی آل احمد، سنّت گرایی مدرن نام گذاری کرد و نه مدرنیسم ارتجاعی که بعضی از منتقدان اصرار در به کارگیری آن دارند.
تحلیل داستان در نظریه جهان های متن: مطالعه موردیِ وداع اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل داستان «وداع»، اثر جلال آل احمد، با رویکرد شعرشناسی شناختی می پردازد. این تحلیل برمبنای نظریه جهان های متن (ورث، 1999) صورت می پذیرد. جهان های متن بازنمودهایی ذهنی اند که از جهان گفتمان پدید می آیند. چیدمان اصلی جهان متن به وسیله عناصرِ جهان ساز ایجاد می شود و موضوع گفتمان، به وسیله گزاره های نقشی و پیش برنده شکل می گیرد. وقتی مرزهای جهان ِ متن به وجود آمد، لایه های مفهومی دیگری قابل شناسایی است که جهان های فرعی نام دارند و بر سه نوع اند: جهان فرعیِ اشاره ای، جهان فرعیِ نگرشی و جهان فرعیِ معرفت شناختی. تحلیل داستان «وداع» براساسِ این نظریه نشان داد که هرچند بسط جهان های فرعیِ اشاره ای و نگرشی در داستان «وداع» بسیار محدود بود، ولی جهان های فرعیِ معرفت شناختی که لایه های معنایی عمیق تر ی را نشان می دهند، در این داستان به طورِ گسترده ای قابل شناسایی اند. این نتیجه نشان دهنده آن بود که داستان «وداع» متضمن لایه های عمیق معناست که به وسیله نشانه های مشخصِ متنی قابل دستیابی اند.
معادل یابی مقوله های فولکلور ایرانی: بررسی موردی ترجمه عربی نون والقلم جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عناصر فرهنگی به منزله شناسنامه یک ملت است و می تواند در صورت انتقال صحیح بر غنای فرهنگی مقصد نیز بیفزاید. لذا مترجم باید ضمن بهرمندی از دانش های زبانی، بر فرهنگ زبان مبدأ و مقصد تسلط کافی داشته باشد. پژوهش حاضر در نظر دارد معادل یابی عناصر فرهنگی رمان نون والقلم جلال آل احمد را بر اساس تقسیم بندی مقوله های فرهنگی صادق هدایت در ترجمه عربی ماجده العنانی بررسی کند. از آنجا که انتقال همه لایه های معنایی یک واژه از زبانی به زبان دیگر کار دشواری است و نمی توان برای هر یک از عناصر فرهنگی اجتماعی در زبان مقصد معادل دقیقی یافت، تبیین مفهوم هر واژه متناسب با قلمرو معنایی و مضمون فرهنگی، نیازمند راهکاری مستقل در معادل یابی است. ازاین رو، راهکارهای نیومارک اساس کار این پژوهش قرار گرفته است. یافته های این پژوهش که به روش استقرایی استنتاجی انجام، و نمونه های مهمی که در این پژوهش منعکس شده است، نشان می دهد در برگردان عناصر مادّی فرهنگی، مترجم غالباً از شیوه معادل فرهنگی و معادل توصیفی بهره برده است که می توان آن را حاصل همگونی فرهنگی مبدأ و مقصد دانست. در برگردان عناصر معنوی، مترجم علاوه بر شیوه معادل فرهنگی، معادل کارکردی و معادل توصیفی، از شیوه تلفیقی استفاده کرده است و به توضیح و تفسیر مقوله مورد نظر می پردازد.
