فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۳٬۴۶۹ مورد.
تزلزل ارزش دلار
حوزههای تخصصی:
مدلی برای ایران : اصلاح و ورود به WTO
حوزههای تخصصی:
اقتصاد جهان در شرف بحران
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری درجه رقابت پذیری بین المللی صادرات بین شرکای تجاری منتخب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رقابت پذیری بین المللی ویژگی است که با توجه به آن یک بنگاه به دلیل برخورداری از کارایی (حداقل هزینه تولید) و فناوری پیشرفته، قادر به رقابت با سایر بنگاههای بین المللی است. رقابت پذیری بین المللی در بر گیرنده عوامل بسیاری است که بر عملکرد اقتصاد کلان کشور تاثیر گذار است. معیارهای رقابت پذیری بین المللی توسط بسیاری از کارشناسان؛ بویژه به عنوان وسیله ای برای تحلیل و پیش بینی خط مشی ها و روند تجارت بین المللی توسعه یافته است. در حقیقت همه عواملی که کارایی تجارت یک کشور را در بر می گیرند باید در معرفی چنین معیارهایی به حساب آیند. اما برخی از عوامل مربوطه (مانند خدمات پس از فروش) کیفی هستند؛ بنابراین در بیشتر مطالعات بر عوامل کمی مانند قیمت یا هزینه ها متمرکز می شوند.هدف این مطالعه اندازه گیری درجه رقابت پذیری صادرات شرکای تجاری منتخب ایران در فاصله سالهای 82-1374 است.
عوامل موثر بر کسری حساب جاری در ایران
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی عوامل موثر بر کسری حساب جاری در اقتصاد ایران با استفاده از رهیافت هم جمعی و تصحیح خطای برداری در دوره زمانی 1338- 1385 می باشد. یافته ها نشان می دهد نرخ ارز حقیقی، صادرات نفت و گاز و رابطه مبادله تاثیر مثبت و کسری بودجه دولت تاثیر منفی و معنادار بر مانده تراز حساب جاری داشته اند. شوک های قیمت نفت تاثیر مثبت و معنادار بر مانده تراز حساب جاری داشته است. هم چنین اثر سیاست یکسان سازی نرخ ارز بر مانده تراز حساب جاری منفی بوده ولی معنا دار نمی باشد.
بررسی توان رقابت هزینهای صنعت فرش دستباف در صورت پیوستن ایران به WTO با استفاده از ماتریس تحلیل سیاست (PAM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن به عنوان بخشی از اقتصاد نوین در سالهای اخیر موضوع بحث بسیاری از اقتصاددانان بوده و مطالعات زیادی نیز در این زمینه انجام گرفته است. اقتصاد در سطح جهانی بهسرعت به سمت همگرایی در حال حرکت و ادغام اقتصادهای ملی در اقتصاد بینالمللی و وابستگی متقابل اقتصادی کشورها به شدت در حال افزایش است. با توجه به این که رقابتپذیری، حیاتیترین مساله در فرایند جهانی شدن است، شناخت مزیتهای نسبی کشور در بخشهای مختلف اقتصادی میتواند گام مهمی برای افزایش رقابتپذیری اقتصاد باشد. با پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی (WTO) بهعنوان عضو ناظر و آغاز مذاکرات برای عضویت در این سازمان لازم است، هر یک از بخشهای اقتصادی کشور نسبت به بررسی وضعیت رقابتی خود مطالعاتی را انجام دهند. یکی از صنایع مهمی که بدین منظور باید مورد مطالعه قرار گیرد، صنعت فرش دستباف است. به همین دلیل، این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش ماتریس تحلیل سیاست (PAM)، چارچوبی را فراهم کند تا شاخصهایی را که در ارتباط با بحث آزادسازی و صنعت فرش دستباف ایران مطرح میشوند بهطور همزمان محاسبه و تحلیل کند. با توجه به ویژگیهای ساختاری و تنوع و تخصصهای منطقه ای گوناگون در خصوص شیوه بافت، طرح و نقشه و رنگ آمیزی فرشهای ایران، استان آذربایجان شرقی بهعنوان یکی از عمدهترین مراکز تولید فرش دستباف در ایران برای مطالعه حاضر انتخاب شده است. این استان با توجه به پیشینه و خصوصیات ظاهری و ویژگیهای بافت منحصر به فرد خود، در حال حاضر فرش دستباف 65 رج چله ابریشمی گل ابریشم کرک را به عنوان فرش برتر تولیدی- صادراتی خود معرفی کرده است. لذا ما در این تحقیق برای ارزیابی اثرات آزاد سازی تجاری بر صنعت فرش دستباف از اطلاعات مربوط به این فرش در سال 1385 استفاده کردیم. نتایج حاکی از این است که شاخص توان رقابت صادراتی برابر با 81/0 و نشاندهنده این است که فرش دستباف مذکور در شرایط فعلی در بازارهای جهانی دارای توان رقابت هزینهای است. همچنین شاخص مزیت نسبی بر اساس هزینه واحد که همان مزیت رقابتی واقعی در شرایط رقابت آزاد است، برابر با 83/0 و بیانگر این است که استان آذربایجان شرقی در تولید این فرش دارای مزیت نسبی است.
