فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۶۱ تا ۵٬۶۸۰ مورد از کل ۳۲٬۰۳۵ مورد.
منبع:
دولت پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
181 - 217
حوزههای تخصصی:
میزان تعهدات و مسئولیت های دولت رابطه مستقیمی با گستردگی آن دارد. ارزش ها و گرایشات جامعه می تواند مشوق فراگیری دولت بوده و یا با گسترش آن در تضاد باشد و مرزهای آن را تحدید کند. دولت گرایی و بزرگ شدن دولت پس از انقلاب در ایران روندی فزاینده دارد. نگرش ها و ایستارهای ایرانیان نسبت به دولت در این روند فزاینده تعیین کننده است. این پرسش مطرح می شود که چه رابطه ای میان رشد دولت گرایی در ایران پس از انقلاب و فرهنگ سیاسی ایرانی وجود دارد؟ این پژوهش با بهره گیری از این چارچوب نظری که رابطه بین فرهنگ سیاسی و ساختار سیاسی را مستقیم و مقوم می داند، گستردگی دولت در ایران در دوره جمهوری اسلامی را در مولفه های سه گانه سنتی، اسلامی و مدرن فرهنگ سیاسی مورد بررسی قرار می دهد. بر طبق یافته ها، گذشته استبدادی موجب تداوم ویژگی هایی چون اقتدارگرایی، بی اعتمادی و خودمداری شده است که هریک از این خصوصیات شخصیتی، تمرکزگرایی و گسترش دولت را قوام می بخشد. استیلای فرهنگ دینی به دولت دینی مشروعیت و قداست می دهد، بر مسئولیت های دولت افزوده و گستردگی دولت را به مثابه گستردگی اسلام ترویج می کند. همچنین گزینش ها و کژتابی های ایرانیان از مدرنیته موجب توجیه دولت گرایی و بیشینه شدن ساختار سیاسی گردیده است.
پیامدهای ثبت میراث فرهنگی در فهرست میراث جهانی یونسکو بر اعمال حاکمیت و مسئولیت دولت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
181 - 212
حوزههای تخصصی:
از اواسط سده بیستم میلادی، حمایت از میراث فرهنگی به یکی از مهم ترین دغدغه های جامعه بین المللی تبدیل شده است. پیش بینی «فهرست میراث جهانی» در کنوانسیون 1972 کارآمدترین سازوکار حمایتی از این میراث به شمار می رود. ثبت میراث فرهنگی در فهرست مزبور، به رغم داشتن مزایای مالی و غیرمالی متعدد، پیامدهای گوناگونی را در پی دارد. بررسی تحلیلی اسناد، معاهدات بین المللی و رویه دولت ها، بیان گر این واقعیت است که ثبت میراث فرهنگی در فهرست میراث جهانی، حاکمیت سرزمینی دولت ها را از جنبه های متعددی همچون اختیار دولت ها در تعریف و شناسایی معیارها و مصادیق میراث فرهنگی، صلاحیت کیفری انحصاری دولت ها، اجرای طرح ها و پروژه های شهری و منطقه ای و اعمال اصل سنتی حاکمیت سرزمینی دولت ها بر اموال واقع در قلمرو خود، محدود کرده و نقض تعهدات بین المللی ناشی از آن مسئولیت بین المللی دولت را در پی دارد.
رویکردی تحلیلی بر سازکارهای مبارزه با «بیوتروریسم کرونا ویروس» در اسناد بین المللی و قوانین و مقرات داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این روزها، کرونا ویروس و سیر صعودی افزایش تعداد مبتلایان و کشته های آن، اذهان عمومی کشورهای جهان را به خود مشغول کرده است. از همان ابتدای شیوع آن در چین، سپس در سراسر جهان تحلیل های زیادی درباره بیولوژیکی بودن آن منتشر شد که کرونا ویروس یک جنگ بیولوژیکی و مصداق بیوتروریسم است. چراکه پیامدها و گستره بیوتروریسم به گونه ای است که می تواند منابع حیاتی یک کشور را به نابودی بکشاند. به همین منظور امروزه به شدت مورد توجه مراکز راهبردی نظامی، سیاسی، دفاعی، اقتصادی و بهداشتی جهان قرار گرفته است. پژوهش پیش رو با هدف «بررسی وضعیت مقابله با بیوتروریسم کرونا ویروس در قوانین داخلی و اسناد بین الملل» با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای– اسنادی انجام گرفته است. نتایج نشان داد که در نظام حقوقی ایران جرم مستقلی تحت عنوان بیوتروریسم به عنوان جرم اصلی وجود ندارد، اما در قوانین متعدد جلوه هایی از مفهوم تروریسم زیستی یافت می شود که به دلیل سرعت عمل کند قانون گذار، نبود نگاه افتراقی به بیوتروریسم، ضعف ضمانت اجرا و غیره سازکارهای مبارزه با آن، کارآمد و به روز نیست به طوری که نیازمند بررسی و تصمیم گیری های جدید است. در اسناد بین المللی نیز تدابیری که برای مبارزه با آن اندیشیده شده نیاز به تکمیل و اصلاح قوانین بین المللی از لحاظ داشتن ضمانت اجرای قوی و پیش بینی یک سیستم راستی آزمایی کارآمد و فنی، لازم و ضروری به نظر می رسد.
