مطالب
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
استدلالی قوی در میان حفاظت گران شایع است که مفهوم میراث فرهنگی خود به معنای استفاده از گذشته برای نیازهای حال و آینده است. ازاین رو استفاده ی مجدد از بناهای تاریخی به یکی از اهداف مهم دانش حفاظت بدل شده است. برنامه ریزی استفاده ی مجدد مستلزم حل مسائل پیچیده و تصمیم گیری درباره ی چگونگی حفظ خصیصه های ارزشمند فرهنگی ملموس و ناملموس درعین تامین نیازهای روز جامعه است. برای حل این چالش ها پژوهش گران روش های متعددی را در راستای انطباق کاربری با آثار میراث معماری برگزیده اند. بااین حال در ایران، به ویژه توسط نهادهای دولتی متصدی حفاظت، این روش ها به خوبی مطالعه و معرفی نشده اند. ازاین رو پژوهش حاضر روش تصمیم گیری چندمعیاره را برای انتخاب مناسب ترین کاربری در فرآیند استفاده ی مجدد تطبیقی با مطالعه برروی نمونه مور دی خانه ی نیما یوشیج در شهر تهران، مورد بررسی قرارداده است. روش این پژوهش، در مرحله ی بررسی ادبیات موضوع و شناخت نمونه موردی، کیفی است که ازطریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در مرحله ی ارزیابی معیارها و گزینه های پیشنهادی نیز رویکرد کمّی اتخاذ و از ابزار پرسشنامه و نرم افزار Expert Choice استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که روش تصمیم گیری چند معیاره به عنوان ابزاری بهینه می تواند در استفاده ی مجدد بناهای تاریخی به حفاظت گران کمک شایانی کند. گزینه های "کافه-گالری نیما"، "خانه-کتاب نیما" و "خانه-موزه ی نیما" به عنوان سه گزینه ی پیشنهادی استفاده ی مجدد از خانه ی نیما، بر مبنای آرای متخصصین معرفی گردیده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند که با تکیه بر روش تصمیم گیری چندمعیاره و مبتنی بر معیارهای فرهنگی، معماری، اجتماعی، اقتصادی و محیطی از میان گزینه های پیشنهادی، "خانه-موزه ی نیما" منطبق ترین کاربری برای این خانه ی تاریخی است.
انواع شکواییه در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
201 - 233
حوزههای تخصصی:
شکواییه، یکی از گونه های ادب غنایی است که در آن، شاعر نسبت به رویدادهای دردآورِ زندگی که سبب به تنگنا افتادن آدمی می شوند، گِله مند است. بررسی شکواییه ها می تواند مخاطب را با احوال شخصیِ سخنوران و وضعیت اجتماعی-سیاسی عصر آنان بیشتر آشنا سازد. در شعر نیما یوشیج (1338- 1276) که به حقیقت آیینه تمام نمای زندگی عصر اوست، انواع مختلف شکواییه نمود یافته است. نویسندگان در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد، شکواییه های اجتماعی، سیاسی، شخصی و فلسفی را در اشعار فارسی نیما بررسی می کنند. تردیدی نیست که در سروده های او شکواییه عرفانی قابلیّت طرح ندارد و در میان سایر گونه های بثّ ّالشکوی، شکواییه های اجتماعی و سیاسی با توجّه به زبان نمادین نیما و تعهّد اجتماعی او، چشمگیرتر است. شکواییه های نیما در سروده های نخستین، بیشتر جنبه شخصی دارد؛ امّا بتدریج، گله های او رنگ اجتماعی به خود می گیرد. وضعیّت مملو از خفقان و استبداد عصر نیما، سبب می شود تا شاعر از حاکمان نالایق و بی کفایت، انتقاد کند و از سوی دیگر، از غفلت و ناآگاهی مردم ساده دلِ جامعه خویش در رنج باشد. افزون بر این، نیما در سروده هایش از پیامدهای جنگ جهانی و تنگ دستی و بیماری مردم، از انحراف جریان های سیاسی و سوء استفاده آنان از توده فرودست و نیز از نظام ارباب-رعیّتی سخت گله مند است.