رابطه کارکردهای زبانی با تیپ های شخصیّتی در داستان نون و القلم جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقات مختلف اجتماع، صاحبان حِرَف و مشاغل گوناگون و مردمان شهر و روستا هر کدام تحت تأثیر ویژگی های طبقاتی، تحصیلی، جنسیتی، اقلیمی، دینی، سنی و روانی متفاوت، نوع سخن گفتن و به عبارتی کارکردهای زبانی ویژه ی خود را دارند. انعکاس تنوّعات زبانی جامعه در فضای آثار داستانی یکی از ویژگی ها و به عبارت درست تر از امتیازات داستان نویسی معاصر است. عدم توجّه به این امر و تحمیل خواست نویسنده بر زبان اشخاص داستان، نادیده انگاشتن استقلال شخصیت های داستان، ایجاد اختلال در عنصر گفت و گو و تقلیل آن به ابزاری جهت انتقال آراء نویسنده، و در نهایت مخدوش کردن وجه هنری و زیبایی شناختی اثر است. برقراری تناسب میان کارکردهای زبانی اشخاص داستان با تیپ شخصیّتی آن ها هم از نظر توفیق نویسنده در شخصیّت پردازی و هم از نظر ایجاد پندار واقعیّت که هر دو از اصول داستان پردازی اند لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر داستان بلند نون و القلم آل احمد را از این منظر بررسی کرده است. روش پژوهش کیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی می شود. نتیجه نشان می دهد میان کارکردهای زبانی اشخاص با تیپ های شخصیتی آنان تناسب چندانی وجود ندارد که دلیل آن را می توان تحمیل بینش و بیان نویسنده بر قهرمانان داستان دانست. به عبارت دیگر به نظر می رسد آل احمد این داستان را عرصه ی ترویج اندیشه های سیاسی خود و انتقاد از اندیشه های مخالف قرار داده است.
مقایسه احساسات جوزف کنراد، ای.ام.فورستر، جلال آل احمد و اقبال لاهوری نسبت به بی عدالتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و پژوهش در متون فرهنگی و نتایج تفسیری که از واکاوی ساختارهای احساسی و ارجاعات درون متنی آنها حاصل می گردد، همواره مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران علوم انسانی و منتقدان ادبی بوده است. آثارمنتخب منثور و منظوم این نویسندگان غربی و شرقی، عمدتا احساس گرا، سرشار از عشق و زیبایی و ملهم از عواطف درونی آنها است. به همین دلیل، با وجود آنکه این آثار از لحاظ شیوه نگارش با یکدیگر متفاوتند، جملگی آنان از حیث مضمون شباهت بسیاری به اشعار غنایی دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نهادهای ادبی همچون شعر و رمان به عنوان صورت های فرهنگی مختلف گرفته از حس درونی نویسندگان آنها و در عین حال ارتباط آنها با گسترش بی عدالتی، تحکیم قدرت و تسلط کشورهای مبدا یا بزرگ شهرهای امپراطوری است. در پژوهش حاضر، روش تحقیق به شیوه اسنادی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی احساسات عدالت خواهانه این نویسندگان در آثار منتخبشان می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به رغم تفاوت های اساسی در شیوه و لحن این نویسندگان، وجه مشترک آنان در جبهه گیری بر علیه اروپا محوری و احساس انزجار و تنفر آنها نسبت به گسترش بی عدالتی به سرزمین های پیرامونی می باشد. البته، ذکر این نکته لازم است که در موضع گیری کنراد و فورستر نسبت به بی عدالتی نوعی دوگانگی مشهود است که ریشه در باورهای نژادپرستانه محیط فرهنگی آنان دارد. این امر خود از موارد تفاوت آنها و تمایز فرهنگی این دو نویسنده نسبت به نویسنده شرقی دو است.
مقایسه دیدگاه جلال آل احمد و مصطفی لطفی منفلوطی در زمینه روشنفکری و غربزدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
101 - 116
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی و تطبیق آثار مصطفی لطفی منفلوطی، شاعر و نویسنده مبارز و برجسته مصری با آثار جلال آل احمد، با تکیه بر نظریه پسا استعماری (روشنفکری و غرب زدگی) پرداخته شد؛ نیز به مقوله هایی مانند: دیدگاه های این دو نویسنده در مورد زن، هجوم غرب به زنان جامعه مصری و ایرانی، تحت شعاع قرار گرفتن حجاب و عفاف، تهاجم غرب به روستاهای این دو کشور و علت لامذهبی و دین گریزی جوانان مصری و ایرانی و بی قیدیشان نسبت به خانواده و وطن. همچنین نظر نویسنده درباره لزوم تصفیه دستاوردهای غربی، وجه اشتراک و افتراق آنها و در پایان نیز دیدگا ههای برخی از روشنفکران و متفکران معاصر این دو نویسنده آورده شده است.
