مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انعقا دخون و فیبرینولیز برای بدن حیاتی است و با تعادل بین فعال کننده ها و مهارکننده ها تنظیم می شوند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر دو نوع مختلف تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر عوامل انعقادی خون و فیبرینولیز است. روش پژوهش: 24 دختر با میانگین سن 18/1±75/25 سال و وزن 27/6±51/74 کیلوگرم به صورت تصادفی به سه گروه تمرینی HIIT1 (8=n)، گروه HIIT2 (8=n) و گروه کنترل (8=n) تقسیم شدند. گروه HIIT1 در هر جلسه چهار ست دویدن 30 ثانیه ای با شدت 19 الی 20 میزان درک فشار (RPE) و دو دقیقه استراحت بین ست ها و گروه HIIT2 چهار ست دویدن 60 ثانیه ای با همان شدت و چهار دقیقه استراحت را انجام دادند، تمرین، چهار هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس (ANOVA) مخلوط بین گروهی و درون-گروهی در سطح معنی داری (05/0P<) استفاده شد. یافته ها: نسبت پلاکت به سلول های بزرگ (048/0p=) و میانگین حجمی پلاکت (001/0p=) تنها در گروه HIIT1 کاهش معنی دار داشت (05/0p<). فیبرینوژن در دو گروه تجربی کاهش معنی داری داشت (05/0p<)، اما تفاوت بین گروهی تنها بین گروه HIIT1 و کنترل معنی دار بود (025/0=p). سطوح فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن بافتی نوع یک، در گروه های تجربی به ترتیب افزایش و کاهش معنی داری داشت (05/0p<). زمان نسبی ترومبوپلاستین فقط در گروه HIIT1 افزایش معنی داری داشت (042/0p=). نتیجه گیری: چهار هفته HIIT موجب کاهش شاخص های انعقادی و بهبود فرایند فیبرینولیز می شود. تمرین HIIT کوتاه مدت (30 ثانیه ای) با اقتصاد فعالیت بهتر و حجم کلی تمرین کمتر نسبت به HIIT میان مدت (60 ثانیه ای) فواید سودمندتری حاصل می کند.
مقایسه اثر تمرینات تناوبی و تداومی بر ژن های سیرتوئین و عوامل دفاع ضد اکسایشی در عضله قلب رت های سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اتوفاژی یک فرایند ضد پیری و در سلامت کاردیومیوسیت ها بسیار ضروری است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثر دو مدل تمرین تناوبی با شدت بالا و تداومی با شدت متوسط بر ژن های سیرتوئین و عوامل دفاع ضد اکسایشی در عضله قلب رت های سالمند بود. روش پژوهش: 24 سر رت نر پیر نژاد ویستار با میانگین وزن 50±350 گرم به صورت تصادفی به گروه های کنترل، گروه تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT)، گروه تمرین تناوبی شدید (HIIT) تقسیم شدند و 8 هفته تمرین داده شدند. بیان ژن های Sirt1 ، Sirt3 با استفاده از تکنیک Real time-PCR و سنجش غلظت SOD و GPX بوسیله جذب نوری اندازه گیری شد. برای مقایسه گروه ها از آزمون تحلیل واریانس یکراهه در سطح آلفای 05/0 استفاده شد. یافته ها: مقادیر بیان ژن Sirt1 و Sirt3 در گروه HIIT و MICT نسبت به گروه کنترل معنادار بود (05/0>p)؛ همچنین در Sirt1 بین گروه HIIT و MICT تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0<p) و بر عکس در Sirt3 تفاوت معنادار وجود داشت (05/0>p). غلظت SOD در در هر دو گروه HIIT و MICT نسبت به گروه کنترل معنادار بود (05/0>p). غلظت GPX در در هر دو گروه HIIT و MICT نسبت به گروه کنترل معنادار بود (05/0>p). نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین نسبت به گروه بدون تمرین، سبب تعدیل بیان ژنی ژن های Sirt1 و Sirt3 شدند؛ که احتمالا تمرینات ورزشی مسیر ضد پیری سیرتوئین ها را در موش های پیر فعال می کند. همچنین غلظت عوامل آنتی اکسیدانی بر اثر تمرین و به خصوص تمرین تناوبی شدید افزایش یافت.