الإنسانویه ومظاهرها فی أشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
35 - 59
حوزههای تخصصی:
قد دخل مفهوم الالتزام الاجتماعی والإنسانی بمعناه الجدید إلى الشعر الفارسی المعاصر بشکل عام، من خلال أدب الثوره الدستوریه، ویعتبر هذا المفهوم أحد السمات الممیزه لشعر نیما یوشیج مقارنه بالأدب الفارسی الکلاسیکی. وبتعبیر آخر، یمکن تسمیه نیما بالمعنى الدقیق والجدید للکلمه شاعراً ومفکراً إنسانیاً ومجتمعیاً، لأن شعره ینأى بجدیه وشامله عن الأنا ویدخل إلى عالمی الاجتماعی والإنسانی. فی هذا البحث الذی اعتمد على المنهج الوصفی التحلیلی وتحلیل المحتوى، تم شرح عناصر النزعه الإنسانویه وفاعلیتها فی المجال الاجتماعی فی شعر نیما. وإنکار الاستبداد والتفرّد والإیمان بالأصاله الإنسانیه، والفاعلیه البشریه فی تحدید مصیره الاجتماعی والسیاسی للشخص نفسه وللآخرین، والتصور الإنسانی للطبیعه، والاتجاه نحو الرمزیه الاجتماعیه والإنسانیه تعدّ من أهم عناصر النزعه الإنسانویه فی قصیده نیما یوشیج، وهی تمثّل النتائج التی توصّل إلیه البحث الحالی.
دیالکتیک عین و ذهن و این همانی سوژه و ابژه در نظریه و شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عینیت گرایی» از اصلی ترین و مهمترین مفاهیم نظریه شعری نیمایوشیج است. عده ای منظور او را خلق شعرهایی کاملاً عینی دانسته و با ذهنی یافتن بخشی از اشعارش، نظریه و شعر وی را دچار تناقض یافته اند. برخی نیز با نسبت دادن نادرست این مفهوم به دیگر اجزاء نظریه و شعر او، تعریفی متفاوت از این مفهوم به دست داده اند. با دقت در آراء نیما و همچنین در نظر گرفتن سیر تاریخی این مفاهیم در شعرش، درمی یابیم که اساس تفکر و رویکرد نیما «دیالکتیکی» است و وی با توجه به آراء فیلسوفانی نظیر «هگل» و «مارکس»، به این همانی سوژه (ذهن) و ابژه (عین) دست زده و در نهایت بدون آنکه اصل عینیت گرایی مورد نظرش مخدوش شود، از تضاد بین این دو به سود عینیت عبور کرده است؛ به این صورت که خود او نیز به جزوی از آن عینیت تبدیل می شود. به بیان دیگر، آنچه منتقدان را در مواجهه با این مفاهیم به اشتباه انداخته است، درنیافتن این همجواری و تقابل دیالکتیکی بوده است. توجه به ساختار دیالکتیکی مورد نظر نیما، در فهم و تحلیل اشعار وی بسیار راهگشا است و در این مقاله علاوه بر ترسیم دقیق رویکرد او در این زمینه، با نقد چهار شعر وی، پاره ای از اشتباهات منتقدان در مواجهه با شعر او برطرف شده است.
