فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
35 - 57
حوزههای تخصصی:
ماده هشت کنوانسیون اروپایی حقوق بشر یکی از جلوه های حمایت از حقوق اساسی و اولیه انسان ها محسوب می شود. کنوانسیون در این ماده دولت های عضو را از هرگونه دخالت غیرمجاز در چهار حوزه از حقوق اولیه شهروندان شامل زندگی خصوصی، زندگی خانوادگی، خانه و مکاتبات ایشان منع می کند. پژوهش حاضر که به روش توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی نگاشته شده است، به این پرسش اصلی می پردازد که آیا تعهد پیش بینی شده در ماده هشت کنوانسیون اروپایی حقوق بشر برای کشورهای عضو این کنوانسیون صرفاً از نوع یک تعهد منفی به معنای خودداری از هرگونه دخالت غیرمجاز است یا به موجب این ماده دولت ها از تعهدات مثبتی برای تضمین دسترسی شهروندانشان به این حقوق نیز برخوردارند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد ماده هشت کنوانسیون اروپایی حقوق بشر ماده ای است که از دو جنبه برخوردار بوده و علاوه بر پیش بینی تعهد منفی خودداری از دخالت غیرمجاز در حقوق چهارگانه مذکور در این ماده، تعهد مثبت انجام اقدامات لازم برای حمایت از این حقوق چهارگانه در مقابل دخالت های غیرمجاز را نیز برای دولت ها شامل می شود. بر این اساس دادگاه اروپایی حقوق بشر در مواردی که دولت های عضو از انجام تعهدات مثبت خود سرباز زنند، ایشان را به نقض کنوانسیون محکوم نموده است. بااین وجود، دادگاه اروپایی حقوق بشر در رسیدگی به دعاوی مربوط به شناسایی تعهدات مثبت برای دولت ها، با چالش چگونگی ایجاد موازنه و تعادل بین منافع عمومی جامعه و منافع فردی اشخاص روبه رو شده است.
تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
95 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش جاری، بررسی تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، مرور بر ادبیات و همچنین استفاده از روش کیفی تحلیل اسناد بوده است. یافته ها بیان گر این بوده است، عناصر آمیخته بازاریابی که آن را P4 می نامند و شامل 1) قیمت، 2) محصول، 3) پیشبرد محصول(ترفیع) و 4) کانال های توزیع است، در دیدگاه اسلام تا حدودی زیادی با دیدگاه مبتنی بر بازاریابی متعارف نظام سرمایه داری متفاوت است و تعریف خاص به خود را دارد. نتایج پژوهش نمایانگر این بوده که آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی، شامل محصول اسلامی، قیمت اسلامی، ترفیع اسلامی و توزیع اسلامی است، که هر کدام بر اساس موازین و تعالیم اسلامی، دارای مختصات و ویژگی هایی می باشد. هدف پژوهش جاری، بررسی تصویر مطلوب آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی بوده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، مرور بر ادبیات و همچنین استفاده از روش کیفی تحلیل اسناد بوده است. یافته ها بیان گر این بوده است، عناصر آمیخته بازاریابی که آن را P4 می نامند و شامل 1) قیمت، 2) محصول، 3) پیشبرد محصول(ترفیع) و 4) کانال های توزیع است، در دیدگاه اسلام تا حدودی زیادی با دیدگاه مبتنی بر بازاریابی متعارف نظام سرمایه داری متفاوت است و تعریف خاص به خود را دارد. نتایج پژوهش نمایانگر این بوده که آمیخته بازاریابی در تمدن نوین اسلامی، شامل محصول اسلامی، قیمت اسلامی، ترفیع اسلامی و توزیع اسلامی است، که هر کدام بر اساس موازین و تعالیم اسلامی، دارای مختصات و ویژگی هایی می باشد.
تأثیر کاربرد فناوری های شبیه سازی دیجیتال بر یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در سازمان های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
135 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر کاربرد شبیه سازی آموزشی دیجیتال بر پیش آماده سازی ذهنی و یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در میان کارکنان سازمان های نظامی پرداخته شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از حیث هدف اکتشافی و از حیث روش شناسی کیفی و از نوع فرا ترکیب می باشد. جامعه آماری پژوهش، متشکل از مطالعات کیفی معتبر منتشرشده در حوزه کاربرد فناوری های شبیه سازی دیجیتال (با تمرکز بر واقعیت مجازی و واقعیت افزوده) در یادگیری شناختی اجتماعی تا سال 1401 می باشد. یافته ها: پنج مولفه تلقین ناخودآگاه احساس حضور فراگیر در محیط یادگیری، افزایش ظرفیت پردازش شناختی مفاهیم انتزاعی و غیرقابل تجربه عینی، قابلیت درک عمیق سوژه در محیط شبیه سازی، تقویت انگیزه یادگیری، بهبود خلاقیت در رابطه با موضوع یادگیری به عنوان تاثیر کاربرد فناوری شبیه سازی دیجیتال بر یادگیری شناختی اجتماعی رفتار اخلاقی در سازمان های دفاعی شناسایی گردید. نتیجه گیری: فناوری های شبیه سازی دیجیتال به واسطه فراهم آوردن امکان تجربه متوالی و عینی سوژه یادگیری و همچنین ایجاد انعطاف در سناریوهای آموزشی، قادر خواهند بود تحولی چشمگیر در یادگیری شناختی اجتماعی و توسعه رفتار اخلاقی در سازمان های نظامی ایجاد نمایند.