استفاده همزمان از شاخص های عینی و ذهنی برای ارزیابی سندرم بیش تمرینی در کشتی گیران پهلوانی: یک مطالعه طولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی اثربخشی استفاده همزمان از اقدامات عینی و ذهنی سندرم بیش تمرینی در کشتی گیران پهلوانی. روش کار: 30 کشتی گیر حرفه ای پهلوانی در این مطالعه شرکت کردند. یک هفته قبل از شروع برنامه تمرینی رسمی به مدت سه ماه، سطح سرمی تستوسترون، کورتیزول، TNF-α و IL-6 اندازه گیری شد. پرسشنامه Société Francaise de Medicine du Sport (SFMS-Q) نیز در این مرحله اجرا شد. در اواسط و همچنین در پایان این دوره مجدداً تمامی این متغیرها اندازه گیری شد. یافته ها: سطوح سرمی کورتیزول، TNF-α و IL-6 و همچنین امتیاز SFMS-Q به طور معنی داری بالاتر بود و سطح سرمی تستوسترون در پایان برنامه تمرینی به طور معنی داری کمتر از قبل بود. -آزمون (05/0p<). همچنین، بین نمرات SFMS-Q و کورتیزول (0.001 = p)، TNF-α (0.022 = p) و IL-6 (0.001 = p) در پایان فصل همبستگی مثبت وجود داشت. همچنین یک همبستگی منفی بین نمره SFMS-Q و تستوسترون در پایان برنامه تمرینی مشاهده شد (016/0 = p). نتیجه گیری: در نتیجه تمرینات ویژه کشتی پهلوانی، احتمال تغییر به سمت سندرم بیش تمرینی وجود دارد. همچنین به نظر می رسد که معیارهای ذهنی تمرین بیش از حد به تغییر بار تمرینی حساس تر است و می تواند برای تشخیص سندرم های بیش تمرینی در مراحل اولیه مورد استفاده قرار گیرد. در نهایت، استفاده همزمان از اقدامات عینی و ذهنی تمرین بیش از حد در یک رویکرد طولی می تواند راهی موثر برای پیشگیری از سندرم بیش تمرینی باشد.
مقایسه اثر دو شیوه تمرین با رژیم غذایی محدودیت کالری بر انرژی مصرفی استراحتی و نیمرخ لیپیدی در بیماران دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر دو شیوه تمرین تداومی با شدت متوسط و تناوبی با شدت بالا به همراه رژیم غذایی با محدودیت کالری بر متابولیسم استراحتی و نیمرخ لیپیدی در افراد دیابتی نوع 2 اضافه وزن و چاق بود. روش پژوهش: تحقیق حاضر به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده با 42 نفر آزمودنی دیابتی نوع 2 اضافه وزن یا چاق انجام شد که افراد به صورت تصادفی در 3 گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل قرار گرفتند. تمرین تداومی (با شدت 55%-65% ضربان قلب ذخیره) و تناوبی (یک دقیقه فعالیت با شدت 85 درصد ضربان قلب ذخیره و یک دقیقه استراحت فعال با شدت 45-40 درصد ضربان قلب ذخیره) 3 روز در هفته و با کالری مصرفی یکسان به مدت 12 هفته انجام شد و در طول دوره آزمودنی ها رژیم غذایی با 20% کسر کالری دریافت کردند. یافته ها: هر دو شیوه تمرین تداومی با شدت متوسط و تناوبی با شدت بالا باعث کاهش وزن، شاخص توده بدن، تری گلیسرید، کلسترول تام شد (05/0 > p) اما تاثیر معناداری بر متابولیسم استراحتی، لیپوپروتئین کم چگال و پرچگال در مقایسه با گروه کنترل نداشت (05/0 > p). بین دو شیوه تمرین نیز تفاوت معنادار از لحاظ تاثیرگذاری بر متغیرهای تحقیق مشاهده نشد (05/0 > p). نتیجه گیری: با انجام تمرین تناوبی با شدت بالا با انرژی مصرفی یکسان در بازه تمرینی کوتاه تر می توان نتایج تقریبا مشابه با تمرین تداومی با شدت متوسط بدست آورد.