بررسی اثر سرمایه ی اجتماعی بر ساختار قدرت، انسجام و استحکام خانواده های ساکن شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2539 - 2564
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر سرمایه ی اجتماعی در مراحل چرخه زندگی بر ساختار قدرت و انسجام و استحکام خانواده های ساکن شهر اراک می باشد. روش تحقیق پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تحقیق را کلیه خانواده های ساکن در شهر اراک تعداد 93227 مورد می باشد. با توجه به حجم جامعه بر اساس جدول نمونه گیری مورگان تعداد 383 خانواده به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند. این انتخاب به صورت نمونه گیری سهمیه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. در این تحقیق برای بررسی فرضیه ها از همبستگی رگرسیون و تحلیل واریانس، آنوا، تی تست، اسمیرنوف استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با توجه به فرضیات مربوطه در این پژوهش این طور می توان اظهار نظر داشت که بر اساس تحلیل یافته های استنباطی در فرضیه اصلی و فرضیات فرعی در آزمون اسمیرنوف با سطح احتمال 00/0 رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس تحلیل یافته های استنباطی در فرضیه اصلی و فرضیات فرعی در آزمون تی تست در فرضیه سرمایه اجتماعی و کارکرد خانواده به ترتیب با سطح احتمال 03/0 و 01/0 معنی دار می باشند. نتایج همچنین نشان داد که بین قرار گرفتن خانواده در مراحل مختلف چرخه زندگی و هویت کارکردی خانواده در سطح احتمال 004/0 رابطه معنی داری وجود دارد. به نظر می رسد بین سرمایه اجتماعی و عناصر هویتی خانواده در سطح احتمال 00/0 نیز رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس ارزیابی های انجام شده، یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که بین اهمیت و انسجام خانواده و هویت کارکردی در سطح احتمال 00/0 رابطه معنی داری وجود دارد.
انقلاب اسلامی ایران و مولفه های اقتدار ملی؛ مطالعه موردی اندیشه های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
411-432
حوزههای تخصصی:
رفتار سیاسی جمهوری اسلامی ایران هم در صحنه داخلی و هم در عرصه بین المللی موید نوعی خاص از منزلت و قدرت است که مدل آن در عرصه حکومتداری در جهان بی نظیر است. در این مدل، حکومت صرفا بر انباشته های مادی خود متکی نیست و فراتر از داشته های مادی، بر قدرتِ مشروع ملهم از معنویت تاکید می کند. این تاثیر شگرف در حوزه رفتار سیاسی از فردای پیروزی انقلاب اسلامی هویدا گشت و این امر حکایت از تولد آن همزمان با وقوع انقلاب اسلامی دارد. بنابراین انقلاب اسلامی منجر به بازتعریفی عمیق در حوزه اقتدار شده است و حکومت اسلامی ایجاد شده از دل انقلاب، فعالیت سیاسی خود را با ملاک ها و مولفه های جدیدی از اقتدار مطابقت می دهد. اقتدار در جمهوری اسلامی ایران گستره ای فراتر از ابعاد رایج آن از جمله قدرت نرم، علم و دانش، نیروهای مسلح می یابد و پشتوانه نظری پیدا می کند. این مقاله بدنبال پاسخ به این پرسش است که اقتدار در جمهوری اسلامی دارای چه مولفه هایی است و منشاء و خاستگاه این مولفه ها چیست؟