درهم تنیدگی اخلاق و سیاست ارسطو چونان مقدمه ای برای متافیزیک امور انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
314 - 291
حوزههای تخصصی:
اخلاق و سیاست آنچنان که در سنت فلسفه اسلامی فهم شد، جدا از هرگونه بنیان متافیزیکی و چیزی بیرون از حقیقت بود. سیاست ارسطو به طور بنیادین خوانده نشد و همواره بر تفکیک علوم در سنت ارسطویی پافشاری کردند. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا می توان بر مبنای بنیان متافیزیکی میان اخلاق و سیاست پیوند برقرار کرد؟ برای پاسخ به این پرسش از روش کیفی تحلیل متون برای بررسی آثار مهم ارسطو و مباحث ارائه شده از سوی نظریه پردازانی که نوشته های این اندیشمند پرآوازه را با روشی دقیق و نقادانه بررسی کرده اند، استفاده خواهد شد. در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که رابطه ای معنادار بین اخلاق و سیاست برمبنای بنیان متافیزیکی وجود دارد. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا با استفاده از ترکیب «شیء انسانی» یا «امر انسانی» و بنیان قرار دادن قاعده ارسطویی «آغاز همان پایان، و پایان همان آغاز است»، نشان داده شود که نه تنها اخلاق و سیاست ارسطو منفک از متافیزیک نیست، بلکه بنیان های متافیزیک امر انسانی را پی می نهد. نخست، ماهیت امر انسانی و نحوه نظر به آن از دیدگاه ارسطو بررسی و سپس در قالب مفاهیم خوب و زیبا نشان خواهیم داد که فلسفه ارسطو از پایه بر یک پیش فرض اخلاقی، یعنی پی ریزی زندگی آزاد، بنا نهاده شده است. بی شک بررسی این مقوله زمان بیشتری می طلبد، ولی می توان این مقاله را تمهیدی بر کار بیشتر در زمینه این موضوع دانست. «ورزش خاص انسان» (ارگون)، انسان فعلیت (انرگیای) یا اندیشیدن به اندیشیدن خود، یا تشبه به خداوند است و این تنها و یگانه راه آزادی انسان است. سیاست و اخلاق، در یک کلام، اجتماع، تنها بستری است که می تواند موجب تحقق این امر بالقوه شود. هرچند ارسطو در آغاز مسئله را شهروند خوب معرفی می کند، در انتها مشخص می شود که به زیستن در اجتماع چیزی نیست جز فعلیت این امر.
بررسی عوامل نهادی مؤثر بر شکل گیری دولت و عملکرد آن در افغانستان، 1393- 1380(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
398 - 369
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل نهادی تأثیرگذار بر شکل گیری دولت و عملکرد آن در افغانستان در دوره زمانی 1393-1380 است. ازاین رو تلاش شده است تا به دو پرسش پژوهشی زیر پاسخ داده شود: 1. چه عوامل نهادی در شکل گیری دولت در افغانستان و عملکرد آن در این دوره زمانی مؤثر بوده اند؟ 2. چگونه این عوامل نهادی بر شکل گیری و عملکرد دولت در افغانستان پس از اجلاس بن در سال های 1393-1380 که افغانستان از «ثبات سیاسی نسبی» بهره مند شد، تأثیر داشته اند؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که عوامل نهادی سبب ساز موفقیت ذی نفعان برای تشکیل ائتلاف مسلط از میان نهاد های تأثیرگذار بر توافق «اجلاس بن» شدند و «دولت ائتلافی مسلط» از راه رانتیریسم و محدودسازی دسترسی افراد و نهادهای خارج از ائتلاف به رانت ها توانست «ثبات سیاسی نسبی» را در افغانستان در این دوره زمانی تأمین کند. برای تحلیل داده های گردآوری شده بر اساس یافته های گزیده ای از پژوهش های پیشین، و گزارش ها و آمار ارائه شده از سوی مراکز معتبر ملی و بین المللی مربوط به مسئله موردنظر، از روش تحلیل نهادی استفاده شد. چارچوب نظری پژوهش بر پایه نظریه نهادگرایانه داگلاس نورث برای بررسی نظام های دسترسی محدود قرار داده شد. دولت در این نظام ها حاصل شکل گیری ائتلافی مسلط بر پایه منطق توزیع رانت است و رفتار نهاد ها پیش بینی شدنی و بر نوعی تعامل سودآور استوار است. به عبارت دیگر، رفتار نخبگان سیاسی در دولت (ائتلاف مسلط) افغانستان با رانت هدایت و محدود می شد و این وضعیت به حفظ ثبات سیاسی نسبی در دوره زمانی 1393-1380 انجامید.
