فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۰۱ تا ۴٬۶۲۰ مورد از کل ۳۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Covering and Hijab's problem after the Islamic Revolution's victory has always been one of the most critical challenges of the Islamic Republic, especially in youth, students, and society's elite. The present study investigates the crucial doubts and questions about the Hijab and expresses scientific and convincing solutions and answers with the analytical-descriptive method and library resources. While describing the history of the Hijab in Islam and the Islamic Revolution of Iran, the present study responds to the vital and new suspicions that have recently been raised by opponents of the Hijab and some anti-Islamic media. Doubts are as follows: the conflict between the Hijab and the freedom and progress of women, the lack of connection between the Hijab and innocence, the different perceptions of Muslims about the Islamic Hijab, the incorrect citation of the legality of the Hijab, etc.. Based on the results, the Islamic Hijab has no conflict with freedom (in its real sense) and never hinders the individual's growth, perfection, and maturity. Innocence and modesty accompanying Hijab can strengthen family privacy and lead to society's intellectual and spiritual health. All Islamic jurists agree on the necessity of the Hijab. There should be no confusion between the decisions of the rulers of Islamic countries and the people's behavior about Hijab, with the exact order of Islam that it is necessary to observe Hijab.
مبانی انسان شناختی قرآن در تمدن سازی تربیت محور (با تکیه بر تفسیر المیزان)
حوزههای تخصصی:
تمدن سازی نوین اسلامی یکی از مهم ترین گفتمان های نوپیدا در دوران معاصر است که در پی نهضت های اسلامی، جنبش بیداری اسلامی و شکست و رسوایی مکاتب مادی و غربی، اذهان اندیشمندان اسلامی را به خود جلب نموده است. با عنایت به اهمیت ترسیم تمدن نوین اسلامی و بایستگی استخراج علوم انسانی از قرآن کریم و نیز نظر به جایگاه تربیت محوری تمدن اسلامی، و باتوجه به اینکه علامه طباطبائی ابتکارهایی در مباحث تربیتی ارائه نموده است، پژوهش حاضر با بهره مندی از شیوه تحلیل محتوا، به استخراج و استنباط مبانی ویژه تفسیر المیزان در حوزه انسان شناسی و ارتباط آن با تمدن سازی پرداخته است. برپایه مبانی قرآنیِ علامه در تفسیر المیزان، نفس انسان مسیر سلوک او به سوی خداوند بوده و شناخت و ارزیابی مداوم آن بسیار ضروری است. نفس یا همان شخصیت انسان بستگی و پیوندی ژرف با کارکرد او داشته و حتی می تواند دچار دوگانگی شود، پدیده ای که شناسایی آن در مدیریت کلان تمدنی بسیار حائز اهمیت است. از دیگر مبانی انسان شناختی علامه درباره سعادت انسان، رابطه آن با عمل، حقیقی و فطری بودن آن و هویت نسبی و مرتبه ای سعادت است که شناخت و تدبیر صحیح آن از لوازم تمدن سازی تربیت محور می باشد. درنهایت نیز هویت جمعی و استکمال اجتماعی انسان مطرح می باشد که جایگاه آن در تمدن بسیار محوری و برجسته است.
تبیین عناصر وجودی سازنده تمدن نوین اسلامی «با الگوگیری از دوسویه تمدن نبوی و مهدوی»
حوزههای تخصصی:
واضح است حرکت در مسیر تمدن سازی و ارائه هر طرح و نظریه ای در این باب، مبتنی بر فهم دقیق سازه های تمدن و عناصر تمدن ساز است. برای رهیافت به این مهم، تلاش کرده ایم با روشی تحلیلی و رویکردی انتقادی ضمن تأمل در آرا و اندیشه های نظریه پردازان تمدنی و در پرتو دوسویه تمدنی خود یعنی تمدن نبوی و تمدن مهدوی، نخست با تمایز نهادن میان عناصر ایجادی و عناصر وجودی تمدن ساز، به دانش تمدنی خود غنای بیشتری بخشیم و پاره ای از ابهامات و غبارها بر رُخ سازه های تمدن نوین اسلامی را رفع کنیم و در وهله بعد با تقسیم قسم اخیر ذیل دو عنوان کلی مؤلفه های سخت افزار و مؤلفه های نرم افزار، به بیان صریح مصادیق هریک بپردازیم. در همین راستا و در مقام تبیین مؤلفه های نرم افزار تمدن ساز با بیان عناصر شش گانه وجود عدالت اجتماعی، حاکمیت اخلاق کریمانه، آرامش روحی و روانی، امنیت اجتماعی، رفاه عمومی و وحدت و هم بستگی میان مسلمانان در طرح واره ای نوین، هندسه مدنیت جدید منطبق با آموزه های اسلامی را ترسیم کرده ایم.