رویکرد جلال آل احمد در «مدیر مدرسه»: روایتی از برنامه درسی واقع نگر و انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
137-157
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد از منظر یک مدیر به مسائل تربیتی مدرسه و اجتماع توأم با هم نظر افکنده و به دنبال آن بوده تا مشکلات اجتماع و مدرسه را در ارتباط با یکدیگر و از درون مدرسه حل کند. مقاله در صدد است به کاوش در افکار او در داستان مدیر مدرسه در حل مسائل اجتماع از درون مدرسه بپردازد. به این منظور از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شد. نتایج نشان داد در حوزه تفکر، عناصر خدا باوری، آخرت گرایی و روحیات مذهبی، سبک مدیریت آل احمد در مدرسه را متاثر ساخته است. معرفت شناسی جلال آل احمد در نگاهش به مسائل عینی و واقعی مدرسه و اجتماع پیرامون آن، یادآور رئالیسم اجتماعی است که با چاشنی رویکرد انتقادی وی در می آمیزد. نگاه او به انسان از دو منظر انسان موجود و انسان مطلوب قابل تبیین است. انسان موجود دچار بی هدفی شده و یا در مسیر هدفی که دنبال می کند، هویت اصیل خود را از دست داده و نیازمند اصلاح است. انسان مطلوب از نظر او کوشا، خواهان تغییر و معطوف به کشف خود همراه با تمایل به احیاء سنت های بومی است. مولفه های ارزشی شامل گرایش به وجدان، مسئولیت پذیری، منزه طلبی و سنت گرایی است که در اداره مدرسه تبلور می یابد. در سایه طرز فکرهای یاد شده، هدف کلی او برقراری رابطه میان سنت و تجدد و اصلاح اجتماع از طریق اجتماع کوچک مدرسه است. برای رسیدن به هدف یاد شده، وی بر محتواهای درسی برانگیزاننده و مبتنی بر رفع مسائل و نیازهای اجتماع و روش های تدریس کاربردی از جمله استفاده از روش کاردستی، نمایش فیلم، برگزاری نمایش و انجام ورزش تاکید می کند که در آن ارزشیابی آموزشی به صورت مستمر و خارج از چهارچوب مقطعی انجام می شود.
بررسی مضامین تعلیمی در سفرنامه های ناصرخسرو، نزاری قُهستانی، خسی در میقات جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
56 - 96
حوزههای تخصصی:
درون مایه و هدف اصلی سفرنامه ها انتقال تجربیات، دیده ها و شنیده های نویسنده است. نویسندگان کوشیده اند تفاوت های فرهنگی و مظاهر مختلف تمدن های هر ملت را در آثار خود نشان دهند. هرچند هدف آن ها بازتاب آموزه های اخلاقی و ایجاد اثری تعلیمی نیست، در پویش ناشناخته ها، عادات و اخلاق مردم را انعکاس می دهند. هدف مقاله حاضر یافتن آموزه های تعلیمی در سفرنامه هایی چون سفرنامه ناصرخسرو، اولین سفرنامه منثور نوشته شده در قرن پنجم، سفرنامه نزاری قهستانی از اولین سفرنامه های منظوم که اواخر قرن هفتم در قالب مثنوی سروده شد و بیشتر اثری تعلیمی است تا سفرنامه ای، و خسی در میقات جلال آل احمد، به عنوان نمونه ای از سفرنامه های معاصر، انتخاب شد که مشحون از نکات اخلاقی اجتماعی است. مبانی اخلاقی و اندرزی هر سه آن ها برجسته گردید. معیار گزینش این سه اثر آن بوده است که توجه خوانندگان به همه انواع سفرنامه ها جلب شود؛ زیرا غالب تصور بر آن است که سفرنامه ها فقط به شکل نثر نگارش یافته اند. نکته دیگر آنکه بزرگانی که به دلیل آثاری خاص مشهورند، اثرهایی هم دارند که می تواند در دیگر انواع ادبی بدرخشد. مهم ترین هدف، یافتن و معرفی ادیبانی است که آثار سفرنامه ای دارند. نتیجه پژوهش نشان می دهد تاکنون بخش بسیاری از سفرنامه ها از منظر ادب تعلیمی نادیده گرفته شده اند. به طور کلی، این آثار مصادیقی از ادبیات تعلیمی به شمار می روند. دستاورد بعدی آنکه ناصرخسرو بیشتر بر نکات اخلاقی در اجتماع تأکید دارد و نزاری بر رعایت اخلاق فردی؛ اما آل احمد اصلاح عقاید مذهبی را موجب تغییر در رفتار می داند.