فرمانده معنوی؛ صَنع و صانع قلمروِ تمدن ایرانی – شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید سلیمانی، در مرکز فرماندهی قلمروسازی تمدنی قرار داشت که صرفاً با نیروی نظامی یا حتی نیروی فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ممکن نبود؛ بلکه ایجاد قلمرو تمدنی، پس از قرن ها، نیازمند نیروهایی است که همگی در یک جهش و همسانی تاریخی بدیع، در شخصیت فرمانده معنوی حاج قاسم پدیدار شدند. در همین راستا، نگارندگان در پی پاسخ به این سؤال بودند که «شخصیت فرمانده معنوی شهید قاسم سلیمانی، دارای چه ابعاد و ویژگی هایی است که وی را در جایگاه صَنع و صانع تمدنی قرار می دهد؟» درون دادهای پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش شناسی حاکم بر متن از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار است. یافته های پژوهش، گویای این است که زیست معنوی و قلمروسازی تمدنی سلیمانی در غرب آسیا، که نمود و نمونه واقعی از شخصیت تراز تمدن ایرانی- شیعی بودند، هم زمان نیز، بازسازنده و افزاینده مؤلفه های جدید به این تمدن در قرن بیست و یکم هستند. در نتیجه می توان گفت که یکی از شاخص های قلمروسازی حاج قاسم، در تمایز اساسی با نیروهای استعماری تاریخ قرار داشت؛ این قلمروسازی، ماهیتی سلبی و دفاعی داشته و در جهت جلوگیری از تسلط بیگانگان، به عنوان اصلی اساسی در اسلام و فرهنگ ایرانی، امری واجب و ضروری است.
الزامات تضمنی قاعده ی نفی سَبیل در فرآیند تمدن سازی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمدن ها مبتنی بر دو پایه ی علم و فرهنگ شکل می گیرند. تمدن اسلامی نیز حاصل فرهنگ غنی اسلامی و تولید دانش سودمند در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی است. چیستی تمدن اسلامی را باید در تفاوت عمیق سبک زندگی برگرفته از آموزه های اسلامی در سه ساحت اعتقادیات، اخلاقیات و قوانین دانست که در سه سطح قلبی و زبانی و عملی بروز و ظهور می یابند. این تفاوت در سبک زندگی اسلامی موجب می شود مفهوم امنیت تمدنی از جایگاه برجسته ای برخوردار شود به نحوی که آرمان تمدن سازی ایرانی اسلامی نیز بدون در نظر داشتن الزامات تأمین امنیت تمدنی میسور نخواهد بود. قاعده ی قرآنی «نفی سبیل» هم در بعد سلبی و هم در بعد ایجابی خود در فرایند تمدن سازی و امنیت تمدنی جایگاهی بی بدیل دارد. قاعده مذکور به عنوان شرط لازم و نه کافی، الزامات و بینشی را با خود همراه می سازد که به قدرتمندی و توانمندی مؤمنین منجر می شود و «سنت های الهی» را در دنیای مادی جاری و ساری می کند. متن حاضر می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که «قاعده ی نفی سبیل چگونه می تواند در فرایند تمدنی به کارگیری شود؟» یافته های این مقاله با بهره گیری از برخی آموزه های نظریه امنیت هستی شناختی مؤید آن است که قاعده نفی سبیل، قاعده ای هویت ساز است که از طریق بازآفرینی هویت تمدنی به واسطه تولید علم «شرافت آفرین»، تولید ثروت «عزت آفرین» و اقتدار نظامی «غرورآفرین» سبب ایجاد و افزایش احساس امنیت هستی شناختی در فرایند تمدن سازی ایرانی و اسلامی می شود. روش این پژوهش مبتنی بر تحلیل متعارف متن آموزه های تفسیری قرآن در نزد جمعی از علمای متأخر شیعه است.