تاثیر جریان شناسیِ «نفوذ»برعدم دستیابی انقلاب اسلامی به تمام آرمانها واهدافش (باتاکیدبردهه 1390)
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
113 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیشرو به تاثیر جریان شناسی نفوذ برعدم دستیابی انقلاب اسلامی به تمام آرمانها واهدافش با تاکید بر دهه اخیر می پردازد. جریان نفوذ که سابقه ای طولانی دارد در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به درون نظام جمهوری اسلامی رخنه کرد و به دلیل شکست های دشمنان در براندازی نظام دردهه اخیر و با روی کارآمدن دولت «تدبیر و امید»در قالب مذاکرات هسته ای رخنه خود را به طرق مختلف افزایش داد.به همین دلیل مقام معظم رهبری دراین دهه از عمر انقلاب اسلامی به مناسبت های مختلف جریان نفوذ، منشاَ، اهداف، انواع و... آن را به مسؤلین ومردم گوشزد کرند. سؤال تحقیق جریان نفوذچه تاَثیری برعدم دستیابی انقلاب اسلامی به تمام اهدافش دردهه90 داشته است؟ فرضیه تحقیق نفوذ به دوشکل فردی و جریانی در قالب جریان فکری سیاسی لیبرال که توسط دشمنان انقلاب تربیت یافتند، به جریان سازی نیرواقدام نمودند ودرجریان مذاکرات هسته ای بانفوذ به درون مدیران و تصمیم گیرندگان به اخلال در اهداف انقلاب و ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت بودند تا از این طریق به تغییر نظام جمهوری اسلامی که هدف اصلی آنها می باشد، اقدام کنند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی وروش گردآوری اسنادی،کتابخانه ای می باشد.
جایگاه ایران در آینده ژئوپلیتیک انرژی عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
755 - 784
حوزههای تخصصی:
این مقاله به پویش های ژئوپلیتیک انرژی عراق و تحولات سیاسی و اقتصادی جهانی و منطقه ای مترتب بر آن در آینده می پردازد. هدف نویسندگان تحلیل روندهای کلان مؤثر بر صنعت انرژی عراق به منظور ارائه تصویری روشن از آینده کنشگری ایران در ژئوپلیتیک انرژی این کشور است. سیاست عراق مبنی بر تنوع بخشی بر مبادی واردات انرژی، توسعه زیرساخت انرژی های تجدید پذیر، گسترش سرمایه گذاری خارجی و درعین حال تحریم های اقتصادی ایالات متحده امریکا، ازجمله روندهای اثرگذار در آینده کنشگری ایران در ژئوپلیتیک انرژی عراق است. بر این اساس، سؤال مقاله این است که کلان روندهای سیاسی و اقتصادی حاکم بر بازار انرژی عراق، چه تأثیری بر جایگاه ایران در آینده ژئوپلیتیک انرژی این کشور خواهد داشت؟ استدلال نویسندگان این است که تداوم روندهای سیاسی و اقتصادی کلان موجود در میان مدت، موجب می شود مزیت انحصاری ژئوپلیتیک ایران در شبکه اقتصاد انرژی عراق با چالش مواجه شود. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل روند بوده است. واژگان کلیدی: ژئوپلیتیک انرژی، انرژی های تجدید پذیر، قدرت های بزرگ و تحریم.