بررسی و تحلیل وجه رئالیستی تصاویر در اشعار نیما یوشیج
منبع:
آفاق علوم انسانی سال پنجم تیر ۱۴۰۰ شماره ۵۱
45-64
بررسی تطبیقی اندیشه های آرمان شهر ی در اشعار نیما یوشیج و والت ویتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
514 - 539
حوزههای تخصصی:
اندیشه آرمانشهری به معنای توصیف و آرزوی پیدایی جامعه ای آرمانی که در آن همه ارزش های انسانی به کمال رسیده باشد و آحاد آن در پناه اندیشه و خرد در کنار هم با مسالمت می زیند قدمتی به درازنای تاریخ دارد . چنانکه می توان مدعی شد که هدف غایی و ادعایی همه ادیان ومذاهب و فرمانروایان در طول تاریخ نیل به چنین جامعه ای بوده است. لذا شگفت انگیز نیست که این اندیشه از دیرباز مورد توجه فلاسفه و اندیشمندان جهان قرار گرفته و بزرگانی چون افلاطون و توماس مور در جهان غرب، و فارابی در جهان شرق هر یک از دیدگاه خویش مختصات آن را برشمرده اند و راه دستیابی بدان را نیز به زعم خود ترسیم کرده اند. در پژوهش حاضر اندیشه های آرمانشهری نیما یوشیج و والت ویتمن به عنوان نمایندگانی از شرق و غرب جهانی که در آستانه قرن بیستم دستخوش تحولاتی شگرف بود مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی اساطیر پهلوانی در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
173 - 195
حوزههای تخصصی:
پهلوانان اساطیری انسان واره هایی هستند که با ماجراهای خویش و شیوه زیستن خود، از هنجارهای مرسوم در جامعه فراتر می روند و به تجلی گاه ارزش های آن جامعه تبدیل می شوند. یکی از موضوعات برجسته و متفاوت در اشعار کهن، اسطوره است که در شعر معاصر فارسی به نحو دیگری نمود پیدا کرده است. این تحقیق با روش توصیفی، ﺗﺤﻠیﻞ ﺷﻮاﻫﺪ درون ﻣﺘﻨی و روش کﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای به بررسی تطبیقی اساطیر پهلوانی، در اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو می پردازد. نتایج بدست آمده بیانگر آن است که اسطوره های پهلوانی در اشعار شاملو پررنگ تر از نیما جلوه کرده و شاملو در شیوه کاربرد اسطوره های پهلوانی، به مفهوم انسان گرایی نظر داشته است. اسطوره های پهلوانی در اشعار آن ها نه تنها به قدرت شاعران کهن نیست، بلکه از نظر سبک و روش اسطوره پردازی نیز متفاوت می باشد؛ این تفاوت ها نیز ناشی از سبک خاص شاعری در دوره معاصر می باشد که اسطوره های پهلوانی و نحوه کاربرد آنان را تحت تأثیر خود قرار داده است. نقطه اشتراک اشعار آن ها کاربرد اسطوره های یونانی است.
بررسی و تحلیل کارکرد نظریه جهان های متن در تحلیل زیبایی شناسانه شعر فارسی (مطالعه موردی: یک غزل از سعدی و یک شعر آزاد از نیما یوشیج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی شناختی به مثابه یکی از شاخه های نوین علوم شناختی، ابزارهای متفاوتی برای تحلیل متن در اختیار منتقد قرار می دهد. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، بررسی کارکرد نظریه جهان های متن، به مثابه یکی از ابزارهای زیبایی شناسی شناختی در تحلیل شعر فارسی است. نظریه جهان های متن ابزارهایی ویژه را برای بررسی عناصر اصلی متن در اختیار منتقد قرار می دهد و در عین حال، در تحلیل شعر فارسی با محدودیت هایی مواجه است. در این پژوهش برای نیل به هدف، یک غزل از سعدی و یک شعر آزاد نیمایی را تحلیل و کارکرد نظریه جهان های متن را در آن ها بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که این نظریه برای تحلیل شعر نو، ابزار مناسب تری است و در شعر کلاسیک، خصوصاً شعر غنایی، به دلیل محدودیت های ذاتی این نوع شعر و نیز عدم روشنی سیر اندیشه، با موانعی مواجه است.