از همکاری تا منازعه: تحلیلی بر روابط ایران و طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و طالبان را می توان به سه دوره تقسیم کرد. دوره اول از اوایل دهه 1370 تا اواخر این دهه را شامل می شود. روابط در این دوره جنبه منازعه آمیز داشت. دوره دوم از اوایل دهه 1380 تا سال 1400 است و علی رغم واگرایی اولیه، ایران و طالبان بسوی همکاری حرکت کردند. دوره سوم از 1400 به بعد را شامل می شود. در این دوره، همکاری ایران و طالبان در دوره قبل جای خود را به منازعه داده است. سوال این مقاله آن است که چه عللی باعث منازعه در روابط ایران و طالبان در این دوره شده است؟ فرضیه مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که از بین رفتن تهدید مشترک و شکل گرفتن ترجبحات ناسازگار باعث ایجاد منازعه در روابط ایران و طالبان شده است. یافته های مقاله نشان داد که همکاری طرفین در دوره گذشته، به دلیل وجود دشمن مشترکی بنام امریکا و همچنین ترجیحات سازگاری بود که در دستگاه تصمیم گیری ایران و طالبان نسبت به یکدیگر ایجاد شده بود. اکنون با از بین رفتن تهدید مشترک و بازگشت ترجیحات ناسازگار که در دوره اول روابط ایران و طالبان وجود داشت، روابط دو طرف وضعیت منازعه پیدا کرده است. مقاله پیشنهاد می دهد که ایران و طالبان با اتخاذ یک رویکرد سازه انگارانه می توانند فرهنگ هابزی موجود را به فرهنگ کانتی یا لاکی تبدیل کنند.
نگرشی نوین به مطالعه همگرایی منطقه ای: کردارگرایی و کاربست آن در مطالعات همگرایی اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همگرایی منطقه ای از مهم ترین پدیده های بین المللی در جهان محسوب می شود که همواره در روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای از مجموعه ادبیات نظری خاص برخوردار بوده است. نظریاتی چون فدرالیسم،کارکردگرایی، نوکارکردگرایی، نظریه ارتباطات و ... از جمله مهم ترین نظریه هایی هستند که به صورت خاص در پی تشریح چگونگی همگرایی منطقه ای در یک منطقه خاص هستند.«چرخش کرداری» و یا «کردارگرایی» یکی از آخرین دستاوردهای نظری در روابط بین الملل محسوب می شود که بسیاری از محققان اقدام به کاربست آن در مطالعات همگرایی منطقه ای کرده اند. مطابق مبانی اصلی این رویکرد نظری، پدیده های بین المللی برحسب «کردارهای» روزمره بین المللی تحلیل می شوند. هستی شناسی،معرفت شناسی و روش شناسی خاص و تکثرگرای این رویکرد نظری موجب شده است تابسیاری از محققان مطالعات اروپا از آن جهت تحلیل و بررسی چگونگی همگرایی در اروپا بهره جویند. به همین منظور، در مقاله حاضر برآنیم تا با تشریح این رویکرد نظری به کاربست آن در مطالعات همگرایی اروپا و توسعه آن بپردازیم. براین اساس، پرسش اصلی مقاله حاضر این است که کردارگرایی چگونه بر توسعه مطالعات همگرایی در اروپا تأثیر گذاشته است؟یافته های نوشتار حاضر نشان می دهد که مطالعات مبتنی بر کردارگرایی درک سنتی تر و ادبیات نظری پیشینی از پویایی همگرایی اروپا را به چالش کشیده است. درحقیقت، کردارگرایی نسل جدید محققان مطالعات اروپا را وادار کرده است تا در رابطه با مفروضات اصلی اتحادیه اروپا تجدیدنظر کرده و فراتر از هستی شناسی و روش های وابسته به نظریه های موجود در روابط بین الملل به صورت عملی و با مطالعه میدانی از کردارها، عملکردها و فعالیت های اجتماعی روزمره در نهادهای وابسته به اتحادیه اروپا به مطالعه و تحقیق همگرایی در اروپا بپردازند.
جایگاه برنامه های اقتصادی در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در عراق نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در قبال عراق نوین، شامل برنامه های متعددی بوده است؛ در عین حال از جمله برنامه هایی که کمتر بطور مجزا به آن پرداخته شده، برنامه ها و ابتکارات اقتصادی است. لذا هدف از این مقاله تبیین برنامه های اقتصادی در دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در عراق نوین می باشد. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال بود که «برنامه-های اقتصادی چه جایگاهی در دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در عراق نوین داشته است؟» یافته های پژوهش نشان داد که «اگرچه برنامه های اقتصادی فاقد جایگاه مستقل در دیپلماسی عمومی ج.ا.ا در عراق نوین بوده اند، اما کاربست کامل و مستقل آن ها، ظرفیت های گسترده منابع، بازیگران و فعالیت های اقتصادی را در خدمت اهداف دیپلماسی عمومی قرار خواهد داد.» این در حالی است که با عنایت به برخی حساسیت های فرهنگی و سیاسی در جامعه عراق و از سوی دیگر نیازمندی های اقتصاد این کشور، توجه و استفاده بیشتر از برنامه های اقتصادی که حساسیت زایی کمتری دارند، از اهمیت و ضرورت مضاعفی برای دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در قبال عراق نوین برخوردار است. در این راستا برخی برنامه ها مانند بهره گیری از «صنعت گردشگری» و «کمک های توسعه ای» شناخته شده تر بوده، که البته تا حدودی با رویکردی شیعی و همچنین به عنوان منابع و برنامه های فرهنگی و سیاسی مورد توجه بوده اند. حال آنکه، پرداختن به این موارد ذیل عنوان برنامه های اقتصادی دیپلماسی عمومی، نقش مهمی در استفاده حداکثری از این ظرفیت ها دارد؛ زیرا این امر فرصت اجرای ابعاد بیشتری از این برنامه ها را ایجاد نموده و دستگاه های بیشتری را در این زمینه فعال می نماید.
