فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۴٬۶۸۱ مورد.
فرار مغزها و مالیات
دو نرخ مالیات بر ارزش افزوده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات غیرمستقیم است که درآمد زیادی عاید دولت می کند. در این راستا دولت ها درصدد افزایش نرخ این مالیات هستند. تغییرات نرخ مالیات بر ارزشافزوده و افزایش آن در سالهای اخیر در ایران روش افزایش درآمد مالیاتی است. به این جهت که سیستم تک نرخی مالیات بر ارزشافزوده همواره از نقطهنظر عدالت مورد نکوهش قرار می گیرد، در این مقاله تلاش می شود از 2 نرخ برای مالیات بر ارزش افزوده استفاده شود. به این منظور، دو نرخ مالیات متفاوت برای کالاهای لوکس و سایرکالاها تعیین می شود. نوآوری اصلی این مقاله پیشنهاد دو نرخ بهینه مالیات بر ارزش افزوده در ایران می باشد. نتایج به دست آمده با تأکید بر عدالت و برابری نشان می دهد نرخ مالیات بر خوراکی ها 8 درصد و نرخ مالیات برگروه کالایی لوکس حدود 26 درصد است. البته افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده می بایست بر اساس طراحی سیستم مالیات هوشمندانه و به تدریج صورت گیرد. در غیر این صورت ارتباط بین سیستم مالیات با بنگاه و خانوار دچار تنش و حتی از هم پاشیدگی می شود.
مهاجرت، بیکاری و سیاستهای اشتغالزایی دولت
حوزههای تخصصی:
سیاستهای مختلف دولت برای ایجاد اشتغال، آثار متفاوتی در بردارد. در حالی کهبرخی از این سیاستها میتوانند بیکاری را تا حدودی کاهش دهند، برخی دیگر، با تشویقرفتار رانت جویی، موجب کاهش کارآیی اقتصادی میگردند. این موضوع را در این مقاله در قالبیک الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) با دو بخش شهری و روستایی بررسی کردهایم.سیاستهای مختلف دولت تحت سه سناریو به یک سناریوی پایه اضافه شده و بررسی شدهاست. سناریوی پایه، الگوی هریس - تودارو است که در آن، دستمزد شهری انعطافناپذیر وبالاتر از دستمزد روستایی است. این پدیده، سبب ایجاد بیکاری در شهر و نیز مهاجرتروستاییان به شهر میگردد. در سناریوی اول، دولت به منظور کاهش نرخ بیکاری، تعدادی ازبیکاران را در بخش دولتی استخدام میکند، بدون آن که لزوم! تولیدی داشته باشند. درسناریوی دوم، دولت قسمتی از هزینه دستمزد کارگران را به صورت یارانه به بنگاههای شهریپرداخت میکند تا آنان سطح اشتغال را افزایش دهند. سرانجام در سناریوی سوم، دولت اقدام بهانجام سرمایهگذاریهای زیربنایی به منظور افزایش ظرفیت تولید و اشتغال مینماید. نتایج حاصل از هر سناریو از نظر میزان تأثیر بر نرخ بیکاری و سایر متغیرهای کلان اقتصاددر دو حالت ایستا و پویا بررسی شده و کوشیدهایم با توجه به تابع هدف دولت، از میانسناریوهای موجود، بهترین سیاست را انتخاب و معرفی کنیم.
جمعیت و خانوارهای کشور از منظر اقتصاد بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال های 1385 و 1390
حوزههای تخصصی:
شناخت ویژگی های جمعیت از ابعاد متفاوت همواره مورد نیاز برنامه ریزان و سیاستگذاران بوده و در تدوین سیاست ها و برنامه ریزی در سطوح مختلف نقش بارزی ایفا نموده است. مقاله حاضر برمبنای سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال های 1385 و 1390 به بررسی ویژگی های عموممی جمعیت و ویژگی خانوارها در دو بخش پرداخته است. در بخش ویژگی های عمومی جمعیت، از حیث تعداد، جنسیت، منطقه جغرافیایی محل سکونت، وضع فعالیت و وضع تحصیلی مورد بررسی قرار گرفته و در بخش خانوارها به دو جنبه ویژگی های جمعیتی و اقتصادی خانوارها توجه شده است. از عمده ترین نتایج این گزارش می توان به روند روبه رشد جمعیت زنان، کاهش جمعیت شاغل نسبت به سال 1385، افزایش مالکیت واحدهای مسکونی به صورت استیجاری و روند روبه رشد استفاده خانوارها از رایانه اشاره نمود.