Consistency in the EU’s Normative Foreign Policy: Crimean Tatars and Xinjiang Uyghurs
حوزههای تخصصی:
تاثیر کوانتوم دیپلماسی بر بعد اقتصادی امنیت انسانی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۶
83-108
حوزههای تخصصی:
ما در جهانی زندگی می کنیم که از نظر تکنولوژی عصر کوانتوم نامیده می شود. انرژی هسته ای، کامپیوترها، بارکدخوان ها و جراحی های لیزری تنها چند نمونه جالب از نتایج جالب توجه تئوری فیزیک قرن بیستم یعنی فیزیک کوانتوم هستند. با کارهای پلانک، هایزنبرگ و دیگران با ارائه نظریه کوانتومی در فیزیک و مکانیک، مبانی جدیدی برای فهم جهان هستی و پدیده های آن شکل گرفت که عمدتا با عنوان پارادایم کوانتومی معرفی می شوند. این پارادایم نوین تاثیرات شگرفی بر همه ابعاد علم از جمله رایانه، اینترنت، فیزیک و غیره گذاشت. در حوزه علوم انسانی نیز تاثیر این تفکر نوین همچنان در حال گسترش است. نظریه کوانتوم، بر خلاف فیزیک کلاسیک که هیچ جایی برای وجود مفاهیمی چون؛ عدم قطعیت و خودآگاهی در خود نمی بیند، عدم قطعیت و خودآگاهی را مطرح می کند. از دیگر سو، بعد از صد سال از نظریه پردازی در رشته روابط بین الملل که دیپلماسی فرعی از آن است، هنوز دانشمندان از رویدادهای بین المللی و جهانی غافلگیر می شوند. به نظر می رسد این ناکارآمدی ناشی از سیطره تفکر نیوتونی در نظریه های علوم انسانی و روابط بین الملل است. این پژوهش کوششی است تا با استفاده از منابع محدود کتابخانه ای، دیپلماسی کوانتومی با رویکرد اقتصادی و مختصات و ویژگی های آن را تبیین و تشریح نماید و پس از تبیین مفهوم کوانتوم دیپلماسی، با ارائه مختصری از مفهوم امنیت انسانی، تاثیر این نوع از دیپلماسی را بر بُعد اقتصادی امنیت انسانی در جمهوری اسلامی ایران بررسی نماید.
زمان مندی و توسعه؛ نقش بزنگاه تاریخی در خیز اقتصادی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه چین در اقتصاد جهانی از دهه 1970 به این سو دگرگونی شگرفی به خود دیده و از قاعده هرم به رأس آن ارتقاء یافته است. پرسش این است که این جهش بر اثر چه عواملی و چگونه محقق شده است؟ در پژوهش های موجود سه رویکردِ کارگزارانه، ساختاری و نهادی شناسائی پذیر هستند که هر یک تبیینی درخور تأمل به دست می دهند؛ اما هر کدام فقط قطعه ای مجزا از جورچین پیچیده این جهش را توضیح می دهند. این مقاله با استفاده از روش فرایندکاوی نشان می دهد که آن چه جهش اقتصادی چین را ممکن ساخت، تنها وجود عوامل ساختاری، نهادی و کارگزارانه نبود، بلکه تقارن مجموعه ای از رویدادها و روندها بود که در سه لایه زمانی درازمدت، میان مدت و کوتاه مدت در محیط داخلی و بین المللی چین رخ نشان دادند. از این میان، تغییر در جهان بینی چینیان بر اثر شکست های پیاپیِ این کشور در دو سده نوزدهم و بیستمِ میلادی و ظهور فرصت ها و گشایش هایی در اقتصاد و سیاست بین الملل در دهه 1970، یک بزنگاه تاریخی را رقم زد که رهبری چین به خوبی از آن بهره گرفت و با اجرای به هنگام اصلاحاتی عمیق در جهت گیری ها و سیاست های کلان داخلی و خارجی و اجرای یک برنامه منسجم و هم آهنگ اقتصادی و مدیریتی، این خیز را ممکن و محقق ساخت. تأمل در تجربه چین نشان می دهد که التفات به زمان مندی، به ویژه در توسعه پژوهی، از این حیث حائز اهمیت است که ما را بیش از پیش متوجه فرصت ها و محدودیت های دگرگونی در «بستر زمان» می کند.