توسعه دیپلماسی ورزشی در افق گام دوم انقلاب اسلامی ایران؛ تحقق چشم انداز 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
59 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر توسعه دیپلماسی ورزشی در افق گام دوم انقلاب اسلامی ایران می باشد. تحقیق حاضر یک پژوهش آمیخته (کیفی- کمی) محسوب می شود در این راستا جامعه آماری در بخش کیفی شامل کلیه صاحب نظران در حوزه مدیریت کلان ورزشی، مدیریت راهبردی، دیپلماسی، روابط بین الملل و جامعه شناسی ورزشی در سطح معاون وزیر، رئیس فدراسیون، مشاور وزیر و اساتید دانشگاهی می باشند که از روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. از خبرگان مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته انجام پذیرفت. در این پژوهش از روش نظام مند اشتراوس و کوربین برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید و کدگذاری ها توسط نرم افزار MAXQDA انجام پذیرفت. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه صاحبنظران، اعضای هیئت علمی و کلیه مسئولان مرتبط (فعلی و سابق)، مشتمل از: متخصصان و مدیران ورزشی و مدیران اجرایی در وزارت ورزش و جوانان می باشد. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای می باشد. داده های گرد آوری شده بوسیله نرم افزار PLS مورد آزمون قرار گرفتند. یافته نشان دادند در راستای شرایط علی 13 مفهوم شناسایی شد و این مفاهیم در 2 مقوله تقسیم بندی شده اند همچنین برای شرایط زمینه ای 13 مفهوم و 3 مقوله و برای عوامل مداخله گر 13 مفهوم 3 مقوله و برای راهبرد ها 11 مفهوم و 3 مقوله و پیامد ها نیز 10 مفهوم و 3 مقوله بودند. در مجموع می توان بیان کرد که با همکاری سازنده بین سازمان های اجرایی ورزش کشور و در دستور کار قرار دادن و استفاده از پتانسیل ورزش بین الملل توسط این سازمان ها، می توان به بهبود شرایط موجود و در نتیجه ارتقا دیپلماسی ورزشی ایران امیدوار بود
هژمونی منطقه ای چین در آسیای مرکزی و موازنه تهدید با روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
195 - 226
حوزههای تخصصی:
از زمان آغاز طرح یک کمربند -یک راه در سال 2013، حضور چین در آسیای مرکزی افزایش یافته است. روسیه و چین به یک تقسیم کارکردی از وظایف پایبند هستند که در آن چین بر فعالیت های اقتصادی و روسیه به عنوان ضامن امنیت منطقه تمرکز می کند. اظهار بیان تقسیم کارکردی وظایف بین دو دولت به دلیل حضور فعال فزاینده چین در بخش نظامی - امنیتی در منطقه زیر سوال رفته است؛ و نفوذ چین در سراسر نظم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آسیای مرکزی در حال افزایش است. درواقع، در آسیای مرکزی روسیه تدافعی با چین تهاجمی روبرو شده است. همچنین جنگ اوکراین بر روند سرمایه گذاری و روابط آینده آسیای مرکزی با مسکو تاثیر منفی خواهد گذاشت و سیاست خارجی و تصویر ژئوپلیتیکی منطقه هم باید منتظر هژمونی چین باشد. پرسش اصلی در این نوشتار این است که با وجود اهداف منطقه ای روسیه و چین، عوامل کاهش قدرت روسیه و تکامل هژمونی چین در آسیای مرکزی چیست؟ فرضیه این پژوهش تاکید دارد که اختلاف فزاینده بین دو کشور با توجه به توانایی های قدرت آنها است؛ که تعاملات بین روسیه و چین در آسیای مرکزی این اختلاف را به عنوان آسیب پذیرترین جنبه روابط آنها آشکار می سازد. پایه های نظری مقاله بر موازنه تهدید استوار است و روش تحقیق بر توصیفی-تحلیلی تاکید دارد. همچنین، یافته های پژوهش در این خصوص استدلال دارد که چین با حضور فعال در آسیای مرکزی و ایجاد نظم چین-محور در این منطقه، از طریق سیاست یک کمربند-یک راه، موازنه منطقه ای علیه روسیه دست زده است.