ارزیابی و تحلیل نقدهای وارد شده بر آراء کاتوزیان در مورد استبداد ایرانی، جامعه کوتاه مدت و تضاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمدعلی همایون کاتوزیان از پژوهشگران و صاحب نظرانی است که در ارتباط با جامعه، سیاست و تاریخ در ایران قلم فرسایی کرده است و در کنار تولید آثار مهم، دیدگاه ها و نظراتی را معطوف به تاریخ ایران ارائه کرده است.در اینکه کاتوزیان، محققی ساعی و صاحب نظر به حساب می آید تردیدی وجود ندارد و بخاطر همین، نقدهای فراوانی بر کتاب ها و آراء ایشان وارد شده است. نقطه قوت کاتوزیان در مسئله مند کردن تاریخ، سیاست و جامعه ایرانی و ارائه «وجه پروبلماتیک» این حوزه است.ایشان نظرات و دیدگاه هایی مطرح کرده که از دید خودش نظریه به حساب می آیند؛مثل «نظریه استبداد ایرانی»، «جامعه کوتاه مدت یا جامعه کلنگی» و «تضاد دولت و ملت» و غیره. یافته ها حکایت از این دارد که منتقدان کاتوزیان، دیدگاه های وی را، نظریه به حساب نمی آورند.برخی وی را صرفا تکرار کننده و بکار برنده نظریه مارکس، انگلس و ویتفوگل معرفی می کنند.برخی هم دیدگاه وی را با کمبود مصداق همراه می کنند.برخی هم دیدگاه کاتوزیان را محدود به حوزه سیاست و دولت می دانند که دیگر حوزه ها را ندیده است.در مجموع اینکه اشکالات روشی و محتوایی به نظرات کاتوزیان وارد کرده اند.در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به ارزیابی و تحلیل این نقدها پرداخته می شود.
تحلیل و نقد برداشت های سیاسی مجاهدین خلق (منافقین) از خطبه16 نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
۱۳۹-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
فراوانی آموزه های سیاسی اجتماعی نهج البلاغه، سبب شده این کتاب مورد بهره برداری افرادی قرار گیرد که از وضعیت جامعه رضایت ندارند و به دنبال انقلاب ساختاری یا اصلاحات اجتماعی می باشند. از این رو به رغم مفاهیم تعالی بخش جوامع سازنده از این کتاب، باید به گروه هایی همچون سازمان مجاهدین خلق اشاره داشت که راه ناصحیح پیموده، تحقق پیش فرض های خود را در نهج البلاغه دنبال می کردند. در این نوشتار با روشی توصیفی تحلیلی، بر خطبه 16 که بیش از همه مورد توجه آنان بوده، تمرکز شده است. نخست برداشت های سیاسی که اغلب بر محور انقلاب و لوازم طرح گشته، سپس عیوب روشی و محتوایی آنان به نقد گرفته شده است. از نقدها می توان به دخیل کردن پیش فرض ها در فهم، بی مبالاتی نسبت به تاریخ، عصری اندیشی و غلبه نگاه کارکردگرایانه اشاره داشت. این مطالعه نشان می دهد استفاده بدون ضابطه گروه های سیاسی از نهج البلاغه، تا چه حد می تواند از مقاصد امام+ فاصله بگیرد و به گمراهی بیانجامد.
فقدان تجدد و رزمجویی ذهنیت عرفانی/دوجایگاهی در بستر تاریخ معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
503 - 518
حوزههای تخصصی:
سال های دهه 40 و 50 خورشیدی آغازگاه ظهور روشنفکرانی بود که در مقاله حاضر ذیل مفهوم ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی قرار می گیرند؛ روشنفکرانی که بیش از آنکه در پی مفاهیمی همچون نوسازی، مرزهای ملی و اندیشه ترقی باشند، در پی تخریب نهادهای مدرن ناشی از مشروطه برآمدند و در این چالش به ذوب مفاهیمی یادشده پرداختند. این روشنفکران (روشنفکران شبه مذهبی، روشنفکران چپ و روشنفکران دولتی) نه تنها پیوندی با اندیشه ترقی و مفاهیم مدرن نداشتند، بلکه طبق نظرگاه پژوهشی ما به دنبال پرورش ایده هایی بودند که با تئوری ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی قابل تبیین است. از دیدگاه این نوشتار، روشنفکران و ایرانیان دچار شده به ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی در حوادث آخرین سال های دهه 50 که اوج ظهور این ذهنیت و تسلطش بر سراسر زیست ایرانیان بود، با پذیرش سه گام این ذهنیت (نفی شناخت، ارزش های مجازی و دولت مقدسِ خداگونه) پذیرای شرایط امروزی سرزمین خویش شدند. در نتیجه مفهوم ذهنیت عرفانی/ دو جایگاهی و شاخصه های آن (برگرفته از مباحث ارنست کاسیرر، لوی برول و جولیان جینز) مفهوم محوری پژوهش حاضر است و ذهنیت بخشی از روشنفکران یادشده به سنگ محک آن آزموده خواهد شد تا بتوان به تبیین نگاه این روشنفکران درباره حوادث سال های دهه 40 و 50 پرداخت.