بررسی تطبیقی اندیشه میرزا ملکم خان و جلال آل احمد؛ از تجددگرایی تا هویت ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
705 - 719
حوزههای تخصصی:
عقب ماندگی پدیده ای است که ذهن بسیاری از روشنفکران معاصر ایران را به خود معطوف کرده است. این پژوهش به واکاوی و نقد اندیشه «میرزا ملکم خان نظام الدوله» و «جلال آل احمد» پیرامون چرایی وقوع این پدیده و چگونگی برون رفت از آن می پردازد. جوهر اندیشه ملکم خان مبارزه با عقب ماندگی در پرتو تجددگرایی است و آل احمد نیز بومی گرایی و بازگشت به فرهنگ اسلامی را چاره کار می داند. سؤال اصلی پژوهش چرایی تفاوت در پاسخ این دو متفکر به بحرانی یکسان است. براساس فرضیه این پژوهش، به علت شرایط سیاسی- اجتماعی و پیش فرض های ذهنی متفاوت ملکم و آل احمد، در مرحله مشاهده و کشف بحران، هر یک از آن دو، جامعه آرمانی متفاوتی را فرادید آورده و به پاسخ های مختلف و متضادی رسیده اند. در پایان با تأکید بر برداشت «همزمان» (synchronic) و غیر تاریخی هر دو متفکر از پدیده عقب ماندگی، به مقایسه اندیشه تحول خواهانه آن دو در چارچوب نظریه بحران اسپریگنز پرداخته می شود.
فضا، عنصری پویا و چند وجهی: خوانش لوفوری رمان نفرین زمین اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان نفرین زمین اثر جلال آل احمد روایتی از حضور یک معلم در روستایی بدون نام ا ست. رمان در بستر اصلاحات ارضی شکل می گیرد. مقاله حاضر با استفاده از آراء هانری لوفور خوانشی جدید از رمان ارائه می دهد. لوفور ایستایی فضا را به پرسش می کشد و فضا را مفهومی سیّال معرفی می کند. ازاین منظر، روستا فضایی پویاست که در روند داستان بازتعریف می شود. ورود معلم به روستا، به منزله یک غریبه ، واسطه ای برای به تصویرکشیدن چندوجهی بودن روستا می شود. دیالکتیک سه وجهی لوفور، که شامل تجربه درک شده، تصورشده، و زیسته معلم از فضاست و در عملِ فضایی، بازنمود های فضایی، و فضاهای بازنمودی او از روستا نمود می یابد، در این مقاله بررسی شده است. درک فیزیکی معلم از روستا در زیرشاخه های حواس پنج گانه مطالعه می شود و درک حس های بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، و لامسه معلم از فضای روستا به تفصیل هدف کاوش قرار می گیرد. تطابق یا تناقض تصور ذهنی معلم با زیست اجتماعی اش در روستا بخش بعدی این نوشتار را به خود اختصاص داده است. تجزیه فضای همگن روستا و سلسله مراتبی شدن آن برای اعمال قدرت طبقه حاکم روستا مقوله دیگری ا ست که در این مقاله به آن توجه شده است. بخش بعدی مقاله معطوف به بررسی حق شهر ساکنان روستا، اهالی و غریبه ها در دو زیرمجموعه آن حق مشارکت و حق تصرف است. معلم، مباشر، و نقاش شورابی غریبه هایی هستند که حق شهرشان در روستا حائز اهمیت است. با نگاهی لوفوری به رمان آل احمد، روستا بستری منفعل با تعریفی ثابت و مانا نیست، بلکه فضایی است چند وجهی که شخصیت دارد و دستخوش تغییر و بازخوانی می شود.