سرمایه اجتماعی و بازتولید قدرت نرم رسانه ای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در حوزه عملکرد دولت در دوران بحران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
31 - 55
حوزههای تخصصی:
از مهمترین موضوعات دهه های اخیر که تحول شگرفی را در حوزه قدرت و اجزاء و عناصر قدرت و کاربست قدرت به وجود آورده است، قدرت نرم می باشد. با واکاوی و تعمق در ریشه های این موضوع به راحتی به ارتباط بین این قدرت و مولفه های اجتماعی فرهنگی موجود در سطح جامعه پی می بریم. یکی از این مولفه ها سرمایه اجتماعی است که می تواند نقش ارزنده ای را در ایجاد قدرت نرم در تقابل با حربه های نرم دشمن و به ویژه امریکا داشته باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر سنجش جایگاه سرمایه اجتماعی در بازتولید قدرت نرم رسانه ای صدا و سیمای ج.ا.ا در حوزه همگرایی ملی در دوران بحران همه گیری کرونا است. در این تحقیق با اتکا به طرح تحقیق ترکیبی اکتشافی, ابتدا اجزا و عناصر مقوله بازتولید قدرت نرم رسانه ای بخش های دولتی (صدا و سیما ج.ا.ا) در حوزه افزایش سرمایه اجتماعی در دوران همه گیری کرونا از طریق مصاحبه با خبرگان (تعداد 10 نفر) شناسایی شد و سپس از آنها خواسته شد تا تعیین کننده های اصلی بازتولید قدرت نرم را بیان کنند. بر اساس راهبرد داده بنیاد, متن مصاحبه ها چندین بار مرور شد و مفاهیم زیادی به عنوان تعیین کننده بازتولید قدرت نرم شناسایی شد که در چندین فرآیند رفت و برگشتی, این مفاهیم در چهار مقوله «عوامل نهادی», «قابلیت های سیاست گذاری», «زیرساخت های سیاستگذاری» و «تعاملات محیطی مشارکت جویانه» دسته بندی شد.
تحول استراتژی های نهادی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۴۷)
5 - 30
حوزههای تخصصی:
استراتژی های نهادی در سیاست خارجی کشورها تابعی از رویکرد دولت ها به مناسبات بین المللی به ویژه با قدرت های بزرگ است. کشورها با هدف انزواسازی یا اجماع سازی، ابتکارهای نهادی را در سیاست خارجی خود پی ریزی می کنند. جمهوری اسلامی ایران نیز طی سال های گذشته دو گونه متفاوت از استراتژی های نهادی را در سیاست خارجی خود دنبال کرده است. مقاله حاضر، با طرح این پرسش که استراتژی های نهادی در سیاست خارجی ایران از چه عوامل و زمینه های پیروی می کند، به بحث و بررسی در این رابطه می پردازد. کاربست روش مطالعه موردی در نگاشت مقاله دستاوردهای قابل توجهی را به همراه آورد. با توجه به روش مذکور، محدوده پژوهش صرفا شامل نهادهای اکو، اوپک و اوپک گازی به عنوان نمونه های از موازنه نهادی ایران و بریکس، شانگهای و اتحّادیه اوراسیا به عنوان نمونه های از هم سویی نهادی می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، در حالی که جمهوری اسلامی ایران با تأسیس نهادهای دسته اول تلاش کرد تا استراتژی موازنه نهادی را در سیاست خارجی خود برجسته سازد، اما از یک سو ساختار نظام بین الملل و از سوی دیگر وابستگی اقتصادی سبب شد تا ایران در کشاکش این نیروها، روی به استراتژی هم سویی نهادی آورد. لذا عضویت در نهادهای دسته دوم در سال های اخیر توانست به میزان بالایی، ایران را از پیگیری موازنه سازی نهادی بی نیاز کند.