الزامی شدن ایران کد در گفت و گو با نماینده اتاق ایران در مجامع مرکز ملی شماره گذاری کالا و خدمات
تفسیر مدل سری زمانی و شاخص های نابرابری از شکل گیری همگرایی در کشورهای گروه D-8(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی کرده ایم در چارچوب مدل سولو-سوآن، فرضیه همگرایی تولید ناخالص داخلی سرانه واقعی بین کشورهای گروه D-8 را آزمون کنیم. بدین منظور، از مدل های سری زمانی(آزمون ریشه واحد دیکی- فولر تعمیم یافته) و توزیعی(شاخص های نابرابری تایل و واریانس مقطعی)استفاده کرده ایم. نتایج مدل سری زمانی نشان می دهد که تنها کشورهای اندونزی، مالزی و ترکیه توانسته اند، به سمت آمریکا (به عنوان کشوری با GDP سرانه بالا) همگرا شوند، در حالی که کشورهای دیگر از آن واگرا شده اند. از سوی دیگر، نتایج آزمون همگرایی میان کشوری بین ایران و کشورهای دیگر گروه مورد مطالعه نشان می دهد، تنها بین ایران و دو کشور بنگلادش و نیجریه همگرایی ایجاد شده است؛ این در حالی است که بین ایران و دو همسایه و شریک تجاری دیرینه آن، پاکستان و ترکیه نوعی واگرایی تصادفی ایجاد شده است. این امر می تواند، حاکی از نقش بسیار ضعیف گروه هایی مانند اکو و حتی D-8 در ایجاد یکپارچگی منطقه ای بین این سه کشور باشد. نتایج محاسبه شاخص های پراکندگی، نشان دهنده افزایش نابرابری بین کشورهای گروه(به ویژه بعد از دهه 1990) است و این امر نشان دهنده افزایش ناهمگنی بین کشورهای این گروه و ناتوانی آن در ایجاد یکپارچگی بین کشورهای عضو می باشد.