بررسی ویژگی های محیط بین المللی و سیاست خارجی در توسعه اقتصاد یکره جنوبی (2010-1980)
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
155-185
حوزههای تخصصی:
مطالعه کشورهای موفق در زمینه توسعه اقتصادی نشان می دهد که کشورها چاره ای جز ورود به فرآیند توسعه با رویکرد جهانی ندارند و لازم است در این راستا میان برنامه توسعه ملی و اقتصاد یکپارچه جهانی هماهنگی ایجاد شود که انجام این وظیفه مهم بر عهده دستگاه سیاست خارجی و در هماهنگی باسیاست داخلی و محیط بین المللی است. این پژوهش با بهره گیری از رهیافت دولت توسعه گرای آدریان لفت ویچ به نقش محیط بین الملل و سیاست خارجی در توسعه اقتصادی کشور کره جنوبی می پردازد و در صدد پاسخگویی به این سوال است که محیط بین المللی و سیاست خارجی، در توسعه ی اقتصادی کره جنوبی در دوره ی زمانی 1980 تا 2010 از کدام ویژگی ها برخوردار بوده است؟ فرضیه ارائه شده دال بر این است که در توسعه ی اقتصادی کره جنوبی، ویژگی های مساعد توسعه ی اقتصادی در محیط بین المللی و تشابه و تمایز در کنشگری سیاست خارجی، وجود داشته است. شیوه جمع آوری داده ها، کتابخانه ای و روش تحلیل آن مقایسه ای می باشد.
اخلاق سیاسی و کارآمدی نظام سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۶
125 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عناصر کارآمدساز «نظام سیاسی» است که مربوط به حوزه «اخلاق سیاسی» می شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. نتایج نشان می دهند که هر نظام سیاسی برای موفقیت با عوامل و موانعی مواجه است؛ عوامل و موانعی که به ابعاد اخلاقی مربوط می شوند، همان عوامل اخلاقی کارآمدی نظام هستند. اخلاق سیاسی می تواند به گونه ای تعریف و اجرا شود که با ایجاد نوعی اخلاق پایدار در کنش گران سیاسی، سبب: «پیش بینی پذیری»، «شفافیت» و «قابل اعتماد شدن» کارگزاران نظام گردد؛ اولویت های حوزه سیاست را مشخص کند؛ حقوق صاحبان حق در این حوزه را تعیین نماید و تعریف دقیق و مشخصی از حقوق آن ها ارائه کند. این نتایج با کاربست سه عنصر در اخلاق سیاسی حاصل می شود: «تامین شاخصه های حکمرانی مطلوب»، «استفاده از دانش اخلاق حرفه ای در سیاست» و «اصلاح انگاره های اخلاق سیاسی». این سه مؤلفه به عنوان مؤلفه های کارآمدساز اخلاقی سیاسی مطرح شده اند و دریچه ای نو به بحث اخلاق سیاسی می گشایند
واکاوی زمینه های شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس در برابر ایران براساس نظریه موازنه تهدید استفان والت
حوزههای تخصصی:
در شکل گیری اتحاد میان کشورها عوامل بسیار موثر است در واقع هدف بسیار از کشورها از اتحاد با کشورهای دیگر کسب منافع بیشتر و مقابله با تهدید هاست چرا که هرکشوری در عرصه روابط بین الملل بر اساس منافع خود عمل کرده و وارد اتحاد با کشورهای دیگر می شود.بنابراین باید گفت در شکل گیری یک اتحاد باید دوعامل اصلی(تهدید مشترک و منافع مشترک) وجود داشته باشد.پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 اوضاع منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را دچار تغییرات اساسی کرد ،در این میان شش کشور عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس دست به تشکیل شورایی تحت عنوان شورای همکاری خلیج فارس زده تا بتوانندبه صورت یک پارچه با ایران مقابله کنند. .لذا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که زمینه های شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس در برابر جمهوری اسلامی ایران چیست؟ فرضیه مطرح شده در این پژوهش بر این اساس است که هدف از ایجاد شورای همکاری خلیج فارس مقابله با تهدید خود ساخته ای جمهوری اسلامی ایران می باشد.روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش روش توصیفی- تحلیلی می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد بر اساس نظریه موارنه تهدید والت ، عواملی همچون مجاورت و نزدیکی جغرافیایی، نیات تهاجمی ،قدرت تهاجمی و افزایش توانایی تهاجمی باعث تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در مقابل جمهوری اسلامی ایران شده است.