A Medley of Voices Representing Dialogic Democracy, Autocracy or Violence in Afghanistan: A Critical Discourse Analysis of Soltanzade’s Brazen Bulls(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Afghanistan is a country besieged by years of instability and unrest as a result of the weak governments that have seized power, especially after King Zahir. Mohammad Asef Soltanzade’s “Brazen Bulls” is the story of the tragedy that befalls a country similar to Afghanistan. The story is an allegory of the atrocities committed against the civilians and the civilians who resort to extreme forms of violence to counteract the government and occupied forces’ measures. The novel has propensities for dialogical analysis as a result of the voices that represent different discourses in the present-day Afghanistan. This paper is an attempt to link the text of the novel to the discursive and social practices that gave rise to the emergence of such novels. It aims to illustrate the way in which literary products could engender discourses that are necessary for forcing effective changes in hegemonic discourse over time. The methodology used to fulfill the purposes of the paper and generate discussion is the critical discourse analysis endorsed by Norman Fairclough.
رویکرد تطبیقی سیاست خارجی امریکا در قبال برنامه هسته ای ایران و کره شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۶
28 - 63
حوزههای تخصصی:
امریکا از اوایل دهه ۹۰ میلادی تاکنون، تلاش بسیاری برای مقابله با برنامه هسته ای ایران و کره شمالی انجام داده است. در این پژوهش با استفاده از روش اسنادی و با رویکردی تطبیقی ابعاد دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی سیاست امریکا در مواجهه با برنامه هسته ای ایران و کره شمالی بررسی شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که به رغم تفاوت اهداف این دو کشور در پیگیری برنامه هسته ای، ایران نسبت به کره شمالی بیشتر تحت فشار سیاسی- اقتصادی و تهدید نظامی قرار گرفته است. در این مدت، همه دولت های دموکرات و جمهوری خواه رویکرد تعاملی با کره شمالی را به صورت دو و چند جانبه آزموده اند، در حالی که این رویکرد در قبال ایران، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. توافق ناشی از تعامل (برجام) نیز مدت کوتاهی بعد از حصول، دوام نیاورد و آمریکا از آن خارج شد. تحریم و تشدید فشار اقتصادی علیه ایران در چارچوب کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ خیلی زود بخش های مهم اقتصاد ایران را در برگرفت. در حوزه نظامی اگرچه دو کشور همواره در معرض تهدید به حمله نظامی بوده اند، اما این گزینه در خصوص ایران بیشتر مورد توجه سیاست مداران و نخبگان فکری امریکا بوده است. برای بررسی چرایی این موضوع از نظریه رئالیسم نئوکلاسیک استفاده شد که بر اساس آن گزینه های منتخب در قبال ایران و کره شمالی تحت تأثیر عوامل سیستمی و داخلی قرار دارد. علاوه بر منافع قدرت های جهانی (چین و روسیه)، منافع متحدان منطقه ای امریکا در شمال شرق و جنوب غربی آسیا هم از عوامل مهم سیستمی تأثیرگذار بر سیاست واشنگتن در خصوص برنامه هسته ای ایران و کره شمالی است. در حالی که ژاپن و کره جنوبی اغلب خواستار مذاکره و تعامل برای حل معضل هسته ای کره شمالی هستند؛ متحدان عرب و صهیونیستی امریکا تشدید فشار علیه ایران و حتی استفاده از زور را پیشنهاد داده اند. از سوی دیگر هر چند کره شمالی می تواند کرانه غربی امریکا را هدف قرار دهد، اما امریکایی ها تصور می کنند کره شمالی احتمالاً به دلیل ایجاد توازن استراتژیک با آمریکا در واکنش به اقدام تهاجمی امریکا و متحدان آن، به خاک امریکا حمله خواهد کرد. امریکایی ها ایدئولوژی جمهوری اسلامی را دشمن تلقی می کنند بر این باورند که پیشرفت هسته ای، احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته ای را افزایش می دهد و در نتیجه منافع امریکا در منطقه و حتی جهان به خطر می افتد. نتیجه حاصل از عوامل سیستمی و داخلی، تشدید فشار علیه ایران و کاهش فشار علیه کره شمالی است.