راهبردهای هوش مصنوعی در عربستان و امارات و پیامدهای آن بر امنیت منطقه ای بین النهرین (مطالعه موردی عراق)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
420-451
حوزههای تخصصی:
پذیرش و ادغام هوش مصنوع به جنبه های محوری پیشرفت های فناوری در دنیای امروز تبدیل شده است. این پژوهش علمی به بررسی سرمایه گذاری رو به رشد عربستان سعودی و امارات متحده عربی در فناوری های هوش مصنوعی و تأثیر بالقوه آن بر چشم انداز امنیتی بین النهرین، با تمرکز خاص بر عراق می پردازد. بین النهرین منطقه ای با اهمیت ژئوپلیتیک است و به همین دلیل، درک مفاهیم پیشرفت هوش مصنوعی در زمینه امنیت این منطقه ضرورت دارد. این مطالعه با هدف روشن کردن چشم انداز در حال تحول راهبرد های هوش مصنوعی در عربستان سعودی و امارات متحده عربی و پیامدهای آن بر پویایی امنیت منطقه ای بین النهرین انجام شده است. این یافته ها به درک عمیق تر خطرات و فرصت های بالقوه مرتبط با پیشرفت های هوش مصنوعی در منطقه کمک می کند و بحث ها را در مورد تلاش های مشترک برای ارتقای امنیت منطقه ای تقویت می کند. عربستان سعودی و امارات به عنوان بازیگران مهمی در چشم انداز جهانی هوش مصنوعی ظاهر شده اند و سرمایه گذاری چشمگیری در تحقیق، توسعه و پیاده سازی هوش مصنوعی در بخش های مختلف انجام داده اند. این پژوهش، با استفاده از چارچوب نظری کپنهاگ و روش تحلیل توصیفی، بر این فرض استوار است که به نظر می رسد موازنه قدرت در آینده نه چندان دور با حرکت کشورهای خاورمیانه ای به سمت فناوری های جدید هوش مصنوعی تغییر خواهد کرد. این امر موجب تشدید رقابت قدرت های منطقه ای در بین النهرین و همچنین عراق خواهد شد. سیاست های هوش مصنوعی احتمالاً تأثیرات چشمگیری بر ماهیت امنیت منطقه خاورمیانه، بین النهرین و همچنین عراق خواهد داشت.
سناریوهای محتمل درباره ی استفاده ی روسیه از تسلیحات هسته ای در جنگ اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
57 - 70
حوزههای تخصصی:
درگیری نظامی روسیه در اوکراین که از فوریه 2022 آغاز شده است، دارای ابعاد جهانی بوده و تاثیرات مختلفی بر سیاست، اقتصاد و امنیت نظام بین الملل دارد. در این بین، ارزیابی سناریوهای محتمل از منظر آینده پژوهی از جایگاه خاصی برخوردارند. سئوال اصلی مقاله ی حاضر این است که در صورت استفاده ی روسیه از تسلیحات هسته ای، چه سناریوهایی را می توان متصور شد؟ فرضیه ای که به دنبال سئوال مزبور مطرح می شود این است که استفاده از تسلیحات هسته ای توسط روسیه، در کوتاه مدت و بلندمدت تاثیرات ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیکِ عمده ای برای امنیت جهانی به وجود خواهد آمد. مقاله ی حاضر تلاش می کند تا در چارچوب سناریونویسی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، بعضی از سناریوهای محتمل را در ارتباط با آینده ی این جنگ و تاثیرات آن بر نظام بین الملل با تاکید بر مولفه ی تسلیحات هسته ای، تحلیل نماید. برای این منظور، رئالیسم تهاجمی به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده است تا از طریق آن رفتار دولت روسیه در جنگ اوکراین بهتر تبیین شود. یافته های تحقیق نشان می دهند که استفاده ی روسیه از سلاح های هسته ای می تواند از یک طرف، واکنش متقابل آمریکا و ناتو را به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر، به جای کمک به خلع تسلیحات هسته ای به اشاعه ی آن منجر شود.
اولویت دهی مشوق های قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت برای برنامه هفتم توسعه در قالب اسناد بالادستی با رویکرد آینده نگاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۵)
141 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ، اولویت دهی به مشوق های مطروحه در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در قالب اسناد بالادستی با رویکرد آینده نگاری به رشته تحریر درآمده است. روش: این پژوهش با بهره گیری از سه روش به نتیجه رسیده است.در گام نخست با استفاده از روش فراتحلیل دست به شناخت وضع موجود زده، در گام دوم با مطالعه اسنادی، اسناد موجود در خصوص موضوع را بررسی کرده و در نهایت در گام سوم با استفاده از تکنیک دلفی مشوق های کلیدی و مهم را شناسایی کرده است. یافته ها: در این پژوهش بعد از بررسی اسناد بالادستی و شناسایی تاکیدات آنها در خصوص بحث جوانی جمعیت، مشوق های مطروحه در قانون احصاء شده و با استفاده از نظرات کارشناسان مشوق های کلیدی طی پنج مرحله دلفی انتخاب شدند. در ادامه کار بعد از شناسایی بحران های چهارگانه، مشوق هایی فارغ از مشوق های مطروحه در قانون به سیاستگذار پیشنهاد شد. نتیجه گیری: در این پژوهش سعی شد تا این گزاره نهادینه شود که زمان پایان دادن به شیوه عمل مقطعی و آزمون و خطا در این حوزه به سر آمده و باید با توجه به محدودیت های موجود، عوامل موثر به منظور طراحی چارچوبی جامع برای سیاستگذاری استخراج گردد تا به وسیله آن بتوان از این گذرگاه مهم جان سالم بدر برد.