مؤلفه های همگرایی سیاست خارجی جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز بحران یمن که در پی حمله عربستان سعودی در سال 2015 به این کشور آغاز گردید، ائتلاف های مختلفی در سطح منطقه غرب آسیا و فراتر از آن شکل گرفت. ماهیت بسیاری از این ائتلاف ها واضح و مبرهن است. آنچه در میان طیف وسیعی از ائتلاف های مذکور هماره محل بحث و ابهام بوده، ائتلاف جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن در عرصه سیاست خارجی بحران یمن است. درواقع عواملی که موجب شکل گیری این ائتلاف در سطح بین المللی میان دو بازیگر مذکور گردیده، مسئله پژوهش حاضر است. ازاین روی پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای نظریه سازه انگاری به گردآوری منابع کتابخانه ای پرداخته تا بتواند به این سؤال اصلی پژوهش پاسخ دهد که «چه عواملی موجب همگرایی ایران و جنبش انصارالله در یمن شده است؟». اهمیت این پژوهش نیز از این حیث است که می تواند مهر بطلانی بزند بر ادعای بسیاری از کشورهای معاند ازجمله عربستان سعودی مبنی بر نظامی بنیاد بودن همگرایی و همکاری های جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن. بااین وجود فرضیه پژوهش حاضر ازاین قرار است که هویت انقلابیگری و اسلام گرایی مشترک میان جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران به اندازه ای برای دو بازیگر مذکور مهم است که هویت ایرانیگری ایران و عربیت انصارالله را تحت تأثیر قرار داده و آنان را در عرصه سیاست خارجی همگرا کرده است، به گونه ای که تلاش های عربستان سعودی جهت ایجاد شکاف عرب و عجم میان آنان کارساز نبوده است.
تحلیل اجتماعی ریسک های سرمایه گذاری در پروژه های نفت و گاز ایران با استفاده از تصمیم گیری کارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن پژوهش های پیشین، پروژه های صنعت نفت و گاز ایران دارای عدم قطعیت های فراوانی بوده است. لذا تصمیم گیری در این پروژه ها همواره با ریسک هایی از جمله ریسک های سیاسی و اجتماعی مواجه می باشد. با ظهور تکنیک های مدیریت ریسک ، ارائه دید کاملی از ریسک های سرمایه گذاری در پروژه های نفت و گاز در ایران ضروری است. بنابراین شرکت ها نفتی ایران در کنار ارزیابی های اقتصادی، ناگزیر به شناسایی عوامل عدم اطمینان و تحلیل ریسک ها در پروژها جهت سرمایه گذاری می باشد. لذا این پژوهش به دنبال ارائه چارچوبی جهت ارزیابی ریسک های سرمایه گذاری در پروژه های نفت و گاز می باشد. به این منظور نخست، با مطالعه پیشینه پژوهش و مشورت با خبرگان، 21 ریسک دسته بندی گردید. با بکارگیری رویکرد دلفی فازی ریسک های شناسایی شده، پالایش و نهایی گردید. در این تحقیق، روش بهترین- بدترین، به منظور وزن دهی ریسک ها، به کار گرفته شد. از میان ریسک های تعیین شده، با استفاده از روش مالتی مورا بحرانی ترین ریسک ها مشخص گردید.