فراتحلیلی از اثر حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2237 - 2250
حوزههای تخصصی:
حاکمیت شرکتی معمولاً در قالب مجموعه ای از سازوکارهای طراحی شده به منظور کاهش مشکلات نمایندگی میان سهامداران و مدیران به دلیل تفکیک مالکیت و کنترل تعریف می شود که در سطح وسیع، سازوکارهای داخلی (همچون نقش، ساختار و انگیزه های هیئت مدیره، ساختار سرمایه و ...) و سازوکارهای خارجی (همچون قوانین و مقررات، بازار سرمایه، بازار محصول و ...) را شامل می شود.در این پژوهش به منظور جمع بندی دقیق تر نتایج متضاد مطالعات متعدد انجام شده در زمینه تأثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود، از روش فرا تحلیل (متاآنالیز) استفاده شده است. این روش روی نمونه ای شامل 62 مطالعه، مشتمل بر 42 مطالعه خارجی در دوره زمانی 2008 تا 2019 و 20 مطالعه داخلی طی سال های 1386 تا 1397 اجرا شد. متغیرهای مستقل سه دسته هیئت مدیره (استقلال و اندازه هیئت مدیره، دوگانگی نقش مدیر ارشد اجرایی) و ساختار مالکیت (مالکیت داخلی و مالکیت نهادی) در نظر گرفته شد و مدیریت سود شرکت، متغیر وابسته مدنظر قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد. نتایج فرضیه های پژوهش نیز حاکی از وجود ارتباط معنی داری بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود است.
سیاست خاورمیانه ای ترامپ و بازآفرینی سیاست منطقه ای اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۴
153 - 169
حوزههای تخصصی:
از زمانی که ترومن ریئس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا استقلال اسرائیل را به رسمیت شناخت تا به امروز حفظ موجودیت و تأمین امنیت اسرائیل به عنوان متحد و شریک استراتژیک ایالات متحده در منطقه خاورمیانه، از تعهدات اصلی تمامی رؤسای جمهور آمریکا (اعم از جمهوری خواه و دموکرات) بوده است که میزان این حمایت، سیاست منطقه ای اسرائیل را در ادوار مختلف تحت تأثیر قرار داده است. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که سیاست خاورمیانه ای ترامپ چه تأثیری بر سیاست منطقه ای اسرائیل داشته است؟ در این رابطه فرضیه مورد بررسی با اتخاذ روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب نظریه مجموعه امنیت منطقه ای کپنهاگ این است که: سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده آمریکا در دولت ترامپ موجب تهاجمی تر شدن سیاست منطقه ای اسرائیل شده است. در نهایت پژوهش به این نتیجه ختم شده است که سیاست خاورمیانه ای ترامپ با تأکید بر حمایت رادیکالی از اسرائیل موجب تهاجمی تر شدن سیاست منطقه ای اسرائیل نسبت به جمهوری اسلامی ایران ایران، سوریه و فلسطین و گسترش دامنه بحران در غرب آسیا و در نتیجه تنش بیشتر در منطقه خاور میانه شده است.