دمکراسی انجمنی و بررسی سناریوهای آینده در عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷ (پیاپی ۷۶)
243 - 280
حوزههای تخصصی:
پس از سقوط صدام در سال 2003 ساختار اقتداگرایانه حاکم بر عراق تغییر و نوعی دمکراسی موسوم به دمکراسی انجمنی حاکم شد. عبور از دیکتاتوری به دمکراسی گامی رو به جلو بشمار می آید اما انجمن گرایی و سهیم سازی اقوام و اقلیت ها در قدرت پیامدهای دیگری نیز بدنبال داشته که بعضاً منجر به بی ثباتی و منازعات داخلی گردیده است. رویدادهایی نظیر بحران داعش، کرکوک، رفراندوم استقلال کردستان، اغتشاشات داخلی و قدرت گیری جریان صدر، مشکلات تشکیل دولت، مداخلات خارجی، حملات ترکیه به شمال عراق و...، تردیدهایی را در خصوص کارآمدی دمکراسی انجمنی و آینده نظام سیاسی عراق ایجاد کرده است. از طرفی تحولات آینده عراق نقش مهمی در منطقه بویژه کشورهای همسایه نظیر ایران دارد که ارائه تبیین مناسبی در این خصوص از اهداف پژوهش است. پرسش اصلی این است که بر اساس مدل دمکراسی انجمنی و توافق طیف های قدرت چه سناریوهایی برای آینده سیاسی عراق محتمل خواهد بود؟ با چهارچوب نظری دمکراسی انجمنی مدل لیجفارت و بر اساس روش آینده پژوهی و سناریونویسی چهارگانهGBN ، سناریوهای محتمل آینده عراق کنکاش و چهار سناریوی تجزیه عراق، افزایش واگرایی و بحران، دیکتاتوری وحدت ملی و انسجام ملی شناسایی و بررسی شده است.
دیپلماسی دیجیتال ابزار قدرت سازی دولت ها باهدف تدوین راهبرد برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸ (پیاپی ۷۷)
219 - 268
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین نقش دیپلماسی دیجیتال به عنوان ابزار قدرت سازی دولت ها است. رویکرد ترکیبی، ارائه مدل محقق ساخته با نگاه قدرت سازی رسانه های نوین و تدوین راهبرد این پژوهش را متمایز از غیر می کند مضاف براینکه محقق به انجام کامل تحقیق از طریق مجازی وفادار بوده است. از تکنیک دلفی برای شناسایی شاخص ها و از تکنیک دیمتل برای مدلسازی استفاده گردید. برای آزمون مدل اکتشافی و تحلیل میزان اثرات متقابل متغیرها از تکنیک حداقل مربعات جزئی استفاده شد. جمع آوری اطلاعات، تلفیقی از روش های اسنادی، میدانی و ابزار اندازه گیری پرسش نامه ساختارمند و در قالب طیف لیکرت و پرسشنامه آنلاین می باشد. جامعه آماری متشکل از دیپلمات ها، خبرنگاران و اساتید علوم سیاسی و ارتباطات، با حجم نمونه 15 نفر در بخش کیفی و 60 نفر در بخش کمی است که با نمونه گیری گلوله برفی مجازی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد نقش رسانه های نوین، میانجی گری کامل انتقال قدرت به دیپلماسی است و این رسانه ها با ارتباط برخط میان کاربران، ارتباط سازی و شبکه سازی کرده و با کنشگری، تصویرسازی، عملیات روانی، روایت مطلوب خود را تولید و با جهت دهی و جریان سازی، موجب تقویت همگرایی کاربران شده و در نهایت با ایجاد حس تعلق موجب هویت سازی گردیده و برای دستگاه دیپلماسی فرصت سازی می کند.
تحوّلات پارادایمی و پیدایش دولت- ملّتِ مدرن غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
125-142
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به دنبال بازخوانی مسیرهای متفاوتی هستیم که در نهایت به ایجاد و پیدایش دولت- ملت مدرن و تضمنات آن در ساختارهای سیاسی امروز جهان منتهی شده اند. آنچه امروز به عنوان دولت- ملت مدرن می شناسیم و در قالب اشکال گوناگون نظام های سیاسی به حیات خود ادامه می دهند، ریشه در تحولاتی دیرینه و تدریجی در غرب (اروپا) دارد؛ تحولاتی که می توان آنها را در قالب یک روایت پارادایمیک از دیالکتیکِ نیاز و پاسخ به تصویر کشید. روایتی که از یونان باستان و دلدادگی به عقلانیت و آزادی آغاز می شود و در مسیرهای متفاوتی از یکسو با سنت های نوپدید انجیلی و بازجویی ساختار حقوقی رم همراه می شود و از سوی دیگر با عبور از بافت تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ غربی (انگلستان، فرانسه، آلمان و ایالات متحده)، مسیرهای متفاوتی از ظهور و پیدایش دولت مدرن را رقم می زند. در بازخوانی این مسیرهای متفاوت، از رهیافت پارادایمی «کوهن» بهره برده ایم.