تأملی در «غرب زدگی» و پیوند آن با خود زندگی نامه های جلال آل احمد
حوزههای تخصصی:
جلال آل احمد در چاه صنعتی کرمانی - نگاهی به تاریخچه های فضولی های بی حد
منبع:
کرمان بهار ۱۳۷۶ شماره ۲۴
بازخوانی اندیشه های سارتر در آثار جلال آل احمد با تمرکز بر داستانِ زندگی که گریخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
121 - 154
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفی است که به واسطه نگاه خاص و تاکیدی که بر «انسان» دارد، از جایگاهی ویژه در ادبیات، به ویژه رمان و نمایشنامه برخوردار است. انسان در جهان اگزیستانسیال موجودی تنها و رها شده است که باید به فریاد خود برسد، زیرا هیچ واجب الوجودی به او کمک نخواهد کرد. اندیشمندان ایرانی در دهه های چهل و پنجاه توجه خاصی به این مکتب، به ویژه از منظر سارتر داشتند و آثار متعددی خلق کردند. جلال آل احمد یکی از این روشنفکران و نویسندگان بود که در مقطعی از حیات ادبی خود تحت تأثیر اندیشه های سارتر قرار داشت. در داستان کوتاه «زندگی که گریخت»، او به عنوان یک «نویسنده متعهد»، به شرح مصائب و رنج های یک کارگر باربر ساده می پردازد و تلاش می کند راهی برای خروج از بن بست بی عدالتی اجتماعی بیابد. این مقاله تلاش دارد تا مفهوم رنج در این داستان را بررسی کند و به واسطه آن تاثیر اندیشه های سارتر بر آثار آل احمد را واکاوی کند. این تحقیق برای بررسی مفهوم ذکرشده از روش توصیفی تحلیلی و مطالعه تطبیقی سود می برد تا عناصر و مؤلفه های مکتب اگزیستانسیالیسم (به ویژه تفکرات سارتر) را در آثار آل احمد بیابد. برآیند این مقاله نشان می دهد رنجی که آل احمد آن را به تصویر کشیده است، رو به ناامیدی و انفعال ندارد، او در پسِ ترسیم این رنج، در صدد بهبود و سامان بخشی اوضاع نابسامان کارگران است و این رویکرد برآمده از نظریه «نویسنده متعهدی» است که سارتر از آن سخن می گوید.
تحلیل داستان «زن زیادی» از جلال آل احمد با استفاده از نظریه شالوده شکنی ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
289 - 306
حوزههای تخصصی:
داستان «زن زیادی» یکی از نُه داستان کوتاه از مجموعه داستانی با همین نام است که اولین بار در زمان حیات جلال آل احمد، نویسنده ی معاصر، در سال ۱۳۳۱ به چاپ رسیده است. محور تمام داستان های این مجموعه زنان هستند و نویسنده با نگاهی نقادانه مصائب و مشکلات آنها را نشان داده است. این مقاله به بررسی داستان «زن زیادی» از دیدگاه نقد شالوده شکنانه می پردازد. اساس نقد شالوده شکنانه یافتن تقابل های دوتایی و پنهان در متن است؛ زیرا با کشف این تقابل ها می توان به لایه های پنهان درون متن پی برد. به اعتقاد دریدا، تقابل های درون متنی، سلسله مراتبی و پلکانی است و جزئی بر جزئی دیگر برتری داده می شود، اما با بررسی متن درنهایت مشخص می شود که هیچ یک از تقابل ها بر دیگری برتری ندارند و درواقع مکمل یکدیگرند. نقد شالوده شکنانه بر بررسی پیش فرض های پذیرفته شده، و واسازی و آشکارسازی تناقض های متنی استوار است و هرچه را مخاطب باید بداند در خود متن جست وجو می کند. تقابل در داستان «زن زیادی» در ظاهر برپایه تضاد بین انسان و انسان، مرد/زن، و در باطن بین انسان و باورها و سنّت های نادرست فرهنگی و اجتماعی است. پس از بررسی تقابل های دوتایی در متن و شناسایی نیروهای متخاصم در آن، معلوم می شود که برخلاف آنچه از ظاهر متن و در خوانش اولیه به دست می آید، قطب برتر در متن و مدلول استعلایی که چالش درونی متن نیز براساس آن شکل گرفته است مرد ستمکار در مقابل زن ستمدیده نیست، بلکه مرد و زن هریک به گونه ای اسیر و مقهور باورهای نادرست و تحمیلی جامعه ی زمانِ خود هستند و دو تقابل درکنار یکدیگر و همسو با هم داستان را پیش می برند.