از تروریسم تا ضدتروریسم در پاکستان: سنجش خشونت ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور داعش در عراق و سوریه و به ویژه بعد از شکست های این گروه در مناطق مذکور، احتمال گسترش آن به سایر کشورهای اسلامی از جمله پاکستان مطرح شده و کماکان نیز مورد توجه است. در این بین دو ابهام اساسی وجود دارد: نخست اینکه، داعش تا چه حد در پاکستان نفوذ کرده یا احتمال نفوذ آن مطرح است؛ و دوم اینکه، پاکستان به طور عملی چه واکنشی در مقابل نفوذ داعش داشته و دارد. با توجه به اینکه ادعاهای زیادی در باب هر دو ابهام بالا وجود دارد، یکی از راه های بررسی این دو ابهام توجه به نشانه های آن است. از این رو، تحول خشونت در پاکستان پس از ظهور داعش مورد توجه قرار می گیرد. به عبارت دیگر، هدف اصلی این مقاله سنجش میزان خشونت در پاکستان تحت تأثیر حضور داعش در این کشور است. در این راستا، پرسشی که مطرح می شود این است که نفوذ داعش در پاکستان بعد از سال 2014 چه تحولی در سطح خشونت ورزی در این کشور ایجاد کرده است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال می توان مطرح کرد این است که سطح خشونت ورزی در پاکستان بعد از ظهور داعش تغییر معنی داری نداشته است. روش آزمون این فرضیه، روش تبیینی است و در روند کاربرد آن نقش عملیات های تروریستی داعش و فعالیت های ضدتروریستی دولت پاکستان در تغییر سطح خشونت مورد بررسی قرار می گیرد. تأیید این فرضیه می تواند هم نافی نفوذ گسترده داعش در این کشور باشد و هم جدیت دولت پاکستان در برخورد با گروه های تروریستی از جمله داعش و موفقیت راهبرد تروریسم ستیزی آن را تأیید کند.
بحران نقض حقوق بشر در میانمار و بازخوانی ابزارهای بازدارنده و نقش ارکان سازمان ملل متحد در آن
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
29-63
حوزههای تخصصی:
نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت امروزه در زمره نقض صلح و امنیت بین المللی قلمداد می شود که در پاسخ ابزار و راهکارهای متعددی نظیر ین مسئولیت حمایت، مجمع عمومی، شورای امنیت، ین مسئولیت حمایت، مجمع عمومی و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد تدارک دیده و در بسیاری از موارد نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت نظیر روآندا، سومالی، بالکان، کوزوو و لیبی از این ابزار استفاده شده است. در پرونده جنایت مردم مسلمان میانمار که وضعیت نقض حقوق بشر در این کشور به مراتب شدیدتر و ازنظر مدت زمان، به مراتب طولانی تر از این موارد بوده جامعه جهانی به دلایل گوناگون و مختلف هیچ گونه اقدام عملی از سوی شورای امنیت علی رغم وجود گزارش های دبیر کل و شورای حقوق بشر و سایر ارکان تابعه سازمان ملل متحد نشان نداده است. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی و گردآوری شده به روش کتابخانه ای ضمن بررسی بحران میانمار و صلاحیت حقوقی دخالت شورای امنیت به دنبال پاسخ به این پرسش است که میزان صلاحیت شورای امنیت در بحران میانمار برای اعمال زور از سوی شورای امنیت چیست؟ فرضیه مقاله این است که بحران میانمار با توجه وقایعی که در آن اتفاق افتاده است به عنوان نقض صلح و امنیت بین المللی شناخته شده و قابلیت اعمال زور از جانب شورای امنیت را دارا است.
Globalization and its Impact on Modern Identity of the Islamic Republic of Iran
حوزههای تخصصی:
دفاع مقدس در سینمای محمدعلی باشه آهنگر؛ مطالعه فیلمهای «فرزند خاک»، «ملکه»، «سرو زیر آب»
حوزههای تخصصی:
جنگ هشت ساله ایران و عراق علاوه بر پیامدهایی که برای کشور به دنبال داشت، موجبات شکل گیری ژانر جدیدی در سینمای ایران را فراهم آورد. در این میان محمدعلی باشه آهنگر علاوه بر تجربه مستقیمی که از جنگ داشته در نقش کارگردان نیز چندین فیلم در این ژانر تولید کرده است. درنتیجه فرض اصلی پژوهش این است که محمدعلی باشه آهنگر شیوه ای خاص برای بازنمایی جنگ در آثار خود دارد. مقاله می کوشد با تمرکز بر فیلمهای «فرزند خاک» (۱۳۸۶)، «ملکه» (۱۳۹۰)، «سرو زیر آب» (1396)، نگاه و شیوه معنادهی وی را به جنگ و ابعاد آن بررسی کند؛ به عبارتی سؤال اصلی مقاله این است که در آثار سینمایی محمدعلی باشه آهنگر، جنگ تحمیلی ایران و عراق چگونه بازنمایی می شود. در این راستا از روش نمونه گیری هدفمند و تحلیل نشانه شناختی تلفیقی استفاده شد؛ بدین صورت که در سطح داده های بصری از رویکرد تحلیل سازه «سِلبی و کادوری» (1380) و برای تحلیل متون گفتگو ها از الگوی تحلیل روایی بارت بهره گرفته شد. بررسیها نشان داد این کارگردان در آثار خود رویکردی منحصربه فرد دارد که می توان آثار وی را هم در رده سینمای جنگ قرار داد و هم منتقد جنگ؛ به عبارتی رویکرد وی به گونه ای است که از ایدئولوژی و مکتب جاری خاصی تأثیر نپذیرفته است؛ در جایی که باید زبانی منتقد داشته باشد دریغ نکرده و بارها نیز از مضمونهای اصلی ژانر سینمای جنگ مانند رشادتها و تکریم شهادت استفاده کرده است. این گونه نگاه و رویکرد واقعگرایانه به جنگ تحت تأثیر تجربیاتی است که کارگردان خود به طور شخصی در جنگ و مناطق جنگی به عنوان رزمنده داشته است. ازسوی دیگر تأکید بر جنبه های اجتماعی و پیامد انسانی جنگ باعث شده برخلاف بسیاری از آثار سینمای جنگ، کمتر بر عملیاتهای نظامی و صرفاً بر فضای جنگ تأکید کند.