تحلیل کیفی مقوله های اجتماعی موثر بر انتخابات مجلس شورای اسلامی در استان ایلام (مصاحبه با نمایندگان ادوار دهگانه اول مجلس شورای اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
104 - 125
حوزههای تخصصی:
مشارکت، زیربنای توسعه است. توسعه بدون مشارکت در دنیای امروز معنای خود را از دست می دهد. توسعه جوامع از حالت سنتی به مدرن، استبدادی به دموکراتیک منوط به نهادینه شدن فرهنگ مشارکت سیاسی در جوامع بوده است. مشارکت سیاسی به معنای قدرت اثرگذاری شهروندان در امور سیاسی، اجرایی و قدرت و حکمرانی سیاسی -اجتماعی است. استان ایلام، به مثابه استانی درحال توسعه و تحول و گذار می باشد که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پنج دوره انتخابات مجلس شورای ملی را تجربه کرده است ولی شناخت مردم از انتخابات بسیار کم، و به تبع حضورشان هم در پای صندوق های اخذ رای کم بوده است اما در ده دوره نتخابات مجلس شورای اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم با شناخت بیشتر از انتخابات و کاندیداها مشارکت بالاتری داشته اند به طوری که می توان گفت امروزه انتخابات در میان مردم استان ایلام نهادینه شده و به بخشی از فرهنگ تبدیل گشته، چنانکه بعد از انقلاب اسلامی سطح مشارکت سیاسی نسبتاً مناسبی داشته است، بر این اساس مقاله فعلی قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که چه عوامل اجتماعی در مشارکت سیاسی شهروندان ایلامی اثرگذار بوده است؟ روش تحقیق در این مقاله از نوع کیفی و تکنیک مصاحبه می باشد. به لحاظ زمانی مقطعی، از نوع پهنانگر و کاربردی است. نمونه های کیفی آن نمایندگان در قید حیات مجلس شورای اسلامی از ابتدای انقلاب تا هم اکنون می باشند. تیجه پژوهش حاضر بیانگر آن است که از منظر نمایندگان ادوار و فعلی استان ایلام در مجلس شورای اسالمی، مقوله تعصبات قومی (قبیله ای، طایفهای و تباری) دارای بیشترین اثرگذاری بر میزان مشارکت سیاسی (انتخابات) مردم این استان است.
در آمدی بر رویکردهای غرب شناسی در ایران
حوزههای تخصصی:
غربشناسی از آغاز حیات فرهنگی سیاسی غرب تاکنون در ارتباط با مجموعه های متشکلی از انسان ها، مواضع ویژه جغرافیایی، مقاطع برجسته تاریخی و با دوره های خاصی از سیاست و حاکمیت، همواره در تحول و دگرگونی بوده است. هدف از این نوشتار بازشناسی نحوه گرایش غرب شناسان معاصر در ایران می باشد. در باره شناخت غرب الگوهای مختلفی از غرب شناسی وجود دارد؛ یکی از این الگوها تبیین و تحلیل مفهومی و محتوایی نظام ها و ایسم های فکری، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جهان غرب است. الگوی دیگر این است که با حفظ یک جهت گیری تاریخی، به تألیف تاریخی از تحولات غرب دست یابیم. در الگوی سوم تحولات جاری مغرب زمین با توجه به موضوعات، مسائل و معیارهای ویژه ای در بخش های گوناگونی رده بندی می شود و هر بخش ساحت خاصی از میان ساحت های اخلاقی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی و نظایر آن را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. اهمیت این پژوهش در این است که با بررسی دقیق و همه جانبه رویکردها و الگوهای غرب شناسی آن هم در چارچوب گفتمانی، زوایای آشکار و پنهان غرب در اندیشه و مدرنیته مشخص می شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات داده های کتابخانه ای است. یافته های تحقیق نشان می دهد که غربشناسان معاصر با سه رویکرد نسبت به این موضوع تحقیق نموده اند: رویکرد تقلیدی؛ رویکرد تعاملی و رویکرد تقابلی.
واکاوی اثرات ژنوم ژئوپلتیک بر سیاست خارجی (مطالعه موردی: رژیم صهیونیستی و سوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۹
125 - 147
حوزههای تخصصی:
ژنوم ژئوپلتیک، نقشه جغرافیای سیاست است و برخاسته از جغرافیا که سیاست خارجی یک کشور را تحت تأ ثیر قرار می دهد. سوریه به دلیل تقابل وکنش سه عامل جغرافیا، قدرت و سیاست یه منطقه استراتژیک است . شناخت ژنوم ها و کدهای ژئوپلتیک موجود در کشورهای همسایه، می تواند نقش مؤثری در بکار گرفتن سیاست خارجی هم راستا با وزن ژئوپلتیک سوریه ایفا نماید. رژیم صهیونیستی ازجمله همسایه های سوریه است که تعارضات رژیم صهیونیستی با سوریه را نه تنها از زاویه تعارضات ایدئولوژیک، بلکه از زاویه تعارض ژنوم ژئوپلتیک و اهداف توسعه طلبانه این کشور می توان بررسی نمود.(مسئله) سوال نوشتار حاضر بر این اساس است که ژنوم های ژئوپلتیکی رژیم صهیونیستی و سوریه چه نقشی در سیاست خارجی واگرا و تقابلی شان داشته است؟(سوال) فرضیه این نوشتار بر این اساس است باتوجه به موقعیت ژئوپلیتکی سوریه و وجود ژنوم ها ی تقابلی در ساخت ژئوپلتیکی دو کشور مطالعه ژنوم های ژئوپلتیک این کشورها برای جهت شناسی سیاست خارجی شان ضروری است.(فرضیه) با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از نظریات ژئوپلتیک و تحلیل درون مایه های ژئوپلتیک سوریه و رژیم صهیونیستی، پیوند ژنوم آب و زمین را بر سیاست خارجی تنش زا میان دو کشور رژیم صهیونیستی و سوریه مورد بررسی قرار دهد.(روش) رویکرد بحران زا و تعارضی رژیم صهیونیستی در قبال بحران سوریه ریشه در ژنوم ژئوپلتیک دارد که این امر در تحلیل مداخلات رژیم صهیونیستی در بحران سوریه نیز مصداق دارد.(یافته ها)
طراحی الگوی بازی جنگ راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۲
95 - 129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های الگوی بازی جنگ راهبردی و اعتبارسنجی آن در ارتش جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر رویکردی آمیخته (کیفی- کمی) و با روش توصیفی از نوع اکتشافی- علّی صورت گرفته است. جامعه آماری برای فرآیند مصاحبه، شامل خبرگان حوزه بازی جنگ در سطح نیروهای مسلح بوده اند که به روش هدفمند قضاوتی و مبتنی بر معیارهایی به شناسایی آنان پرداخته شد و تعداد 12 نفر تا مرحله اشباع نظری داده ها در فرایند مصاحبه مشارکت نمودند. همچنین جامعه آماری برای توزیع پرسشنامه، شامل برخی از فرماندهان، معاونین و مسئولین نیروهای مسلح و دانشگاه های سازمانی بوده اند که حداقل دارای مدرک کارشناسی ارشد، آشنا با حوزه بازی جنگ و جایگاه سازمانی 18 راهبردی می باشند. با توجه به تعداد محدود جامعه آماری (46 نفر)، از روش سرشماری برای توزیع پرسشنامه ها استفاده گردید. ابزار جمع آوری داده ها در مرحله اول شامل مطالعه اسناد و مدارک و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان برای ارائه الگو و در مرحله دوم پرسشنامه 87 سؤالی برای اعتبارسنجی آن می باشد که روایی آن به دو روش همگرایی و تشخیصی و پایایی پرسشنامه به روش پایایی مرکب و آلفای کرونباخ تأیید گردیده است. تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا (تِماتیک) و داده های کمی با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی در نرم افزار Smart-PLS 3 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که الگوی بازی جنگ راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران دارای سه بُعد، "طراحی بازی جنگ"، "اجرای بازی جنگ" و "ارزیابی بازی جنگ" راهبردی می باشد که از 18 مؤلفه و 87 شاخص تشکیل یافته است. همچنین نتایج بخش کمی گویای آن است که ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های احصاء شده بخوبی الگوی بازی جنگ راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران را پشتیبانی نموده اند.
هویت دایاسپورایی و ارتباط با وطن: مطالعه موردی عراقی های مقیم آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اواخر قرن 19 میلادی مهاجران عراقی جامعه ای را در ایالات متحده شکل داده اند که بیشتر به عنوان بخشی از دایاسپورای عرب-مسلمان در این کشور شناخته می شود، حال آنکه اکثریت این جامعه غیرعرب و غیرمسلمان هستند. دایاسپورای عراقی در ایالات متحده با وجود تاثیرگذاری مهم در سیاست خارجی دوران معاصر، از منظر وضعیت قومی-مذهبی و نوع تاثیراتی که داشته تا امروز ناشناخته باقی مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پرسش اصلی مقاله حاضر اینست که تنوع قومی-مذهبی عراقی ها چگونه بر هویت دایاسپورایی آنها در کشور میزبان تاثیرگذار بوده است؟ ما در پاسخ به این پرسش، با اتخاذ رویکرد کیفی و همچنین با استفاده از روش روایت های تحلیلی نشان داده ایم که تنوع قومی-مذهبی عراقی ها چگونه باعث شکل دهی به برداشت های متفاوت آنها از وطن و تنظیم روابط مهاجران با آنجا تحت تاثیر فضای کشور میزبان شده است. مهمترین یافته مقاله را می توان واگرا بودن هویت اجزاء تشکیل دهنده ی دایاسپورای عراقی در امریکا دانست که باعث شده آینده این جامعه مهاجرتی با چالش های جدی مواجه گردد.