تصویرشناسی دیگری در ادبیات خودی با تکیه بر داستان خسی در میقات از جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، رهیافت ها و رویکردهای متنوّعی را دربر می گیرد که «تصویرشناسی»، یکی از آن هاست. براساس این رهیافت، تصویر فرهنگ خودی در ادبیّات بیگانه واکاوی می شود یا برعکس، بازنمودهای تصویری از فرهنگ بیگانه در ادبیّات خودی به بررسی گذاشته می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر رهیافت تصویرشناسی، ضمن واکاوی سفرنامة خسی در میقات از جلال آل احمد و استخراج تصاویر ارائه شده از «من» و «دیگری»، آن ها را طبقه بندی کرده است. بر اساس این پژوهش، تصویرشناسی در مقام یک رهیافت مطالعاتی در حوزة ادبیّات تطبیقی می تواند بخشی از توانایی های ادبی نهفته در متن را نیز بکاود و استخراج نماید. بنابر پژوهش حاضر، جلال آل احمد «من» ها و «دیگری» های متنوّعی را به دست داده است و در این بین کوشیده است تا از طریق تصویر «دیگری»، تصویر «من» را برجسته نماید. به بیانی دیگر، در این اثر، آل احمد حرکتی دایره وار را طی کرده، از «من»، به «من» بازگشته است، امّا از رهگذر تصویرپردازی «دیگری». کما اینکه این پژوهش، نشانگر آن است که راوی در تصویرپردازی های خود به نوعی «گزینش تصویری» دست یازیده است؛ پژوهش حاضر همچنین نشان می دهد که تصویرشناسی با بهره گیری از رویکردهای نقد ادبی نظیر نشانه شناسی و ساختارگرایی، ماهیّتی بینارشته ای دارد و صرفاً به عوامل برون متنی و غیر ادبی پیوند نمی خورد بلکه در میانة ادبیّات و دیگر علوم انسانی نظیر تاریخ و جامعه شناسی قرار می گیرد.
ارعاب زدایی و ارعاب زایی در کتاب «در خدمت و خیانت روشن فکران» جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
193 - 214
حوزههای تخصصی:
نظام سیاسی حاکم در دوران پهلوی دوم با سیاست های فرهنگی، رویکردهای اقتصادی توسعه محور و ایجاد فضای سرکوب و خفقان، گفتمان مطلوب خود از هویت ایرانی را که از مؤلفه های غرب گرایی، مدرنیسم و باستان گرایی سرچشمه می گرفت، به تنها گفتمان غالب تبدیل کرده و دیگر گفتمان ها و صداهای موازی را به حاشیه برده بود. ایدۀ بازگشت به خویشتن در چنین فضایی در فضای فکری و حلقۀروشن فکران مطرح شد و مورد اقبال قرار گرفت. در قاطبۀ پژوهش ها، این ایده به مثابه پاسخی به پرسش از کیستی و تمنای هویت جویی جامعه ایرانی بررسی شده است. این مقاله، پرسش محوری خود را متوجه چگونگی نسبت میان «بازگشت به خویشتن» و ارعاب نظام سیاسی حاکم کرده و بر آن است که این ایده نزد «جلال آل احمد»، تلاشی برای بدیل سازی در مقابل گفتمان هویتی و فکری مسلط نظام سیاسی بوده است. فرضیۀ مقاله حاضر، «بازگشت به خویشتن» را تلاشی برای ارعاب زدایی از گفتمان مسلط نظام سیاسی حاکم می داند؛ هرچند درون این ایده، بذر ارعاب زایی و تبدیل به تک صدایی و به حاشیه بردن بدیل ها و صداهای دیگر نیز پرورانده شده است.