انقلاب اسلامی ایران ارزش های جدیدی را به بشریت عرضه کرد و هویت ما را بازسازی نمود. تحول در زاویه دید ما نسبت به غرب و وضعیت جهان معاصر از نتایج این دگرگونی است. بر همین مبنا ضرورت اتخاذ موضعی متناسب با ارزش های انقلاب اسلامی و هویت ایرانی اسلامی در برابر غرب و نظام فرهنگی ارزشی آن به وضوح آشکار می گردد. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی، رویکردی را نسبت به غرب مطرح می سازد که از سویی با کلیت فرهنگ ما سازگار است و از سویی دیگر موضع انقلابی ما را در برابر غرب ترسیم می نماید. در این مقاله پرسش ما این است که امام خمینی چه موضعی را برای جامعة انقلابی ما در برابر غرب و نظام فرهنگی، فکری و ارزشی آن ترسیم کرده است؟ رویکرد امام خمینی در این حوزه، نه تنها رد غرب زدگی، بلکه نفی گرایش به فرهنگ غرب، با توجه به شاخص های آن، همچون اومانیسم، ماده گرایی و سکولاریسم، فردگرایی و سلطه محوری و مقابله در برابر رفتار تهاجمی آن و طرح احیای هویت خودی با توکل و اعتماد بر مبدأ جهان هستی است. در این رویکرد، غرب، مغربِ حقیقت قدسی و شرق، اشراقِ حقیقت و تجلی نور است. بر این مبنا انسان به خویشتن حقیقی یا فطرت خداگونه و مخموره خود بازگشته و با نفی غرب گرایی به سوی کمال و سعادت حقیقی گام برمی دارد.
شاپور بختیار فرزند محمدرضا (سردار فاتح بختیاری) و نازبیگم در سال 1294 شمسی در چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. او نوه صمصامالسلطنه بختیاری بود که در سالهای پس از مشروطه دوبار به نخستوزیری رسید. تحصیلات ابتداییاش را در شهرکرد و نیمی از تحصیلات متوسطه را در اصفهان گذراند و دوران دبیرستان را در مدرسه فرانسوی بیروت با اخذ دیپلم ریاضی به پایان رساند.1
بیتردید یکی از ثمرات حضور سید جمالالدین اسدآبادی در ایران و سایر کشورهای منطقه توجه به موضوع وحدت در میان مسلمین بود. این مصلح بزرگ دینی در این عرصه بسیار کوشا و پرتلاش بود اما در آن وقت اهداف وی به نتیجه مشخصی نرسید. این مساله بهانه گفت و گوی ما با سید هادی خسروشاهی در مورد چگونگی تکاپوی فرهنگی سید جمالالدین اسدآبادی و عوامل و موانع به نتیجه نرسیدن اهداف وی شد.