بررسی تطبیقی شمول معنایی در اشعار سهراب سپهری و نیما یوشیج
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
92-109
حوزههای تخصصی:
رابطه قواعد بصری و دستور زبانی در تولید تصویر با تکیه بر شعر «در شب های سرد زمستانی» نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژه ها، استعارات، لحن بیان، آرایه های صوتی و ... عرضه می کند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر می توان به ریشه یابی و شناخت بهتر رابطه ی متن و تصویر دست یافت. نحوه ی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است می تواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابه جایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایه ی بیانی و کلامی می شود که این نیز به نوبه ی خود منطق های تصویری مختلفی را به وجود می آورد. شعر «در شب سرد زمستانی» نیمایوشیج از تصویر سینمایی بهره می گیرد، چراکه ضمن حرکت از نقطه ی آغاز به همان نقطه بازمی گردد و دارای غنای تصویری به جهت بهره گیری از معنای ثانویه ی کلمات است. این شعر با تصویری مستقل و همچنین محدود به جهت دامنه ی واژگان، با بهره گیری طرز سمبولیسم، با ایجاد تجسم در جهت اثبات با کانون قرار دادن مفاهیم شب و زمستان، با کارکرد اجتماعی شعر همراه و منطبق است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و زمستان به عنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از تشبیه بلیغ و مرسل و همچنین با بهره از نمادپردازی، تصاویر شعری خلق شده اند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر رمل است، لحنی خطابی دارد و همچون یک بیانیه ی انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به دعوت آن ها برای پیوستن به شاعر می پردازد.
تحلیل بوطیقای «سیمرغ» و «ققنوس» در گذار از حماسه و عرفان به شعر نو فارسی با تکیه بر شعرِ «ققنوس» نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
19-48
حوزههای تخصصی:
سیمرغ و ققنوس به مثابه موجوداتی اسطوره ای، جلوه های تصویری متفاوتی در هر یک از گونه های ادبی دارند. مدعای مقاله اثبات، این است که این پرندگان از حیث وجودی دارای ویژگی های متعددی هستند که هر گونه ادبی به فراخور بافتار خود، بر بخشی از آن ویژگی ها توجه می کند و این نکته در گذارِ شعرِ کلاسیک به نو فارسی کاملاً مشهود است. برای اثبات مدعای مطرح شده، شباهت ها و تمایزهای وجودی سیمرغ و ققنوس را در نمونه های برجسته حماسی، عرفانی و شعر نو بررسی کرده ایم و تمایز نگاه نیما را از این منظر تحلیل نموده ایم. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به دو سؤال اساسی است: خوشه های تصویری سیمرغ و ققنوس در گذار از حماسه و عرفان به شعرِ نو فارسی دچار چه تحولاتی شده است؟ بوطیقای تصویرِ ققنوس در شعرِ «ققنوس» نیما تا چه اندازه معرفِ نگاه نوی است که او به دنبال طرح و بسط آن در شعرِ نو فارسی بوده است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که نیما با بهره گیری از آشنایی ذهن انسان ایرانی با تصاویرِ سیمرغ و ققنوس، این بار ققنوس را در ساختاری سمبولیک و با غلبه دادن وجه عینیت گرای شعرش و برای ارائه اندیشه سیاسی- اجتماعی اش به کار می گیرد، حال آنکه در اشعار سمبولیک پیش از او، همواره وجه انتزاعی شعر غلبه داشت. علاوه بر این ارائه روایت تام و البته کوتاه این شعر، در پرتو انسجام تصاویر شعری، تلاش تازه نیما را برای جایگزین کردن «تصویر به جای تصریح» نشان می دهد.
بررسی سبک زندگی نیما یوشیج در نامه های(بر پایه ی الگوی اریک لاندوفسکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
119 - 148
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از ارتباطات اجتماعی که در بافت های زمانی و مکانی خاصی صورت می گیرند، دو گروه «مرجع» و «غیر» مطرح می شوند که در مقابل یکدیگر به تعامل می پردازند؛ از دیدگاه لاندوفسکی، نشانه شناس اجتماعی فرانسه، چهار خط سیر هویتی متفاوتی وجود دارد که او آن ها را تعبیر به " سبک های متفاوت زندگی" می کند و در هریک از این سبک ها، گروه های غیر، به تناسب گروه هنجارمدار مرکزی ، مسیرحرکتی خاصی دارند: اسنوب، داندی، آفتاب پرست و خرس اشکال غیریتی را نشان می دهند که هریک به نسبت گروه مرجع هنجارمدار، رفتار خاصی از خود نشان می دهند. بر این مبنا، هدف این پژوهش آن است که در گفتمان نامه های نیما، شیوه های رفتاری او در برخورد با هستی جهان، پدیده-ها و عناصر پیرامون، افراد و محیط های اجتماعی گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا چگونگی حضور نیما در جهان و در ارتباط با آن و نیز تفاوت رویکرد و دیدگاه او با دیگران در این زمینه نشان داده شود و از این راه سبک زندگی وی و گوشه هایی از هویت و شخصیّت وی آشکار گردد.