تأثیر دوازده هفته تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل دانه کتان بر عوامل التهابی زنان چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر ۱۲هفته تمرین هوازی همراه با مصرف دانه کتان بر عوامل التهابی زنان چاق دیابتی بود. روش پژوهش 40 زن چاق دیابتی تحت نظر مراکز درمانی شهرستان لامرد با شاخص توده بدنی 25 ≤ انتخاب و به صورت تصادفی به یکی از چهار گروه تمرین هوازی، مکمل دانه کتان، تمرین هوازی +مکمل دانه کتان و کنترل منتسب شدند. گروه تمرین هوازی 12 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه تمرینات هوازی را اجرا کردند. گروه مکمل کتان، به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، مقدار 62/0 گرم پودر کتان را در سه وعده غذایی مصرف کردند.گروه کنترل هیچ تغییری در برنامه زندگی خود نداد. قبل از شروع مداخله و پس از پابان 12 هفته از شرکت کنندگان نمونه خونی گرفته شد. داده های تحقیق با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر در سطح معنی داری کمتر از 5% تحلیل شدند. یافته ها تحقیق حاضر نشان داد که ۱۲هفته تمرین هوازی و 12 هفته تمرین هوازی+ مصرف مکمل دانه کتان بر TNF-a ، IL-6 و CRP زنان چاق دیابتی تاثیرمعناداری دارد. اما مصرف مکمل دانه کتان به تنهایی بر آنها تاثیرمعناداری ندارد و تمرین هوازی + مصرف مکمل دانه کتان نسبت به تمرین هوازی و مصرف مکمل دانه کتان به تنهایی بر TNF-a ، IL-6 و CRP زنان چاق دیابتی تاثیرمعناداری دارد. نتیجه گیری براساس نتایج تحقیق حاضر مصرف مکمل دانه کتان به همراه انجام فعالیت بدنی احتمالا اثر هم فزایی داشته و اثرات انجام فعالیت بدنی را بیشتر می سازد.
اثر حاد دهانشویه کافئینی بر شاخص خستگی و توان بی هوازی کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اگرچه مزایای خوردن کافئین بر بهبود عملکرد به طور گسترده در منابع مختلف بحث شده است، سایر اشکال جایگزین مصرف آن از جمله به شکل دهانشویه برای بهبود عملکرد ورزشی پیشنهاد شده است. روش پژوهش: تعداد 16 کشتی گیر مرد با میانگین وزن (3٫25±65٫94) کیلوگرم، قد (0٫08±1٫68) متر و سن (1٫4±16٫87) سال در پژوهش حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه هشت نفره شامل گروه دهانشویه با محلول کافئینی و گروه کنترل تقسیم شدند. در جلسه ی پیش آزمون، با انجام آزمون رست مقادیر پیش آزمونِ فاکتورهای حداکثر، متوسط و حداقل توان بی هوازی به علاوه ی شاخص خستگی، با استفاده از فرمول های مربوطه اندازه گیری و محاسبه شد. متغیر های پژوهش در جلسه ی پس آزمون، به فاصله ی یک هفته، در ساعت مشابهی از شبانه روز، با شستشوی دهان با آب و محلول دهانشویه ی 1٫2% کافئینی مجموعا سه مرتبه، یک مرتبه پیش از استارت و دو مرتبه بعد از دو بار طی کردن مسیر 35 متری، مجددا مورد اندازه گیری قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمونt زوجی و مستقل در سطح معنی داری 0٫05≥p صورت گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که بین دو گروه تحقیق در متغیرهای حداقل توان بی هوازی (0٫78=p)، متوسط توان بی هوازی (0٫24=p)، حداکثر توان بی هوازی (0٫17=p) و شاخص خستگی (0٫07=p) تفاوت معنی داری در پس آزمون وجود نداشت (0٫05≥p). نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان از عدم وجود تأثیری چشمگیر، متعاقب استفاده از دهان شویه کافئینی بر توان بی هوازی و شاخص خستگی در مقایسه با گروه کنترل داشت و اثر ارگوژنیک احتمالی این رویکرد را تأیید نکرد.