اثربخشی توسعه سیاسی در برنامه های پنج ساله توسعه مطابق با رویکرد سند چشم انداز بیست ساله افق 1404 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۶
5 - 28
حوزههای تخصصی:
سند چشم انداز بیست ساله افق 1404 مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام، از سال 1384 تا 1404 هجری شمسی پایه برنامه های پنج ساله توسعه چهارم به بعد قرارگرفت. همزمان با اجرای برنامه های توسعه، چگونگی دستیابی به اهداف سند چشم انداز درراستای برنامه های پنج ساله توسعه موردپرسش قرارگرفت. این پرسش را می توان باتوجه به ماهیت سند چشم انداز، در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بررسی کرد. بنابراین، باتوجه به هدف این مقاله، اثربخشی توسعه سیاسی در برنامه های پنج ساله توسعه مطابق با سند چشم انداز بیست ساله افق 1404 موردمطالعه قرارگرفت و برای دستیابی به نتیجه از روش توصیفی و مطالعات کتابخانه ای، متن سند برنامه های پنج ساله چهارم به بعد استفاده شد. نتیجه مطالعه این بود که رویکرد توسعه سیاسی در برنامه های پنج ساله توسعه چهارم، پنجم و ششم با فرازوفرود و از شدید به ضعیف لحاظ شده است و در جمع بندی نهایی این رویکرد از اثربخشی مطلوب برخوردار نبوده است.
مطالعه تطبیقی دادرسی اساسی در نظام حقوقی ایران و آلمان (مبانی و آسیب شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دادرسی اساسی که مبتنی بر برتری قانون اساسی بر سایر قوانین و نیز لزوم حفظ آزادی بنیادین شهروندی در مقابل مداخلات دولتی پایه گذاری شده است، در نظام های قانونی مختلف مبتنی بر تفویض امور به نهادهای سیاسی، قضایی، اداری و حتی قانونی است. این تحقیق که با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است، سوال اصلی تحقیق بدین صورت است که چه وجوه تفاوت و شباهتی میان نظام دادرسی اساسی در حقوق ایران و آلمان وجود دارد؟ در کنار شباهت هایی هم چون قاعده منع اشتغال اعضای نهادهای دادرسی اساسی، در سایر زمینه ها مانند ساختار و تشکیلات این نهادها، قابل نقض بودن تصمیمات آن ها، لزوم انتشار آن ها در روزنامه رسمی تفاوت های قابل توجهی وجود دارد. یافته های تحقیق حاضر نیز بدین صورت است که اولا بایستی سایر اختیارات تطبیق قوانین با قانون اساسی از جمله در زمینه مجمع تشخیص مصلحت نظام به شورای نگهبان تفویض شود ثانیا مدت عضویت اعضای شورا به مانند دادگاه قانون اساسی آلمان به مدت یک دوره بوده و قابل تمدید نباشد ثالثا تصمیمات و آراء شورای نگهبان صرفا در امور ماهوی بوده و به مانند دادگاه قانون اساسی آلمان در زمینه صدور امور شکلی مانند دستور موقت نیست رابعا بایستی ترکیب عضویت در شورای نگهبان به نحوی تغییر پیدا نماید که به مانند دادگاه قانون اساسی آلمان، امکان عضویت قضات دیوان عالی کشور فراهم شود. علاوه بر موارد فوق در این مقاله به بحث مبانی دو دادرسی اساسی و آسیب شناسی شورای نگهبان در ایران و ارائه راهکار پرداخته شده است.