مسئله محیط زیست؛ اولویتی در ساحت نظریه پردازی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به تدریج بر شمار آن دسته از اندیشمندان سیاسی افزوده می شود که خود را با وجهی از مسئله محیط زیست رو به رو می بینند و در می یابند که پرداختن به این مسئله در نظریه سیاسی معاصر ضروری است. اکنون مسئله مندی محیط زیست، به دو صورت به هم پیوسته در ساحت نظریه پردازی سیاسی نمایان شده است؛ نخست در به فهم درآمدن عوامل سیاسی ایجاد مسائل خرد و کلان زیست محیطی و دیگری در شناخت چگونگی مواجهه سیاسی با آن مسائل . نظریه سیاسی به منزله عامل شکل دهنده روندها، نهادها و کنش های سیاسی در پیوند با مفاهیم و ارزش های سیاسی، با این پرسش رو به روست که با چه تمهیداتی می شود توجه به اولویت مسئله مندی محیط زیست را در مناسبات قدرت سیاسی نهادینه کرد. به بیان دیگر، برای نظریه پرداز سیاسی این پرسش مطرح می شود که چگونه باید بر اساس فلسفه سیاسی خاص، مناسبات قدرت را به گونه ای "جهت داد" که همواره دغدغه های زیست محیطی، در جایگاه اولویتی تثبیت شده، در این مناسبات به دیده گرفته شوند. این مقاله دستاورد تأمل و پژوهش به روش تحلیلی- انتقادی درباره وجوهی از کلان مسئله محیط زیست است که حل آنها به نظریه پردازی سیاسی مناسب نیاز دارد.
وضعیت استثنائی و کرونارانگیِ سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری کروناویروس با تغییر در ساحت زیست شهروندان، اغلب دولت ها را به اعلام «وضعیت استثنائی» و اِعمال محدودیت های فراوان برای مقابله با گسترش این ویروس واداشت. اگرچه نمی توان از تلقی مشترک درباره «وضعیت استثنائی» به عنوان یک موقعیت سخن گفت، اما اعلام وضعیت استثنائیِ مدنظر متفکرانی هم چون میشل فوکو، کارل اشمیت و جورجوآگامبن همواره به سودِ افزوده شدن بر قدرت حاکمِ مستقر تفسیر شده است. در این نوشتار، ضمن ایضاحِ نظری وضعیت استثنائی، به اثرات سیاسی و حقوقی اعلام چنین وضعیتی در کشور فرانسه و مقایسه آن با ایران پرداخته می شود. پرسش اساسی این نوشتار این است که نتایج سیاسی-زیستیِ اعلامِ وضعیت استثنائی در کشور فرانسه و ایران چگونه به افزایش اختیارات دولت، محدودیت آزادی شهروندان و صف آرایی جامعه مدنی در برابر حاکمیت دولت منجر شده است. به نظر می رسد قدرت دولت ها با اعلام وضعیت استثنائی به منظور تنظیم ساحت زیستی- سیاسی جمعیت افزایش یافته است. وضعیت استثنائی اعلام شده در فرانسه در ذیل دشواره «مصلحت دولت» به ایجاد نظم پلیسی- نظامی در جامعه منجر شده، مساله ای که قاعده مندیِ زیست روزمره شهروندان را به حالت تعلیق درآورده و سایه تداوم وضعیت استثنائی را با دائمی کردن ترس میان جمعیت مستقر کرده است. وضعیت استثنائی ایجادشده پس از همه گیری کرونا در ایران، اگرچه نه به وضوح و تعیین کنندگیِ کشور فرانسه، اما تغییرات سیاسی اثرگذاری را به وجودآورده که برهم زننده نظم سابق اجتماعی به شمار می رود. در هردو کشور مورد بررسی، کرونا هم چون رانه ای اساسی، تبدیل به موتور محرکه ای شده که با اعلام وضعیت استثنائی، مناسبات قدرت را به سود حاکیت دولت، تغییر داده است.