تأثیر نهادها بر نرخ بیکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیکاری یکی از مشکلات بزرگ اقتصادی - اجتماعی است که عملکرد حکمرانان آن را به طور مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می دهند و متقابلاً افزایش نرخ بیکاری را می توان ازجمله دلایل اصلی بروز مشکلات اقتصادی- اجتماعی دانست. هدف این مطالعه بررسی تأثیر شاخص نهادی حکمرانی بر نرخ بیکاری در کشورهای منتخب عضو جنبش عدم تعهد، طی دوره 2012-1996م، است. نتایج مطالعه مبنی بر تأثیر منفی و بی معنای شاخص نهادی حکمرانی بر نرخ بیکاری، گویای ناهماهنگی سیاست های کلان اقتصادی با راهبرد های بهبود شاخص نهادی و کاهش نرخ بیکاری و کیفیت نامناسب کیفیت قوانین و مقررات و وجود فساد و اثربخشی پایین دولت در اقتصاد در کشورهای مورد مطالعه است. پس سیاست گذاران و مسئولان اقتصادی در کشورهای مورد مطالعه باید تمهیدات لازم را درخصوص بهبود شاخص نهادی حکمرانی و به کارگیری هدفمند نیروی کار به کار گمارند. همچنین، تأثیر متغیرهای تولید ناخالص داخلی و آزادی اقتصادی بر نرخ بیکاری کشورهای مورد مطالعه منفی و معنادار است. متغیرهای هزینه های جبران خدمات نیروی کار و وفور منابع طبیعی نیز بر نرخ بیکاری به ترتیب اثرات مثبت و منفی اما بی معنی دارند.
مدیریت رفتار سازمانی در ژاپن: روش های اجرایی برای تحقق و همسویی هدف های سازمان و کارکنان
منبع:
تعاون ۱۳۷۴ شماره ۴۷
ارایه مدل ریاضی جهت فازبندی استقرار سیستم تولیدی با استفاده از طراحی مبتنی بر بدیهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه جهت حضور موفق در عرصه رقابت جهانی سعی می کنند که صنایع خود را با استفاده از سیستم های تولیدی خاص مورد حمایت قرار دهند . انجام چنین کاری منوط به شناخت کافی از عناصر و روابط موجود در سیستم تولیدی مورد نظر می باشد . بر خلاف سیستم های ساده مکانیکی ؛ گستردگی و دخالت عامل انسانی در سیستم های پیچیده تولیدی و اجتماعی موجب گردیده تا شناسایی اجزا و تعیین تقدم و تاخر روابط بین عناصر مشکل گردد ...
کاربرد علیه راهبرد/ تأملی بر کسری بودجه و عواقب آن در اقتصاد ایران
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی و کاهش فقر
حوزههای تخصصی:
عدم اطمینان، اطلاعات و یادگیرى اجتماعى در بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسى این مقاله، بررسى نظرى آثار و تبعات عدم اطمینان و محدودیت اطلاعات در بازار بورس نسبت به قیمتهاى آینده است. فرض شده است که اطلاعات یکپارچه و متمرکز نسبت به قیمتهاى آینده وجود ندارد و خریداران در شرایط ریسک و عدم اطمینان بسر مى برند و آنان براى پوشش دادن ریسک و عدم اطمینان، در جستجوى اطلاعات در چارچوب نظریه یادگیرى اجتماعى هستند. در این مقاله نشان داده مى شودکه چگونه در این حالت، قیمتها به صورت تابعى از باورها به دست مى آیندکه این باورها پیشینه بازى و سیگنالهاى شخصى را در خود دارند. این مطالعه نشان مى دهدکه قیمتهـما با وارد شدن اطلاعات جدید و تغییربا ورها عوض مى شوند. فروشندگان، گروهى از افراد هستندکه سهام کافى در اختیار داشته، با تغییر باورها قیمتها را به نفع خود تحت تاثیر قرار مى دهندکه نتیجهء آن پیدایش قیمتهاى یک کاسه و منفک مى باشد. در پایان مقاله، برخى از جوانب و یافته هاى نظرى مورد بررسى تجربى قرارگرفته است.
رابطه بین توسعه بیمه های زندگی و غیرزندگی و رشد اقتصادی در ایران: کاربرد رهیافت آزمون کرانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش رابطه تجربی بین توسعه بیمه های زندگی و غیرزندگی و رشد اقتصادی در ایران با استفاده از روش ARDL ، رهیافت آزمون کرانه ها و داده های دوره زمانی 1388-1358 بررسی شده است. نتایج نشان دهنده وجود رابطه هم جمعی میان متغیرهای تحقیق است و حاکی از این است که بیمه زندگی در کوتاه مدت و بلندمدت تأثیر معنا داری بر رشد اقتصادی ندارد، ولی بیمه غیرزندگی در کوتاه مدت و بلندمدت بر رشد اقتصادی تأثیر معناداری دارد. همچنین، در بلندمدت یک رابطه علّی یک طرفه از توسعه بیمه غیرزندگی به رشد اقتصادی وجود دارد ولی رشد اقتصادی علت گرنجری توسعه بیمه-های زندگی و غیرزندگی نیست.