عصیان و سنت شکنی بودلر و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
51 - 71
حوزههای تخصصی:
نیما همچون بودلر با دیدی نو و بافتی تازه، به شعر معاصر رنگی بدیع بخشید. ساختمان شعر او دارای وحدت است. از هنجارهای رمانتیسم، آگاهانه فاصله می گیرند و با تصاویری واقع گرایانه، نمادین و سوررئالیسمی، پرده از زشتی ها برمی دارند و دگرگونی های اجتماعی، صنعتی، و گمشدگی انسان آنان را آزرده خاطرکرده است. محوری ترین ویژگی این گونه اشعار بر اساس هنجارگریزی، ابهام و در نهایت شکستن قواعد و سنت های دست وپاگیر است زیرا عصر مکانیزاسیون و صنعت مدرن همه مرزهای اخلاقی، طبیعی، سنتی و ادبی را در هم شکسته است. حتی مفهوم عشق در دیدگاه مدرنیسم ها تغییر کرده و بودلر و نیما با بیان رمزآمیز در سوگ عشق نشسته اند. کاربرد رمزگرایی در اشعار معاصر، بیش تر نمود عصیان هنرمندان در برابر مکاتب واقع گرایی بود. در این مقاله با شیوه توصیفی- تحلیلی بر آن ایم تا تحول اشعار بودلر و نیما را در نوآوری و سیر به سوی رئالیسم و انعکاس جهان مدرن بیان کنیم. زیرا در مقایسه اشعار بودلر و نیما تا به حال تحقیق علمی صورت نگرفته است.
گونه های حس آمیزی در سروده های سعید عقل و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس آمیزی ازمنظر علم زبان شناسی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق، باعث لذّت ادبی مخاطب می شود. در این شیوه از نگارش، شاعر مرزهای نظام رایج تصوّرها و ذهنیات خواننده یا شنونده خود را درهم می شکند و با آفرینش تصویری پیچیده و ناب، موجب شگفتی مخاطب می شود. در این جستار نگارندگان با الهام گیری از مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به شیوه توصیفی – تحلیلی، حس آمیزی را در سروده های دو شاعر صاحب نام ادبیّات عربی و فارسی یعنی «سعید عقل» و «نیما یوشیج» نقد و بررسی می کنند. نوشتار پیش رو نشان از آن دارد که حس آمیزی در سروده های این دو شاعر افزون بر جنبه زیباشناختی و هنری، ابزار انتقال معانی مبهمی است که به آسانی تن به بیان صریح نمی دهند. از شیوه های جالب توجّه در اشعار این دو شاعر تلفیق وکاربست سایر آرایه های ادبی با حس آمیزی است تا بر جنبه هنری ابیّات بیفزایند و بافت بلاغی و هنری بیت را مستحکم تر نمایند. گاه رابطه بین دو طرف حس آمیخته در سروده هایشان آن چنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. سعید عقل با انتخاب شگرد «تزاحم» یا «انباشتِ» حس آمیزی سبب دیریابی معنا شده است که از کارکردهای مهمّ این تکنیک بیانی، برجستگی جنبه زیبایی شناختی بیت است. نیمایوشیج نیز به منظور ارتقابخشیدن به شأن و مرتبه امور محسوس و پیوند جهان ذهنی و عینی، به حس آمیزی انتزاعی - محسوس توجّه ویژه ای کرده است.