خطر از دست دادن بازار عراق
حوزههای تخصصی:
ررسی کشش بین واردات کالای واسطهای، نیروی کار و سرمایه در ایران رهیافت تابع هزینه ترانسلوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات انجام شده در زمینه اقتصاد بینالملل، واردات بهعنوان کالای نهائی مصرفی در سبد مصرفی مصرف کننده در نظر گرفته شده است. بر این اساس، تخمین تابع تقاضای واردات واسطهای در صورتی که واردات واسطهای بهعنوان یکی از عوامل تولید در نظر گرفته شود، یک نوآوری محسوب میشود. در این مقاله، با استفاده از لِم شفارد، تابع سهم هر کدام از عوامل تولید از هزینه کل تخمین زده شده و از نتایج این تخمینها کششهای خودی و متقاطع بهدست آمده است. کششهای مورشیما (MES) نیز در این مقاله برآورد شدهاند. با توجه به اینکه کششهای MES بیانکننده درصد تغییر در نسبت عوامل، در اثر تغییر قیمت یکی از عوامل تولید است، بنابراین به کمک این کششها، شکل بهکارگیری عوامل تولید مورد توجه قرار گرفته است. عوامل تولید مورد نظر در این مقاله شامل، سرمایه، نیروی کار و واردات واسطهای است. نتایج بهدست آمده از برآوردها، حاکی از وجود رابطه جانشینی بین سرمایه، نیروی کار و واردات واسطهای است و بین نیروی کار و واردات واسطهای نیز ارتباط جانشینی برقرار است.نظریات مختلفی برای تصمیمگیری در مورد انتخاب مدل کشت محصولات، در شرایط وجود ریسک، ارائه شده است که از روشهای موتاد، درآمد- واریانس، برنامهریزی درجه 2، برنامهریزی خطی جداییپذیر، مدل ریسک نهائی محدود شده، مدل فوکاس- لاس، مدل هدف- موتاد و... از آن جملهاند. در این تحقیق، الگوی بهینه کشت محصولات برای شهرستان ارسنجان با مدل هدف- موتاد تعیین شده و سپس نتایج با، نتایج حاصل ازمدلهای موتاد پیشرفته، برنامهریزی خطی ودرجه دو مقایسه شده است، دادههای مورد نیاز از بهره برداران کشاورزی و مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان ارسنجان برای سالهای 1378 ـ 1383 جمعآوری شده است. بعد از تخمین مدل، حدود 60 مدل بهینه تحت شرایط ریسک و هدفهای متفاوت تعیین شده سپس با روش رگرسیون، رابطه بین بازده و ریسک براورد شد. نتایج حاکی از این است که بین ریسک و بازده رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین با افزایش ریسک سطح زیر کشت گندم وگوجه فرنگی افزایش وذرت کاهش مییابد.در این مقاله با هدف بررسی بهرهوری عوامل تولید در زیر بخشهای صنایع بزرگ ایران، سعی شده است تا با استفاده از دادههای آماری دوره 83-1350، روند و سطح بهرهوری عوامل تولید (بهرهوری جزئی و بهرهوری کلی) در هریک از زیر بخشهای صنایع بزرگ به تفکیک کد دو رقمی ISIC، مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این راستا بهمنظور، ارزیابی بهرهوری جزئی عوامل تولید، از شاخصهای بهرهوری متوسط و بهرهوری نهایی عوامل تولید بهره جسته شده و بهمنظور بررسی بهرهوری کلی عوامل تولید، روش توابع تولید و الگوهای رشد مورد استفاده قرار گرفته است. یافتههای بهدست آمده حاکی از وضعیت نسبتاً مطلوب بهرهوری جزئی عوامل تولید در زیربخشهای صنایع شیمیایی و صنایع فلزات اساسی در مقایسه با سایر زیربخشهاست اما درمورد زیر بخشهای دیگر خصوصاً صنایع نساجی، پوشاک و چرم و صنایع چوبی و محصولات چوبی وضعیت نگران کننده به نظر میرسد. همچنین مطالعه بهرهوری کلی عوامل تولید در قالب تخمین توابع تولید زیر بخشهای صنایع بزرگ، حاکی از این است که بیشترین نرخ رشد بهرهوری کلی عوامل تولید بهترتیب به زیر بخشهای صنایع ماشینآلات. تجهیزات، ابزار ومحصولات فلزی، صنایع تولید فلزات اساسی و صنایع شیمیایی، اختصاص دارد. زیر بخشهای صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی و صنایع چوبی و محصولات چوبی بهطورهمزمان در رتبههای بعدی قرار دارند. درمورد سایر زیر بخشها نیز، نرخ رشد بهرهوری کلی عوامل تولید تفاوت معنیداری با صفر ندارد. همچنین نتایج بهدست آمده نشان میدهد که شوکهای ناشی از جنگ، انقلاب و تحریمهای اقتصادی، آثارو تبعات منفی بر نرخ رشد بهرهوری عوامل تولید برجای گذاشته است، که حادترین این تأثیرات بهترتیب در زیر بخشهای صنایع ماشینآلات. تجهیزات، ابزار و محصولات فلزی(کد38)، صنایع تولید فلزات اساسی (کد37)، صنایع شیمیایی (کد35)، صنایع نساجی، پوشاک و چرم (کد33) وصنایع چوبی و محصولات چوبی (کد34)، حادث شده است.