ارمنیان روسیه و کارکردهای دیاسپورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر دیاسپورا و سازمان های دیاسپورایی بر سیاست داخلی و روابط خارجی کشورهای میزبان و میهن، موضوعی است که در دهه های اخیر بیشتر در رویکردهای غیردولت محور روابط بین الملل مورد توجه قرار گرفته است. اجتماع های دیاسپورایی می توانند در توسعه اقتصادی میهن خود نقش مهمی بازی کنند. آن ها همچنین برای حفظ میراث فرهنگی جامعه خود به ویژه زبان، مذهب و ارزش های اجتماعی آن تلاش می کنند. دیاسپورای ارمنی همواره برای پژوهشگران مطالعات دیاسپورا موضوعی جذاب بوده است. روسیه میزبان پرجمعیت ترین جامعه ارمنی در خارج از جمهوری ارمنستان است. نوشتار پیش رو نتیجه پژوهشی کیفی در مورد ارمنی های روسیه است. در این نوشتار می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که «جامعه ارمنی روسیه چه دغدغه هایی دارد و چگونه روابط روسیه و ارمنستان را در تأثیر قرار می دهد؟» در پاسخ به این پرسش این فرضیه را بیان می کنیم: «جامعه ارمنی روسیه بیشتر در پی تأمین منافع کسب وکارهای ارمنی در روسیه، حفظ فرهنگ و زبان ارمنی و حل مشکلات مهاجران ارمنی تازه وارد است و تأثیرگذاری آن بر روابط دو کشور نیز با تلاش برای حضور پررنگ تر در اقتصاد ارمنستان و تثبیت روابط راهبردی مسکو و ایروان به ویژه در حوزه اقتصاد انجام می شود.» ارمنی های روسیه دیر به جهان سیاست دیاسپورایی وارد شدند. با وجود این، ظرفیت های چشمگیر این گروه به تدریج در حال بسیج شدن در چارچوب های دیاسپورایی است. هرچند ارمنی های روسیه هنوز انسجام و سازماندهی ضعیف تری در مقایسه با ارمنی های اروپا، آمریکا و خاورمیانه دارند، اما دست کم بخش های قدرتمندتر و ثروتمندتر آن ها به بازیگران به نسبت مهمی در روابط روسیه و ارمنستان تبدیل شده اند.
انتقال به شرق: مسیر بقای داعش به مثابه سازمانی تروریستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شکست های پیاپی داعش، کشته شدن رهبران رده اول و میانی این گروه و بهبود وضعیت امنیتی دولت های هدف داعش در منطقه خاورمیانه، احتمال فروپاشی و نابودی این گروه بیش از گذشته مطرح شده است. در این شرایط، رهبران و فرماندهان داعش نیز دست از فعالیت نکشیده و برای بقای این گروه چاره اندیشی کرده اند. به نظر می رسد که سه رویکرد برجسته در میان سران داعش مطرح بوده است: 1. برخی بر تداوم مقاومت در عراق و سوریه تأکید دارند که به ویژه با توجه به آشوب های جدید در این کشورها درخور توجه است؛ 2. گروه دوم بر مدیریت عملیات های پراکنده در سراسر جهان دست گذاشته اند؛ 3. گروه سوم به دنبال تصرف مناطق جدیدی برای مرکزیت داعش هستند. در چارچوب این رویکرد، به دست آوردن پایگاه های جدید برای داعش اهمیت زیادی دارد. هدف این نوشتار این است که اهمیت شرق را به عنوان پایگاه بالقوه داعش و ابزار بقای آن نشان دهد. پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که شرق چه نقشی در تداوم بقای داعش ایفا کرده است؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح می شود که شرق از دیدگاه علی، تاکتیکی و کارکردی به بقای داعش کمک کرده است. روش پژوهش در این نوشتار، روش تبیینی کارکردی است که نقش عامل های تأثیرگذار در بقای داعش را نشان می دهد. فرضیه را در این سه گام بررسی می کنیم: دلیل های ذهنی و علت های عینی گسترش داعش به شرق، تاکتیک های انتقال و هدف های انتقال داعش در شرق.