جلوه های نمادگرایی در شعر نیما یوشیج دو تأویل از یک شعر: «هست شب»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از نمادها در شعر فارسی، قدمتی دیرینه دارد. شعرهای نمادین (سمبولیک) در پس معنای ظاهری شان، معنا یا معناهایی پنهان دارند، که برای دستیابی به آن ها همواره تلاش هایی صورت گرفته است و می گیرد. نیما یوشیج یکی از شاعران برجسته معاصر است که تحت تأثیر شاعران سمبولیست فرانسه، نماد و نمادگرایی در شعرهایش از جای گاهی ویژه برخوردار است. به خاطر فضای اجتماعی-سیاسی بسته ی حاکم بر عصر نیما، به ویژه از 1316 به بعد، وی با توسل به نمادها کوشیده است تا معانی و پیام هایی را به خواص منتقل کند، که عوام از درک آن عاجزند. شعر «هست شب» یکی از شعرهای نمادینِ آخرین سال های عمر نیماست که به لحاظ ساخت مندی و استفاده از نمادهای «شب»، «ابر» «باد» و «هوا»، که از نمادهای طبیعی جا افتاده و شناخته شده در شعرهای نیما هستند، فضاهایی نمادین را در خود نهفته دارد. یافته های هرمنوتیک جدید می تواند تأویل گران را در کشف این معانی یاری دهد. نگارنده در این مقاله، بر اساس روش های هرمنوتیک جدید، دو تأویل ممکن از شعر «هست شب» نیما یوشیج ارائه داده است.
تحلیل التواصل غیراللفظی فی قصیده "بیت سریویلی" للشاعر الإیرانی نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
160 - 131
حوزههای تخصصی:
الإشاره أو العلامه، دلاله تحصل من خلال لغه الجسد أو تعابیر الوجه أو التقاء العیون فی مقام محدد وظروف زمانیه أو مکانیه معینه، وفی بعض الأحیان تکون أکثر أهمیه وتأثیراً من التواصل اللفظی. ولتحقیق التواصل الناجح، لابد من تنویع الوسائط التی یتوسل بها المتکلم فترشدنا إلى تفسیر الخطاب المبین من خلال انسجام تلک الوسائط فیما بینها. من هذا المنطلق یظهر دور التواصل غیر الکلامی البالغ الأهمیه فی العملیه التواصلیه. یرمی هذا البحث إلى دراسه الرؤیه الرمزیه لدى نیما یوشیج کشاعر مبدع تجاوز حدود الشعر التقلیدی فی مجریات التواصل المتعدده للحصول على الفعل وردود الفعل المختلفه التی یمنحها للمتلقی. کما أن هذا البحث الذی اعتمد المنهج الوصفی التحلیلی، یکشف أن نیما قام فی قصیدته "بیت السریویلی" بترشید خطاباته غیر اللفظیه من خلال عملیات التواصل غیر اللفظی وتمکّن من نقلها إلى المتلقی بأحسن صوره. وقد حفلت هذه القصیده بإشارات التواصل غیر الملفوظ کالبیئه الطبیعیه، الألوان، لغه الجسد أو الحرکات الجسدیه، تأکیداً على خطابات الشاعر وتسلیط الضوء على المفاهیم التی یرمی الشاعر نقلها إلى المتلقی.
بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی در اشعار نیما یوشیج و احمد شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طغیان پرسش در شعر معاصر- ابزاری برای القای اغراض ثانوی در ایران و عراق (مطالعه موردی نیما یوشیج و نازک الملائکه)
حوزههای تخصصی:
پرسش گری از ویژگیهای بارز شعر نو است. عنصر پرسش در تشکیل بیشتر مضمونهای شعر نو شریک است و برای فهمیدن فکر و اهداف شاعران باید پرسشهای گوناگون آنها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، عنصر پرسش در شعر ایران (نیما) و عراق (نازک الملائکه) به عنوان دو نماینده از شاعران پیشرو شعر معاصر مقایسه و بررسی شده است. پرسش در شعر هر دو شاعر از کاربرد اصلی خود خارج شده و دستاویزی برای بیان احساسات و دیدگاه شاعران در مضمونهای مختلف اجتماعی و فلسفی می شود. این مقاله، ابعاد مختلف اندیشگانی و احساسی این شاعران را با استفاده از عنصر پرسش و چگونگی کاربست آن در فضای شعرشان بررسی می کند. همچنین پس از استخراج نمونه های شعری در مضمونهای مختلف، آنها را به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی طبقه بندی و تحلیل کرده ایم. شعر شاعران منتخب تا حد شگفت انگیزی به خصوص در انتخاب پرسش به عنوان قالب، برای بیان تفکرات و احساسات خود شبیه هم است؛ مضمونهایی مانند (مرگ، عشق، تنبه به امور سیاسی، بیان اعتراض، نارضایتی و غیره) در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش در شعر «نیما و نازک» ابزاری برای ایجاد داستان در شعر و خلق ماجرا است. شاعران از طریق تکرار ادات سوال یا طرح پرسش تجاهل العارف یا از طریق استفاده از دو ادات استفهام در جمله (بیشتر در شعر نیما) بر ایده خویش تأکید می کنند. از این رو نتایج حاصل از این پژوهش در بهبود فن ترجمه و مطالعه متون مذکور از منظر علم معانی می تواند مفید واقع شود.
استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث (با رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
396 - 426
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های فن بیان، کاربرد استعاره به معنای کلی آن؛ به کار بردن یک واژه یا عبارت به جای عبارت دیگر بر اساس شباهت بین آن ها است. کاربرد استعاره به عنوان پدیده ایی زبانی ب ه ط ور ع ام و در زب ان ادبی به طور خاص نیست، بلکه پدیده ایی شناختی و ذهنی است و آنچه در زبان ظ اهر م ی ش ود، ص رفا نم ودی از ای ن پدیده ذهنی است. از طرف دیگر، این بیان شناختی و ذهنی از افکار را می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. کاربرد استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث می تواند یکی از نمونه های رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاه فرکلاف باشد. بر این اساس، اگرچه که رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطه زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار می دهد، اما ادبیات ملت ها را نیز می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبان شناختی تحلیل و تفسیر کرد. در این پژوهش ک ه به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ایی انجام شده، پس از مطالعه غزلی ات این دو شاعر، م وارد اس تعاره ه ای توصیفی و بصری اشعار مشخص شده و از نظر کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفته شده است. در نهایت، از تطبیق اشعار نیما و اخوان می توان چنین نتیجه گیری کرد که کاربرد استعاری از وضعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی غالب در اشعار اخوان ملموس تر است. با توجه به تحلیل بینامتنی ذکر شده، هر دو شاعر متاثر از شرایط حاکم بر فضای اجتماعی و سیاسی بوده اند. اما، در اشعار اخوان این نگاه آشکارتر است.
الإلتزام الإجتماعی فی شعر نیما یوشیج ومحمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۱
79 - 98
حوزههای تخصصی:
محمد الماغوط شاعر وأدیب سوری أبدع فی کتابه قصیده النثر، وهو أحد روّادها فی الشعر العربی المعاصر عمل فی تطویرها وتنمیتها حتی جعلته فی قمه هذا النوع من الأدب. شهد الماغوط منذ نعومه أظفاره معاناه الأمه العربیه وآلامها وخلال سنوات مراهقته فقد شهد احتلال فلسطین والأوضاع المتردیه لدول المنطقه. ترکت هذه الأوضاع فی شخصیته نوعاً من روح التمرد والرفض بشکل أثرت فی اختیاره لنوع خاص من الشعر ألا هو قصیده النثر للتشابه الموجود بین الوجهین، حیث إن التمرد علی قوانین الشعر وعدم مراعاه الوزن والقوافی تعدّ من أهم خصائص قصیده النثر. کان ناقداً اجتماعیاً وله آراء نقدیه حول أوضاع العرب لیصف نقاط ضعفهم أمام القوی المتغطرسه لاسیما إسرائیل. یدعو إلی الوحده والمقاومه علی حد سواء ویظهر فی أدبه شعراً کان أم نثرا أم قصه أم مسرحیه عنصر الوحده عنوانه المقاومه. یری البحث أن الشعر والأدب الاجتماعی یمثلان الإنسانیه بحد ذاتهما، والمطالبه بالحریه ومعارضه الدیکتاتوریه والأصاله الإنسانیه، هی من أهم عناصر الاتجاه الاجتماعی والإنسانی فی شعر کل من نیما یوشیج و محمد الماغوط .